در آستانه نیمه شعبان و سالروز ولادت منجی عالم بشریت، حضرت امام مهدی(عج) و در شرایطی که بحران فراگیر کرونا، شکافهایی الهیاتی را در اذهان دغدغهمندان پدید آورده و سؤالات بسیاری را برانگیخته است، با مجید معارف، پژوهشگر قرآنی و رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، درباره مهدویت به گفتوگو پرداختیم و سؤالاتی […]
در آستانه نیمه شعبان و سالروز ولادت منجی عالم بشریت، حضرت امام مهدی(عج) و در شرایطی که بحران فراگیر کرونا، شکافهایی الهیاتی را در اذهان دغدغهمندان پدید آورده و سؤالات بسیاری را برانگیخته است، با مجید معارف، پژوهشگر قرآنی و رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، درباره مهدویت به گفتوگو پرداختیم و سؤالاتی را در این باب با او مطرح کردیم. آنچه در ذیل میآید حاصل این گفتوگوست.
ایکنا – غیبت امام زمان(عج) محصول کفران نعمت مردمان زمان ائمه بود یا تقدیر الهی چنان بود که در هر صورت این اتفاق رخ دهد؟ به بیان دیگر، آیا عملکرد جامعه تأثیری در سرنوشت امامت ایجاد کرد؟
دکتر علی شریعتی در کتاب «امت و امامت» نکتهای را متذکر شدهاند که قابل تأمل است، ایشان گفتهاند بعد از رحلت پیامبر(ص)، کسی که مورد نظر خدا و رسول بود و در روز عید غدیر به جانشینی رسول معرفی شده بود، بر مسند قرار نگرفت چون مردم در سقیفه دنبال کسی دیگر رفتند، سپس علی(ع) 25 سال خانهنشین شد و بعد برای مدت چهار سال و چند ماه سر کار آمد و عمدتاً درگیر جنگ بود. بعد از شهادت ایشان نیز هیچکدام از امامان شیعه دیگر به مسند قدرت نرسیدند و کار اجرایی نداشتند، این باعث شد که فاصله و شکافی بین عصر پیامبر(ص) و شرایط جدید ایجاد شود. به عقیده شریعتی، اگر بعد از رحلت پیامبر اسلام، علی(ع) برای حکومت از سوی همه مردم پذیرفته میشدند، برنامههای پیامبر(ص) را ادامه میدادند و بعد از امام علی(ع) نیز سایر ائمه به همین منوال برنامههای ایشان را در جامعه پیادهسازی میکردند. با این حساب واقعه عاشورا هم اتفاق نمیافتاد، چون عاشورا هم از نتایج همان انحراف بعد از رحلت پیامبر(ص) بود. اگر انحراف بعد از پیامبر(ص) نبود، اساساً حکومت بنیامیه تشکیل نمیشد، حکومت بنیعباس هم بر سر کار نمیآمد. همچنین دیگر نیازی به غیبت امام دوازدهم پیش نمیآمد، چون غیبت زمانی لازم شد که خلفای جبار بنیعباس بر سر کار بودند و تلاش داشتند حضرت مهدی(عج) را پیدا کنند و از بین ببرند. حال فرض کنید همه ائمه به ترتیب به حکومت میرسیدند و به عمر طبیعی نیز از دنیا میرفتند، آنگاه چنان جامعهای ساخته میشد که دیگر میتوانستند آن را به طور کامل دست عالمان امت بسپارند و این عصری که ما داریم، دیگر اسمش عصر غیبت نمیشد.
آنچه تا اینجا گفتم نظری هست که دکترعلی شریعتی در کتاب «امامت و امت» مطرح کردهاند. من با این فرضیه به طور اصولی مخالف نیستم اما باید توضیحی به آن بیفزایم؛ معتقدم خدا و رسول ارادهای برای هدایت ما داشتهاند، تمهیدات آن را هم ایجاد کردند اما شرط کارایی آن تمهیدات این بوده است که مردم هم استقبال کنند، لکن متأسفانه مردم بعد از رحلت پیامبر(ص) از آن تمهیدات(جانشینی حضرت علی) استقبال نکردند، لذا تقدیر الهی به تقدیر دیگر تغییر پیدا کرد، زیرا کارهای خداوند در چارچوب سننی است که آن سنن را به صورت ثابت و قطعی در آفرینش نهادینه کرده است. قرآن هم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ؛ مردم خودشان سرنوشت خودشان را تغییر میدهند(رعد، 11)». با این مقدمه، غیبت امام دوازدهم، مولود ناسپاسی مردم در دوران تک تک ائمه(ع) نبود، بلکه مولود انحرافی بود که بعد از رحلت پیامبر(ص)، نسبت به جانشینی ایشان رخ داد.
