دسته‌ها
ویژه کودکان

از چه زمانی کودک من می تواند به تنهایی غذا بخورد؟

یکی از نکات مهم زندگی با کودک در این است که شاید کودکان نتوانند در سال‌های اول زندگی صحبت کنند و منظورشان را به خوبی بیان کنند اما نشانه‌هایی از خودشان بروز می‌دهند که می‌تواند به شما کمک کند تا او را بهتر درک کنید. در مورد تنهایی غذا خوردن کودک و تغذیه کودک هم قضیه از این قرار است و برای اینکه بفهمید چه موقعی کودک شما برای غذا خوردن به تنهایی آماده است کافی است نشانه‌ها را دنبال کنید.

به تنهایی غذا خوردن یکی از مهمترین نقاط عطف رشد کودک محسوب می‌شود که والدین باید با آن به درستی برخورد کنند. در واقع به تنهایی غذا خوردن کودک یکی از گام‌ها اولیه استقلال و رشد اجتماعی در کودکان است.

تنهایی غذا خوردن کودک ۱۸ ماهه نه تنها حس استقلال و خودکفایی به او می‌دهد بلکه به او کمک می‌کند تا کنترل بیشتری روی خود و محیط اطراف خود داشته باشد. همچنین توانایی کودک در خوردن غذا بدون نیاز به کمک دیگران می‌تواند والدین را هم از این نگرانی خلاص کند، به شرط آنکه کودک به اندازه کافی غذا خورده باشد و والدین نگرانی بابت گرسنگی کودک خود نداشته باشند. در ادامه نگاهی می‌اندازیم به نکاتی که می‌تواند به این فرآیند رشد کودک کمک کند.

از چه زمانی کودک برای غذا خوردن به تنهایی آماده است؟

تنهایی غذا خوردن در کودکان

حالا سوالی که برای والدین پیش می‌آید این است که کودک از چه زمانی برای غذا خوردن به تنهایی آماده است؟ معمولا کودکان بین ۸ تا ۱۲ ماهگی نشانه‌هایی از خود بروز می‌دهند که می‌تواند برای پاسخ به این سوال به ما کمک کند. برای مثال آیا کودک برای رسیدن به غذای موجود در بشقاب شما تلاش می‌کند؟ آیا موقع غذا خوردن کودک به ظرف غذا خیره می‌شود؟ اگر این نشانه‌ها را مشاهده کردید شاید زمان آن رسیده است که آموزش به تنهایی غذا خوردن کودک را شروع کنید.

بدون تردید زمانی که کودکان تلاش می‌کنند برای اولین بار به تنهایی غذا بخورند باید انتظار کمی کثیف کاری و ریختن غذا روی لباس یا روی زمین را داشته باشید. کاملا طبیعی است که یک کودک ۱۸ ماهه نتواند به درستی قاشق را در دست بگیرد و یا غذا را با دست به دهان خود منتقل کند. جالب است بدانید کودکان تا ۳ سالگی به همین نحوه غذا خوردن ادامه خواهند داد.

در ابتدا کودکان از انگشتان کوچک خود برای گذاشتن غذا در دهان استفاده می‌کنند و مقدار زیادی از غذا را در طول مسیر خواهند ریخت. بهتر است در این سنین از ظروف غذای مخصوص کودک استفاده کنید که به کودک کمک می‌کنند تا غذای کمتری را هدر دهند. همچنین توجه کنید که هنگام غذا خودن نباید او را تنها بگذارید بلکه باید مراقبت کنید که کاملا راحت بنشیند و غذا را به اندازه در دهان خود قرار دهد تا خدای نکرده غذا در گلوی او گیر نکند.

زمانی که کودک خود را برای به تنهایی غذا خوردن آموزش می‌دهید بهتر است از غذاهای کوچک و نرم استفاده کنید. پاستای به خوبی پخته شده، سبزیجات له شده، تخم مرغ پخته شده غذاهای مناسبی برای این کار محسوب می‌شود.

برای آموزش به تنهایی غذا خوردن با قاشق هم می‌توانید غذاهایی مانند حریره، پودینگ، فرنی و مانند آن را برای کودک تهیه کنید. توجه کنید در ابتدای راه از دادن خوردنی‌هایی مانند انگور، بادام و مانند این‌ها به کودک که ممکن است باعث خفگی او شود خودداری کنید.

مزایای غذا خوردن به تنهایی در کودکان

تنهایی غذا خوردن در کودکان

بدون کمک و به تنهایی غذا خوردن کودک یکی از مهمترین نقاط عطف در روند رشد و پرورش شخصی و اجتماعی کودک است. از زمانی که کودکان یاد می‌گیرند به تنهایی غذایشان را نوش جان کنند و روی وعده غذایی خود استقلال داشته باشند، کنترل بهتری روی گرسنگی و سیری خود پیدا می‌کنند. این امر نگرانی والدین در مورد سیر بودن یا گرسنه بودن کودک را تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

همچنین غذا خوردن به تنهایی در کودکان یک نیروی محرک برای پرورش مهارت‌های حرکتی و تقویت عضلات محسوب می‌شود و به مسیر رشد جسمی و فکری کودک کمک می‌کند. چند ماه پس از آغاز تنهایی غذا خوردن یعنی بین سن ۱۲ تا ۱۸ ماهگی کودکان کم کم می‌توانند طعم و مزه غذاها را تشخیص دهند و ممکن است به بعضی از غذاها تمایل بیشتری نشان دهند یا برخی از غذاها را پس بزنند.

در این ماه‌ها افزایش توانایی کودک در جویدن و بلع غذا به خوبی قابل مشاهده است. بعد از ۲ سالگی کودکان حتی می‌توانند از دستمال برای پاک کردن دهان و دست‌های خود استفاده کنند.

تنهایی غذا خوردن در کودکان

در پایان می‌توانیم اینگونه نتیجه بگیریم که از سن ۸ تا ۱۲ ماهگی باید آماده مشاهده نشانه‌های استقلال در غذا خوردن کودک باشیم بعد از این زمان می‌توانیم با آماده کردن لقمه‌های کوچک و نرم، تنهایی غذا خوردن را به کودک آموزش دهیم. باید بپذیریم که کودکان ممکن است کمی کثیف کاری داشته باشند اما کم کم توانایی آن‌ها در کنترل دست‌ها و گرفتن قاشق افزایش پیدا می‌کند.

نکته مهمی که به آن باید توجه کنیم این است که عادت‌های غذایی کودکان از همین سنین شکل می‌گیرد پس در انتخاب غذا  به کودک دقت کنید و از ظروف غذای مخصوص کودک استفاده کنید و در کنار فرزند خود بنشینید و از غذا خوردن او لذت ببرید. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه تغذیه کودک می‌توانید ویدیوی اصول تغذیه کودک در سال های اولیه زندگی کودک را تماشا کنید.

اگر کودک شما هم برای تنهایی غذا خوردن لجبازی می‌کند، یا اینکه خاطره جالبی از تنهایی غذا خوردن کودک خود دارید حتما از طریق وبسایت کودکت با ما و والدین دیگر به اشتراک بگذارید.

دسته‌ها
ویژه کودکان

جدیدترین اسم دختر شیک و باکلاس اصیل ایرانی همراه با معنی اسم دختر

جدیدترین اسم دختر شیک و باکلاس اصیل ایرانی همراه با معنی اسم دختر

اسم دختر انتخاب اسم زیبا یکی از وظایف هر پدر و مادری است که می بایست برای فرزندشان به خوبی انجام دهند. اسم می تواند در شخصیت فرد هم تاثیر گذار باشد. عامه پسند بودن اسم بسیار مهم است. این مهم است که با صدا زدن اسم احساس خوبی داشته باشیم. بعضی اسم ها هستند که فقط در کودکی به بچه می آید و در بزرگسالی می تواند اثرات منفی داشته باشد. معنی اسم هم باید زیبا باشد.

 

اسم دختر ایرانی,اسم دختر جدید و باکلاس,اسم دختر شیک و مذهبی

 

اسم دختر ایرانی

 

در هر خانواده ای، زمانی که خانم باردار می شود. هر دو طرف خانواده می کوشند تا از همان اول اسم مناسبی را برای فرزندشات انتخاب کنند. معمولا هم به سمت و سوی اسامی خواهند رفت که جذاب باشد. البته این جذابیت می تواند برای هر کسی متفاوت باشد. اما خانواده ای را سراغ نداریم که در کتاب ها و یا حتی اینترنت به دنبال اسامی جدید نباشند. مخصوصا اگر فرزندشان دختر باشد که این تکاپو بیشتر خواهد شد.

 

اسامی بسیار زیادی برای دختر وجود دارد که هم زیبا و هم معنی بسیار خوبی دارد. اگر قصد دارید برای فرزند دختران اسمی انتخاب کنید ما به شما چند پیشنهاد خوب می دهیم. اسامی که می توانید بواقع به آنها اعتماد کنید. از اسامی که می توانیم به آن اشاره کنیم. “ثنا” است. آوا و معنی بسیار خوب این اسم می تواند به اسمی ماندگار مبدل شود

 

اسم دختر ایرانی,اسم دختر جدید و باکلاس,اسم دختر شیک و مذهبی

 

اسم دختر جدید و باکلاس

انتخاب اسم “بهار” یکی دیگر از اسم های دلچسب برای خانواده ها خواهد بود. “نسیم” یکی دیگر از نام هایی است که می تواند وجهه خوب را به آینده دخترتان نیز بدهد. از گل ها می توانیم به “نسترن” و یا “یاسمن” اشاره کنیم. محبوبیت انتخاب گل بعنوان اسم نیز در خانواده های ایرانی بشدت بالاست.

