دسته‌ها
آخرین اخبار

جمشید شارمهد این دو کودک را با بمب گذاری به شهادت رساند /به محل انفجار که رفتم جسم نیم شده علیرضا را دیدم…+عکس

جمشید شارمهد سرکرده گروه تروریستی تندر که از آمریکا عملیات مسلحانه و خرابکارانه در ایران را هدایت می‌کرد در پی عملیاتی پیچیده، اکنون در دستان قدرتمند سربازان گمنام امام زمان (عج) قرار دارد.

پدر شهیدان خردسال ترور: دادگاه لاهه به احقاق حقوق خانواده شهدای ترور حسینیه شهدای شیراز ورود کند/رژیم آمریکا با نسل‌کشی بقای خود را حفظ است

شارمهد در سال ۱۳۸۷ عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز را طراحی و هدایت کرد که طی این اقدام اقدام تروریستی، ۱۴ نفر شهید و ۲۱۵ نفر از عزاداران حسینی مجروح شدند.

در عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز اما، مردان و زنان و کودکان بی‌گناهی حضور داشتند که جرم آن‌ها فقط یکتاپرستی و عشق به تمام خوبی‌ها بود و در و دیوار حسینه سید الشهدای شیراز به خون کسانی آغشته شد که مولای آن‌ها سیدالشهدا (ع) امام حسین بود که ۱۴۰۰ سال قبل‌تر در برابر ظلم زمانه ایستاد و جان خود و خانواده‌اش را در راه آزادگی و انسانیت تقدیم بشریت کرد.

در این مجال با پدر دو تن از شهیدان خردسال حادثه تروریستی حسینیه سیدالشهدای شیراز که با ناجوانمردی و با دستور جمشید شارمهد به شهادت رسیدند گفت‌وگویی کرده ایم که با هم می‌خوانیم.

محمد انتظامی پدر شهیدان علیرضا و عرفان انتظامی از شهدای ترور حسینیه سیدالشهدای شیراز در گفت‌وگو با میزان، با اشاره به دستگیری جمشید شار مهد سرکرده گروهک تروریستی تندر گفت: زمانی که از این موضوع خبردار شدم در ابتدا تعجب کردم که این شخص با وجود اینکه در کشور آمریکا بود چگونه دستگیر شده است؛ ابتدا اهمیتی ندادم دوباره که پیغامی را در این باره دیدم متوجه شدم که این ملعون در چنگال سربازان گمنام امام زمان(عج) در آمریکا دستگیر شده است. 

این پدر شهید ادامه داد: فردای آن روز نیروهای اطلاعاتی برای عرض تبریک به منزل ما آمدند من جزئیات را از آن‌ها پرسیدم. البته پاسخ روشنی به من ندادند و گفتند در آینده درباره آن توضیح خواهیم داد. 

دادگاه این ملعون با حضور خانواده شهدا برگزار شود

این پدر شهید با اشاره به دستگیری«جمشید شارمهد» گفت: از دستگاه قضایی درخواست می‌کنم که دادگاه این ملعون با حضور خانواده شهدا برگزار شود.

انتظامی با بیان خاطرات خود از روز حادثه گفت: پسران من علیرضا ۱۰ ساله و عرفان ۵ ساله بودند. عرفان که کمی بزرگ شده بود احساس غرور می‌کرد و آن شب که به حسینیه رفتیم می‌خواست که با من در بخش آقایان باشد و در قسمت بانوان به همراه همسرم نرفت. 

وی افزود: بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء علیرضا دستم را گرفت مرا جلو برد. می‌گفت «امشب اینجا جشن برپا می‌شود» من از او پرسیدم «از کجا می‌دانی؟» در پاسخ گفت «آقا سید عبای سفید پوشیده است زمانی که عبای سفید می‌پوشد جشنی به پا می‌شود»؛ اما متأسفانه آن شب جشنی برپا نشد.

