دسته‌ها
اخبار جامعه

خودسوزی در خیابان ولیعصر (عج) تهران

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار انتظامی ، ظهر امروز فردی در خیابان ولی‌عصر(عج) در مقابل کلانتری اقدام به خودسوزی کرد.

بر پایه این گزارش؛ شاهدان گفتند این فرد قبل از خودسوزی اعلام کرد که قادر به بازپرداخت وام بانکی خود نبوده و به همین علت بانک، وثیقه وام را که یک ملک بوده به مزایده گذاشته است.

فرد مزبور پس از خودسوزی به بیمارستان منتقل شده است؛ همچنین موتور یکی از عابران نیز در اثر این حادثه در آتش سوخت.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

مرگ مشکوک مدیر بیمارستان ولایت در دست بررسی است – رسانه ۷ | اخبار ایران و جهان

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

رضا ولیزاده مدیر کل پزشکی قانونی استان قزوین دقایقی قبل در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص مرگ دکتر محسن ادهمی مدیر بیمارستان ولایت قزوین اظهارداشت: روز پنجشنبه حوالی ساعت ۱۲ تا ۱۴ پس از حضور خانواده مرحوم ادهمی مشاهده می شود وی با چادری خود را حلق آویز کرده و چادر نیز بریده و پاره شده است.

بلافاصله پس از اطلاع و حضور نیروهای پلیس و پزشکی قانونی این صحنه مرگ ثبت و ضبط شده و پس از کالبدشکافی در حال تکمیل اطلاعات پرونده هستیم.

ولیزاده تصریح کرد: به دلیل اهمیت موضوع و قرائن مشاهده شده شرح ماجرا آماده شده که برای بیان واقعیت باید منتطر تحقیقات نهایی باشیم تا رسانه ها را در جریان دقیق این مرگ قرار دهیم.

محسن ادهمی از مدیران جوان و توانمند مرکز آموزشی و درمانی بیمارستان دولتی ولایت قزوین بود که خبر مرگ وی در روز پنجشنبه که خود را حلق آویز کرد جامعه پزشکی را بهت زده کرد.

حسن خلق و رفتار توام با آرامش و طمانینه و نیز متانت مرحوم دکتر ادهمی، مرگ وی را با سوالات متعددی روبرو کرده و احتمال وجود مشکلات و اختلافات خانوادگی را نیز تقویت می کند که در روزهای آینده به آن پاسخ داده خواهد شد.  

آخرین اخبار روز ایران و جهان را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار ورزشی

فوتبالیست ولزی به خاطر مصدومیت‌های زیاد،‌خودکشی کرد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرگزاری فارس، دیلی‌پست گزارش کرد «جوئل دارلینگتون» ۲۰ ساله که یکی از استعدادهای فوتبال کشورش محسوب می‌شد،‌بعد از چند مصدومیت طاقت‌فرسا و طولانی،‌ خودکشی کرد.

وی که چند سال قبل،‌زمانی بحث حضورش در تیم منچستریونایتد مطرح شد،‌در رده‌های سنی پایه تیم‌های ولز حضور یافت.اما همواره با مشکل مصدومیت مواجه بود.

این مساله باعث شد به حیات خود پایان دهد.براساس اعلام این رسانه جسد آویزان این چهره در گاراژ ویلا پدری‌اش در گیلفور  ولز توسط پلیس شناسایی شد.

طبق گزارش پلیس محلی،‌نکات زیادی وجود دارد که نشان می‌دهند او خودکشی کرده است.والدین وی در زمانی که او اقدام به این کار کرد،‌در منزل حضور نداشتند.

این اتفاق در حالی رخ داد که برخی نزدیکان او عنوان کردند بعد از تحمل مصدومیت‌های متوالی و سخت،‌دارلینگتون قصد داشت دوره مربیگری بدنسازی را طی کرده تا در آینده در نقش مربی فوتبال را همراهی کند.

انتهای پیام/

منبع خبر: فارس

آخرین اخبار روز ایران و جهان را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
پزشکی و سلامت ویژه سلامت

عامل اصلی افسردگی در جوامع چیست؟

عوامل زیادی در میزان حس رضایتمندی افراد در جامعه و همچنین شیوع افسردگی دخیل هستند. عواملی که در راس آن‌ها شرایط اجتماعی و وضعیت اقتصادی خانوارها در جامعه است. این عوامل در حالی از سوی کارشناسان و پژوهشگران این حوزه مطرح می‌شوند که اخیرا برخی مسوولان متولی علت شیوع افسردگی در ایران را برگزاری مراسم عزاداری برای ائمه معصومین ؟ع؟اعلام کرده‌اند. آمارهای جهانی اما نشان می‌دهد میزان افسردگی و خودکشی دقیقا در کشورهایی بیشترین نرخ را دارند که مسلمان نبوده و بالطبع این‌چنین مراسماتی را هم برگزار نمی‌کنند.

جهان امروز با معضلی به نام افسردگی دست و پنجه نرم می‌کند؛ بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و  در حال توسعه به نوعی با افسردگی درگیر هستند و مردم جامعه‌شان تحت تأثیر این اختلال قرار دارند.

تغییر شیوه زندگی و وارد شدن تکنولوژی به زندگی مردم منجر به بروز نمونه‌هایی از افسردگی حتی در نوجوانان شده است؛ تا جایی‌که در جهان امروز، افسردگی کودکان و نوجوانان بسیار شایع‌تر از بزرگسالان است. افسردگی، غمگین بودن و حتی اقدام به خودکشی، به فاکتورهای زیادی در هر جامعه مربوط است. تاکنون محققان زیادی به بررسی برخی از عوامل مؤثر بر میزان غم و شادی مردم دنیا پرداخته‌اند و حتی فهرست کشورهای غمگین و شاد دنیا را از میان ۱۴۰ کشوری که میزان رضایتمندی مردمان آنان بررسی شده، فراهم کرده‌اند.

در ایران البته چند سالی است که انجمن علمی روانپزشکان ایران از افزایش میزان افسردگی گفته و هر از گاهی نیز آمار و ارقامی از سوی وزارت بهداشت در این‌باره منتشر شده است. البته افسردگی در نوع معمولش چندان بیماری عجیب و غریبی نیست و حتی در علم روانشناسی اصطلاحاً از آن به نام سرماخوردگی روانی یاد می‌شود. بنا بر آخرین آماری که در سال ۹۶ از سوی وزارت بهداشت منتشر شد، شیوع افسردگی در زنان ۵۰ درصد بیشتر از مردان است. شیوع این بیماری در ۲۶ سال گذشته در کشور حدود دو برابر شده است و تهران در صدر استان‌های کشور است و گیلان و یزد بهترین وضعیت را دارند. آمارهای وزارت بهداشت نشان می‌دهد که شیوع افسردگی در ایران حدود ۱۲٫۷ درصد است. این میزان در زنان ۱۶٫۵ و در مردان حدود ۱۰٫۸ درصد است و درواقع شیوع افسردگی در زنان بیش از مردان است.

عوامل شیوع حس رضایت در جامعه

اما به‌طور کلی یکی از مهم‌ترین عواملی که بر میزان رضایتمندی و شادی افراد اثر دارد، میزان دستمزد و اختلاف طبقاتی میان شهروندان یک جامعه است. همچنین سرانه تولید ناخالص داخلی یکی از شاخص‌های اندازه‌گیری رضایتمندی افراد از وضعیت معیشتی آن‌هاست. برای محاسبه این شاخص، تولید ناخالص داخلی کشور را که دربرگیرنده مجموع ارزش کالاها و خدماتی است که طی یک‌سال، در یک کشور تولید می‌شود، بر جمعیت تقسیم می‌کنند و عددی که به دست می‌آید، سرانه تولید ناخالص داخلی آن محسوب می‌شود. مطالعات بسیاری نشان داده‌اند که میزان شادی شهروندان یک کشور با این شاخص رابطه مستقیمی دارد. میزان درآمد به افراد این امکان را می‌دهد تا از سطح آموزش و بهداشت و درمان مناسب‌تری برخوردار شوند و در تهیه کالاهای اساسی زندگی‌شان به مشکل برنخورند و در وقت آزاد خود به تفریحات مختلفی که به آن علاقه‌مند هستند، بپردازند. برخورداری از امنیت شغلی و امنیت اجتماعی سبب می‌شود تا مردم یک کشور احساس رضایت بیشتری از زندگی‌شان داشته باشند. این عوامل می‌تواند بر میزان امید به زندگی افراد نیز اثر بگذارد.

فاکتورهای تاثیرگذار در میزان افسردگی

بدیهی است که فرد در کنار اجتماع تعریف می‌شود. فشارها و بحران‌های اجتماعی سبب کاهش اعتماد اجتماعی می‌شود و کاهش اعتماد اجتماعی منجر به کاهش همبستگی اجتماعی و افزایش آسیب‌های اجتماعی می‌شود. این ارتباط متقابل چرخه‌ای معیوب را شکل می‌دهد که به مرور به جامعه‌ای افسرده منجر خواهد شد.

مصطفی آب‌روشن، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه درباره میزان افسرگی در جامعه می‌گوید: «افسردگی یا به‌طور کلی بیماری‌های روانی یکی از مشکلات بزرگ جوامع امروزی است.

وقتی ما با افزایش اپیدمیک اختلالات روانی مواجه می‌شویم در واقع با یک مسأله اجتماعی روبه‌رو هستیم و نمی‌توان یک مسأله اجتماعی را با رویکردی روانشناختی حل کرد. مطالعات متعدد ثابت کرده که بین عوامل اجتماعی و بیماری‌های روانی رابطه معناداری وجود دارد و با توجه به شرایط جامعه ما بیماری روانی پدیده‌ای است اجتماعی؛ به این علت که در اوضاع و شرایط اجتماعی پدید می‌آید و ریشه‌های آن در ساختمان جامعه قرار دارد. بیماری روانی را باید بیماری جامعه دانست، نه بیماری افرادی که جامعه از آن‌ها تشکیل می‌شود.»

وی ادامه می‌دهد: «نوع پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد جامعه می‌تواند به‌عنوان متغیر مستقل، در بروز آشفتگی‌های روانی تاثیرگذار باشد. به عبارتی ساختار جامعه بر فرصت‌های زندگی اعضایش تأثیر می‌گذارد. بدیهی است که شیوع بیماری‌های روانی در گذشته به کثرت امروز نبوده است و در هیچ عصری، شدت عواملی که بر سیستم عصبی انسان فشار وارد می‌کند و موجبات نابسامانی و پریشانی افکار و عواطف وی می‌شوند، مانند عصر حاضر نبوده است.» آب روشن می‌افزاید: «تحقیقات نشان می‌دهند افرادی که در سطوح پایین‌تر قشربندی اجتماعی قرار می‌گیرند، از نابسامانی‌های روانی بیشتری رنج می‌برند.»

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به اهمیت سلامت می‌افزاید: «سلامتی به‌عنوان یک نعمت بسیار با ارزش و نسبتاً کمیاب همانند ثروت، تحصیلات و منزلت، به‌طور نابرابر در جامعه و در بین افراد و گروه‌های مختلف جامعه توزیع شده است. مطالعات ما را به این نتیجه می‌رساند که آشفتگی‌های روانی توسط عوامل اقتصادی- اجتماعی شکل می‌گیرد ولی در این میان، کمتر نوشته‌ای به تبیین نظری این اختلال اقدام کرده و بیشتر، معیارهای فردی در اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفته است و اگر هم درباره علت‌شناسی و عوامل به‌وجود آورنده این اختلال سخنی به میان آمده یا بسیار مختصر بوده یا در مورد عوامل اقتصادی و اجتماعی کمتر اشاره شده است.»

این پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی ادامه می‌دهد: «ساختار جامعه بر فرصت‌های زندگی اعضایش تأثیر می‌گذارد و آسیب‌پذیری افراد در برابر اثرات ضایعه، تحت تأثیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی قرار می‌گیرد.» آب‌روشن می‌گوید: «با توجه به پژوهش‌های مستمری که بنده در بیمارستان‌های روانی شهر تهران انجام داده‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که رابطه معناداری بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی و بیماری روانی وجود دارد. طبق یافته‌های تحقیق ۷۹ درصد بیماران روانی، متعلق به پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین، ۱۸درصد متعلق به پایگاه اقتصادی-اجتماعی متوسط و فقط ۳ درصد از بیماران متعلق به پایگاه اقتصادی-اجتماعی بالای جامعه هستند.» وی می‌افزاید: «عدم تحقق خواسته‌هایی که در ذهن فردضروری، تلقی و دائماً و به مرور زمان سرکوب می‌شود؛ در قالب بیماری‌های روانی متبلور می‌شود.»

آب‌روشن ادامه می‌دهد: «الگوی حاکم بر درمان بیماری مبنی بر این عقیده است که بیماری روانی یک بیماری جسمانی است که در مغز تجلی می‌یابد. در این خصوص به عوامل ارثی و سرشتی بهای بیشتری داده می‌شود. در صورتی که با توجه به پژوهش بنده، نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در بروز بیماری‌های روانی از نقش عوامل ارثی روانی نیرومندتر است، لذا تا زمانی که علت اختلال روانی به‌گونه‌ای تقلیل‌گرایانه به عوامل ارثی و ژنتیکی ربط داده می‌شود از درمان واقعی خبری نیست. به‌طور مثال زن مطلقه و سرپرست خانه‌ای که دارای شغل فرودستی است و به‌خاطر احساس فقر نسبی و شکاف طبقاتی عمیق، دچار افسردگی می‌شود، مطمئناً با قرص‌های شیمیایی مشکلش حل نمی‌شود. مسلما چنین احساسی برای کسی که به علت ناهماهنگی خود با جامعه بیمار شده است، زیان‌بخش است و به تضعیف روحیه فرد منجر شده و باعث ایجاد اضطراب در او می‌شود و تا زمانی که پارادایم غالب در مورد درمان بیماری‌های روانی انتزاع فرد از بستر اجتماعی‌اش است، نه‌تنها افراد از نحوه تاثیرگذاری ساختارهای نقش و پایگاه اجتماعی بر خود آگاه نخواهند شد، بلکه از درمان قطعی خبری نخواهد بود چراکه نشانه‌های آشفتگی روانی نظیر احساس افسردگی، اضطراب، رفتارهای ناسازگار و ناهماهنگ، بیشتر پیامدهای یک محیط اجتماعی تنش‌آفرین‌اند، نه اینکه دال بر نقص بیولوژیکی باشند؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم حفظ بهداشت روانی در جامعه مستلزم عدالت اجتماعی، فراهم کردن بسترهایی برای شکوفایی افراد، رفع تبعیضات و تعصبات غیرمنطقی و غیرعقلانی، ایجاد امنیت اقتصادی- اجتماعی است که فرد بتواند در آن آینده خود را برنامه‌ریزی کند.»

راهکارهای روانشناختی چه می‌گویند؟

استاد دانشگاه تهران در ادامه گفت‌وگوی خود می‌افزاید: «راهکارهای روانشناختی برای معضلاتی که ریشه اجتماعی دارند، بی‌تاثیر نیست اما این تاثیرگذاری آن‌قدر اندک است که تکیه کردن صرف بر این رویکرد، غیرمنطقی به نظر می‌رسد. به‌طور مثال رودخانه‌ای را در نظر بگیرید که آبش آلوده است و ما می‌خواهیم مشکل آلودگی‌اش را رفع کنیم؛ در اینجا نسخه روانشناسی می‌گوید که قطره‌قطره از آب رودخانه را جدا کنیم و آن را پاکسازی کرده و مجدداً به داخل رودخانه آلوده رها کنیم، درحالی‌که نسخه جامعه‌شناسی خشکاندن منشأ آلودگی آب رودخانه است. متاسفانه نظام اجتماعی در رابطه با ناهنجاری‌های اجتماعی خواسته یا ناخواسته بر روانشناسی‌درمانی و روش‌های سازگارانه افراد با واقعیت موجود تاکید دارد، در حالی که نسخه‌های فردی و روانی مشکلات اجتماعی بیماران را حل نکرده و آن را از مرز بحران خارج نمی‌کند.»

مصطفی آب‌روشن با اشاره به ساختارهایی که موجب افزایش فشار به جامعه می‌شوند، می‌گوید: «ساختارها و نهادهای کژکارکرد باعث می‌شوند که فشارهای غیرقابل تحملی بر افراد جامعه وارد شود و کسانی که آسیب‌پذیری بالایی دارند، فشارهای بیشتری را احساس می‌کنند و زمانی که این استرس‌های بیرونی از آستانه تحمل فردی، خارج یا در قالب غیرمتعارف بر افراد جامعه تحمیل می‌شود، مشاهده می‌کنیم که در شکل انواع بیماری‌های روان‌تنی، افسردگی، خودکشی یا در قالب خشونت و انحرافات اجتماعی بروز می‌کند.»

خودکشی در جامعه ایران

آب‌روشن در بخش دیگری از سخنان خود به معضل خودکشی اشاره کرده و می‌گوید: «افکار خودکشی و نمایش خودکشی در حوزه عمومی که به‌شدت در جامعه ما رواج پیدا کرده است به‌عنوان کدهایی است که باید نظام اجتماعی را به تفکر وا دارد. خودکشی از منظر جامعه‌شناختی، عموماً با این هدف مشخص رخ می‌دهد که فرد رابطه خود و جامعه را گسسته و ناچیز فرض می‌کند و همبستگی‌های اجتماعی از قدرت چندانی برخوردار نیست که او را علیه تصمیم «خودویرانگرانه» منصرف کند. به عبارتی هر چه وابستگی‌های فرد با خانواده و گروه‌های اجتماعی سست و ناچیز باشد، ایمنی فرد نسبت به خودکشی کمتر خواهد شد. در واقع خودکشی انعکاس تنهایی، انزوا یا طردشدگی اجتماعی در افرادی است که در جمع زندگی می‌کنند اما احساس می‌کنند از حمایت‌های گروه‌ها و نهادهای اجتماعی بی‌بهره‌اند و تا زمانی‌که ما به اصلاح ساختارهای بیمار که ناشی از بحران مدیریت در جامعه هست، دست نزنیم و دائماً با نسخه روانشناسی، افرد را به سازگاری با وضعیت بیمارگونه موجود تشویق کنیم، نه‌تنها معضلات اجتماعی ما روزبه‌روز بیشتر خواهد شد، بلکه انتظام اجتماعی، رو به فروپاشی خواهد رفت.»

با این وجود، بنا بر آخرین آمار منتشرشده از سوی نهادهای متولی، شیوع خودکشی در ایران بسیار ناچیز است و نسبت به دیگر کشورهای جهان آماری بسیار پایین دارد. اگرچه این روزها برخی از مسوولان شیوع افسردگی و میزان خودکشی در کشور را نه در نحوه مدیریت خود، بلکه به خاطر ایام عزاداری‌های مذهبی می‌دانند؛ اما آمارهای جهانی نشان می‌دهد میزان خودکشی در کشورهایی نظیر لیتوانی، روسیه، کره‌جنوبی، بلاروس، بلژیک و مجارستان بیشترین نرخ را دارد.
بدیهی است که در ایران باید سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی در سطح کلان تغییر کند تا بی‌عدالتی و فاصله طبقاتی کاهش یابد، چرا که سلامت روانی، اجتماعی، اقتصادی و… با هم پیوستگی دارند.

دسته‌ها
اخبار حوادث

جوانی که دیگران را به خودکشی تشویق می‌کرد

کارآگاهان به تحقیق درباره زندگی خصوصی این جوان پرداختند و فهمیدند والدین او از هم جدا شده‌اند. آنها همچنین با بررسی تلفن همراه متوفی پی بردند او عضو یک کانال تلگرامی به نام خودخلاصی بود.

مطالب این کانال درراستای تشویق افراد به خودکشی بود و راه‌های مختلف این کار را آموزش می‌داد. شواهد حکایت از آن داشت که متوفی با مدیر کانال به‌صورت خصوصی در ارتباط بود و سیانور را هم همان فرد برای او تهیه کرده بود.

به این ترتیب، دستور دستگیری مدیر کانال از سوی بازپرس جنایی صادر شد و مأموران وقتی به خانه این فرد رفتند چند قوطی سیانور و مقدار زیادی داروهای آرام‌بخش کشف کردند.

متهم در بازجویی‌ها فروش سیانور و راه‌اندازی کانال تلگرامی را قبول کرد و توضیح داد: سال گذشته از طریق یک کانال تلگرامی که اعضای آن هم به خودکشی فکر می‌کردند، با مردی به نام بهنام دوست شدم و او کتابی به نام «قرص آرامش‌بخش» را که به زبان انگلیسی بود، به من معرفی کرد. من کاملا به زبان انگلیسی مسلط هستم و کتاب را که انسان را به خودکشی تشویق می‌کرد، با دقت خواندم و بالاخره تصمیم خودم را برای خودکشی گرفتم البته قبل از آن هم این کار را انجام داده اما موفق نشده بودم. این‌بار با خوردن دارو اقدام به خودکشی کردم، اما فقط شش روز به کما رفتم و بعد حالم خوب شد. بعد از این اتفاق از فکر خودکشی بیرون نیامدم و کتاب‌های مختلفی را در این زمینه مطالعه کردم و فهمیدم در چند کشور اروپایی مؤسساتی وجود دارد که به برخی افراد برای خودکشی کمک می‌کنند.

فکر کردم هر طور شده باید به یکی از این کشورها بروم و خودکشی کنم، اما چنین سفری به پول احتیاج داشت؛ در‌حالی‌که من از نظر مالی در تنگنا بودم. به‌ همین دلیل تصمیم گرفتم پول مورد نیازم را با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی در زمینه خودکشی تأمین کنم. بعد از راه‌اندازی کانال تلگرامی به افرادی که قصد داشتند به زندگی خودشان پایان بدهند، سیانور می‌فروختم. من معمولا بابت هر قوطی سیانور یک میلیون تومان می‌گرفتم.

پرونده این متهم بعد از ثبت اعترافات او در دادسرای جنایی به جریان افتاد و در نهایت غلامی، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، این فرد را به‌دلیل تشویق دیگران به خودکشی از طریق ارائه راهکارها و آموزش اینترنتی و دخالت غیرمجاز در امور پزشکی مجرم شناخت و پس از آن کیفرخواست علیه متهم صادر شد و او به‌زودی محاکمه می‌شود.

دسته‌ها
اخبار بین المللی

سلاح‌های مخفی ژاپن در جنگ جهانی دوم!

ژاپن در دوره شووا (از دسامبر سال ۱۹۲۶ تا ژانویه سال ۱۹۸۹ که مربوط به دوران پادشاهی امپراتور هیروهیتو می شود و از تمام امپراتوری های قبلی ژاپن طولانی تر بوده است) هم از منظر قدرت صنعتی و هم پیشرفت های تکنولوژیکی با سرعتی بالا به سمت آینده ای بهتر در حرکت بود. به همین منظور ارتش امپراتوری ژاپن به سیستم های تسلیحاتی قوی، سلاح های ویژه  و حتی سلاح های مورد نیاز برای جنگ های شیمیایی و بیولوژیکی مجهز شد. امروزه می دانیم که ژاپن طی دوران جنگ جهانی دوم، ده ها سلاح مفهومی طراحی کرد که بعضی از آنها راه خود را به میدان نبرد نیز باز کردند و توانستند تا اندازه زیادی اثربخش ظاهر شوند. در ادامه ۱۱ مورد از این تسلیحات مخفی را مورد بررسی قرار خواهیم داد:

بمب بالونی Fu-Go یا بالون آتش

همانطور که نازی ها به آهستگی در حال پرتاب موشک های V2 بر فراز کانال انگلیس بودند، ژاپنی ها نیز “تسلیحات انتقام گیرنده” خود را طراحی می کردند. برنامه ریزان نظامی که قادر به توسعه یک موشک موثر با برد بین قاره ای نبودند، در نهایت ایده بمب های بالونی را پیشنهاد دادند. برای آن که این ایده مفهومی تبدیل به پروژه ای عملی شود، ژاپنی ها بمب های آتش زا را به بالون هایی که می توانستند ۵۰۰۰ مایل در امتداد آمریکا حرکت کنند، متصل کردند.

هدف از طراحی بمب های بالونی، ایجاد دستگاهی منفجر شونده در مناطق جنگلی شمال غربی اقیانوس آرام بود تا با ایجاد آتش سوزی نیروهای کلیدی آمریکا را به سمت محل حادثه منحرف سازد.  J. David Rogers تاریخ دان و زمین شناس در خصوص نحوه کار بالون آتش می گوید:

از چوب درخت توت کاغذی برای ساخت بالون ها استفاده شد که تکه های مختلف آن توسط آرد سیب زمینی به یکدیگر چسبانده و به وسیله گاز هیدروژن پر شدند. آنها ۱۰ متر قطر داشتند و حداکثر می توانستند ۴۵۳ کیلوگرم بار را جا به جا کنند. با این حال بخش مرگبار این محموله را یک بمب ضد نفر ۱۴٫۹ کیلوگرمی تشکیل می داد که به یک فتیله ۱۹٫۵ متری متصل بود. این فتیله پیش از انفجار به مدت ۸۲ دقیقه در وضعیت سوختن قرار می گرفت. ژاپنی ها بالون را به گونه ای برنامه ریزی کرده بودند که با صعود به ارتفاع بیشتر از ۱۱٫۵ کیلومتر، اقدام به آزادسازی هیدروژن کند. همچنین قرار بود که در صورت قرار گیری بالون در ارتفاع کمتر از ۹٫۱ کیلومتر، چندین جفت کیسه پر از شن و ماسه را رها کند. سه دوجین از این کیسه ها به دور یک چرخ آلومینیومی چهار پره، در قسمت زیرین بالون و نزدیکی بمب ۱۴٫۹ کیلوگرمی آویزان شدند. هر کیسه چیزی حدود ۱٫۳ تا ۳٫۱ کیلوگرم وزن داشت و به صورت دوتایی همراه با کیسه ای دیگر در سمت مخرسانه ۷ چرخ آزاد می شد. این عملکرد باعث می شد که بالون پس جدا شدن کیسه ها، دچار انحراف به یک سمت نشود. بدین ترتیب حرکت بالون تا زمان تخلیه تمامی کیسه ها ادامه می یافت و پس از آن نیز مواد انفجاری حمل شده عملیات اصلی را انجام می دادند.

اولین مورد از بالون های مذکور در اواخر سال ۱۹۴۴ راه اندازی شده و در کالیفرنیا، آمریکا فرود آمدند. در پنجم مارس سال ۱۹۴۵ نیز شش آمریکایی توسط یکی از آنها در اورگن کشته شدند. پس از آن دولت آمریکا از ترس تشویق دشمن، جلوی رسانه ای شدن حادثه را گرفت. با این حال مردم آمریکا پس از پایان جنگ، به اطلاعات نسبتا کاملی در خصوص بالون ها دست یافتند.

افتند.

ابر زیردریایی کلاس Sen Toku

طی جنگ جهانی دوم ژاپنی ها موفق به ساخت سه زیردریایی کلاس Sen Toku شدند که رکورد دار بزرگترین زیردریایی ساخته شده با استفاده از سیستم های تامین نیروی محرکه معمولی (تا به امروز) شده است. به عنوان بخشی از برنامه ژاپن برای تسلط بر اقیانوس آرام (شامل کرانه غربی آمریکا)، این زیردریایی ها با هدف حمله به کانال پاناما طراحی شدند.

زیردریایی های مذکور مجهز به سه M6A1 آیچی (هواگرد از نوع اژدر افکن و ضد زیردریایی، تولید شده توسط شرکت آیچی کوکوکی) بودند که این مجموعه را قادر به حمل اژدر و یا حداکثر ۸۰۰ کیلوگرم بمب می کردند. هواگردها در یک آشیانه مقاوم به آب و فشار قرار داشتند و تمامی مراحل مونتاژ، سوخت رسانی، مسلح سازی و همچنین راه اندازی آنها ظرف مدت زمان ۴۵ دقیقه انجام می شد. این زیردریایی همچنین یک لوله مخصوص تنفس در زیر آب نیز داشت که با یک لایه لاستیکی مانند ضخیم پوشش داده شده بود و می توانست رادارها و سیگنال های سونار را جذب کند. البته جنگ پیش از آن که ژاپنی ها بتوانند از این زیردریایی ها استفاده کنند، به پایان رسید.

واحد ۷۳۱ و استفاده از سلاح های بیولوژیکی

از سال ۱۹۳۷ تا پایان جنگ جهانی، ژاپنی ها انواع سیستم های تسلیحاتی بیولوژیک را مورد آزمایش و بررسی قرار دادند. از جمله این سلاح ها می توان به یک نمونه bacilli bomb سمی و همچنین flea bomb اشاره کرد که با هدف انتشار طاعون خیارکی طراحی شدند. واحد ۷۳۱ نیز واحد محرمانه تحقیقات و توسعه سلاح های شیمیایی- بیولوژیک ارتش امپراتوری ژاپن بود که طی دوران جنگ جهانی دوم و همینطور جنگ دوم چین و ژاپن، آزمایش های مرگباری را به اجبار روی افراد زنده اجرا کرد. گفته می شود که تنها در یکی از کمپ های آزمایشی بین حدود ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ نفر مرد، زن و کودک قربانی اهداف غیر انسانی و غیر اخلاقی واحد ۷۳۱ شدند.

سربازان ژاپنی با استفاده از بمب های طراحی شده در واحد ۷۳۱، حملات بیولوژیکی مختلفی را انجام دادند که منجر به آلودگی زمین های کشاورزی، منابع غذایی و حتی چاه های آب شده بود. بنابر گفته های Sheldon H. Harris تاریخ دان دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، بیش از ۲۰۰۰۰۰ چینی در جریان تحقیقات میدانی واحد ۷۳۱ کشته شدند. همچنین مطالعات وی نشان داده است که آزادسازی حیوانات آلوده شده به طاعون، منجر به شیوع این بیماری و کشتار حداقل ۳۰۰۰۰ نفر از مردم منطقه هاربین (یکی از شهرهای جمهوری خلق چین) بین سال های ۱۹۴۶ و ۱۹۴۸ شد. شماری از دانشمندان ژاپنی این آمار را رد کرده اند اما به احتمال بسیار بالا صحیح هستند. علاوه بر این طبق یافته های یک تاریخ دان دیگر به نام  Antony Beevorژاپنی ها قصد داشتند با استفاده از بالون های محتوی بمب های آلوده به بیماری های کشنده، نیروهای آمریکایی را نیز نابود سازند. گفتنی است که محققان فعال در واحد ۷۳۱ در ازای مصونیت قضایی از محاکمه به دلیل جنایات جنگی، تجربیات و نتایج مطالعات بیولوژیک روی انسان را با دولت آمریکا در میان گذاشتند و بدین ترتیب هیچ محاکمه ای در مورد آنها صورت نگرفت. در تمام طول جنگ جهانی دوم، ژاپن تنها کشوری بود که از سلاح های شیمیایی همچون گاز خردل استفاده کرد.

لباس های غواصی ویژهFukuryi 

لباس های غواصی ژاپنی که اصطلاحاFukuryi  نام داشتند، در واقع واحدهای عملیاتی مخصوص به شمار می رفتند و به مین های منفجر شونده ۱۵ کیلوگرمی مسلح شده بودند. غواصانی که این لباس را بر تن می کردند، همراه با یک بسته سرب تعبیه شده به وزن ۹ کیلوگرم می توانستند به مدت ۶ ساعت و در عمق ۵ الی ۷ متری از سطح آب حرکت کرده و به بدنه کشتی های دشمن دسترسی یابند. غواص پس از نزدیک شدن به کشتی دشمن، با استفاده از مواد منفجره کار گذاشته شده داخل لباس قادر به انهدام تجهیزات نیروهای غیرخودی بود. لازم به ذکر است که طی این عملیات خود غواص نیز کشته می شد و به همین دلیل به لباس های Fukuryi، واحدهای حمله ای خودکشی نیز گفته می شود.