 

انتخاب اسامی اصیل هم بسیار دربین زوج ها رواج دارد. یکی از این اسم ها “آتوسا” است که حتی نام حتی کوروش هم می باشد. “آذر” که یکی از ماه های سال نیز می باشد به یکی از محبوب ترین نام های اصل ایرانی بدل شده است.

 

اسم دختر ایرانی,اسم دختر جدید و باکلاس,اسم دختر شیک و مذهبی

 

اسم دختر شیک و مذهبی

 

“آزاده”، “آرام”، “آرزو”، “آفرین از دیگر اسم های اصیل هستند که می توانید از آنها استفاده کنید. سنگین و رنگین بودن این گونه اسم ها می تواند حقی که در برابر فرزندان تان را دارید را به خوبی ادا کند.

 

 

اسامی زیاد و بسیار زیبایی وجود دارند که می توانید به مراجعه به کتاب های مختلف آن ها را بدست آورید. اگر ام زیبایی مد نظرتان هست را در قسمت نظرات عنوان کنیم تا به این لیست مان اضافه کنیم.

 

اسم دختر

دسته‌ها
ویژه کودکان

جدیدترین اسم پسر ایرانی باکلاس امروزی اصیل به زبان ترکی و کردی

اسم پسر از دغدغه های هر پدر و مادری در ابتدای فرزند داری انتخاب اسم مناسب برای فرزند دلبندشان است. هر یک از ماها با توجه به سلیقه  و معیارهایی که داریم برای انتخاب اسم بهتر می کوشیم. گاها دوست داریم اسمی کردی را برای کودکمان انتخاب کنید و گروهی دیگر فکر می کنند استفاده از اسامی اطیل عربی مناسب تر باشد. در این میان اسم های دو سیلابی ممکن است طرفداران بیشتری داشته باشد.

 

اسم پسر ایرانی,اسم پسر ایرانی باکلاس,اسم پسر ایرانی اصیل

 

اسم پسر ایرانی

 

همانطور که گفتم انتخب اسم بیشتر بر اساس سلیقه و باور های هر شخصی شکل می گیرد. برای مثال پدر و مادری هستند که اسم های اصیل ایرانی را ترجیح می دهند. اما در مقابل هضم این گونه اسامی برای دیگرن سنگین خواهد بود. از اسم های اصیل پسرانه ایرانی می توان به آذربد اشاره کرد. آرتین نمونه دیگری می تواند باشد که نام ۷امین پادشاه ماد است. آرش که معرف حضور همه می باشد.

 

آذرخش، اردشیر، انوشیروان، اهورا، پرویز، پدرام، داراب، سُروش و … از دیگر اسامی اصیل ایرانی است. هر چند این لیست آنقدر طیول است که گفتن همه ی آن در این مغال نخواهید گنجید.

 

اسم پسر ایرانی,اسم پسر ایرانی باکلاس,اسم پسر ایرانی اصیل

اسم پسر ایرانی باکلاس

 

انتخاب اسامی کردی نیز در حال افزایش است. حتی در بین دیگر قوم و گروه های ایرانی. “آرین” یکی از نام هاست. “باشور” که معنای جنوب است و “بوتان” که لهجه ای در زبان کردی به حساب می آید. چاوه از دیگر اسامی کردی است که به معنی عزیز است.

 

اسامی زیادی در کردی وجود دارد که ما در این پست به برخی از آنها اشاره می کنیم: دیاکو، زاگروس ( که البته اصل این اسم یونانی است )، ژیان، شِمال، لاهور، هیوا، وانیار و …

 

اسم پسر ایرانی,اسم پسر ایرانی باکلاس,اسم پسر ایرانی اصیل

 

اسم پسر ایرانی اصیل

 

در زبان ترکی نیز اسامی بسیار زیبایی برای پسران وجود دارد که سالانه قسمت قابل قبولی از انتخاب اسم را در بر می گیرد. اسامی مانند: آتیلا، آشام، اتابک، اردلان، بایرام، تموز، چاووش، گالان، یامچی، و دیگر اسامی که می توانید برای بدست آوردن آنها به قسمت های مختلف همین سایت سر بزنید.اگر فکر می کنید باید به اسامی که ذکر کرده ام، اسم خاصی را اضافه کنیم لطفا در قسمت نظرات آن را برای ما کامنت کنید.

 

اسم پسر

دسته‌ها
ویژه کودکان

۱۰۰ زیباترین و بهترین اسم پسرانه ایرانی و فارسی اصیل به همراه معنی

این روزها برای بسیاری از خانواده ها گزینش اسم پسرانه ایرانی یا فارسی اصیل به یک ضرورت و تکلیف تبدیل شده است. این ضرورت و تکلیف می تواند دلایل متفاوت مانند زنده نگهداشتن فرهنگ ایرانی تا مولفه های خوش آوایی و زیباشناختی اسامی ایرانی اصیل تا سره گرایی و مانند این ها داشته باشد. به هر حال این فهرست به شما کمک می‌کند از سردرگمی انتخاب اسم پسرانه ایرانی و فارسی اصیل برای نوزاد پسر تازه متولد شده‌تان رها شوید.

۱۰۰ زیباترین و بهترین اسم پسرانه ایرانی و فارسی اصیل به همراه معنی

انتخاب اسم به طور بالقوه آینده فرزندتان و حتی فراتر از آن برند او یا حتی خانواده تان است. به همین دلیل توجه و صرف وقت و دقت کافی برای انتخاب زیباترین و بهترین اسم می‌تواند تا پایان عمر شما و فرزندتان را از شنیدن، تکرار، و استفاده نامش خوشحال و راضی نگه دارد. از اینها گذشته گروهی از پژوهش ها نشان می‌دهند چقدر اسم می‌تواند روی روانشناسی فردی و تمام موفقیت های زندگی، از استخدام پذیری تا ازدواج و عادت‌های خرج کردن اثر بگذارد. اگر خواستید نگاهی به این پژوهش‌ها بیندازید و بعضی از یافته‌های شگفت‌انگیز روانشناسی اسم را بدانید حتما مقاله روانشناسی اسم : ۱۳ تاثیر عجیب اسم در موفقیت شما را بخوانید.

برای انتخاب اسم پسرانه ایرانی و  فارسی  اصیل شما به یک فهرست از اسامی پربسامد نیاز دارید. فهرستی که طی سال ها با رای والدین ایرانی پشتیبانی شده باشد بهترین مرجع برای انتخاب اسم است. در ادامه با ۱۰۰ زیباترین و بهترین اسم پسرانه ایرانی یا فارسی اصیل به همراه معنی آن ها آشنا می شویم. این فهرست بر اساس آمار موالید سازمان ثبت احوال و بیمارستان ها و رای و نظر شخصی والدین تهیه شده است. پس به راحتی از این فهرست استفاده کنید. ناگفته نماند که این فهرست بدون رتبه بندی و صرفا بر اساس ترتیب الفبایی به ۱۰۰ اسم پسرانه ایرانی و فارسی اصیل برتر می پردازد.

مطلب مرتبط: ۱۰۰ زیباترین و بهترین نام دخترانه ایرانی و فارسی اصیل به همراه معنی

در ادامه با ۱۰۰ زیباترین و بهترین اسم پسرانه ایرانی و فارسی اصیل به همراه معنی آشنا می شویم

۱. آریا

آزاده، نجیب، شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماندگار شده اند، نژاد هند و اروپایی – نژاد هندوارپائیان که در عهدی بسیار کهن با هم زندگی می کردند و بعدها به دو بخش بزرگ تقسیم شدند گروهی به هند و ایران آمدند و گروهی به اروپا رفتندنام میهن عزیز ما ایران از این‎ ‎کلمه گرفته شده است.

۲. آراد

(تلفظ: ārād) (در اعلام) نام فرشته‌ی موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که به روز آراد متعلق است ؛ نام روز بیست و پنجم ماه شمسی ؛ (در پهلوی) آرای ، آراینده.

۳. آریان

(تلفظ: āriyān) منسوب به آریا ، آریایی ؛ ← آریا .  نامی است که استرابون مورخ بناحیت قدیم آسیا موسوم به ((اری – اریا)) داده است . یونانیان عموماً ((اریان )) را بممالکی که در تحت حکومت و سلطه ٔ ایرانیان بوده است ، اطلاق کرده اند.

مطلب مرتبط: ۱۲۵ پرطرفدارترین اسم دختر در ایران از ۱۲۹۷ تا ۱۳۹۷

۴. آرمین

(تلفظ: ārmin) (در اعلام) نام چهارمین پسر کیقباد سردودمان کیانی ؛ نژاد آرمین . ← کی آرمین. نام یکی از شخصیت های شاهنامه.

۵. آرش

(تلفظ: āraš) درخشنده ؛ (در اعلام) نام یکی از تیراندازان زمان منوچهر شاه که ماجرای پرتاب تیر او از داستانهای حماسی است ؛ (در اعلام) نام پسر دوم کیقباد و برادر کیکاووس ، مشهور به کی‌آرش؛ (در شاهنامه) جد اعلای اشکانیان (= ارشک و اشک).

