دسته‌ها
اخبار جامعه

زندگی خصوصی خانم و آقای پاکبانی که اینستاگرامش۱۲۳۰۰۰ فالوئر دارد

حالا «مریم»و«النا»  آماده استقبال از شوهر و پدرشان می‌شوند تا با دلبری‌های زنانه و دخترانه، روی مرد زندگی‌شان را ببوسند و التیامی برای دست‌های پینه بسته او شوند.داستان زندگی «ایمان عباسی» و «مریم آزموده» که با انتشار عکس‌هایی واقعی از زندگی ساده‌شان، مورد توجه کاربران اینستاگرام قرار گرفته است و  پیج شان ۱۲۳ هزار عضو دارد ما را ترغیب کرد تا گپ و گفتی با آن‌ها داشته باشیم. این خانواده، پدری زحمت‌کش و مادری دلسوز دارد که اگرچه سن پایینی برای ازدواج داشته‌اند اما به راحتی می‌توانند الگوی جوان‌هایی باشند که در سن ازدواج‌ هستند و حتی متاهل شده‌اند اما رو به رو شدن با کمترین سختی و مانع در زندگی، آن‌ها را از پای می‌اندازد. در ادامه داستان زندگی‌ پر از فراز و نشیب اما الهام‌بخش این پاکبان عاشق را از زبان مریم آزموده می‌خوانید:
ماجرای آشنایی مریم و ایمان در یک تصادف!
دختری ۱۷ ساله در حال عبور از خیابانی نزدیک به مدرسه‌ای در شهرستان خمام استان گیلان بود که پراید سفیدی با او تصادف کرد. راننده در حالی که در ماشین نشسته و  ترسیده بود، دستپاچه پیاده شد اما خوشبختانه این تصادف ختم به خیر شد و حال دختر خوب بود. این داستان آشنایی ماست. شهرستان ما فضای کوچکی داشت و پیدا کردن من برای او بعد از این اتفاق، آسان بود. گاهی اوقات اطراف مدرسه می‌دیدم‌اش تا این‌که مدتی بعد، تصمیم به خواستگاری گرفت و این نقطه آغاز آشنایی من و ایمان بود. سن زیادی نداشت و فقط دو سال از من بزرگ تر بود. هرچند ایمان متولد ۷۲ بود اما از حرف‌هایش مشخص بود که بیشتر از سنش می‌توان روی او حساب باز کرد. تا جایی که در تحقیقات خبردار شدیم، او با این‌که سن کمی داشت اما هفت صبح بیدار می‌شد و هر روز سر کار می‌رفت. باید قبول کنیم که این روزها پسری مسئولیت‌پذیر و اهل خانواده کمتر پیدا می‌شود. من مردی برای زندگی مشترک می‌خواستم که مانند پدرم صبح‌ها برای لقمه‌ای نان از خانه بیرون برود و شب به خانه بیاید. اوضاع مالی خانواده ما متوسط بود و هیچ‌وقت دست‌های پینه بسته پدرم را در ظهرهای داغ تابستان هایی که در حال کار بود، یادم نمی‌رود. قهرمان زندگی همه دختران، پدرهایشان هستند.
به دنبال زندگی متوسط اما سالم بودم
پدر و مادرم کشاورزی می‌کنند و من از آینده خودم که زندگی متوسط داشته باشم، فرار نکردم و به دنبال زندگی متوسط اما سالم بودم. رویا پردازی نکردم که فردی بیاید تا وضعیت مالی زندگی‌ام را از این رو به آن رو کند. عقده مالی نداشتم. هنگام روبه رویی با ایمان او را مثل پدرم مردی با جنم شناختم. از نظر من مرد رویاهایم باید خصوصیاتی را می‌داشت که ایمان همه آن‌ها را داشت. کار دولتی و آزادش برایم مهم نبود، مهم سر به زیری و نجابتی بود که داشت و جنم کار کردن. البته ایمان دیپلم ردی بود و نیمه‌های راه، درس را برای کار کردن رها کرده بود. شرایط ازدواج خاصی هم نداشت، سربازی نرفته بود و کار ثابتی نداشت که مشغول باشد. تنها دلگرمی‌ام اخلاق خوبش بود و غیرت کاری که برایش کار، عار نمی‌آمد و همیشه دوست داشت، دستش در جیب خودش باشد. جسارت و غیرت مردانه‌اش دلم را برای زندگی با او قرص می کرد و در خانواده حسرت داشتن هیچ چیزی بر دلم نمانده بود، از کفش و لباس بگیرید تا میوه های نوبرانه… .
دنبال جذب طرف مقابل با وعده‌های خیالی نبودیم