ایکنا ــ در مقابل این رویکرد که ریشه پیدایش غیبت را در انحراف مردم پس از رحلت پیامبر(ص) شناسایی میکند، بعضی معتقدند که عملکرد گروههای شیعی از زمان امام کاظم(ع) به بعد و ناسپاسی آنها در مقابل نعمت امامت، غیبت را رقم زده است. نظر شما چیست؟
با آنها مخالفم و معتقدم ریشه انحراف به زمان رحلت پیامبر(ص) بازمیگردد. وقتی بعد از رحلت پیامبر(ص) سه خلیفه آمدند و بر مسند نشستند، چنان تغییراتی در مسیر اصلی ایجاد شد که حتی وقتی حضرت علی(ع) هم به اصرار مردم حکومت را پذیرفت، نتوانست جامعه را دقیقاً به نقطهای برگردانند که پیامبر(ص) قرار داده بود. وقتی حضرت علی(ع) به خلافت رسید، برای توصیف شرایط زمانه خود فرمود: جامعه چنان به عقب بازگشته است که گویی با روز بعثت پیامبر(ص)، تفاوتی ندارد. این جمله ایشان یعنی اگر قرار باشد من، جامعه را به آن نقطهای که پیامبر(ص) رساند، برسانم حداقل باید 23 سال(به اندازه زمان رسالت پیامبر) وقت داشته باشم.
ایکنا – حال که غیبت امام(عج) بهواسطه انحراف مردمان آن روزگار محقق شد، آیا امروز، عملکرد ما در تقدم یا تأخر ظهور تأثیر دارد؟ آیا اساساً مقدمهسازی برای ظهور، موضوعیت دارد؟
این سؤال مهمی است، اگر بخواهیم پاسخ آن را از قرآن و حدیث بیان کنیم، دو جواب متفاوت به دست میآید. آنچه از روایات به دست میآید حدیث معروفی است که شیعه و سنی از پیامبر(ص) نقل کردهاند(به این مضمون): بعد از آنکه زمین از ظلم و جور پُر شود، اگر از عمر دنیا حتی یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را چنان طولانی کند تا مردی را از نسل من، هماسم و همکنیه من، مبعوث شود و عدالت را بگستراند. پس طبق این حدیث، پر شدن زمین از ظلم و جور لازمه تحقق ظهور است، این شرط لازم به این معنا نیست که ما خودمان به ظلم و جور دامن بزنیم، بلکه فراگیرشدن ظلم و جور پیش از ظهور، صرفاً توصیفی است از شرایطی که حاکمان و ظالمان دنیا رقم میزنند.
حال باید توجه کنیم که براساس قرآن، پر شدن زمین از ظلم و جور و تباهی، اگر چه شرط لازم است اما شرط کافی نیست. شرط کافی این است که مردم نسبت به حضور منجی احساس نیاز کنند، همه مردم باید از تمام سیستمهای تبعیضآمیز و ظالمانه که دنیا را فراگرفته است، احساس ناامیدی کنند و از عمق وجود، خدا را صدا بزنند. این نکته، قرآنی است. آیه 214 سوره بقره بیان میدارد: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ، یعنی گاهی پیامبران و مؤمنان به نقطهی از یأس و ناامیدی میرسیدند و از عمق وجود میگفتند: متی نصرالله؛ پس نصر خدا کجاست؟ اینجاست که نصر خدا نزدیک میشود و میگوید: الا انّ نصرالله قریب». همچنین آیه 110 سوره یوسف بیان میدارد: «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَنْ نَشَاء، یعنی گاهی کار به جایی میرسید که پیامبران از ادامه مأموریت خود ناامید میشدند و گمان میکردند مورد تکذیب همگان قرار گرفتهاند، وقتی به این نقطه میرسیدند آنگاه نصر خدا نازل میشد». آیه 10 سوره قمر ماجرای ناامیدشدن حضرت نوح(ع) را تعریف میکند و بیان میدارد: «فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛ یعنی نوح به خدا گفت مغلوب شده ام و خودت به فریاد من برس، آنگاه بود که نصر خدا بر وی ظاهر شد».
