دسته‌ها
اخبار مذهبی

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

در سالروز شهادت حضرت فاطمه (س)، دل دوستداران او و تمام آزاد اندیشان جهان، غرق در ماتم و اندوه است. در این روز با سلام و درود بر آن بانوی یگانه، برای شناخت بیشتر شخصیت والایش به برخی از آیات قرآن کریم می نگریم. او که در قرآن کریم معنا و مفهوم سوره مبارکه “کوثر” است، و از مصادیق بارز و درخشان آیه مبارکه “تطهیر”، و از چهره های بزرگ آیه شریفه مباهله ، و از شخصیت های والای آیه کریمه “قربی” است. از بندگان خاص خدا در سوره “انسان” است.

سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) و همسر فداکار علی (ع) است. بانوی بزرگواری که در دوران کوتاه زندگی خود، منشاء برکات بسیاری برای اسلام و مسلمانان شد. در سالروز شهادت این بانوی بزرگوار، در حالیکه دل دوستدارانش و تمام آزاد اندیشان جهان، غرق در ماتم و اندوه است، برای شناخت بیشتر شخصیت والایش به بیان برخی از آیات قرآن کریم و سخنان پیامبر خاتم (ص) در باره این بانوی گرامی می پردازیم.

/

 

فاطمه؛ دختر بود، دختری بی همتا و بی همانند. دختری سرشار از ادب و عاطفه، پاکی و صفا. کمال و جمال را با هم داشت. او رمز و راز خلقت و معمای انسانیت بود که لقب ام ابیها را از پیامبر (ص) گرفت و همو بود که پیامبر خاتم بارها دست او را بوسه می زد و با تمام وجود می فرمود: فاطمه جان؛ پدرت به قربانت…

فاطمه؛ زن بود، بانویی بی نظیر و بی مثال، شاخص و نمودار کامل یک بانوی نمونه، اسوه راستین و پرشکوه و بالنده زن آزاده و آزاداندیش، پایدارتر از کوه و مقاوم تر از رودبارهای همیشه جاری.

فاطمه؛ مادر بود، در عرصه مادری لطیف تر از شبنم بهار، نوازشگرتر از نسیم سحر، ظریف تر از برگ زیبای گل، و عطرآگین تر و دوست داشتنی تر از لاله های معطر.

 

فاطمه؛ همسر بود، در گستره همسری و در کانون خانه علی (ع)؛ گرمابخش تر از آفتاب جهان تاب، دلنوازتر از مهتاب، دل انگیزتر از نسیم بهاری، و بخشنده تر و پربارتر از ابر باران زا و فداکارتر از هر همدل و همرزم و هر یار و همراه راستین راه خدا.

 

فاطمه؛ شگفت انگیزترین انسان و شگرف ترین بشری بود که به عنوان دختری، همراز و همسنگ و همراه و پشتیبان کارآمد و دلسوز و مشاور پدر، و در مقام همسری یار و مددکار و مشاور و مدافع و گرمابخش زندگی همسر، و محبوب ترین یار و نزدیکترین دوست و پرتوان ترین غمخوار.

 

فاطمه؛ از جنس زنان بود و سند افتخار و مایه مباهات آنان در همه عصرها و نسل ها، در دنیا و آخرت و در میان پریان و آدمیان و فرشتگان و حوریان بهشت.
نام و لقب بلند آوازه اش: فاطمه، زهراء، بتول، عذراء، فهیمه، جمیله، عالمه، حکیمه، علیمه، محدثه، صدیقه، طاهره، مطهره، حانیه، مبارکه، معصومه، زکیه، راضیه، مرضیه، سیده، صفیه، حوریه و… . او الگو و سرمشق و نمونه ای کامل و تمام عیار، و مجموعه فضیلت ها و شبیه ترین انسان ها در سیما و سیرت، گفتار و حرکات، اندیشه و روان، به برترین بنده خدا و سرفرازترین برگزیده خدا؛ محمد مصطفی(ص).

