دسته‌ها
شعر و ترانه

شعر عاشقانه کوتاه | زیباترین اشعار عاشقانه و غمگین برای همسر و عشقم

اشعار زیبا و عاشقانه از شاعران معروف

شعر عاشقانه زیبا و کوتاه
شعر عاشقانه زیبا و کوتاه

عشق من
اگر زندگی فرصت دوباره متولد شدن به من بدهد
این بار زودتر تو را پیدا خواهم کرد
تا زمان طولانی تری عاشقت باشم

******

شعر عاشقانه کوتاه برای همسر

قبل از آنی که بیایی
چه کویری بودم
زندگی با تو
چه گلدان قشنگی ست گلم

******

شعر عاشقانه برای همسرم
شعر عاشقانه برای همسرم

همان گوشه خالی دلت
که هیچ کس پیدایش نمی کند، هیچ کس
آن جا را برای من کنار بگذار

حتما ببینید : متن عاشقانه زیبا

******

شعر عاشقانه زیبا برای همسرم و عشقم

تو مثل خنده گل
مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه
که ناگفتنی است، زیبایی

******

خدا وقتی تو را آفرید
معجزه کرد
من هر وقت
به چشمانت نگاه می کنم
ایمان می آورم

******

شعر عاشقانه زیبا برای دوران نامزدی
شعر عاشقانه زیبا برای دوران نامزدی

شعر عاشقانه زیبا برای دوران نامزدی

زندگی رقص دل انگیز
خطوط لب توست

******

مرا تا دل بود، دلبر تو باشی

“نظامی”

******

شعر عاشقانه برای همسر عزیزم

“تو را دوست دارم”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …

“احمدشاملو”

******

کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …

“فریدون مشیری”

******

شعر کوتاه عاشقانه جدید

گفته بودم
به کسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همه ی فرضیه ها ریخت به هم

******

تا در تو نظر کردم رسوای جهان گشتم
آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد

“عطار”

******

اشعار عاشقانه کوتاه
اشعار عاشقانه کوتاه

شعر برای همسر مهربان

قلب من کودکی ست
که تا “تو” بیشتر بلد نیست بشمارد

******

وقتی با منی
معجزه ای به نام آرامش
در من رخ می دهد!

******

بیهوده مگو که دوش حیران شده ای
سر حلقه ی عاشقان دوران شده ای

از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای …

“شفیعی کدکنی”

******

ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …

“صائب تبریزی”

******

کاش پیدا بشوی … سخت تو را محتاجم

******

شعر عاشقانه زیبا

شعر عاشقانه حافظ

تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

“حافظ”

******

من
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
تو
دیگر
خوب نخواهی شد

“افشین یداللهی”

******

آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
من کافر همه شب با تو به آغوش کشم

“خواجوی کرمانی”

******

غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد…!

“سعدى”

******

صدای خنده های تو
افتادن تکه های یخ است
در لیوان بهار نارنج
بخند!
می خواهم گلویی تازه کنم!

“محسن حسین خانی”

******

اشعار عاشقانه شاعران بزرگ
اشعار عاشقانه شاعران بزرگ

شعر عاشقانه مولانا

این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوست

پرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوست

“مولانا”

******

شعر عاشقانه دلنشین

ماجرای من و تو، باور باورها نیست
ماجراییست که در حافظه دنیا نیست

نه دروغیم نه رویا نه خیالیم نه وهم
ذات عشقیم که در آینه ها پیدا نیست

تو گمی درمن و من درتو گمم باورکن
جز دراین شعر نشان و اثری ازما نیست

شب که آرام تر از پلک تو را میبندم
بادلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست

من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که درفاصله با دریا نیست…

“محمد علی بهمنی”

******

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ …!

“عرفی شیرازی”

******

تو چه دانی که چه ها کرد فراقت با من؟
داند این آنکه ازین غم بود او را قدری

غم هجران تو ای دوست، چنان کرد مرا
که ببینی نشناسی که منم یا دگری؟

“عراقی”

******

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟ “سعدی”

******

آمدم یاد تو از دل به برونی فکنم
دل برون گشت ولی یاد تو با ماست هنوز …!

“مهدی اخوان ثالث”

******

در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن

“حمید مصدق”

******

شعر عاشقانه کوتاه
شعر عاشقانه کوتاه

خسته از عمری زمستانم
بهارم می شوی ..؟

******

همین که گاه به من فکر می‌کنی کافیست
بمان و پشت سرم عاشقانه غیبت کن

“امید صباغ نو”

******

شعر عاشقانه نو

مرفین آغوشت را
نه هلال احمر دارد
نه کوچه هاى ناصر خسرو !!
و این ..
بدترین تجویز شب هاى من است

******

من در تو گریزان شدم از فتنه خویش
من آن توام مرا به من باز مده

“مولانا”

******

بار اول که دیدمت
چنان بی مقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد
یادم افتاد
باید عاشقت می‌شدم..!

******

پشت پرچینت اگر بزم، اگر مهمانی ست
پشت پرچین من این سو همه اش ویرانیست

انفرادی شده سلول به سلول تنم
خود من در خود من در خود من زندانیست

دست های تو کجایند که آزاد شوم؟
هیچ جایی به جز آغوش تو دیگر جا نیست

ابرها طرحی از اندام تو را می سازند
که چنین آب و هوای غزلم بارانیست

شعر آنیست که دور لب تو می گردد
شاعری لذت خوبیست که در لب خوانیست

دوستت دارم اگر عشق به آن سختی هاست
دوستم داشته باش عشق به این آسانیست!

“حسین جنت مکان”

******

تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم؟

“شهریار”

******

چه ماندن دلچسبی خواهد شد
برود
برگردد
بگوید: نشد!

