بنابراین کودک در زمان غذا خوردن باید در محل امن و راحتی قرار گیرد، مشتاق غذاخوردن باشد، بدون عجله به او غذا داده شود، با زور و تهدید یا رشوه وادار به غذاخوردن نشود

رفتارهای غذایی در کودک یک تا دو ساله چگونه شکل می گیرد؟

رسانه ۷ عبور از یک سالگی به دوسالگی و بالاخره از تغذیه با مجموعه “شیر مادر+ غذای کمکی” به “غذای خانواده+ شیر مادر” مرحله مهمی از زندگی کودک است که در این دوره همچنان باید بخشی از غذاهای اواخر یک سالگی ادامه یابد و غذاهای سفره بتدریج وارد برنامه غذایی او شود بطوری که با بزرگ شدن کودک و گذشت زمان سهم او از مواد غذایی سفره خانواده بیشتر و غذاهای مخصوص قبل از یک سالگی کمتر شود تا کودک بتواند بعد از چند ماه تقریبا همه مواد مورد نیاز خود را از سفره خانواده تامین نماید و چون هنوز معده او گنجایش کمی دارد برای تامین کالری مورد نیازش باید وعده های غذایی متعدد داشته باشد و از میان وعده های سالم و مغذی استفاده نماید.

کودکان با عادات بد غذایی متولد نمی شوند ما آنان را چنین بار می آوریم.

همانطور که گفته شد والدین باید به خاطر داشته باشند که اگر کودک گاهی اوقات علاقه به خوردن غذا نشان نمی دهد احتمال دارد که این امر طبیعی و ناشی از کاهش موقتی اشتها ی او باشد. برای ترغیب کودک به غذا خوردن باید غذای او را متنوع، خوشرنگ، خوشبو و با قوام و غلظت مناسب و به صورتی اشتها آور تهیه کرد و زمان خوردن را برای او دلپذیر و لذت بخش نمود.

والدین اکثر کودکانی که خوب غذا نمی خورند و بهانه گیری می کنند نمی دانند که کودک آنان در حال تغییرات عادت غذایی در طول زندگی خود می باشند. این والدین معمولا یا:

با فشار، کودک خود را وادار به خوردن می کنند.

و یا با شوخی، ادا، حقه و … غذا را در داخل دهان او می گذارند.

که این اعمال سبب می شود کودک اصولا نسبت به غذاخوردن مقاومت نماید و در سال های بعد هم دچار مشکلات بیشتر شود.

هنگام غذا دادن یا غذا خوردن کودک باید به چه نکاتی توجه کرد؟

مواد غذایی نه تنها از نظر کمیت و کیفیت باید کامل و مناسب باشد بلکه شرایط محیطی که کودک در آن تغذیه می شود نیز از نظر روانی مساعد و مطلوب باشد تا کودک از خوردن غذا لذت برده و به آن تمایل نشان دهد.

چون در اواخر سال دوم، کودک بیشتر اجتماعی شده و اغلب قادر است بدون کمک غذا بخورد و غذای مورد علاقه خود را به دلخواه انتخاب نماید مادر باید مواظب باشد که مواد مغذی کافی، متعادل و پر انرژی که برای رشد کودک لازم است در اختیار او بگذارد و از مصرف شدن آن اطمینان حاصل کند.

به کودک نباید به زور غذا داد. در عین حال محیط او باید آرام باشد و حواس و توجه اش به مطلب دیگری جلب نشود. گاهی مادرها اجازه نمی دهند که کودک مطابق میل و نیاز خود غذا طلب کند در حالی که بهتر است اشتیاق و اشتهای کودک حتما در نظر گرفته شود.

اگر کودک غذایی را دوست نداشت نباید کلا آن را از برنامه غذایی حذف کرد بلکه می توان با تغییراتی و در فرصتی دیگر، آن را امتحان کرد.