این بانوی بزرگوار، دختر پیامبری است که به گواهی پروردگار عالم جز بر اساس حق، سخن نمی گوید و جز بر اساس عدالت، داوری نمی کند و جز بر پایه واقع نگری و واقع بینی عمل نمی نماید و ذره ای افراط و تفریط در قاموس زندگی او راه ندارد.
از این رو، نباید سخنان حکیمانه و بلند پیامبر(ص) در مورد بانوی بانوان بهشت و یا رفتار درس آموز و پراسرار و بی نظیرش را با او، برخاسته از عواطف جوشان پدری و مهر سرشار حاکم میان او و دختر فرزانه اش پنداشت. چرا که آن حضرت دختران دیگری نیز داشت و همه را دوست می داشت، اما با آنان چنین رفتار و کردار بی سابقه و لبریز از مهر و احترام و تکریم و تعظیم را نداشت.
و باید در نظر داشت خداوند؛ عدالت و صداقت و راستیِ سخنان این پیام آور الهی را، در همه میدان ها و تمامی صحنه ها، گواهی می دهد: “او از سر هوس سخن نمى‌گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می شود.” (آیات ۳ و ۴ سوره نجم).

آیات ابتدایی سوره نجم

حال با این باور می بایست فاطمه را در آینه حق نمای گفتار و رفتار محمد (ص) دید. او که در هر فرصتی می فرمود: “هر کس این بانوی بانوان را شناخت، که می شناسد و هرکس او را نشناخته است، بداند که او پاره تن من و روح و قلب من است؛ از این رو هرکس او را بیازارد، مرا آزرده است.”

قرآن کریم، شخصیت والای برترین بانوی جهان اسلام را به همراه همسر گرانقدرش علی بن ابیطالب(ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) را چنین ترسیم می نماید: “بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم ] و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.” (آیه ۲۳ سوره شوری)
واژه قربی به مفهوم نزدیکان و بستگان و خویشاوندان است، و در این آیه به دلیل انبوه روایات، منظور نزدیکان پیامبر است که عبارتند از: فاطمه و امیر مؤمنان و دو فرزند گرانمایه آنان.
هنگامی که همین آیه شریفه نازل شد و پیامبر آن را تلاوت فرمود، مردم پرسیدند: ای پیامبر خدا!این نزدیکان شما که دوست داشتن و مهر ورزیدن به آنان و الگو قرار دادنشان بر ما واجب گردیده است، کیانند؟ آن حضرت با صدای رسا فرمود: “علی و فاطمه و دو فرزند فاطمه، حسن و حسین.” (احقاق الحق/ جلد ۳)
این روایت را یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب “شواهد التنزیل” چنین آورده است: “که مردی به محضر پیامبر شرفیاب گردید و گفت: ای پیامبر خدا! اسلام را آن گونه که دریافت داشته ای برایم بگو. آن حضرت فرمود: گواهی ده که خدایی جز یکتا خدای هستی نیست، و این که محمد بنده و پیام آور اوست. آن مرد پرسید: آیا در برابر رسالت پاداشی هم از من خواهی خواست؟ قال: تسألنی علیه اجراً؟
پیامبر فرمود: نه، تنها دوست داشتن خویشاوندان را می خواهم. پرسید: خویشاوندان خودم یا شما؟
پیامبر فرمود: خویشاوندان من!
گفت: پس دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم، و افزود: اینک بر آن کسی که تو و خویشاوندانت را دوست نداشته باشد، لعنت خدا باد!
پیامبر گرامی فرمود: آمین.

