دسته‌ها
ورزشی

استقلال و پرسپولیس در شرایط مشابه

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ پرسپولیس، درست یکی، دو ساعت مانده به شروع مسابقهاش بود که فهمید و خوب هم فهمید که حریفش چه یار دوازدهم گردن‌کلفتی دارد! به‌قدری گردن‌کلفت که میتواند کارت قرمز بازیکن تیمش را تبدیل کند به کارت صورتی، کارت زرد یا کارت سفید! و اصلاً یکباره زیر همه چیز بزند و بگوید:
… چه کارتی؟ چه کشکی؟ چه پشمی؟ بنعطیه باید بازی کند! و بن‌عطیه که اخراج شده بود، با سلام و صلوات وارد شد! (سال ۱۳۵۵ در المپیک مونترال، تیم ایران با شوروی مسابقه داشت و مینایف بازیکن روسها، کارت قرمز گرفته بود و مقابل ایران غایب بود، ولی آن روز هم فیفا دخالت کرد و مینایف جلوی ایران بازی کرد) پرسپولیس، اما به این دلیل -تن‌ها به این دلیل- نباخت! یحیی، در روزی که تیمش بیشتر از هر روزی به کمک‌های او نیاز داشت، نتوانست تأثیر مثبتی در بازی خوب، اما ناقص یارانش بگذارد! تیم یحیی، از نظر پرسنلی کم دارد! دفاع چپش، فقط یک نفر است! خط حملهاش تمام‌کنندگی و حتی ناتمام‌کنندگی هم ندارد!
شجاع، دفاع چپ نیست و آلکثیر و رمضانی و بقیه -کدام بقیه؟ – تمام کردن بلد نیستند! در دو بازی قبلی هم این خاصیت که بی‌خاصیتی حمله‌های پرسپولیس را موجب میشد، دیده بودیم!
دوراهه یحیی
پرسپولیس یک راه بیشتر ندارد: … گل هم بزند! قدر و قیمت بخت‌های گلش را که به رایگان از دست میدهد، بشناسد! و این کار یحیی است که دو جور میتواند به کمک خط دفاع و خط حمله تیمش برود:
۱- حداقل، دو مهاجم تمام‌کننده خوب و قابلیتدار بخرد و جنس تیمش را جور کند!
۲- شیوه و روش بازی تیمش را عوض کند، به‌طوری که با همین نفرات و با همین ویژگی‌های فنی و مهارت‌های تکنیکی (!) هم بتوانند در هر بازی دست‌کم، دو موقعیت از فرصت‌های گلزنی خود را تبدیل کنند به گل! تا دیگر با دروازه خالی تیمی مثل الدحیل بازی‌شان نگیرد و توپ را «سرخوشانه» راهی «اوت» ننمایند! یحیی به نظر شما، کدام راه را میرود و باید که برود؟
داور مسابقه، در قواره بازی پرسپولیس-الدحیل که سنگین‌ترین و نزدیکترین مسابقه در بازی‌های قطر بود، نبود! نه آنکه پنالتی شجاع را منکر شویم، نه! داوری شکل داشت! داوری اراده‌گرایانه بود! یک مرد بیاراده و تحت تأثیر AFC که دیده بود کارت قرمز بنعطیه را چگونه «ماستمالی» کردند، تکلیف خودش را در بازی و با دو تیم، خوب فهمیده و ادا می‌کرد! شدید و ترش و تلخ علیه مهمان، مهربان و با لبخندی ملیح و روی گشاده برای میزبان! اما عیبی ندارد، هنوز هم امید ثمری است! به شرط آنکه شجاع دفاع چپ نباشد و اگر بود، درست باشد!
درس‌های دیروقت
یحیی، در این یکی، دو روزه، باید پیرامون جاگیری دفاع کنار جوری که مجبور به پریدن روی سروکله حریفان نشود و پنالتی ندهد، مفصل حرف بزند!
استقلال و مأموریت خطیرش
هنوز نه به‌بار است و نه به‌دار! بازی آخر در پیش است و باید که سرنوشت خود را با دست خود رقم زد! به داوری‌ها هم مجال نباید داد! استقلال باید ۲ گل به الاهلی بزند که سخت هست ولی ممکن هم هست، البته به یک شرط از پیش معلوم:
… حداکثر تمرکز! … حداعلای فشار و اراده و عزم! یک بازی حریف له‌کن! یک بازی سراسر چالش! چه چالشی که یک بازی سراسر جنگ! جنگی تمام‌عیار با حجازی‌ها و سعودیها! کاری که استقلال، عرضهاش را دارد! بازی چهارشنبه مردان آبی، عجب بازی بزرگی میتواند باشد! و استقلال چه شانسی دارد که باید ۹۰ دقیقه برزمد و پیکار کند تا کام خودش را و همه را شیرین کند!
مکمل هم یا مخالف هم
از استقلال، یک پرسش داریم که برآمده است از نحوه بازی این تیم در هنگام پیکار و در هنگامه حمله:
… شما از دیاباته و قایدی، خواستهاید در ۱۸ قدم حریف، ساکن و کم‌تحرک، اصلاً بیحرکت باشند؟ اگر جواب‌تان «نه» است، پس چرا با این دو، خوب و درست و مناسب بازی نمیکنید؟ چرا نه قایدی، نه دیاباته پاس‌های کوتاه و سریع که به خودشان برسد و این دو را پا به توپ کند، دریافت نمیکنند؟ چرا بیشتر بازیتان را معطوف کردهاید به سانتر از کنارهها؟ برای قایدی و برای زوجش! و یک نکته دیگر:
… خونسردی و تمرکز، هیچ ربطی ندارد به عدم حرکت و ایستا بودن!
بازی استقلال، درخور استقلال
تیم استقلال یک آنالیزور دارد به نام مصطفوی! همنام داریوش‌خان، اما نه به اندازه ایشان مؤثر و کاربلد و تأثیرگذار که داریوش‌خان، هر جا باشد، مرد اول میشود! امروز سؤالی داریم از مصطفوی این روز‌های استقلال، آنالیزور تیم: … در کار آنالیز بازی‌ها، آیا عملکرد مردان خودتان را هم حلاجی میکنید یا فقط حریف؟ آیا در هر بازی، نحوه باید‌ها و نباید‌های استقلالی‌ها هم «غور» و بررسی میشوند یا نه؟
مثلاً میپرسیم: … آیا نحوه گل‌های دیاباته و مهدی قایدی، از اول تا آخر هر گل‌شان، تجزیه و تحلیل فنی شده است؟
خب؛ حالا به خودتان جواب بدهید: … در بازی‌های اخیر استقلال که دچار بدرقصی‌های عوامل نوپدید درون‌تیمی هم شده است، تا یک جام پرارزش را به همین مفتی بازنده شود، آیا پاس‌های درست و به‌دردخوری برای خط حمله استقلال، ساخته شد؟ از آن پاس‌ها که به درد این دو میخورد!
و حرف آخر امروز هم مخاطبی دارد به نام فرشید اسماعیلی! … بگو تا بدانیم که چرا عقب نشستهای؟ چرا نشسته بازی میکنی؟ چرا آتش‌پارگی نداری؟ چرا دیگر -یک‌سال و بیشتر از یک‌سال طول کشیده است این دیگر بازی نکردنت- هرجا و همه جا که باید باشی، نیستی؟ اغلب دوری از صحنه درگیری، چرا؟
آیا آن روز‌ها که هم گل میزدی و هم پاس گل میدادی فراوان، کسی مویت را آتش میزد که همه جا بودی! سر بزنگاه بودی و به موقع و با حداکثر سرعت و قدرت!
آقای استقلال! قدر داشتههایت را بدان! فرشید هم یک‌جور دیاباته، قایدی، وریا و از جنس ویژه است!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

استقلال دچار خودیارگیری!