******

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش

برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود،
تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش!

“حسین منزوی”

******

هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن‌که دارد با دلبری وصالی…

“سعدی”

******

خنده ات طرح لطیفیست که دیدن دارد
ناز معشوق دل آزار خریدن دارد

فارغ از گلّه و گرگ است شبان عاشق
چشم سبز تو چو دشتی است! دویدن دارد

شاخه ای از سر دیوار به بیرون جسته
بوسه ات میوه ی سرخی است که چیدن دارد

“کاظم بهمنی”

******

جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز…

“ادیب نیشابوری”

******

شعر عاشقانه غمگین

قهوه می‌ریزم برایت نیستی آن سوی میز
هی شکر می‌ریزم و تلخ است جای خالی ات!

******

ﺷﺎﯾﺪ ﺷﺒﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﻮﺩ ﻭﻟﯽ
ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺴﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ نمیشوﺩ !

******

می رود کز ما جدا گردد ولی
جان و دل با اوست هر جا می رود

“رهی معیری”

******

شعر عاشقانه برای شوهرم

جان دلم…
غرور مردانه و این حرفها…
بماند برای غریبه ها…!
به من که رسیدی…
ورد زبانت باشد دوستت دارم…

******

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟

“شهریار”

******

گفته بودی با قطار اینبار خواهم رفت و من!
مانده ام باید چطور این چرخ را پنچرکنم؟!

******

از پریدن‌های رنگ و از تپیدن‌های دل
عاشق بیچاره هرجا هست رسوا می‌شود …

******

تو باید بتابی به دنیای من
که بی‌تاب ماندم، که دلواپسی
ببین! زندگی تاب بازی شده
که هی میروی و به من میرسی

******

زن ها
آن شبی که دوستت دارم دلخواهشان را می شنوند
با گوشواره می خوابند….

******

به چه مشغول کنم دیده و دل راکه مدام
دل تو را می‌طلبد ، دیده تو را می‌جوید…

“صائب تبریزی”

******

شعر عاشقانه کوتاه برای همسر

جای مهتاب،به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند

“فریدون مشیری”

******

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم

******

یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم
یک جرعه ی دیگر بچشان مست ترم کن

“حسین منزوی”

******

شعر عاشقانه برای عشقم

کائنات
فداى لبخند شیرین اول صبحت؛
بخند جانم!
تو دلخوشی
روزهاى کسل کننده‌اى…

“علی قاضی مقام”

******

با هجر تو هر شب ز پی وصل تو گویم
یارب تو شب عاشق و معشوق مکن روز

“سنایی”

******

غزلیات عاشقانه کوتاه

چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوش‌تر نمی گیرد

“حافظ”

******

نیم بیت های مشهور عاشقانه

در اندک من … تویی فراوان

******

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد …

******

ما را که “تو” منظوری خاطر نرود جایی!

******

زندگی بی تو پر از غم شدنش حتمی بود!

******

شعر غمگین عاشقانه

گفتی زسرت فکر مرا بیرون کن!
جانا ، سرم از فکر تو خالیست …
دلم را چه کنم؟

******

بیستون هیچ ، دماوند اگر سد بشود
چشم تو قسمت من بوده و باید بشود

******

گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش می‌کنم …

“فریدون مشیری”

******

کسی ‌سوال‌ می‌کند به خاطر چه زنده‌ ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم

“نیمایوشیج”

******

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست
بر مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش

******

پنهان اگر چه داری، جز من هزار مونس؛
من جز تو کَس ندارم، پنهان و آشکارا…!

“اوحدی”

******

عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند

“فاضل نظری”

******

اشعار عاشقانه غمگین
اشعار عاشقانه غمگین

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟!

******

زیبایی ات
هر بار وسوسه برانگیزتر از پیش است!
مثل سرخ ترین سیب دورترین نقطه ی درخت…
ومن کودکی که همیشه با زانوی زخمی به خانه بر می گردد…!!!

******

تک بیتی کوتاه عاشقانه

در چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند

******

نیم بیت های عاشقانه و زیبا

حرامم باد اگر بعد از نگاهت، نگاهی لرزه اندازد به جانم!

******

عاشقى جرم قشنگیست به انکار مکوش!

******

اَندر مرضِ عشق بجُز عشق، دوا نیست!

“مولانا”

******

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

******

آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید…

“سعدی”

******

شعر عاشقانه دلتنگی یار

بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دل

این غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دل

“رودکی”

******

دیده را فایده آنست که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را

******

آوای باد انگار آوای خشک سالیست
دنیا به این بزرگی ، یک کوزه سفالیست

باید که عشق ورزید ، باید که مهربان بود
زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالیست …

******

چیست در گردش جادویی چشمت که هنوز
قلم فرشچیان دور خودش می چرخد

******

اندوه من این است، که در دفتر شعرم
یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم

“ملک الشعرا بهار”

******

سر زیبایی چشمان تو دعوا شده است
بین ماه و من و یک عده اساتید هنر …

******

شعر درباره شکست عشقی

چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد

******

اشعار زیبای عاشقانه
اشعار زیبای عاشقانه

دیوانگی ام بالا زده
مرا فقط “تو”
تسکین می دهد

******

شدم از عشق تو شیدا، کجایی؟
به جان می‌جویمت جانا، کجایی؟

همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟

******

می روی
و قلب من
برای خداحافظی
به احترامت خواهد ایستاد…

******

و تو گفتی دوستت دارم
بقیه اش را نمی دانم!
من سال هاست
که با آن لالایی کوتاهت
به خواب رفته ام …

******

من جمعه ترین حالت یک عاشقم! اما
تو صبح ترین جمعه هر روز دلم باش

******

بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست …

******

گیرم از چنگ جان به در ببری
گیرم از تن فرار خواهی کرد

عقل من هم فدای چشمهایت
با جنونم چکار خواهی کرد؟

******

آمار کشته های جنگ همیشه غلط بوده است ؛
هر گلوله دونفر را از پا درمیاورد
سرباز و دختری که در میان قلبش بود …

******

شعر عاشقانه بوسه

حرف برای گفتن زیاد بود
وقت کم
“بوسیدمت ” …

******

هیچ چیز سر جایش نیست
مثلاً تویى که
الان
زیر این باران
باید کنارم باشى و
نیستى…
مثلاً منى که
تا الان
باید فراموشت می کردم و
نکردم…

******

دل نخواهم جان نخواهم، آنِ من کو؟ آنِ من ….