فاطمه تجسم ایمان و نمونه اخلاص و بشردوستی است. مفسران و محدثان و سیره نویسان در مورد شأن نزول سوره مبارکه انسان به آورده اند که:
دو فرزند گرانمایه فاطمه، حسن و حسین بیمار شدند و پیامبر(ص) به همراه گروهی از یاران خویش به عیادت آنان شتافت و آنجا به امیرالمومنین فرمود: خوب است که برای شفای فرزندانتان نذری نمایید. پس بلافاصله علی و فاطمه تصمیم گرفتند که با شفای آن دو عزیز سه روز، روزه بگیرند. پس از نذر، به لطف خدا، آن دو بهبودی کامل خویش را بازیافتند و علی به همراه فاطمه تصمیم گرفت به نذر خویش وفا نموده و روزه بگیرد و به اقتدای آنان حسن و حسین نیز روزه را آغاز کردند.
علی به دلیل فشار اقتصادی و شرایط خاص جامعه نوبنیاد اسلامی و نبودن مواد غذایی در منزل، مقداری جو فراهم آورد و فاطمه بخشی از آن را آرد و خمیر نموده و از آن برای افطار نان فراهم ساخت، اما هنگامه افطار بود که بینوایی از راه رسید و ضمن درود بر خاندان پیامبر، از رنج خویش سخن گفت و غذا خواست و آنان غذایی را که برای افطار فراهم شده بود، همه را در راه خشنودی خدا و سیر کردن شکم گرسنگان انفاق کردند و با آب افطار کردند.
روز دوم از راه رسید و آنان روزه گرفتند و فاطمه بخش دیگری از آن جو را تبدیل به نان کرد، اما هنگام افطار یتیمی از راه رسید و ضمن اظهار گرسنگی، درخواست غذا کرد. روز دوم نیز آنان غذای خویش را انفاق کردند و به همین ترتیب روز سوم نیز غذای خود را به اسیری انفاق نمودند.
روز چهارم بود که پیامبر(ص)، حضرت علی و دو فرزند گرانمایه اش را دید که آثار شدت گرسنگی از چهره هایشان نمایان است. به همراه آنان به خانه آمد و فاطمه را دید در حالیکه از شدت گرسنگی رنگ بر چهره نداشت، در محراب عبادت به راز و نیاز مشغول است.
در همین لحظات فرشته وحی فرود آمد و آیاتی از سوره انسان را بر پیامبر خواند: “... به یقین، نیکان از جام هایی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است.
چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و آن را به هر جایی که می خواهند روان می سازند؛ چرا که آنان همواره در زندگی خویش به نذر خویشتن وفا می کنند و از روزی که شر و عذاب آن گسترده و همه جا را گرفته است، می ترسند.
آنان غذای خویش را در حالی که خود آن را دوست می دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند و می گویند: ما شما را تنها برای خشنودی خدا غذا می خورانیم و از شما نه پاداشی می خواهیم و نه سپاسی
.”  (آیات ۵-۹ )

و بدین سان در این آیات، فاطمه همراه با همسر گرانقدر و فرزندان قهرمانش مصادیق شایسته ترین و وارسته ترین بندگان خدا و الگویی جاودانه برای همه مردمان در تمام عصرها و نسل ها می شود.

 

در پایان سالروز شهادت حضرت فاطمه (س) را خدمت شما عزیزان  تسلیت می گوئیم و بر ساحت مقدس آن بانوی گرامی ، سلام و درود می فرستیم ، چرا که پیامبر خطاب به فاطمه فرمود : دخترم کسی که بر تو درود بفرستد ، خداوند او را می آمرزد و در بهشت ، در هر کجا که باشم ، به من ملحق می کند .

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْبَتُولِ الطَّاهِرَهِ الصِّدِّیقَهِ الْمَعْصُومَهِ التَّقِیَّهِ النَّقِیَّهِ الرَّضِیَّهِ الْمَرْضِیَّهِ :خدایا درود فرست بر محمّد و اهل بیتش، و درود فرست بر بتول پاک، صدّیقه، معصومه، پرهیزکار، پاکیزه، خشنود از حق و خدا خشنود از او.

دسته‌ها
اخبار مذهبی

علت و چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

چگونگی شهادت حضرت فاطمه و ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی (ع) از سوالات بسیار مهمی است که در اذهان بسیاری از افراد نقش بسته است،آیا چنان که شیعیان می‏گویند به ساحت حضرت فاطمه زهرا (س) نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او و فرزندش گردید یا خیر؟شهادت حضرت فاطمه

شهادت حضرت فاطمه

نحوه شهادت حضرت فاطمه الزهرا از دیدگاه اهل سنت

برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه از تاریخ خودداری نموده ‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏ گوید:«جساراتی را که مربوط به فاطمه زهرا (س) نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقل کرده است.»

البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏ اند؛

شهادت حضرت فاطمه الزهرا
شهادت حضرت فاطمه الزهرا

رویداد های تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمی و وضعیت روحی حضرت زهرا (س) را دشوارتر می کرد، اما حضرت فاطمه (س) با اینکه روز به روز پیکرش آب می‏ شد، هیچ شِکوه ای از بیماری نداشت.

