دسته‌ها
روانشناسی

این زن ها، مردانشان را خل می کنند!

– زنان توجه طلب (هیسترونیک):

زنانی هستند که دوست دارند مورد توجه واقع شوند و به محض این که شکار خود را می یابند بازی تام و جری را شروع می کنند و از دست چشمان هیزی که قبلا به هر قیمتی دلشان می خواسته حتی نیم نگاهی بگیرند، حالا فرار می کنند و جالب تر این که این زنان، دلشان می خواهد گرم و قدرتمند به نظر برسند در صورتی که به شدت در پشت صحنه، یخ زده اند.

۲- زنان همیشه مادر:

این گروه از زنان، مردان را با کودکان خود، اشتباه گرفته اند. دلشان می خواهد مانند یک مادر، شش دانگ مراقب شوهر خود (بخوانید بچه خود) باشند.ایرادهای بنی اسراییلی: “این کار را بکن و آن کار را نکن”، “آن چیز را نخور و این چیز را بخور”، «تو کی بزرگ می شوی؟” و… از زبان این زنان، بسیار شنیده می شود.

۳- زنان بچسب (سریش):

این گروه از زنان، به شدت گیر می دهند. روزانه و به دفعات بسیار زیاد به همسر خود تلفن می زنند و قبل از سلام و احوال پرسی می پرسند: “کجایی؟!”در محبت و بی محبتی، افراط می کنند. دلشان می خواهد همه جا به همسر خود منگنه شوند. یکی از این زنان سریش می گفت: “کاش می شد مرد خود را آن قدر کوچک کنم که درون کیفم، جا بگیرد.”این گروه از زنان گاهی آن قدر در مهرورزی افراطی هستند که مردان را از خود دور می کنند.

۴- زنان شکاک:

این گروه از زنان به طرز شگفت انگیزی به همسر خود شک دارند. به طور مداوم در جست وجوی نشانه ای از خیانت، مرد خود را بازرسی می کنند، لباس هایش را چک کرده تا نشانی از جرم ناکرده اش پیدا کنند.نقل می کنند: “مردی قبل از این که به خانه وارد شود، تمام لباس های خود را کنترل کرد! زن پس از آمدن مرد به خانه، ۲۰ دقیقه ای او را بازرسی کرد. وقتی چیزی نیافت، رو به مرد کرد و گفت: خاک بر سر بی لیاقتت! حالا دیگر با زن های کچل دوست می شوی؟!…این زنان بدون مقدمه به دنبال مردشان راه می افتند و او را تعقیب می کنند. اگر به شرکت مخابرات بروید بعضی اوقات این گروه زن ها را می بینید که به التماس می خواهند صورت ریز مکالمه همسرشان را دریافت کنند. آنها مسیر نگاه مردشان را به طور دایم، دنبال می کنند که مبادا به جایی غیر از خودشان، چشم دوخته باشند.

۵- زنان مردنما:

این خانم ها، افتخارشان این است که ما برای خود مردی هستیم! دوست دارند کارهای مردانه انجام دهند و به طرز عجیبی از ظرافت زنانه، دور مانده اند.با این که ورود زنان به شغل های سخت و مردانه عاری از اشکال است، اما این گروه از زن ها آن قدر در این مورد افراط می کنند که گویی زن گرفته اند (به جای این که شوهر کنند). بلند حرف می زنند، اغلب، موهای خود را مردانه کوتاه می کنند، بیشتر شلوار می پوشند و خلاصه مردانی که با این گروه زندگی می کنند؛ مردانگی خود را از یاد می برند.

۶- زنان بدلباس:

این گروه از زنان، اغلب با پیژاما در منزل دیده می شوند. چنان خود را از یاد برده اندکه موهایشان مانند سیم ظرفشویی و لباسشان مثل پادری شده است. اغلب دستانشان رنگ سبز (ناشی از خرد کردن سبزی) و صورتشان نشانی از بادمجان سوخته دارد. بیشتر اوقات، بوی پیازداغ و نعنا و جعفری می دهند و بدون رعایت مسایل بهداشتی، زندگی خود را سپری می کنند. آنها فکر می کنند با این کارها خود را قربانی نشان داده و در عجب اند چرا مردان از آنها گریزانند؟!

۷- زنان بچه مامانی:

این گروه از زن ها بدون اذن مادر خود، آب نمی خورند. اغلب مادران اینها، زنان سلطه جوی خاموشی بوده اند که با این جمله: “دلت می آید به مادر پیرت، بی توجهی کنی؟”، خود را فدایی مادرشان می دانند. آنها می گویند: “شوهر پیدا می شود اما مادر، هرگز!”دکوراسیون منزل این گروه از زن ها سلیقه قطعی مادرشان بوده و به طرز عجیبی حتی اگر بدانند که حق با مادرشان نیست، ادعایشان این است: “همیشه حق با مادرم است.” بیچاره شوهران این زنان که اگر مغضوب مادرزن شوند هرگز در دل همسر خود راهی نخواهند یافت. بیشتر دعواهای این زنان بر اثر مداخله مادرشان در زندگی، رخ می دهد و معمولا زندگی مشترکشان سرانجام خوشی نخواهد داشت.