در جلسات اول خواستگاری، ایمان شرایط مالی خودش را برای من تعریف کرد و گفت که شاید در زندگی با او کم و کسری حس کنم اما قول داد که خوشبختم کند و کاری کند که همیشه بخندم. همین‌جا باید اشاره کنم که خیلی خوب است، افراد هنگام ازدواج با یکدیگر رو راست باشند. من و ایمان تمام خواسته و داشته‌هایمان را با هم در میان گذاشتیم و هیچ‌گاه نخواستیم طرف مقابل را با وعده‌های خیالی مجذوب کنیم. در این بین، مراسم‌ خواستگاری به خوبی برگزار شد و پدرم غیرت کاری ایمان را تحسین کرد و قرار بر این شد که بعد از اتمام سربازی ایمان، مراسم عروسی ما برگزار شود. خیلی از دخترها شرط ازدواج را خانه و خودرویی به اسم خودشان با مهریه‌ای بالا می‌گذارند اما مهریه من ۱۱۳ سکه تمام است و هیچ خانه و زمینی از خانواده ایمان درخواست نکردم.
    شوهرم کار می‌کند و من قناعت
من و همسرم شرط ازدواج‌مان را اعتماد به هم می‌دانستیم و اطمینان به این که او کار می‌کند و من قناعت. راستی او قبل از ازدواج، سربازی نرفته بود و برای خدمت باید به سنندج می‌رفت. تحمل دوری برایمان سخت شده بود. ایمان دوست داشت کنار من باشد تا بهترین وسایل‌را برایم بخرد، مسافرت برویم و تمام اوقات خوشی را که زن و شوهرها در عقد با هم دارند، داشته باشیم اما من هیچ‌وقت در آن دو سال از او نخواستم که بیاید و هوایی‌اش نکردم. در آن روزهای سخت، به همراه خانواده‌ها به او دلداری ‌دادیم و از او خواستیم تحمل کند تا این مدت بگذرد. اسفند ۹۳، بالاخره سربازی‌اش تمام شد و فردای آن روز به سر کار رفت. هرچند ایمان بعد از گرفتن کارت پایان خدمتش، تا ماه‌ها بعد شغل ثابتی پیدا نکرد.
عروسی ساده که تا یک سال مقروض‌مان کرد!
در شب عروسی من و ایمان متاسفانه خاله همسرم فوت کرد و بیشتر فامیل با فکر این که عروسی به هم خورده است، به جشن نیامدند. ما عروسی آن چنان مجللی نگرفته بودیم. در تالار یک نوع غذا داشتیم. آرزوی هر دختری است که بهترین عروسی را برایش بگیرند اما با توجه به شرایط ایمان نمی‌توانستم بیش‌ از حد توقع داشته باشم. متاسفانه هزینه‌های عروسی جبران نشد و زندگی ما روز بعد از عروسی با قرض و بدهی شروع شد اما با کم خوردن و گرد خوابیدن‌مان، همه قرض‌ها را بعد از یک سال دادیم. حدود یک سال از ازدواج ما گذشته بود و ما در خانه‌ای مستاجری زندگی می‌کردیم اما قناعت می کردیم و زندگی‌مان روی روال افتاده بود. من و همسرم همدیگر را با تمام خوبی و بدی و کم و کاستی‌ها انتخاب کردیم پس باید در زندگی با شرایط کمی سخت هم کنار می‌آمدیم.
بارداری من بهترین روزهای زندگی مان شد
خرداد ۹۵، بهترین روزهای زندگی مشترک‌مان شد چون متوجه شدیم باردارم. پس برای سه نفره شدن باید آماده می شدیم اما کم کم زندگی، روی سخت ترش را هم به ما نشان داد. تا اواسط بارداری، ایمان کار و درآمد داشت اما سه ماه مانده تا به دنیا آمدن دخترمان شغلش را از دست داد. قبل‌ترها کاشی‌کاری هم می‌کرد اما در آن روزهای پاییزی، هوا بارانی شد و کاشی‌کاری در بیرون ساختمان در این وضعیت ممکن نبود بنابراین تا زمان به دنیا آمدن «النا» همه پس اندازمان خرج شد.
ایمان در به در دنبال کار بود اما…
آن روزها هر کاری از دست ایمان برای پیدا کردن شغل بر می‌آمد، انجام می‌داد. بی پولی به هر دو ما فشار آورده بود اما پشت هم بودیم و به هم قوت قلب می‌دادیم با این که در دل‌مان از آینده مبهم دخترمان می‌ترسیدیم. وقتی از بیمارستان مرخص شدم، پولمان کاملا تمام شده بود و خانواده‌ها تا جایی که توانستند، کمک‌ کردند. قرض و بدهی‌مان شروع شده بود ولی عشق میان‌مان هیچ‌گاه از بین نرفت یا کم نشد و این تنها انگیزه ما برای ادامه دادن زندگی بود. در همین روزها شهرداری اطلاعیه‌ای داد که تعدادی نیروی جوان برای استخدام می‌خواهد. ایمان به شهرداری رفت و برای پاکبانی فرم پر کرد. باورم نمی‌شد مرد زندگی‌ام تا این حد فداکار باشد و هیچ‌کاری