رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- میگویند پای مرغت را ببند تا همسایه را بدنام نکنی!
و ما هم میگوییم، مواظب گزینشهای دراگان اسکوچیچ باشید- و باشیم- تا فردا به همه انتخابهایش با سوءظن نگاه نکنیم و شما هم دلتان سیاه نشود! قبول کنید که آتش بدون دود نمیشود! در حالی که هنوز نه خیلی به بار است و نه چندان به دار، در نخستین انتخاب جناب اسکوچیچ، ردپای آدمهای خاص با عملکرد مخصوص مشهود است! جای پای دلالیسم! ردپای انتخابهای ویژه و دارای قیمت! بابت نبودن خوبهایی که جایشان خیلی خالی است و بابت مردان متوسطی که تا رسیدن به تیم ملی، فرسنگها راه نرفته دارند! پس چرا؟ پس چگونه؟ بدسلیقگی است یا خاصهخرجی؟ حیف است اسکوچیچ پاسوز این تعاملات خرابکننده شود! در این باره، به فدراسیون بیدروپیکر چه باید گفت که برایتان «حرجی» نیست! مأمورند و معذور! باید باشند و هستند، نقش بر دیوار! یادتان هست، حتی در زمان کیروش هم انتخابهای بودار و خط زدنهای بدبو، چه رایج بود؟
اجازه ندهیم اسکوچیچ، به آن گمراهیها جذب شود! اجازه ندهیم اسکوچیچ به آن کجراههها بلغزد! در فولاد و صنعت نفت آبادان، میدیدیم که استعداد غلتیدن دارد! دستکم، آسانپسندی و سهلگیری سلیقهای دارد! در اولین انتخابهای او میتوان چیزهایی دید!
آشتی با شجاع
دوم- از خوبیهای دستپخت اسکوچیچ شروع میکنیم! یعنی از گزینشهای بهترش! در درجه اول، از مثبتبینیهایش به شجاع خلیلزاده! البته شاید بتوان گفت: … شجاع در لیگ آسیا آنقدر خوب بازی کرد که ندیدنش، حتی با عینک بدبینی هم ممکن نیست!
شجاع که در بازیهای لیگ برتر هم یک همیشه مؤثر نشان میداد، میخ آخر را در لیگ آسیا کوبید، در حالی که از عصبانیت، بهانه گهگاهی، اما نه واهی منتقدانش هم خبری نبود!
شجاع بهترین مدافع غرب آسیا شد و هنوز هم راه درازی دارد که باید طی کند! اسکوچیچ «خوب دیدن»های دیگری هم دارد! از جمله دیدن امیر عابدزاده را که باید خوب گفت، ولی اینکه او چگونه توانسته است حامد لک را نبیند، جای بحث دارد! و اینکه بازی نکردنهای رشید مظاهری و گل خوردنهای پیام نیازمند، اهمیتی ندارند نیز خود بسیار اهمیت دارد!
اسکوچیچ، دو جواب کوچولوی دیگر هم بدهکار است:
اولی اینکه، سعید آقایی در دفاع و حمله، چه کمبود و چه کاستی دارد نسبت به بقیه؟ دوم اینکه عارف غلامی، با توجه به بازیهایش در استقلال انتخاب شده یا با توجه به دوران همکاریاش در تیمهای دیگر؟
اولین سؤالها
سوم- مته به خشخاش نمیگذاریم! حتی درباره سعید اقایی و حامد لک هم حرف زیادی مطرح نمیکنیم یا درباره محمد محبی، هافبکی که در تیم سپاهان تقریباً شاخصترین بود ولی حالا نیست! و چرا یا در غیاب شجاعی و دژاگه- که آیندهنگرانه بود- سعید مهری را با چه عینکی دیدند که نادیدهاش گرفتند؟
ما حمل بر صحت کرده و میگوییم: … اسکوچیچ میخواهد فرق بین دوغ و دوشاب بودن را به بازیکنان تیم ملی بفهماند! ما نیز این فهم درست را لازم میدانیم ولی در عین حال میگوییم: … جناب اسکوچیچ، در همه حال زیر ذرهبینی! نه برای آنکه نکتهای در کارت پیدا شود و بزرگنمایی شود، نه! برای اینکه بهتر ببینی! بهتر انتخاب کنی و بهترین تیم را از میان لایقترین بازیکنان خودت بسازی! خودت، برای آنکه حریم پرحرمتت را کسی نتواند مخدوش کند! برای اینکه هیچکس به جای «تو» پشت پرده یا روی پرده، حرف جور دیگری نزند و خود را مرد سایهنشین معرفی ننماید! برای اینکه تیم ملی، بهترین بازی را از بهترین بازیکنان بگیرد!