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- مقابل الشرطه عراق، بازی استقلال یک چیزی کم داشت که هیچ ربطی به نیمکت‌نشینی علی کریمی و محمد دانشگر نداشت! هردوی این عالیجنابان که از جمله خوب‌های استقلال هستند، کاری کرده بودند که نامجومطلق مجبور باشد با بهترین و قویترین تیمش مسابقه را شروع نکند! کمبود استقلال که چیزی حدود یک سال، کاری به کار این تیم نداشت این بود:
… پاس بده و ندو! پاس بده و نرو! به همین راحتی، استقلال در تمام حملات پرتعدادی که داشت، حمایت از مرد پا به توپ شونده را، دریغ میکرد! به این ترتیب بود که هر دو مهاجم استقلال- هم دیاباته و هم قایدی- زودتر و تنهاتر و فاصلهدارتر، هم با هم و هم با بقیه تیم در موقعیت یک تمام‌کننده «تک‌مانده» باید به بازی یک به چند، روی بیاورد! که نتیجه‌ای در یک نتیجه به‌بار نمیآورد! بازی استقلال، یک «نه یاد بود» هم داشت: توپ بازی، دیر پاسدهی، وقت تیم را تلف کردن!
بازی استقلال که دوباره رجعتی داشت به عادات قدیمیاش، از حرکت در ۱۸ قدم حریف هم دست برمی‌داشت و تبدیل میشد به فوتبالی ساکن و ایستاده یا نشسته که در آن نه به دیاباته توپ به اندازه میرسید و نه به قایدی! دو کم‌کار و حتی بیکار!
حتی ارسلان مطهری هم که گل پرب‌هایی زد، به عنوان یک پاس‌گیر، هدف خوب و پرتحرکی نبود! گرچه او، بازی در ۱۸ را ذاتاً دوست دارد! مهاجم‌های ایستا، در هر تیمی آسانتر یارگیری و گرفته می‌شوند!

 

چرا درجا زدن؟
دوم- نحوه بازی فرشید باقری نشانه نوعی از عقب‌نشستگی حرکتی و شناختی است که در بازی فرشید اسماعیلی و نیز وریا غفوری هم نشاندار شده است! این هر سه به نوعی دور خودشان میچرخند! بازی خطی ولو با انحنا، بازی بدون شکست و فاقد تغییر فضا! اسماعیلی مدت‌هاست که در بازی گم می‌شود و غفوری دیگر قائل به حضور در مکان هافبک‌ها، تا زدن گل نیست! و استقلال بازی به بازی در این سبک از بازی که فاقد سبک و شیوه مقبولی از حرکت است، فرومی‌رود! باتلاق تاکتیکی! گرداب بازیکش! و حالا استقلال باید به خودش بازگشتی داشته باشد، مفید و آزادکننده!
چهارشنبه شب، برای غلبه بر الاهلی، هم باید تیم اول استقلال را از اول در زمین دید و هم به زیان خود وقت را نباید کشت! هم باید به عادت پاس دادن و دویدن و دویدن برای پاس گرفتن بازگشت! و هم باید دیاباته، اسماعیلی، قایدی و علی کریمی را در پرتحرکترین نقش‌ها به بازی گرفت! حتماً برای مطهری هم فکری بهتر باید که شاید تا فردا، جا افتادنش در خط حمله ممکن شود! در این صورت، یک «فرماسیون» آشنا، هم مفیدتر از ندیده گرفتن او با هرکدام از نفرات چرخه آتش است!
استقلال، کار خودش را با گل‌هایی که نزد، بسیار سخت کرده است! وظیفه باز کردن گرهی که خودش بر بازی خودش زده، بر عهده تمام تیم است! حتی آن‌ها که با کت و شلوار سورمهای، کنار زمین بالا و پایین میپریدند! حضرات چه‌کاره تشریف داشتند؟

 

۱۱ جنگجو لازم است
سوم- «نالش» کردن و نالیدن و پای این و آن را به ماجرا‌های خانگی باز کردن، کمترین ضررش، خود را دچار ضعف روحی کردن است! یک بازی در پیش است و یک صعود در پی آن! باید الاهلی را برد! برای این برد، در تل‌های خودساخته نباید افتاد! جوری باید مسابقه داد که حداکثر لیاقت و تمام سزاواری همه تیم معلوم شود! غلط‌های مبنایی و اشتباهات اصولی فوتبال، باید پاک شوند! باید بازی تمیزی را برای بردن آغاز کرد و تا نبردیم به پایانش اجازه نداد! باید برد! باید برد! بردن باید!

 

شخصیت والای کمک‌مربی
در نامش مستتر است
چهارم- اتفاقی به صورت کاملاً غیراتفاقی، توسط مدیران ناشی و تازه‌وارد‌ها در حال شدت گرفتن دوباره است:
استخدام «فله»‌ای اعضای کادر فنی، در راستای جور کردن همکاران سرمربی، آن کار دیگر را انجام دادن! در این شیوه نامیمون و غیرمبارک، باشگاه، با سرمربی کلی و کنتراتی به توافق ریالی، تومانی و یا ارزی میرسد و دیگر کاری به کار الباقی امور ندارد! زحمت از سر مدیریت راحت‌طلب و سطحی‌نگر کم می‌شود و به سود خودشان می‌دانند!
این رویه، قبلاً هم وجود داشت ولی پس از آنکه یکسری اجحافات و زیاده‌خواهی از سوی دلالان محترم بالا گرفت، یک روز، یک نفر از کمک مربیان که جایگاه خود را کوچک شده و تشخص کاریاش را دست‌خورده میدید، گفت: من نیستم و سپس همه، نه یکصدا ولی با صدای بلند گفتند:… «ما نیستیم» تا همه چیز به قاعده شود! تا اینکه امروزه دوباره شاهد باشیم که همان آش است و همان کاسه و چقدر هم شورتر! دلالان گرانقدر، در ازای «کارسازی» خود سهم بیشتری میخواهند! تیولداری به همان شیوه مغولی! حداکثر طلبی در همه موارد و همه چیزها!
حواس بخش خصوصی، باید جمع باشد! و بخش دوستی هم! حواس سازمان لیگ و کانون مربیان -دکتر ذوالفقارنسب و دوستان- و کمیته مربیان را باید متمرکز کرد!
کمک مربیها، دوم شخص خیلی متشخص و باشخصیت کادر فنیاند! دلال‌ها را به این دایره نباید پذیرفت! نباید راه داد!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