۶. آرشام

(تلفظ: āršām) دارای زور خرس ، خرس نیرو ؛ (در اعلام) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی.

۷. آروین

(تلفظ: ārvin) امتحان و آزمایش و تجربه ؛ آزموده و آزمایش شده.

۸. آرمان

(تلفظ: ārmān) آرزو ، حسرت ، کمال مطلوب ، مراد و خواسته ؛ تصوراتی که برای ساختن جنبه‌های گوناگون زندگیِ مطلوب در ذهن انسان هاست ، آنچه باید باشد و به آن می‌اندیشیم.

مطلب مرتبط: ۱۰۰ محبوب ترین و بهترین اسم های دخترانه در ایران از ۱۳۸۰تا ۱۳۹۶با معنی

۹. آبتین

(تلفظ: ābtin) (در اعلام) نام پدر فریدون که صحیح آن آتبین است . ← آتبین .  نام پدر فریدون ، مصحف آتبین . و صاحب برهان معنی آن را نفس کامل و نیکوکار و صاحب گفتار و کردار نیک و اسعدالسعداء آورده است.

اسم پسرانه ایرانی ۱۰ . ارژنگ

(تلفظ: aržang) (= ارتنگ) نام کتاب مصور تألیف ‘ مانی ‘؛ (در اعلام) نام پهلوانی تورانی پسر زره ؛ نام چاهی در توران ؛ (به مجاز ) نقش و نگار.

۱۱.  امید

(تلفظ: om(m)id) آرزو ، انتظار ، رجا ، توقع ، چشمداشت ؛ اشتیاق یا تمایل به روی دادن یا انجام امری همراه با آرزوی تحقق آن.

۱۲. اشکان

(تلفظ: aškān) (اشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود.

۱۳. افشین

(تلفظ: afšin) (در اعلام) نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را دستگیر کرد ؛ (در اعلام) لقب عام پادشاهان اسروشنه. دست و دلباز- نام شخصیتی در تاریخ بیهقی ( افشین وبودلف).

۱۴. انوش

(تلفظ: anuš) بی‌مرگ و جاویدان. شخص جاویدان – دارنده لوح جاویدان.

۱۵. بردیا

پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه . (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (۵۲۹ ق .م .) وی را مخفیانه کشت . هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است.

۱۶. بهپور

معنی: مرکب از به (بهتر، خوبتر) + پور (پسر )، نام پهلوانی در گرشاسب نامه.

۱۷. بهتاش

بهتاش : بهترین دوست. “به” به معنی بهترین و “تاش” به معنی دوست.  شریک خوب ؛ صاحب اخلاق و رفتار نیکو.

۱۸. بهروز

بهروز. [ ب ِ ] (اِ مرکب ) به روز. روز نیک و روز خوش . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص مرکب ) نیک روز. خوش اختر. نیکبخت.

۱۹. بهداد

(تلفظ: behdād) در کمال عدل و داد . بهترین دادهی ایزد. نیک آفرید. بهترین هدیه.

مطلب مرتبط: ۱۰۰ محبوب ترین و بهترین اسم های پسرانه در ایران از ۱۳۸۰تا ۱۳۹۶با معنی

اسم پسرانه ایرانی ۲۰. بهراد

(تلفظ: behrād) جوانمرد نیکو . جوانمرد نیکو. بخشنده، رحمان ،جوانمرد.

۲۱. بهزاد

خوش‌نژاد؛ اصیل؛ نیکوتبار. بهزاد. [ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از پسران جمشید جم ، حکیم و فرزانه خوی.

۲۲. بهرنگ

(تلفظ: behrang) نکوتر رنگ، رنگِ نیکوتر. بهترین رنگ ( به + رنگ ).

۲۳. بهرام

روز بیستم از هر ماه خورشیدی: ◻︎ ای روی تو به‌خوبی افزون ز مهر و ماه / بهرام‌روز بادۀ بهرام‌رنگ‌خواه (مسعودسعد: ۵۴۹). در ایران باستان، فرشتۀ موکل بر مسافران.

۲۴. بهنام

(تلفظ: beh nām) نیک نام ، خوش نام . بهنام . [ ب ِ ] (ص مرکب ) نیک نام . خوشنام . (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) نام نیک و خوب . (آنندراج ). نام نیک . شهرت خوب . (فرهنگ فارسی معین ).

۲۵. بیژن

(تلفظ: bižan) (پهلوی) (در اعلام) نام پهلوان ایرانی ، پسر گیو و دختر زاده یا خواهر زاده رستم ، که داستان دلاوری‌های او در شاهنامه‌ی فردوسی و بیژن نامه آمده است.

۲۶. پارسا

کسی که از گناه بپرهیزد و به طاعت و عبادت روز بگذراند؛ پرهیزکار؛ پاک‌دامن؛ زاهد.

۲۷. پدرام

(صفت) [قدیمی] pedrām ۱. خوش و خرم.  ۱. پاینده، جاوید، مانا ۲. بانشاط، خوش، خوشدل، شادمان، شاد، مسرور ۳. آراسته، مرتب، منظم ۴. درست، صحیح، نیکو ۵. خجسته، سعد، فرخنده، مبارک، همایون ۶. ابتهاج، خوشی، شادی.

۲۸. پرهام

(تلفظ: parhām) (صورت فارسی برهام ، ابراهیم) ، ← ابراهیم. نامی است باستانی برای پسران ، پرهام یعنی طبیعت ، آنچه که خداوند آفریده و از تاثیر انسان مصون مانده است. پرهام دربرگیرنده آنچه در زمین مشاهده و لمس می کنیم.

۲۹. پژمان

پژمان . [ پ َ / پ ُ / پ ِ ] (ص ) مرکب از پژم که بمعنی کوه است و الف و نون نسبت .(بهار عجم از غیاث اللغات ). و این دعوی بر اساسی نیست . پژمرده . افسرده . غمناک . غمنده . غمگین . مغموم . ازغم فروپژمرده . اندوهگین . اندوهگن . اندوهناک، بی رونق . دژم.

اسم پسرانه ایرانی ۳۰. پویا

(تلفظ: puyā) ویژگی آن که حرکت می‌کند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ (در قدیم) آن که برای به دست آوردن چیزی می‌کوشد، دونده پی چیزی وجوینده‌ی آن.

۳۱. پوریا

(تلفظ: puriyā) (در اعلام) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به پهلوان محمود خوارزمی و ملقب به پوریای ولی و نیز ملقب به قتالی.

۳۲. پیام

(اسم) [پهلوی: pētām] payām سخن یا مطلبی (کتبی یا شفاهی) که از طرف کسی برای دیگری فرستاده شود.

۳۳. تیرداد

تیرداد. (اِخ ) … پارتی ، بیست و یکمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است . اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و ۳۸ سال سلطنت کرد.

۳۴. جاوید

ابدی، پایا، پایدار، جاویدان، خالد، دایم، دایمی، سرمد، فناناپذیر، قیوم، لایزال، مانا، ماندنی، مدام، همیشگی.

۳۵. خشایار

(تلفظ: xašāyār) دلیر ، نیرومند ؛ (در اعلام) پادشاه هخامنشی و پسر داریوش که مادرش آتوسا دختر کورش بود.

۳۶. دارا

۱. توانگر، ثروتمند، غنی، مالک، منعم ۲. حائز، ذیحق.

۳۷. داریوش

(تلفظ: dāruš) (= دارا ، دارای ، داراب) به معنی دارنده‌ی نیکی ؛ (در اعلام) نام چند تن از شاهنشاهان هخامنشی. ]داریوش اول یا داریوش بزرگ پسر ویشتاسب ؛ داریوش دوم (اخس) پسر اردشیر اول ؛ داریوش سوم ، نواده‌ی داریوش دوم.

۳۸. دانا

خردمند، دانشمند، عالم، فاضل، فرهیخته، محقق، ملا.

۳۹. رادمهر

(تلفظ: rād mehr) خورشید بخشنده ، بخشنده همچون خورشید.

اسم پسرانه ایرانی ۴۰. رادین

(تلفظ: rādin) آزادوار ، آزاده ، به مانند آزاده . جوانمرد.

۴۱. رامبد

(تلفظ: rāmbod) (رام + بد /-bod/ (پسوند نگهبان و مسئول)) ، روی هم به معنی رئیس رامشگران ؛ آرامش دهنده . فرشتۀ صلح و آرامش ، نگهبان صلح و آرامش.

۴۲. رامین

(تلفظ: rāmin) رام ، رامتین ، نام عاشق ویسه ، (این کلمه مرکب از ‘ رام ‘ به معنی طرب و ‘ ین ‘ است به معنی طربناک است) . ← رامتین.

۴۳. رایان

نامی فارسی به معنی اندیشمند ، فکر کننده و فکور است. مرکب از راه(فکر و اندیشه) و پسوند فاعلی است. البته جزو اسامی بین المللی نیز هست و ریشه ایرلندی نیز دارد.

۴۴. روزبه

(تلفظ: ruzbeh) (در قدیم) ( به مجاز) خوشبخت ، سعادتمند ، بهروز . روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) پسر ساسان از فرمانروایان ایرانی عربستان در زمان ساسانیان بوده است.