“مولانا”

******

سهم من از تو
دلتنگی بی پایانیست
که روزها دیوانه ام می کند
شب ها شاعر …

******

عشق
همین است
همین که
یک ذره از تو
می شود تمام من …

******

یک جور دوستت دارم
که بودنت را با هیچ کس عوض نمی کنم!

******

تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو
چیزی چون تورا
کم داشت

“سهراب سپهری”

******

شعر عاشقانه جدایی

نامه ات را هنوز میخوانم گفته بودی بهار می‌آیی …
می‌نویسم قطار اما تو … با کدامین قطار می‌آیی ؟!

******

العفو نخوان!
قبل از خدا باید کسی تو را ببخشد
که بعد از تو سنگدل ترین موجود
روی زمین شده است…

******

هرچه پل پشت سرم هست خرابش بنما!
تا بفکرم نزند از ره تو برگردم…

“شهریار”

******

یا ز آه نیم شب‌، یا از دعا، یا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد

“ملک الشعرا بهار”

******

هرجا سخن از جلوه آن ماه پری بود
کار من سودازده، دیوانه گری بود

“فرخی یزدی”

******

مهربان که می شوم
تمام شهر
می فهمند مرا بوسیدی…
“من”
به تمام
آدمهای مهربان دنیا
مشکوکم…!

******

خودمانیم، خدا هم شاعر بوده ..
حاضرم قسم بخورم صبح ها که تو
از زیر درختان راه می روی،
خدا آن بالا،
لای ابرها نشسته ،
دستهاش را زیر چانه‌ اش زده و
تو را نگاه می کند و
زیر لبش زمزمه می کند:
«رقصی چنین میانه‌ میدانم آرزوست..»

******

دلبران، دل می برند اما، تو جانم می‌بری…!

******

با آن همه دلداده دلش بسته ی ما شد
ای من به فدای دل دیوانه پسندش…

“سیمین بهبهانی”

******

صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا راه نمیدانی، یا نامه نمی خوانی!

******

صدا کن مرا

صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید

******

اگر تو نبودی
این کوچه
با کدام بهانه بیدار می‌شد
و این شب
با کدام قصه می‌خوابید؟

******

“تو را دوست دارم ”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …

“احمد شاملو”

******

خوش است خلوت اگر یار، یار من باشد

“حافظ”

******

از خاک ، مرا برد و به افلاک رسانید
این است که من معتقدم “عشق” زمینیست …

“فاضل نظری”

******

بمون ولی به خاطرِ غرور خسته‌ام برو
برو ولی به خاطرِ دل شکسته‌ام بمون

به موندن تو عاشقم، به رفتن تو مبتلا
شکسته ام ولی برو، بریده‌ام ولی بیا

چه گیج حرف می‌زنم، چه ساده درد می‌کشم
اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم!

تو را نفس کشیدم و به گریه با تو ساختم
چه دیر عاشقت شدم، چه دیرتر شناختم…

“عبدالجبار کاکایی”

******

ترک ما کردی ولی با هرکه هستی یار باش!

“وحشی بافقی”

******

همسر عزیزم
تنها نگاه کردن به چشمانت، لبخند به لب هایم می نشاند
و آغوش گرمت مایه آرامش من است
و با بوسه شیرینت در آسمان ها پرواز می کنم
و با لمس تنت بر فراز ابرها سیر می کنم
وقتی کنار تو هستم
احساس می کنم هر لحظه عاشق می شوم، بارها و بارها

******

هنوز هم نمی توانم باور کنم که واقعا اتفاق افتاده باشد
ما همدیگر را ملاقات کردیم و ناگهان تو
بخش خاص و مهم زندگی ام شدی
عزیزم
عشق تو باعث شادی هر روز من است.
دوستت دارم

******

شعر عاشقانه زیبا برای همسر
شعر عاشقانه زیبا برای همسر

زمانی که برای اولین بار دیدمت
از دور همانند فرشته بودی
وقتی نزدیک تر شدم
قلبم بیشتر و بیشتر به تپش افتاد
همان لحظه بود که فهمیدم
بقیه عمرم را عاشق تو خواهم بود
با لمس دستان تو همه زندگی ام دگرگون شد
و اکنون، برای همیشه می خواهم کنارت باشم.

******

عشق من نسبت به تو مانند دریای مواج است
عشقی عمیق و قدرتمند و جاودان
که در برابر طوفان ها و بادها و باران ها
همیشه زنده خواهد ماند
قلب های ما سرشار از پاکی و عشق هستند
و من با هر ضربان قلب بیشتر از قبل عاشقت می شوم

******

عاشقت هستم
عاشق هر آنچه هستی
عاشق هر آنچه انجام می دهی
تو بانوی جذاب زندگی ام هستی
فریبندگی و عشق تو زندگی ام را با ارزش کرده
تو عشق من و بهترین دوستم هستی
همسرم
همیشه عاشقت هستم!