پرسپولیس – الدحیل؛ شاه‌بازی بازی‌ها

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- در بازی‌های پرسپولیس، شاهد برتری بازی زیبا و بازی منطقی، هر دو با هم و هر دو در آن واحد هستیم!
استقلال به بازی چشمنواز و خوشایندش از پارسال یا پیرارسال نزدیک شده بود، از روزی که وینفرد شفر مربی استقلال شد و سپس با استراماچونی، همین روند خوش بازی کردن پیگرفته میشد و در عمر کوتاه حضور فرهاد مجیدی به عنوان مربی، استقلال متفاوتی را تماشا کردیم! استقلال، چه برنده یا بازنده، بازیاش کیفیت داشت!
سپاهان را هم داریم که داستانش چیز دیگری است و «شهرخودرو» هم که «مال» خودشان است و هر جور که بخواهند، راه میبرندش! به کسی هم مربوط نیست! به همین دلیل هم شهرخودرو، وقتی با «یحیی» بود، منظمترین بازی را دنبال میکرد! بدون یحیی هم با ۱۸۰ درجه اختلاف! گاهی یک شهر بیکلانتر را میماند و گاهی به شهر‌های ۱۰۰ کلانتر شباهت دارد! تیم خودشان است و به کسی مربوط نیست!
اما سپاهان را کوتاه و مختصر، چنین باید معرفی کرد: … تیم امیر بود که ویژگی‌های مخصوص به خود را داشت، حالا نه امیر را دارد و نه میخواهد فوتبال او را از «آب» دربیاورد! سپاهان دنبال این است شناختنامه فوتبالش برپایه «خودبه‌خود»‌ی و اتوماتیزم خوشنما باشد! و این منوط است به یکسری «ترک عادت!»

 

یحیی، توقع میآفریند
دوم- استقلال برابر پلیس عراق، آن کرد که کرد! بحث درباره استقلال که نظم خود را به سختی و با پادرمیانی و حرمت رعایت شده نامجومطلق، سرپا ماند و دچار تلاشی نشد، یک‌جور است، بحث درباره پرسپولیس که بعد از دو بازی خیلی سخت، تازه رسیده به اصلیترین و قویترین حریفش، نقدی میطلبد کاملاً متفاوت!
در تیم پرسپولیس، هم «تیم» را به خوبی و در کمال وضوح میتوان دید و هم «فرد» را که هرچه دارد، آگاهانه و در چهارچوب تعریف شده به خدمت آنچه که در «تیمیت» نامیده میشود، میگذارد!

 

خودسازی و بازیکنسازی
سوم- پرسپولیس صاحب نوعی دوست داشتن از خودباوری است که موتور درونی و «دینام» تیمش را به حرکتی موزون شونده وامیدارد!
پرسپولیس در «تیمی»‌ترین شکل ممکن بازی میکند! پرسپولیس از رفتن ترابی و علیپور که باید اضافه شود به رفتن رامین رضاییان و مهدی طارمی و علیرضا بیرانوند، کمال استفاده را کرد! تهدید را تبدیل به فرصت کردن! بازیکن معمولی را به ستاره مبدل کردن: پروژ‌های که سرلک در متن آن است! در تیم یحیی برای پرسپولیس، سعید آقایی مرد شماره یک می‌شود تا در مجموعه تیمی، بشار رسن بهترین بازی بلکه عمرش را به نمایش بگذارد!
پرسپولیس و برانکو، ۳ سال بود میگشتند و نمیجستند! ولی برگ برنده یحیی میتواند آرمان رمضانی باشد! آرمان رمضانی!

 

سپاهان، جوری که میتواند
چهارم- محرم را گفتیم که تنهاست! محرم را دیدیم که باید از تنهایی درآید! سپاهان امروز با العین بازی دارد، حریفی که بایدش مغلوب کرد! حریفی که در اولین بازی لیگ آسیا -امسال- ۴ گل از سپاهان خورد! محرم شاید لازم باشد از سپاهان جوری بازی بگیرد که اینان توانش را دارند نه آن‌طور که سرمربی خواستارش است و نه خواهش‌کنندهاش!
شاید برای تغییر عادت، این بازی‌ها وقت مناسبی نبود! میدانیم ولی این را میدانیم که استقلال هم در دیواره‌های لرزان و شکننده دفاعیاش که در‌های همیشه بازی دارد، دستی ببرد و هم یاد بگیرد که چگونه باید از مردان مهاجمش –که تنبلانه بازی میکردند- استفاده کند! در تیم سپاهان، اسم زیاد است ولی اسمی‌ها کاری از پیش نمیبرند!

 

کمک مربی یا کمک به دوستان
پنجم- فوتبال ما دارد یک عادت را به همه تیم‌ها تسری میدهد: کمک مربی نمیخواهد! دستیاران هستند که باشند! ویترین جور شود کافی است! کنار سفره پروپیمان و شلوغ پلوغ باشد، بس است! سپاهان را گفتیم، نفت آبادان را هم باید گفت، ذوبآهن را هم باید دقیق شد! ماشین‌سازی و حتی خود تراکتور! کمک مربی، یعنی کمک حال مربی! یعنی یک مربی دوم برای تیم! بعنی وزن‌های معادل نفر اول! چرا از شهرخودرو چیزی نمیگوییم؟ چون مال خودشان است!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

پرسپولیس، گام به گام قوی‌تر!

