دسته‌ها
کودک و نوجوان

انشا درمورد امام خمینی (ره)

۱۴ خرداد یادآور سالروز عروج بزرگمردی است که با رهبری های هوشمندانه خود ، یکی از بزرگترین انقلاب های تاریخ را رقم زدند ، فقیهی عالم و سیاستمداری نواندیش که به پشتوانه ملتی به پاخاست و تومار حکومتی دست نشانده و استبدادی را در هم پیچیدند و نظامی مردم سالار را بر پایه آموزه های دینی پایه گذاری کردند.
امام خمینی (ره) بر تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ، این نظام را به عنوان الگو و سرمشقی برای امت اسلامی و دیگر مردم ستم کشیده در تمام جهان معرفی کردند و تمام آزادیخواهان جهان نیز اکنون با تاسی از این نظام الهی ، در برابر حکومت ظالمان مقاومت و ایستادگی می کنند.
حضرت امام (ره) یک حقیقت همیشه زنده در تاریخ است و بدون نام امام ایشان ، انقلاب شکوهمند اسلامی در هیچ کجای دنیا شناخته شده نیست ، این شخصیت وارسته و فیلسوف عالم در عمل ثابت کردند که تمسک به خداوند متعال بهترین شیوه برای نفی سلطه کفار است.
امام خمینی (ره) یک شخصیت استثنایی و کم نظیر در دوران معاصر است و از آنجایی که کار امام (ره) همواره با تدبیر و هوشمندی همراه بود ، در جهان ماندگار شدند و در همین راستا نیز انقلاب اسلامی اکنون به الگویی برای تمام مسلمانان و آزادیخوهان جهان تبدیل شده است.
مبارزه رهبر کبیر انقلاب اسلامی علیه رژیم پهلوی در جریان حماسه ۱۵ خرداد بر کسی پوشیده نیست که از آن جمله می توان به کشاندن مبارزه در حوزه علمیه ، کشیدن خط بطلان بر تز جدایی دین از سیاست ، زیر سوال بردن مشروعیت رژیم پهلوی ، مورد حمله مستقیم قرار دادن قدرت های استعمارگر ، منزوی ساختن جریان های ملی گرایی ، خلاصه و جمع بندی کرد.
قیام ۱۵ خرداد به رهبری امام خمینی (ره) در حقیقت پیروزی منطق ، مکتب و آموزه های دینی بود و مردم در این روز از دین دفاع کردند و در نهایت می توان گفت که این جریان یک حرکت عمیقی بود که در تاریخ به ثبت رسید.
نام امام خمینی (ره) با انقلاب اسلامی ایران پیوندی جدایی ناپذیر و ناگسستنی دارد ، نظریه پرداز و معمار بزرگ نهضت اسلامی که در قله فقاهت با تبیین گفتمان مترقی و آزادی خواهانه خود ، تفکری جدید مبتنی بر آموزه های الهی را بنا نهاد و بنیانگذار نظام مردم سالار دینی در ایران شد.
امام خمینی (ره) با نوید سعادت ، عدالت ، آزادی و استقلال برای مردمان این مرزوبوم ، توسعه، پیشرفت و آبادانی را برای این سرزمین به ارمغان آوردند ، بنیانگذار بزرگ انقلاب پس از استقرار جمهوری اسلامی در برهه های دشوار با بینش سیاسی و درک عمیق ، هدایتگر این نظام شدند و دسیسه های دشمنان ایران را در به راه انداختن هشت سال جنگ تحمیلی، خنثی کردند.
نقش امام (ره) در احیای اندیشه حکومت اسلامی بسیار تاثیرگذار بود ، ایشان از همان ابتدا که وارد صحنه مبارزه علیه رژیم پهلوی شدند در سخنرانی های پرشور خود ، نخست رژیم وابسته پهلوی را که در تمام امور از آمریکا و رژیم صهیونیستی پیروی می کرد ، به مردم شناساندند و همچنین امام در نجف، بحث ولایت فقیه را مطرح کردند و نجات ایران را در این امر دانستند که باید نظام ولایت فقیه به وجود بیاید تا مردم از این وابستگی و استبداد نجات یابند.
امام خمینی (ره) ، نسبت به دین احترام بسیاری قائل بودند و وصیت نامه الهی – سیاسی ایشان می توان موضوع هایی چون حدیث ثقلین ، وحدت و اتحاد مردم و روحانیان ، مساله مقاومت و استقامت در برابر دشمنی ها و رعایت اخلاق در تمام ابعاد زندگی را مشاهده کرد.
امام خمینی (ره) بزرگ مرد تاریخ معاصر ایران بود که با رهبری انقلاب اسلامی، زمینه ساز حرکتی نو در ایران و جهان شدند و راه و مسیری که این عالم بزرگ در راه اعتلای اسلام ، استقلال و آزادی ایجاد کردند ، تا ابد چراغ راه آینده ماست.
اندیشه‌های امام خمینی (ره)، مبتنی بر تعالیم قرآن و اهل بیت (ع) بود و به همین دلیل از سوی همه اقشار جامعه به ویژه طبقه مستضعف و ستمدیده ، مورد پذیرش واقع شد ، امام (ره) شخصیتی اساطیرگونه داشت، اخلاق، رفتار، نظریه های علمی و روحیه متعالی ایشان در جهان بی‌نظیر بود.
باید با اتخاذ راهکار درست و اصولی افرادی که دوران حیات امام (ره) را درک نکردند ، به خوبی با ابعاد مختلف شخصیت ، افکار و اندیشه‌های ایشان در زمینه‌های مختلف سیاسی، دینی و اجتماعی آشنا شوند.
ایجاد وحدت و همبستگی در بین امت اسلامی از مهمترین اهداف امام راحل (ره) بود و بی تردید شخصیت ایشان به عنوان نماد مقاومت در جهان اسلام شناخته ‌شده است و برای تحقق این مهم نیز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را به عنوان روز قدس ، نماد مبارزه با استکبار و رژیم غاصب صهیونیستی معرفی کردند.
استکبارستیزی از دیگر ویژگی‌های بارز شخصیت امام خمینی (ره) بود و ایشان با ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی های استعمار و تمام ابرقدرت‌ها و مستکبران جهان، به همه آزادیخواهان جهان درس آزادگی و ایستادگی آموختند.
پیر جماران سرانجام پس از سال ها تلاش در مسیر تجلی و تحقق آرمان های اسلام در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خورشیدی به ندای حق لبیک گفتند و به دیدار معبود شتافتند، با رحلت امام خمینی (ره) ، رسالت و مسئولیت خطیر رهبری و هدایت نظام اسلامی به آیت الله خامنه ای که از شخصیت های مهم در شکل گیری نهضت اسلامی بودند ، سپرده شد.

دسته‌ها
کودک و نوجوان

انشا در مورد مبعث (زیباترین انشاهای بعثت)

موضوع انشا درباره عید مبعث از موضوعات زیبای انشا و موضوع انشای مناسبتی است که در مدرسه به دانش‌آموزان ارائه می‌شود. برای پرداختن به این موضوع سعی کنید فلسفه مبعث و داستان بعثت پیامبر را بطور خلاصه در انشای خود بگنجانید. در مطلب حاضر یک انشای تحقیقی درباره بعثت حضرت محمد(ص) و یک انشای ادبی با مضمون مبعث رسول اکرم(ص) درج شده است که شما را به مطالعه و ایده گرفتن از آن‌ها دعوت می‌کنیم.
بهترین انشا ها در مورد مبعث

انشا در مورد مبعث به شیوه مقاله و تحقیقی

عید مبعث یکی از اعیاد بزرگ مسلمانان است. رسول گرامی اسلام در روز ۲۷ رجب سال چهل عام الفیل به پیامبری برگزیده شدند که این روز را عید مبعث می‌گویند و در آن روز جشن عید مبعث برگزار می‌کنند.
بعثت در صبح اتفاق افتاد. محمد امین (ص) قبل از شب ٢۷ رجب در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز پرداختند. ایشان قبل از بعثت، در بعضی از اوقات برای تفکر و عبادت به غار حرا در کوهی واقع در شمال مکه پناه می‌‏بردند. آن جناب در عالم خواب رؤیا‌هایی می‌دیدند راستین و برابر پروردگار بزرگشان برای پذیرش وحی به تدریج آماده می‌شد. در عالم واقع روح الامین، جبرئل بزرگ، فرشته وحی مأمور شد آیاتی از قرآن را بر ایشان بخواند و حضرت را به مقام پیامبری مفتخر سازد.
این واقعه به طور مشهور، در روز ۲۷ رجب، سیزده سال قبل از هجرت و در سال چهلم عام الفیل برابر با سال ۶۱۰ میلادی روی داد. اولین آیاتی که بر حضرت نازل شد در ابتدا آیات نخستین سوره‏ علق و سپس مُدَّثر بود. حضرت محمد مصطفی (ص) در این هنگام چهل ساله بودند. تنهایی و توجه خاص در غار حالتی غریب در ایشان ایجاد می‌کرد. حالتی وصف ناشدنی، ترس و ابهام از یک طرف و شعف و سبک‌بالی از سوی دیگر و به ناگاه در شبی از این لیالی پر قدر فرشته وحی به یک‌باره بر او نازل گردید با این پیام: «اقرأ باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ وربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم».
جبرئیل از سوی خدا وحی‌ای آورد و به پیامبر گفت: بخوان و ایشان گفتند: «نمی‌توانم، یا خواندن نمی‌دانم». خدای متعال پیامبرش را از بین کسانی که درس ناخوانده بودند برگزید تا کسی نگوید این مطالب را نزد دیگری آموخته بود و همه بفهمند که آن چه بیان می‌دارد، وحی است. آغاز اسلام و شروع بعثت با نام خدا، خواندن، قَلَم، قیام، هشدار، پاکی و اخلاص و بزرگداشت خدا شروع شد.
پیامبر گرامی اسلام، پس از بعثت، نستوه و خستگی‏ ناپذیر با جهل، کفر و ستم مبارزه کرد و پس از سه سال تبلیغ مخفی و ده سال دعوت علنی مردم به توحید و ترویج آشکار دین اسلام در شهر مکه، به مدینه هجرت کرد و تا پایان عمر خویش در آن دیار ماند.
بهترین انشا ها در مورد مبعث

انشا در مورد مبعث به سبک ادبی

مبعث به آرامی جریان دارد و غار حرا، لحظه‌های شکوهمندی را به تماشا نشسته است. لحظه‌هایی که فرشتگان گرانقدر و ملائک مقرب درگاه باریتعالی برای درک آن مشتاق هستند و صف در صف جبرئیل را همراهی می‌کنند.
حرا در کناره مکه و مکه در سکوت و ظلمت فرو رفته است. محمد(ص) از آسمان نور می‌جوید. مدت‌ها بود که می‌آمد تا با خدای خود خلوت کند و  امشب آسمان به فرش نزدیک شده است تا اوج روح فرشیان را با مقیاس‌های آسمانی بسنجد و ناتوان است و «اقرا بسم ربک…» زمین را می‌لرزاند.
دقایقی می‌گذرد تا محمد صلی الله علیه و آله آرام و قرار یابد و رسالت را با جان و دل بستاند؛ و آنگاه و اینک تنها امین زمینی‌ها نیست؛ او امین آسمانیان شده است. او امین وحی الله، امین خداوند است و این بار، امانت، آیه‌های روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. به قلب او سخن‌ها ریخته‌اند و او را به سمت قومی جاهل و نادان فرستاده‌اند. محمد باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آن‌ها را نیز در این معجزه سهیم کند.
او «رحمه للعالمین» است. امین خدا از کوه پایین می‌آید و خداوند، از جلوه ذات خود بر روی زمین، می‌بالد به فرشتگان و از پنجره‌های آسمان، عرشیان، سرک می‌کشند تا بار رسالت را بر روی دوش خیرالمرسلین ببیند؛ و امین خدا با گام‌های استوار، به سمت خانه در حرکت است. عطر آیه‌های روشن آسمان بر لبانش جاری است. قلبش از معارف آسمان و زمین آکنده است. روحش از پله‌های آسمان بالا رفته است و درجه‌های روشن نور را بی پروا از زیر گام هایش می‌گذراند. عظمت انسان مشهود است بر اهل آسمان و زمین. روشنی، تازه تولد یافته است در کوچه پس کوچه‌های داغ مکه و آیه‌ها از زبان انسان، آهنگ دیگری دارد؛ آهنگ عبودیت، آهنگِ «وحده لا اله الا هو»، «قولو لا اله الا الله تفلحوا» و گویی زمین است که مبعوث شده است و بار آسمان اینک بر دوش زمین است. زمین، استوار، آسمان را بر دوش دارد. زمین، مرکز ثقل آفرینش است و محمد صلی الله علیه و آله، معجزه خاتم و این است معنای بعثت.

در پایان عید مبعث را به مخاطبان ستاره تبریک عرض نموده و امیدواریم انشا‌های مبعث برای شما مفید بوده باشند.

دسته‌ها
کودک و نوجوان

انشا در مورد ۱۳ بدر (سیزده بدر:‌ روز طبیعت)

برای نوشتن انشا درباره سیزده بدر از دو منظر می‌توانید به سیزده بدر نگاه کنید و انشای خود را بنویسید. از منظر اول درباره فلسفه و پیشینه سیزده بدر بنویسید و انشای خود را به صورت تحقیقی کوتاه در مورد سیزده بدر درآورید. از منظر دوم می‌توانید انشا را به صورت خاطره‌ای از سیزده بدر بنویسید و اینکه چگونه سیزده بدر خود را گذراندید. در مطلب حاضر با هر دو نوع نگاه انشا نوشته‌ایم و در آنها بخش مقدمه، بدنه اصلی و نتیجه‌گیری را لحاظ کرده‌ایم.
انشا در مورد ۱۳ بدر

انشای تحقیقی درباره فلسفه سیزده بدر

سیزده بدر را به عنوان آخرین روز تعطیلات عید می‌شناسیم که به تفریح و گردش در طبیعت اختصاص دارد اما این روز علاوه بر آداب و سنت‌های شناخته شده فلسفه‌ای نیز دارد.
سیزده‌بدر در واقع سنت ایران باستان است که به مناسبت پیروزی خدای باران بر دیو خشک‌سالی آیوش جشنی برگزار می‌شده است. این جشن از قبل از دوران اشو زرتشت یعنی حدود ۱۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح رواج داشته است. سیزدهمین روز از ماه فروردین روز تشتر یا تیر نام دارد. خدای تیر همان خدای باران است و بنا بر عقیده‌ی زرتشتیان برای پیروزی خدای باران در سال جدید و شکست دیو خشک‌سالی مردم باید در روز تیر از این خدا یادکرده و از او طلب بارش باران کنند.
پیشینه جشن نوروز را از زمان جمشید می‌دانند. درباره روز سیزده‌بدر نیز روایتی وجود دارد که جمشید، شاه پیشدادی، در دشت سرسبز و صحرا خیمه برپا کرده و روز سیزده نوروز را آنجا سپری می‌کند. او برای چندین سال این کار را تکرار کرد و به‌مرور به شکل آیینی برای ایرانیان درآمد. هرساله ایرانیان نیز روز سیزده فروردین را از خانه بیرون رفته و در دامن طبیعت روز خود را سپری می‌کنند
در ایران باستان پس از برگزاری مراسم نوروز مردم در روز سیزدهم که روز خدای باران بود به دشت و صحرا می‌رفتند و به شادمانی می‌پرداختند و طلب بارش باران از خدا می‌کردند. امروزه نیز زرتشتیان از صبح روز تشر سفره‌های نوروزی خود را جمع کرده، آجیل و شیرینی‌های مانده را با خود برداشته و به طبیعت می‌برند.آن‌ها تمام روز را در طبیعت به شادی می‌پردازند.
در مورد نحس بودن سیزده بدر عقاید مختلفی وجود دارد. تاکنون هیچ مدرک تاریخی یافته نشده است که نشان‌دهنده نحسی روز سیزده باشد بلکه ایرانیان روز سیزدهم نوروز را روزی نیکو و خجسته می‌دانسته‌اند. بعضی معتقدند نحسی سیزده ناشی از پیوند زرتشتیان با مسیحیان است که به مسلمانان نیز منتقل‌شده است. مسیحیان معتقدند آخرین شام مسیح که در آن به او خیانت کردند سیزده نفر بودند و ازاین‌رو سیزده را عدد نحسی می‌دانند.
همچنین واژه سیزده بدر دو معنی را به ذهن متبادر می‌کند. گفته می‌شود سیزده‌بدر به معنای «در کردن نحسی سیزده» می‌باشد. اما زمانی که کمی به واژه‌ها دقت کنیم متوجه می‌شویم می‌توان از این لغت برداشت دیگری داشت. در معنای دره و دشت نیز می‌دهد  پس سیزده‌بدر به معنی «سیزدهم به‌سوی در و دشت رفتن» است، این یعنی بیرون رفتن و گذراندن روز در دل طبیعت. دور انداختن سبزه ها هم به این دلیل بود که ایرانیان باستان عقیده داشتند بدی‌ها و مریضی‌ها در این سبزه جمع شده و با به آب دادن یا به دور انداختن آن، این پلیدی‌ها و مریضی‌ها را از خود دور می‌کردند.
ما ایرانی‌ها جشن‌های زیبایی را از نیاکانمان به ارث برده‌ایم و با برپایی آنها میراث آنها را زنده نگه می‌داریم و چه خوب که در سیزده بدر به فلسفه آن نیز دقت کنیم.
انشا در مورد ۱۳ بدر

انشای خاطره‌ای؛ سیزده بدر خود را چگونه گذراندید؟

عید نوروز مراسمات و آیین‌های ویژه‌ای دارد. آخرین روز تعطیلات سیزده بدر است که امروزه به نام روز طبیعت شناخته می‌شود و خانواده‌ها به دامان طبیعت می‌روند. من نیز همراه خانواده‌ام سیزده بدر امسال به تفریح پرداختم.
از چند روز قبل همه به همدیگر تلفن می‌زدند و با هم هماهنگ می‌شدند، می‌خواستند با هم باشند. هرکس جایی را پیشنهاد می‌داد. از کیلومترها آن‌طرف‌تر تا همین پارک نزدیک خانه، آخرش قرار شد دو تا از جوان‌ترها صبح خیلی زود بروند تا مناسب‌ترین جا برای نشستن این همه آدم را پیدا کنند و فرش پهن کنند.
آخرش فهمیدیم در بزرگترین پارک شهر جایی برای نشستن انتخاب شده است. تا ما آمدیم برویم بقیه فامیل رسیده بودند. در ده قدمی ما خانواده‌ای دیگر نشسته بود. دایی بزرگم اول مقداری چپ چپ نگاهشان کرد و بعد گفت که چقدر قدیم‌ها بهتر بود که آدم‌ها با غریبه‌ها چسبیده به هم نمی‌نشستند. مادرم مقداری از آجیل‌های عید را که اضافه آمده بود، جلوی دایی گرفت و به او گفت که بهتر است به جای حرص خوردن، بی‌خیال شود و خوش بگذراند.
بچه‌های یک خانواده دیگر توپ آورده بودند و فوتبال می‌کردند. بچه‌های خانواده ما توپ والیبال داشتند و البته هنوز از دایی بزرگم جرئت نمی‌کردند، شروع کنند. تا اینکه دایی چشمش به توپ افتاد و گفت:«می‌خواهید بازی کنید، اون طرف…» و با دستش محوطه بازی صد متر آن‌طرف‌تر را نشان داد. ما هم تکلیف خودمان را فهمیدیم و از آنجا فاصله گرفتیم. وقتی برگشتیم بچه‌های آن خانواده را ندیدیم و حدس زدیم که دایی تذکر داده که اعصاب ندارد و باید رعایت حالش را بکنند.
موقع ناهار گرسنه سر سفره نشستیم و جوجه کباب‌هایی را که نصف آنها سوخته بود و نصف دیگر نپخته بود، با گوجه‌های سوخته خوردیم. البته پدرها کلی از دست و پختشان تعریف کردند و مادرها هم به نظر می‌رسید راضی باشند؛ همین که بجای غذا پختن، دور هم نشسته و صحبت کرده بودند، خودش برایشان جای خوشحالی داشت.
آخرش بعضی از دخترهای جوان فامیل سبزه گره زدند و شعرهایی مثل «سال دگر، سیزده بدر، خونه شوهر، بچه بغل» خواندند و خندیدند. مادربزرگم هم خم شد و سبزه گره زد. یکی از نوه‌ها پرسید که او دیگر چرا سبزه گره می‌زند؛ مادربزرگ جواب داد: گره زدن سبزه فقط برای باز شدن بخت که نیست، برای برآورده شدن آرزوهای همه بچه‌ها و نوه‌ها سبزه گره می‌زنم و وقتی گره باز شود، همه آرزوهایتان برآورده می‌شود.
دم غروب خسته و کوفته با صورت‌های سوخته از آفتاب به خانه برگشتیم. همه راه برگشت تا خانه به صبح روز چهاردهم فروردین فکر می‌کردم که باید صبح زود بیدار شوم و به مدرسه بروم و این مرا ناراحت می‌کرد.
سیزده بدر پایان خوبی برای تعطیلات عید نوروز است، روزی که به هر صورتی که برگزار شود، لازم است در آن به طبیعت توجه کنیم و در محافظت از آن بکوشیم.
در پایان امیدواریم انشاهای رسانه ۷ را دوست داشته باشید؛ از انشاهای فوق ایده بگیرید و انشاهای زیبایی به قلم خودتان بنویسید.
دسته‌ها
کودک و نوجوان

۷ انشاء و تحقیق درباره تعطیلات عید نوروز و سال نو | تحقیق جشن عید نوروز

کمتر کسی است که در دوران تحصیل خود یک انشا عید نوروز ننوشته باشد ، حالا این انشا میتوانست به صورت تحقیقی در مورد آداب و روسم و تاریخچه نوروز باشد یا خاطرات عید نوروز در قالب این جمله کلیشه ای که ” تعطیلات عید نوروز خود را چگونه گذراندید ؟ ” در این نوشته از دلبرانه میخواهیم به این موضوع انشا خاطره انگیز بپردازیم و دانش آموزان و اولیای آنها را با ارائه ۱۰ انشا در مورد عید نوروز یاری کنیم . این انشا ها برای پایه های تحصیلی مختلف آماده شده است ، امیدورام برای شما مفید باشد .

تحقیق و انشا عید نوروز

تحقیق انشا عید نوروز (۸)

انشا عید نوروز

موضوعات انشا در مورد عید نوروز

موضوعات انشا پیراهمون عید نوروز معمولا حول محور این موارد هستند که در این مطلب به آنها خواهیم پرداخت :

  1. انشا در مورد خاطرات عید نوروز
  2. انشا در مورد لحظه تحویل سال
  3. انشا در مورد عید نوروز و آداب و روسوم آن
  4. انشا در مورد ” تعطیلات عید نوروز را چگونه گذراندید ؟ “
  5. انشا در مورد عید نوروز به زبان انگلیسی
  6. تحقیق در مورد تاریخچه عید نوروز
  7. تحقیق در مورد آداب و رسوم عید نوروز و هفت سین

تحقیق انشا عید نوروز (۷)

انشا عید نوروز شماره یک

انشا عید نوروز – متن کوتاه کودکانه- ساده و روان

برای پایه تحصیلی :  کودکان

موضوع انشا : عید نوروز خود را چگونه گذراندید ؟

مقدمه : من عید نوروز را خیلی دوست دارم

من عید نوروز را خیلی دوست دارم ، چون به همه خیلی خوش می گذرد ، اول این که لباس های نو میخریم . من وقتی لباس نو میخرم همش به جلو آینه میروم و خودم را نگاه میکنم . ولی بعضی ها ممکن است پدرشان پول زیاد نداشته باشد که برای آنها لباس عید بخرد و ما باید به آنها کمک کنیم . بعد از این که همه لباس نو پوشیدند میروند مهمانی در مهمانی خوراکی های خوشمزه به آدم میدهند مثل آجیل میدهند شیرینی میدهند میوه میدهند و همه با هم میخندند و حرف میزنند . از همه بهتر عیدی است که هر کسی به آدم پوب میدهد و آخر عید آدم پول زیادی دارد که میتواند با آن چیزهایی که دلش میخواهد بخرد .

عید نوروز خود را چگونه گذراندید

بعد هم باید مشق های مدرسه را انجام دهیم تا درس هایی که خوانده ایم یادمان نرود . باید نقاشی بکشیم و تمرین های ریاضی و فارسی را حل کنیم تا تمام شود . عید خیلی خوب است ولی همیشه زود تمام میشود و باید دوباره به مدرسه برویم من دلم بعضی وقت ها برای دوست هایم در مدرسه تنگ میشود ولی دوست دارم عید زیاد تر باشد و بیشتر بازی کنیم و خوشحال باشیم .

عید نوروز خود را چگونه گذراندید

من دوست دارم عید به مسافرت برویم چون در مسافرت خوش میگذرد و آدم جاهای جدید را می بیند و میتواند بعدا برای دوست هایش تعریف کند ولی ما گاهی به مسافرت نمیرویم و گاهی می رویم . اما عوضش همیشه به سیزده به در میرویم که خیلی کیف دارد . آدم چوب جمع میکند و آتش روشن میکند و روی آن سیب زمینی یا غذا یا چایی درست میکند بازی میکند و بدو بدو میکند غذا و خوراکی خوشمزه میخورد و می خندد کاش همیشه جمعه ها سیزده به در بود تا بچه ها بیشتر بازی میکردند.

این بود انشای من . 

انشا عید نوروز در ایران

 انشای عید نوروز

 انشا درباره عید نوروز

تحقیق و انشا عید نوروز

تحقیق انشا عید نوروز (۱)

انشا عید نوروز شماره دو

انشا عید نوروز – متن توضیح- به زبان انگلیسی

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : عید نوروز و آداب رسوم آن به زبان انگلیسی به همراه ترجمه – بیایید در مورد نوروز بیشتر بدانیم .

مقدمه : Let s Know more about Nowruz

As you know, we are right now in the middle of the 13-day celebration known as nowruz– the celebration began the moment the earth crossed the vernal equinox, and continues through Wednesday April 1st– we’ll bring you more information about the significance of this day early next week, but for now, here are a few things you should be doing this week to celebrate:

Let s Know more about Nowruz

deed o bāz deed– this literally means ‘to see and see again’. During the 13 days of the beginning of spring, the tradition is to go visit all of your friends and family, and they in turn have to come to your house to see you. Everyone is ready to be a gracious host this week, supplying guests with plenty of sweets to ring in the new year, and also tea and fruit of course (what Iranian household doesn’t have a giant bowl of fruit ready at all times?). It’s customary to visit elders of the family first, and then make your way through the list of all close family, friends, and even acquaintances.

Let s Know more about Nowruz

wearing new clothes– generally Iranians will be prepared this week to wear at least one set of new clothing, all the way to the underwear. Because spring is a time for freshness and newness, this is symbolic of letting go of the old and displaying the new.

haft seen– during this week, Iranians have a special table set up in the house called the haft seen table- filled with symbolic items that represent spring, and seven items that begin with the Persian letter ‘seen’. These include items that represent prosperity, freshness, rebirth, love, and life, and that represent the new start provided by the new season. One of the most important elements of the nowruz haft seen table is wheatgrass, which is sprouted from grains a few days before the new year, and is thrown into water on the 13th day of nowruz (more on that next week!).

So we hope you have an opportunity this weekend to visit some new friends and make some fresh starts in your life!

ترجمه انشا در مورد عید نوروز

همانطور که می دانید، ما در حال حاضر در وسط جشن ۱۳ روزه به نام Nowruz شناخته می شود – جشن شروع می شود زمانی که زمین از اعتدال بهاری برسد و از طریق چهارشنبه آوریل ۱ ادامه می یابد، ما اطلاعات بیشتری در مورد اهمیت از این روز در اوایل هفته آینده، اما در حال حاضر، در اینجا چند چیز است که شما باید انجام دهید این هفته برای جشن گرفتن:

بیایید در مورد نوروز بیشتر بدانیم

این عمل به معنای «دیدن و دیدن دوباره- دید و باز دید » است. در طول ۱۳ روز از آغاز بهار، سنت این است که تمام دوستان و خانواده خود را ببیند و به نوبه خود باید به خانه شما برود تا شما را ببیند. هر کس آماده است تا در هفته جاری یک میزبان خوش تیپ باشد و مهمانان را در سال جدید با شیرینی های فراوان و همچنین چای و میوه (البته این که خانم ایرانی هرگز از کیک غول پیکر میوه ای تهیه نمی کند) آماده می کند. . معمولا برای بازدید از بزرگان خانواده اول، و سپس راه خود را از طریق لیست تمام خانواده نزدیک، دوستان و حتی آشنایان خود را.

پوشیدن لباس های جدید – به طور کلی ایرانی ها در این هفته برای پوشیدن حداقل یک ست از لباس های جدید، تا لباس زیر خواهد بود . از آنجا که بهار یک زمان برای طراوت و نوآوری است، این نماد ی از رفتن از قدیم و نمایش جدید است.

بیایید در مورد نوروز بیشتر بدانیم

در این هفته، ایرانی ها میز خاصی را در خانه ایجاد کرده اند که نام آن را هفت سین می گویند که پر از اقلام نمادین است که نشان دهنده بهار و هفت مورد است که با علامت فارسی دیده می شود. اینها مواردی هستند که نشان دهنده رفاه، طراوت، تولد دوباره، عشق و زندگی است و نشان دهنده آغاز جدید ارائه شده توسط فصل جدید است. یکی از مهمترین عناصر جدولی که در حال حاضر دیده می شود، سبزه  است که چند روز قبل از سال جدید از دانه ها جوانه زده است و در روز ۱۳ روز نوروز به آب می رسد

نتیجه گیری :

بنابراین ما امیدواریم که شما در این آخر هفته فرصتی برای بازدید از دوستان جدید داشته باشید وشروع خوب و تازه های برای زندگی خود داشته باشید!

انشا عید نوروز به زبان انگلیسی

انشا عید نوروز به انگلیسی

انشا عید نوروز انگلیسی

تحقیق انشا عید نوروز (۲)

انشا عید نوروز شماره سه

انشا عید نوروز – متن توصیفی کوتاه- شاعرانه زیبا

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : توصیف ادبی شروع فصل بهار – انشا کوتاه

مقدمه :

صبح می شود وقت آن است که خورشید دست از دامن طبیعت بردارد وبه گیسوی سحر آویزد.شب کم کم دامن خودرا از کوچه ها جمع می‌کند.زمستان مدت هاپیش از این صحرا رفت اما انگار رد پایش بر آسمان باقیمانده است که اکنون آسمان آن گونه زنگار گرفته است…وقت آن است که کم کم بهار از راه برسد,درختان در خود فرو رفته اند,وقت آن است که سر را بالا آورند وبه بهار درود گویند و از طراوت آن بهره گیرند.وقت آن است.

انشا کوتاه شروع سال نو

که پروانه ی چمن از پیله درآید ودر نفس باد صبا سینه بگشاید,وقت آن است که شادی در رگ های دشت سوسو زند…وقت آن است که روزی از نو آغاز شود,امروز بهار وارد صحرا می شود و بر درختان شکوفه ی سپیدی و پاکی می کارد و از درختان عریان دشت عروسی زیبا می سازد.لکه ی سرخ غروب از گوشه ی آسمان پاک می شود که خورشید از پشت کوه سر بالا می آورد وب ه بهار زیبا خیرمقدم می گوید

انشا در مورد عید نوروز

 انشا در مورد عید نوروز به زبان انگلیسی

انشا در مورد عید نوروز به انگلیسی

انشاء در مورد عید نوروز

تحقیق انشا عید نوروز (۳)

انشا عید نوروز شماره چهار

انشا عید نوروز – متن توصیفی توضیحی

برای پایه تحصیلی :  کودکان نوجوانان

موضوع انشا : عید نوروز و آداب و رسوم و خاطرات آن

مقدمه :

هر سال نزدیک نوروز حال و هوای دوستان و اطرافیان عوض میشود و به خاطر خانه تکانی و آماده شدن برای نوروز جنب و جوش زیادی دارند و در خیابان مردم را میبینیم که با کیسه های خرید عید به سمت خانه در حرکت اند و یا ویترین مغازه ها را تماشا میکنن و معمولا خانواده های کوچک بصورت دسته جمعی به خرید می روند و پدر دست بچه ها را میگیرد و با هم حرکت میکنند که صحنه های زیبایی است.نزدیک سال تحویل همه لباسهای نو به تن میکنیم و برای فرارسیدن سال نو لحظه شماری میکنیم و در آخرین دقایق همراه خانواده در کنار سفره ی هفت سین می نشینیم و پدر معمولا قرآن میخواند و همه سعی دارند ثانیه های شروع سال را در حال ذکر و دعا باشند.

عید نوروز و آداب و رسوم

وقتی که سال تحویل میشود روبوسی میکنیم و سال نو را به همدیگر تبریک میگوییم و لحظات شادی به وجود می آید.در تعطیلات به دیدن فامیل و دوستان میرویم و معمولا کوچک تر ها اول به دیدن بزرگترها میروند و بعد از آن بزرگتر ها در فرصت مناسب به بازدید کوچک تر ها میروند و این رسم خیلی خوب است ٬چون هم دید و بازدید انجام میشود و هم آداب و رسوم احترام به بزرگتر زنده نگه داشته میشود.در نوروز همه بوی تازگی میدهند و مخصوصا پسر بچه ها خیلی مواظب اند که شلوار و لباس عیدشان کثیف و خاکی نشود.

عید نوروز و آداب و رسوم

ما باید در تعطیلات به مرور درسهایی که در طول سال خوانده ایم بپردازیم چون ممکن است این تعطیلات باعث شود آنها را فراموش کنیم. با این کار برای امتحانات آخر سال هم آماده میشویم و تابستان خوبی خواهیم داشت. ما خیلی تعطیلات نوروز را دوست داریم برای اینکه معمولا از بزرگ تر ها عیدی میگیریم و پسر عمو و پسر خاله و دای و پسر عمه هایمان را بیشتر میبینیم.

عید نوروز و آداب و رسوم

بعضی ها در نوروز به مسافرت میروند که این کار خیلی خوب است ولی باید مواظب باشیم در هنگام رانندگی تند نرویم و سرعت مناسب داشته باشیم چون ممکن است تصادف بشود و اتفاقی برای ما و دیگران بیفتد و تعطیلاتمان خراب شود.در روز سیزده به در به طبیعت میرویم و روز خوبی را میگذرانیم ٬ من همیشه دوست دارم روز بعد از سیزده به در هم تعطیل باشد تا بتوانم برای رفتن به مدرسه آماده شوم.ما نباید در این روز طبیعت را آلوده کنیم و شاخه های درختان را بشکنیم و یا آتش بزنیم.وقتی تعطیلات تمام میشود٬ باز هم باید به مدرسه برویم و درس بخوانیم تا بتوانیم در آخر سال نمره های خوبی بگیریم و در آینده شغل مناسبی داشته باشیم.

مقاله در مورد عید نوروز

انشا درباره عید نوروز

انشا در مورد عید نوروز

انشا در مورد عید نوروز کوتاه

تحقیق انشا عید نوروز (۴)

انشا عید نوروز شماره پنج

انشا عید نوروز – متن توصیفی، ادبی – متن شاعرانه و زیبا در مورد بهار و شروع سال نو

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : انشا ادبی در مورد بهار و شروع سال نو

مقدمه :بهار یعنی شکوفایی، طراوت ، سرزندگی بهار یعنی همیشه میتوان دوباره از اول شروع کرد

اینبار بهار می خواهد با کوله باری از سبزی،طراوت و خاطرات دیرینه ای که یکسال انتظارش را می کشیدم پابه جهان بگذارد ،بهار می خواهد بیاید و من باید در قلبم خانه تکانی کنم، تمام کینه ها را از روی  پرده های امید قلبم بشویم و با دستمال صبوری بر روی کتابی که پراز محبت های سرد شده است بکشم تا غباری از دشمنی و جنگ و جدال باقی نماند و پرنده ی اسیر قلبم را از قفس آزاد کنم.

انشا ادبی در مورد بهار و شروع سال نو

بهار می خواهد با تیرکمان محبت،تیر مرخصی دادن به زمستان را بزند و زمستان باید کوله باری که سراسر سردی و قطره های مروارید ی بود را بردارد و به انتظار سال دیگر بماند ،کتاب سرنوشت زمستان را در گوشه ای از صندوقچه ی قلبم می گذارم و قفلی محکم بر آن می زنم ، کلاف زندگی ام را با بهار ،با چهچه بلبلان و پروار پروانه های زیبا و رنگارنگ می بافم ،با مداد طراوت تخته ی قلبم را با کلمه ای به نام بهار آشنا می کنم و بر روی دفتر خاطرات زندگی ام با خودکار عشق و علاقه کلمه ی بهار را می نویسم ، چتر اندوه را می بندم و به امید آمدن بهار از جاده ی عاطفه می نشینم ،

انشا ادبی در مورد بهار و شروع سال نو

گویی نسیم ملایم اکنون چهره ام را نوازش می کند و طنین زیبایش در  گوشم نواخته می شود ،خیاط ماهری می خواهد لباسی برای دنیا درست کند لباسی با گلهای رنگارنگ ،آنگونه که من دوست دارم.چراغ کلبه ی قلبم را با مهربانی روشن می کنم و پرچین های آن را با عطر و بوی بهار معطر می کنم، اینک همه با هم به استقبال بهار می رویم

تحقیق و انشا عید نوروز

تحقیق انشا عید نوروز (۵)

انشا عید نوروز شماره شش

انشا عید نوروز – متن توضیحی و تحقیقی- تحقیق در مورد آداب و روسم عید به صورت خلاصه

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : تحقیق کوتاه در مورد آداب و رسوم عید نوروز در ایران

عید نوروز برابر با اول فروردین ماه، یکی از کهن ‌ترین جشن ‌های به جا مانده از دوران باستان است.امروزه زمان برگزاری عید نوروز، در آغاز فصل بهار است. در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است.یکی از آیین های نوروزی مراسم چهارشنبه سوری است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند. بدین صورت که شب آخرین چهارشنبه ی سال (یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنب )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن: زردی من از تو، سرخی تو از من، ناراحتی های سال کهنه را به آتش می سپارند تا سال نو و عید نوروز را با آسودگی و شادی آغاز کنند.

تحقیق کوتاه در مورد آداب و رسوم عید نوروز در ایران

از یکی دو ماه به عید نوروز مانده مردم به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند. سبز کردن گندم، عدس، ده پانزده روز به عید نوروز مانده در خانه ها صورت می گیرد. یکی دو هفته پیش از عید نوروز خانه تکانی انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گرد گیری می کنند و دوباره آنها را می چینند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن است که آن ها را آب پز می کنند و رنگ های شاد بر روی آنها می زنند.

برای تحویل سال در یکی از اطاق های خانه سفره می اندازند. پیش از هر چیز آیینه و قرآن در آن می گذارند و بعد هفت سین را می گذارند. هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی. علاوه بر هفت سین، شمع و آینه، تخم مرغ و … سر سفره گذاشته می شود. دعای تحویل سال نو یکی دیگر از آداب عید نوروز است که توصیه شده در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر اللیل والنهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال.

تحقیق کوتاه در مورد آداب و رسوم عید نوروز در ایران

از بامداد نوروز دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم است که به دیدار کسی که از نظر سن و شخصیت بر دیگران مزیت دارد بروند و تبریک بگویند و او نیز عیدی که شامل سکه یا پول است به آنها بدهد.

سیزده بدر (روز سیزدهم عید نوروز) است. روز دوازده فروردین همه وسایل تهیه می شود و هر چه از شیرینی ها و آجیل ها باقی مانده برای صبح سیزده آماده می شود که البته همراه آن سرکه و کاهو نیز هست. صبح سیزده فروردین همه دسته دسته عازم کوه و باغ های اطراف شهر می شوند و معتقدند در روز سیزده فروردین نباید در خانه ماند زیرا این روز نحس و بد یمن می باشد. عصر این روز ویژه سبزه گره زدن دخترهاست که در واقع برای گشایش بخت خود این کار را می کنند. روز سیزده پیش از طلوع آفتاب و تا پاسی از شب ادامه دارد.

موضوع انشا خاطرات عید نوروز

 انشا خاطره عید نوروز

انشا درباره خاطرات عید نوروز

انشا درمورد خاطرات عید نوروز

تحقیق انشا عید نوروز (۶)

انشا عید نوروز شماره هفت

انشا عید نوروز – متن ادبی توصیفی در مورد عید نوروز

برای پایه تحصیلی :  نوجوانان

موضوع انشا : عید نوروز و آداب و رسوم آن

مقدمه :

“ن” مثل نوروز، نخستین روز بهار. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند .

نوروز، روزی‌ست نو؛ روز، روز همان روشنی‌ست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نو‌به‌نوی انسان و جهان.نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی‌خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می‌کند و سال آغاز می‌شود که یعنی این ایرانیان‌اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه‌ی زندگی را جشن می‌گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده‌ و نوروز را جشن‌گرفته‌اند.

عید نوروز و آداب و رسوم آن

در آستانه‌ی نوروز، خانه‌تکانی می‌کنیم و هم‌زمان، دل خود را نیز از کینه‌ها پاک‌ کرده و آماده می‌شویم تا در فصلی تازه، بر شاخه‌های زندگانی‌‌، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنیم و به شکوفایی بنشینیم. نوروز لبخند خداوند بر لبان طبیعت است و آن‌گاه که خداوند به زندگی لبخند می‌زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می‌شکفد. نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه‌ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه‌ی الهی نگه‌داریم.
نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن‌ست.

عید نوروز و آداب و رسوم آن

نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم‌ها را بازکنیم و زیبایی‌ها را ببینیم. گوش‌ها را باز کنیم و آواز پرنده‌ها را بشنویم. دل‌ها را باز کنیم و دوست‌بداریم. روز، نو می‌شود. سال، نو می‌شود. طبیعت، نو می‌شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می‌دمد. خود را در معرض نفس‌های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»

نتیجه گیری :

این نفس‌های پاک خداست که بر آدم و عالم می‌دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می‌شود. سال دارد از نو آغاز می‌شود. روز نو دارد آغاز می‌شود. نوروز دارد از راه می‌رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری…

انشا خاطرات تعطیلات عید نوروز

 موضوع انشاء خاطرات عید نوروز

انشا خاطرات عید نوروز

انشا درباره ی خاطرات عید نوروز

آداب و رسوم ایرانیان در عید نوروز

همچنین بخوانید :

نقاشی هفت سین | ۶۰ نقاشی و رنگی آمیزی عید نوروز و سفره هفت سین کودکانه

انشا درباره درخت | ۷ انشا با موضع درخت و درخت کاری ، از زبان یک درخت

انشا در مورد دوست | ۱۰ انشا درباره دوستی ،دوست خوب و خصوصیات یک دوست خوب

انشا در مورد حضرت محمد | ۵ انشا و تحقیق در مورد زندگینامه و تولد حضرت محمد

انشا در مورد امام رضا | ۵ انشا با موضوع زندگینامه ، تحقیق و نامه ای به امام رضا

دسته‌ها
کودک و نوجوان

۱۰ انشاء در مورد عید نوروز | انشاء زیبا درباره عید نوروز

انشاء درباره عید نوروز شماره یک

هر سال نزدیک نوروز حال و هوای دوستان و اطرافیان عوض میشود و به خاطر خانه تکانی و آماده شدن برای نوروز جنب و جوش زیادی دارند و در خیابان مردم را میبینیم که با کیسه های خرید عید به سمت خانه در حرکت اند و یا ویترین مغازه ها را تماشا میکنن و معمولا خانواده های کوچک بصورت دسته جمعی به خرید می روند و پدر دست بچه ها را میگیرد و با هم حرکت میکنند که صحنه های زیبایی است. نزدیک سال تحویل همه لباسهای نو به تن میکنیم و برای فرارسیدن سال نو لحظه شماری میکنیم و در آخرین دقایق همراه خانواده در کنار سفره ی هفت سین می نشینیم و پدر معمولا قرآن میخواند و همه سعی دارند ثانیه های شروع سال را در حال ذکر و دعا باشند. وقتی که سال تحویل میشود روبوسی میکنیم و سال نو را به همدیگر تبریک میگوییم و لحظات شادی به وجود می آید. در تعطیلات به دیدن فامیل و دوستان میرویم و معمولا کوچک تر ها اول به دیدن بزرگترها میروند و بعد از آن بزرگتر ها در فرصت مناسب به بازدید کوچک تر ها میروند و این رسم خیلی خوب است ٬ چون هم دید و بازدید انجام میشود و هم آداب و رسوم احترام به بزرگتر زنده نگه داشته میشود. در نوروز همه بوی تازگی میدهند و مخصوصا پسر بچه ها خیلی مواظب اند که شلوار و لباس عیدشان کثیف و خاکی نشود. ما باید در تعطیلات به مرور درسهایی که در طول سال خوانده ایم بپردازیم چون ممکن است این تعطیلات باعث شود آنها را فراموش کنیم. با این کار برای امتحانات آخر سال هم آماده میشویم و تابستان خوبی خواهیم داشت. ما خیلی تعطیلات نوروز را دوست داریم برای اینکه معمولا از بزرگ تر ها عیدی میگیریم و پسر عمو و پسر خاله و دای و پسر عمه هایمان را بیشتر میبینیم. بعضی ها در نوروز به مسافرت میروند که این کار خیلی خوب است ولی باید مواظب باشیم در هنگام رانندگی تند نرویم و سرعت مناسب داشته باشیم چون ممکن است تصادف بشود و اتفاقی برای ما و دیگران بیفتد و تعطیلاتمان خراب شود. در روز سیزده به در به طبیعت میرویم و روز خوبی را میگذرانیم ٬ من همیشه دوست دارم روز بعد از سیزده به در هم تعطیل باشد تا بتوانم برای رفتن به مدرسه آماده شوم. ما نباید در این روز طبیعت را آلوده کنیم و شاخه های درختان را بشکنیم و یا آتش بزنیم. وقتی تعطیلات تمام میشود٬ باز هم باید به مدرسه برویم و درس بخوانیم تا بتوانیم در آخر سال نمره های خوبی بگیریم و در آینده شغل مناسبی داشته باشیم.

انشا درباره عید نوروز شماره دو

حبیب انشا می خواند. همه می خندیدیم. معلم سر تکان میداد!. انگار از درک و شعور افرادی نادان و نفهم تعجب کرده بود. هیچ کدام به ریشه و اساس موضوع فکر نمی کردیم. معلم نیز ادای فهیم ها را در می آورد. اما چیزی بر آگاهی ما نمی افزود. لابد خود نیز بیشتر از ما به عمق انشای او فکر نمی کرد!. طنز تلخ او را شوخی سر کلاسی بیش نمی دانستیم!. بعد از هر جمله صدای خنده بچه ها بلند بود!. او هم با لبخندی انشای خویش را ادامه می داد….

انشا درباره عید نوروز شماره سه

چند روزی از باز گشایی مدارس در سال جدید، می گذشت. موضوع انشای ما: «توصیف عید نوروز در خانواده ی خود». فروردین ۱۳۵۸، سوم راهنمایی. دبیر ادبیات مان از لیست دفتر خود، چند نفر از دانش آموزان را یکی یکی صدا کرد. انشای خود را به ترتیب خواندند. بدون هیچ عکس العملی از سوی ما، با اشاره سر معلم، جای خود می نشستند. حبیب … اجازه ی خواندن انشای خویش را گرفت!. چند نفری گفتند: آقا بخوند. آقا اجازه، بذارید بخوند. یکی دیگر را صدا زد!. بعد از خواندن او، حبیب دوباره اجازه گرفت؟!. این بار همه با اصرار میل به خواندن انشای او داشتند. شاید برخی انشا ننوشته بودند. بسیاری از ما نیز سعی در نخواندن انشاهای بی کیفیت مان داشتیم. آخر رضایت داد. با اشاره ی سر و چشم خود، حبیب را به سوی تخته سیاه فرا خواند.

پای تخته رفت. دفتر خود را گشود. خواند: به نام خدا، توصیف عید نوروز در خانواده ی ما، نوروز، بدترین روز! همه خندیدند.

معلم: ساکت، این شروع انشایی است که اصرار به خواندنش داشتید!. بخون.

دوباره شروع کرد: نوروز، بدترین روز. روزی که من و دو برادرم شب تحویل سال را در خانه ی همسایه به صبح رساندیم. آخر آنان به مسافرت رفته بودند. کلید خانه ی خود را جهت مواظبت، به ما دادند. این شد که پدر ما سه نفر را روانه ی خانه ی همسایه کرد. تنها کاری که با شوق و ذوق پذیرفتیم. آخر مشاهده ی اسباب و اثاثیه آنان، دیدن برنامه های، تلویزیونی که نداشتیم و خوابیدن در رختخواب های گرم و نرم برایمان تازگی داشت!. بماند که مادر هی سفارش به عدم ریخت و پاش می کرد!. خدا می داند او هم در دلش چقدر حسرت زندگی آنان را می خورد.

