دسته‌ها
آخرین اخبار

هرسال چند نفر در تهران به قتل می‌رسند؟/قاتلی که بعد از۲۷سال به دام پلیس افتاد

سردار علیرضا لطفی  افزود: در مجموع در کلان شهر تهران، بالعکس تصور عموم، قتل زیادی اتفاق نمی‌افتد و در سال‌ها اخیر این روند رو به کاهش است.

سردار لطفی در پاسخ به این سوال که سالیانه چند قتل در پایتخت رخ می‌دهد، اظهار کرد: در سه ماهه سال جاری، در حوزه قتل سه درصد کاهش جرم نسبت به سال گذشته داشتیم؛ این درحالی است که عدد کلی بسیار کم‌تر از ۱۰۰ قتل سالیانه در پایتخت است.

رییس پلیس آگاهی پایتخت با اشاره به اینکه پرونده قتل پیچیده‌ای در تهران نداشتیم، گفت: در سال جاری، ۹۵ درصد از جرائم قتل، توسط پلیس کشف شده اند و در روزهای آتی این آمار به ۱۰۰ درصد نیز می‌رسد.

این مقام ارشد انتظامی درباره جایگاه پایتخت در مقایسه با سایر شهرها و کشورها اظهار کرد: از بررسی آمار نیروی انتظامی و مقایسه جهانی متوجه شدیم، با وجود اینکه تهران ۱۳ میلیون جمعیت دارد، از نظر وقوع جرائم جنایی مانند قتل و سرقت مسلحانه، در جایگاه‌های آخر در کشور قرار دارد، بنابراین وضعیت مطلوبی داریم. همچنین در مقایسه با سایر پایتخت‌ها نیز وضعیت مناسبی در این باره داریم.

سردار لطفی در پاسخ به این سوال که علت بیشتر قتل‌های تهران چیست، بیان کرد: قتل دلایل زیادی دارد، اما عمده‌ترین دلایل قتل در تهران، مسائل و مشکلات روحی و روانی است. به این معنا که بیشتر قاتلان دارای بیماری و مشکلات روحی هستند.
وی افزود: مشکلات خانوادگی و مسائل اقتصادی از دیگر دلایل قتل در تهران هستند، اما در پایتخت در این حوزه نگرانی‌ای وجود ندارد.

وی افزود: باید به این نکته توجه داشت که پرونده‌های قتل، از معدود پرونده‌هایی هستند که هیچوقت بسته نمی‌شوند. به طوریکه اگر پرونده به سرانجام نرسد هر چند وقت یک بار، مجددا مورد بازبینی و بررسی قرار می‌گیرد. به عنوان مثال در هفته‌های اخیر، فردی را دستگیر کردیم که ۲۷ سال پیش، دست به قتل زده بود. این متهم باور نمی‌کرد پس از تحمل سختی ۲۷ سال زندگی در مخفیگاه و فراری بود، بالاخره دستگیر شود.

۱۷۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

متهم در دادگاه: قبل از قتل بیهوش شدم / من هیچ آلت قتاله‌ای نداشتم

 رسیدگی به این پرونده از سال ۹۸ با وقوع یک فقره قتل در زندان قزل حصار آغاز شد و در جریان آن مردی به نام کریم که از مدت‌ها قبل به جرم حمل مواد مخدر دوران حبسش را می‌گذراند، به اتهام قتل ناصر بازداشت شد.
تحقیقات مأموران در این باره ادامه داشت که برخی از زندانیان مدعی شدند قتل توسط زندانی دیگری با نام ساسان که او نیز به جرم حمل مواد مخدر در زندان بوده رخ داده است. آن‌ها به مأموران گفتند: در ابتدا ساسان با فرد دیگری درگیری پیدا کرده بود و چندباری باهم زد و خورد کرده بودند که روز حادثه ناصر برای پادرمیانی جلو رفت و بعد هم با یک ضربه شیشه توسط ساسان به قتل رسید.