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- دومین برد پرسپولیس، اتکای بیشتری داشت به یک بازی دانسته و به یک فوتبال هدفمند!
سیدجلال نشان داد که چرا مورد اعتماد یحیی و تیم مربیان پرسپولیس قرار دارد! در غیاب کنعانی‌زادگان و در روزی که احمد نوراللهی هم با نبودنش، وزن تکنیک را به زیان تیمش پایین آورده بود، سیدجلال و شجاع خلیل‌زاده و سرلک- و نیز کامیابی‌نیا- اجازه ندادند ذره‌ای از مقاومت دفاعی تیم یحیی کم شود!
پرسپولیس، هم خوب دفاع می‌کرد و هم خوب تعاون سعودی‌ها را، وامی‌داشت جوری بازی و حمله کند که مرد شماره ۳ و کاپیتان شماره ۴ سرخ‌های تهران، منتظرش بودند! یکسری حرکات از پیش خوانده شده و علاجش به کار بسته شده، توسط تیمی که باید می‌برد و چاره‌ای جز پیروزی نداشت!
جلال محور دفاع بود! سرلک نقش نزدیک به لیبروی خط هافبک را یاد می‌گرفت و شجاع، سر نترسی داشت که باید «سر نترسی‌اش» را به همه تزریق می‌کرد و چه خوب هم از عهده‌اش برآمد!
دفاع پرسپولیس، یک سوراخ نداشت و یک بار هم مرتکب اشتباه نشد!
تأخیر حمله
دوم- پرسپولیس یک مهاجم در نوک داشت، اما با یک مهاجم تنها بازی نمی‌کرد! یحیی آل‌کثیر، مأمور بود به افزودن منشا بر قلب دفاع التعاونی‌ها ولی هم وحید امیری، هم احسان پهلوان و هم بشار رسن، مأمور بودند، به تناوب و هرگاه پیش آمد، به قلب دفاع حریف بزنند و زدند، اما کم! زدند، اما دیر! شریک بازی شدند، اما همیشه بعد از کشتن سهراب! کار که از کار می‌گذشت!
یک عیب: حفظ توپ در خط حمله پرسپولیس- که یک نفره نبود، اما پرتعداد هم حمله‌ور نمی‌شد- کم بود و لاجون و ضعیف بود! توپ در خط دفاع حریف هم زیاد و هم سریع لو می‌رفت! چرا؟ به دلیل عدم تأخیر در حمله! آری، عدم تأخیر در حمله! عدم تأخیر برای رسیدن نفرات عقب مانده! بلکه تأخیر حرکتی برای سه، چهار و حتی پنج نفره نشدن مهاجمان پرسپولیس، پس از راه‌انداختن چرخه تهاجم که لازمه تکمیل حرکات لازم بعد از بازپس‌گیری توپ از پای حریف بود! آقایان، تأخیر همیشه بد نیست! تأخیر در حمله، همواره و یا خیلی زیاد، ضرورت درجه اول دارد!
نوبت استقلال
سوم- پرسپولیس دو بازی را با مشقت و سختی، اما با تدبیر و بازی فکورانه برد و هنوز دو بازی دیگر در پیش دارد! هر دو هم سخت، هر دو هم نیازمند انجام فوتبالی همه فن حریفانه! ولی استقلال باید پلیس عراق را مغلوب کند تا به دور بعد راه یابد! به نظر شما، استقلال که زهر «مدیر گزیدگی‌اش» بیشتر از پرسپولیس است، نمی‌تواند الشرطه عراق را خوب و کامل شکست بدهد؟ پس دیاباته، قایدی، مطهری، اسماعیلی، کریمی، وریا و دانشگر چه‌کاره‌اند؟ یک‌شنبه ۳۰ ام شهریور، نوبت استقلال است تا در لیگ آسیا، آتش‌بازی کند!
استقلال سپس یک خرده حساب دیگر هم دارد که باید با الاهلی عربستان، صافش کند! چهارشنبه دوم مهر، ساعت ۱۹:۳۰ همه چشم می‌شویم و دوخته خواهیم شد به تابلوی بی‌نظیر آبی‌های تهران و آبی‌های سعودی! استقلال، باید این دو بازی را ببرد! حتی اگر روزبه چشمی را هم دیگر نداشته باشد!
نویدکیا و خوداتکایی!
چهارم- سپاهان باز هم باخت و این نه باختن است که باید و بتوان به حساب محرم نویدکیا، گذاردش! سپاهان امروز، به عقبه دیروزی‌اش می‌بازد! به همان عواملی که سپاهان را با وجود قلعه‌نویی، بازنده کردند و حالا افتاده‌اند به جان تیمی که تا تبدیل شدن به سپاهان مطلوب اصفهانی‌ها، حالا حالا‌ها کار دارد و راه درازی که نباید طی شود! گام به گام و قدم به قدم در کمال دقت و قدرت و سرعت، هر سه با هم! همه با هم!
البته حساب محرم با این نتایج جداست، اما یک جوری شبیه آش کشک خاله است! جناب محرم‌خان! بخوری پاته، نخوری پاته! وارد آب شده‌ای و لاجرم خیس هم می‌شوی! پس حالا که هستی و قراری هم با خودت برای رفتن- یعنی فرار کردن- نداری، پس «مردانه» باش! خواهی سمندر که آتشخوار است و یا پروانه‌وش که بال و پر خود را به آتش می‌کشد! فرقی ندارد! فقط مردانه باش! مصمم باش! اراده‌گرا و لجباز! خیلی هم منطقی نباش ولی حرف دلت را آویزه گوشت کن! یک مربی دلی و عاشق باش!
شهرخودرو کجا، ابومسلم کجا!
پنجم- سپاهان حکایتش با شهرخودرو دوتاست! کاملاً جدا! هر کدام هم هفت‌خوان خودش را دارد! شهرخودرو، با منطق مالکانه و صاحبانه «مال خودم، مال خودم» اداره می‌شود و این هم یک جورش است! سپاهان تیم هیچ کس نیست و تیم همه کسانی است که کسی هستند و خود را و شهرشان را و زاینده‌رودشان و سپاهان‌شان را و محمود حریری‌شان را کسی می‌دانند! به محمود یاوری می‌نازند! علیرضا رحیمی را تحسین می‌کنند و اکبر ترکان را بابت نگاه نو و تازه‌اش، از یاد نمی‌برند!
سپاهان، مال آقای حریری هم نیست یا از آن تاکی یا افشارزاده، بلکه بخشی از آن ساخته و پرداخته این بزرگان است! و بقیه‌اش، مردمند و مردمند و مردم!
مثل سپاهان، مشهدی‌ها ابومسلم را داشتند که حالا هم دارندش البته در پهنای سینه‌شان، اگر چه چند سال است «رو» نیست!
دو حرف با محرم
چرا دستیار نداری؟ عصای دست!
ششم- کار سخت است! هم در لیگ آسیا که دو باخت را تجربه کرده‌ای و هم در لیگ برتر که بازیکنش بوده‌ای! تکیه‌گاه تجربی نویدکیا، کیست و چیست؟ کدام بازی‌های سخت یا آسان و کدام دستیار سرد و گرم چشیده غیر آقای توتونی!
حتی اگر سپاهان مرد مورد نظر خودش را سفارش کرده باشد که اکیداً باید باشد، باز هم محرم نویدکیا به خرج خودش هم که شده، یک دستیار تراز اول و میدان‌دیده و مرد لحظه‌های سخت لازم دارد! دستیار خوب از برادر خوب هم برادری‌اش بیشتر است!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