پدر این شهدای خردسال اظهار داشت: ما مشغول مراسم روضه خوانی بودیم، اما حواسم پیش بچه‌ها بود و از دور نظاره‌گر کودکانم بودم که در یک لحظه برق بمب مرا سرجایم میخکوب کرد. در کمال بهت و ناباوری انفجاری رخ داد و حسینیه را به خاک و خون کشید. سراسیمه به محل بازی بچه‌ها دویدم و از آنچه می‌دیدم دنیا در برابر دیدگانم ویران شد. جسم نیم شده علیرضا را دیدم. باور نمی‌کردم که این فرزندم است. دو پایش قطع شده در شلوار مانده بود. حسینیه غرق در خون. خون بی‌گناه علیرضای من به در و دیوار حسینیه پاشیده بود و من …  تصویری که دیدم هرگز از یادم نمی‌رود شرایط بسیار سخت و ناراحت کننده‌ای بود و اگر یاری اهل بیت (ع) و ایمان و توکل من و همسرم نبود نمی‌دانم چه بر سر ما می‌آمد.

پدر شهیدان خردسال ترور: دادگاه لاهه به احقاق حقوق خانواده شهدای ترور حسینیه شهدای شیراز ورود کند/رژیم آمریکا با نسل‌کشی بقای خود را حفظ است
 

بعد از آن حادثه ما نیش و کنایه‌های زیادی شنیدیم

وی گفت: بعد از آن حادثه ما نیش و کنایه‌های زیادی شنیدیم. خیلی افراد دوست داشتند که این واقعه را عادی جلوه دهند، اما خدا نخواست و اینگونه نشد و همان زمان گروهک تروریستی تندر به این جنایت ددمنشانه که نشان از خوی رذل و غیر انسانی آن‌ها دارد اعتراف کردند.

انتظامی گفت: بعد از چند روز من عذاب وجدان داشتم که چرا کودکانم را در آن قسمت بخصوص تنها گذاشتم. یک شب مانده به شب هفت بچه‌ها که در ذهن خود با افکارم درگیر بودم کودکانم را در رویا دیدم علیرضا خطاب به من گفت «شب حادثه ما در حسینیه نبودیم بلکه تاکسی گرفتیم و به گلزار شهدا سر مزار شهید دوران رفتیم» علیرضا در رویاهام آنچنان این موضوع را برای من توصیف می‌کرد که گویی در واقعیت با او صحبت می‌کنم به همراه او به گلزار شهدا رفتم گویی که در بیداری به آنجا می‌روم. موقع بیدار شدن از خواب باوری در قلب من شعله ور شد که دانستم فرزندانم به شهدا پیوسته‌اند و عبارات «یا حسین» و «یا امام زمان» که آن لحظه از زبانشان خارج شده بود شهد شیرین شهادتی بود که نوش جانشان شد.

به لطف خداوند بعد از آن حادثه ما صاحب دو دختر و یک پسر شدیم. البته همسرم در زمان بمب گذاری باردار بود و بعد از شهادت دو فرزندم، فرزند سوم را نیز به دلیل صدمات روحی ناشی از این حادثه تروریستی چند روز پس از به دنیا آمدن از دست دادم.

انتظامی افزود: خوشبختانه بعد از ۲۳ روز از این حادثه تعدادی از آن تروریست‌ها دستگیر شدند و به سزای اعمالشان رسیدند و روی دشمنان سیاه شد. 

این پدر شهید خطاب به «جمشید شارمهد» گفت: اگر تو مرد هستی چرا دستور دادی که در مسجد که محل عبادت است مخفیانه بمب‌گذاری کنند؟ چرا اسلحه در دست نگرفتی و مردانه مبارزه نکردی؟ شما در طبقه ششم مرکز FBI برای ما رجز خوانی می‌کردی و می‌گفتی «حکومت جمهوری اسلامی را نابود خواهی کرد» و اینقدر نمی‌دانی اسلام درختی تنومند به پهنای همه اعصار است. 

۲۷۲۷

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

تصویری متفاوت در توئیتر رهبر انقلاب از یک حمله اتمی

به گزارش خبرآنلاین، توئیتر سایت رهبر انقلاب بخشی از بیانات معظم له را به مناسبت سالگرد حمله اتمی آمریکا به هیروشیما منتشر کرده است که فرموده اند: آمریکا در ماه اوت ۱۹۴۵ با یک بمب اتمی در شهر هیروشیما، به طور فوری و آنی، صدهزار نفر را کشت. طبیعت ارتش استکباری، بی دین، بی خدا و فاقد اخلاق آمریکا این است. اگر کسی بخواهد راجع به جنایات ارتش های قدرت های استکباری حرف بزند چندین کتاب می شود نوشت و باید نوشت.