۴۵. رهام

(تلفظ: rohām, rohhām) (در اعلام) نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ ‘ بارمان ‘ را کشت ؛ پرنده‌ای که شکار نکند ؛ عدد بسیار.

۴۶. ساسان

کسی که از ملک و مال احتراز کند؛ فقیر؛ درویش. ساسان . (اِخ ) جد خاندان شاهنشاهی ساسانیان ، و پدر بابک و بابک پدر اردشیر نخستین پادشاه آن سلسله است.

۴۷. سامان

sāmān ۱. اسباب خانه؛ لوازم زندگانی.۲. افزار کار.۳. باروبنۀ سفر.۴. کالا.۵. آراستگی و نظم: ◻︎ گهی بر درد بی‌درمان بگریم / گهی بر حال بی‌سامان بخندم (سعدی۲: ۴۹۲).۶. [قدیمی] آرام‌وقرار.

۴۸. سامیار

این واژه از دو بخش سام و یار تشکیل شده است؛ در معنی سام باید رجوع کنیم به داستان شاهنامه که نام پدر زال بوده و به معنی آتش است؛ بخش دوم که یار است، به معانی مختلف از قبیل دوست، نگهبان و فرشته هم آمده است. پس این اسم ترکیبی می تواند به معنی فرشتۀ آتش باشد.

۴۹. سپنتا

پاک – مقدس – قابل ستایش – پارسایی و فروتنی.

اسم پسرانه ایرانی ۵۰. سپند

پاک و مقدس-نماد نگهبان زمین. سپند. [ س ِ پ َ ] (اِ) مخفف اسپند. تخمی باشد که بجهت چشم زخم سوزند. (برهان ). سپند که اسپند گویند و دفع چشم بد را سوزند.

۵۱. سپهر

پهلوی: ۱. آسمان؛ فلک.۲. (موسیقی) گوشه‌ای در دستگاه راست‌پنجگاه.⟨ سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.

۵۲. سروش

در آیین زرتشتی، یکی از ایزدان که مظهر اطاعت و فرمان‌برداری از اوامر اهورامزدا است و به بندگان راه فرمان‌برداری می‌آموزد. ۱. جبرئیل، فرشته، مطیع، ملک، نیوشا، هاتف، جبرائیل ۲. پیکایزدی ۳. الهام، پیام غیبی ۴. هفدهمین روز ماه شمسی.

۵۳. سوشا

مترادف سوشیانت به معنی منجی – موعود آخرالزمان دین زرتشت.

۵۴. سهراب

(تلفظ: sohrāb) دارنده‌ی آب و رنگ سرخ ، سرخاب ؛ (در اعلام) پسر دلاور رستم از دختران پادشاه سمنگان.

۵۵. سینا

مرد عاقل و فرزانه از ریشه سئنا. در قدیم به خانواده های دانشمند، سینا می گفتند. مانند بوعلی سینا.

۵۶. شاپور

شاپور. (اِ مرکب ) پسر شاه . مرکب از شاه و پور. در پهلوی شاه پوهر.(حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). شاهپور، شاهزاده، شهزاد، شهزاده، ملکزاده.

۵۷. شایان

شایان . (نف ) صفت فاعلی از شایستن یا شاییدن . بمعنی شاینده . لایق وسزاوار و درخور. (برهان قاطع). لایق و سزاوار. (فرهنگ جهانگیری ). سزاوار. (آنندراج ). شایسته . (فرهنگ رشیدی ). شایسته و درخور. (فرهنگ نظام ). شایگان و سزاوارو لایق و شایسته و مناسب.

۵۸. شاهرخ

شاهرخ . [ رُ ] (ص مرکب ) (مرکب از: شاه + رخ ) دارای رخساری چون شاه . شاه منظر. شاه سیما. که رخسارش همانند رخسار شاه است . (از فرهنگ نظام ). بدیدار چون شاه . شکوهمند.

۵۹. شاهکار

(اسم) ‹شهکار› šāhkār ۱. کار بزرگ و نمایان.۲. (صفت) ممتاز؛ برتر؛ برجسته. کار بزرگ که انجام دادن آن دور از ذهن باشد.

اسم پسرانه ایرانی ۶۰. شروین

(تلفظ: šarvin) نام قلعه‌ی شروان ؛ (در اعلام) نام انوشیروان دادگر ؛ نام دو تن از پادشاهان طبرستان.

۶۱. شهداد

(تلفظ: šahdād) (= شاه داد) [شاه (در عرفان) = خداوند + داد = داده ، آفریده] ، آفریده‌ی خداوند ؛ بخشی از شهرستان کرمان.

۶۲. شهرام

شهرام نامی است ایرانی برای پسران. ریشهٔ این نام به زبان پهلوی بازمی گردد و این نام در زبان فارسی امروزی از دو بخش شه = شاه(Shah) و رام(Ram) تشکیل شده که اولی به معنای شاه و دومی نام فرشته ای در دین زرتشت است و روی هم رفته بمعنای شاه رام یا رام بزرگ.

۶۳. شهروز

(اِ مرکب ) مصحف شهروذ = شهرود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی شهرود است که رودخانه ٔ بزرگ باشد. || ساز رومیان و غیره . (برهان )(آنندراج ). || آلتی از آلات موسیقی.

۶۴. فربد

(فر = شکوه و جلال + بد/-bad/ ،/-bod/ (پسوند محافظ یا مسئول)) ، نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال.

۶۵. فردین

فردین . [ ف َ] (اِ) مخفف فروردین که ماه اول باشد از سال و بودن آفتاب است در برج حَمَل و آن برج اول است از دوازده برج فلک.

۶۶. فرزان

حکیم؛ دانا؛ عاقل؛ خردمند.

۶۷. فرهاد

(تلفظ: farhād) (در اعلام) سنگ تراشی معاصر خسرو پرویز که داستان عشق او و شیرین معشوق خسرو معروف است ، نامِ پنج تن از شاهنشاهان اشکانی؛ نام یکی از پهلوانانِ ایران در زمان کاووس ؛ در بعضی منابع فرهاد را ‘ یاری’ معنی کرده‌اند.

۶۸. فرشید

(تلفظ: faršid) (مخفف فرشیدورد) ، ← فرشیدورد ؛ به علاوه شکوه و روشنایی ، شکوه خورشید ، شکوه درخشان.

۶۹. فرنود

(تلفظ: farnud) برهان و دلیل.

اسم پسرانه ایرانی ۷۰. فریبرز

(تلفظ: faryborz) دارنده‌ی فر بزرگ ، بزرگ فره ، شکوه فره ؛ (در اعلام) پسر کیکاووس و برادر سیاوش.

۷۱. کامبیز

(تلفظ: kāmbiz) صورت دیگری از کمبوجیه که در زبان فرانسه کامبیز شده و مجدداً وارد فارسی شده است . ← کمبوجیه.

۷۲. کامران

۱. خوشگذران، عیاش، کامجو  ۲. کامروا، کامیاب  ۳. خوشبخت، نیکبخت.

۷۳. کامیار

بختیار، کامجو، کامران، کامروا، کامور، کامیاب، موفق.

۷۴. کوروش

کورش کبیر؛ نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، پسر کمبوجیه _فرماندار پارس_ و ماندانا _شاهدخت ماد. || کورش صغیر یا کورش کوچک؛ نام پسر داریوش دوم هخامنشی که برای گرفتن حکومت بر برادرش، اردشیر دوم، شورید.

۷۵. کیان

کیان . [ ک َ ] (اِ) جمع کی [ ک َ / ک ِ ] باشد، یعنی پادشاهان جبار بزرگ . (برهان ) (آنندراج ). ج ِ کی . پادشاهان بزرگ . (ناظم الاطباء). ج ِ کی ، پادشاه (مطلقاً).

۷۶. کیهان

(تلفظ: keyhān) گیهان ، جهان ، عالم ، گیتی ، مجموعه‌ی همه اشیا و پدیده‌های موجود در هستی ، آسمان.

۷۷. کامروا

کسی که به مراد و مقصود خود رسیده؛ کسی که به‌ کام دل زندگی کند؛ کامیاب؛ خوشبخت.

۷۸. مازیار

(تلفظ: māzyār) (= ماه ایزدیار ، مازدیار) صاحبِ کوه ماز ؛ (در اعلام) پسر ونداد هرمز از فرزندان سوخرای بزرگ ، وی از سال ۲۰۸ هجری قمری از جانب مأمون حاکم طبرستان ، رویان و دماوند شد و در اندک مدتی سراسر طبرستان را به تصرف درآورد.

۷۹. ماکان

ماکان . (اِخ ) نام ولایتی هم هست که بیشتر سلاح مردم آنجا زوبین است که نیزه ٔ کوتاه باشد.

اسم پسرانه ایرانی ۸۰. ماهان

ماهان . (اِ) جمع ماه باشد برخلاف قیاس . (برهان ). جمع ِ ماه.

۸۱. مزدک

(تلفظ: mazdak) (= مژدک) (در اعلام) پسر بامداد است که گویند از استخر فارس بود و آیین’ دریست دین’، را که قبلاً توسط زردشت بونده (بوندس) پسر خرگان پی افکنده شده بود رواج داد.

