دسته‌ها
آخرین اخبار

باورم نمی شد که شوهرم به دخترم که از همسر قبلم دارم،پیشنهاد دوستی داده

وی گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که «همایون» به خواستگاری ام آمد. مادرم در یکی از جلسات مذهبی با مادر همایون آشنا شده بود و با همین آشنایی چند ساعته مرا برای پسرش خواستگاری کرده بود، در حالی که هیچ گونه آشنایی و شناخت قبلی از خانواده اش نداشتیم، اما مادرم اعتقاد داشت وقتی مادر همایون زنی محجبه و باوقار است، حتما فرزندش را به شکل شایسته‌ای تربیت کرده است. از سوی دیگر نیز یکی از بستگان پدرم عاشق خواهر کوچک ترم شده بود و آن‌ها به طور غیررسمی و با واسطه کردن بزرگ ترها از خواستگاری خواهرم صحبت می‌کردند، اما پدرم حتی سخن گفتن در این باره را نیز بر نمی‌تابید چرا که اعتقاد داشت تا زمانی که من ازدواج نکرده ام، نباید حرف از خواستگاری خواهر کوچکم به میان بیاید.

 من تصمیم خودم را گرفتم و ندیده و نشناخته با همایون ازدواج کردم. طولی نکشید که مقدمات جشن عروسی فراهم شد و من و همایون زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم، اما خیلی زود ورق برگشت و زندگی ام در مسیر نابودی قرار گرفت. هنوز دخترم را باردار بودم که روزی سرزده به خانه بازگشتم و شوهرم را کنار بساط مواد مخدر دیدم. گویی اتاق دور سرم می‌چرخید و پرنده‌های خوشبختی مرا ترک می‌کردند. همه آرزوهایم با دیدن این ماجرا به خاکستر یأس تبدیل شد. زمانی که فهمیدم همایون قبل از ازدواج با من اعتیاد داشته است، گریه کنان به پایش افتادم و از او خواستم به خاطر دخترمان اعتیادش را ترک کند. به همین دلیل او را نزد پزشک متخصص اعصاب و روان بردم و همسرم با مصرف دارو چند ماه اعتیادش را کنار گذاشت. در این مدت احساس آرامش داشتم و آرام آرام به ادامه زندگی با همایون امیدوار شدم، ولی هنوز ترک اعتیاد او به یک سال نرسیده بود که متوجه شدم همسرم دوباره به لجنزار مواد افیونی افتاده است، اما او سختی رانندگی در جاده و بیابان را بهانه‌ای برای مصرف مواد مخدر قرار داده بود و ادعا می‌کرد اگر کمی مواد مخدر سنتی مصرف نکند، توان کار کردن را نخواهد داشت.

تلاش هایم برای ترک اعتیاد او بی فایده بود. با وجود این، این شرایط را تحمل کردم تا این که بعد از به دنیا آمدن دختر دیگرم تازه متوجه شدم که همایون به مواد مخدر صنعتی روی آورده است. دیگر بر لبه پرتگاه ایستاده بود و هر لحظه با توهم‌هایی که داشت، مرا به باد کتک می‌گرفت. چند بار تلاش کرد دختر کوچکم را بفروشد و …

 زندگی فلاکت بارم هر روز بدتر می‌شد تا این که بعد از ۱۳ سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و حضانت دخترانم را در قبال بخشش مهریه پذیرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. با شرکت در کلاس‌های آموزش خیاطی کار و کاسبی به راه انداختم و سعی کردم زندگی گذشته را فراموش کنم. در این مدت خواستگاران زیادی داشتم، اما همه فکر و ذهنم تربیت و تحصیل دخترانم بود تا این که یکی از مشتریانم مرا برای پسرش خواستگاری کرد. طاهره خانم مدعی بود عروس و پسرش در کشاکش طلاق هستند، چرا که عروسش نازاست. اگرچه طاهره خانم ادعا می‌کرد پسرش مرا در مسیر منزل دیده و پسندیده است، اما راضی به این ازدواج نبودم. با وجود این، آن قدر رفت و آمدها و اصرارهایش بیشتر شد که تصمیم گرفتم با پسرش صحبت کنم. «شهرام» با همه خواسته هایم و به ویژه حضانت صحیح از فرزندانم موافقت کرد، چرا که دخترم به سن نوجوانی رسیده بود و حساسیت خاصی از خودش بروز می‌داد.
خلاصه، دخترم را راضی کردم و سه سال قبل، دوباره پای سفره عقد نشستم. از همان چند ماه اول زندگی متوجه شدم دخترم رابطه خوبی با همسرم ندارد و من آن را به حساب همان حساسیت هایش می‌گذاشتم. همسرم وضعیت مالی خوبی داشت و من هم آن قدر درگیر زندگی و جنین هشت ماهه ام بودم که متوجه افسردگی و گوشه گیری دختر ۱۷ ساله ام نشدم تا این که «نیلوفر» چند روز به خانه خواهرم رفت و با بیان این که دیگر به خانه باز نمی‌گردد، راز عجیبی را فاش کرد. او به خواهرم گفته بود ناپدری اش به او علاقه‌مند شده و پیامک‌های خارج از عرف برایش می‌فرستد و پیشنهاد دوستی داده است!باورم نشد، اما وقتی از زبان همسرم شنیدم، ناخودآگاه سیلی به صورتش نواختم و …