را برای خودش عیب نداند. وقتی رفت به او گفته بودند که ممکن است از جلوی پای فردی زباله جمع کنی، ممکن است تحقیر شوی و مردم با نگاه دیگری تو را ببینند اما گفته بود که سختی و نحوه کار برای من مهم نیست، مهم زن و بچه‌ام هستند که به کار کردن من احتیاج دارند. وقتی به خانه برگشت، لباس نارنجی رنگی در دست داشت و گفت: «مریم جان، از فردا کار من همینه. خیلی خوشحالم». راستش تا روزی که سر کار برود، من تصوری از پاکبانی نداشتم اما موضوع مهم برای من زندگی‌ام بود و بچه‌ای که نباید در بی پولی بزرگ می شد. هرچند خانواده ام در ابتدا مخالف بودند اما خوشحالم از این‌که پشتم ماندند.
عکسی که باعث دیده شدن اینستاگرام‌مان شد
همسر من پسر جوان ۲۱ ساله‌ای بود که ممکن بود پیش دوست و آشنا تحقیر شود. بعضی از مردم رفتار خوبی با پاکبان‌ها ندارند و برخی جلوی رویشان زباله می‌ریزند واگر تذکری بشنوند، شاکی می‌شوند که وظیفه است و حقوقش را می‌گیری و … . در مقابل افرادی هم هستند که احترام می‌گذارند اما کسی متوجه سختی کار آن‌ها نیست. کاری که هم روح و روان و هم جسم و جان‌شان درگیر آن است. با وجود این و به دلیل خانواده‌شان، بوی بد خودروی زباله‌ای که تا چند متری‌اش نمی‌توان ایستاد و نگاه‌های ترحم‌آمیز برخی را تحمل می‌کنند. یادم نمی رود که یک سال از کار کردن ایمان می‌گذشت و هنوز حرف‌ها و کنایه‌های مردم ما رو آزار می‌داد. بهمن سال ۹۶ یک شب بارانی بود که دلم از رفتارهایی که با همسرم و تمام همکارانش می‌شد، گرفته بود. دوست داشتم جایی باشد تا حرف‌های دلم را داد بزنم و بگویم: «می‌شود عاشق بود و عاشق ماند و در تمام مراحل مایه دلگرمی همسر بود.» بنابراین صفحه ای را در اینستاگرام به اسم «پاکبان عاشق» درست کردم چون به نظر من همه پاکبان‌ها، عاشق کار، زن و بچه‌شان هستند و روی شغل‌شان غیرت دارند. در صفحه‌ام از ایمان و دخترم می‌نوشتم اما بازدید زیادی نداشت تا این که حس کردم چند روزی هست ایمان دستانش را از من پنهان می‌کند. وقتی خواب بود با دیدن‌شان ترسیدم چون به طرز وحشتناکی پینه بسته بود. از آن‌ها عکس گرفتم و داخل صفحه گذاشتم. برای خیلی‌ها جالب بود که من از شغل همسرم خجالت نمی‌کشم و حتی منتشرش می کنم. همین باعث شد مخاطبان مختلفی عکس را ببینند و بازدید بالا رود. به مرور تعداد مخاطب‌های دل نوشته‌هایم افزایش یافت چون از اعماق وجودم بود. برخی منتظر تلنگری‌ هستند تا قدر زندگی و خانواده‌شان را بدانند. تعداد کمی هم هستند که فکر می‌کنند این زندگی من، خیالی است و اصلا نمی‌شود با این شرایط زندگی کرد و دوام آورد. برایم خیلی دلنشین بود که نتیجه حرف‌هایم تاثیری در زندگی دیگران دارد، عکس‌هایی که رنگ و لعابش حقیقت تصویر بود و نوشته‌هایی که شعار نبود و تجربه شده بود. خانواده‌هایی متوسط که از دیدن عکس‌های لاکچری خسته شده بودند، متوجه شدند که عکس همه زندگی‌ها این طور نیست و وجود دارند کسانی که زندگی‌شان بر پایه عشق و سادگی است. با زیاد شدن تعداد مخاطب‌ها شرایطی بود که می شد درآمد کوچکی از این طریق در آورد اما به صورتی نبود که زندگی‌مان را عوض کند. آمار دنبال کنندگان صفحه‌ام زیاد نبود اما به مرور به ۱۲۳ هزار مخاطب رسید،بدون هیچ تبلیغات و تلاش برای افزایش تعدادشان، حتی از بیشتر کسانی که برای تبلیغ به من پیام می‌دهند، مبلغی دریافت نمی‌کنم و این پول را به آن‌ها می‌بخشم. هنوز هم مشکلات مالی قبلی هست، مخصوصا الان که باید محل زندگی‌مان را عوض کنیم و اجاره ها هم که سر به فلک کشیده است. مشکل بزرگ‌مان در این روزها باز هم درآمد ایمان است و پرداخت نامنظم آن‌که با هزینه‌ های بالای این روزها  بدهکار می شویم.