خودمان هم نمی‌فهمیم چه کرده‌ایم

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ مثل برگزاری «وبینار» دو ساعت و نیمه آرسن ونگر برای مربیان درجه اول فوتبال ایران! از این اتفاق که هر ٢٠ سال یک بار هم تکرار نمی‌شود، هیچ خبری در محافل فوتبالی درز نکرد و هیچ کس نفهمید که چه اتفاقی بیخ گوش‌شان در حال رخ دادن است!
حرف‌های آرسن ونگر که چکیده ٢٧ سال کار علمی و تجربی در بالاترین کلاس فوتبال جهان- لیگ برتر انگلستان- است، نکات آموختنی بسیار داشت! یکی اینکه دانستیم در فوتبال ایرانی مربیانی به کار مشغولند که بسیار خوبند و با کلاس! و دیگر اینکه مربی، هم باید بیاموزد به شکل دائم، هم بشنود تمام سخنان را و هم متدولوژی
تمرینات خود را به روز کند!
استراماچونی دست‌بردار نیست
یک بار دیگر صورت مسئله را بخوانیم: آرسن ونگر در تهران کلاس سخنرانی برگزار می‌کند و پرسش و پاسخ- به صورت مجازی که ویژه دوران کروناست- ولی خبرش اهمیت لازم را ندارد! دعوای تراکتور با خودش! کشتی گرفتن مدیران استقلال و پرسپولیس با خودشان! خزعبلات استراماچونی و… همه از حضور آنلاین مربی درجه اول فوتبال جهان، مهم‌تر تلقی می‌شوند!
میزبانان مهمان عالیقدر فوتبال ایران، خودشان هم نمی‌دانند که ونگر کیست و چگونه باید از حضور او در تهران- ولو مجازی- استفاده کرد! یک کلاس درس، یک الگوی گفتار فنی و نگاه حرفه‌ای، می‌آید و می‌رود و چیزی عاید فوتبال ایران نمی‌شود! انگار ونگر، یقلوی بقال سر کوچه است! و ما توقع داریم که با این تشخیص و صاحبان این تشخیص، فوتبالمان را در لیگ آسیا به فینال برسانیم! محال است، محال!
بسازیم و بفروشیم؟
یا بخریم و ببازیم؟
مهدی طارمی در پورتو پرتغال، روز‌های بهتر و شرایط عالی‌تری را دنبال می‌کند! چرا که نه؟ تا امروز، مگر کم توانسته است؟
جهانبخش در لیگ برتر انگلیس و سردار آزمون در لیگ روسیه، به فرصت‌های مناسب‌تر چشم دارند! گوش به زنگ و مترصد فرار و جهش! بزخو کرده و منتظر یک اشاره!
کاوه رضایی، علی قلی‌زاده، محمدی، رامین رضایی و امید ابراهیمی، پورعلی‌گنجی، کم نیستند و کم نبودند و حالا حرف از روزبه چشمی است و علی کریمی و علی‌الخصوص مهدی قایدی! قبل از اینان، علیپور را دیدین که روانه پرتغال شده است و مهدی ترابی که در قطر، سرنوشت دیگری را رقم خواهد زد!
گله‌مندید؟ از بچه‌های خودمان؟ چرا؟ اینجا که فوتبال درآمد ندارد، پس بگذارید با دل خوش بروند و پول خوب هم بگیرند! بچه‌های خود مایند!
و، اما حالا یک سؤال: … ما باید از این سرمایه‌های انسانی خودمان بهترین استفاده را به عمل آوریم یا چشم خود را به پای بازیکنان درجه سه و چهار برزیلی و آفریقایی بدوزیم؟ که چی؟ یک نفر مثل اوساگونا یا شیمبا پیدا کنیم؟ فوتبال ایران باید صادر‌کننده بازیکنان درجه اول برای لیگ آسیا باشد یا باید طریق عکسش را بپیماید؟
بازیکن‌پروری و صادرات بازیکنان ممتاز و کسب درآمد‌های ارزی یا خرید بازیکنان فاقد کیفیت؟
ما چرا بترسیم؟
… یعنی باید بترسیم؟ شکست دادن الاهلی توسط الشرطه عراق، باید استقلال را نگران و بیمناک کند؟ چرا؟ برای چه؟
فرصتی برای استقلال و نامجومطلق!
خب! ما هم فهمیدیم که پلیس عراق، تیم پرخرج و الکی ریخت و پاش کن عربستان سعودی را مغلوب کرد! ولی ما چرا باید قنبرک بگیریم؟ چرا تصور می‌کنیم که بد شد؟ یعنی استقلال از عهده شرطه بغداد هم برنخواهد آمد؟ راست می‌گویند؟ این‌طور باور دارید تیمتان را؟
یعنی دیاباته، قایدی، مطهری، کریمی، ریگی، اسماعیلی، میلیچ، زکی‌پور، چشمی، دانشگر، غلامی، حسینی و کاپیتان وریا، پشت به پشت هم کلک تیم عراقی را نمی‌کنند؟ و حتی دخل الاهلی جده را درنمی‌آورند؟ کاری به کار «شل‌ممد» بودن و بی‌عرضگی مدیران در اداره امور اداری و پولی و مالی استقلال نداریم که خیلی کارشان بد است، ولی آیا مجید نامجومطلق، ۱۰ بازی مهمتر و سنگین‌تر از این دو بازی را به خوبی اداره نمی‌کند و اسباب شکست‌شان را به دست بچه‌های تکنیکی استقلال فراهم نمی‌کند؟ یعنی «مجید» این فرصت را به مفت و رایگان از دست می‌دهد؟ نامجومطلق را شما این‌جور آدمی می‌شناسید؟
می‌گویید نه؟ جواب شما هم منفی است؟ پس با هم همنواییم! پس با هم امیدواریم و پر از یقین!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

هنوز همان است که بود: آقای گل

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- درسنامه حمید و ناصر! چه درس‌ها که از حرف‌های ناصر و حمید به مربیان جوان ایران که در دهه ۶۰ دنبال آموختن و به روز شدن بودند، منتقل نشد! چه عشقی وجود داشت! چه سختی‌ها که آسان می‌شدند!
لژیونر شدن ناصر محمدخانی و حمید درخشان در قطر، اتفاقی که هر روز تکرار شود و برای همه هم قابل دسترس باشد، نبود! دانسته‌های خود را به مشارکت گذاردن هم، دل بخشنده‌ای می‌خواست که در سینه همه نبود! تمرین زیر دست یک آلمانی به نام «ماسلو» که مربی پردانشی بود با دانسته‌های قابل تجدید شدن، اتفاقی بود خیلی اتفاقی! و باید که از این اتفاق و نظایر آن، استفاده‌ها می‌بردیم!
هفته‌نامه «بشیر» بود و یک ستون کامل از نوآورده‌های فنی ناصر که بخشندگی ناتمامی داشت! خودش می‌گفت: زکات علم، نشر علم است! و حالا شما تجربه بازی من را در قطر به همان علمی مانند کن که زکاتش را باید بپردازم و این هم زکات من! فرشاد، بزرگ شده و بزرگتر شونده این دوره و این نگاه و این «مدیونیت» بود! چه درس‌ها که در آن خاطرات مستتر و عیان بود! کار کردن زیر نظر «مالو»‌ی آلمانی، حکم دانشکده فوتبال را داشت! چقدر نکته از همان اشاره‌های ریز، وارد لحظه‌های خاص بازی ما شد!
ناصر بچه خالصی بود! سزای ناصر، آن نبود که شد!
حرف‌های ناصر، سه جور درس دارد:
۱- درس برای مدیران!
۲- درس برای مربیان!
۳- درس برای بازیکنان! تا شما چه‌کاره باشید؟!

 

مکتب راه‌آهن، فوتبال خط آهن
دوم- فوتبال، هم آموختنی بود و هم آموزش دادنی! در تهران، سبک‌های مختلفی را می‌توانستیم ببینیم:
مکتب راه‌آهن که تکنیک‌محور و مشتمل بر بازی با توپ بود! مکتب بانک ملی که آقارجب- فرامرزی- و نایب رویین‌دل، قطب‌هایش بودند! مکتب بانک ملی، درشت استخوان‌ها را می‌پسندید! مراد بربره، محمود اعتمادی، عباس جواهری، عباس جناب، حسن ابراهیمی، نعمت‌زاده، هنریک سرکیسیان، رعنایی و رجبیه‌فرد، بزرگ شده‌های این سبک از بازی بودند! و مجید نامجوی مطلق!
مکتب گارد را پرویز دهداری مرکزیت می‌داد و پرویز ابوطالب، بازیکنان ریزجثه و تند و تیز را ترجیح می‌داد! تیم کیان و تیم‌های شهربانی و پاس و اقبال و تهرانجوان هم ویژگی‌های خود را داشتند!
تصادفی نبود که فرشاد در مدرسه فوتبال بانک، پسندیده نمی‌شد ولی از شاگردان ممتاز مدرسه راه‌آهن و لکوموتیو و ترن و البرز به شمار می‌رفت! مثل امیر قلعه‌نویی، محمود صالح‌آبادی، بهتاش فریبا، هدایت شعار، مسلم‌خانی و…!
امیر ابوطالب، فوتبالیست را این‌طوری تعریف می‌کرد:
… پا به توپ باشد! دریبل‌زن باشد! پاسور باشد! خلاق باشد و بدیهه‌سرا! مثل پیوس! مثل امیر!
درس‌های فرشاد را باز هم پی می‌گیریم ولی امروز به همینجا بسنده می‌کنیم: سخت کار می‌کردند! سخت کار می‌کردند و سخت کار می‌کردند!