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

اختلاف با همسرتان را با این ۵ روش حل کنید

گاهی اوقات زوج‌ها در گفتگو طرف مقابل را می‌رنجانند و دلخور و عصبی می‌شوند و به همین دلیل هنگام مشاجره، تحریک‌پذیر و حساس می‌شوند. حل تعارض همسران از مهارت‌های بین فردی است که می‌توان از آن برای حل و فصل اختلاف بین زوج‌ها استفاده کرد.

۱- هنگام گفتگو ارتباط چشمی خود را حفظ کنید
با این کار نشان می‌دهید که به حرف‌های همسر خود توجه دارید. این روش به همسر شما که ممکن است آشفته و عصبی باشد کمک می‌کند تا به‌آسانی و با اطمینان، احساس‌های خود را به زبان آورد.

۲- آرامش خود را هنگام گفتگو حفظ کنید
حفظ آرامش کمک می­‌کند تا وقتی مشاجره افزایش می‌یابد و خشم بر دو طرف حاکم می‌شود، بروز احساس‌های بد و آسیب­رسان کاهش یابد.

۳- به درک متقابل از همسر خود برسید
درک کردن به معنای احترام به نیازهای یکدیگر است و برای انجام آن باید خودخواهی و غرور را کنار گذاشت و از همدلی و احترام متقابل استفاده کرد.

۴- برای حل مشکل با همسرتان وقت شناسی را رعایت کنید
گفتگو باید در زمان مناسب بیان شود. چون برای مثال اگر یکی از زوجین، از همسر خود که مشغول کار مهمی است درخواستی کند، پاسخ او به‌احتمال زیاد از روی حوصله و خوشایند نخواهد بود.

۵- منبع تأمین سوخت عاطفی همسرتان شوید
زوجین باید برای پر نگه‌داشتن مخزن عاطفی به یکدیگر احترام بگذارند، همدیگر را تشویق و از کلمه‌های محبت‌آمیز استفاده کنند و از فضای مثبتی برای گفتگو استفاده کنند تا حس امنیت را به همسر خود منتقل کنند.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

جنایت مرد قناد به خاطر همسر سابق

 رسیدگی به این پرونده از اواسط خرداد امسال به‌دنبال درگیری خونین مقابل یک قنادی در محمدشهر کرج شروع شد. مأموران گشت کلانتری با اطلاع از این ماجرا در محل درگیری حضور یافتند و با پیکر خونین مرد جوانی به نام رسول روبه‌رو شدند. خیلی زود تیم پزشکی در محل حادثه حضور یافت، اما به‌رغم تلاش پزشکان رسول در اثر ضربه چاقو و شدت خونریزی جان باخت.

بدین ترتیب تیم ویژه‌ای از کارآگاهان جنایی در صحنه مستقر شده و به دستور بازپرس کشیک قتل جسد رسول به پزشکی قانونی منتقل شد. ضارب که مرد ۴۱ ساله‌ای به نام احمد بود در همان صحنه جنایت بازداشت شد و برای بازجویی به اداره پلیس انتقال یافت و به قتل اعتراف کرد.

در ادامه تحقیقات پلیس به بازجویی از همسر مقتول پرداخت که وی به مأموران گفت: مدتی قبل از احمد – قاتل- جداشده و با رسول ازدواج کرده بودم از همسر اولم پسری به‌نام علی داشتم که نزد پدرش زندگی می‌کرد، اما شوهر سابقم وقتی فهمید من ازدواج کرده‌ام دیگر اجازه نداد پسرم را ببینم. من بارها از احمد خواسته بودم که اجازه دهد پسرم را ببینم رسول هم خودش این موضوع را می‌دانست و حتی پیامک‌های درخواست ملاقات من و فرزندم را خودش برای احمد می‌فرستاد، اما او هر بار به بهانه‌ای مانع این ملاقات می‌شد.