به شخص اسکوچیچ باید اطمینان خاطر داد که مراقبت از او و تصمیمهای او، همواره جریان دارد و برای قدرتش، قدرت تصمیمگیریاش هیچ شریکی وجود نخواهد داشت که اولین نشانه در این مورد، آخرین علامت در کجروی و غلط گام برداشتن خواهد بود!
تیم اول یحیی، همکاران یحیی
چهارم- پرسپولیس با یک تیم بینقص که کار خود را با توجه کامل به اصل تقسیم وظیفه انجام میدهد، توانست در مدتی کوتاه بهترین تیم غرب آسیا باشد! بیشک یحیی گلمحمدی در ساختن این تیم و اتکا به قدرتی که دارد، برنامههای اجراییاش را به عمل درآورد!
یحیی به عنوان سرگروه و فرمانده و اول شخص پرسپولیس، همکارانی داشت که در «آنالیز» بازی حریفان، تدوین برنامه تمرین و تجزیه و تحلیل عملکرد بازیکنان نقش بارزی برعهده داشتند! این مردان که باید دیده نشوند، لازم است و واجب است که باشند!
در همه سالهای مربیگری گلمحمدی، او را میبینیم که دستیار و کمککنندهای دارد که خود، قابلیت تبدیل شدن به یک مربی موفق و یک سرمربی صاحب سبک و صاحب فلسفه را دارند! مثلاً مجتبی حسینی، ساکت الهامی و نیز حمید مطهری که در حساسترین لحظهها، مؤثرترین تصمیمسازی و تصمیمگیری را برای یحیی ممکن میکند! دستیاری که زبان مشترکی با سرمربی تیم دارد و به معنای واقعی کلمه، عصای دست او به حساب میآید! به اصطلاح مطهری یکی از آنهاست که تا یحیی میگوید «ف» او در ذهنش، با یک پرواز سریع به فرحزاد رفته و بازمیگردد! و این همان ویژگی است که در استقلال خبری از آن نیست یا در سپاهان باید باشد و در تراکتور، اجازهاش را نمیدهند که باشد و در فولاد اهواز، جواد نکونام برای جبرانش، افکار خود را کنار زمین- در تمرین و مسابقه- دوپاره میکند!
و ما هم میگوییم، مواظب گزینشهای دراگان اسکوچیچ باشید- و باشیم- تا فردا به همه انتخابهایش با سوءظن نگاه نکنیم و شما هم دلتان سیاه نشود! قبول کنید که آتش بدون دود نمیشود! در حالی که هنوز نه خیلی به بار است و نه چندان به دار، در نخستین انتخاب جناب اسکوچیچ، ردپای آدمهای خاص با عملکرد مخصوص مشهود است! جای پای دلالیسم! ردپای انتخابهای ویژه و دارای قیمت! بابت نبودن خوبهایی که جایشان خیلی خالی است و بابت مردان متوسطی که تا رسیدن به تیم ملی، فرسنگها راه نرفته دارند! پس چرا؟ پس چگونه؟ بدسلیقگی است یا خاصهخرجی؟ حیف است اسکوچیچ پاسوز این تعاملات خرابکننده شود! در این باره، به فدراسیون بیدروپیکر چه باید گفت که برایتان «حرجی» نیست! مأمورند و معذور! باید باشند و هستند، نقش بر دیوار! یادتان هست، حتی در زمان کیروش هم انتخابهای بودار و خط زدنهای بدبو، چه رایج بود؟
اجازه ندهیم اسکوچیچ، به آن گمراهیها جذب شود! اجازه ندهیم اسکوچیچ به آن کجراههها بلغزد! در فولاد و صنعت نفت آبادان، میدیدیم که استعداد غلتیدن دارد! دستکم، آسانپسندی و سهلگیری سلیقهای دارد! در اولین انتخابهای او میتوان چیزهایی دید!
آشتی با شجاع
دوم- از خوبیهای دستپخت اسکوچیچ شروع میکنیم! یعنی از گزینشهای بهترش! در درجه اول، از مثبتبینیهایش به شجاع خلیلزاده! البته شاید بتوان گفت: … شجاع در لیگ آسیا آنقدر خوب بازی کرد که ندیدنش، حتی با عینک بدبینی هم ممکن نیست!
شجاع که در بازیهای لیگ برتر هم یک همیشه مؤثر نشان میداد، میخ آخر را در لیگ آسیا کوبید، در حالی که از عصبانیت، بهانه گهگاهی، اما نه واهی منتقدانش هم خبری نبود!