 

ماجرا‌های لیگ آسیا
امیدواری به امیدآفرینان
سوم- کار شهر خودرو در لیگ آسیا تمام شد! ولی استقلال یک بازی دارد با پلیس عراق- شرطه- و یک بازی با الاهلی عربستان که چهارشنبه آینده، دوم مهر، برگزار خواهد شد! استقلال شانس اول شدن را هم دارد!
پرسپولیس روز جمعه یک بار دیگر با تعاون عربستان مقابله‌ای با محوریت توپ‌مدارانه دارد! تا ببینیم که یحیی تیمش را چند مرده روانه زمین مسابقه- و نه بازی- خواهد کرد! پیکاری که فقط در دویدن خلاصه نمی‌شود! دوندگی بی‌امانی که هنوز به بازی گرفتن توپ را هم به خدمت دارد!
سپاهان، مثل پرسپولیس و نظیر شهر خودرو، بازی چهارمش تکرار بازی سوم است! دوباره با النصر عربستان! حوصله باید داشت، محرم نویدکیا در دایره مربیگری، حالا حالا‌ها باید در کوره رقابت‌ها بپزد تا پختگی به دست آورد! با خامی به جایی رسیدن خام است!

 

در خود مالک‌بینی!
چهارم- در این چند سال، فرشاد پیوس کجای کار بوده است؟ در متن پرسپولیس یا در حاشیه تیمی که حکم خانه‌اش را دارد؟
چه کسانی در نقش صاحبخانه مالک زیر و روی پرسپولیس اگر چه نشدند، ولی خواستند تا بشوند! با دور زدن فرشاد و فرشادها! چشم‌ها را باید بست تا مرتب سرمایه‌های اصلی فوتبالمان را دور کنیم و اگر رویمان شد، دور بریزیم! و راز خشک شدن ریشه فوتبال ایرانی همین است: … ورود کردن نوکیسه‌ها و پرمدعاها! درد بی‌درمان فوتبال ما- هم پرسپولیس و هم استقلال- در همین است:
… رو داری! پسرخاله شدن! خود مالک‌بینی!

 

تغییر استراتژی امیر!
پنجم- قلعه‌نویی که یک مربی میان‌مدت است، گویا خیال دارد تغییر رویه داده و دست‌کم یک امسال را، با نقشه‌های کوتاه‌مدت کار کند! پلان A!
نه، تعجب ندارد! قصد نداریم که شما را سر کار بگذاریم! قلعه‌نویی، همیشه قرارداد عادی‌اش را هم ۳ ساله تنظیم می‌کند تا به موفقیت دلخواهش دست پیدا کند! سال اول شناخت، سال دوم تجربه، سال سوم قهرمانی! این یعنی برنامه‌ای برای میان‌مدت! ولی امیرخان، برای گل‌گهر یک قرارداد یک ساله را کافی دانسته است و این یعنی ۹، ۱۰ ماه دیگر همین آش است و همین کاسه! دوباره دنبال بازیکن دویدن و یارگیری، دوباره مذاکره، دوباره چانه‌زنی و سرانجام توافق بر سر یک پول هنگفت پیاده شدن! که از خواص عقد قراداد‌های کوتاه‌مدت است!
در قاموس مربیگری امیر، ۳ سال بیشتر یعنی کار در دایره بلند‌مدت! که معایبی دارد و محاسنی! حسن و خوبی قرارداد‌های بلندمدت، این است که بیشتر به سود تیم و مالکان باشگاه تمام می‌شود! که پول کمتر می‌دهند و ثبات مربیگری بیشتری کسب می‌کنند!
راستی امیرخان! کار استخدام یک مربی بومی و سیرجانی برای گل‌گهر به کجا رسید؟ یعنی که نه؟ تا این حد؟

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

سنگ‌اندازی AFC روی پای پرسپولیس

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ کنفدراسیون فوتبال آسیا، جنسش را لو میدهد! «ناشیخ» سلمان بحرینی هم خبث طینتش را رو میکند! خبث طینت و قلب سیاهش را، مجموعه بیمار!
نیش عقرب نه از ره کین است
اقتضای طبیعتش این است
این است شرح حال AFC که وقت را غنیمت شمرده و برای دشمنی، برای خوشآیند ارباب‌شان، هیچ فرصتی را از دست نمیدهند! و پیش از این هم از دست ندادهاند!
قرار است امشب پرسپولیس با التعاون عربستان بازی کند! مسابق‌های که آسان نخواهد بود! تقابلی که با انواع بدجنسی‌ها از سوی برگزار کنندگان توأم خواهد شد! بدند دیگر! دشمنند دیگر! چشم دیدن فوتبال ایرانی را ندارند! عقرب‌صفتها!
آیا امشب، پرسپولیس جدید را روانه میدان خواهد کرد؛ یحیای ما؟ آیا یکی از بازی‌های دلی و با تمام وجود پرسپولیس را خواهیم دید، بعد از مدت‌ها؟ از دروازه، چه کسی حراست میکند؟ تیم جدید یحیی، چه سر و شکلی خواهد داشت؟ چقدر متفاوت، چقدر جور دیگر؟ چقدر کامل‌تر از پارسال؟ بدون ترابی و بدون علیپور و کامل شدن!
التعاون در لیگ عربستان چه‌کاره است؟ پرسپولیس را در آسیا همه میشناسند! قهرمان چهارساله ایران ولی با یک ترکیب جدید! و این جدید بودن، چقدر جدیت همراه خود دارد؟

 

چموشی‌های AFC
صلابت تمام‌عیار سپاهان
تیمی کاملاً اصفهانی
فرق ندارد! تهران و اصفهان برای «ولد چموش»‌های ناشیخ سلمان، فرقی ندارند!
سپاهان نو شده! سپاهان تازه شده! سپاهان بدون امیر! سپاهان محرم! النصر چگونه فوتبال بازی میکند؟ تیم نویدکیا، با سال قبل، بلکه با چند هفته قبل چه فرقی دارد؟
اصلاً آیا قراری برای تغییر بازی و اراد‌های هم برای جور دیگر بودن وجود دارد؟ گفتیم اراده، باید دید علاوه بر این «برنامه»‌ای هم به چشم میخورد که نو باشد؟ برنام‌های که محرم برای مردان سپاهان ریخته باشد! نقشه بازی کردن! نقشه مسابقه دادن!
علاوه بر محرم نویدکیا، یک مرد ساکت هم زیر ذرهبین قرار دارد:… محمدرضا ساکت که با سپاهان دوران خوبی را سپری کرده است! و انتظار میرود باز هم بر همان نحو و همان منوال پیش بیاید! با یک تفاوت:
… مربیاش نواندیش است! بازیکنانش نسب به سال پیش، از نظر حرکتی و اسلوب پا به توپ گشتن، نونوارترند! سرتان را درد نیاوریم:
یحیی و پرسپولیس و استقلال و تراکتور، امسال حریف ناشناختهتری دارند: نویدکیا و تیمش!