در ادامه مأموران به سراغ ساسان رفتند و او را مورد بازجویی قرار دادند که او از همان ابتدا اتهام قتل را رد کرد و گفت: من ناصر را نکشتم زندانیان دیگری این کار را کردند و با طرح نقشه‌ای پیچیده من را متهم به قتل کرده اند. من از دوران نوجوانی در کار حمل مواد مخدر بودم و چندباری هم به همین خاطر بازداشت شده ام. آخرین بار هم در سال ۹۴ به خاطر سابقه دار بودنم و مقدار زیادی مواد مخدری که همراهم بود به ۲۵ سال زندان محکوم شدم. ناصر هم از زندانیان سابقه دار زندان قزل حصار بود که او هم به خاطر مواد به ۳۰ سال حبس محکوم شده بود.

وی در ادامه افزود: روز حادثه من و یکی از زندانیان که مدتهاست با او مشکل داشتم درگیر شدم و ناصر به هواخواهی او قصد داشت من را با چاقو بزند که من هم او را زدم ، اما قبل از آنکه ناصر به قتل برسد من با ضربه یکی از زندانی‌ها به نام باقر به سرم بیهوش شدم و زمانی که به هوش آمدم متوجه شدم که ناصر به قتل رسیده است.

این درحالی بود که شاهدان در ندامتگاه قزل حصار عنوان کرده اند که باقر برای جلوگیری از درگیری بیشتر یک ضربه به سر ساسان زده تا او بیهوش شود، اما قبل از بیهوشی قتل رخ داده بود.

با تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست رسیدگی به این پرونده در دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد.

در آخرین روز کاری هفته گذشته این پرونده در شعبه ۸ مورد رسیدگی قرار گرفت و متهم برای محاکمه به دادگاه آورده شد.

با توجه به اینکه اولیای دم درخواست قصاص خود را مطرح کرده بودند، ساسان در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اصلاً با ناصر درگیری نداشتم او خودش پس از توهین به من حمله کرد، من هم از شدت ناراحتی نتوانستم خودم را کنترل کنم و به او فحش دادم و با او درگیر شدم. ناصر که چاقویی را در پشت یقه لباسش جاسازی کرده بود بیرون آورد و به سمتم گرفت و به من حمله کرد. در حین درگیری من و ناصر به یکباره یک نفر از پشت سر ضربه‌ای به سرم زد و بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم به من گفتند که او کشته شده است. من به هیچ عنوان او را به قتل نرسانده ام و این اتهام را قبول ندارم.
او درباره ادعای زندانیان درباره اینکه دیده اند او ضربه را زده گفت: من ضربه‌ای نزدم آن‌ها دروغ می‌گویند. مقتول چاقو داشت و حرف‌های رکیکی به من زد که نتوانستم خودم را کنترل کنم. اما درگیری من با او فقط فیزیکی بود و من هیچ آلت قتاله‌ای نداشتم.
قاضی از متهم پرسید: مگر در زندان چاقو هست که ادعا می‌کنی مقتول چاقو داشته است؟ آیا خودت هم چیزی همراهت بود؟

متهم گفت: در زندان با اشیای مختلف چاقو درست می‌کنند. مقتول هم یک چاقو درست کرده بود و آن را در یقه لباسش جاساز کرده بود. ما بارها گفته بودیم که او چاقو دارد، اما توجهی‌ نمی‌کردند، من هم هنگام هواخوری یک تکه شیشه از زمین برداشته بودم و، چون درگیری داشتم می‌ترسیدم و می‌خواستم با آن شیشه از خودم محافظت کنم.

متهم همچنین در پاسخ به این سؤال که مقتول چه گفت که درگیر شدید گفت: او به دخترم حرف‌های نامربوطی زد. چون من باید ۲۵ سال در زندان باشم زن و بچه ام تنها هستند و دخترم که جوان و زیباست مورد توجه برخی از زندانیان که او را دیده اند، قرار گرفته بود به همین خاطر هم حرف‌های نامربوطی نسبت به او زد و من عصبانی شدم و موجب شد با او درگیر شوم.
پس از اظهارات متهم و وکیل مدافع او قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