شجاع بهترین مدافع غرب آسیا شد و هنوز هم راه درازی دارد که باید طی کند! اسکوچیچ «خوب دیدن»های دیگری هم دارد! از جمله دیدن امیر عابدزاده را که باید خوب گفت، ولی اینکه او چگونه توانسته است حامد لک را نبیند، جای بحث دارد! و اینکه بازی نکردنهای رشید مظاهری و گل خوردنهای پیام نیازمند، اهمیتی ندارند نیز خود بسیار اهمیت دارد!
اسکوچیچ، دو جواب کوچولوی دیگر هم بدهکار است:
اولی اینکه، سعید آقایی در دفاع و حمله، چه کمبود و چه کاستی دارد نسبت به بقیه؟ دوم اینکه عارف غلامی، با توجه به بازیهایش در استقلال انتخاب شده یا با توجه به دوران همکاریاش در تیمهای دیگر؟
اولین سؤالها
سوم- مته به خشخاش نمیگذاریم! حتی درباره سعید اقایی و حامد لک هم حرف زیادی مطرح نمیکنیم یا درباره محمد محبی، هافبکی که در تیم سپاهان تقریباً شاخصترین بود ولی حالا نیست! و چرا یا در غیاب شجاعی و دژاگه- که آیندهنگرانه بود- سعید مهری را با چه عینکی دیدند که نادیدهاش گرفتند؟
ما حمل بر صحت کرده و میگوییم: … اسکوچیچ میخواهد فرق بین دوغ و دوشاب بودن را به بازیکنان تیم ملی بفهماند! ما نیز این فهم درست را لازم میدانیم ولی در عین حال میگوییم: … جناب اسکوچیچ، در همه حال زیر ذرهبینی! نه برای آنکه نکتهای در کارت پیدا شود و بزرگنمایی شود، نه! برای اینکه بهتر ببینی! بهتر انتخاب کنی و بهترین تیم را از میان لایقترین بازیکنان خودت بسازی! خودت، برای آنکه حریم پرحرمتت را کسی نتواند مخدوش کند! برای اینکه هیچکس به جای «تو» پشت پرده یا روی پرده، حرف جور دیگری نزند و خود را مرد سایهنشین معرفی ننماید! برای اینکه تیم ملی، بهترین بازی را از بهترین بازیکنان بگیرد!
به شخص اسکوچیچ باید اطمینان خاطر داد که مراقبت از او و تصمیمهای او، همواره جریان دارد و برای قدرتش، قدرت تصمیمگیریاش هیچ شریکی وجود نخواهد داشت که اولین نشانه در این مورد، آخرین علامت در کجروی و غلط گام برداشتن خواهد بود!
تیم اول یحیی، همکاران یحیی
چهارم- پرسپولیس با یک تیم بینقص که کار خود را با توجه کامل به اصل تقسیم وظیفه انجام میدهد، توانست در مدتی کوتاه بهترین تیم غرب آسیا باشد! بیشک یحیی گلمحمدی در ساختن این تیم و اتکا به قدرتی که دارد، برنامههای اجراییاش را به عمل درآورد!
یحیی به عنوان سرگروه و فرمانده و اول شخص پرسپولیس، همکارانی داشت که در «آنالیز» بازی حریفان، تدوین برنامه تمرین و تجزیه و تحلیل عملکرد بازیکنان نقش بارزی برعهده داشتند! این مردان که باید دیده نشوند، لازم است و واجب است که باشند!
در همه سالهای مربیگری گلمحمدی، او را میبینیم که دستیار و کمککنندهای دارد که خود، قابلیت تبدیل شدن به یک مربی موفق و یک سرمربی صاحب سبک و صاحب فلسفه را دارند! مثلاً مجتبی حسینی، ساکت الهامی و نیز حمید مطهری که در حساسترین لحظهها، مؤثرترین تصمیمسازی و تصمیمگیری را برای یحیی ممکن میکند! دستیاری که زبان مشترکی با سرمربی تیم دارد و به معنای واقعی کلمه، عصای دست او به حساب میآید! به اصطلاح مطهری یکی از آنهاست که تا یحیی میگوید «ف» او در ذهنش، با یک پرواز سریع به فرحزاد رفته و بازمیگردد! و این همان ویژگی است که در استقلال خبری از آن نیست یا در سپاهان باید باشد و در تراکتور، اجازهاش را نمیدهند که باشد و در فولاد اهواز، جواد نکونام برای جبرانش، افکار خود را کنار زمین- در تمرین و مسابقه- دوپاره میکند!
منبع خبر: خبر ورزشی
آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.