 

بسازترین مدرسه فوتبال
تجلیل قشنگ از امیر ابوطالب
راهآهن چه بود و چه شد؟
یک‌شنبه است! ساعت از ۳ بعدازظهر گذشته و به ۳:۳۰ نرسیده است! در ورزشگاه راهآهن خبری هست! نادر فریادشیران میرود و میآید! در زمین شماره ۳، چهره‌های آشنا را میبینی! در ورزشگاه راهآهن واقع در شهرک اکباتان! روزی روزگاری راهآهنی بودن یعنی فوتبال بلد بودن! مجتبی محرمی، ناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، بیژن طاهری، مرتضی یکه، مرتضی فنونیزاده، عزت طاهرخانی، حافظ طاحونی؛ همه خندهرو، بیشترشان به پیری و میانسالی میل کرده! کاپیتان بهلول پوربابا، پیری را بیشتر پذیرفته! کاپیتان محمد اسحاق‌زاده هم! علی گیو‌های هنوز هم فرم دروازهبانی دارد!
همه از خاطرات‌شان میگویند! مسعود آذری را هم میبینم و می‌شناسم، کاپیتان راهآهن بود و چه گلزنی! همه این «بچه»‌های دیروز، بچه‌های راهآهنند! باشگاهی که دیگر کاری به کار فوتبال ندارد! محسن یوسفی و عبدالعلی کلانتری و جلال، بیوک و ناصر فریادشیران و محمد خضرایی و «امیرخان» که محاصره شده است! سال‌هایی چند، این ورزشگاه خانهاش بود! سال‌های سال راهآهن قطب سازندگی فوتبال ایران بود!

 

یک عمر مربی، یک عمر معلم
قرار بود همه باشند! قرار بود جهانگیر کوثری، جلال چراغپور، محمد شافعی، اسماعیل اردلان، خسرو شافعی و مسعود اقبالی هم باشند! کمال سیدعلی هم میرسد! اما ایرج قلیچ بدجوری منتظرمان گذاشته، بیوفایی کرده و رفته، راحت! همه خوشحالند! همه بچهاند! بچه‌ها شلوغند! کودک درون همه از خواب بیدار شده! محرمی را چه ساکت مییابیم! مجتبایی که روزی بهترین دفاع چپ ایران و آسیا بود! بازیاش جونیور برزیلی را تداعی میکرد! شلوغ بود و بر سر شاخ بن میبرید! خودش را میبرید!
قرار است از امیرخان ابوطالب و اردشیر لارودی تقدیر شود! به دلیل یک عمر معلم بودن‌شان! به دلیل یک عمر مربی بودن‌شان! راستی مهدی ابوطالب هم هست، مثل همیشه ساکت و بی‌سروصدا! اردشیر، اما نمیرسد تا روحی تازه و روانی جوان کند!

 

حق ابوطالب‌ها به گردن ورزش
هدایت شعار غفاری، علی بشیری، حسن فداکار، ناصر ثابت‌پور، کریم غیاثی و… حشمت مهاجرانی از راه دور با این جمع دارند! حشمت‌خانی که همیشه حق ابوطالب‌ها را ادا میکند! و نادر فریادشیران کلافه است:… آقای راغفر چرا نیامد؟ قرهخانلو هم قرار بود باشد! اردشیرخان چقدر از «کرونا» میترسد! امیرحسین‌جان تو راضیاش کن که بیاید! خودش به من گفت!
راهآهن چه قطبی بود! راهآهن چه مدرس‌های بود! و راه‌آهن، امروز چه «نساز» شده است! چه نمیسازد و چه سکوتی از بیحرکتی محاصره‌اش کرده است!
امیرخان هنوز هم امیرخان است! آقا و بامعرفت! آقا و بزرگ است و معلم و مربی! امیرخان ریز شده است، لاغر شده است، اما هنوز تیز است و هنوز بهترین نگاه را دارد! هنوز عاشق است!

 

چند کلام از قلعه‌نویی
به عنوان یک راهآهنی، جای امیر قلعهنویی در گردهمایی یک‌شنبه خالی بود، ولی او حرف‌هایش را زد:
۱- دشمنانم زودتر از خود من شروع کرده‌اند!
۲- مصوبه سازمان لیگ کلاً غلط است (خارجی‌ها)!
۳- کسانی دم از ۱۰، ۱۲میلیارد پول میزنند که بلد نیستند این عدد را بنویسند!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