حال‌وهوای صفحه «پاکبان عاشق» که بدون هیچ تبلیغی نزدیک به ۱۲۳ هزار فالوئر دارد خوشی در کنار سختی!

در شبکه‌های اجتماعی، هیچ کاربری به دروغ، تظاهر به بی‌پولی نمی‌کند و برعکس، بی شمارند افرادی با طبقه اقتصادی بالا که هر روز با انتشار عکس‌هایی از خانه و خودروی لوکس و مسافرت‌های پی در پی شان، آه و حسرت خانواده‌های متوسط و ضعیف را بر می انگیزند. در این بین، تعدادی از افراد متوسط هم، با انتشار گاه و بیگاه ظرف غذا و تفریح‌شان، فخر فروشی را به سر حد اعصاب خردکنی آن می رسانند. صفحه ای مانند پاکبان عاشق چرا باید از سوی مردم استقبال شود؟ شاید چون این صفحه درست شده است تا بگوید که می‌شود بدون خودرو بود اما عاشقانه در کوچه و خیابان قدم زد، می‌شود در خانه اجاره‌ای زندگی کرد اما با محبت بود. زندگی شاید کم و کاستی‌هایی داشته باشد اما جریان داشتن عشق در آن مهم‌تر است. این صفحه نه تنها مانند صفحه ‌های دیگر آه وحسرتی بر دل مردم نمی‌گذارد؛ بلکه روزنه امیدی است برای خانواده‌های ضعیف تا متوجه شوند که مشکلات برای همه مردم است اما با صبر، تلاش و توکل بر خدا می‌شود حتی با وجود سختی در زندگی خوش بود. اگر عاشق نباشیم و در مشکلات به هم عشق نورزیم، در نهایت در یک مرحله کم می‌آوریم. موضوع بیشتر عکس‌های این صفحه، ایمان است و عکس‌هایی از النا  که مشخص است هیچ هزینه‌ای برای عکاسی آن‌ها نشده است. مدیر کانال از عکس و نوشته تا ساده‌ترین غذایی را که درست کرده است با مردم به اشتراک می‌گذارد و انگار از نظرهای خوب‌ مردم انرژی می‌گیرد. یکی از نکات جالب در قسمت نظرات این صفحه است که هیچ خبری از ناسزا و فحش نیست. افراد زیادی به این خانواده دلداری می دهند، خیلی‌ها می‌گویند که چقدر خوب که شما هم مثل ما هستید و عده ای فقط لایک می کنند با این تفاوت که بعد از این لایک، روح‌شان به جای بی قراری به آرامش می‌رسد و به اصطلاح ثمره این لایک، آرامش و خوشحالی باطنی می‌شود نه اضطراب.
دسته‌ها
اخبار ورزشی

پایان جنجال صفحه اینستاگرام پرسپولیس

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، از مدت‌ها پیش مدیران باشگاه پرسپولیس از سواستفاده چند فرد نزدیک به باشگاه از صفحه رسمی اینستاگرام پرسپولیس شکایت کرده بودند. اتفاقی که در نهایت پایان یافته است. صفحه رسمی اینستاگرام پرسپولیس نوشت: «صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس در اینستاگرام، سرانجام در اختیار باشگاه قرار گرفت. آنچه اما در این مدت و در راه طی کردن مراحل قانونی بر ما گذشت، نه به این کوتاهی بود و نه به این شیرینی. ماه‌ها از گروگان‌گیری صفحه رسمی باشگاه پرسپولیس توسط عده‌ای به‌ظاهر دلسوز می‌گذرد؛ اما بازپس‌گیری این صفحه که با دریافت تیک آبی و اقبال هواداران پرشمار پرسپولیس، برخی عزیزان را به اعمال دور از شان وسوسه کرده بود، به سادگی اهدای آن نبود.  صرف ساعت‌ها زمان و برخی هزینه‌ها برای پیگیری حقوقی و مکاتبات بین‌المللی با مدیران اینستاگرام، در راستای احقاق حقوق هواداران سرانجام نتیجه داد و حالا این اطمینان‌خاطر برای بزرگترین سرمایه باشگاه که همان «هوادار» است وجود دارد که کلیه حقوق مالی و معنوی این صفحه در اختیار باشگاه پرسپولیس قرار دارد.
به‌رغم بازپس‌گیری صفحه رسمی پرسپولیس اما کار ما به پایان نرسیده و تیم حقوقی باشگاه قصد دارد با طرح شکایت از افرادی که به ناحق صفحه متعلق به هواداران پرسپولیس را غصب کرده بودند، علاوه بر جبران ضرر و زیان‌های مالی و معنوی که طی این مدت گریبان باشگاه را گرفته بود، یکبار برای همیشه عواقب دست‌درازی به اموال هوادار پرسپولیس را به سودجویان گوشزد کند تا اولین خطا، آخرین آن باشد. آنچه اما از امروز برای ما اهمیت دارد، تلاش برای ارسال بهترین خبرها و گزارش‌ها از طریق صفحه رسمی باشگاه است. شبانه‌روز تلاش می‌کنیم تا بتوانیم همیشه خوش‌خبر باشیم و خوشبختیم که مثل همیشه همراهی هواداران ارتش سرخ را در این مسیر داریم. این صفحه متعلق به باشگاه پرسپولیس و باشگاه پرسپولیس زنده به عشق شماست. با احترام باشگاه فرهنگی پرسپولیس
».

۲۵۵ ۴۳

دسته‌ها
دریچه گالری عکس

۱۰ عکس برتر و جذاب اینستاگرامی از مرداب هسل

مرداب هسل در مجاورت روستای طلاجو از توابع شهرستان چالوس در منطقه ای جنگلی به نام مشعل واقع شده که از جنوب به جنگل های سوته لار و منطقه کردشت، از شمال و شمال غرب به گاوسرای قدیمی مشعل و منطقه مشعل موزی و از مشرق به منطقه مشعل لات می رسد. این مرداب به معنی آب راکد است و در ارتفاع ۲۵۰ متری از سطح دریا و در نزدیکی محل سینوا واقع شده است.

مرداب هسل 1ID: hamidmmdz
مرداب هسل 2ID: mahroo_a3مرداب هسل 3ID: amir.a.mohseniمرداب هسل 4ID: noshen76مرداب هسل 5ID: sa56.z1393
مرداب هسل 6ID: babakzalnjadمرداب هسل 7ID: hamechiz_everuthingمرداب هسل 8ID: hamidmmdzمرداب هسل 9ID: ashkeshiمرداب هسل 10ID: altafi.leila

دسته‌ها
اخبار تکنولوژی

احتمال تکرار سرنوشت تلگرام برای اینستاگرام

طی روزهای گذشته در پی مسدود شدن صفحه اینستاگرام تعدادی از مسئولان نظامی و دولتی، بار دیگر بحث فیلتر این شبکه اجتماعی مطرح شده است. اصرار بر فیلتر اینستاگرام در حالی است که کارشناسان بر این عقیده اند که فیلتر کامل این شبکه اجتماعی راه حل مشکلات نیست و مانند آنچه برای تلگرام رخ داده محکوم به شکست است.

به گزارش ایلنا، علی جاویدنیا، سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور، در دی ماه سال گذشته عنوان کرد که در شورای عالی فضای مجازی مصوب شده است شبکه‌های اجتماعی خارجی از جمله اینستاگرام ملزم به دریافت مجوز از وزارت ارتباطات ایران، رعایت قوانین و انتقال سرورهای خود به داخل کشور هستند و در غیر این صورت باید فیلتر شوند اما این مصوبات شورای عالی فضای مجازی تا امروز نه تنها محقق نشده است بلکه اینستاگرام در اقدامی جدید در راستای همراهی با دولت ترامپ و قرار گرفتن نام سپاه در فهرست گروه‌های تروریستی، تمام حساب های کاربری مربوط به سرداران و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در این شبکه مجازی مسدود کرد.

بر همین اساس برخی فیلتر کامل این شبکه اجتماعی را تنها راهکار مقابله با عملکرد این شبکه اجتماعی در نقض آزادی بیان در کنار انتشار محتوای خلاف قانون و اخلاق آن می‌دانند، اما در مقابل مخالفانی نیز وجود دارند که معتقدند به جای فیلتر کامل اینستاگرام می‌توان با به کارگیری روش‌های مناسب، تهدیدات در این فضا را کاهش و حتی آن را تبدیل به فرصت کرد. آن‌ها تجربه شکست فیلتر تلگرام را مورد اشاره قرار می دهند و این اقدام را پر هزینه و کم نتیجه می‌دانند. از نظر کارشناسان مخالف فیلتر ایسنتاگرام، شبکه‌های اجتماعی ظرفیت‌های هستند که به جای مقابله، باید از آن در جهت پیش برد اهداف خود، تامین منافع ملی و مقابله با فضای سازی‌ها علیه کشور استفاده کرد.

 صفحه‌هایی که در فضای مجازی سم پاشی می‌کنند، مسدود شوند

رمضانعلی سبحانی‌فر عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا بهترین راهکار برای مقابله با تهدیدات شبکه اجتماعی اینستاگرام را نه فیلتر آن بلکه اقدامات حساب شده و مرحله‌ای می‌داند.

وی اظهار کرد: بهترین اقدام برای مقابله با مسدود شدن صفحه اینستاگرام تعدادی از مسئولان نظامی و دولتی برخورد مشابه با صفحه‌هایی است که علیه ما در فضای مجازی سم پاشی می‌کنند.

سبحانی فر یادآور شد: روش های وجود دارد که می توان با استفاده از آن ها صفحه‌هایی که علیه منافع ملی ما و خلاف اخلاق، مطلب منتشر می‌کنند، غیرفعال کرد.

وی ایسنتاگرام را شبکه اجتماعی با ظرفیت بالا توصیف کرد که در صورت استفاده هوشمندانه از آن می‌تواند تامین کننده منافع ملی ما باشد.

تهدید فضای مجازی را تبدیل به فرصت کنیم

همچنین اصغر مسعودی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی،  در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا رابطه قوی ایجاد شده بین اقشار مختلف جامعه و فضای مجازی را انکارناپذیر عنوان کرد و گفت: هر چند اکثر محتویات فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام قابل قبول نیست است اما به نظر می‌رسد فیلتر کامل این شبکه اجتماعی، راهکار مناسبی برای مقابله با آن نباشد.

وی فضای مجازی را ابزاری دانست که باید کاربرد مثبت و مناسب نیز برای آن قائل شد.

مسعودی تاکید کرد: اگر نظارت بر این فضا وجود داشته باشد و محدویت‌ها اعمال شود امکان سوق دادن آن به سوی اهداف مثبت وجود دارد.

وی شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام را تهدیدی دانست که با تدبیر می‌تواند تبدیل به فرصت شود.

مسعودی در پایان گفت: قدم‌های حساب شده ما در فضای مجازی اقدامات اخیر همچون مسدودسازی صفحه‌های شخصی مسئولان نظامی و دولتی را خنثی می‌کند و شرایط را تا حد زیادی به نفع ما تغییر دهد.

