دسته‌ها
اخبار حوادث

دستگیری عامل قتل در دانشگاه امام صادق(ع)

سرهنگ ضرغام آذین رئیس کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: حدود ۱.۵ ساعت پیش افرادی که در همسایگی دانشگاه امام صادق (ع) زندگی می‌کردند با مرکز فوریت‌های پلیس (۱۱۰) تماس می‌گیرند و قتلی را گزارش می‌کنند.

وی افزود: بعد از این تماس، تیم عملیات کلانتری ۱۳۴ در محل حاضر می‌شود و تحقیقات آغاز می‌شود و مشخص می‌شود که درگیری بین دو تن از کارمندان این دانشگاه بوده است.

رئیس کلانتری ۱۳۴ گفت: طی یک عملیات پلیسی، متهم در خیابان خوردین دستگیر می‌شود و به قتل اقرار می‌کند و علت قتل را هم اختلاف مالی و کاری عنوان می‌کند.

وی گفت: قاتل که فردی ۴۴ ساله است می‌گوید که من نگهبان دانشگاه امام صادق بودم و مقتول که فردی ۴۷ ساله است مدیر عمومی و مسئول تدارکات دانشگاه امام صادق بوده است که از مدت‌ها قبل با هم اختلاف مالی و کاری داشتیم.

سرهنگ آذین تصریح کرد: این متهم در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان می‌کند که امشب هنگامی که مسئول تدارکات (مقتول) محل را ترک کرده و قصد رفتن به خانه را داشته است درگیری بین ما پیش می‌آید و با یک میلگرد به سر او ضربه وارد کردم که این ضربه موج کشته شدن و جان باختن او می‌شود.

رئیس کلانتری ۱۳۴ افزود: با توجه به اقرار متهم، پرونده در اختیار مرجع قضائی برای رسیدگی بیشتر قرار گرفت.

منبع خبر: مهر

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

آرایشگر ناشی روزگارم را سیاه کرد

زن جوانی که به خاطر سوختگی‌های شدید پیکرش راهی کلانتری شده بود تا از یک زن آرایشگر شکایت کند درباره سرگذشت خود به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد توضیحاتی ارائه داد

شکایت از آرایشگر زن به دلیل سوختگی شدید

زن جوانی که به خاطر سوختگی‌های شدید پیکرش راهی کلانتری شده بود تا از یک زن آرایشگر شکایت کند در حالی که ادعا می‌کرد مدتی است از شدت درد و سوزش سوختگی‌های پیکرم آرام و قرار ندارم، درباره سرگذشت خود به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: حدود یک ماه از آغاز زندگی مشترک من و «مجتبی» می‌گذشت، اما به نان شب محتاج بودیم چرا که همسرم بیکار بود و اوضاع مالی خوبی نداشت.

اگرچه من و مجتبی تحصیلات عالیه داشتیم و بعد از پایان تحصیل در دانشگاه با یکدیگر ازدواج کرده بودیم، اما نتوانستیم شغل مناسبی پیدا کنیم. از طرفی پدر شوهرم فوت کرده بود و مادرشوهرم با حقوق بازنشستگی همسرش در یک منزل اجاره‌ای زندگی می‌گذراند.

به همین دلیل امیدی به کمک‌های خانواده مجتبی نداشتم. همسرم نیز اگر چه در آگهی روزنامه‌ها به دنبال شغل مناسبی می‌گشت، اما نمی‌توانست کاری برای خودش دست و پا کند از سوی دیگر من هم نمی‌توانستم دست نیاز به سوی پدرم دراز کنم چرا که او برای تهیه جهیزیه ام مبالغ زیادی از دیگران قرض گرفته بود. خلاصه در حالی که روز‌های اسفباری را می‌گذراندیم ناگهان به طور ناخواسته باردار شدم و این گونه هزینه‌های زندگی مان افزایش یافت. از شدت خجالت از خانه بیرون نمی‌رفتم و در هیچ دورهمی خانوادگی شرکت نمی‌کردم دیگر هیچ چاره‌ای برایم باقی نمانده بود تا این که به ناچار همه طلا‌های دوران مجردی و هدایای مراسم عروسی را فروختم و با شرمساری نزد پدرم رفتم تا مبلغی برای خرید یک خودروی مدل پایین به ما کمک کند.