پول فوتبال در جیب غیرفوتبال

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ یکم- گفت‌وگوی مفصل ولی هنوز ناتمام رسانه ۷ با قاضیزاده هاشمی، به ایجاد تکان‌های فکری منجر شد در دایره حرفهای، قهرمانی، کسب افتخارات لازم ملی و عرصه بینالمللی و نیز به اذعان استعداد انکار شده فوتبال، در همه این زمینهها، تا دوباره این سؤال کهنه را پیش‌روی ما قرار گیرد:
… پس چرا استنکاف میکنیم؟ پس چرا سر باز میزنیم؟ و چرا در این مورد، به‌خصوص یعنی ورزش‌پیشگی، از حمایت‌های قانونی و مشروع استفاده ولو حداقلی هم به‌عمل نمیآوریم!
چرا وقتی نوبت به ورزش به‌طور عام و فوتبال به شکل خاص میرسد، همه ارتجاعی میشویم! همه در گذشته‌ها سیر میکنیم! همگان، خیر و صلاح خویش را و مملکت خویش را، تشخیص نمیدهیم و آن کار دیگر میکنیم! همه ورزش، همه در تقابل با ورزش! همه به زیان ورزش! مسئله، صورتی دارد روشن و آشکار در همه چیز و همه جا که کلیه مواردش معلوم و بدون ابهام است:
باید به حرفهای‌گرایی، گروید! باید ورزش را با قواعد و اصول حرفه‌ای‌اش پیشرفتخواهی و ترقی قرار داد! باید اجازه داد -و نه مزاحمت ایجاد کرد- تا ورزش از قوانین صنعتی شدن و تجاری و اقتصادی عمل کردن، برخوردار شود! باید پول ورزش و سرمایه‌گذاری فوتبالی، از دل تعاملات درونزای خودش تأمین شود! نباید جلوی رشد «حرفهای» به نام ورزشپیشگی را گرفت!
ورزشپیشگی و حرفهای‌گری
دوم- حرفه‌های گوناگون، مگر برای رونق خود، ابداعات و ابتکارات فراوانی را آزادانه به‌کار نمیگیرند؟ پس چرا فوتبال و سایر ورزش‌ها، از این راه سرراست و کوتاه و خردپسند، منع میشوند! چرا ورزش به مثابه یک حرفه، حق استفاده از همه جوانب سودآورانه خود را ندارد؟ پس چرا فوتبال و ورزشپیشگی، عین هنرپیشگی و صداپیشگی و انواع پیشه‌های زیباپسندانه از استفاده کالایی از هنر و خلاقیت خود محروم است و آزاد نیست! چرا و به راستی که چرا؟ به کدام دلیل و با چه منطقی، ورزشپیشگان، حق ندارند حاصل پیشه خود را در بازار داد و ستد و مطابق با قانون عرضه و تقاضا، به خرید و فروش بگذارد! چرا یک بازیکن را و صد بازیکن را، بتوان خرید ولی تولیدات پر مشتری هم را، به زور آقای صداوسیما باید رایگان، به حضرات سیمایی و صداییان محترم هدیه کرد؟!
پیشنهاد عملی به ورزش و به فوتبال حرف‌های را بنگر: تولیدات را مجانی واگذار کن، حقوقت را از محل کار و پیکار کارگران و کارمندان و حقوق‌بگیران کارخانه مربوطه، دریافت کن! و چگونه هم دریافت کن:
… امروزه، چنانکه افتاده است و وقوع یافته و همه کسان هم باخبرند، به بهای ۳۰ بازی در یک سال به قیمت ۱۵ میلیارد که عنقریب در پنجره زمستانی، سنگینتر و کمرشکنتر هم میشود! پول را خرپولانه هزینه کردن! پول را خلاف‌افکنانه توزیع کردن! طبقه جدیدی به وجود آوردن!
این کریمی، این کریمی
سوم- بستن راه ورود خارجی‌های بیکیفیت و غیر مؤثر را دلیلی گرفتهاند بر ۱۰، ۱۵ میلیاردی شدن حقوق بازیکنان و سایر عوامل مؤثر و نامؤثر موجود در دایره فوتبال! اما هیچ دوست ندارند که بگویند ارزش ریالی این فوتبالی که در لیگ برتر عرضه میشود، بسیار کمتر از آنی است که دو سال پیش و ۱۰ سال پیش بازی می‌شد! سال به سال بدتر، روز به روز گرانتر! چرا؟
کریمیها، در فوتبال ایران پرشمارند ولی علی کریمی، ساحر خلیج فارس و جادوگر آسیا چیز دیگری بود، او کجا و بقیه کجا؟ فاصله از زمین تا آسمان است، حالا بیا و دریافتی آن کریمی را با این کریمی در یک تراز قرار بده! علی به عرش است و آن دیگران به فرش هم نمیرسند! در عوض حق‌الزحمه‌ها را که میبینی، «ز آنچه دیدنی است، آن بینی» ۲۰ میلیارد برای دو سال، سالی ۲۰ درصد هم بیش‌شوندگی! مالیات و پالیات هم بر‌عهده باشگاه! و باشگاه هم چشم می‌گوید و خوشحال است که مدیریت فرمودن! مدیریتی مثل دسته گل!
میپرسی چرا؟ جواب میدهند: دلار دان‌های ۲۵ هزار تومان است! خب عالیجناب، مگر تو بیش از ۷۰ و ۸۰ و حداکثر ۱۰۰ هزار دلار در سال، قیمت بازی داری؟ گیرم که طارمی در پرتغال دلار میگیرد، یا ترابی در قطر یا دیگری و دیگری و…! خب؛ از فضل پدر تو را چه حاصل؟ بیرانوند به تیم آنتورپ بلژیک رفته است، به دیگر گلرهایی- مثلاً ساشا ایلیچ- که از ۴۰ متری گل میخورند مثل هلو، چه ربطی دارد؟ یا به رادوشویچ که یحیی هم از او بهتر دروازه‌بانی میکند، یا کریم و حمید مطهری چه؟
بازیکن گران، بیخ ریش دلالش
چهارم- سزای گرانفروشی، نخریدن است! چنانچه این فرمول به‌کار بسته شود، سر دو هفته بسیاری از این گرانفروشی‌های توأم با زورگویی درست می‌شود! اگر مدیران باشگاه‌ها و تیمدار‌های ما هم، قاعده بازی را مراعات کنند و سراغ بازیکنان گران شده را- الکی گران شده را که قیمت واقعیشان معادل یک پراید و یک ۲۰۶ و یک پژو پارس بیشتر نیست- نگیرند! گران‌فروشان اگر گران میفروشند، خریداران چرا گران و به هر قیمتی میخرند؟ چه گفتهاند: هان! مال گران، بیخ ریش صاحبش! ما نخواستیم، در این‌صورت چه میشود؟
جنس بد را نمیخرند! جنس نامرغوب را به فروشندهاش پس می‌دهند! به هر قیمتی تیم نمیبندند! چندین بازیکن، مثل طارمی و قایدی و دانشگر و… در بوشهر «بال بال» میزنند؟ در مازندران چند تیم دونده و جنگنده، گردن‌کلفت و قلدر، مثل نساجی میتوان ساخت؟ تبریز و ارومیه و اردبیل، چقدر سعید مهری دارند، یا آزادی یا شکاری یا مثل کریم باقری، علی دایی، حکیمزاده و…! بچه‌های کرج چه شده است که دیگر اکبر یوسفی، فرشاد فلاحتزاده، اصغر مدیرروستا، امیر موسوی و… ندارند، چرا؟
مدیران باشگاهها، اگر احساس امانتداری و امین بودن داشته باشند قیمت بازیکن در لیگ برتر ایران سر به فلک نمی‌کشد و پول فوتبال، بیبرکت و علف خرس نمیشود!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

سرمقاله| ما هم گران شدیم، حضرات هم گران شدند

رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ در یک کلام، تهیه خبر هم گران شده است! دلار ۲۶ هزار تومانی تأثیر خود را بر همه چیز و همه جا گذارده است! از کاغذ تا چاپ، تا عکس، تا تلفن، تا موبایل و اینترنت و امر نوشتن و صفحه‌بندی و… تمام گوشه‌های مهم و مهمتر تهیه یک شماره روزنامه که سروکاری دائمی دارد با سرعت دم‌افزون و بیش‌شونده گران شده است و «سر» باز ایستادن هم ندارد! اما چه‌کار می‌توان کرد؟ ما چگونه می‌توانیم به رسالت خود ادامه بدهیم؟

یک راه این است که خبرهای‌مان دقیق‌تر باشد و راست‌تر باشد و صحیح‌تر باشد! یک راه این است که با نگاهی عمیق‌تر و ژرف‌نگرتر، به اتفاقات بپردازیم! یک راه این است که با پدیده‌هایی مثل مارک ویلموتس و کسانی که او را آوردند و با اشتباهات خود، به همه چیز مسلطش کردند، مقابله کنیم! و خلاصه اینکه اعوجاج و کژ و مژ‌ها را برنتابیم! نماینده شما باشیم و در حضور شما، جز راست و جز درست‌ها را بازتاب ندهیم! و این وظیفه را به‌خوبی انجام می‌دهیم!

در زمانه‌ای که گرانی را امری بدیهی می‌شمارند و پول‌های بادآورده را مثل نقل و نبات بر سر خود و همگنان خود می‌بارند، در روزگاری که فوتبال- و تمام ورزش قهرمانی و حرفه‌ای- درآمدی ندارند ولی مخارج‌شان سر به فلک می‌کشد، ما که در صف اول مبارزه با تحجر، بی‌سوادی، نابلدی و عدم مدیریت ایستاده‌ایم، گران شدن رسانه ۷ را نه به‌عنوان یک چاره که ناچارانه می‌پذیریم و به‌کار می‌بندیم و دل ناخوش می‌داریم، چراکه دو هزار تومان بر قیمت ابزار پیوندمان با شما و ورزش‌دوستان افزوده‌ایم.

ما چنینیم و حضرات ورزشمدار با دریافتی‌های سالی چند میلیاردی و روزی چند میلیونی چنانند و خود عامل اصلی گرانی در جای جای ورزش!

رسانه ۷ از شنبه به قیمت چهار هزار تومان عرضه شده، با نگاهی ریزبین‌تر، با دیدن خوبی‌ها و بد ندیدن، اما بدی‌ها را دیدن! باور کنید که رسانه ۷ کیفی‌تر و مسئولانه‌تر به نقادیش می‌پردازد!

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.