هنوز مشخص نیست اینستاگرام سرنوشتی همانند پیام‌رسان تلگرام خواهد داشت یا خیر، اما  آنچه مسلم است در هر تصمیمی که برای این شبکه اجتماعی گرفته می‌شود نباید فراموش کرد فضای مجازی ظرفیت بزرگی است که می‌توان هوشمندانه از آن برای تامین منافع ملی کشور استفاده کرد.

دسته‌ها
آموزش

Unlike کردن پست‌هایی که قبلا لایک کرده ایم

دوست دارید با یک مرور سریع روی همه محتوایی که قبلا در این شبکه اجتماعی لایک کرده‌اید، مواردی را که دیگر تمایلی به آنها ندارید از حالت لایک خارج کنید؟ (به این کار Unlike گفته می‌شود) خوشبختانه اینستاگرام قابلیتی را در خود جای داده که به کمک آن می‌توانید همه مطالبی را که پیش‌تر لایک کرده‌اید، مرور کنید و با استفاده از همین قابلیت نیز می‌توانید هر مطلبی را که دیگر به آن تمایل ندارید از این فهرست خارج کنید.

 

لایک پست و عکس, ترفندهای اینترنتی

از امکانات پرطرفدار اینستاگرام قابلیت لایک کردن است

 

برای استفاده از این قابلیت این مراحل را دنبال کنید:

اپلیکیشن اینستاگرام را روی دستگاه هوشمندتان اجرا کنید.

 

از پایین- سمت راست روی آیکون پروفایل خود فشار دهید.

 

پس از ورود به صفحه پروفایل خود از بالا- سمت راست روی آیکون منوی اصلی که به شکل سه نقطه نمایش داده شده، فشار دهید.

 

لایک پست و عکس, ترفندهای اینترنتی

Unlike کردن پست‌

 

صفحه را به پایین اسکرول کنید و روی گزینه posts you’ve liked فشار دهید.

 

در این صفحه فهرست از همه مطالبی که قبلا لایک کرده‌اید، نمایان می‌شود.

 

برای Unlike کردن هریک از مطالب کافی است روی مطلب موردنظر فشار دهید و پس از باز شدن آن مطلب، روی آیکون قلبی که به رنگ قرمز است فشار دهید.

 

نکته: باتوجه به محدودیت اینستاگرام مبنی بر ۱۰۰ لایک در هر ساعت، ممکن است هنگام Unlike کردن پست‌ها بیش از این تعداد در یک ساعت نیز با محدودیت مواجه شوید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

تعداد کاربران اینستاگرام در ایران و سایر کشورها چقدر است؟

چند روز گذشته خبرهایی درباره فیلتر اینستاگرام منتشر شد. اما ضریب نفوذ اینستاگرام در ایران چقدر است؟ یک بررسی نشان می‌دهد حدود ۲۴ میلیون کاربر ایرانی در اینستاگرام فعالیت دارند، یعنی تقریبا ۳۰٪ از جمعیت ایران.

www.dustaan.com تعداد کاربران اینستاگرام در ایران و سایر کشورها چقدر است؟

دسته‌ها
دریچه ضرب المثل طالع بینی

ضرب المثل شنبه به نوروز افتاد…

عید به شنبه افتاده و خوش یمن بودن سال ۹۴

ساعت دقیق تحویل عید سال ۹۴ – دوشنبه ۱ فروردین

ساعت ۲ و ۱۵ دقیقه و ۱۱ ثانیه

کارت پستال های تبریک عید نوروز 93 - عکس

ضرب المثل شنبه به نوروز افتاد

ریشه یابی ضرب المثل : هر به چند سال که نوروز به شنبه می افتاد از رئیس یهودیان چهار هزار درهم به عنوان هدیه می گرفتند.

البته این مثل موقعی استفاده می کنند که از کسی بعد از مدتی کاری بخواهند و او امتناع و یا به اکراه و بی میلی تلقی کند، نظیر همان رییس یهودیان که قلباً مایل نبود حتی بعد از هر سی سال هم نوروز به شنبه بیفتد تا او مبلغی به عنوان هدیه به شاهنشاه بدهد.

مورد استفاده و اصطلاح عبارت مثلی بالا هنگامی است که از کسی پس از مدت ها کاری بخواهند و یا تقاضایی کنند ولی آن شخص با وجود قدرت و توانایی که در انجام مقصود دارد از قبول تقاضا سرباز زند و اجابت مسئول را با اکراه و بی میلی تلقی نماید . در چنین موارد عبارت بالا از باب طنز و کنایه گفته می شود .