تا اینکه روز حادثه رسول به سراغ احمد رفت تا با او صحبت کند و رضایتش را برای اینکه من فرزندم را ببینم جلب کند. احمد قناد بود و در یک شیرینی‌فروشی در محمدشهر کار می‌کرد، اما نمی‌دانم چه اتفاقی بینشان افتاد که با هم درگیر شده و احمد با چاقویی که داشته است رسول را به قتل رساند.

احمد پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود صبح روز دوشنبه پنجم مرداد در شعبه یکم دادسرای جنایی استان البرز به ریاست قاضی محمد عنبری تحت بازجویی قرار گرفت. در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار اشد مجازات و قصاص متهم شدند.
آنگاه متهم در مقابل بازپرس ایستاد و درحالی که در اظهارات خود دفاع قابل قبولی برای ارتکاب این جنایت نداشت مدعی شد که هیچ انگیزه قبلی برای کشتن مقتول نداشته است و فقط از روی خشم و عصبانیت ناگهانی وی را به قتل رسانده است.

بازپرس عنبری پس از تفهیم اتهام به متهم و دریافت اعتراف‌های او با توجه به گزارش مأموران نیروی انتظامی و تحقیقات تیم جنایی پلیس آگاهی همچنین اظهارات شاهدان درگیری کیفرخواست او را به اتهام قتل عمد صادر کرد و متهم روانه زندان شد تا به‌زودی در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه برود.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

الان هم از مرده شوهرم می‌ترسم!

این ها بخشی از اظهارات زن ۴۰ ساله ای است که سی و یکم فروردین گذشته، در جنایتی هولناک، شوهر بازنشسته اش را با ضربات جسم سخت به قتل رساند و سپس برای از بین بردن آثار قتل، جسد و بخشی از خانه را آتش زد! آن چه می خوانید گفت و گوی خبرنگار با متهم این پرونده جنایی است.

چند سال داری؟

متولد فروردین سال ۵۹ هستم. ۴۰ سال دارم.

تا کلاس چندم درس خواندی؟

تا اول دبیرستان تحصیل کردم البته مقطع ابتدایی را در روستا بودم و بعد برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانه روزی در چکنه رفتم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

ازدواج کردم. هنوز اول دبیرستان را تمام نکرده بودم که پسر دایی ام عاشقم شد.

تو هم او را دوست داشتی؟

نمی دانم! نه می توانم بگویم دوست داشتم و نه می توانم بگویم او را دوست نداشتم!

زمان ازدواج چند ساله بودی؟

۱۵ سال داشتم.

فرزند هم داری؟

بله! یک دختر و یک پسر دارم.

آن ها چه کار می کنند؟

پسرم در مدرسه تیزهوشان درس می خواند اما دخترم مشکل ذهنی دارد.

چرا؟

چون ازدواجم فامیلی بود.

مگر آزمایش ژنتیک انجام ندادید؟ چرا؟

ولی خانواده دایی ام نتیجه آزمایش را پنهان کردند چون پسر دایی ام عاشق من شده بود!

چرا از او طلاق گرفتی؟

من طلاق نگرفتم آن ها مرا طلاق دادند. شوهرم بیکار و کارتن خواب بود! هیچ سرمایه ای نداشت با فروش طلاها و زیورآلات من سرمایه ای فراهم کرد اما اکنون یکی از سرمایه داران آن محل است و تجارت می کند.

چرا طلاقت داد؟

آن زمان به من تهمت می زد! مشکوک بود به من می گفت اعتیاد داری! ودزد هستی!

چند سال با هم زندگی کردید؟

۱۰ سال. دخترم ۹ ساله و پسرم ۴ ساله بود که طلاق گرفتم.

بعد از طلاق چه کردی؟

به خانه پدرم بازگشتم. حدود هفت ماه به کارگری در باغ ها و مزارع پرداختم تا این که «محمد» به خواستگاری‌ام آمد.

چرا بدون اجازه خانواده ات ازدواج کردی؟

وقتی برای برگزاری مراسم عقدکنان به مشهد آمدیم، پدرم گفت خواستگارت کریستالی است ولی او می گفت من فقط شیره و تریاک مصرف می کنم! این بود که من فرار کردم و به همراه خانواده ام به چکنه بازنگشتم سپس به خواستگارم زنگ زدم و گفتم بیا با هم فرار کنیم؟ اما او به دنبالم آمد و صیغه محرمیت جاری کردیم و با مهریه ۷۲ سکه طلا به عقد او درآمدم.