۸- زنان عاشق تر به فرزند خود:

یکی از تلخ ترین جملاتی که به طور مکرر، آن را از زبان زنان بسیاری شنیده ام این است: “من به خاطر بچه هایم با تو مانده ام” یا “به خاطر بچه ها مجبورم به زندگی ادامه دهم.” این گونه زنان به محض به دنیا آوردن فرزندشان؛ خود را وقف بچه می کنند. آنها غافلند که در جهان هستی، بزرگ ترین رسالت و وظیفه انسان ها؛ قبل از هر انسانی، وظیفه نسبت به همسرشان است، بعد کودکان، بعد والدین و بعد دیگران. مرد وقتی از سر کار می آید می بیند همسر خود، بدون کوچک ترین توجهی به او برای فرزندش، آب میوه می گیرد، پس شوهر چه؟ آنها تمام اوقاتشان را با فرزندان خود می گذرانند. حتی خوابیدن در اتاق کودک را به اتاق خواب خودشان ترجیح می دهند.

۹- زنان مقایسه کن:

این گروه از زن ها، به طور مداوم خود را با زنان دیگر مقایسه می کنند. خدا نکند جاری شان سرویس جدید طلای خود را در یک میهمانی به آنان نشان دهد، روزگار شوهرشان سیاه است. چشم و هم چشمی؛ آفت بزرگ این گروه از زن هاست. اگر کوچک ترین تغییری را در خانه همسایه و آشناها ببینند، نمی توانند تحمل کنند. جالب است این گونه زنان اگر دوستشان برای تعطیلات نوروزی قصد سفر به آفریقا داشته باشد، آنها پدرشوهرشان را درآورده تا به شاخ آفریقا سفر کنند. اگر فرزند دوستشان کلاس اسکی روی آب ثبت نام کند حتما مایلند اسکی زیر آب، ۳ متر بالای آب، اسکی روی چمن، اسکی روی آسفالت و… را برای آموزش بچه ها در نظر بگیرند.آنها غافلند که هر بچه ای توانایی منحصر به خود را دارد و غافل از این تفاوت های فردی، دلشان می خواهد فرزندشان مانند فرزند دیگران پیشتاز باشد.

۱۰- زنان خاندان کنیز ملاباقر:

این دسته از زن ها، پدر همسرشان را سر غرغرهای متوالی در می آورند. راجع به همه چیز اعتراض دارند. خدا نکند حتی ۱۰ درصد از کاری که همسرشان می کند بر وفق دلشان نباشد، از صبح تا شب و شب تا صبح با تکرار مکررات، غر خود را به سمت همسرشان پرتاب می کنند.به سفری رفته اند. از این که کولر اتاق در هتل، کار نمی کند؛ تا چند سال (بخوانید چند قرن)، غر می زنند و گویی نمی خواهند زبان خود را جز به ایراد گرفتن، باز کنند و…

دسته‌ها
دیدنیها و شنیدنی ها

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ! (متن خواندنی)

 

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ , متن های عاشقانه , احساس عاشقی

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﯿﻨﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯿﻢ،
ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺟﺪﺍﯾﯽ…
ﭼﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ …
ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺩﺍﺩ ..
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ……. ﻭ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻡ ……
ﻭ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ……. ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ……. ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ……..
ﺍﺻﻼ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻣﯿﺰ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ ……..
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﻧﺴﻮﯼ ﺧﻂ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺳﺖ …

 

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ , متن های عاشقانه , احساس عاشقی

ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ …
ﺍﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ …
ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ …
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ …
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ….
منبع:zoncan.ir

 

دسته‌ها
روانشناسی زناشویی

دو شاهراه به قلب همسرتان

رسانه ۷ – ازدواج هدف اصلی زندگی نیست؛ بلکه وسیله ی کارآمد و موثری است که به کمک آن می توان به اهداف رسید.

بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان های دیگر در ارتباط است و کیفیت روابط او به حدی مهم است که کیفیت زندگی اش را مشخص می سازد. مشابه رگ ها که وسیله تغذیه و رشد بدن هستند، رابطه انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی، و اجتماعی او محسوب می شود. اگر همه رابطه هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می کند، در نظر مجسم کنیم، اثر آن ها را بر ترقی و تکامل او روشن تر می بینیم و تردید نمی کنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به عهده دارند.

اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از این که کیفیت رابطه های هر کس، کیفیت زندگی او را تعیین می کند، ما را مشتاق می سازد که بدانیم رابطه سالم، و سازنده، چه ویژگی هائی دارد. علاقه مندی ما به خانواده همسر و اقوام و نزدیکان و مخصوصاً ترس از جدائی های ناخواسته، این دانش را ضروری تر می سازد. داشتن این آگاهی ضروری است چون می دانیم که با به کارگیری آن بهتر می توانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم، ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم.