دسته‌ها
شعر و ترانه

انعکاس حماسه فتح خرمشهر در آیینه شعر ؛ خرم آن شهر که در کشور دل جا دارد

حماسه خرمشهر حماسه ای شگفت، ژرف و تکان دهنده است. حماسه ای که همچون نگینی تابناک بر تارک مقاومت مردم این مرز و بوم می درخشد و قلبها را از شور و ایمان سرشار می سازد. این حماسه در قلمرو سحرانگیز شعر و ادبیات پایداری هم از جایگاه رفیع و ویژه ای برخوردار است.آثاری که در این مورد خلق شده با رویکرد اجتماعی افزون تری روبرو شده، تا جایی که برخی از این آثار در

شمار شاهکارهای ادب معاصر مرتبه ای ممتاز یافته اند وهمین منزلت موجب شده تا بر سر زبانها جاری شوند.
روانشاد دکتر سید حسن حسینی در شرح غزل “غریبانه” در کتاب گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، چنین نوشته است: “گرفتن یا گل کردن و به تعبیر اهل فرنگ”هیت” شدن یک شعر یا ترانه در گرو شرایط پیدا و پنهانی است که به سختی تن به همنشینی با هم می دهند. باید در غم از دست رفتن خرمشهر سوخته باشی تا برای همیشه این غزل پرویز بیگی با صدای حزن آور نوحه خوانان جنگ در دهلیز جانت طبل عزا و حماسه را به صدا درآورد. بیگی حبیب آبادی را باید با این غزل شناخت.”
در بررسی جلوه های حماسی خرمشهر می توان گفت که نخستین طیف از اشعار مربوط به حماسه خرمشهر، اشعاری است که مربوط به ایام غم انگیز سقوط این شهر می باشد. در این گونه اشعار، شاعر با بیان ستمی که به این شهر و ساکنان آن روا شده است لزوم جهاد تا پیروزی، یا همان شعار معروف دوران جنگ را یادآور می شود که: “جنگ جنگ تا پیروزی.”
همچنین بسیاری از شعرهای مربوط به حماسه خرمشهر سروده شاعرانی است که خود در میدانهای نبرد حاضر بوده اند. حضور بسیاری از شاعران در صحنه حماسه خرمشهر موجب شد تا جغرافیای این منطقه در شعرها حضوری پررنگ داشته باشد و مخاطب بتواند فضا را با تمام عظمت فاجعه یا حماسه یا هنگام سقوط یا فتح خرمشهر احساس کند. در اکثر آثار شاعران واژگانی که دارای حس گرم جنوبی است، مورد استفاده قرار گرفته است؛ همانند: شط نخل، خورشید، خرما، کارون، زخم، اروند، شقایق، کربلا، مرغان مهاجر، بلم، تشنه، ساحل، سوخته و…
بخش قابل توجهی از اشعار حماسه خرمشهر مربوط به ستایش پایمردی، شجاعت و ایستادگی خستگی ناپذیر آنان است، در این آثار به شهید محمد جهان آرا و شهید محمد حسین فهمیده به عنوان نماد ایستادگی نگریسته شده و این شخصیتها مورد تحسین قرار گرفته اند.
از حیث قالب هم می توان گفت که اغلب قالبها، قالبهای متداول شعر همچون غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و آزاد به استقبال این مفهوم شتافته اند. آن چه در پی می آید یادی و نگاهی است به سروده هایی که هر یک سندی ارزنده و ماندگار از حماسه ای سرخ و باشکوه است و البته ذکر آثار تمامی شاعران که در این عرصه رسالت خویش را به انجام رسانیده اند، میسر نمی باشد که جای پوزش بسیار دارد.

? حسین اسرافیلی:
باز خونین شهر ما، خرم شود
باز هر گلدسته ای پرچم شود

? محمود اکرامی:
شهری که می گویند شهر خورشید باشد، همین جاست
شهری که یوسف در آن جا ترس از برادر ندارد

? قیصر امین پور
تو همچون غنچه های چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مگر راه حیات جاودان را
تو از فهمیده ها، فهمیده بودی

? آرش بارانپور:
آه این کشف جاودان خونین شهر را/ با کدام زبان باید سرود؟/ بگذار جهان بداند/ بر این قوم قهرمان چه گذشته است/ بر خرمشهر/ که درود عشق، هزاران بار/ بر خاک مقدس و پاکش باد…

? نادر بختیاری:
با این که هزار بار ویران شده ای
در خاطر ما هنوز خرمشهری

? پرویز بیگی حبیب آبادی:
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه

? تیمور ترنج:
هنوز هم از بندرگاه/بوی عرق تن کارگران می آید/باز گشته ایم/تا این زخمی را/که بر گرده خونین خاکمان نشانده اند/التیام دهیم

? کاظم جیرودی:
خرم آن شهر که در کشور دل جا دارد
کوچه ای پر زگل لاله حمرا دارد

? احمد زارعی:
شهیدم! محمد! برادر! منم
که در شهر خونین قدم می زنم

? مجید زمانی اصل:
خرمشهر!/هرگز از خاطر نخواهیم برد/صمیمیت سیال تو را/ بوی نخلی کتفهایت را و شرجی ات را…

? حمید سبزواری:
به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر
به پای صبر زراهی دراز آمده ایم

? محمود شاهرخی:
الا شهرخرم، الا شهر خون
که شد از ستم خاک تو لاله گون

? بهمن صالحی:
غم عظیم دل ما به دور شد زین فتح
که جان مام وطن باد از شما مسرور

? محمدرضا عبدالملکیان:
مژده فتح خرمشهر/در ساعت چهار بعد از ظهر/در خیابان آزادی/غریو شادی در طوفان حنجره ها/ و اشک زلال شوق/در سپیده چشمان شهر…