لذا با توجه به آیات قرآن، احساس نیاز همگانی به نصر الهی و ظهور منجی، مقدمه تحقق ظهور محسوب میشود. دقت کنیم این احساس نیاز همگانی فقط به شیعه محدود نمیشود، بلکه همه مردم جهان باید نسبت به ظهور ذخیره الهی احساس نیاز نشان دهند. قرآن کریم از استخلاف در «ارض» سخن میگوید، یعنی حضرت مهدی(عج) برای همه جهان است. اگر نیاز جمعی جهانی برای ظهور ایجاد نشود، آنگاه هنگام ظهور امام مهدی(عج)، قیام ایشان در منطقهای پیروز میشود و در منطقهای مخالف پیدا میکند و در نتیجه هرج و مرج به وجود میآید. لذا باید بستر لازم برای پذیرش و اقبال به موعود، از طرف همه مردم جهان ایجاد شود. اگر بخواهم مثالی برای تقریب ذهن بیان کنم، میتوانم به حوادث سال 35 هجری اشاره کنم. زمانی که خلیفه سوم به قتل رسید، شخصیتهایی مثل عمار یاسر و مالک اشتر نیاز به ولایت امام علی(ع) را برای مردم جا انداخته بودند، این شد که مردم برای بیعت به سوی خانه امام علی(ع) هجوم بردند و گفتند تا بیعت ما را نپذیری از اینجا نمیرویم. حال فکر کنید در جهان یک چنین نیازی نسبت به حضور حضرت مهدی(عج) ایجاد شود، قاعدتاً ظهور محقق میشود و انقلاب جهانی امام مهدی(عج) موفق خواهد بود.
ایکنا ـ پیدایش بحرانی مثل کرونا و پیش از آن رویدادهای خونینی مثل فتنه داعش و … این سؤال را برای برخی از مردم برانگیخته است که « پس منجی کجاست؟»، یا این سؤال که «اگر قرار نیست منجی در این شرایط ظهور کند، پس چه زمانی ظهور خواهد کرد؟»
این ذهنیت که در برخی مردم ممکن است وجود داشته باشد، تصوری سادهانگارانه است. از وقتی دنیا، دنیا بوده، جنگ و بیماری و بلای طبیعی وجود داشته است و صرفاً به زمانه ما اختصاص ندارد. دنیا در چارچوب سنتها پیش میرود و بیماری هم سنتی از سنتهای الهی است. راه مقابله با بیماری، فعال شدن عقل و ساختن داروی مناسب است. بعضی مردم فکر میکنند راه مقابله با بیماری، ظهور امام زمان(عج) است! در حالی که راه مقابله با بیماری استفاده از سنت عقلگرایی(استفاده از علم) و نیز بهرهگیری از سنت امداد است؛ خدای متعال سنتی به نام امداد دارد، یعنی اگر در سختیها و شدائد، به محضر او دعا و تضرع برده شود، راه نجات را نشان میدهد و رحمت خود را به طور اختصاصی شامل حال مردم میکند.
ایکنا ـ این یعنی ظهور امام(عج) برای رفع مشکلات مادی انسان نیست و اهداف والاتری مد نظر است؟
بله، وقتی امام ظهور کنند، حکومت عادلانه برپا میکنند و حکومت عادلانه، آثار و برکات خود را در زمینه مسائل مادی هم نشان میدهد. پس ظهور حضرت مهدی(عج) برای تحقق عدالت و برانداختن نظامهای ظالمانه حاکم بر دنیاست که البته در پرتوی آن، برکات دیگر هم خود را نشان میدهند.
ایکنا ــ فکر میکنید بحران اخیر کرونا، نیاز مردم جهان به ظهور منجی و مفهوم انتظار را دستخوش چه تغییراتی کند؟
احتمالاً دو رفتار خاص بین مردم بروز پیدا کند که من هر دو را نفی میکنم، رفتار اول به گروهی اختصاص دارد که از ظهور قطع امید میکنند، یعنی پیش خود میگویند چون در چنین بحرانی امام زمان(عج) ظهور نکرد پس اصلاً ظهوری در کار نیست، این گروه افرادی هستند که از ابتدا، پایههای فکری منسجم و مستحکمی نداشتهاند. بعضی ایمانها به تعبیر قرآن کریم، ایمانِ حرفی است. آیه 11 سوره حج بیان میدارد: «وَ مِنَالنَّاسِ مَنْ يَعْبُدُاللَّهَ عَلَى حَرْفٍ»، اگر ایمان، ایمانِ مبنایی نباشد با پدیدههایی مثل کرونا دستخوش تزلزل میشود و اصلاً این خودش مصداقی از خسران است؛ اما اگر ایمان تعقلی باشد، به نظر من با این ابتلائات، دچار یأس و ناامیدی نمیشود.
اما رفتار دیگر به گروهی اختصاص دارد که پیدا شدن بحران و بیماری را میخواهند به ظهور مرتبط کنند و امید بسیار بالایی نشان دهند که با این اتفاق، حتماً ظهور محقق میشود. این هم دلیل نقلی و عقلی ندارد. همانطور که اشاره شد، بیماری سنتی از سنتهای دنیاست و راه مقابله با خود را دارد. بنابراین بار دیگر تأکید میکنم که ظهور حضرت مهدی(عج)، برای تغییر زیربنای مناسبات جهان در جهت عدالت است و لازمه آن همانطور که عرض شد، احساس نیاز جمعی جهانیان به ظهور منجی الهی است.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام