دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

۱۹ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه فردوسی

چو این نامور نامه آمد به بُن                ز من روی کشور شود پرسَخُن
از آن پس نمیرم که من زنده‌ام             که تخم سخن من پراگنده‌ام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین      پس از مرگ بر من کند آفرین

یادی از فردوسی و خاندان او

ابوالقاسم فردوسی در اوایل قرن چهارم هجری قمری در روستای باژ از توابع توس به دنیا آمد.

او از طبقۀ دهقانان خراسان بود. دهقانان، نجیب­زادگانی زمین‌دار بودند که پیشۀ­شان کشاورزی و باغداری بود.

دهقانان ستون فقرات جامعۀ روستانی و کشاورز ایران به شمار می‌آمدند.

از پیش از اسلام این طبقه با حفظ و نگهداری داستان‌های حماسی و پهلوانی، هویت و میراث فرهنگی ایران را زنده نگه‌می‌داشت.

فردوسی از کودکی با داستان‌های ایرانی آشنا شد و چون هوش و ذوقی در شعر و شاعری داشت از جوانی به نظم کشیدن داستان‌های ایرانی را آغاز کرد.

منبع فردوسی در به نظم کشیدن شاهنامه

پیش از فردوسی دقیقی شاعر به نظم کشیدن داستا‌ن‌های ایرانی را آغاز کرده‌بود اما چون او در جوانی کشته‌شد، فردوسی کاری را که او آغاز‌ کرده‌بود، ادامه داد.
فردوسی اساس کار خود را بر شاهنامۀ ابومنصوری که به نثر نوشته­‌شده‌­بود، قرار داد اما از منابع دیگر خصوصاً از روایت­‌های سینه به سینه نیز در جای کار خود استفاده کرد.

منبع شاهنامه ابومنصوری و دیگر شاهنامه­‌های منظوم و منثور در قرن چهارم هجری خدای­‌نامه­‌ها بودند.

خدای­‌نامه‌­ها

خدای‌نامه‌ها کتاب‌های بودند که داستان و وقایع وحوادث ایرانشهر (شاهنشاهی ایران) را بنا به باور ایرانیان، از آفرینش جهان، پیدایش انسان و اولین پادشاه تا زمان گرداوری کتاب دربرداشتند.

از خدای­‌نامه‌­ها روایت‌­هایی در دست بوده که گویا به هریک از طبقه‌­های برتر جامعه ایران تعلق داشته­‌است:

روایت موبدان که با دیدی دینی به داستان ایرانشهر و جهان نگریسته­‌بوده‌­است، روایت دربار پادشاهان که دبیران شاهی با توجه بیشتری به وقایع و حوادث سیاسی و اجتماعی آن را نوشته­‌بودند و روایت خاندان­های بزرگ که گرایش‌­های پهلوانی و حماسی خاندان­‌های ایرانی را نشان می­‌داده‌­اند.

خدای نامه به چه معنا است؟

خدای و خداوند اصلاً به معنی صاحب، مالک و سرور است.

این واژه پیش از اسلام از لقب­‌های پادشاه ایران به شمار می‌­آمده‌­است.

نامه هم به معنی کتاب است. بنابراین خدای­‌نامه به معنی پادشاه­نامه، شاه­نامه یا تاریخ و کتاب شاهان و پادشاهان است.

چرا ۱۹ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه فردوسی در تقویم امروز ایران نیست؟

بنا به گفته فردوسی، شاهنامه در روز اَرد از ماه اسفندی که ۴۰۰ سال از هجرت پیامبر گذشته بوده به پایان رسیده­‌است.

سرآمد کنون قصۀ یزدگرد                   به ماهِ سفندارمد روزِ اَرد
ز هجرت شده پنج هشتاد بار               به نامِ جهان داورِ کردگار

در تقویم کهن ایرانی سال به ۱۲ ماهِ سی­روزه تقسیم می­‌شده‌­است و ۵ روز به عنوان پنجه دزدیده برای تکمیل شدن ۳۶۵ روز به آخر سال اضافه گشته‌­بوده‌­است.

دراین گاه‌شماری هر روزِ ماه نامی داشته‌­است.

روز اَرد در تقویم کهن ایرانی، نام بیست و پنجمین روز از هر ماه ایرانی است.

در تقویم امروز ایران سال ۱۲ ماه دارد. شش ماه اول سال ۳۱ روز و پنج ماه دوم سال ۳۰ روز و ماه آخر ۲۹ روز است.

ماه آخر سال به دلیل رعایت کبیسه، هر چهار سال ۳۰ روز می‌­شود.

بنابراین با توجه به تقویم امروز ایران ۲۵ اسفند گاه‌شماری کهن ایرانی برابر با ۱۹ اسفند ماه تقویم رایج امروز ایران است.

در بسیاری از تقویم­‌های امروز ایران روز پایان سرایش شاهنامه فردوسی را ۲۵ اسفند گرفته‌­اند که اشتباه است زیرا روز ارد ۲۵ ماه اسفند گاه‌شماری کهن ایرانی است که برابر با ۱۹ اسفند تقویم امروز ایران می­‌شود.

دسته‌ها
ضرب المثل

ضرب المثل نوشدارو بعد از مرگ سهراب

نوشدارو بعد از مرگ سهراب,ضرب المثل نوشدارو بعد از مرگ سهراب,سرگرمی

 

گاهی اتفاق می افتد که آدمی برای جلوگیری از خطری عظیم و یا زیانبخش به هر دری می زند و از اقدام به هر عملی برای حصول مقصودش کوتاهی نمی کند.
خلاصه همه گونه سعی و تلاش را حتی خارج از حدود مقدرات و امکان انجام می دهد ولی توفیق حاصل نمی کند و متحمل زیان و ضرر فاحش می شود.
اگر در این هنگام که همه چیز به ناکامی و نامرادی گراییده آمال و آرزوها یکسره بر باد رفته است غفلتاً راه فرج و گشایشی پیدا شود و امکان حصول مقصود فراهم آید، چون دیگر نفع و فایدتی بر آن مترتب نیست در چنین موقع و موردی عبارت مثلی بالا را به کار می برند و از آن برای بیان مقصود استشهاد و تمثیل می کنند.

● اما ریشه این ضرب المثل:
ضرب المثل بالا مربوط به داستان رستم و سهراب است که ایرانیان علی الاکثر به جریان نبرد تن به تن این پدر و پسر که تا آن موقع یکدیگر را ندیده و اصلاً نمی شناختند کاملاً واقف هستند. این داستان تاریخی در واقع نبردی است میان تدبیر آدمی و تقدیر ایزدی.
چون شاهکارها و ریزه کاریهای سلطان ادب وملیت ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی در توصیف این داستان شیرین و دل انگیز منعکس است بی مناسبت نیست که ما وقع را توأم با گزیده ای از اشعار فردوسی که در ضمن بیان داستان خواهد آمد کما هو حقه شرح دهد تا شیوه بیان و طنین سخن فردوسی در نوشتن این داستان ملی و تاریخی محفوظ بماند.
منبع:iketab.com