? علی عدالتی:
الا شهر حماسه، شهر خرم
تو را دست خدا آزاد کرده است

? همایون علیدوستی:
ای چشمهایت تا ابد بیدار، خرمشهر
وی کوه عزمت همچنان ستوار، خرمشهر

? ناصر فیض:
خانه ام روزی در این جا بود و نیست
آن طرف همسایه ما بود و نیست

? مشفق کاشانی:
نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح
آنچه در پیکار، شیران دلاور دیده اند

? سپیده کاشانی:
ای شهر خرم شهر، ای خاک گهرخیز
ای سینه، پر آذرت از غصه لبریز

? شیرینعلی گلمرادی:
به شهر سوخته سرفراز می گویم
که ایستاده چنین در فراز می گویم

? یدا.. گودرزی:
ای شهر همیشه سبز و خرم
از خاطره ها نمی شوی گم

? محمدعلی محمدی:
خرمشهر/دستان اهتمام پر از خالی/چشمان انتظار نمکسود/دلهای داغدار/شگفتا/امیدوار مثل اوان جنگ/این جا هنوز جنگ به پایان نمی رسد…

? امید مسعودی:
… شهری که درآمد و شد کهکشانی از ستاره های خون آلود/پیروزی را معنا کرد/و استقامت را تفسیر/هنوز هم میل بودن دارد/خرمشهر

? علی موسوی گرمارودی:
بلند آستان، شهر خونین ما
ز تو خرم، آیین ما، دین ما

? سیمیندخت وحیدی:
آه خونین شهر من، ای شهر من
دشمنت کی می رهد از قهر من

? محمدرضا یاسری(چمن):
گر چه کارون باشد از ما تشنه تر بر آب عشق
همچو خرمشهر جاری آب دارد تاب عشق؟
? و…

? کامران شرفشاهی

دسته‌ها
شعر و ترانه

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

سعی کنید حتما این روز را به کودکان خود تبریک بگویید و با یک هدیه کوچک او را شاد کنید. مطمین باشید او دوست دارد در این روز خوش بگذراند.

اکثرا در مهد کودک ها برای روز جهانی کودک ۱۶ مهر به دنبال شعرهای زیبایی برای روز جهانی کودک هستند. در این بخش از رسانه۷ چند نمونه شعر روز جهانی کودک را در اختیارتان می گذاریم.

شعرهای زیبا برای روز جهانی کودک

سعی کنید این شعر ها را با کودکان کار کنید تا به خوبی به ان مسلط شوند. همچنین یک جشن در حد توانتان برای کودکانتان ( چه فرزند خود ، چه بچه های مهد کودکتان ) بگیرید.

 

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

 شعری زیبا برای روز جهانی کودک

امروز یه روز خوبه

روز قشنگ کودک

تبریک میگم بچه ها
روز شما مبارک

سالم باشید شاد باشید

گل های باغ امید
خرّم و آزاد باشید

کاشکی  همیشه باشه
خنده روی لباتون

شادی همیشه مهمون
باشه توی دلاتون

بازم میگم بچه ها
روز شما مبارک

تمام روزهای خوب
روز قشنگ کودک

******

شعری زیبا برای روز جهانی کودک, شعر زیبا در مورد روز جهانی کودک,متن زیبا برای روز جهانی کودک , سرود روز جهانی کودک , سرود روز کودک  , شعر روز کودک , شعر روز جهانی کودک , شعرهای کودکانه , شعر در مورد کودک , شعرهای زیبا برای روز جهانی کودک

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

شعر زیبا برای روز جهانی کودک

امروز چه روز خوبیست                    روز قشنگ کودک

 روز جهانی توست                           باشد بر تو مبارک

      پوست هر کی یه رنگه                      سرخ و سیاه و سفید

  هر آدمی را خدا                             به یک شکلی آفرید

      اگر باشیم متحد                              جهان میشه گلستان

ما همه را دوست دارم                      ما بچه های ایران

******

شعری زیبا برای روز جهانی کودک, شعر زیبا در مورد روز جهانی کودک,متن زیبا برای روز جهانی کودک , سرود روز جهانی کودک , سرود روز کودک  , شعر روز کودک , شعر روز جهانی کودک , شعرهای کودکانه , شعر در مورد کودک , شعرهای زیبا برای روز جهانی کودک

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

 شعر زیبا در مورد روز جهانی کودک

من کودکم یاد آور بهاران
روشن تر از رخسار سبزه زاران
می آیم از کانون عشق و ایمان
از سرزمین ایران، از سرزمین ایران، از سرزمین ایران

دامان او، دامان اولینم
والاترین گهواره ی یقینم
در گوش جان آواز جویبارش
لالای دلنشینم …

از کوه او آزادگی گرفتم
از چشمه سارش سادگی گرفتم
دور از غرور، از شاخه های پر بار
افتادگی گرفتم، افتادگی گرفتم

ایران!  تو آن خرم ترین بهشتی
با آب و خاکت، روشنی سرشتی
با خط خوانا در کتاب تقدیر
تاریخ را نوشتی … تاریخ را نوشتی …

در دامنت آموختم الفبا
خواندن، نوشتن، حرف و صوت و آوا
پروردی ام با مهر و تندرستی
از جان و تن توانا

ایران، تو را همواره می پرستم
من نونهالم، ریشه در تو بستم
ای مادر آزاده،  از تو زادم
از هستی تو هستم …

******

شعری زیبا برای روز جهانی کودک, شعر زیبا در مورد روز جهانی کودک,متن زیبا برای روز جهانی کودک , سرود روز جهانی کودک , سرود روز کودک  , شعر روز کودک , شعر روز جهانی کودک , شعرهای کودکانه , شعر در مورد کودک , شعرهای زیبا برای روز جهانی کودک