صبح عید وقتی به خانه بر گشتیم. بقچه حمام پدر گوشه ی اتاق بود. (خنده ی بچه ها) گویا نبود ما راحتی خیال آنان بود!. مادر، کنار اتاق مشغول وصله کردن شلوار برادرم بود. سراغ پدر را گرفتیم؟. فهمیدم، که به صحرا رفته. آبیاری باغ حاج عبدالعظیم بهاری! که هم حاجی بود و نامش بزرگ و بهاری نیز. کارهای باغ سر سبز و بزرگ او را، گدا گشنه هایی چون پدرم باید انجام دهند!. دلخوشی عیدمان رفتن به دیدن پدربزرگ بود. خوردن آجیل و شیرینی قرابی و گرفتن عیدی. که امسال او نیز به دیار حق رفته بود. مثل هر روز پا به کوچه گذاشتم. مردان و زنانی با بوی خوش، لباس های نو به تن داشتند. بچه های شان نیز لباس های عید پوشیده و همراه آنان یا به کول شان بودند. حمید و علیرضا از بچه های محله لب کوچه ایستاده بودند. هر دو کت و شلواری نو به تن داشتند. حمید گندم برشته می خورد. رضا در دهانش گزی می جوید!. داشت اولین عیدی دریافتی از پدرش را نشان می داد. حسرت لباس هایشان را میخوردم. دلم گندم برشته می خواست. دهنم از ملچ ملچ خوردن گز، آب افتاده بود!. انگار از پدرم عصبانی شده بودم که یه جای دادن عیدی، روز عید آبیاری باغ دیگران را می کرد!. اول خیابان، جمشید بساطی پهن کرده و آبی آلو می فروخت. انگار او نیز از هیاهوی عید باستانی، فقط نامی باستانی برایش برگزیده بودند!. بیچاره تحمل تمسخر شعرهای بچه ها را از دست داده بود. وقتی داد می زد: «آبیه ست و آبی آلو.» یکی جواب می داد: «آبوش کرنه چیه»(۱)و اونم با عصبانیت جواب می داد…. و روز عید و فحش و دعوا و کتک و کتکاری و اشک های جمشید.

انشا در مورد عید شماره چهار

صبح می شود وقت آن است که خورشید دست از دامن طبیعت بردارد وبه گیسوی سحر آویزد.شب کم کم دامن خود را از کوچه ها جمع می کند.زمستان مدت هاپیش از این صحرا رفت اما انگار رد پایش بر آسمان باقی مانده است که اکنون آسمان اینگونه زنگار گرفته است…

وقت آن است که کم کم بهار از راه برسد،درختان در خود فرو رفته اند،وقت آن است که سر را بالا آورند وبه بهار سلام گویند و از طراوت آن بهره گیرند.

وقت آن است که پروانه ی چمن از پیله درآید و در نفس باد صبا سینه بگشاید،وقت آن است که شادی در رگ های دشت سوسو زند…وقت آن است که روزی از نو آغاز شود،امروز بهار وارد صحرا می شود و بر درختان شکوفه ی سپیدی و پاکی می کارد و از درختان لخت دشت عروسی زیبا می سازد.

لکه ی سرخ غروب از گوشه ی آسمان پاک می شود که خورشید از پشت کوه سر بالا می آورد وب ه بهار زیبا خوش آمد می گوید… در جنگل غوغایی برپاست نمی دانم چرا درختان از خواب زمستانی بیدار شده و با هم زمزمه کنان حرف می زنند گویا خندانتر و شادتر از همیشه اند آسمان از سر شوق می گرید انگار درختان دست هایشان را برای گرفتن دانه های بازیگوش باران که از گونه ی آسمان می چکد در هوا نگه داشته اند چه هوایی است بوی عجیب و مست کننده ای مشامم را قلقلک می دهد و مرا به بازی می گیرد، نمی دانم از کجاست ولی انگار با من قایم باشک بازی می کند و خودش را به من نشان نمی دهد،نگاهم به خطی مشکی در آسمان می افتد نزدیکتر می شود فکر کنم دسته ای پرستو در آسمان پرواز می کنند، دستم را در هوا برایشان تکان می دهم و به راهی که چون خطی خمیده و پرپیچ و خم در قلب جنگل کشیده شده به کنار رودخانه می رسم که بچه های شیطان آب در آن بازی می کنند ،صدای شادیشان در جنگل پیچیده و خروشان فریاد می زنند، صدای چهچجه بلبلان گوشم را نوازش می دهد، کم کم شب از راه می رسد و آسمان گیسوی سیاه زیبایش را با پنس هایی از جنس ستاره و چلچراغی از جنس ماه به من نشان می دهد ،امشب آسمان مهتابی است چهره ی ماه را به تمامی می نگرم ولی نمی توانم سخنانش را بشنوم فقط شادی و سرور را در نگاهش می خوانم اینک صدای پای عابری خسته را می شنوم صدایی آشنا با لبخندی بر رو ی لبانش و سرخی صورتش ،رهگذری که با آمدنش فقط می خواهد خنده ی زیبا را به همه هدیه دهد،بله بهار زیبایم تو آمدی با تمام سرسبزی با تمام شکوه و با تمام جذابیت هایت، بهار من خوش آمدی

انشا درباره عید نوروز شماره پنج

بهار یعنی شکوفایی ،طراوت سرزندگی، بهار فصل رویش و سرسبزی در راه است وقتی برسد مانند مادری مهربان دست نوازش بر سر گلها و گیاهان می کشد و آنها را مانند کودکی شاداب و سرزنده می کند،بهاری مادری است مهربان که همه منتظر آمدنش هستند وقتی برسد طبیعت دوباره زنده می شود و جان می گیرد

بهار که می رسد همه شادابتر از روزهای قبل به کارهای روزانه مشغول می شوند شاخه های خشک درختان جان تازه می گیرند و گلها چون نوزادی کوچک متولد می شوند و به طبیعت حال و هوایی دوباره می بخشند،رودها با جوش و خروش از میان طبیعت می گذرند و با گلها و گیاهان به سلام و احوال پرسی می پردازند

حال با هم این شعر را که نوید آمدن بهار است می خوانیم

بوی باران….بوی سبزه…بوی عید…

شاخه هابی شسته باران خورده پاک

آسمان آبی و ابر سپید ،برگ های سبز بید

عطر نرگس …رقص باد

نغمه ی شوق پرستوهای شاد نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش بحال روزگار…

انشا درباره عید نوروز شماره شش

اینبار بهار می خواهد با کوله باری از سبزی،طراوت و خاطرات دیرینه ای که یکسال انتظارش را می کشیدم پابه جهان بگذارد ،بهار می خواهد بیاید و من باید در قلبم خانه تکانی کنم، تمام کینه ها را از روی پرده های امید قلبم بشویم و با دستمال صبوری بر روی کتابی که پراز محبت های سرد شده است بکشم تا غباری از دشمنی و جنگ و جدال باقی نماند و پرنده ی اسیر قلبم را از قفس آزاد کنم.

بهار می خواهد با تیرکمان محبت،تیر مرخصی دادن به زمستان را بزند و زمستان باید کوله باری که سراسر سردی و قطره های مروارید ی بود را بردارد و به انتظار سال دیگر بماند ،کتاب سرنوشت زمستان را در گوشه ای از صندوقچه ی قلبم می گذارم و قفلی محکم بر آن می زنم ، کلاف زندگی ام را با بهار ،با چهچه بلبلان و پروار پروانه های زیبا و رنگارنگ می بافم ،با مداد طراوت تخته ی قلبم را با کلمه ای به نام بهار آشنا می کنم و بر روی دفتر خاطرات زندگی ام با خودکار عشق و علاقه کلمه ی بهار را می نویسم ، چتر اندوه را می بندم و به امید آمدن بهار از جاده ی عاطفه می نشینم ،گویی نسیم ملایم اکنون چهره ام را نوازش می کند و طنین زیبایش در گوشم نواخته می شود ،خیاط ماهری می خواهد لباسی برای دنیا درست کند لباسی با گلهای رنگارنگ ،آنگونه که من دوست دارم.

انشا درباره عید نوروز شماره هفت

چراغ کلبه ی قلبم را با مهربانی روشن می کنم و پرچین های آن را با عطر و بوی بهار معطر می کنم

اینک همه با هم به استقبال بهار می رویم

بهار با کوله باری از بوی گل و ترانه ی شادمانی خاک در راه است .آسمان با آمدن بهار گونه ی زمین را تر می کند ونسیم بهاری بوی خوش بهار را پراکنده می سازد . پرندگان از سر شوق به بازی و خنده های کودکانه شان ادامه می دهند . خوشا بحال دشت ها و سبزه زارها که طعم شیرین بهار را از صمیم قلب حس می کنند خوشا بحالشان که معجزه ی باران را می فهمند،خوشا به حالشان که دست های شفابخش و مهربان بهار را در دست می گیرند و پیشانی تبدار زمین را با همه ی سبزی و عطر دل انگیزش می بینند .این بهار است که زیبایی و خوش رنگی را نه تنها به گونه ی گلها که به همه ی جهان هدیه داده است اوست که وقتی می رسد صدای پایش زمین و زمان را پر می کند و شکوفه ها و گیاهان به احترامش برمی خیزند و رودها هلهله کنان جاری می شوند .

آری این همان فصل جوشش و رویش است ؛فصل زندگی و حرکت،فصلی که باید از آن با تمام رنگارنگی اش یکرنگی را بیاموزیم و حس زندگی را هم چون بهار متولد کنیم و بهاری زیباتر بیافرینیم

پس بیایید با یکدیگر سخاوت را از بهار بیاموزیم و به قول سهراب سپهری امسال بهار را بفهمیم

امیدوارم سلامت،سروری،سیادت،سعادت،سبزی و سرزندگی هفت سین سال ۹۶ زندگی تان باشد

انشا درمورد عید نوروز شماره هشت

این روزها تپش قلب ثانیه ها تند تر از همیشه است ولحظه ها جامه ی شیرینی ومهربانی را به تن کرده اند واز پی هم می گذرند.پنجره را گشودم! نسیمی خنک وزید،کمی موذیانه بوداما دلنشین،نسیمی با عطری دل انگیز،عطری آشنا،عطری که خاطراتی به یادماندنی وحسی دلنشین را در ذهن ها ترسیم می کند،عطری که خبر از عشق و مهربانی می دهد…آری!بوی بهار به مشام می رسد…

این روزها هرجا که نام بهار را می شنوم،گویی قلبم با آبی سرد و گوارا آمیخته می شود وآن قدرغرق رؤیای بهاری ولحظه هایی که با عشق ومهربانی تزیین شده اند،می شوم که چشمانم از تلألؤ مروارید های شادابی وطراوت، متبلور می شوند.آری بهار،این آشنای زیبا،این تپش قلب ثانیه ها،این آغاز خلقت واین فصل عشق و معرفت در راه است.روح در این فصل زاده شده است وعشق در نوروز سرزده ونخستین بار آفتاب در نخستین نوروز طلوع کرده وزمان با آن آغاز شده…

آری دراولین روز بهار سبزه ها روییدن را آغاز کرده اند،رودها جاری شدن،پرنده ها پرواز کردن،شکوفه ها سرزدن،جوانه ها شکفتن وزیبایی طلوع کردن را…

واین یعنی بهار….

وحال زمستان!

دیگروقت آن است که سرمایت را به دست باد هایت بسپاری وسپیدی برف هایت را از صحنه ی طبیعت برداری…

ومن! خاطرات زیبایت را در صندوقچه ی برفی ام بگذارم.

ووقت آن است که خود را برای بهاری سبز ودل انگیز آماده کنم،قلبم را خانه تکانی کنم وروحم را با آب گوارای بخشش الهی بشویم وبعدعشق را در آن سرمشق کنم…

همراه با بهاری که میرسد از راه….

انشا درباره عید نوروز شماره نه

نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمی خیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز می کند و سال آغاز می شود که یعنی این ایرانیان اند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازه ی زندگی را جشن می گیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده و نوروز را جشن گرفته اند.

در آستانه ی نوروز، ایرانیان به خانه تکانی می پردازند و هم زمان، دل خود را نیز از کینه ها پاک می کنند و آماده می شوند تا در فصلی تازه، بر شاخه های زندگانی شان، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنند و به شکوفایی بنشینند.

ایرانیان، نوروز را لبخنده ی خداوند بر لبان طبیعت تلقی کرده اند و آن گاه که خداوند به زندگی لبخند می زند، گل لبخند بر لبان جهان هم می شکفد.

نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعه ی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانه ی الهی نگه داریم.

نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردن ست.

نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشم ها را بازکنیم و زیبایی ها را ببینیم. گوش ها را باز کنیم و آواز پرنده ها را بشنویم. دل ها را باز کنیم و دوست بداریم. روز، نو می شود. سال، نو می شود. طبیعت، نو می شود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما می دمد. خود را در معرض نفس های پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»

این نفس های پاک خداست که بر آدم و عالم می دمد. دارد طبیعت از نو آغاز می شود. سال دارد از نو آغاز می شود. روز نو دارد آغاز می شود. نوروز دارد از راه می رسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری…

انشا درباره عید نوروز شماره ده

عید نوروز توسط تمام قوم های ایرانی در میان اهالی شهر و روستا و عشایر با هر طبقه اجتماعی برگزار می شود, مراسم جشن عید نوروز است. ایرانی ها، نوروز را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن می گیرند و معتقدند که سالی دیگر گذشته و بایستی کهنگی ها را به سال کهنه واگذارکرد. واژهٔ جشن، از ریشهٔ «یز» (Yaz) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز سپاس آغاز سالی نو است.

به اعتقاد پارسیان، نوروز اول روز از زمانه و فل ک را آغاز گشتن است. اندیشهٔ ایرانی، نوروز را آغاز زندگی می داند و شروع هر پدیدهٔ مهمی را بدین روز منسوب می دارد. ایرانیان هر آغازی را جشن می گیرند و نوروز بزرگ ترین آغاز و بزرگ ترین جشن، با اصیل ترین سنت ها و مراسم جاودانه است. آغاز ِمراسم باشکوه عید نوروز به زمان پادشاهی جمشید شاه بازمی گردد. گفته می شود او در زمان سلطنت خود در آبادانی ایران و آسایش خاطرِ مردم از هجوم بیگانگان، نقش بسیاری داشت. در نوشته ها آمده روزی جمشید در سفری ، تخت زرینش به آسمان ( به سوی خورشید ) داشت و پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید…

پس از جمشید, سال به سال بر اهمیت و فراگیری این روز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شد. اسطوره های گوناگونی در ایران باستان, درباره این جشن ملی آورده شده است که به برخی از آن ها جهت اطلاع علاقمندان اشاره می شود.

یکی از این افسانه ها, اسطوره زیبای آفرینش است.

اورمزد شش پیش نمونه گیتی یعنی نمونه اولیه وآرمانی موجودات را در شش گاه با فاصله های نابرابر و در درازای یک سال می آفریند که به ترتیب عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، چهار پای سودمند ومردم. به یادبود این آ‏فرینش های شش گانه، سال را به شش قسمت نابرابر تقسیم می کردند و سالگرد این آفرینش ها را به صورت جشن های پنج روزه که در آیین ایران باستان «گاهانبار» نام دارد، برگزار می کردند.

از یکی دو ماه به عید نوروز مانده مردم به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند.در گذشته مردم معمولا پارچه هایی را خریداری می کردند که رنگ روشن داشت و معتقد بودند اگر لباس را خودشان بدوزند پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز معتقد بودند که روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود. روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی بود که حتماً باید قبل از عید نوروز و برای عید انجام میگرفت.

سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید نوروز مانده در خانه ها صورت می گیرد. در شیراز معمولا برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی امام زمان می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند .

یکی دو هفته پیش از عید نوروز خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گرد گیری می کنند و دوباره آنها را می چینند. در مراحل بعد تخم مرغ رنگ کردن است که آن ها را آب پز می کنند و رنگ های شاد بر روی آنها می زنند.

برای تحویل سال در یکی از اطاق های خانه شان سفره می اندازند . پیش از هر چیز آیینه و قرآن در آن می گذارند و بعد هفت سین را می گذارند.

هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی . علاوه بر هفت سین شمع و آینه تخم مرغ و … سر سفره گذاشته میشود.

دسته‌ها
کودک و نوجوان

شعر کودکانه درختکاری

من یه درخت هستم

                     من یه درخت هستم
                     بلند و سبز هستم

                                                   تو خاک ریشه دارم
                                                   رو شاخه میوه دارم

 

                    پاک می کنم هوا را
                    شاد می کنم  شما را

                                                 اگر تو  ماه اسفند
                                                   تو یک نهال بکاری

                  سال دیگه می بینی

                                                                           که یک درخت داری

شعر کودکانه درختکاری روز درختکاری

 

 درخت اجازه داده

                    درخت اجازه داده
                   روصندلی بشینیم

                                                رومیزای چوبی مون
                                               میوه هاشو بچینیم

                     درخت اجازه داده
                     به پرتقال فروشا

                                                 خوبه به یادش باشن
                                              گاهی زغال فروشا

                     اگه اذیت کنیم
                     درختارو می میرن

                                       از سر زندگیمون
                                                سایه شونو می گیرن

    شعر کودکانه درختکاری

اشعار روز درختکاری

درختی زیبا

                      سال گذشته                 

                                    نهالی داشتم

                      بردم و آن را     

                                         تو باغچه کاشتم

                    نهال من شد

                                پر از جوونه

                    رو شاخه هاش      

                                         ساخت پرنده لونه

                   ریشه ها در خاک      

                                     شاخه ها در باد

                  قد کشید و شد         

                                    شاد شاد شاد

                 تا کم کمک شد         

                               درختی زیبا

                سایه اش رو داد        

                                 به من و شماها

     شعر کودکانه درختکاری شعرکودکانه روز درختکاری

دسته‌ها
کودک و نوجوان

غذای کودک ۶ ماهه

غذاهای مغذی و سالم برای رشد و سلامت نوزاد مورد نیاز می باشند. بخاطر داشته باشید بسیاری از متخصصان بیان کرده اند که شروع مناسب دادن غذاهای جامد به نوزاد ۶ ماهگی می باشد.

کودک موادغذایی مکمل را در ۶ ماهگی همراه با شیر مادر شروع کند و در ۶ تا ۸ ماهگی دو تا سه بار در روز، در ۹ تا ۱۱ ماهگی و ۱۲ تا ۲۴ ماهگی سه تا چهار بار در روز مکمل غذایی مصرف کند.

نکات مهم درباره شروع غذای کودک ۶ ماهه:

– مواد غذایی باید به صورت ایمن تهیه شوند. به این معنی که اقدامات لازم برای به حداقل رساندن خطر آلودگی با بیماری ها انجام شود.

– تغذیه تکمیلی باید به موقع باشد، به این معنی که همه نوزادان باید علاوه بر شیر مادر از ۶ ماهگی به بعد غذاهای بیشتری مصرف کنند.

 

– غذاها باید به نحوی تهیه شوند که از نظر بافت برای سن فرزند و تغذیه مناسب باشد.

– غذاهای مکمل باید در مقادیر، فرکانس، انسجام و استفاده از انواع غذاها برای پوشش نیازهای تغذیه ای کودک استفاده شود.

– می توانید غلات را نیز همراه با میوه ها یا سبزی های خرد شده به کودک بدهید.

–  مناسب بودن ماده غذایی مکمل نه تنها به در دسترس بودن انواع غذاها بستگی دارد بلکه بر شیوه تغذیه مادر نیز بستگی دارد.

– تغذیه نوزادان نیاز به مراقبت دارد و مادر مسئول نیازهای گرسنگی کودک است.

– لازم نیست غذاها را به ترتیب خاصی به فرزند خود معرفی کنید.

– اگر می خواهید کودک طعم توفو را در سن ۶ ماهگی تجربه کند و در جدول آن را تا ۸ ماهگی مجاز ندانسته است مهم نیست کمی توفو به او بدهید.

– در اغلب موارد، مجبور نیستید صبر کنید تا غذاهای بسیار آلرژیک مانند تخم مرغ، ماهی و بادام زمینی را معرفی کنید.

 

غذای کودک 6 ماهه,غذای نوزاد 6 ماهه,غذای کمکی کودک 6 ماهه

غذای مناسب برای کودک ۶ ماهه

غذای کودک ۶ ماهه چیست؟
– شیر مادر یا شیر خشک، بعلاوه
– سبزیجات خرد شده (سیب زمینی شیرین، اسکواش)
– میوه خرد شده (سیب، موز، هلو)
– گوشت خالص (مرغ، گوشت خوک، گوشت گاو)
– غلات غنی شده با آهن و نیمه مایع
– مقدار کمی ماست غیر شیرین (شیر گاو تا سن ۱ سالگی داده نشود)

مقدار غذای کودک ۴ تا ۶ ماهه:
– با ۱ قاشق چایخوری غذاهای خالص یا غلات شروع کنید.
– غلات را با ۴ تا ۵ قاشق چای خوری شیر مادر یا شیر خشک مخلوط کنید. (باید خیلی رقیق باشد)
– غذا را به ۱ قاشق غذا خوری یا ۱ قاشق غذاخوری غلات مخلوط با شیر مادر یا شیر خشک افزایش دهید و دو بار در روز به کودک بدهید.
– اگر به کودک غلات می دهید، کم کم غلظت آن را افزایش دهید.