ماجرای شلیک در خیابان پاسداران چه بود؟ / شاهدان، ۲ موتورسوار را قاتل می دانند

ساعات پایانی جمعه‌شب بود که خبر کشته شدن یک پدر و دختر در خیابان پاسداران تهران در فضای مجازی منتشر شد. برخی کاربران فضای مجازی نوشتند که این پدر و دختر از اتباع لبنان هستند؛ موضوعی که با توضیحات ارایه شده از سوی همسایگان‌شان که اعلام کرده بودند این دو نفر عرب‌زبان بوده‌اند، چندان دور از ذهن به نظر نمی‌رسید. همین کاربران البته اعلام کردند که این قتل مقابل خانه ابومهدی المهندس، فرمانده سابق حشدالشعبی عراق در گلستان یکم پاسداران رخ داده است.

اگرچه شاهدان عینی، ۲ موتورسوار را عامل این قتل معرفی کردند اما ساعات اولیه پس از این اتفاق، هیچ مسوول یا نهاد رسمی درباره آنچه رخ داده توضیحی ارایه نکرد و تنها منبعی که وقوع این قتل را تایید می‌کرد، منبع ناشناسی بود که ایلنا با استناد به سخنان او، خبر مرگ این دو نفر را تایید کرد. ساعاتی پس از وقوع این حادثه اما یک مقام آگاه در پلیس پیشگیری پایتخت با ارایه جزییاتی از حادثه قتل شب گذشته در خیابان گلستان یکم تهران گفت: «بر اساس گفته شاهدان عینی گویا مقتول ۵۸ ساله به نام حبیب داوود استاد تاریخ بوده است و همراه دخترش مریم داوود ۲۷ ساله در خودرو ال ۹۰ سفید در حال حرکت بودند.» بر اساس توضیحات این مقام انتظامی، شیوه قتل یا ترور این افراد به این صورت بوده که از سمت راننده ۴ تیر شلیک شده و شلیک پنجم هم به یک ماشین دیگر که در حال عبور بوده اصابت می‌کند. به دلیل اینکه کوچه از یک طرف راه برای ماشین دارد و از طرف دیگر فقط عابر پیاده یا موتورسوار می‌تواند حرکت کند، موتورسوار از طرف پیاده‌رو شلیک و بلافاصله نیز فرار کرده است.

این مقام آگاه در پلیس پیشگیری با تایید اینکه این حادثه ساعت ۲۱ جمعه هفدهم مردادماه رخ داده، از ادامه تحقیقات در این باره خبر داده و اکنون جز اظهارات این منبع آگاه توضیحات بیشتری درباره این قتل و حواشی پیرامون آن، اعلام نشده و برای آگاهی از جزییات بیشتر، علت آن و عوامل وقوع این قتل یا ترور باید منتظر تحقیقات بیشتر و اظهارنظرهای مسوولان باشیم.

۲۳۲۳

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

زن ۲۳ساله و کودک یک ساله اش را سر بریدند

صادقی دادستان شهرستان بهارستان درباره قتل زن جوان و کودک یکساله‌اش گفت: شوهر این زن جوان به همسرش زنگ زده و وقتی زن جوابگوی تلفن نبوده است به خانه سر می‌زند و با اجساد غرق به خون زن جوان و کودک یکساله‌اش روبه‌رو می‌شود که بلافاصله با پلیس تماس گرفته و موضوع جنایت هولناک را اطلاع می‌دهد.

صادقی بیان کرد: شوهر این زن به‌خاطر نگرانی به خانه سرکشی می‌کند که صحنه کشته شدن زن و کودکش را می‌بیند و در بررسی‌ها از صحنه قتل چاقویی که قاتل از آن برای کشتن زن ۲۳ ساله و کودک یکساله‌اش استفاده کرده بود، کشف شد.

در بازجویی از شوهر این زن نکته مشکوکی به نظر نمی‌رسید که وی مظنون به قتل باشد و درصدد هستیم با بازبینی دوربین‌ها و اقدامات کارآگاهان بتوانیم قاتل را پیدا کنیم.