۸۲. مهرداد

(تلفظ: mehr dād) داده‌ی مهر، آفریده شده‌ی مهر؛ (در اعلام) اسم سه نفر از پادشاهان اشکانی مهرداد بوده است (اشک‌های ۶ ،۹ ،۱۳) ؛ مهرداد نام یکی از گماشتگان آستیاگ نیز هست که کوروش را به دست او سپرده بود . و نیز نام پسر خسرو پرویز.

۸۳. مهران

(تلفظ: mehrān) به معنی دارنده‌ی مهر ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندان‌های هفتگانه‌ی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است ؛ (در اعلام) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان.

۸۴. مهرشاد

خورشید تابان. پرتوی روشنای خورشید. سرشار از مهر و محبت.

۸۵. مهیار

یار ماه، ماه من- (تلفظ: mah yār) (= ماهیار) ، ← ماهیار ؛ (در اعلام) پیرمردی مهمان نواز در روزگار بهرام گور ؛ (در اعلام) پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامه‌ی اسدی طوسی آمده.

۸۶. مهبد

نگهدارنده ماه. نام وزیر انوشیروان.

۸۷. نریمان

نرمنش؛ نرسرشت؛ مردسرشت؛ دلیر؛ پهلوان.

۸۸. نامدار

اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، معنون، نامآور، نامور.

۸۹. نوید

مژده؛ بشارت؛ خبر خوش؛ مژدگانی.

اسم پسرانه ایرانی ۹۰. نیما

نام آور . مشهور . فرمانده کمان داران ارتش . کماندار. نامی محلی که به کوهی در استان مازندران اطلاق می شود.

۹۱. وریا

وریا. [ وَرْ ] (اِ) چکش آهنی بزرگ .  باهوش- زرنگ- هشیار.

۹۲. همایون

۱. فرخنده؛ مبارک؛ خجسته؛ فرخ.۲. (اسم) (موسیقی) از دستگاه‌های هفت‌گانۀ موسیقی ایرانی.۳. (اسم) [قدیمی] از شعبه‌های بیست‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی.

۹۳. هوتن

خوش‌قامت؛ خوش‌اندام. (تلفظ: hotan) (هو = خوب + تن) خوب تن ، نیک اندام ؛ (به مجاز) تندرست و خوش قد و بالا؛ (در پهلوی) به معنی خوب تنیده ، خوب کشیده ، برکشیده ، خوش بالا؛ (در اعلام) یکی از هم پیمانان داریوش بزرگ هخامنشی هنگام حمله به مغان.

۹۴. هوشمند

باهوش، باهوش، بخرد، تیزفهم، تیزهوش، خردمند، زیرک، عاقل، فرزانه، نابغه، هشیار.

۹۵. هومن

(پهلوی) نیک اندیش، نیک نفس. (تلفظ: hu man) (هو = خوب + من/ مان = اندیشه و روح) به معنی دارنده‌ی روح خوب و نیک اندیش ؛ (در اعلام) نام پسر ویسه و برادران پیران و یکی از سرداران افراسیاب.

۹۶. هیراد

هیراد. (اِ) خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمودن – [hirad].خوش خنده.خوش رو.

۹۷. هومان.

هومان . (اِخ ) از پهلوانان تورانی شاهنامه و برادر پیران ویسه است و ازسران لشکر افراسیاب . وی در جنگ به دست بیژن پسر گیوکشته شد. پاک سرشت،نیک ذات – خوش نام.

۹۸. یارا

۱. توان؛ نیرو. ۲. جرئت؛ زهره- یارا. (اِ) صورتاً صفت فاعلی دائمی است از یارستن ، مانند گویا و بینا اما استعمال کلمه در معنی اسم معنی است و مرادف توانائی.

۹۹. یاور

۱. پشتیبان، حامی، دستگیر، دستیار، ظهیر، کمک، مددکار، معاون، معاضد، معین، ناصر، نجده، نصیر، یار ۲. سرگرد.

۱۰۰. یزدان

آفریدگار، الله، ایزد، پروردگار، جانآفرین، خدا، رب.

 

دسته‌ها
ویژه کودکان

پرطرفدارترین اسم دختر در ایران از ۱۲۹۷ تا ۱۳۹۷

بسیاری از افراد برای انتخاب نام دخترشان معیارهای مشخصی نظیر مذهبی بودن، ایرانی بودن، پرمعنا بودن، تک سیلابی بودن، جدید و امروزی بودن، آسان و روان بودن و … دارند. در این مقاله اطلاعات بسیار کاملی درباره ۱۲۵ پرطرفدارترین اسم دختر در ایران از ۱۲۹۷ تا ۱۳۹۷ برای شما آماده کرده ایم. همچنین برای آگاهی از بهترین نام های پسر در ایران مقاله پرطرفدارترین نام پسر در ایران را بخوانید.

۱۲۵ پرطرفدارترین اسم دختر در ایران از ۱۲۹۷ تا ۱۳۹۷

آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد که در قرن اخیر مردم ایران گرایش های متناسبی نسبت به انتخاب اسامی مذهبی و ایرانی داشته اند. پربسامدترین اسامی دختران و پسران از سال ۱۲۹۷ که از آن زمان اداره سجل یا ثبت احوال کنونی شروع به کار کرده است تا پایان دهه‌ی اخیر منتشر شده است.  در این نوشتار با ۱۲۵ اسم دخترانه آشنا خواهید شد که محبوبترین و پرطرفدارترین اسامی دخترانه در یک صد سال  گذشته  بوده اند. این نوشتار از چند فهرست مجزا برای چند سال و چند دوره شکل گرفته است.

به علاوه تعداد اسامی مندرج در این فهرست ها متفاوت است. به دلیل نبود آمار تجمعی امکان تهیه ی فهرست واحد وجود نداشته است.  بنابراین در بعضی فهرست ها شاهد تکرار اسامی هستیم . این طبیعی است چون بعضی از اسامی در این یک صد سال گذشته صرف نظر از تغییرات فرهنگی و اجتماعی گسترده در ایران کماکان مقام و جایگاه خود را حفظ کرده اند. این نام ها قطعا در بین زنان موفق ایران زمین بسیار پربسامد بوده اند و هستند و بی تردید نماد نام گذاری درست و نیز موفقیت و اعتماد به نفس دارندگانشان بوده اند و هستند.

در این فهرست ها دو فهرست آخر به ترتیب به۱۰۰ محبوبترین اسم دخترانه( ایرانی و غیرایرانی)  و ۲۰ محبوب ترین اسم دخترانه ایرانی – فارسی اصیل از ۱۲۹ تا ۱۳۸۰ اختصاص دارد.

مطلب مرتبط: تاثیر اسم بر سرنوشت چگونه است

۱. پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر در سال ۱۳۹۶

سازمان ثبت احوال کشور پر طرفدارترین اسامی نوزادان دختر در سال ۹۶ توسط خانواده ها را اعلام کرد و با بیان اینکه والدین نوزادان همچون آمارهای موجود سال قبل نام های امیر علی و فاطمه را به عنوان بهترین نام برای فرزندانشان انتخاب می کنند، ۱۰ اسم منتخب دخترانه از سوی والدین برای نوزادانشان در  سال ۹۶ به این صورت اعلام شد:

۱. فاطمه

۲. زهرا

۳. حلما

۴. یسنا

۵. زینب

۶.نازنین زهرا

۷. رها

۸. آوا

۹. باران

۱۰. ریحانه

مطلب مرتبط: ۱۰۰ محبوب ترین و بهترین اسم های دخترانه در ایران از ۱۳۸۰تا ۱۳۹۶با معنی

۲. پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر سال ۱۳۹۵

هم چنین در سال ۱۳۹۵ پرطرفدارترین و بهترین اسم نوزاد دختر به ترتیب به شرح زیر از سوی بیمارستان ها و سازمان ثبت احوال اعلام شده است.

۱. فاطمه

۲. زهرا

۳. نازنین زهرا

۴. حلما

۵. باران

۶. یسنا

۷. ریحانه

۸. زینب

۹. النا

۱۰. آوا

۳. پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر سال ۱۳۹۴

در ۱۳۹۴ خانواده های ایرانی ترجیح دادند ۵ اسم دخترانه زیر را بیش از سایر اسامی روی نوزادان دختر بگذارند.

۱. فاطمه

۲. زهرا

۳. نازنین زهرا

۴. یسنا

۵. باران

مطلب مرتبط:روانشناسی اسم : ۱۳ تاثیر عجیب اسم در موفقیت شما

۴. پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر از ۱۳۸۰ تا پایان ۱۳۹۳

برای اجتناب از طولانی شدن این مطلب ناگزیر این فهرست را در این جا نمی آوریم. برای آگاهی ۱۰۰ اسم دختر منتخب مردم در بازه زمانی می توانید به سامانه فراوانی ۱۰۰ نام اول دختران و پسران را از سال ۱۳۸۰ تا پایان سال ۱۳۹۳ مراجعه کنید.

۵. پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر از  ۱۲۹۷ تا پایان ۱۳۸۰

همان گونه که در بالا اشاره شد بر پایه تحقیقی که توسط سازمان ثبت احوال کشور انجام شده و در کتابی به نام تأثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان به چاپ رسیده است اسامی محمد ، علی، حسین، مهدی، حسن، رضا، احمد، محمدرضا، عباس و علیرضا ده نام برگزیده پسران و نام های :فاطمه، زهرا، مریم، معصومه، سکینه، زینب، رقیه، خدیجه، لیلا و سمیه ده نام برگزیده دختران ایرانی در یکصد سال اخیر است. در زیر دو فهرست الف و ب آمده است. فهرست اولی یا الف حاوی ۱۰۰ محبوب ترین اسم دختر در دوره مذکور است و فهرست دومی یا ب دربدارنده ۲۰ اسم دختر ایرانی اصیل است که از فهرست اول به دست آمده است.

الف    ۱۰۰ پرطرفدارترین و محبوب ترین اسم دختر

فهرست زیر حاوی ۱۰۰ اسم دختر محبوب از ۱۲۹۷ تا ۱۳۸۰ بنابر آمارهای سازمان ثبت احوال کشور است. این فهرست ۸۴ ساله نشان می دهد از زمات تاسیس این سازمان تا ۱۳۸۰ ما ایرانیان به ۱۰۰ اسم دختر زیر به عنوان برترین اسامی دخترانه رای دادیم.

۱           فاطمه

معنی فاطمه: در لغت و اصطلاح عرب به زنی گفته می شود که فرزند خود را از شیر باز گرفته است. فاطمه نام دختر پیامبر اسلام (ص) است که فرمود :دخترم را از آن جهت فاطمه گویند که: «ان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار»  همانا خداوند متعال او و کسانی که او را دوست دارند از آتش جهنم باز می دارد . رانده شده از آتش.

۲           زهرا

معنی زهرا: روشن و درخشان، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) . زهرا مؤنث «ازهر» به معنای روشن و درخشان است . همچنین زهراء مأخوذ از «زهره» به معنی سفید و نورانی است . زهرا، لقب حضرت فاطمه  سکینه ( س) است. زیرا هر وقت آن حضرت در محراب خود به نماز قامت بر می افراشت نور او فضای عرش را روشن می کرد بطوریکه اهل آسمان نور مبارک او را تماشا می کردند .

۳           مریم

معنی مریم: گل سفید خوشه ای خوشبو و دارای عطر با دوام، اصل این گیاه را از ایران میدانند که از اینجا به دیگر نقاط دنیا برده شده است. این گیاه علفی و دارای گلهای سفید زیبائی است و عطر مطبوعی دارد. هر زن پارسا که حدیث مردان را دوست دارد

۴          معصومه

معنی معصومه: پاک، بی گناه، با عصمت، عصمت پرست، پاک دامن

۵         سکینه

معنی سکینه: نامی است دخترانه به معنای  آرام، آرامش، طمانینه، قرار، آرامش خاطر، سکنیت، وقار

۶         زینب

معنی زینب: زینب در لغت به معنی زین ،آراستن وآرایش و خوبی است و نیز به معنی درختی خوش منظره و زیباست. زینب کبری نام دختر امیر المومنین علی (ع) و فاطمه زهرا (س)  است که از زنان فاضل و عالم و مفسر قرآن کریم و عقیله بنی هاشم به حساب می آید .  درختی است خوش منظر و خوشبوی، پاکیزگی بشره.

۷          رقیه

معنی رقیه:  به معنی دعا، تعویذ، (در اعلام) یکی از چهار دختر پیغمبر اسلام (ص) از خدیجه، دختر امام حسین (ع )،سحر و افسون، نام یکی از چهار دختر پیامبر (ص) از خدیجه

۸         خدیجه

معنی خدیجه: مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری، ولادت قبل از موعِد، (در اعلام) نام همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت فاطمه (س) و نیز نام دختر علی بن ابی طالب (ع) – نام همسر پیامبر (ص)

۹           لیلا

معنی لیلا: شب طولانی، لاله ی سرخی که به شکل جام است

۱۰         سمیه

معنی سمیه:  صدای خوش، اوازی که در آن خیر باشد، نام مادر عمار یاسر که از اصحاب پیامبر (ص) بود

۱۱        مرضیه

معنی مرضیه: کسی که خدا از او راضی باشد – پسندیده، مرضی

۱۲         صدیقه

معنی صدیقه: (مؤنث صدیق )، صدیق، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (س) و لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) – مؤنث صدیق، بسیار راستگو و درستکار، لقب عایشه همسر پیمابر (ص) و لقب مریم (ع)

۱۳        کبری

معنی کبری:  (مؤنث اکبر )، بزرگ، کبیر، بزرگتر، اکبر، (در اعلام) لقب زینب کبری (س) دختر حضرت علی (ع) – کبرا، بزرگ، کبیر

۱۴        طاهره

معنی طاهره:  پاکدامن، عفیفه، محصنه، مطهره

۱۵        صغری

معنی صغری: (مؤنث اصغر )، کوچک، کوچکتر، (در اعلام) (فاطمه ی صغری) دختر علی بن ابی طالب (ع) – مؤنث اصغر، زن کوچک تر و هر شیء مؤنث که کوچک باشد

۱۶       اعظم

معنی اعظم: بزرگ، بزرگتر، بزرگترین، بزرگوار، بزرگوارتر، از صفات خدوند – بزرگوارتر، بزرگ تر

۱۷        زهره

معنی زهره: ناهید، ونوس، در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است

۱۸       اکرم

معنی اکرم:  گرامی تر، آزادتر، جوانمردتر، بزرگتر، بزرگوار، گرامی، از نام های خداوند – بزرگوار، گرامی

۱۹        ربابه

معنی ربابه: اسمی دخترانه و عربی  رباب – نام سازی است

۲۰        شهربانو

معنی شهربانو:  همسر پادشاه، ملکه، (در اعلام) نام یکی از سه دختر یزدگرد که امیرالمومنین (ع) او را به پسرش امام حسین (ع) داد – ملکه، بانوی شهر، نام یکی از دختران یزدگرد پادشاه ساسانی و همسر حسین (ع)

۲۱         الهام

معنی الهام: مکاشفه، وحی، القا- در دل افکندن، فرتابی

۲۲        بتول

معنی بتول: کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است، زن بریده از دنیا برای خدا، (در اعلام) لقب حضرت فاطمه (ع) – پاکدامن، پارسا، لقب فاطمه (س) و مریم (ع)

۲۳         هاجر

معنی هاجر:  به معنی ‘ فرار ‘، (در اعلام) همسر حضرت ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسماعیل (ع) ]هاجر در ادبیاتِ یهود نشانه ی بندگی در شریعت است[ – معرب از عبری فرارکننده، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع)

۲۴        نرگس

معنی نرگس: گلی سفید و کوچک و خوشبو، کنایه از چشم معشوق

۲۵        طیبه

معنی طیبه:  (مؤنث طیب )، طیب – مؤنث طیب، پاک، مطهر، پاکیزه

۲۶        محبوبه

معنی محبوبه: نام گیاهی (محبوبه ی شب )، محبوب (زن )، معشوق، معشوقه، محبوب، + نک محبوب – مؤنث محبوب، دوست داشتنی، مورد محبت

۲۷        آمنه

معنی آمنه:  (مؤنث آمن) ایمن و بی خوف، در امن و امان، (در اعلام) نام مادر حضرت رسول اکرم (ص) – نام مادر پیامبر (ص )، مونث آمن به معنای بانوی نترس، زن دلیر، خانم استوار

۲۸        فریده

معنی فریده:  (مؤنث فرید )- ا ز نام های زنان .  در فارسی به معنی : مغرور، متکبر.

۲۹        فریبا

معنی فریبا: بسیار زیبا، دل پسند و خوشایند، (در قدیم) به معنای فریفته – بسیار زیبا، دلپسند و خوشایند

۳۰        راضیه

معنی راضیه: پسندیده، خوش، خشنود، از القاب فاطمه زهرا (س) – خشنود، خرسند

۳۱         مهناز

معنی مهناز:  زیبای نازنین – آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد

۳۲         نسرین

معنی نسرین:  نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گلنسرین. صورتِ معشوق

۳۳       عصمت

معنی عصمت: پارسایی، پاکدامنی، پاکی، عفت، ناموس، نجابت، بازداشتن، منع

۳۴        حمیده

معنی حمیده: شایسته، پسندیده، ستوده

۳۵        فرزانه

معنی فرزانه:  بخرد، حکیم، خردمند، دانا، عاقل، هوشمند

۳۶        سمیرا

معنی سمیرا:  زن گندمگون، شمیرا، سمیرا ترجمه ‘ مهین بانو’ است

۳۷       فرشته

معنی فرشته: جبرئیل، سروش، ملک، ایزد، پری

۳۸         پروین

معنی پروین: دسته ای از شش ستاره ی درخشان در صورت فلکیِ ثور، ثریا، هفت خواهران، خوشه ی پروین، (در قدیم (به مجاز) اشک، (در اعلام) پروین اعتصامی شاعره بنامِ معاصر – دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور، ثریا

۳۹        مینا

معنی مینا: آبگینه، شیشه، جام، جام می، لایه خارجی دندان، ترکیبی ازلاجورد و طلا، لعاب مخصوص، لعاب شیشه ای، شیشه شراب

۴۰       سارا

معنی سارا: خالص و صاف، بی غل و غش

۴۱        ناهید

معنی ناهید: زهره، دومین سیاره ی منظومه ی شمسی به نسبت فاصله از خورشید که از درخشنده ترین اجرام آسمانی است، ونوس، ]زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است[، آناهیتا یا ناهید (در اوستا) ایزد آب است و در اوستا به صورت دوشیزه ی بسیار زیبا، بلند بالا و خوش پیکر توصیف شده است، (در اعلام) نام دیگر کتایون همسر گشتاسب که دختر قیصر روم بود و مادر اسفندیار و پشوتن – زهره، آناهیتا، از شخصیتهای شاهنامه، نام دیگر کتایون همسر گشتاسپ پادشاه کیانی

۴۲        شهناز

معنی شهناز: در موسیقی ایرانی گوشه ای در دستگاه شور، (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از لحن های قدیم ایرانی، شاهناز – موجب فخر و نازش شاه، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی، نام خواهر جمشید پادشاه پیشدادی

۴۳        کلثوم

معنی کلثوم: پرگوشت- رخسار بی ترشرویی، دارای گونه و چهره ی پر گوشت، زیبا چهره، (در اعلام) ام کلثوم نام دختر رسول اکرم (ص) – نام یکی از دختران حضرت علی (ع)

۴۴       سهیلا

معنی سهیلا:  به معنای نرم، لطیف، ملایم – نرم و ملایم

۴۵        افسانه

معنی افسانه: سرگذشت، قصه، داستان، سرگذشت و حکایت گذشتگان، افسون، سحر، ترانه – داستانی که بر اساس تخیل ساخته شده، زیب

۴۶        ثریا

معنی ثریا:  پروین، نرگسه، چلچراغ – یکی از صورت های فلکی .