خطرات دیر شروع کردن غذای کمکی
– کندی یا توقف رشد کودک
– مشکل پذیرش غذا توسط کودک (در صورت تاخیر در شروع غذای کمکی، شیرخوار معمولا” از ۹ ماهگی به بعد تمایل خود را به خوردن غذاهای دیگر و امتحان کردن مزه و طعم های جدید از دست می دهد)
– به تعویق افتادن عمل جویدن در کودک

طرز تهیه چند نمونه غذای کودک ۶ ماهه:
در ابتدای غذاخوردن نوزادتان بهتر است از پوره‌ها استفاده کنید. این کار بهتان کمک می‌کند تا آلرژی فرزندتان را بفهمید. وقتی از تحمل معده کودکتان از این مواد غذایی مطمئن شدید می توانید از ترکیب آن‌ها با یکدیگر برای بهتر شدن مزه غذا نیز استفاده کنید.

پوره سیب
سیب یکی از بهترین گزینه‌هایی است که می‌توانید برای غذا دادن به کودکتان از آن استفاده کنید. این میوه حساسیت ایجاد نمی‌کند و بسیار مقوی است. برای تهیه پوره سیب، میوه را به قطعات کوچک تقسیم کرده و با شعله ملایم حدود ۱۰ دقیقه بپزید تا جایی که مواد مغذی آن از بین نرود و فقط نرم شود. سپس با میکسر به صورت پوره در بیاورید. می‌توانید مقداری شیر مادر برای رقیق کردن پوره به آن اضافه کنید. به جای سیب می‌توانید از گلابی استفاده کنید.

جو دو سر
برای تهیه این غذا، یک چهارم پیمانه جو دوسر را در میکسر پودر کنید و سپس در یک پیمانه آبی که جوش آمده بریزید و مدام هم بزنید تا بهم نچسبد. حدود ۷-۸ دقیقه روی شعله ملایم همزدن را ادامه دهید تا به خوبی بپزد. بعد از خنک شدن مقداری شیر خشک یا مادر به آن اضافه کنید و به فرزندتان بدهید.

سرلاک برنج
غله برنج، یکی از رایج‌ترین غذاها برای کودکان است چون حساسیت‌زا نیست و به راحتی هضم می‌شود. تبدیل آن با یک بافت نازک به کودکان کمک می‌کند تا رژیم غذایی‌شان به راحتی از غذای مایع به غذای جامد تغییر پیدا کند. برای تهیه غله برنج به یک چهارم پیمانه، برنج قهوه‌ای، یک پیمانه آب و شیرمادر یا شیر خشک نیاز دارید.
– برنج را با میکسر پودر کنید.
– بگذارید آب بجوشد و برنج را به آن اضافه کنید و هم بزنید.
– اجازه دهید تا ۱۰ دقیقه روی شعله ملایم بجوشد و همزدن را ادامه دهید تا بهم نچسبد.
– بعد از خنک شدن غذا، برای رسیدن به غلظت دلخواه شیر را اضافه کنید. این غذا را گرم به فرزندتان بدهید.

پوره موز
یکی از غذاهای کمکی خوشمزه، پوره موز است که سرشار از پتاسیم و فیبر است. این میوه خوشمزه دارای آنتی اسید است و برای معده مشکلی ایجاد نمی‌کند. موز یکی از اولین و بهترین میوه‌هایی است که می‌شود به نوزادان ۶ ماهه داد. البته در خوراندن این میوه زیاده‌روی نکنید چون باعث یبوست می‌شود. برای تهیه این پوره ساده، نصف موز را با چنگال له کنید و مقداری شیر مادر یا شیر خشک به آن اضافه کنید.

 

غذای کودک 6 ماهه,غذای نوزاد 6 ماهه,غذای کمکی کودک 6 ماهه

موز، آواکادو  و توت یکی از بهترین میوه های مناسب کودک ۶ ماهه می باشد

میوه های مناسب نوزاد ۶ ماهه
موز
موز یکی از اولین غذاهای کودک است که برای مادران پر مشغله بسیار مناسب است. می‌توانید آن را به تنهایی یا با شیر مادر مخلوط کنید و به کودک خود دهید. موز سرشار از پروتئین، ویتامین و مواد معدنی است. این میوه از مواد سمی نیز به دور است، زیرا پوست بسیار کلفتی دارد.

هویج
شما می‌توانید هویج را با کمی دارچین و کره بپزید و آن را به صورت پوره به کودک خود دهید.

آواکادو
آواکادو میوه‌ای پر چرب و سالم است. شما می‌توانید یک آواکادو را له کنید یا آن را با موز له شده مخلوط کنید که بسیار خوشمزه است.

توت
توت برای سیستم ایمنی و سلامت بدن بسیار مناسب است. کودک شما از طعم طبیعی شیرین آن لذت خواهد برد.

گلابی
گلابی منبع خوبی از فیبر و ویتامین سی است. شما می‌توانید آن را با دیگر میوه‌ها به همراه سبزیجات مخلوط کنید. به عنوان مثال سیب زمینی شیرین گزینه خوبی است.

چغندر
چغندر سرشار از فیبر است و سیستم ایمنی بدن را بالا می‌برد. می‌توانید آن را با تمشک مخلوط کنید تا سالادی خوشمزه برای کودکتان شود.

سبزیجات سبز رنگ
سبزیجات سبز رنگی مانند کلم بروکلی و کاهو، سیستم ایمنی بدن را بالا می‌برند و بدن را در برابر آلرژی و آسم مقاوم می‌کنند. اما برای دادن آنها به کودکان عجله نکنید. از دادن این مواد قبل از ۸ ماهگی خودداری کنید، زیرا موجب نفخ معده در کودک می‌شود.

دسته‌ها
کودک و نوجوان ویژه کودکان

داستان کودک-گربه ی تنها

قصه کودک ـ  گربه ی تنها
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .

او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .

یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .

پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .

 
دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .

آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آمد و با عصای جادوئی خود به شانه های گربه زد .

صبح که گربه کوچولو از خواب بیدار شد احساس کرد چیزی روی شانه هایش سنگینی می کند . وقتی دو بال قشنگ در دو طرف بدنش دید خیلی تعجب کرد ولی خوشحال شد

 
خواست پرواز کند ولی بلد نبود .

از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهای زیادی تمرین کرد تا پرواز کردن را یاد گرفت البته خیلی هم زمین خورد .

روزی که حسابی پرواز کردن را یاد گرفته بود ،‌در آسمان چرخی زد و روی درختی کنار پرنده ها نشست

 
وقتی پرنده ها متوجه این تازه وارد شدند ، از وحشت جیغ کشیدند و بر سر گربه ریختند و تا آنجا که می توانستند به او نوک زدند . گربه که جا خورده بود و فکر چنین روزی را نمی کرد از بالای درخت محکم به زمین خورد .

یکی از بالهایش در اثر این افتادن شکسته بود و خیلی درد می کرد

 
شب شده بود ولی گربه پشمالو از درد خوابش نمی برد و مرتب ناله می کرد .

فرشته کوچولو دیگر طاقت نیاورد ، خودش را به گربه رساند .

 

فرشته به او گفت : آخه عزیز دلم هر کسی باید همانطور که خلق شده ، زندگی کند . معلوم است که این پرنده ها از دیدن تو وحشت می کنند و به تو آزار می رسانند . پرواز کردن کار گربه  نیست . تو باید بگردی و دوستانی روی زمین برای خودت پیدا کنی .

بعد با عصای خود به بال گربه پشمالو زد و رفت

 
صبح که گربه پشمالو از خواب بیدار شد دیگر از بالها خبری نبود . اما ناراحت نشد .

یاد حرف فرشته کوچک افتاد . به راه افتاد تا دوستی مناسب برای خود پیدا کند .

به انتهای باغ رسید . خانه قشنگی در آن گوشه باغ قرار داشت . خودش را به خانه رساند و کنار پنجره نشست .

 
 در اتاق دختر کوچکی وقتی صدای میو میوی گربه را شنید ، با خوشحالی کنار پنجره آمد . دختر کوچولو گربه را بغل کرد و گفت : گربه پشمالو دلت می خواد پیش من بمانی . من هم مثل تو تنها هستم و هم بازی ندارم . اگر پیشم بمانی هر روز شیر خوشمزه بهت می دم .

گربه پشمالو که از دوستی با این دختر مهربان خوشحال بود میو میوی کرد و خودش را به دخترک چسباند

 
 

این داستان برداشت خیلی خلاصه ای از کتاب

گربه سفید پشمالو ـ نوشته منوچهر کی مرام ـ انتشارات شباویز ـ مهر ۷۹ است

منبع:سایت کودکان

دسته‌ها
سرگرمی کودک و نوجوان

چیستان کودکانه نسبتا سخت : توپ های رنگی /سر گرمی

یک کیسه حاوی شصت و چهار توپ رنگی است . این توپ ها در هشت رنگ مختلف وجود دارند (یکی از این رنگ ها قرمز است . ) اگر بخواهید بدون نگاه کردن به توپ هایی که از این کیسه خارج می کنید ، با اطمینان ، دست کم سه توپ قرمز داشته باشید ، حداقل چند توپ باید از این کیسه بیرون بیاورید ؟ کمی فکر کنید سپس به پاسخ نگاهی بیندازید !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پاسخ چیستان توپ های رنگی
پنجاه و نه توپ
حالا می تونید بگید چرا ؟
در بدترین حالت پنجاه و شش توپ اول می توانند از هر رنگی باشند به جز قرمز ! به این ترتیب هشت توپ قرمز باقی مانده است . بنابراین هر سه توپ دیگری که انتخاب شوند ، قرمز خواهند بود .
منبع:http://www.hoosheparsi.ir