دادستان بهارستان خاطرنشان کرد: شوهر این زن در بازجویی‌ها عنوان داشته که هیچ اختلافی بین او و همسرش وجود نداشته است. از این‌رو باید تا تکمیل شدن اطلاعات و نتیجه آزمایشات DNA صبر کرد.

وی با اشاره به اینکه هنوز سرنخی از جزئیات این ماجرای هولناک به‌دست نیامده است، عنوان داشت: قطعاً تا دستگیری عاملان این قتل هولناک تحقیقات ادامه خواهد داشت.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

حسادت یک زن به شوهرش، او را بالای دار برد

 قصه تکان دهنده این جنایت در بیست و دوم خرداد سال ۹۳ در یک انبار ضایعاتی زمانی به روایت تلخ رسید که مردی به همراه همسر و فرزند هشت ساله اش و برای تمدید قرارداد جمع آوری ضایعات نزد صاحبکارش در خیابان شهید چراغچی ۱۸ رفت و با یکدیگر مشغول گفتگو شدند.

در این هنگام زن جوان دیگری وارد انبار ضایعاتی شد و از مرد ۳۶ ساله(ضایعات فروش) خواست همراه او به بیرون از انبار برود! ولی مهری همسر۲۶ ساله مرد ضایعات فروش که زیرچشمی آن زن جوان را زیرنظر داشت ناگهان با بروز یک حسادت زنانه به سمت همسرش رفت و فریاد زد «حق نداری با او بیرون بروی!»، اما این کلام به مذاق امیر (مرد انباردار) خوش نیامد! او که از شنیدن این جمله خشمگین شده بود با عصبانیت به سوی همسرش برگشت و فریاد زد: «می خواهم بروم تو چه کار داری؟»

با این جمله شعله مشاجره‌ای وحشتناک زبانه کشید. «مهری» که در حال شستن تیغه یک چاقو برای بریدن هندوانه بود به طرف شوهر ۳۶ ساله اش برگشت و با یکدیگر درگیر شدند در این میان ناگهان تیغه چاقو به قفسه سینه مرد جوان فرو رفت و او تلوتلوخوران روی موتورسیکلت افتاد که در انبار ضایعات پارک شده بود.

خریدار ضایعات که از دوستان مرد مجروح بود بلافاصله با اورژانس تماس گرفت، اما نتوانست تا رسیدن نیروهای اورژانس صحنه خون ریزی دوستش را تحمل کند به همین خاطر پیکر نیمه جان مرد ۳۶ ساله را درون پراید گذاشت و به سمت بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد حرکت کرد هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بود که خودروی اورژانس از راه رسید و بدین ترتیب پیکر مجروح حادثه با آمبولانس به بیمارستان انتقال یافت، اما تلاش کادر درمانی به نتیجه نرسید و این مرد جوان بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه جان سپرد.

به دنبال اعلام ماجرای قتل مرد ۳۶ ساله  همسر مقتول بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت. این زن که در همان مراحل اولیه تحقیقات، قتل همسرش را به گردن گرفت هنگام بازسازی صحنه جنایت در حضور مقام قضایی به تشریح جزئیات این قصه تلخ پرداخت و گفت: او (مقتول) وقتی فرد غریبه‌ای را می‌دید جوگیر می‌شد و می‌خواست قدرت مردانگی خود را اثبات کند. او دوسال قبل هم مرا با چاقو مجروح کرده بود و مدام کتکم می‌زد، اما با همه این‌ها او را دوست داشتم. همه می‌دانند که من تا چه اندازه به همسرم عشق می‌ورزیدم. اگر در این انبار ضایعات زندگی می‌کنم، اگر ماشینم را به خاطر رونق کار ضایعات فروشی همسرم فروختم، اگر در دادگاه‌ها و کمپ‌ها دنبال او بودم، فقط به خاطر عشق و علاقه به زندگی ام بود.