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

ببینید | لحظاتی از گروگانگیری در یک مرکز تجاری در اوکراین

ببینید | لحظاتی از گروگانگیری در یک مرکز تجاری در اوکراین

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از خبرگزاری فرانسه از کی یف، وزارت کشور اوکراین روز دوشنبه اعلام کرد یک مرد جوان در یک مرکز تجاری در کی یف، پایتخت این کشور یک نفر را گروگان گرفت و تهدید کرد بمبی را منفجر می‌کند. معاون وزیر کشور اوکراین نوشت فرد مظنون وارد بانکی در مجتمع تجاری لئوناردو در مرکز پایتخت شد و تهدید کرد بمبی را که داخل کوله پشتی اش دارد، منفجر می‌کند. وی افزود براساس اطلاعات اولیه، فرد مهاجم یک مرد ۳۲ ساله با ملیت ازبک است.

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار بین المللی

سلاح‌های مخفی ژاپن در جنگ جهانی دوم!

ژاپن در دوره شووا (از دسامبر سال ۱۹۲۶ تا ژانویه سال ۱۹۸۹ که مربوط به دوران پادشاهی امپراتور هیروهیتو می شود و از تمام امپراتوری های قبلی ژاپن طولانی تر بوده است) هم از منظر قدرت صنعتی و هم پیشرفت های تکنولوژیکی با سرعتی بالا به سمت آینده ای بهتر در حرکت بود. به همین منظور ارتش امپراتوری ژاپن به سیستم های تسلیحاتی قوی، سلاح های ویژه  و حتی سلاح های مورد نیاز برای جنگ های شیمیایی و بیولوژیکی مجهز شد. امروزه می دانیم که ژاپن طی دوران جنگ جهانی دوم، ده ها سلاح مفهومی طراحی کرد که بعضی از آنها راه خود را به میدان نبرد نیز باز کردند و توانستند تا اندازه زیادی اثربخش ظاهر شوند. در ادامه ۱۱ مورد از این تسلیحات مخفی را مورد بررسی قرار خواهیم داد:

بمب بالونی Fu-Go یا بالون آتش

همانطور که نازی ها به آهستگی در حال پرتاب موشک های V2 بر فراز کانال انگلیس بودند، ژاپنی ها نیز “تسلیحات انتقام گیرنده” خود را طراحی می کردند. برنامه ریزان نظامی که قادر به توسعه یک موشک موثر با برد بین قاره ای نبودند، در نهایت ایده بمب های بالونی را پیشنهاد دادند. برای آن که این ایده مفهومی تبدیل به پروژه ای عملی شود، ژاپنی ها بمب های آتش زا را به بالون هایی که می توانستند ۵۰۰۰ مایل در امتداد آمریکا حرکت کنند، متصل کردند.

هدف از طراحی بمب های بالونی، ایجاد دستگاهی منفجر شونده در مناطق جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام بود تا با ایجاد آتش سوزی نیروهای کلیدی آمریکا را به سمت محل حادثه منحرف سازد.  J. David Rogers تاریخ دان و زمین شناس در خصوص نحوه کار بالون آتش می گوید:

از چوب درخت توت کاغذی برای ساخت بالون ها استفاده شد که تکه های مختلف آن توسط آرد سیب زمینی به یکدیگر چسبانده و به وسیله گاز هیدروژن پر شدند. آنها ۱۰ متر قطر داشتند و حداکثر می توانستند ۴۵۳ کیلوگرم بار را جا به جا کنند. با این حال بخش مرگبار این محموله را یک بمب ضد نفر ۱۴٫۹ کیلوگرمی تشکیل می داد که به یک فتیله ۱۹٫۵ متری متصل بود. این فتیله پیش از انفجار به مدت ۸۲ دقیقه در وضعیت سوختن قرار می گرفت. ژاپنی ها بالون را به گونه ای برنامه ریزی کرده بودند که با صعود به ارتفاع بیشتر از ۱۱٫۵ کیلومتر، اقدام به آزادسازی هیدروژن کند. همچنین قرار بود که در صورت قرار گیری بالون در ارتفاع کمتر از ۹٫۱ کیلومتر، چندین جفت کیسه پر از شن و ماسه را رها کند. سه دوجین از این کیسه ها به دور یک چرخ آلومینیومی چهار پره، در قسمت زیرین بالون و نزدیکی بمب ۱۴٫۹ کیلوگرمی آویزان شدند. هر کیسه چیزی حدود ۱٫۳ تا ۳٫۱ کیلوگرم وزن داشت و به صورت دوتایی همراه با کیسه ای دیگر در سمت مخرسانه ۷ چرخ آزاد می شد. این عملکرد باعث می شد که بالون پس جدا شدن کیسه ها، دچار انحراف به یک سمت نشود. بدین ترتیب حرکت بالون تا زمان تخلیه تمامی کیسه ها ادامه می یافت و پس از آن نیز مواد انفجاری حمل شده عملیات اصلی را انجام می دادند.