تا به امروز به صورت رسمی مشخص نشده که آیا این لباس ها واقعا مورد استفاده عملیاتی قرار گرفته اند و یا خیر، اما داستان هایی مبنی بر حمله به یکی از کشتی های آمریکایی توسط غواصان Fukuryi وجود دارد.

ماشین رمزگذاری Purple

ماشین انیگمای آلمانی به احتمال زیاد معروف ترین دستگاه رمزنگاری و رمزگشایی پیام های محرمانه جنگ جهانی دوم است. اما ژاپنی ها در سال ۱۹۳۷ دستگاهی به نام ۹۷-shiki O-bun In-ji-ki را توسعه دادند که تحت عنوان اسم رمز آمریکایی Purple شهرت بیشتری داشت. این دستگاه متشکل از دو ماشین تحریر و یک سیستم روتور الکتریکی با صفحه رسانه ۷بای ۲۵ حرفی بود. همانند دستگاه انیگما که الهام بخش طراحی Purple بوده است، می توان یک پیام ساده و یا رمزنگاری شده را به صورت دستی وارد این مجموعه کرد. اما اصلی ترین نوآوری Purple، افزودن ماشین تحریر الکتریکی ثانویه به شمار می رفت که قادر به چاپ پیام رمز گذاری شده روی یک ورقه کاغذی بود. بنابراین تنها به یک اپراتور برای عملکرد کامل و دقیق نیاز داشت. همچنین از آن جایی که ژاپنی ها کد دستگاه را به صورت روزانه تغییر می دانند، کسی توانایی دست یابی به الگوهای رمزگشایی Purple را نداشت.

علاوه بر موارد فوق، صفحه گزینه دستگاه شامل ۲۵ اتصال بود که می توانست به صورت اتصالات ۶ جفتی مرتب شود و در نهایت ۷۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ حالت احتمالی را به وجود آورد. گفتنی است که بر اساس برخی از منابع، در نهایت کد شکنان آمریکایی موفق به رخنه در سیستم این دستگاه شدند.

هواپیمای کامی کازه Yokosuka MXY-7 Ohka

با پیشروی جنگ، ژاپنی ها نیز به فکر توسعه تکنیک های کامی کازه خود افتادند و در نهایت تصمیم گرفتند که یک هواپیمای مخصوص برای این منظور طراحی کنند. کامی کازه از جمله واژگان شینتو و به معنی باد الهی است. کامی کازه اصطلاحا به حملات انتحاری گفته می شود که توسط نیروی هوایی ارتش امپراتوری ژاپن علیه کشتی های جنگی نیروهای متفقین صورت می گرفت. خلبانان کامی کازه عمدا هواپیمای خود را که محتوی مواد منفجره و بمب های مختلف بود، به کشتی های دشمن می کوباندند.

Yokosuka MXY-7 Ohka یک هواپیمای موشکی بود که خدمت نظامی خود را در سپتامبر سال ۱۹۴۴ آغاز کرد. ژاپنی ها برای ساخت این هواپیما از مواد اولیه تخصصی استفاده نکردند و در واقع روند تولید آن بسیار ابتدایی به شمار می رفت. طی جنگ Ohka زیر بدنه یک هواپیمای میتسوبیشی G4M حمل می شد تا زمانی که در برد نسبتا نزدیک با هدف خود قرار گیرد و سپس مراحل آزادسازی رخ می داد. این سلاح مجهز به یک کلاهک ۱٫۱ تنی بود. سرعت مجموعه نیز به اندازه ای بالا بود که مداخله توسط آتش ضد هوایی را غیر ممکن می ساخت. البته این هواپیمای کامی کازه در حالت اتصال به یک هواپیمای حامل و هنگام گشت زنی، بسیار آسیب پذیر بوده است. با وجود محدودیت های مختلف، گفته می شود که حداقل یک ناوشکن آمریکایی توسط این سلاح غرق شده است.

هواپیمای رهگیر میتسوبیشی J8M

میتسوبیشی J8M یک هواپیمای رهگیر ساخت کارخانه میتسوبیشی ژاپن است که در سال ۱۹۴۵ خدمت عملیاتی خود را آغاز کرد. اگر به نظرتان این هواپیما شباهت زیادی با هواگرد مسرشمیت Me 163 کومت آلمانی دارد، کاملا حق با شماست. قرار بود J8M1 یک کپی تحت لیسانس از هواپیمای پیشرفته نازی باشد، اما آلمان ها قادر به ارسال یک نسخه عملکردی کامل از پرنده نظامی خود به ژاپن نبودند. در عوض طراحان ژاپنی مجبور به استفاده از روش مهندسی معکوس برای ساخت هواپیمای رهگیر پیشرفته با تکیه بر طرح های فنی و کتابچه راهنمای عملیات پرواز شدند.

در واقع ژاپن با توجه به کمپین بمب گذاری متفقین در اروپا، تمایل زیادی به ساخت یک هواپیمای رهگیر توانمند داشت. برنامه ریزان نظامی از این موضوع واهمه داشتند که تاخیر زمانی در این پروژه منجر به مورد هدف قرار گرفتن ژاپن توسط کمپینی مشابه شود. از آن جایی که بمب افکن آمریکایی بوئینگ B-29 سوپرفرترس قادر به پرواز در ارتفاعی غیر قابل دسترسی توسط اکثر جنگنده های ژاپنی بود، به نظر می رسید که Me 163 راه حلی بالقوه برای این مشکل باشد. در نهایت J8M نخستین پرواز خود را در سال ۱۹۴۵ انجام داد که افتتاحیه ای کوتاه و بس فاجعه آمیز بود. این هواپیما با موفقیت از باند برخاست اما موتور آن طی صعود دچار مشکل و منجر به سقوط و کشته شدن خلبان شد. در ادامه ۶ پروتوتایپ دیگر نیز ساخته شدند اما هیچ یک از آنها تا پیش از پایان جنگ نتوانستند خدمت نظامی خود را آغاز کنند.