وی در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که قتل چگونه اتفاق افتاد، گفت: آن روز زن ناشناسی که من او را ندیده بودم، ولی همسرم گاهی به صورت تلفنی با او صحبت می‌کرد، در انبار آمد درحالی که کودکش نیز همراهش بود. همسرم با دیدن آن زن باز هم جوگیر شد و در برابر اعتراض من گفت: الان تو را داخل آغل سگ می‌اندازم تا ببینم چقدر طاقت داری؟ در آن لحظه آن زن غریبه وارد انبار شده بود و فرزندش با بچه‌ها بازی می‌کرد که شوهرم به طرف من حمله کرد. من در حال شستن کاردی بودم که می‌خواستم با آن هندوانه‌ای را ببرم. در یک لحظه ما با هم درگیر شدیم و مقنعه ام جلوی چشمانم را گرفت. من کارد را به صورت کلنگی گرفته بودم که او را هل دادم، ولی وقتی مقنعه را از روی چشمانم کنار زدم دیدم او تلوتلو خوران روی موتورسیکلت افتاد، در حالی که خون از بدنش بیرون می‌زد، دستم را روی زخم گذاشتم و فریاد زدم به اورژانس زنگ بزنید. یکی از دوستان شوهرم که در محل بود با اورژانس تماس گرفت، ولی من نمی‌توانستم این صحنه را تحمل کنم، بنابراین او را با خودرو به سمت بیمارستان بردیم که در بین راه اورژانس رسید و همسرم را به مرکز درمانی رساند. من قصد کشتن او را نداشتم فقط می‌خواستم همسرم را بترسانم، چون می‌دانستم مرا داخل آغل سگ که داخل انبار ضایعات بود زندانی می‌کند. او قبلا خودش را هم با چاقو زده بود.

متهم این پرونده جنایی در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که پرسید زن دیگری نیز که فرزندی هم دارد مدعی است که «الف» همسر اوست و مدارکی نیز ارائه کرده است، در این باره چه می‌گویی؟ گفت: همسرم او را طلاق داده بود و طلاق نامه اش هم در منزل من است.

وی ادامه داد: قبلا در یک سانحه تصادف که همسرم رانندگی خودرو را به عهده داشت، من به شدت مجروح شدم که پس از گرفتن دیه خودرویی خریدم و با آن کار می‌کردم. ولی خودرو را برای این که انبار ضایعات تأسیس کنیم فروختم، با همه این‌ها همسرم نسبت به زندگی و روابط خانوادگی خود تعلق خاطر نداشت و مدام سر این موضوع با یکدیگر اختلاف داشتیم.

به دنبال تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده جنایی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زن ۲۶ ساله پای میز محاکمه ایستاد. او در جلسات دادگاه نیز به صراحت به قتل شوهرش اعتراف کرد، اما در عین حال گفت: او را دوست داشتم و عاشق شوهرم بودم!

در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، قضات باتجربه دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، او را براساس محتویات پرونده و اقاریر صریح و همچنین دیگر دلایل و مستندات موجود به قصاص نفس محکوم کردند، اما رای صادر شده با اعتراض متهم رو به رو شد و پرونده برای رسیدگی دقیق‌تر به شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور ارجاع شد.  با این حال قضات دیوان عالی نیز  رای صادره را مطابق با موازین قانونی و شرعی دانستند و رای به تایید قطعی آن دادند.

با قطعیت یافتن حکم قصاص نفس، این پرونده، برای اجرای حکم به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بازگشت تا این که سپیده دم روز یک شنبه گذشته مقدمات اجرای این حکم با دستور قاضی محمدرضا دشتبان (معاون اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) فراهم شد و بدین ترتیب مهری (قاتل ۳۲ ساله) پای چوبه دار رفت و با نظارت قضات اجرای احکام و با حضور دیگر مسئولان ذی ربط به دار مجازات آویخته شد .

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

پرونده مرگ مرموز پرستار جوان روی میز دادگاه/ آیا نامزدش او را کشته؟

 این دختر جوان که در مطب یک پزشک کار می‌کرد دو سال قبل در حالی که در خانه با نامزدش تنها بود به‌طرز مرموزی جان باخت. مهرداد نامزد وی به پلیس گفت آزیتا بعد از اینکه دو آمپول برای گرفتگی عضلاتش به خود تزریق کرد حالش بد شد و جان باخت، اما خواهر آزیتا در تحقیقات از بدرفتاری‌های نامزد خواهرش و ضرب و جرح به‌دست او خبر داد و گفت: کسی که خواهرم را کشته نامزدش مهرداد است، او دروغ می‌گوید که خواهرم به مرگ طبیعی مرده است. ژاله در ادامه گفت: خواهرم دختر بسیار زیبایی بود و خواستگارهای زیادی داشت و حتی یک پزشک خواستگارش بود، اما خواهرم عاشق مهرداد شده بود.