تو که مدعی هستی شوهرت کریستال مصرف می کرد؟

بله! بعد از سه ماه وقتی النگوهایم را فروختم تا مرا عقد رسمی کند متوجه این موضوع شدم!

اختلافات شما از کجا شروع شد؟

به خاطر مواد مخدر اما همیشه با هم درگیر بودیم و اختلاف داشتیم البته این درگیری ها زمان خماری شدت می گرفت تا جایی که احساس می کردم دیوانه شده ام!

او بارها مرا کتک زد و از خانه بیرون انداخت! با آجر سفالی به سرم می کوبید به طوری که دیگر کارد به استخوانم رسید و از این وضعیت خسته شدم.

چگونه او را کشتی؟

میله بزرگ آهنی را برداشتم و به سرش کوبیدم وقتی جان داد جسدش را درون حمام کشاندم و با ریختن تینر جسد او را آتش زدم بعد هم برای آن که کسی متوجه نشود به قسمت های دیگر خانه هم تینر ریختم و آتش زدم شیر گاز را هم باز کرده بودم ولی همسایگان متوجه شدند و با آتش نشانی تماس گرفتند.

چرا اسناد و مدارک را با خودت بردی؟

برای آن که سهم خودم را بردارم! البته شوهرم اسناد را خودش به من داد و گفت  عزیزم! نور دو چشمانم این ها را با خودت ببر چون می ترسم مرد تبعه خارجی که برایمان کریستال می آورد آن ها را بردارد!

پشیمانی؟

بله! خیلی!  الان حتی از مرده او هم می ترسم!کاش در ازدواج دومم دقت می کردم! ولی با این همه اعتیاد مرا به این روز انداخت چون مجبور شدم داروهای اعصاب و روان مصرف کنم.

سابقه خبر

ماجرای این جنایت تکان دهنده در دقایق اولیه بامداد سی و یکم فروردین در خیابان طبرسی ۳۸ مشهد زمانی لو رفت که شهروندان با مشاهده دود غلیظی که از پنجره یک منزل ویلایی دو طبقه بیرون می زد با آتش نشانی تماس گرفتند و بدین ترتیب با کشف جسد نیم سوخته مردی ۶۰ ساله درون حمام، تحقیقات قضایی با حضور قاضی احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در این باره آغاز شد. هنوز ۴۸ ساعت از ماجرای این جنایت نگذشته بود که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با هدایت سرهنگ غلامی ثانی و راهنمایی های مقام قضایی، همسر مقتول را در یکی از روستاهای منطقه سرولایت نیشابور دستگیر کردند. این زن ۴۰ ساله در بازجویی ها به قتل همسرش با انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد.

۲۳۳۰۲

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

انتشار عکس‌های شخصی نامادری توسط پسرجوان

با تحقیقات پلیس و بررسی مستندات منتشرشده در شبکه اجتماعی اینستاگرام این ظن به‌وجود آمد که متهم با شاکی نسبتی دارد، اما هیچ ردپا و سرنخی از متهم و انگیزه اقدامات مجرمانه او برای پلیس آشکار نبود تا اینکه تحقیقات پلیس به نتیجه رسید و بررسی‌های فنی و پلیسی هویت متهم ناشناس را آشکار کرد. پلیس دریافت متهم فرزند همسر شاکی است.

با هماهنگی دادسرای مبارزه با جرائم رایانه‌ای و در تماسی تلفنی موضوع به پدر متهم اطلاع داده شد و او به اتفاق فرزندش در اداره پلیس حاضر شد. این پسر قبول  کرد که تمامی اقدامات علیه نامادری‌اش را او انجام داده است.

متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سال‌ها پیش از مادرم جدا شد و با زنی که حالا نامادری‌ام است، ازدواج کرد. در دوران کودکی رفتار نامادری‌ام با من مناسب نبود و بارها مرا مورد آزار قرار داد و این انگیزه‌ای شد که بعد از گذشت چند سال درصدد انتقام‌گیری برآمدم و اقدام به انتشار تصاویر خصوصی او در صفحات غیراخلاقی اینستاگرام کردم، اما از کارم پشیمانم. ای‌کاش همان موقع درباره رفتارهای نامناسب نامادری‌ام با پدرم صحبت می‌کردم.

بنا بر این گزارش، رسیدگی به این پرونده ادامه دارد.