اولین مورد از بالون های مذکور در اواخر سال ۱۹۴۴ راه اندازی شده و در کالیفرنیا، آمریکا فرود آمدند. در پنجم مارس سال ۱۹۴۵ نیز شش آمریکایی توسط یکی از آنها در اورگن کشته شدند. پس از آن دولت آمریکا از ترس تشویق دشمن، جلوی رسانه ای شدن حادثه را گرفت. با این حال مردم آمریکا پس از پایان جنگ، به اطلاعات نسبتا کاملی در خصوص بالون ها دست یافتند.

افتند.

ابر زیردریایی کلاس Sen Toku

طی جنگ جهانی دوم ژاپنی ها موفق به ساخت سه زیردریایی کلاس Sen Toku شدند که رکورد دار بزرگترین زیردریایی ساخته شده با استفاده از سیستم های تامین نیروی محرکه معمولی (تا به امروز) شده است. به عنوان بخشی از برنامه ژاپن برای تسلط بر اقیانوس آرام (شامل کرانه غربی آمریکا)، این زیردریایی ها با هدف حمله به کانال پاناما طراحی شدند.

زیردریایی های مذکور مجهز به سه M6A1 آیچی (هواگرد از نوع اژدر افکن و ضد زیردریایی، تولید شده توسط شرکت آیچی کوکوکی) بودند که این مجموعه را قادر به حمل اژدر و یا حداکثر ۸۰۰ کیلوگرم بمب می کردند. هواگردها در یک آشیانه مقاوم به آب و فشار قرار داشتند و تمامی مراحل مونتاژ، سوخت رسانی، مسلح سازی و همچنین راه اندازی آنها ظرف مدت زمان ۴۵ دقیقه انجام می شد. این زیردریایی همچنین یک لوله مخصوص تنفس در زیر آب نیز داشت که با یک لایه لاستیکی مانند ضخیم پوشش داده شده بود و می توانست رادارها و سیگنال های سونار را جذب کند. البته جنگ پیش از آن که ژاپنی ها بتوانند از این زیردریایی ها استفاده کنند، به پایان رسید.

واحد ۷۳۱ و استفاده از سلاح های بیولوژیکی

از سال ۱۹۳۷ تا پایان جنگ جهانی، ژاپنی ها انواع سیستم های تسلیحاتی بیولوژیک را مورد آزمایش و بررسی قرار دادند. از جمله این سلاح ها می توان به یک نمونه bacilli bomb سمی و همچنین flea bomb اشاره کرد که با هدف انتشار طاعون خیارکی طراحی شدند. واحد ۷۳۱ نیز واحد محرمانه تحقیقات و توسعه سلاح های شیمیایی- بیولوژیک ارتش امپراتوری ژاپن بود که طی دوران جنگ جهانی دوم و همینطور جنگ دوم چین و ژاپن، آزمایش های مرگباری را به اجبار روی افراد زنده اجرا کرد. گفته می شود که تنها در یکی از کمپ های آزمایشی بین حدود ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر مرد، زن و کودک قربانی اهداف غیر انسانی و غیر اخلاقی واحد ۷۳۱ شدند.