O-I  سوپر و تانک های فوق سنگین

نام ژاپنی ها به خاطر تولید تانک های قدرتمند در تاریخ جاودان نشده است اما چندین نمونه طراحی نسبتا خوب از آنها وجود دارد که ارزش معرفی را خواهد داشت. در این میان می توان به تانک متوسط ۹۷ Chi-Ha اشاره کرد. گفتنی است که طی آخرین سال های جنگ، ژاپن قصد داشت تانک هایی سنگین و فوق سنگین بسازد. قرار شد این تانک ها در ابعادی بسیار بزرگ ساخته شوند و بدنه ۱۰۰ الی ۱۲۰ تنی آنها قادر به حمل ۱۱ نفر خدمه باشد. یک گزارش غیر قابل اعتماد ادعا کرده که یکی از این سوپر تانک های ژاپنی مجهز به سه برجک (یک توپ بزرگ و دو سلاح کوچکتر) به منچوری (منطقه شمال شرقی جمهوری خلق چین) فرستاده شده است اما هیچ اطلاعاتی مبنی بر استفاده از آن در میدان جنگ در دست نیست.

O-I  فوق سنگین نیز یک پروتوتایپ تجربی بود که به احتمال زیاد چهار برجک داشت.

اشعه مرگ Ku-Go

درست مانند بسیاری از نیروهای نظامی دیگر، ژاپنی ها نیز به دنبال توسعه تکنولوژی اشعه مرگ بودند. این تکنولوژی در واقع پرتویی متمرکز از انرژی محسوب می شد که قادر به انهدام هواپیماهای دشمن از هزاران مایل دورتر بوده است. طبق اسنادی که پس از جنگ به مصادره ارتش آمریکا درآمد، مطالعه ژاپنی ها روی اشعه مرگ به سال ۱۹۳۹ باز می گردد. در نهایت محققان توانستند یک مگنترون (تیوبی الکترونی است که می تواند امواج مایکروویو را تولید یا تقویت کند. جریان الکترون ها در این تیوب توسط یک میدان مغناطیسی خارجی کنترل می شود) را توسعه دهند که قادر به تولید پرتویی تابشی بود. این مگنترون ۲۰ سانتی متر قطر داشت و خروجی آن ۱۰۰kW برآورد شده بود. البته مشخص نیست که آیا این اختراع می توانست همچون لیزرهای مرگ داستان های علمی- تخیلی عمل کند و یا خیر. محاسبات نشان می داد که اگر این پرتو به درستی متمرکز شود، قادر به کشتن یک خرگوش از فاصله ۰٫۹ کیلومتری بوده است. اما خرگوش می بایست برای حداقل ۵ دقیقه بدون هیچ گونه حرکتی در جای خود باقی می ماند!

تانک های پرنده

یکی از اصلی ترین چالش هایی که ارتش ژاپن طی جنگ جهانی دوم با آن رو به رو بود، مشکل حمل و نقل تجهیزات سنگین مانند تانک ها از یک جزیره به جزیره ای دیگر به شمار می رفت. آنها راه حل این مسئله را در طراحی تانک پرنده به جای تانک حرکت کننده روی سطح زمین یافته بودند. این تانک های سبک از حضور بال های قابل جداسازی و یک پایدار کننده سطوح در قسمت دم بهره می بردند. بدین ترتیب قرار شد که ژاپن به تولید برخی از پروتوتایپ های این تانک های پرنده تحت عنوان Maeda Ku-6 و Ku-Ro اقدام کند.

پروژه سوپربمبر Z

همانند پروژه Amerika Bomber نازی، امپراتوری ژاپن نیز به دنبال طراحی یک بمب افکن بین قاره ای بود که بتواند خود را به شمال آمریکا برساند. با پیشروی جنگ، ژاپنی ها از تولید پرنده ای همچون B-29 سوپرفرترس آمریکایی درمانده شده بودند. بدین ترتیب در سال ۱۹۴۱، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن یک بمب افکن تهاجمی به نام ۱۳-Shi را معرفی کرد که مجهز به چهار موتور بود و یک بمب افکن سنگین دور برد به شمار می رفت. اما برنامه ریزان نظامی نمونه ای بسیار بزرگتر، سنگین تر و در عین حال سریعتر می خواستند. آنها در واقع بمب افکنی را مد نظر داشتند که بتواند در ارتفاع ۹٫۹ کیلومتری پرواز کند و قادر به حمل ۲۲ بمب به وزن ۴۵۳ کیلوگرم باشد.

باتوجه به الزامات مد نظر، طراحی های مختلفی از جمله Nakajima G10N که تصویر آن را در ادامه مشاهده خواهید کرد به ارتش امپراتوری ژاپن پیشنهاد شد. در ادامه قرار شد که این هواپیما به قوی ترین موتور موجود در ژاپن (مربوط به دوره زمانی مربوطه) به نام HA-44 مجهز شود. نهایتا پروژه Z در سال ۱۹۴۴ به دلیل زیر پا گذاشتن شرایط جنگ به طور کلی متوقف شد.

۶۴۲۳۱

دسته‌ها
اخبار حوادث

خودکشی دانش‌آموزان برای فرار از سوختن در آتش|فیلم