بدین ترتیب پدرم نیز همه سرمایه اش را به من داد تا مجتبی با خرید یک خودرو از بیکاری نجات یابد بالاخره با وساطت پدرم بود که مجتبی به عنوان راننده در یک شرکت مشغول به کار شد. اگرچه درآمد اندکی داشت، اما خدا را شکر می‌کردم که حداقل هزینه‌های فرزند تازه به دنیا آمده ام تامین می‌شود با وجود این همسرم تحت پوشش هیچ بیمه درمانی نبود و من با مشکلات مالی شدیدی در خانه دست و پنجه نرم می‌کردم.

می‌خواستم با مدرک تحصیلی ام شغلی برای خودم دست و پا کنم، ولی باز هم موفق نبودم با خودم عهد کردم به محض آن که کمی پسرم بزرگ‌تر شد مشاغل خانگی راه بیندازم و کمک خرج مجتبی شوم در عین حال تلاش می‌کردم تا در مخارج زندگی صرفه جویی کنم و بخشی از بدهکاری‌های مان را بپردازم. در همین روز‌ها بود که به عروسی دختر دایی ام دعوت شدم.

در میان همه تردیدهایم بالاخره تصمیم به شرکت در مراسم عروسی گرفتم. مدتی بود تبلیغات یک آرایشگر زنانه در فضای مجازی می‌درخشید. در این تبلیغات فریبنده که از تصاویر زیبایی استفاده می‌شد چنین وانمود می‌کردند که خدمات زیادی را با مبلغ اندکی ارائه می‌دهند با دیدن آن تصاویر اینترنتی خیلی خوشحال شدم و با خودم حساب و کتاب کردم که می‌توانم از باقی مانده پول آرایشگاه برای فرزندم نیز لباس‌های شیکی بخرم. با این امید به شماره تلفن ثبت شده در زیر تبلیغات آرایشگری زنگ زدم و نشانی آرایشگاه را پرسیدم. ساعتی بعد از همسرم اجازه گرفتم و به آن آرایشگاه رفتم.

اگرچه در همان لحظه ورودم به داخل آرایشگاه احساس کردم که آن افراد تجربه کافی را ندارند، اما به دلیل حجب و حیا نتوانستم از آن جا بیرون بیایم بالاخره خانم آرایشگر سراغم آمد و به رنگ کردن موهایم مشغول شد، اما بعد از انجام آرایش‌های ظاهری مرا وسوسه کرد تا برای زیبایی بیشتر از دستگاهی استفاده کنم که بسیاری از لکه‌ها و ریشه مو‌های زائد در چهره ام را از بین می‌برد و ظاهری جذاب خواهم داشت من هم که قصد داشتم برای اولین بار بعد از مراسم عروسی خودم در یک جمع فامیلی ظاهر شوم با این پیشنهاد او موافقت کردم.

اما وقتی خانم آرایشگر مایع داغ شده را از دستگاه برداشت و به صورتم مالید ناگهان احساس سوختگی شدیدی کردم زمانی به خود آمدم که قسمت‌های زیادی از سر و صورتم سوخته بود چندین بار به پزشک مراجعه کردم، اما اکنون سلامتی و زیبایی ظاهری ام را از دست داده ام این در حالی است که خانم آرایشگر ادعا دارد دستگاه خراب بوده و او تقصیری در این ماجرا ندارد حالا در این شرایط مالی دچار وضعیتی شده ام که… شایان ذکر است به دستور سرگرد علی امارلو (جانشین کلانتری شفا) اقدامات قضایی برای احضار زن آرایشگر و طی مراحل دادرسی صورت گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

گردآوری: گروه خبر سیمرغ
seemorgh.com/news
منبع: روزنامه خراسان

دسته‌ها
اخبار حوادث

کلاهبردار صندوق قرض الحسنه راهی زندان شد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




کلاهبردار صندوق قرض الحسنه,کلاهبردار

زنی که به بهانه پرداخت وام قرض الحسنه اقدام به کلاهبرداری سه میلیارد ریالی از همکارانش کرده بود، دستگیر شد.