ما به او گفتیم که مهرداد مناسب تو نیست، اما قبول نمی‌کرد. تا اینکه مدتی قبل از حادثه من متوجه شدم که مهرداد با خواهرم بدرفتاری کرده است و بعد هم آثار کبودی روی بدن او دیدم. اما آزیتا شکایتی نمی‌کرد تا اینکه روز حادثه مهرداد با من تماس گرفت و گفت آزیتا حالش خوب نیست. وقتی که مأموران ادعای ژاله را مورد بررسی قرار دادند متوجه شدند پزشکی قانونی نیز آثار ضرب و جرح مشکوکی روی بدن آزیتا پیدا کرده است. همچنین پزشکی قانونی اعلام کرد احتمال اینکه آزیتا براثر خفگی جانش را از دست داده باشد وجود دارد و به‌نظر می‌رسد مرگ بر اثر انسداد مجاری تنفسی بوده است. به این ترتیب مهرداد بازداشت شد. اما او اتهامش را رد کرد و گفت: من آزیتا را دوست داشتم و رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم، اما چون او تحصیلات دانشگاهی داشت و من نداشتم خانواده‌اش با این ازدواج مخالف بودند.
من هرکاری که می‌توانستم برای آزیتا انجام می‌دادم که راحت زندگی کند. حتی همه هزینه‌های خانه‌اش را هم من می‌دادم و باوجود مخالفت خانواده‌ها قرارمان برای ازدواج قطعی بود و داشتیم خانه‌ای را که آزیتا در آن مجردی زندگی می‌کرد برای زندگی مشترک آماده می‌کردیم. خانه نیاز به بازسازی داشت. روز حادثه قرار بود بنا بیاید و خانه را تعمیر کند. وقتی چند ساعت گذشت و نیامد به او تلفن کردم و دعوایمان شد. بعد هم خودمان شروع به‌کار کردیم. زباله‌های ساختمانی را بیرون بردم. آزیتا ناگهان پادرد شدیدی گرفت، عضلاتش گرفته بود. او با دوستش تماس گرفت و اسم یک آمپول را از او پرسید با هم به داروخانه رفتیم و آمپول را گرفتیم. چون خودش در تزریقات کار می‌کرد و پرستار مطب بود خودش دارو را تزریق کرد. حالش کمی بهتر شد می‌توانست پایش را حرکت بدهد.

مهرداد در ادامه گفت:، اما چند دقیقه بعد یکدفعه حالش بد شد. من برایش آب قند درست کردم بلند شد که آب قند را بخورد، اما سرش گیج رفت و بیهوش شد و افتاد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم وقتی امدادگران رسیدند آزیتا نمی‌توانست حرف بزند. من گفتم چند ساعت قبل دو آمپول تزریق کرد. اسم آمپول را پرسیدند که نمی‌دانستم. از خانه خارج شدم تا به داروخانه بروم و اسم آمپول را بپرسم. وقتی برگشتم دیدم مأموران پلیس در خانه هستند، آن‌ها گفتند آزیتا فوت کرده است. بعد هم جسد را با خودشان بردند. سه ماه بعد از حادثه من را بازداشت کردند وگفتند که متهم به قتل آزیتا هستم. در حالی که ما رابطه بسیار خوبی با هم داشتیم.
مهرداد گفت: خانواده آزیتا با اینکه من پولدار هستم، اما من را لایق زندگی با دخترشان نمی‌دانستند و حالا هم به قصد انتقام‌گیری چنین تهمتی به من زده‌اند. این در حالی است که پلیس در تحقیق از زندگی مهرداد متوجه شد این مرد دو سال قبل از آشنایی با آزیتا دختری به‌نام مینا را عقد کرده و تصمیم به ازدواج با او داشته است، اما دوماه بعد جدا شدند، چرا که مینا گفته بود درگیری‌های فیزیکی مداومی با مهرداد داشته و همیشه او را کتک می‌زده است.