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

متن زیبا برای روز جهانی کودک یا شعر جهانی روز کودک

تبریک تبریک تبریک

بیایید همه بچه های عالم

گوش بدید به حرفم

بخونیم یک صدا با هم ترانه

هممون شادمانه

به هم نزدیک میشه دلهای ما باز

دلها در حال پرواز

نژاد و رنگ و پوست تنها بهانه ست

محبت چاره ساز است

همه ی کودکان خلق خداییم

از پلیدی جدایم

شعار ما همه باشد تکاتک

برای روز کودک

 مورد داشتیم … -سری دوم

******

شعری زیبا برای روز جهانی کودک, شعر زیبا در مورد روز جهانی کودک,متن زیبا برای روز جهانی کودک , سرود روز جهانی کودک , سرود روز کودک  , شعر روز کودک , شعر روز جهانی کودک , شعرهای کودکانه , شعر در مورد کودک , شعرهای زیبا برای روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

شعر امید فردای ما برای روز جهانی کودک

رنگ و وارنگه دنیا
خیلی قشنگه دنیا

چونکه دوبار آمد
خورشید خانم زیبا

زودباش بلندشو ازخواب
بازی بکن روی تاب

آغاز شده دو باره
یک روز خوب خدا

روز شما مبارک
ای کودکان دانا

باعث افتخارید
امید فردای ما

الهی صد ساله بشید
در همه جای دنیا (۱)

******

شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک
شعرهای زیبا درمورد روز جهانی کودک

امیدواریم از این ۵ شعر زیبا برای روز جهانی کودک در مجله اینترنتی پارسی وان خوشتان آمده باشد.

دسته‌ها
شعر و ترانه

شعر مبعث پیامبر اکرم حضرت محمد (ص)

پیامبر اکرم (ص) به رسالت مبعوث شد تا عالمی از تاریکی به سوی نور رهنمون شود. در ادامه چند شعر مبعث برایتان آورده‌ایم که با زمزمه آن حلاوت عید مبعث را بر خود دوچندان کنید.

شعر مبعث پیامبر اکرم (ص)

از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید

یا نخستین حرف قرآن کریم آمد پدید

صوت اقرأ بسم ربک مى‌رسد بر گوش جان

یا که از کوه حرا خلق عظیم آمد پدید

بانگ توحید است از هرجا طنین افکن به گوش

فانى اصحاب شیطان رجیم آمد پدید

سید امى لقب بر دست قرآن مى‌رسد

یا به گمراهان صراط مستقیم آمد پدید

فاش گویم عقل کل فخر رسل مبعوث شد

آن که گردد ز اعجازش دو نیم آمد پدید

قصه لولاک باشد شاهد گفتار من

یعنى امشب عالم آرا از قدیم آمد پدید

در حرا بر مصطفى امشب شد از حق جلوه گر

آن چه اندر طور سینا بر کلیم آمد پدید

نغمه اللّهُ اکبر از حرا تا شد بلند

بت پرستان را به تن لرزش ز بیم آمد پدید

گر قریش او را یتیمش خواند اما در جهان

بس شگفتى‌ها ازین دُرّ یتیم آمد پدید

منجى نوع بشر داراى آیات مبین

صاحب خلق خوش و لطف عمیم آمد پدید

گفته «ما اوذى مثلى» به عالم روشن است

پیشواى خلق با قلب سلیم آمد پدید

بود اگر باغ جهان پژمرده از طوفان جهل

حال بر این بوستان خرم نسیم آمد پدید

گشت مبعوث آن که عالم زنده شد از کیش او

فاش گویم محیى عظم رحیم آمد پدید

حب و بغض او نشانى از بهشت و دوزخ است

قصه کوته، صاحب نار و نعیم آمد پدید

زد تفال «ثابت» از قرآن به نام مصطفى

حرف بسم الله الرحمن الرحیم آمد پدید

داستان بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص)

 

شعر مبعث ، شعر درباره مبعث ، شعر بعثت پیامبر

 

❆❆❆شعر مبعث پیامبر❆❆❆

 

آفتابِ عالم آرا آفتابی می‌کند

با اشعه رنگ دلها را شهابی می‌کند

این چه دریاییست اعجازی حسابی می‌کند

چشم هر بیننده‌اش را نقره آبی می‌کند

خود دل است این، دلبر است این، رهنما و رهبر است

این رسول حق محمّد، حضرت پیغمبر است

کوه نور و صخره‌هایش خم شده در سجده‌اش

آشنا غار حرا با نغمه‌‌ هر سجده‌اش

بوته‌های این بیابان گوییا در سجده‌اش

می‌کند هم خاک و باد و آب و آذر سجده‌اش

کیست این جبریل دارد می به جامش می‌دهد

هم خدا، هم مکه، هم هستی، سلامش می‌دهد

نقش پیشانی او تک بیتی از دنیا غزل

رنگ چشمانش زند طعنه به شهد و بر عسل

ابروانش فارغ از هر گونه امثال و مثل

بر لبش طراحی حی علی خیر العمل

کینه‌های مانده در دل با اخوت ختم شد

تا که با دست محمد این نبوت ختم شد

عید مبعث آمد و دیده چراغانی شده

دیو جهل و ناامیدی سخت زندانی شده

عرش بنشسته به فرش و فصل مهمانی شده

روح ما با ذکر احمد روح روحانی شده

لحظه‌ پرواز آمد بال‌ها را باز کن

شادی بعثت بدین پرپر زدن آغاز کن

 