به گزارش ایسنا، روز بیست و ششم تیرماه سال جاری خانمی با مراجعه به کلانتری تجریش اظهار کرد که زنی بنام «مهناز» با راه اندازی صندوق اعطای وام محلی با وعده پرداخت وام قرض الحسنه پس از پنج ماه سپرده گذاری، از همکاران خود مبالغ زیادی دریافت کرده و برای جلب اعتماد آن‌ها نیز به تعدادی از آن‌ها چند فقره وام واگذار کرده است و اما بعد از مدتی با جمع آوری سپرده های مالباختگان به محل کارش مراجعه نکرده و متواری شده است.

با ثبت شکایت اولیه، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و در اقدامات اولیه کارآگاهان سوابق متهم را بررسی کردند و طی آن مشخص شد متهم طی سال‌های گذشته نیز به این شیوه از شهروندان کلاهبرداری کرده است.

در ادامه با دستور بازپرس شعبه یکم دادسرای ناحیه یک تهران ، همسر این زن برای شناسایی محل مخفی شدن همسرش به پایگاه یکم پلیس آگاهی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. او در اظهاراتی ضد و نقیض برای گمراه کردن پلیس ادعا کرد از همسرش طلاق گرفته و اطلاعی از سرنوشت او ندارد، اما کارآگاهان با انجام اقدامات  پلیسی متوجه شدند مهناز در اطراف شهر تهران تردد  می‌کند بنابراین تحقیقات خود را در این خصوص ادامه دادند.

ماموران با استفاده از شگردهای پلیسی در نهایت پس از گذشت چند روز مهناز را در نیاوران شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند. او پس از دستگیری ضمن ابراز پشیمانی از عملکرد خود اظهار کرد که حدود چهار سال در یک تولیدی کار می‌کرده و با همکارانش صندوق قرض‌الحسنه‌ای برپا کرده بودند که اکثر اعضای آن خود و خویشاوندانشان بودند و این افراد پس از پنج ماه به صورت نوبتی و دوبرابر سپرده خود وام دریافت می کردند. اما تعدادی از سپرده گذاران پس از دریافت وام اقساط خود را پرداخت نمی کردند و او دچار مشکل مالی شده است، بنابراین برای فرار از طلبکاران با برداشتن باقیمانده سپرده‌ها متواری و در حومه شهر تهران پنهان شده است. همچنین او و همسرش برای پیشگیری از دستگیری با هم تبانی کرده‌ بودند که مدعی شوند از یکدیگر جدا شده‌اند.

رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی در پایان ضمن تایید جزئیات این پرونده گفت: «مهناز» با تعیین قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه یکم دادسرای ناحیه یک تهران روانه زندان شده است.

وی به شهروندان توصیه کرد که به منظور پیشگیری از ضررهای مالی احتمالی از عضویت در صندوق های قرض الحسنه فاقد پشتوانه و اعتبار خودداری کرده و همواره به خاطر داشته باشند افراد کلاهبردار با وعده های وسوسه انگیز قربانیان را اغفال می‌کنند.

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

مرد ثروتمند برای وصول طلب خود از شریکش،آدم ربا اجیر کرد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




آدم ربایی,طلبکار

روزنامه خراسان نوشت:مرد پولداری برای تسویه حساب با شریک مالی‌اش دو برادر زاده همسرش را برای گروگان گیری اجیر کرد.

