تنظیم روابط عاطفی و احساسی با زیردستان موضوعی لایه دار و پیچیده و از دغدغــه های درونی مدیران است؛ چرا که بهره وری مجموعه تحت مدیریت در فضایی انسانی اتفاق می افتد که در آن احساس و عاطفه انسانها درگیر و دخیل در عملکرد خواهدبود.

رسانه ۷ –تنظیم روابط عاطفی و احساسی با زیردستان موضوعی لایه دار و پیچیده و از دغدغــه های درونی مدیران است؛ چرا که بهره وری مجموعه تحت مدیریت در فضایی انسانی اتفاق می افتد که در آن احساس و عاطفه انسانها درگیر و دخیل در عملکرد خواهدبود.

هنگامی که کششهای متقابل ذهنی حسی بین حداقل دو موجود زنده به وجود می آید، با تشکیل محیط حسی مشترک، وضعیت جدیدی رخ می دهد که احساس طرفین برای جذب یکدیگر وارد میدان می شود و در اصطلاح روابط عاطفی پدید می آید. این جمله تعریف نگارنده از روابط عاطفی است.

تنظیم روابط عاطفی،روابط عاطفی،روابط عاطفی با کارکنان

عواملی که در تنظیم و برقراری روابط عاطفی موثرند عبارتند از: موقعیت زمان، مکان، جایگاه اجتماعی فرد و دلبستگیهای پیش رو. منظور ما از جایگاه اجتماعی فرد موقعیت شغلی و نفوذ اجتماعی وی است و منظور از دلبستگیهای پیش رو علایق و کششهایی است که در برشهای اوج عاطفی یا وضعیتهایی که عواطف و احساسات مثبتی را تولید می کند پدیدار می شود. دو عامل موقعیت زمان و مکان تحت تاثیر فرهنگهای رایج، تلقیها و بینشها، نوع نگاه به روابط عاطفی و نحوه به کارگیری آن را تعریف می کنند و بدین ترتیب، انسانها در زمانهای مختلف و موقعیتهای جغرافیایی متفاوت به لحاظ ماهیت روابط عاطفی و روش شکل گیــــــری و کارکرد آن از هم متمایز می شوند. همچنین دو عامل جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو با تاثیرپذیری از موقعیتهای زمان و مکان و به لحاظ وضعیتی که برای فرد تعریف می کنند موجب می شوند افراد از لحاظ جهت گیری و چگونگی پاسخ به روابط عاطفی و سطوح برقراری روابط عاطفی از یکدیگر متمایز شوند. لذا این عوامل در تعامل با هم هستند که به بررسی آن می پردازیم:

با مدنظرقراردادن دو عامل موقعیت زمان و مکان ( و بدون لحاظ کردن جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو) هر انسانی دارای خصوصیات رفتاری برخاسته از شخصیت پرورش یافته در خرده مکان (در ادامه به تعریف آن خواهیم پرداخت) است که در دامنه مکان و زمــــان این خصوصیات تعدیل و صیقل یافته و از دل آن عواطف و واکنشهای عاطفی بروز می کند. حال هنگامی که برای فردی جایگاه اجتماعی تعریف می شود او در موقعیت زمان و مکان واقع شده، رفتار خویش را در راستای رسیدن به اهداف جایگاه اجتماعی و به دنبال آن تحکیم موقعیت خویش تصحیح و تنظیم کرده و واکنشهای عاطفی را در این قالب بروز می دهد و با تغییر متغیرهای زمان و مکان رفتار (و واکنش عاطفی) فرد برای سازگـــــاری با موقعیت زمان و مکان تغییر می یابد.

اما اگر برای فردی در هنگام تغییر یافتن عوامل زمان و مکان جایگاه اجتماعی چندان مهم نباشد، وی رفتاری را از خود بروز خواهد داد که هرچند به ناچار و ناخودآگاه، باید با موقعیتهای زمان و مکان جور دربیاید؛ لیکن محدودیتهای جایگاه اجتماعی آن را تحت تاثیر قرار نمی دهد و رفتار وی با شدت بیشتری درجهت تامین دلبستگیهای پیش رو خواهدبود.

ازطرف دیگر، آنچه هر چهار عامل موقعیت زمان، مکان، جایگاه اجتماعی و دلبستگیهای پیش رو را تحت الشعاع قرار می دهد محیط پیرامونی و منحصر به فرد هر انسان است که نام آن را خرده مکان می گذاریم (و نباید با موقعیت مکان یکسان فرض شود). و تفاوت ذاتی آن با مکان به معنای عام در آن است که هر مکانی در معنای عام و در مفهوم اقلیم گسترده بیشتر با رفتارها و ویژگیهای فرهنگی یک ملت یا قوم که در خود دارد شناخته و متمایز می شود، ولی خرده مکان همانند یک خانواده در محیط پیرامونی هر انسان است (که البته خانواده نسبی انسان نیز در آن جا دارد). و در آن مناسبات بین افراد درحد بالایی قرار دارد و همین امر باعث پیدایش رفتارها و عواطف و واکنشهای عاطفی ویژه هر فرد و دلبستگیهای پیش رو و به تبع آن تلاش برای تنظیم روابط عاطفی با دیگــران می شود.

در بحث خاص تنظیم روابط عاطفی مدیران با زیردستان ظرف اتفاقات غالباً محدوده خرده مکان اداری است و تحت تاثیر سه عامل موقعیت زمان، مکان و جایگاه اجتماعی طرفین، روابط عاطفی تنظیم می گردد و دلبستگیهای پیش رو اغلب به هنگام تصحیح روابط عاطفی تاثیرگذار می شوند. (هرچند به دلیل محیط اداری حاکم دلبستگیهای پیش رو بین مدیر و زیردستان خیلی کُند و تدریجی شکل می گیرند). یک مدیر برای تنظیم روابط عاطفی با دیگران لازم است به عوامل متعددی من جملـــه عوامل زیر توجه داشته باشد:

تشخیص موقعیت جایگاه اجتماعی طرفین در محدوده خرده مکان اداری و موضع گیری احساسی متناسب با موقعیت؛شناخت ویژگیهای کلی افراد زیرمجموعه و روح عاطفی حاکم بر مجموعه؛

بازشناسیهای همیشگی در مواجهه با مسائل روزانه و بازخورد در طرز برخورد با افراد زیرمجموعه و درنتیجه بازشناسی موقعیت جایگاه اجتماعی طرفین و درنهایت برخورد آگاهانه و مطلوب با دلبستگیهای پیش رو؛ تعیین مرز پیش روی روابط عاطفی با افراد زیرمجموعه با توجه به ویژگیهای روانشناختی و جهت دهــی رسمـــــی به روابط عاطفی؛ به گونه ای که مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ عبور از تخیلاتی که برخی اوقات انسان را در خود محبوس کرده و او را از لمس دنیای واقع و احساسات و فضای عاطفی حاکم بر مجموعه عاجز می کند

ولی الله منفرد

ایران مطلب