عکس پروفایل عید مبعث بدون واترمارک

❆❆❆شعر مبعث پیامبر❆❆❆

نور عترت آمد از آیینه‌ام

کیست در غار حرای سینه‌ام

رگ رگم پیغام احمد می‌دهد

سینه‌ام بوی محمد می‌دهد

من سخن گویم ولی من نیستم

این منم یا او ندانم کیستم

جبرییل امشب دمد در نای من

قدسیان خوانند با آوای من

ای بتان کعبه در هم بشکنید

با من امشب از محمد دم زنید

از هوا گلبانگ تهلیل آمده

دیده بگشایید جبریل آمده

مکه تا کی مرکز نا اهل‌هاست

پایمال چکمه بوجهل‌هاست

مکه دریای فروغ وحی شد

بت پرستان بت پرستی نهی شد

روز، روز مرگ ظلم و ظالم است

بانگ نفرت مرد ، اقرا حاکم است

یا محمد منجی عالم تویی

این مبارک نامه را خاتم تویی

انبیا مشعل ز تو افروختند

وز دمت پیغمبری آموختند

غیرت و مردانگی آیین توست

عزت زن در حجاب دین توست

بر همه اعلام کن زن برده نیست

برده مردان تن پرورده نیست

خاتم توحید در انگشت تو

حق به پیش روی و حیدر پشت تو

ما تو را زهرای اطهر داده‌ایم

شیر مردی مثل حیدر داده‌ایم

ما تو را دادیم در بین همه

یک خدیجه یک علی یک فاطمه

 

❆❆❆شعر مبعث پیامبر❆❆❆

شکفته غنچه دین در دل غار

ز کوه نور آید عطر گلزار

گل افشان شد همه دشت و بیابان

شکوفه سر زد از بام وز دیوار

رسیده موسم انگیزشی نو

شنود گفته‌های ناب دادار

شده وقت رسالت یا محمد

رسد وحی و ندا از سوی دادار

محمد در حرا مبعوث حق شد

ز سیمایش نبوت شد پدیدار

ز عید مبعث از شادی چه مستیم

صلوات بر محمد می‌فرستیم

حرا در انتظار انقلاب است

دگر وقت شکست دیو خواب است

پی راز و نیازهای شبانه

محمد سینه‌اش پر التهاب است

میان قوم جهل و کفر و الحاد

هم اینک موعد یک انتخاب است

به پایان آمده عمر جهالت

اوان پویش و وقت صواب است

ز کوه آمد ندا اقرا محمد

زمان بعثت و روز خطاب است

ز عید مبعث از شادی چه مستیم

صلوات بر محمد می‌فرستیم

زمان بعثت فردی امین است

کسی که در رسالت بهترین است

ندا آمد ز حق سوی محمد

همو که صاحب علم‌الیقین است

خطاب آمد به احمد از دل کوه

بخوان اقرا کنون آغاز دین است

به نام خالق ارض و سماوات

به نام او که رب‌العالمین است

ز عید مبعث از شادی چه مستیم

صلوات بر محمد می‌فرستیم

محمد خاتم پیغمبران شد

محمد بهترین خلق جهان شد

گرفته از خدا امر رسالت

کزو قرآن و عترت جاودان شد

محمد صاحب لطف و کرامت

که اعجازش کتاب آسمان شد

چهل از عمر ناب او گذر کرد

که مبعوث خداوند جهان شد

به جنبش پرچم اسلام احمد

به دوش مهدی صاحب زمان شد

ز عید مبعث از شادی چه مستیم

صلوات بر محمد می‌فرستیم

شاعر: بهروز رها

 

دسته‌ها
شعر و ترانه

یک شعر زیبا، به مناسبت عید قربان

دانلود پوستر عید قربان یک شعر زیبا، به مناسبت عید قربان

برای دانلود پوستر، روی تصویر کلیک کنید

بندگی کن تا که سلطانت کنند … تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حیوانی سزاوار تو نیست  … ترک این خو کن که انسانت کنند

چون نداری درد، درمان هم مخواه  … درد پیدا کن که درمانت کنند

بنده ی شیطانی و داری امید … که ستایش همچو یزدانت کنند؟!

سوی حق نارفته چون داری طمع؟ … همسر موسی بن عمرانت کنن

شکر و تسلیم سلیمانیت کو؟ … ای که می خواهی سلیمانت کنند

از چَهِ شهوت، قدم بیرون گذار … تا عزیز مصر و کنعانت کنند

بگذر از فرزند و مال و جان خویش … تا خلیل الله دورانت کنند

سر بنه در کف برو در کوی دوست … تا چو اسماعیل قربانت کنند

در ضلالت مانده ای چون سامری … آرزو داری که لقمانت کنند

چشم لاهوتی اگر داری بیا … تا به بزم قرب مهمانت کنند

چون علی در عالم مردانگی … فرد شو تا شاه مردانت کنند

همچو سلمان در مسلمانی بکوش … ای مسلمان تا که سلمانت کنند

تا توانی در گلستان جهان … خار شو تا گل به دامانت کنند

همچو خاک افتادگی کن پیش از آن … که به زیر خاک پنهانت کنند

خوانده ای گر تو یحب الصابرین … صبر کن تا از محبانت کنند

با یتیمان مهربانی پیشه کن … تا پس از تو با یتیمانت کنند

همچو ذاکر ذکر حق کن روز و شب … تا مگر از اهل ایمانت کنند

کلیات خزائن الاشعار، ص ۲۸

دسته‌ها
شعر و ترانه

شعر و اشعار کوتاه و زیبا در مورد ولادت امام رضا

شعر و اشعار کوتاه و زیبا در مورد ولادت امام رضا

ضامن آهو

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

.

.

.

.

.