در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانه اش، حضرت زهرا (س) به گونه ای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمه های سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانه های بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا
شهادت حضرت فاطمه الزهرا

حضرت امام حسن مجتبی (ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیره بن شعبه فرمود:«انت الذی ضربت فاطمه بنت رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و آله حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها…؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختی، تا اینکه او بچه ‏اش را سقط کرد…»

حضرت امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیماری و شهادت فاطمه (س) می‏ فرمایند:«و کان سبب وفاتها ان قنفذا مولی الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب شهادت فاطمه (س) این بود که قنفذ (غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچه ‏اش را کشت و مادرم از این جهت به بستر بیماری افتاد.»

حضرت فاطمه (س)، به ام ‏سلمه فرمود:برایم آبی آماده کن تا بدان غسل کنم، ام‏ سلمه آب را آورد و او غسل کرد و جامه پاکی پوشید، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند،به طرف راستش رو به قبله خوابید و دست راستش را زیر صورتش گذاشت.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا
شهادت حضرت فاطمه الزهرا

همچنین در روایت دیگری آمده که:حضرت به اسماء فرمودند:آبی برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمودند:جامه ‏های جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمودند:بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، می ‏خواهم با پروردگارم مناجات کنم.

اسماء می‏ گوید:از اتفاق بیرون شدم و صدای مناجات آن حضرت را می ‏شنیدم، آهسته به طوری که مرا نبیند وارد شدم دیدم دست به سوی آسمان دراز کرده و می‏ گوید:پروردگارا به حق محمد مصطفی و اشتیاقی که به دیدار من داشت، و به شوهرم علی مرتضی و اندوهش بر من و به حسن مجتبی و گریه ‏اش بر من و به حسین شهید و پژمردگی و حسرتش بر من و به دخترانم که پاره تن فاطمه می‏ باشند و غم و اندوهی که بر من دارند، از می‏ خواهم که بر گناهکاران امت محمد ترحم فرمائی و آنان را بیامرزی و به بهشت وارد کنی که تو بزرگوارترین سؤال شوندگان و مهربان‏ترین مهربانانی.

حضرت (س) ادامه داد و گفت:قدری مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابی ندادم بدان که من به سوی پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم.

شهادت حضرت فاطمه الزهرا

اسماء لحظه ه‏ای حضرت (س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابی نشنید، صدا زد ای دختر محمد مصطفی، ای دختر گرامی ‏ترین کسی که زنان حمل او را عهده ‏دار شدند، ای دختر بهترین کسی که بر ریگ‏های زمین پای گذارده، ای دختر کسی که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد، اما جوابی نیامد چون جامه را از روی صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روی حضرت انداخت و در حالی که ایشان را می ‏بوسید، گفت:فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند:اسماء مادر ما کجا است؟ وی ساکت شد و جوابی نداد، آنان وارد اتاق شده دیدند حضرت دراز کشیده حسین علیه‏السلام حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود:ای برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد.

امام حسن مجتبی (ع) خود را روی مادر انداخته و گاهی می‏ بوسید و می ‏گفت:ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود، و حسین جلو آمده و پاهای حضرت را می ‏بوسید و می گفت:ای مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن.

اسماء به آنها گفت:ای فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان علی علیه‏السلام او را از مرگ مادرتان خبردار کنید، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا می ‏زدند:یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و علی علیه‏السلام را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت:ای دختر حضرت محمد به چه کسی تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلداری داده می شدم، بعد از تو چه کسی موجب دلداری و تسلیت من خواهد شد.

 چگونگی شهادت حضرت فاطمه به نقل از خلیفه دوم

خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین می‏نویسد:

«…وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه را حجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته‏های بدر و اُحد که به دست علی کشته شده بودند… افتادم، آتش غضبم افروخته‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد. «فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَهُ صَرْخهً… فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ…»؛ «در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد:ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند.» سپس فریاد کشید:فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد…»

حضرت فاطمه(س) نخستین شهید راه ولایت است

فاطمه(س) با اینکه زن است، مظهر ولایتمداری و ایثارگری است

* اشاره داشتید که برگزاری مراسم ایام فاطمیه و روزهایی که مردم در شهادت دردانه پیامبر اعظم(ص) به سوگ می نشینند، شاید سری از اسرار باشد تا یاد و نام بی بی دو عالم علیها السلام همواره زنده نگه داشته شود. چرا علما همواره در تکریم و بزرگداشت سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) تاکید دارند و آن را جزو شعائر اسلامی می دانند؟