۱- آگاهی از هدف ها
افرادی که با یکدیگر رابطه سالم و سازنده دارند، از هدف های رابطه خود با دیگران، کاملاً مطلع هستند. این افراد به بلوغ فکری لازم رسیده و دریافته اند که هیچ کس با دیگری رابطه ای برقرار نمی کند، مگر این که بخواهد به سودی برسد، این سود می تواند مادی، معنوی یا مجموعه ای از هر دو باشد. افراد قبل از ازدواج فکر می کنند هر که هستند و هر چه که باشند، زندگی شان به تنهائی کامل نیست، بنابراین فردی را برگزیده و با او ازدواج می کنند تا با ایجاد زندگی مشترک به تکاملی بهتر دست یابند. هدف کلی و انتظار ضمنی همسران، این است که زندگی مشترکشان به مراتب رضایت بخش تر از زندگی مجردی آن ها باشد. بنابراین به صورت مداوم، کیفیت دو دوره را با هم می سنجند تا هم خود شاهد رضایت بیشتر بوده و هم همسر خویش را به رضایت آرزو شده برسانند. آن ها بنا به هدف کلی که دارند، پیوسته می کوشند تا در هر شرایطی برای سلامت، خشنودی، شادی و سربلندی همسر برگزیده، یا فرد برتر زندگی خود، تلاش کنند و با او به استقبال آینده بروند.

نکته مهم
خیلی از جوانان که به تازگی ازدواج کرده اند باید بدانند که ازدواج هدف اصلی زندگی نیست؛ بلکه وسیله ی کارآمد و موثری است که به کمک آن می توان به اهداف رسید. کسانی که تصور می کنند هدف آنها ازدواج کردن است، مخصوصا دختر خانم های کم سن و سال، همین که چند هفته از ازدواج آنها گذشت و شور و شوقشان خوابید و همسرشان مجبور شد تا دیر وقت برای اداره زندگی کار و فعالیت داشته باشد، به یکباره افسرده شده و کاخ آمال و آرزو هایشان را ویران می بینند و برخی دیگر توقع زیادی از همسر پیدا می کنند، البته نه توقع مالی، توقع رفتاری، مثلا این که هر شب برای آنها گل بخرد، همیشه نقش یک عاشق را بازی کند و …

شما باید در زندگی اهداف بهتری داشته باشید، کسب مدارج عالی در تحصیل، کار کردن در یک گرایش خاص، سود رسانی به خلق خدا و …

زن و شوهر موفق هر یک هدف خود را آگاهانه و با بصیرت انتخاب می کنند و تمامی راه های رسیدن به آن اهداف را بررسی می کنند و با مشارکت و تحلیل راه حل ها، بهترین و مناسب ترین و کوتاه ترین راه را بر می گزینند. آنان در صورت مواجه با موانع احتمالی که از رسیدن به هدف ها دورشان می سازد، نهراسیده و با بررسی مشکل، مانع یا موانع موجود را مرتفع می سازند. آنها می دانند که رسیدن به اهداف زندگی، همواره فراز و نشیب هایی دارد که بایستی با تفکر و بهره مندی از مجموعه توانایی های موجود خانواده ها، به درستی از تنگناها، به سلامت عبور کنند. همسرتان را از اهدافتان آگاه کنید و از اهداف او هم بپرسید و در رسیدن به اهدافتان، پشت یکدیگر باشید.

۲- اعتماد
هر نوع رابطه ای برای ادامه یافتن باید از درجه ای از اعتماد برخوردار باشد و طرفین رابطه باید قابل اعتماد بودن خودشان را در عمل نشان دهند. هیچ چیز مثل اعتماد، ادامه رابطه را تضمین نمی کند، هر چه رابطه سالم تر باشد، میزان اعتماد افراد در آن رابطه نسبت به یکدیگر، بیشتر است و هر چه افراد در رابطه ای ریشه بدوانند، احتمال سلامت آن رابطه را افزایش می دهند. معمولاً همسران به دلیل اعتماد فراوان به یکدیگر، از همه اسرار، اطلاعات و خوبی و بدهای یکدیگر باخبرند. باید به یاد داشت اگر چه اعتماد بهترین راه اثبات عشق و دوستی است، سوءاستفاده از آن موجب سستی ارتباط و فقدان آن سبب گسستن آن می شود. در داشتن اعتماد نیز باید تعادل داشت زیرا که اعتماد مطلق می تواند به فریب خوردن و کم اعتمادی می تواند به زجر کشیدن، منجر شود. در این رابطه، اصل اساسی، اعتماد عملی است و صحبت از اعتماد که جنبه شعاری داشته باشد، به بهبود روابط و سلامت آن کمک نمی کند. نکته مهم این که هیچوقت حتی نزدیک کاری نشوید که اعتماد همسرتان نسبت به شما کم شود، اعتماد چیزی نیست که به راحتی به دست آید.