۴۷        مهری

معنی مهری: (مهر + ی (پسوند نسبت) )، منسوب به مهر، مهر، به علاوه (در موسیقی) نوعی از چنگ – منسوب به مهر

۴۸         مهین

معنی مهین: مرکب از (مَه = ماه + ین (پسوند نسبت) ) می باشد و منسوب به ماه است – مانند ماه

۴۹       ملیحه

معنی ملیحه: ملیح، زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک، (در قدیم) دوست داشتنی و مورد پسند – زیبا و خوشایند، دارای ملاحت، با نمک

۵۰        فهیمه

معنی فهیمه:  باهوش، دانا، فرزانه، دانشمند – مؤنث فهیم

۵۱         اشرف

معنی اشرف:  بلند تر افراشته تر گرانمایه تر شریفتر . یا اشرف مخلوقات . آدمی انسان . یا حضرت اشرف . برای صدور و وزرای عظام استعمال شود . یا جناب اشرف .

۵۲        سمانه

معنی سمانه:  بلدرچین، کرک، آسمانه، سقف خانه

۵۳        الهه

معی الهه: اله، بت، رب النوع، صنم

۵۴         پروانه

معنی پروانه: در موسیقی ایرانی گوشه ای در دستگاه راست پنجگاه و نوعی تحریر – حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ

۵۵         حلیمه

معنی حلیمه: زن خویشتن دار، صبور و با تحمل، دختر بردبار – مؤنث حلیم، بردبار، شکیبا، نام دایه پیامبر (ص)

۵۶         صغرا

معنی صغرا: کوچک، کوچک تر

۵۷         پریسا

معنی پریسا: افسونگر، زیبا مانند پری. کنایه از زنی زیبا روی است. مخفف پری افسانه ای در ایران باستان پریساتیس بوده است.

۵۸        جمیله

معنی جمیله: (مؤنث جمیل )،  زیبا، زن زیبا

۵۹         سحر

معنی سحر:  بامدادان، پگاه، سپیده دم، شبگیر، شفق، فلق

۶۰        آرزو

معنی آرزو: آرمان، اشتیاق، امل، امید

۶۱         مژگان

معنی مژگان: مژه ها، موی پلک چشم، (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نیزه و پیکان و تیر که از کرشمه و غمزه های معشوق به هدف سینه ی عاشق می رسد، دارد – مژه ها

۶۲        شهلا

معنی شهلا: دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش و (به مجاز) زیبا و فریبنده (چشم )، (در گیاهی) ویژگی نوعی نرگس که حلقه ی وسط آن سرخ یا بنفش است، نرگس، نرگس شهلا – دارای رنگ سیاه چون رنگ چشم میش، رنگ میشی، زیبا و فریبنده (چشم )، نوعی نرگس که حلقه وسط آن سرخ یا بنفش است

۶۳        عاطفه

معنی عاطفه: مهر، مهربانی، مهرورزی

۶۴        سعیده

معنی سعیده: (مؤنث سعید )، سعید – مؤنث سعید، خجسته، مبارک، خوشبخت، سعادتمند

۶۵         لیلی

معنی لیلی: سرخوشی از می، درازترین و تارترین شب، (در قدیم) از الحان موسیقی قدیم ایرانی، (در اعلام) لیلی دختر حطیم از زنان پیامبر اسلام (ص )، لیلی زنی از قبیله ی بنی عامر عرب که طرف عشق مجنون قرار گرفت (لیلی و مجنون) – شب دراز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی

۶۶        صفیه

معنی صفیه:  (مؤنث صفی )، صفی، (در اعلام) دختر اخطب زوجه ی رسول اکرم (ص) و نیز نام یکی از عمه های پیامبر (ص) – مؤنث صفی، نام یکی از همسران پیامبر (ص)

۶۷       اقدس

معنی اقدس: پاکتر، پاکیزه تر، مقدس تر، عنوانی احترام آمیز برای بزرگان یا مکان های مقدس – پاک تر، مقدس تر

۶۸      زیبا

معنی زیبا: پریچهر، پریرو، جمیل، خوبرو، خوب صورت، خوش اندام، خوشگل، خوش منظر، رعنا، زیبارو، شیک، صبیح، ظریف، قشنگ، لطیف، لعبت، مطبوع، مقبول، ملیح، نازنین، نیک منظر، نیکورو، وجیه، وسیم، باطراوت، تماشایی، خوش، شکیل

۶۹       ندا

معتی ندا: بانگ. فریاد. آواز. اعلان

۷۰       منصوره

معنی منصوره: (مؤنث منصور )، مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز

۷۱        عذرا

دوشیزه، باکِره، آشکار، (در اعلام) لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع )، لقب حضرت فاطمه (س) – دوشیزه، باکره، بکر، لقب مریم (ع) و لقب فاطمه (س )، نام معشوق وامق

۷۲        شیرین

هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت. : شکرین، شهددار، گلوسوز، دلکش، نغز، نوشین

۷۳       آسیه

نام زن فرعون معاصر موسی در روایات اسلامی زنی صالح و متقی و نیکوکار معرفی شده است . استوارساخت، اندوه گـُسار، سُتون

۷۴       مهدیه

معنی مهدیه: مؤنث مهدی، عروس

۷۵       ام البنین

نام همسر علی (ع) و مادر عباس (ع). از کنیزان امام موسی کاظم (ع ) و مادر امام رضا بود. وی از زنان فاضل زمان بشمار می آمد.

۷۶        منیژه

نام دختر افراسیاب است که بیژن پسر گیو بر او عاشق شد و منیژه او را بخانه خود برد و افراسیاب با خبر گشته منیژه را از شهر اخراج کرد و بیژن را گرفته در سیاه چالی انداخت تا اینکه رستم رفته او را از چاه بیرون آورد .  خود خواه متکبر

۷۷        زلیخا

به معنی جای لغزیدن پا (به لحاظ داشتن زیبایی زیاد )، (در اعلام) نام پاتیفار عزیز مصر در زمان حضرت یوسف (ع) – نام همسر عزیز مصر که مفتون زیبایی یوسف (ع) شد

۷۸        گوهر

اصل، تبار، حسب، نژاد، نسب، جوهر، ذات، جواهر، در، گهر، مروارید

۷۹         شهین

(از: شه + َین، پسوند نسبت )منسوب به شاه، مانند زرین و سیمین. دارای ارزش و مقامِ شاهانه

۸۰        پری

موجود متوهم صاحب پر که اصلش از آتش است و بچشم نیاید وغالباً نیکوکار است بعکس دیو که بدکار باشد. فرشته ،موجود خیالی و افسانه ای

۸۱         خانم

بانو، بی بی، بیگم، خاتون، سیده، کدبانو، مادام، مخدره، زن، زوجه، همسر

۸۲        طوبی

بهشت، پردیس، جنت، فردوس، خلد، نعیم، خیر، سعادت، پاک، پاکیزه، نیکو، خوشبو، معطر، خوشی، خوشا، پاک تر، پاکیزه تر

۸۳        ایران

پهلوی، «اِران » . به کشور ایران در عهد ساسانی «اران شتر» میگفتند. در عصر هخامنشی ایی ریا نام قوم ایرانی بود و این کلمه را نام قوم اُسِّت ِ قفقاز بصور «ایرون »، «ایرو» و «ایر» بخود اطلاق کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). کلمات آریا، آریائیان و ایران و امثال آن که در زبان باقی مانده از این کلمه گرفته شده است.