بدین ترتیب با تکمیل تحقیقات و با توجه به اینکه پزشکی قانونی نیز اعلام کرده بود آثار خفگی روی گردن مقتول وجود دارد و آثاری هم از جراحت روی بدن او دیده می‌شود کیفرخواست علیه متهم صادر شد. پرونده به شعبه ۱۷ دادگاه کیفری فرستاده شد، اما قضات این شعبه درخواست کردند پزشکی قانونی درباره علت فوت به‌صورت قاطعانه نظر بدهد. در ادامه نیز متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند به‌نظر می‌رسد ضربات وارد شده بر مقتول عمدی باشد و آثار افتادن نیست. ضمن اینکه آثار فشار برعناصر حیاتی گردن نیز وجود دارد. اما با توجه به داروهای تزریق شده همچنان نمی‌توان علت دقیق مرگ را روشن کرد. به این ترتیب پرونده برای رسیدگی بار دیگر به شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان تهران واقع در شهریار ارسال شد.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

خونسردی زن به هنگام دیدن جسد شوهر، راز خیانت او را فاش کرد

در آن دست نوشته که به دست برادر مقتول رسید چنین مطرح شده بود که پسر شما را در یک درگیری کشته و در جاده فرعی بیابان‌های اطراف محور مشهد – کلات دفن کرده اند. همسر مقتول با دیدن این نامه که لای در حیاط منزل مادر وی گذاشته شده بود، به همراه مادرش و با تاکسی تلفنی به محل اعلام شده رفتند و جسد را در حالی پیدا کردند که قسمتی از پاها و سرمقتول بیرون بود.

کارآگاهان  به خونسردی همسر مقتول در صحنه کشف جسد مشکوک شدند وبدین ترتیب چند دقیقه بعد با اعتراف زن جوان، ماجرای قتل مسلحانه لو رفت.

این زن ۳۲ ساله که فرزندی ۱۴ ساله نیز دارد، در بازجویی‌ها گفت: با «جلال» هم محله‌ای بودیم و از سال‌ها قبل آشنا بودم، اما از دو سال قبل ارتباط پیامکی و تلفنی داشتم تا این که به او گفتم قرار است «شنبه» (هفته گذشته) با همسرم بیرون برویم و پاچین کباب کنیم! او هم به محل آمد و همسرم را با شلیک گلوله کشت، سپس جسد را با پراید جلال به محل دفن بردیم و با در قابلمه روی آن خاک ریختیم.

کارآگاهان به بنگاه معاملاتی جلال رفتند و این مرد ۳۷ ساله را دستگیر کردند. او هم به قتل مسلحانه مرد ۴۰ ساله اعتراف کرد و گفت: زمانی که منصوره و همسرش سوار بر موتورسیکلت حرکت کردند، من آن‌ها را تعقیب کردم و زیر تک درخت بیابان با شلیک گلوله از وینچستر به قتل رساندم، اما روز بعد دوباره به محل بازگشتم و با بیل روی جسد خاک ریختم، چون با در قابلمه به طور کامل نتوانستم خاک بریزم!

تلاش برای کشف زوایای پنهان این جنایت در حالی ادامه دارد که از موتورسیکلت مقتول خبری نیست!

۱۷۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

راز جسد زن جوانی که یک معتاد آن را حمل می کرد

اما مرد معتاد با دیدن کارگران شهرداری ناگهان وحشت‌زده گاری را رها و فرار کرد. کارگران شهرداری که از این رفتار مرد متعجب شده بودند به سراغ گاری رها شده رفتند، اما به‌محض کنار زدن کارتن پاره با جسد زن جوانی روبه‌رو شدند. بدین‌ترتیب موضوع به مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی و سپس به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد.

