رسانه ۷ –شعر طنز مرد زن مرده مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی […]

رسانه ۷ –شعر طنز مرد زن مرده

مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند

بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند

خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند

دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند

چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی شوند

خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــــی ! تر می کنند

روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند

دیده را از خون دل ، دریای احمــــــــر مــــی کنند

در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیــــــر

بر رخ ناهیـــــــد و مینـــــــــا و صنــــــوبر می کنند

بعدٍ چنــــــدی کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت

بابت تسلیّت خـــــــود ! فکــــر دیگــــــر مـــی کنند

دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال

جانشیـــــــــن بی بدیل یار و همســـــــر می کنند

کـــــــــج نیندیشید فکــر همســـــــر دیگر نیَند

از برای بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــی کنند

منبع:http://namakstan.ir