در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی زالی بوئینی و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. نماینده دادستان گفت: هومن و پیام که با هم پسر عمو هستند متهم اند از سوی شوهر عمه شان به نام رضا اجیر شده اند تا احسان را برای تسویه حساب مالی بربایند و از وی سرقت کنند.اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای هومن و پیام به اتهام آدم ربایی، جعل عنوان مامور پلیس و سرقت و برای رضا به اتهام معاونت در این جرایم اشد مجازات را می‌خواهم.

سپس مرد گروگان در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از سال‌ها قبل با رضا شریک بودم، اما مدتی بود با هم اختلاف مالی پیدا کرده بودیم.آن روز سوار خودرو در حوالی خیابان آزادی در حال بازگشت به خانه ام بودم که دو مرد جوان که خودشان را مامور پلیس معرفی کرده بودند راهم را بستند و به زور سوار خودرو شدند. آن‌ها حکم جعلی را به من نشان دادند و از من خواستند تا پول هایم را به آن‌ها بدهم و می‌خواستند مرا به خارج از شهر ببرند، ولی من از آن‌ها خواستم تا به خانه ام در تهرانسر برویم. من آن جا ۹۰ گرم طلا، شش عدد گوشی موبایل،۱۵ میلیون تومان پول نقد و ۵۰ لیر ترکیه را که در گاوصندوق داشتم به همراه لپ‌تاپ و تعدادی اسناد به آن‌ها دادم تا این که مرا رها کردند. پس از رها شدن از دست ماموران قلابی، چون به رضا مشکوک شده بودم علیه او شکایت کردم و پلیس او و همدستانش را دستگیر کرد. حالا هم برای آن‌ها درخواست مجازات دارم.

سپس پیام و هومن یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و اتهامشان را پذیرفتند. آن‌ها گفتند از سوی شوهرعمه شان برای پس گرفتن طلبش اجیر شده بودند، اما رضا جرمش را نپذیرفت و ادعا کرد از ماجرای آدم ربایی بی اطلاع است.

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

آزار دختر۱۴ساله توسط ۲پسرخاله/ امیر راهم را بست و با تهدید چاقو به خانه اش برد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




آزار و اذیت,آزار و اذیت دختر نوجوان

روزنامه خراسان نوشت:سه ماه قبل پدر دختر ۱۴ ساله‌ای به نام لیلا با مراجعه به کلانتری گفت من، همسر و دخترم در کارگاهی در شهرک صنعتی در حاشیه تهران ساکن هستیم و همان جا کار می‌کنیم. دیروز دخترم به مدرسه رفته بود، اما خیلی دیر به خانه برگشت. من که نگران او شده بودم به دنبالش رفتم و او را در نزدیکی شهرک صنعتی پیدا کردم که حالی آشفته داشت.

وی افزود:لیلا گریه می‌کرد که او را به خانه برگرداندم. دخترم به مادرش گفته در دام یک پسر به نام امیر گرفتار شده است.

با این شکایت دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان اعلام کردند وی تحت آزار و اذیت قرار گرفته است.

با اطلاعاتی که دختر ۱۴ ساله به پلیس داد امیر ۲۷ ساله که در کارگاهی در همان حوالی کار می‌کرد ردیابی و بازداشت شد و جرمش را گردن گرفت. با بازداشت پسر شیطان صفت دختر نوجوان اظهارات تازه‌ای را مطرح کرد. وی گفت: یک ماه قبل از این ماجرا در حال بازگشت از مدرسه به خانه بودم که امیر راهم را سد کرد. چون اطراف خانه مان بیابان است، او با تهدید چاقو مرا به خانه اش در همان حوالی برد و آزارم داد و تهدید کرده بود در این باره با کسی حرفی نزنم.من هم از ترسم سکوت کردم. چند هفته از این ماجرا گذشت تا این که بار دیگر در راه بازگشت از مدرسه امیر را دیدم. می‌خواستم فرار کنم، اما او مرا گرفت، چشمانم را بست و با چاقو بار دیگر من را به خانه اش برد و آزارم داد. آن جا پسرخاله او به نام اسماعیل سررسید و سیلی به صورتم زد. او هم قصد داشت مرا آزار دهد که توانستم از دستش فرار کنم.

با اظهارات جدید این دختر، اسماعیل نیز ردیابی و بازداشت شد.

در دادگاه
آن‌ها دیروز در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه دخترنوجوان برای متهمان اشد مجازات خواست. سپس امیر اتهام آزار دختر نوجوان را انکار کرد و گفت:من بی گناهم و لیلا را آزار نداده‌ام.

او ادامه داد:من و پسرخاله ام در یک کارگاه با هم کار می‌کردیم، اما صاحبکارم از کار من راضی بود و به من اضافه حقوق می‌داد. پسرخاله ام از این موضوع ناراحت شده و کینه مرا به دل گرفته بود. به همین دلیل با این دختر توطئه کرده است تا از من انتقام بگیرد. وی دختر نوجوان را اجیر کرده تا علیه من شکایت کند. من او را آزار نداده ام. سپس اسماعیل به دفاع پرداخت و گفت:من آن روز به خانه پسر خاله ام رفتم و با دخترنوجوان روبه رو شدم که گریه می‌کرد. آن جا بود که فهمیدم پسرخاله ام او را اذیت کرده است. من به دختر نوجوان سیلی زدم و از او خواستم تا به خانه اش برگردد.من قصد آزار او را نداشتم و بی گناه بازداشت شده ام

. در این میان مادر لیلا برخاست و با اشاره به اسماعیل گفت: این پسر بارها با خانه ما تماس گرفته و ما را تهدید کرده تا از شکایتمان صرف نظر کنیم. او قصد آزار دخترم را داشته است. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

جدال ۲سارق و معتاد در کوچه بن‌بست / یکی از آنها کشته و دیگری دستگیر شد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




تعقیب و گریز پلیس و سارق,سارق,معتاد

ایران نوشت:ساعت ۷ صبح ۲۲ شهریور مأموران کلانتری ۱۴۸ انقلاب هنگام گشت در مقابل بیمارستان امام خمینی به رفتار و ظاهر عجیب مردی میانسال مشکوک شدند.

وی از یک خودروی پژو پیاده و وارد بیمارستان شد. مأموران که به او مشکوک شده بودند با این احتمال که او قصد سرقت یا کیف قاپی از همراهان بیماران را دارد به سراغ او رفتند. اما مرد ناشناس با دیدن مأموران پا به فرار گذاشت. این فرار چند لحظه بیشتر طول نکشید و مأموران کلانتری موفق شدند او را دستگیر کنند.
همزمان با دستگیری شاهرخ و انتقال وی به خودروی پلیس ناگهان سرنشین دیگر خودروی پژو متواری شد. مأموران که متوجه فرار مرد پژو سوار شده بودند، با این احتمال که با دو سارق رو به رو هستند به تعقیب خودروی پژو پرداختند.
۲۰ دقیقه تعقیب و گریز
مأموران پس از ۲۰ دقیقه تعقیب پژو وقتی راننده وارد کوچه بن‌بستی شد وی را در محاصره خود قرار دادند اما این پایان ماجرا نبود و راننده که خود را در دام پلیس می‌دید از ماشین پیاده شد و درحالی که چاقویی به‌دست داشت به‌سمت سرباز کلانتری حمله کرد. در این میان مأمور درجه دار کلانتری نیز اسلحه به‌دست از خودروی پلیس پیاده شد و به کمک سرباز همکارش آمد.
دو مأمور کلانتری به متهم هشدار می‌دادند که خود را تسلیم کند اما حامد – راننده پژو- بدون توجه به اخطارهای آنها سعی داشت راهی پیدا کند تا همدستش را نیز که داخل خودروی مأموران گرفتار شده بود نجات دهد.
درگیری خونین
در حالی که جدال سختی میان مأموران و متهمان برپا بود ناگهان حامد با چاقو به سرباز کلانتری حمله کرد و ضربه‌ای به او زد. سرباز جوان چند قدمی از آنها فاصله گرفت اما برای کمک به همکارش و جلوگیری از فرار متهمان در حالی که زخمی شده بود به سختی خود را سرپا نگه داشت.
در همین هنگام حامد اسلحه کلاشنیکف سرباز کلانتری را که زیر صندلی راننده بود برداشت و به سمت خودرو فرار کرد. شاهرخ نیز با استفاده از این موقعیت از داخل خودروی پلیس پیاده شد و در حالی که سوئیچ خودروی مأموران را بر می‌داشت خود را به خودروی پژو رساند. سرباز جوان که با این صحنه روبه‌رو شد به‌سمت شاهرخ رفت تا سوئیچ را از او بگیرد. اما شاهرخ این بار با چاقو به او حمله کرد.
درگیری آنها ادامه داشت تا اینکه شاهرخ پشت فرمان پژو نشست تا فرار کند .در این هنگام مأموران از آنها خواستند که اسلحه کلاشنیکف را پس بدهند و فرار کنند. اما حامد بی‌توجه به درخواست مأمور پلیس خودرو را روشن کرد که مأمور درجه‌دار به ناچار دست به اسلحه شده و به سمت حامد تیراندازی کرد. بر اثر این تیراندازی حامد روی زمین افتاد و شاهرخ سوار بر خودروی پژو سعی داشت به تنهایی از محل فرار کند.
او چندین بار با خودروی پلیس تصادف کرد و سعی داشت که راه را باز کند تا از کوچه بن‌بست فرار کند. مأمور کلانتری نیز که با چنین صحنه‌ای مواجه شده بود بعد از چند بار اخطار و دستور ایست به سمت شاهرخ نیز شلیک کرد.
به‌دنبال این تیراندازی حامد کشته و شاهرخ مجروح شد و بلافاصله گزارش این حادثه به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بدین ترتیب بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور انتقال شاهرخ به بیمارستان و تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.
در تحقیقات اولیه به دستور بازپرس جنایی، مأموران به بازبینی فیلمی که یکی از شاهدان ماجرا ثبت کرده بود ، پرداختند و بازبینی دوربین‌ها اظهارات مأموران را تأیید کرد.
ادعای عجیب سارق
کارآگاهان برای بازجویی به سراغ شاهرخ که بهبودی نسبی پیدا کرده بود رفته و تحقیقات از او صورت گرفت.
وی در تحقیقات گفت: ۲۰ سالی می‌شود که با حامد دوست هستم. او سابقه سرقت داشت اما سابقه‌های من درگیری و اعتیاد بود و اصلاً در کار سرقت نیستم. روز حادثه به غرب تهران رفتیم و از پاتوقی که سراغ داشتیم مواد مخدر تهیه کردیم. بعد به‌سمت بیمارستان آمدیم و در اطراف آنجا مواد را مصرف کردیم. من نیاز به سرویس بهداشتی پیدا کردم و از حامد خواستم چند دقیقه‌ای در مقابل بیمارستان توقف کند تا به داخل بیمارستان بروم و از سرویس بهداشتی آن استفاده کنم. در همین هنگام بود که مأموران به ما مشکوک شدند.
تحقیقات در رابطه با اظهارات متهم به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.‌

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

سرایدارفوق لیسانس، با کمک همشهریهایش،مرد پولدار را گروگان گرفت

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




گروگانگیری

شرق نوشت:یک سال پیش مردی با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت چند سارق به خانه او آمدند و بعد از اینکه مجروحش کردند اموالش را هم به سرقت بردند.