۸۴         عفت

اتقا، پارسایی، پاکدامنی، پاکی، شرافت، شرف، عصمت، عفاف، ناموس، نجابت

۸۵       نصرت

پیروزی، ظفر، غلبه، فتح، کمک، مدد، یاری

۸۶        نجمه

اختر، ستاره، سها، کوکب، نجم

۸۷        مدینه

یکی از شهرهای عمده کشور عربستان سعودی و دومین شهر اسلامی از جهت عظمت و تقدس واقع در شمال شرقی مکه درناحیه حجازمیباشد-بلد، شهر، ولایت

۸۸      فاطمه خانم

از ترکیب اسامی فاطمه نام دخت گرامی پیامبر و خانم به معنای زن پاکیزه سرشت است

۸۹       خاور

مشرق، جای بر آمدن آفتاب،مطلع، خاوران، شرق، خراسان، مشرق، خار، خاشاک

۹۰       خاتون

بانو، کدبانو، بی بی، بیگم، خانم، مخدره، همسر، زن اصیل، شریفه، کنیز، کلفت، خادمه

۹۱         مهسا

معنی مهسا: مثل ماه، مانند ماه، (به مجاز) زیبا رو – مانند ماه، زیبا

۹۲       زبیده

مصغر زبده است.دختر جعفر بن منصور ( ف . ۲۱۶ ه . ق . / ۸۳۱ م . ) زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین

۹۳        محترم

ارجمند، باآبرو، بااعتبار، باشخصیت، بزرگوار، شخیص، شریف، حرمت دار، با حرمت، عزتمند، قابل احترام، عزیز، گرامی، گرانقدر، گرانمایه، متشخص، محتشم، معز، معزز، معظم، مکرم، موقر

۹۴         سیما

چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، صورت، عارض، عذار، قیافه، علامت، نشان، هیئت

۹۵        زینت

آرایش، آن چه با آن آرایش کنند. پیرایه، زیور.

۹۶        شوکت

بزرگی، تشخص، جاه، جبروت، جلال، حشمت، شان، شکوه، شوکت، عظمت، فر، فره، کبریا

۹۷       آذر

آتش .  ماه نهم از سال شمسی . روز نهم از هر ماه شمسی . نام ایزدی .  روز نهم از نهمین ماه تقویم اوستایی که ایرانیان قدیم در ماه آذر این روز را به خاطر یکی شدن نام ماه و روز جشن می گرفتند، آذرروز، آذرگان، آذرجشن: ای خردمند سرو تابان ماه / روز آذر می چو آذر خواه

۹۸        مرجان

جانور بی مهره ی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح می کند و نسل های جدید آن روی بقایای نسل قدیمی زندگی می کنند و جزایر مرجانی را بوجود می آورند، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که از آن در جواهر سازی و ساخت اشیای زینتی استفاده می شود، کنایه از لب معشوق و شراب است به سبب سرخی رنگ آن – معرب از سریانی، جانور بی مهره کوچک دریایی، بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که در جواهرسازی کاربرد دارد

۹۹        حبیبه

تأنیث حبیب. محبوبه. دوست (زن ).

۱۰۰       رباب

از آلات موسیقی قدیم شبیه تارکه کاسه آن کوچکتر است، ابر، ابرسفید، واحدش ربابه

مطلب مرتبط: ۲۰ پرطرفدارترین اسم برای کودکان در جهان‌

ب    پرطرفدارترین و بهترین اسم دختر با ریشه فارسی و ایرانی

گذشته از اسامی با ریشه های عربی و گرایش های مذهبی، انتخاب اسم دختر ایرانی هم بین مردم بسیار رایج است. در میان نام های ایرانی در گروه زنان با بررسی ۹۰ میلیون سند سجلی پرطرفدارترین اسم دختر ایرانی از ۱۲۹۷تا پایان ۱۳۸۰ به شرح زیر معرفی شدند.

۱. شهربانو

معنی شهربانو: ملکه. بانوی شهر.

۲. فریبا

معنی فریبا: افسونگر، افسونکار، طناز، فتان، فریبنده، فریفته، خوشگل، زیبا، وجیه

۳. مهناز

معنی مهناز: زیبای نازنین – آن که چون ماه ناز و زیبا است، آن که به ماه ناز و فخر می فروشد

۴. نسرین

معنی نسرین: نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد

۵. فرزانه

معنی فرزانه: حکیم. دانشمند. عاقل. (برهان ). بخرد. فرزان. فیلسوف. مقابل دیوانه.

۶. فرشته

معنی فرشته :جبرئیل، سروش، ملک، ایزد، پری. فریشته. در زبان سنسکریت پرشیته و مرکب از پر و اش به معنی سفیر، در فارسی باستان فرائیشته است.

۷. پروین

معنی پروین: ثریا. شش ستاره کوچک نزدیک به هم مانند خوشه ٔ انگور است که یکجا جمع شده اند.

۸. ناهید

معنی ناهید: نام ستاره ٔ سوم از هفت سیاره است که نام دیگرش زهره است.

۹. شهناز

معنی شهناز: نام نوائی از موسیقی. (از غیاث ) (ناظم الاطباء). نام آوازی. یکی از شش آواز است وآن از زیرافکند خیزد.

۱۰. افسانه

معنی افسانه: سرگذشت و حکایات گذشتگان باشد. قصه. داستان. حکایت. تمثیل. سرگذشت. (ناظم الاطباء). حکایت گذشتگان.

۱۱. مهری

معنی مهری: نوعی از چنگ باشد و آن سازی است که مطربان نوازند، و بعضی گویند یکی از نامهای ساز چنگ است.

۱۲. مهین

معنی مهین: بزرگ تر، بزرگ، بزرگترین.

۱۳. پروانه

معنی پروانه: اجازه، حکم و جواز و نیز نام حشره ای پرنده بزرگتر از زنبور و رنگارنگ.

۱۴. پریسا

معنی افسونگر: افسونگر، زیبا مانند پری. کنایه از زنی زیبا روی است. مخفف پری افسانه ای در ایران باستان پریساتیس بوده است.

۱۵. سحر

معنی سحر: وقت آخر شب و زمان پیش از صبح، بامداد، پگاه، سپیده دم

۱۶. آرزو

معنی آرزو: آرمان، اشتیاق، امل، امید

۱۷. مژگان

معنی مژگان: جمع مژه است که موی پلک چشم باشد یعنی مژه ها.

۱۸. زیبا

معنی زیبا: زیبنده. به معنی نیکو و خوب است که نقیض زشت و بد باشد. پریچهر، پریرو، جمیل، خوبرو، خوب صورت.

۱۹. ندا

معنی ندا: بانگ. فریاد. آواز. اعلان.

۲۰. شیرین

معنی: هر چیزکه نسبت به شیر داشته باشد، خصوصاً در حلاوت.شکرین، شهددار، گلوسوز، دلکش، نغز، نوشین.

دسته‌ها
کودک و نوجوان ویژه کودکان

داستان کودک-گربه ی تنها

قصه کودک ـ  گربه ی تنها
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .

او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .

یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .

پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .

 
دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .

آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آمد و با عصای جادوئی خود به شانه های گربه زد .

صبح که گربه کوچولو از خواب بیدار شد احساس کرد چیزی روی شانه هایش سنگینی می کند . وقتی دو بال قشنگ در دو طرف بدنش دید خیلی تعجب کرد ولی خوشحال شد

 
خواست پرواز کند ولی بلد نبود .

از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهای زیادی تمرین کرد تا پرواز کردن را یاد گرفت البته خیلی هم زمین خورد .

روزی که حسابی پرواز کردن را یاد گرفته بود ،‌در آسمان چرخی زد و روی درختی کنار پرنده ها نشست

 
وقتی پرنده ها متوجه این تازه وارد شدند ، از وحشت جیغ کشیدند و بر سر گربه ریختند و تا آنجا که می توانستند به او نوک زدند . گربه که جا خورده بود و فکر چنین روزی را نمی کرد از بالای درخت محکم به زمین خورد .

یکی از بالهایش در اثر این افتادن شکسته بود و خیلی درد می کرد

 
شب شده بود ولی گربه پشمالو از درد خوابش نمی برد و مرتب ناله می کرد .

فرشته کوچولو دیگر طاقت نیاورد ، خودش را به گربه رساند .

 

فرشته به او گفت : آخه عزیز دلم هر کسی باید همانطور که خلق شده ، زندگی کند . معلوم است که این پرنده ها از دیدن تو وحشت می کنند و به تو آزار می رسانند . پرواز کردن کار گربه  نیست . تو باید بگردی و دوستانی روی زمین برای خودت پیدا کنی .

بعد با عصای خود به بال گربه پشمالو زد و رفت

 
صبح که گربه پشمالو از خواب بیدار شد دیگر از بالها خبری نبود . اما ناراحت نشد .

یاد حرف فرشته کوچک افتاد . به راه افتاد تا دوستی مناسب برای خود پیدا کند .

به انتهای باغ رسید . خانه قشنگی در آن گوشه باغ قرار داشت . خودش را به خانه رساند و کنار پنجره نشست .

 
 در اتاق دختر کوچکی وقتی صدای میو میوی گربه را شنید ، با خوشحالی کنار پنجره آمد . دختر کوچولو گربه را بغل کرد و گفت : گربه پشمالو دلت می خواد پیش من بمانی . من هم مثل تو تنها هستم و هم بازی ندارم . اگر پیشم بمانی هر روز شیر خوشمزه بهت می دم .

گربه پشمالو که از دوستی با این دختر مهربان خوشحال بود میو میوی کرد و خودش را به دخترک چسباند

 
 

این داستان برداشت خیلی خلاصه ای از کتاب

گربه سفید پشمالو ـ نوشته منوچهر کی مرام ـ انتشارات شباویز ـ مهر ۷۹ است

منبع:سایت کودکان