۱۴:۰۳ – ۰۱ تير ۱۴۰۴
باشگاه خبرنگاران جوان – شهیده «فرشته باقری (افشردی)» متولد ۱۶ آذر ۱۳۷۶ و فارغالتحصیل رشته ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی بود که فعالیت رسانهای خود را از سال ۱۳۹۸ در خبرگزاری دفاعمقدس آغاز کرد. او با هوش و ذکاوتی سرشار، برگرفته از پیشینه خانوادگیاش و با غیرت و تعصبی مثالزدنی پلههای ترقی را طی کرد و در حوزه ترویج فرهنگ ناب ایثار و شهادت تأثیرگذار ظاهر شد. شهیده باقری، درپی حمله وحشیانه رژیم منحوس صهیونی و در ۲۸ سالگی به آرزوی قلبیاش یعنی شهادت رسید و همراه با پدر و مادرش به عموی شهیدش سردار «حسن باقری» پیوست. در ادامه فرشته حاجیزاده، دبیر سرویس دفاعپرس از سالها همکاری با این خبرنگار شهید و سبک زندگی او برایمان روایت میکند.
واقعا دختر سرلشکر باقری هستی؟
فرشته از سال ۹۸ بهعنوان خبرنگار به این مجموعه پیوست. ابتدا همکاری ما غیرمستقیم بود، اما بعد زمانی که در بخش فرهنگی و مجازی دبیر بودم با او ارتباط مستقیم پیدا کردم. اوایل نمیدانستیم دختر سرلشکر باقری است، چون خودش تمایلی به افشای این موضوع نداشت و نمیخواست شغل او به پدرش منتسب شود. فرشته آقازادهای مظلوم و سادهزیست بود که حتی با مترو تردد میکرد. با وجود اینکه دختر یک آقازاده بود، هرگز از رانت خانوادگیاش استفاده نکرد. تحصیلکرده روزنامهنگاری بود و به اصول حرفهای پایبند. یکبار برای مصاحبه با یک مسئول، به او وقت نمیدادند. به شوخی گفتم: «به او بگو دختر سرلشکر باقری هستی، مطمئناً فوری برای مصاحبه حاضر میشود.» اما با قاطعیت پاسخ داد: «حتی اگر شبانهروز پشت در اتاقش منتظر بمانم، این حرف را نمیزنم.» درحالیکه برخی برای تسهیل کارشان از چنین ارتباطاتی استفاده میکنند، او حتی یکبار هم این کار را نکرد.
فرشته لایق شهادت بود
خبرنگاری پویا و پرتلاش بود. درحالیکه اغلب خبرنگاران بهدلیل سختیهای کار، از انجام گزارشهای فوری و میدانی اجتناب میکردند، او همیشه داوطلب اینگونه مأموریتها بود، بدون هیچ شکایتی. بهویژه اصرار داشت در پوشش خبری تشییع پیکر شهدا حضور داشته باشد. یکبار در معراجالشهدا به من گفت: «کاش روزی مثل عمویم شهید شوم.» در آن لحظه تعجب کردم و گفتم: «در این شرایط صلح، چه شهادتی؟» همانجا جواب داد: «تمام کتابها و دستنوشتههای عمویم را خواندهام. خاطرات شهدای دیگر را هم مطالعه کردهام و لحظه به لحظه به شهادت فکر میکنم.» فرشته نهتنها به شهادت فکر میکرد، بلکه به آن باور قلبی داشت. شاید به همین دلیل بود که در میان انبوه مردم، او بود که چنین باعزت در کنار پدر و مادرش به شهادت رسید. فرشته یک دهههفتادی متفاوت بود و قطعاً لیاقت این مقام والا را داشت، هرچند پذیرفتن فقدانش برای ما همکاران دشوار است.
آرزو داشت به غزه برود
زمان اعلام شهادت سیدحسن نصرالله از همه ما بیشتر متأثر شده بود. حتی اجازه نمیداد خبر را منتشر کنیم و میگفت صبر کنید، شاید تکذیب شود! نمیخواست باور کند و آرزو میکرد به غزه برود تا به مردم مظلوم فلسطین و لبنان کمک کند.
حساس به بیتالمال
تربیت خانوادگیاش باعث شده بود به بیتالمال بسیار حساس باشد. به ساعت کاری سخت پایبند بود. هرگز از امکانات خبرگزاری برای کارهای شخصی استفاده نمیکرد، تماس تلفنی خصوصی با خط اداره نداشت. ساعت رسمی کار ما تا ۱۶ بود، اما اگر پس از آن مجبور میشد بهدلیل شخصی در دفتر بماند، حتماً ساعت میزد و سپس برمیگشت. وقتی علت را میپرسیدیم، میگفت: «این انتظار برای کار شخصی من است و ربطی بهکار خبرگزاری ندارد، پس نباید بهعنوان اضافهکاری محاسبه شود.»
قائل به تبعیض با همکاران نبود | این دختر واقعاً عجیب بود!
هرگاه دستورالعملی مبنی بر اضافهکاری، تعطیل کاری یا افزایش حجم کار صادر داده میشد، خودش تأکید میکرد که بین او و دیگر همکارانش تبعیضی قائل نشوند و مانند بقیه تابع مقررات باشد، درحالیکه میتوانست از موقعیت پدرش برای تسهیل شرایط استفاده کند. اما او اصلاً اهل پارتیبازی نبود و حتی حساس بود که کسی به او نگوید: «تو دختر سرلشکر باقری هستی!» همیشه میگفت: «اگر قرار است تعدیلی صورت گیرد، باید شامل حال من هم بشود و نباید فرقی بین من و دیگران باشد.»
حرفهای اما بی ادعا
برخلاف بسیاری از خبرنگاران که نسبت به ورود دیگران به حوزه کاریشان حساسند، او اگر میدید کسی در نشست مربوط به بخش او شرکت کرده، ناراحت نمیشد. یکی دیگر از ویژگیهای بارزش این بود که هیچگاه به دبیر سرویس «نه» نمیگفت. حتی اگر کاری خارج از حوزه مسئولیتش بود، بدون اعتراض آن را میپذیرفت. گاهی با همکارانمان به شوخی میگفتیم: «این دختر واقعاً عجیب است! چطور ممکن است دختر یک سرلشکر باشد و اینگونه بیادعا، ساده و بیآلایش، در یکی از سختترین مشاغل، یعنی خبرنگاری میدانی، فعالیت کند؟» وقتی به شوخی میگفتیم: «تو روزی مدیرعامل خبرگزاری میشوی!» با قاطعیت پاسخ میداد: «هرگز!»
سبک زندگی فرشته الگو بود!
در این ۶ سال، رابطه بسیار صمیمی داشتیم، اما حتی یکبار هم نشنیدم از کسی غیبت کند یا درباره مسئولان اظهارنظر منفی داشته باشد. همیشه میگفت: «بچهها، قضاوت نکنید! ما همهچیز را نمیدانیم. فردایی هست که باید پاسخگوی خدا باشیم.» پیش از این، وقتی او را با دیگر آقازادهها مقایسه میکردیم، تعجبمان بیشتر میشد. اما حالا فهمیدهایم که او دختری فهیم بود و راه درست را انتخاب کرده بود. واقعا تربیت خانوادگی فرشته باید الگو باشد. به پدر و مادرش احترام ویژهای میگذاشت و برای ما الگویی ارزشمند بود. بدون راننده و ماشین شخصی، ساده زندگی میکرد. خانوادهاش باوجود جایگاه بالای پدرش، اجازه ندادند او از مسیر درست خارج شود. امیدوارم ما را حلال کند.
منبع: همشهری آنلاین