مرد شاکی که به ‌خاطر جراحاتش در بیمارستان بستری بود گفت: من به مسافرت خارج از کشور رفته بودم. خانه‌ام در یک برج است و برج هم نگهبان و سرایدار دارد. هیچ‌وقت پیش نیامده بود که از برج ما دزدی شود؛ چون همه‌جا با دوربین کنترل می‌شود. قرار بود دو هفته در سفر بمانم، اما چون کارم زودتر تمام شد، تاریخ بلیتم را عوض کردم و به ایران برگشتم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم سه نفر در منزلم هستند. آنها دست و پایم را بستند و من را داخل ماشین انداختند و پول خواستند. من گفتم صد میلیون تومان پول نقد دارم، آن را می‌دهم و بروید. اما قبول نکردند و گفتند باید گاوصندوق خانه را باز کنی وگرنه تو را می‌کشیم. آنها من را به خانه آوردند و گفتند گاوصندوق را باز کن، اما من قبول نکردم. با چاقو چند ضربه به من زدند و پاها و صورتم را زخمی کردند. خونریزی شدیدی داشتم، با داد و فریاد سعی کردم همسایه‌ها را خبر کنم. وقتی صدا بالا گرفت، سارقان از ترس اینکه همسایه‌ها باخبر شوند، من را رها کرده و فرار کردند.
این مرد گفت: آنها با لهجه صحبت می‌کردند و چون سرایدار ساختمان نیز همان لهجه را دارد، فکر می‌کنم او در جریان این سرقت است؛ البته سارقان از ترس شناسایی صورتشان را پوشانده بودند.
پلیس با توجه به گفته‌های مرد شاکی و انجام تحقیقات گسترده متوجه شد سرایدار خانه در این سرقت نقش داشته است. او بعد از این سرقت برای مدتی مرخصی گرفته بود. وقتی مأموران این مرد را بازداشت کردند، اعتراف کرد با دو نفر از همشهریانش این سرقت را انجام داده است.
او گفت: من سرایدار برج بودم و مدتی بود در آنجا کار می‌کردم. اکثر ساکنان ثروتمند هستند و به سفرهای خارجی می‌روند. ساکن واحدی که سرقت در آن انجام شد هم زیاد به خارج از کشور می‌رفت؛ چون مدت‌های طولانی در خانه نبود، من فکر نمی‌کردم این بار زود برگردد. به دو نفر از همشهریانم خبر دادم که سرقت کنند و آنها آمدند وارد خانه مرد ثروتمند شدند و چون فکر می‌کردم صاحبخانه برنمی‌گردد، دوستانم یک شب هم در خانه ماندند. نزدیک صبح بود که متوجه شدم مرد صاحبخانه برگشته است. قبل از اینکه او وارد خانه شود به دوستانم خبر دادم و آنها صورتشان را پوشاندند. بعد که آن مرد وارد شد، او را گروگان گرفتند. من در جریان گروگان‌گیری و سرقت نبودم. من همان ابتدا خانه را ترک کردم.
در ادامه سارقان دیگر شناسایی و دستگیر شدند. یکی از آنها که سریدار یک برج دیگر است و در این سرقت شرکت کرده بود، گفت: من سال‌ها درس خواندم و فوق‌لیسانس دارم، اما نتوانستم شغل مناسبی پیدا کنم و مجبور شدم سرایدار یک برج شوم. این شغل را هم از طریق دوستم که خودش در برج کار می‌کرد، پیدا کردم. چند روز قبل از حادثه او زنگ زد و خبر داد یکی از اهالی ساختمان که فرد بسیار ثروتمندی است، خارج از کشور است و می‌توانیم هرچه دارد برداریم. ما هم برای سرقت رفتیم. همه‌جای خانه را گشتیم؛ اول می‌خواستیم از خانه خارج شویم، اما گفتیم بهتر است بمانیم و با دقت بیشتری بگردیم. از آنجایی که همدست ما در آن برج سرایدار بود و جای دوربین‌ها را می‌دانست، اطمینان داشتیم گیر نمی‌افتیم، اما نزدیک صبح بود که دوستمان تماس گرفت و گفت مرد صاحبخانه برگشته و دارد وارد خانه می‌شود. ما صورتمان را پوشاندیم تا شناسایی نشویم و سعی کردیم او را وادار کنیم پول بدهد. وقتی او را دست‌وپابسته به خارج از خانه بردیم، تصور کرد می‌خواهیم وی را بکشیم. گفت صد میلیون تومان می‌دهد که او را به خانه برگرداندیم تا بتوانیم هرچه در گاوصندوق دارد، برداریم؛ چون مقاومت می‌کرد، متوجه شدیم اموال زیادی در گاوصندوق دارد.
بعد از گفته‌های متهمان و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان پای میز محاکمه رفتند و شاکی نیز درخواست اشد مجازات را برای آنها کرد. دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان، دو سارق اصلی را که در خانه بودند و مال‌باخته را با ضربات چاقو زده بودند، به ۱۰ سال حبس، رد مال و پرداخت دیه محکوم کردند.