سربازان ژاپنی با استفاده از بمب های طراحی شده در واحد ۷۳۱، حملات بیولوژیکی مختلفی را انجام دادند که منجر به آلودگی زمین های کشاورزی، منابع غذایی و حتی چاه های آب شده بود. بنابر گفته های Sheldon H. Harris تاریخ دان دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، بیش از ۲۰۰۰۰۰ چینی در جریان تحقیقات میدانی واحد ۷۳۱ کشته شدند. همچنین مطالعات وی نشان داده است که آزادسازی حیوانات آلوده شده به طاعون، منجر به شیوع این بیماری و کشتار حداقل ۳۰۰۰۰ نفر از مردم منطقه هاربین (یکی از شهرهای جمهوری خلق چین) بین سال های ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ شد. شماری از دانشمندان ژاپنی این آمار را رد کرده اند اما به احتمال بسیار بالا صحیح هستند. علاوه بر این طبق یافته های یک تاریخ دان دیگر به نام  Antony Beevorژاپنی ها قصد داشتند با استفاده از بالون های محتوی بمب های آلوده به بیماری های کشنده، نیروهای آمریکایی را نیز نابود سازند. گفتنی است که محققان فعال در واحد ۷۳۱ در ازای مصونیت قضایی از محاکمه به دلیل جنایات جنگی، تجربیات و نتایج مطالعات بیولوژیک روی انسان را با دولت آمریکا در میان گذاشتند و بدین ترتیب هیچ محاکمه ای در مورد آنها صورت نگرفت. در تمام طول جنگ جهانی دوم، ژاپن تنها کشوری بود که از سلاح های شیمیایی همچون گاز خردل استفاده کرد.

لباس های غواصی ویژهFukuryi 

لباس های غواصی ژاپنی که اصطلاحاFukuryi  نام داشتند، در واقع واحدهای عملیاتی مخصوص به شمار می رفتند و به مین های منفجر شونده ۱۵ کیلوگرمی مسلح شده بودند. غواصانی که این لباس را بر تن می کردند، همراه با یک بسته سرب تعبیه شده به وزن ۹ کیلوگرم می توانستند به مدت ۶ ساعت و در عمق ۵ الی ۷ متری از سطح آب حرکت کرده و به بدنه کشتی های دشمن دسترسی یابند. غواص پس از نزدیک شدن به کشتی دشمن، با استفاده از مواد منفجره کار گذاشته شده داخل لباس قادر به انهدام تجهیزات نیروهای غیرخودی بود. لازم به ذکر است که طی این عملیات خود غواص نیز کشته می شد و به همین دلیل به لباس های Fukuryi، واحدهای حمله ای خودکشی نیز گفته می شود.

تا به امروز به صورت رسمی مشخص نشده که آیا این لباس ها واقعا مورد استفاده عملیاتی قرار گرفته اند و یا خیر، اما داستان هایی مبنی بر حمله به یکی از کشتی های آمریکایی توسط غواصان Fukuryi وجود دارد.

ماشین رمزگذاری Purple

ماشین انیگمای آلمانی به احتمال زیاد معروف ترین دستگاه رمزنگاری و رمزگشایی پیام های محرمانه جنگ جهانی دوم است. اما ژاپنی ها در سال ۱۹۳۷ دستگاهی به نام ۹۷-shiki O-bun In-ji-ki را توسعه دادند که تحت عنوان اسم رمز آمریکایی Purple شهرت بیشتری داشت. این دستگاه متشکل از دو ماشین تحریر و یک سیستم روتور الکتریکی با صفحه رسانه ۷بای ۲۵ حرفی بود. همانند دستگاه انیگما که الهام بخش طراحی Purple بوده است، می توان یک پیام ساده و یا رمزنگاری شده را به صورت دستی وارد این مجموعه کرد. اما اصلی ترین نوآوری Purple، افزودن ماشین تحریر الکتریکی ثانویه به شمار می رفت که قادر به چاپ پیام رمز گذاری شده روی یک ورقه کاغذی بود. بنابراین تنها به یک اپراتور برای عملکرد کامل و دقیق نیاز داشت. همچنین از آن جایی که ژاپنی ها کد دستگاه را به صورت روزانه تغییر می دانند، کسی توانایی دست یابی به الگوهای رمزگشایی Purple را نداشت.

علاوه بر موارد فوق، صفحه گزینه دستگاه شامل ۲۵ اتصال بود که می توانست به صورت اتصالات ۶ جفتی مرتب شود و در نهایت ۷۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ حالت احتمالی را به وجود آورد. گفتنی است که بر اساس برخی از منابع، در نهایت کد شکنان آمریکایی موفق به رخنه در سیستم این دستگاه شدند.

هواپیمای کامی کازه Yokosuka MXY-7 Ohka

با پیشروی جنگ، ژاپنی ها نیز به فکر توسعه تکنیک های کامی کازه خود افتادند و در نهایت تصمیم گرفتند که یک هواپیمای مخصوص برای این منظور طراحی کنند. کامی کازه از جمله واژگان شینتو و به معنی باد الهی است. کامی کازه اصطلاحا به حملات انتحاری گفته می شود که توسط نیروی هوایی ارتش امپراتوری ژاپن علیه کشتی های جنگی نیروهای متفقین صورت می گرفت. خلبانان کامی کازه عمدا هواپیمای خود را که محتوی مواد منفجره و بمب های مختلف بود، به کشتی های دشمن می کوباندند.

Yokosuka MXY-7 Ohka یک هواپیمای موشکی بود که خدمت نظامی خود را در سپتامبر سال ۱۹۴۴ آغاز کرد. ژاپنی ها برای ساخت این هواپیما از مواد اولیه تخصصی استفاده نکردند و در واقع روند تولید آن بسیار ابتدایی به شمار می رفت. طی جنگ Ohka زیر بدنه یک هواپیمای میتسوبیشی G4M حمل می شد تا زمانی که در برد نسبتا نزدیک با هدف خود قرار گیرد و سپس مراحل آزادسازی رخ می داد. این سلاح مجهز به یک کلاهک ۱٫۱ تنی بود. سرعت مجموعه نیز به اندازه ای بالا بود که مداخله توسط آتش ضد هوایی را غیر ممکن می ساخت. البته این هواپیمای کامی کازه در حالت اتصال به یک هواپیمای حامل و هنگام گشت زنی، بسیار آسیب پذیر بوده است. با وجود محدودیت های مختلف، گفته می شود که حداقل یک ناوشکن آمریکایی توسط این سلاح غرق شده است.

هواپیمای رهگیر میتسوبیشی J8M

میتسوبیشی J8M یک هواپیمای رهگیر ساخت کارخانه میتسوبیشی ژاپن است که در سال ۱۹۴۵ خدمت عملیاتی خود را آغاز کرد. اگر به نظرتان این هواپیما شباهت زیادی با هواگرد مسرشمیت Me 163 کومت آلمانی دارد، کاملا حق با شماست. قرار بود J8M1 یک کپی تحت لیسانس از هواپیمای پیشرفته نازی باشد، اما آلمان ها قادر به ارسال یک نسخه عملکردی کامل از پرنده نظامی خود به ژاپن نبودند. در عوض طراحان ژاپنی مجبور به استفاده از روش مهندسی معکوس برای ساخت هواپیمای رهگیر پیشرفته با تکیه بر طرح های فنی و کتابچه راهنمای عملیات پرواز شدند.

در واقع ژاپن با توجه به کمپین بمب گذاری متفقین در اروپا، تمایل زیادی به ساخت یک هواپیمای رهگیر توانمند داشت. برنامه ریزان نظامی از این موضوع واهمه داشتند که تاخیر زمانی در این پروژه منجر به مورد هدف قرار گرفتن ژاپن توسط کمپینی مشابه شود. از آن جایی که بمب افکن آمریکایی بوئینگ B-29 سوپرفرترس قادر به پرواز در ارتفاعی غیر قابل دسترسی توسط اکثر جنگنده های ژاپنی بود، به نظر می رسید که Me 163 راه حلی بالقوه برای این مشکل باشد. در نهایت J8M نخستین پرواز خود را در سال ۱۹۴۵ انجام داد که افتتاحیه ای کوتاه و بس فاجعه آمیز بود. این هواپیما با موفقیت از باند برخاست اما موتور آن طی صعود دچار مشکل و منجر به سقوط و کشته شدن خلبان شد. در ادامه ۶ پروتوتایپ دیگر نیز ساخته شدند اما هیچ یک از آنها تا پیش از پایان جنگ نتوانستند خدمت نظامی خود را آغاز کنند.

O-I  سوپر و تانک های فوق سنگین

نام ژاپنی ها به خاطر تولید تانک های قدرتمند در تاریخ جاودان نشده است اما چندین نمونه طراحی نسبتا خوب از آنها وجود دارد که ارزش معرفی را خواهد داشت. در این میان می توان به تانک متوسط ۹۷ Chi-Ha اشاره کرد. گفتنی است که طی آخرین سال های جنگ، ژاپن قصد داشت تانک هایی سنگین و فوق سنگین بسازد. قرار شد این تانک ها در ابعادی بسیار بزرگ ساخته شوند و بدنه ۱۰۰ الی ۱۲۰ تنی آنها قادر به حمل ۱۱ نفر خدمه باشد. یک گزارش غیر قابل اعتماد ادعا کرده که یکی از این سوپر تانک های ژاپنی مجهز به سه برجک (یک توپ بزرگ و دو سلاح کوچکتر) به منچوری (منطقه شمال شرقی جمهوری خلق چین) فرستاده شده است اما هیچ اطلاعاتی مبنی بر استفاده از آن در میدان جنگ در دست نیست.

