معمولا در بین اقوام، “خاله” از جایگاه خاصی برخوردار است. خاله محبوبیت ویژه ای دارد. از برخی ضرب المثلهای فارسی پیداست که خانه ی خاله یعنی جایی که می توان در آن راحت بود و خودمانی رفتار کرد. لذا در جاهایی که برای رعایت قوانین، سختگیری می شود اصطلاحا می گویند اینجا خانه خاله نیست!
معمولا در بین اقوام، “خاله” از جایگاه خاصی برخوردار است. خاله محبوبیت ویژه ای دارد. از برخی ضرب المثلهای فارسی پیداست که خانه ی خاله یعنی جایی که می توان در آن راحت بود و خودمانی رفتار کرد. لذا در جاهایی که برای رعایت قوانین، سختگیری می شود اصطلاحا می گویند اینجا خانه خاله نیست!
خاله و خواهر زاده
اما چرا خانه ی خاله جای راحت، و رابطه خاله و خواهرزاده رابطه ای موفقتر و عالیتر از دیگر روابط قوم و خویشی است؟ این بحث وقتی ارزش پیدا می کند که بتواند از این رابطه، قوانینی منطقی برای حل مشکلات افراد با دیگر اقوام به دست دهد.
گفتنی است ارتباط بین خواهران، رابطه ای است که چه به کمک غریزه و چه به لطف عادت و دوستی دوران کودکی، بسیار عمیق و قوی است. محبت خواهران به خواهر زاده ها مثل محبت به کودکی خویش است. بنابراین عواطف دیگری هم در تقویت این محبت دخالت می کنند. البته همین چیزها می تواند در روابط عمو و برادر زاده هم صدق کند ولی معمولا رابطه های عاطفی خواهران بسیار قویتر از برداردان است. لذا رابطه ی بین خاله و خواهر زاده امتیازی خاص پیدا می کند.
از طرفی ارتباط عمیق کودک و مادر، عواطف آن دو را اگر نگوییم یکی می کند، بسیار به هم شبیه و نزدیک می کند. کودک در اثر انس و تماس دائمی با مادر خلق و خو و احساسات او را به خود جذب می کند و به مرور مثل مادر می شود. روابط عاطفی مادر با دیگران و نگاه او به نسبتهای مختلف خانوادگی، اساس جهت گیری های عاطفی کودک می شود. بنابراین رابطه ی مثبت بین کودک و خاله با تاثیرگذاری مادر شکل می گیرد. محبت که شکل گرفت با عکس العمل و تکرار، تقویت می شود و از آنجا که معاشرت خواهران با یکدیگر زیاد است و جزء معاشرتهای دسته اول است، خودمانی شدن و همدل شدن خاله و خواهر زاده به آسانی شکل می گیرد.
(البته روابط عاطفی مادر و مادربزرگ قویتر از روابط مادر و خاله است اما محبوبیت مادر بزرگ مثل محبوبیت خاله زبانزد نیست. چرا که دوستی زنان با خواهرانشان همه جانبه تر است. از طرفی کهولت سن مادربزرگها بعضا آنها را کم حوصله می کند. علاوه بر این، همه از نعمت مادر بزرگ برخوردار نیستند.)
بنابر آنچه گفته شد به نظر می رسد که نقش والدین مخصوصا مادر در چگونگی ارتباط ما با اقوام مهم و تاثیر گذار است. این مادر است که کمیت و کیفیت روابط ما را با دیگران شکل می دهد و تداوم آن را به خودمان می سپارد. مادران باید توجه داشته باشند که فرزندان به داشتن روابط خوب با همه ی اقوام نیاز دارند. مادرانی که مهارتهای ارتباطی را به فرزندانشان نمی آموزند، و تنها آنها را با اقوام نزدیک خودشان مانوس می سازند، در آینده فرزندانشان را برای داشتن روابطی سالم و موفق با خانواده و اقوام همسر نیز دچار مشکل می کنند.
بچه ها باید خویشتن داری مادر را در مشکلاتی که از ارتباط با اقوام دورتر حاصل می شود را ببینند و بیاموزند. باید وفاداری پدر را نیز نسبت به اقوامش درک کنند و از او رسم وفا بیاموزند
دیگران نیز باید بیاموزند که برای اقوام خود مثل خاله باشند. مثل یک خاله ی مهربان محبتشان را ابراز کنند. مثل خاله که به بچه های خواهرزاده اش محبت می کند، به بچه های دیگران محبت کنند. اگر می خواهیم روابط خوبی با همه اقوام داشته باشیم باید به کودکان هم محبت کنیم و محبتمان را در دل کودکان یکدیگر بکاریم. این کار محبت را از ساقه به ریشه منتقل می کند.
متاسفانه در میهمانی های ما کودکان دیده نمی شوند. معمولا کودکان را کنار می زنند و به بازی با هم مشغول می کنند یا به گونه ای ساکت و سرکوب می کنند.
همین کودکان نسل آینده و معین کننده ی روابط آینده هستند. پس با دوراندیشی برای تداوم روابط در آینده به کودکان محبت کنید. گاهی که به میهمانی می روید دقایقی از وقتتان را هم صرف محبت به کودکان کنید. این کار برای خودتان هم شیرین خواهد بود. بچه ها خیلی زود در مقابل محبت واکنش نشان می دهند. بچه ها کسانی که در جیبشان شکلات است دوست دارند. بچه ها دلشان می خواهد نقاشیهایشان را به بزرگتر ها نشان دهند. بچه ها دوست دارند در جمع بزرگتر ها حضور داشته باشند و حرف بزنند. کسی که این کارها را می کند هر که باشد مثل خاله عزیز است.
منبع: تبیان