درباره مرد سرایدار نیز نقصی در پرونده بود که بعد از برطرف‌شدن آن، آخرین دفاع از وی به اتهام معاونت در سرقت گرفته شد و قضات برای صدور رأی در این خصوص وارد شور شدند.

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

سرقت در استان البرز، دستگیری در تهران

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش رسانه ۷، سرهنگ دلاور القاضی مهر در تشریح این خبر اظهار کرد: ماموران گشت انتظامی قرارگاه شرق یگان امداد پایتخت هنگام گشت زنی در محدوده خیابان هاشم آباد خودروی وانت یخچال داری را مشاهده کردند که در کنار خیابان پارک و راننده و سرنشین خودروی مذکور مشغول استعمال مواد مخدر مشاهده بودند.

این مقام انتظامی با اشاره به اینکه مدتی ماموران رفتار هر ۲ متهم را تحت مراقبت قرار دادند، گفت: پلاک انتظامی خودرو از سامانه پلیس استعلام که در پاسخ استعلام گرفته شده، مشخص شد که خودرو سرقتی بوده و سابقه ثبت سرقت در استان البرز دارد.

وی تصریح کرد: بلافاصله ماموران قرارگاه شرق یگان امداد پایتخت برای دستگیری متهمان اقدام و موفق شدند در یک عملیات ضربتی پس از به کنترل درآوردن منطقه، هر ۲ سارق را دستگیر و تحت بازجوئی اولیه قرار دهند.

فرمانده یگان امداد پایتخت با اشاره به اینکه هر ۲ متهم به سرقت خودرو در استان البرز اعتراف کردند، در انتها افزود: سارقان برای تحقیقات تکمیلی و سیر مراحل قانونی در اختیار پلیس پیشگیری فاتب قرار گرفتند.

آخرین اخبار روز ایران و جهان را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

سرقت در استان البرز، دستگیری در تهران

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش رسانه ۷، سرهنگ دلاور القاضی مهر در تشریح این خبر اظهار کرد: ماموران گشت انتظامی قرارگاه شرق یگان امداد پایتخت هنگام گشت زنی در محدوده خیابان هاشم آباد خودروی وانت یخچال داری را مشاهده کردند که در کنار خیابان پارک و راننده و سرنشین خودروی مذکور مشغول استعمال مواد مخدر مشاهده بودند.

این مقام انتظامی با اشاره به اینکه مدتی ماموران رفتار هر ۲ متهم را تحت مراقبت قرار دادند، گفت: پلاک انتظامی خودرو از سامانه پلیس استعلام که در پاسخ استعلام گرفته شده، مشخص شد که خودرو سرقتی بوده و سابقه ثبت سرقت در استان البرز دارد.

وی تصریح کرد: بلافاصله ماموران قرارگاه شرق یگان امداد پایتخت برای دستگیری متهمان اقدام و موفق شدند در یک عملیات ضربتی پس از به کنترل درآوردن منطقه، هر ۲ سارق را دستگیر و تحت بازجوئی اولیه قرار دهند.

فرمانده یگان امداد پایتخت با اشاره به اینکه هر ۲ متهم به سرقت خودرو در استان البرز اعتراف کردند، در انتها افزود: سارقان برای تحقیقات تکمیلی و سیر مراحل قانونی در اختیار پلیس پیشگیری فاتب قرار گرفتند.

آخرین اخبار روز ایران و جهان را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.