O-I  فوق سنگین نیز یک پروتوتایپ تجربی بود که به احتمال زیاد چهار برجک داشت.

اشعه مرگ Ku-Go

درست مانند بسیاری از نیروهای نظامی دیگر، ژاپنی ها نیز به دنبال توسعه تکنولوژی اشعه مرگ بودند. این تکنولوژی در واقع پرتویی متمرکز از انرژی محسوب می شد که قادر به انهدام هواپیماهای دشمن از هزاران مایل دورتر بوده است. طبق اسنادی که پس از جنگ به مصادره ارتش آمریکا درآمد، مطالعه ژاپنی ها روی اشعه مرگ به سال ۱۹۳۹ باز می گردد. در نهایت محققان توانستند یک مگنترون (تیوبی الکترونی است که می تواند امواج مایکروویو را تولید یا تقویت کند. جریان الکترون ها در این تیوب توسط یک میدان مغناطیسی خارجی کنترل می شود) را توسعه دهند که قادر به تولید پرتویی تابشی بود. این مگنترون ۲۰ سانتی متر قطر داشت و خروجی آن ۱۰۰kW برآورد شده بود. البته مشخص نیست که آیا این اختراع می توانست همچون لیزرهای مرگ داستان های علمی- تخیلی عمل کند و یا خیر. محاسبات نشان می داد که اگر این پرتو به درستی متمرکز شود، قادر به کشتن یک خرگوش از فاصله ۰٫۹ کیلومتری بوده است. اما خرگوش می بایست برای حداقل ۵ دقیقه بدون هیچ گونه حرکتی در جای خود باقی می ماند!

تانک های پرنده

یکی از اصلی ترین چالش هایی که ارتش ژاپن طی جنگ جهانی دوم با آن رو به رو بود، مشکل حمل و نقل تجهیزات سنگین مانند تانک ها از یک جزیره به جزیره ای دیگر به شمار می رفت. آنها راه حل این مسئله را در طراحی تانک پرنده به جای تانک حرکت کننده روی سطح زمین یافته بودند. این تانک های سبک از حضور بال های قابل جداسازی و یک پایدار کننده سطوح در قسمت دم بهره می بردند. بدین ترتیب قرار شد که ژاپن به تولید برخی از پروتوتایپ های این تانک های پرنده تحت عنوان Maeda Ku-6 و Ku-Ro اقدام کند.

پروژه سوپربمبر Z

همانند پروژه Amerika Bomber نازی، امپراتوری ژاپن نیز به دنبال طراحی یک بمب افکن بین قاره ای بود که بتواند خود را به شمال آمریکا برساند. با پیشروی جنگ، ژاپنی ها از تولید پرنده ای همچون B-29 سوپرفرترس آمریکایی درمانده شده بودند. بدین ترتیب در سال ۱۹۴۱، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن یک بمب افکن تهاجمی به نام ۱۳-Shi را معرفی کرد که مجهز به چهار موتور بود و یک بمب افکن سنگین دور برد به شمار می رفت. اما برنامه ریزان نظامی نمونه ای بسیار بزرگتر، سنگین تر و در عین حال سریعتر می خواستند. آنها در واقع بمب افکنی را مد نظر داشتند که بتواند در ارتفاع ۹٫۹ کیلومتری پرواز کند و قادر به حمل ۲۲ بمب به وزن ۴۵۳ کیلوگرم باشد.

باتوجه به الزامات مد نظر، طراحی های مختلفی از جمله Nakajima G10N که تصویر آن را در ادامه مشاهده خواهید کرد به ارتش امپراتوری ژاپن پیشنهاد شد. در ادامه قرار شد که این هواپیما به قوی ترین موتور موجود در ژاپن (مربوط به دوره زمانی مربوطه) به نام HA-44 مجهز شود. نهایتا پروژه Z در سال ۱۹۴۴ به دلیل زیر پا گذاشتن شرایط جنگ به طور کلی متوقف شد.

۶۴۲۳۱