پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:
رسانه ۷/ اردشیر لارودی؛ تیمی داریم که ملوان نام دارد و بازیاش ملوانانه است! یعنی پردلانه! یعنی آگاهانه! یعنی با «تیمورک» حداکثری! یعنی در کمال خطرپذیری حساب شده، به موقع و لازم! یعنی بااخلاق و منش مردانی که با آب رفیقند! با دریا دوستند! نان خود را، از عمل خویش بهدست میآورند و منت از حاتم طایی نمیبرند! رفاقت با دریا رزمیدن با امواج ملوانان خود بلند! سفرهدارند و دار و ندارشان را «رو» میکنند و در طبق اخلاص میگذارند و خلاصه کلام، جزیی از دریاهایند! نه کمترند نه بیشتر! دریایی دریایی!
تیمی هست که خود را ملوان میخواند، ولی به جایی نمیرسد که ملوان بودن به اسم نیست به صفت است! به تظاهر نیست به باور است! باوری متکی به عمل!
اینکه تیم بندر انزلی، از فجر سپاسی ۴ گل میخورد، اسباب تعجب، دیگر نیست! و اینکه تیم بندر انزلی که «بوی تالاب» نمیدهد، سوار بر اتوبوس، از شیراز به تهران و از تهران به رشت و از رشت به انزلی سلانه- سلانه بازگشته است، با همه معانی چندگانهاش معنای خاصی ندارد!
یک تیم به شیراز رفته است، یک تیم از فجر سپاسی- که خوب هم بازی میکند و امسال هم حرفها دارد- ۴ گل میخورد، ولی این همه چه ربطی دارد به ملوان؟
مگر هر کسی که سر خود بتراشید و کلاه کج نهاد، قلندری داند؟
مگر هر کس مدعی شد «داعیهدار» هم هست؟ مگر هر کس که پوست شیر بر تن کرد، شیر است؟ بگذریم، ملوان در حال رکوردزدن و زنگ تفریح شدن است!
فرهادی پختهتر، بادرانی توقفناپذیر قصه ملوان را، هنوز ناخوانده و هنوز ناگفته تمام کنیم! کتاب ملوان، کتاب بهترین تیم گیلهمردان- با فوتبال شمالیاش را- باز نکرده ببندیم که مثنوی ۷۰ من کاغذ نیاز دارد، شرح این عاشقی و شرح این بودن را.
فرهاد کاظمی که سالهای اول مربیگریاش را با نمایش و تظاهر و اینکه «این منم که این چنینم» توأم کرده بود و «تنش» را ترجیح میداد بر هر دستاورد دیگری، حالا خود را نمینمایاند! فرهاد هست، اما نه روی صحنه و نه برای دیده شدن! بلکه برای بودن، بلکه برای بردن، بلکه برای قهرمان شدن با یک تیم بیسروصدا که فوتبال کردن را بلد است! بادران در بازار مسگری هفته چهارم جام آزادگان و لیگ یک، ۳ گل دیگر هم زد و ۱۰ امتیازی شد و فعلاً هم از خوشه طلایی ساوه فاصله گرفت و هم از آلومینیوم اراک!
عجایب فوتبال ایرانیدرباره خوشه طلایی ساوه یک سؤال بیجواب مانده است: … این تیم به کدام شهر تعلق دارد؟ چرا پسوند «ساوه»ای بودن را با خود حمل میکند، ولی از مزایایش برخوردار نمیشود؟
این هم از عجایب فوتبال ایرانی است: تیم داری، ولی تعلق خاطر به هیچ شهر و دیاری نداری! قوی هستی و بالانشین هم هستی، اما… چه بگوییم و چرا بگوییم که نرود میخ آهنین در سنگ!
بادران حالا تنها در صدر است با ۱۰ امتیاز (سه برد و یک تساوی). فجر سپاسی ۹ امتیاز طلایی کسب کرده و محمد نصرتی هم دارد خودش را مطرح میکند با ۸ امتیاز! ولی کار بزرگتر از همه را، ۹۰ ارومیه انجام داد، رایکای بابل را مغلوب زیادهخواهی خود کرد تا خودش «نه» امتیازی باشد!
ملوان در انتهای جدول است و ۹۰ ارومیه بالانشین!
سپیدرود با عزمی جزمسپیدرود رشت، زانو راست کرده تا قدعلم کند! غلبه بر استقلال خوزستان، پس از آنکه سپیدرود عقب هم افتاده بود، به چند عامل بستگی داشت، یکی اینکه افشین ناظمی مدیرعامل سپیدرود، کار خودش را خوب بلد است! یکی هم حمایت مردم و البته عزم جزم بچههای تیم رشت! سپیدرود، پلهبهپله بالاتر میآید!
خبر داریم که ملوانها- یعنی تیم موسوم به ملوان- شام دوشنبهشب را، همبرگر خوردهاند! چه عیبی دارد؟ گفتهاند «بیله دیگ، بیله چغندر»! ملوان یک تفاوت اساسی با مس کرمان و شهرداری تبریز- همان علم و ادب- دارد! حتی با استقلال خوزستان:
… ملوان، ملوان است، اما دیگر ملوان، ملوان نیست!
منبع خبر: خبر ورزشی
آخرین اخبار روز ایران و جهان را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.