بدین ترتیب تیم تحقیق راهی محل شدند، در تحقیقات اولیه آن‌ها با جسد زن جوان در حالی مواجه شدند که چند ساعتی از مرگ وی می‌گذشت، اما به‌شدت بدبو و کثیف بود. همچنین روی بدنش آثار خراشیدگی، درگیری یا کبودی وجود نداشت و آثاری از خفگی و قتل نیز به چشم نمی‌خورد.

در تحقیقات میدانی نیزکارآگاهان دو لنگه کفش کتانی مردانه پیدا کردند که نشان می‌داد مرد معتاد هنگام فرار آن‌ها را جا گذاشته است. بازپرس محمدجواد شفیعی دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت مرگ را صادر کرد.

همچنین بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران دستور بررسی پرونده‌های فقدانی و شناسایی هویت زن جوان و شناسایی و بازداشت مرد معتاد را صادر کرد.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

جنایت مرد قناد به خاطر همسر سابق

 رسیدگی به این پرونده از اواسط خرداد امسال به‌دنبال درگیری خونین مقابل یک قنادی در محمدشهر کرج شروع شد. مأموران گشت کلانتری با اطلاع از این ماجرا در محل درگیری حضور یافتند و با پیکر خونین مرد جوانی به نام رسول روبه‌رو شدند. خیلی زود تیم پزشکی در محل حادثه حضور یافت، اما به‌رغم تلاش پزشکان رسول در اثر ضربه چاقو و شدت خونریزی جان باخت.

بدین ترتیب تیم ویژه‌ای از کارآگاهان جنایی در صحنه مستقر شده و به دستور بازپرس کشیک قتل جسد رسول به پزشکی قانونی منتقل شد. ضارب که مرد ۴۱ ساله‌ای به نام احمد بود در همان صحنه جنایت بازداشت شد و برای بازجویی به اداره پلیس انتقال یافت و به قتل اعتراف کرد.

در ادامه تحقیقات پلیس به بازجویی از همسر مقتول پرداخت که وی به مأموران گفت: مدتی قبل از احمد – قاتل- جداشده و با رسول ازدواج کرده بودم از همسر اولم پسری به‌نام علی داشتم که نزد پدرش زندگی می‌کرد، اما شوهر سابقم وقتی فهمید من ازدواج کرده‌ام دیگر اجازه نداد پسرم را ببینم. من بارها از احمد خواسته بودم که اجازه دهد پسرم را ببینم رسول هم خودش این موضوع را می‌دانست و حتی پیامک‌های درخواست ملاقات من و فرزندم را خودش برای احمد می‌فرستاد، اما او هر بار به بهانه‌ای مانع این ملاقات می‌شد.

تا اینکه روز حادثه رسول به سراغ احمد رفت تا با او صحبت کند و رضایتش را برای اینکه من فرزندم را ببینم جلب کند. احمد قناد بود و در یک شیرینی‌فروشی در محمدشهر کار می‌کرد، اما نمی‌دانم چه اتفاقی بینشان افتاد که با هم درگیر شده و احمد با چاقویی که داشته است رسول را به قتل رساند.

احمد پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود صبح روز دوشنبه پنجم مرداد در شعبه یکم دادسرای جنایی استان البرز به ریاست قاضی محمد عنبری تحت بازجویی قرار گرفت. در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار اشد مجازات و قصاص متهم شدند.
آنگاه متهم در مقابل بازپرس ایستاد و درحالی که در اظهارات خود دفاع قابل قبولی برای ارتکاب این جنایت نداشت مدعی شد که هیچ انگیزه قبلی برای کشتن مقتول نداشته است و فقط از روی خشم و عصبانیت ناگهانی وی را به قتل رسانده است.

بازپرس عنبری پس از تفهیم اتهام به متهم و دریافت اعتراف‌های او با توجه به گزارش مأموران نیروی انتظامی و تحقیقات تیم جنایی پلیس آگاهی همچنین اظهارات شاهدان درگیری کیفرخواست او را به اتهام قتل عمد صادر کرد و متهم روانه زندان شد تا به‌زودی در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه برود.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.