– حضرت زهرا سلام الله علیها مقامی آنچنان رفیع دارد، به طوری که تنها کسی است که رسول خدا(ص) و سرآمد خلقت، در عمر مبارک شان دست ایشان را بوسیده و آن حضرت(س) را می بوئیدند و می فرمود:«من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم»، همین طور پیغمبر(ص) در برابر او به قامت بر می خواست و به استقبال او جلو می رفت و صبر نمی کرد که حضرت زهرا(س) به او برسد، خود به سوی او می رفت، این حرکت از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم راجع به هیچ کس نداریم، نه از باب اینکه ایشان فرزند پیغمبر(ص) بود و یا یک عاطفه پدری به فرزند داشته باشد، خیر! پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت، راجع به هیچ کدام از آنها چنین نکرده بود، این به سبب مقام عظیم حضرت صدیقه کبری (س) است.

حتی علمای شیعه اختلاف دارند که مقام آن حضرت(س) برتر است یا مقام امیر المومنین(ع) و برخی معتقدند که فقط بعد «ولایت» امیر المومنان علیه السلام از ایشان برتری دارد؛ یعنی چون امیر المومنین(ع) ولی خدا، پس از پیغمبر(ص) بر خلایق است، از این جهت به حضرت زهرا(ع) ولایت دارد و فقط برتری از این باب است، لذا شخصیت بسیار بزرگواری است که از همه ائمه مقامش بالاتر و ام الائمه و اولین شهید راه ولایت است، باید گفت در حضرت زهرا(س) یک ویژگی خاص وجود دارد که آن حضرت را به تمام معصومین و تمام شخصیت های عظیم الشأن بی نظیر کرده است و آن با وجود اینکه آن حضرت (س)، زن هست و از زنان تکالیفی همچون مردان خاسته نشده است، اما مظهر ایثار و ولایت مداری .

از دیدگاه حضرت زهرا (س) بهترین زنان کسانی هستند که مردان نامحرم آنها را نبینند و او نیز مردان نامحرم را نبیند -که این دیدگاه پیغمبر هم هست- یک چنین جایگاهی یک زن مسلمان دارد که برترین آنها خود حضرت فاطمه سلام الله علیهاست، اما در آنجایی که پای دفاع از ولایت به پیش می آید، در جمع نامحرمان نامرد که با بی تفاوتی نظاره گر غصب خلافت و کنار زدن ولی خدا بودند، آن چنان خطابه ای را در دفاع از ولایت بیان می کند که تاریخ را متحیر کرده است، لذا از این جهت آن بزرگوار مظهر ولایتمداری و ایثارگری است و آن هم به عنوان نخستین کس در این عرصه وارد شد و از جان مبارک خود هم مایه گذاشت، یک ویژگی استثنایی دارد که باید شهامت آن حضرت و علل شهادت آن حضرت به خوبی دریابیم و بزرگ بداریم و با الگوگیری از الگوی بی نظیر بشریت، بتوانیم به سیره آن حضرت(س) عمل کنیم.

دسته‌ها
شعر و ترانه

ای کتاب عشق من بسته مشو (اشعار حضرت فاطمه (س))

ای تمام تار و پود مرتضی
ای همه بود و نبود مرتضی

خانه را خالی ز خوشحالی مکن
یار من پشت مرا خالی مکن

ای تمام عشق ای خونین جگر
یا بمان یا که مرا با خود ببر

ای تمام عشق بانوی علی
لرزه افتاده به زانوی علی

از سخن افتاده ای با من ولی
چشم بگشای, علی هستم علی

رفتنت خانه خرابم می‌کند
ماندنت چون شمع آبم می کند

ای مسیحای علی اعجاز کن
مشگل مشگل گشا را باز کن

ای کتاب عشق من بسته مشو
مثل مردم از علی خسته نشو

فاطمه چشمان خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد

ای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمؤمنین فاطمه

ای که غمها را عسل کردی علی
گوچه را زانو بغل کردی علی

ای که برارض و سماء هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر

این دل غمدیده را هم زنده کن
جان من, جان من یکبار دیگر خنده کن

آنکه باید دل غمین باشد منم
دل غمین و شرمگین باشد منم

خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دستهایت وا نشد

منم گدای فاطمه جانم فدای فاطمه

منبع:sobhan54.blogfa.com