به امتناع کودک از خوردن غذا در بعضی از شرایط باید توجه نمود. گاهی جدایی از مادر، بیماری کودک، شرایط خاص روحی کودک، شب نخوابیدن، عدم استفاده از آفتاب و هوای سالم و پاک، نداشتن فعالیت زیاد، گوشه گیری کودک و گاهی اوقات وسواس بیش از اندازه مادر در مورد اینکه موقع غذا خوردن باید همه چیز تمیز بماند و لباس کودک کثیف نشود و امثال آن ممکن است بر علاقه و اشتهای او به غذا و یا امتناع از غذا خوردن تاثیر گذار باشد.

بنابراین کودک در زمان غذا خوردن باید در محل امن و راحتی قرار گیرد، مشتاق غذاخوردن باشد، بدون عجله به او غذا داده شود، با زور و تهدید یا رشوه وادار به غذاخوردن نشود. اگر به هر علتی از خوردن یک وعده غذا خودداری کرد باید بدون هیچگونه نگرانی و اضطراب آن نوبت تغذیه را به تاخیر انداخت یا حتی از آن صرف نظر نمود. مطمئنا در وعده های دیگر جبران خواهد کرد.

کودکان در این سن دوست دارند خودشان غذا بخورند و ترجیح می دهند غذا را با دست و انگشتان خود بردارند.

آنان غذای گرم را نسبت به غذای سرد یا داغ ترجیح می دهند.

معمولا با غذا بازی می کنند و صحنه های غیر قابل انتظاری ایجاد می کنند! ولی خودشان از این کار لذت می برند.

نمی توانند بیش از ۵ تا ۱۰ دقیقه پشت سر هم برای غذا خوردن وقت صرف کنند و اگر بتوانند سفره را ترک می کنند و بعد دو مرتبه برمی گردند.

آداب غذاخوردن را مراعات نمی کنند، در حین غذا خوردن و بعد از سیر شدن، غذا را به اطراف پخش می کنند.

بیشتر به خواسته ها و تمایلات خود توجه دارند و کمتر به نظر دیگران اهمیت می دهند.

از پدر و مادر و خواهر و برادرانشان تقلید می کنند.

بعضی غذاها را نمی خورند و احتمال بروز عادت نامساعد غذایی از همین جا سرچشمه می گیرد.

بنابراین

چون مغز فعال و پویای کودک آماده دریافت همه پیام های محیط زندگی و اطرافیان است عادات خوب غذایی هم باید از سنین پائین به کودک آموزش داده شود. آموزش عملی و عینی به مراتب اثربخش تر از بیان است. همه افراد بزرگتر خانواده باید بدانند رفتارهای غذایی آنان می تواند برای افراد کوچکتر خانواده الگو باشد. پس سر سفره و هنگام صرف غذا باید مواظب بود و حداقل به منظور آموزش فرزندانمان، خودمان هم به هنگام غذاخوردن مراقب رفتار و گفتارمان باشیم و به عادت های خوب غذایی عمل کنیم. مثلا بر سر سفره و هنگام غذا خوردن نگوئیم که “من این غذا را دوست ندارم” و یا “چقدر بدمزه و بدشکل است”.

از اضافه کردن نمک و شکر به غذا پرهیز نموده و سعی کنیم مصرف سبزی و میوه را بیشتر کنیم.

گفتار خوب و حسن رفتار و کردار در خانواده موجب ثبات شخصیت و رفتارهای منطقی و صحیح در کودک می شود، محیط های متشنج و عصبی خانواده آثار زیان بخشی بر روح و روان کودک می گذارد که بدون شک در عادات و رفتار تغذیه ای آنان نیز اثر منفی خواهد گذاشت.

در این میان سلامت روانی مادر نقش عمده ای دارد. اضطراب، افسردگی و یا رفتارهای وسواسی او می تواند باعث کم اشتهایی یا بی اشتهایی و بدغذایی کودک شود و بسیاری از مشکلات رفتاری، خلقی و تغذیه ای کودکان را ایجاد نماید.

منبع:نی نی سایت