   یا امام رضا(ع)

ای که چون من هزارها داری

آسمانی پُر از دعا داری

دستهایم دخیلتان هستند

بسکه دستِ گره گشا داری

از گدا هم کریم میسازی

بسکه اعجاز کیمیا داری

من هوای تورا به سر دارم

تو هوای دلِ مرا داری

هرچه بیمار هم بیاید باز

تو برایِ همه دوا داری

دلشکسته کسی به من میگفت:

خوش به حالت امام رضا داری

 

در ِ این خانه را زدم عشق است

کفتر جلدِ مشهدم عشق است

 

ما ندیدیم بام از این بهتر

هیچ جا احترام از این بهتر

آهوی دام ِ آهویت هستم

نیست صیاد و دام از این بهتر

از تهِ دل سلام همسایه

ای سلام اَلْسلام از این بهتر

با جُزامی ، غلام ، همسفره

من ندیدم مرام از این بهتر

برتر از حاکمی ، سلیمانیست

تو بگو که کدام از این بهتر

نوکر خانه ی تو باشم من

که نباشد مقام از این بهتر

 

غیر نوکر شدن چه میخواهم؟

جز کبوتر شدن چه میخواهم؟

 

باز دارم به سر هوای ضریح

دل من تنگ شد برای ضریح

دوست دارم رها شوم از خود

در میان سر و صدای ضریح

دستهایِ پر از تمنایی

میخورد رویِ حلقه های ضریح

میشود خوبتر خدا را دید

در همان یا رضا رضای ضریح

واجب است به هر عاشق

سجده ی شکر پیش پای ضریح

 

حرم ثامن الحجج رفتم

میلیون مرتبه به حج رفتم

 

اشک با من سرود غم با تو

نوحه ی گریه دار و دَم با تو

گفتن شعر ِ روضه ها با من

جلوه دادن به محتشم با تو

ناله از دل زدن بُوَد با من

کربلا کردن دلم با تو

گذری کن شبی به روضه ی ما

چشم با این گدا، قدم با تو

دست با من ، به سر زدن با من

زدن ِخیمه و علم با تو

روضه خواندن برای تو با من

گریه های مُحَرمم با تو

 

روضه خواندی تو ای امام غریب

جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب

 

جَدِّ مارا سوارها کشتند

بین گودال بارها کشتند

جَدِّ ما یک نفر ولی اورا

لشگری از هزارها کشتند

نعل ها گرد و خاک میکردند

جَدِّ مارا غبارها کشتند

خواهرش را پس از بریدن سر

خنده ی نیزه دارها کشتند

 

وای از عصر ِ روز ِ دهم

وای از ضربه ی دوازدهم

(جواد پرچمی)

دسته‌ها
شعر و ترانه

متن مولودی ولادت امام رضا (ع) – قربون نقاره خونش

 متن مولودی ولادت امام رضا (ع) – قربون نقاره خونش

قربون نقاره خونش / نغمه داوودی میاد

نسیم سحر گاهیش / داده دل ما رو به باد

صحن گوهر شادش هم / شبیه بین الحرمین

پرچم رو گنبدش / به سمت جنت الحسین

هر کی با کسی خوشه / من دلخوشیم امام رضاست

همه مدینه است برا من / هم نجف و کرب وبلا

کوه نور مشرقت / چون عاشق بی مثله

نه فقط برای ماست / که عشق بین الملله

تو بساط عاشقی / یه کفتر هوایی ام

میخونم نفس نفس / تا به ابد رضایی ام

علی علی علی علی

کفترهای گنبدش / نامه بر عرش خدان

زائرای حرمش / مسافر کرب و بلان

حرمش باغ بهشت / تو سرنوشت کعبه ماست

به بهونه اش به خدا / دلم شده خدا شناس

علی علی علی علی

دسته‌ها
شعر و ترانه

متن مولودی خوانی میلاد امام رضا(ع)

دل تو حرمه

شب نزول کرمه

عالم بدونه

جشن ولی نعتمه

سلطان خراسان

برکت خان خراسان

بارون الهی می باره

از تو آسمان خراسان

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

اومد ترانه نفس بارون

دلیل غم دل مجنون

لیلی صد لیلی

والله جون هر چی مرده آقا جون

میخوامت آقا من دلخون

دوستت دارم خیلی

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

نور نبوی

همه شوکت علوی

حق جلوه گر از جمال ماه رضوی

جانان رسوله

تموم هستی بتوله

همینو بگم تو حریمش

ابوفاضل اذن ذخوله

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

برده دل و نغمه هو هو

یا حضرت سلطان

مولا به حق چشای پر الماس

منو ببر حرم عباس

یا حضرت سلطان

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

من مست توأم

همیشه پا بست توأم

عمریه که من

نوکر در بست توأم

ای صاحب قلبم

آره دلمو به تو بستم

راست و حسینی  بگم آقا

که عبد مادر تو هستم

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

زهرا رمز شب اول قبرم

همه میدونن من اون ابرم

که بر تو می بارم

زهرا بی بی بده همه رو مادر

تو جشن ولادت حیدر

که من به دل دارم

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

دسته‌ها
شعر و ترانه

اشعار میلاد امام رضا (ع)

اشعار میلاد امام رضا (ع)

تولد امام رضا(ع), مولودی ولادت امام رضا, اشعار مولودی علی ابن موسی الرضا(ع)

اشعار میلاد امام رضا (ع)

 سیدی هر چه بودم و هستم
به ضریح تو دست دل بستم

تو رئوفی و من زمین‌خورده
تو بلندی و من همه پستم

بس که بگرفته‌اید تحویلم
فکر کردم که از شما هستم

عهد بستم دگر گنه نکنم
باز هم عهد خویش بشکستم

عوض آنکه دست رد بزنی
باز بگرفتی از کرم دستم

روز اول اجازه‌ام دادید
بر شما خانواده پیوستم

آتش ار سوزدم نمی‌فهمم
بس که از کوثر تو سرمستم

نگـذاری برنـد در نـارم
به همه گفته‌ام رضا دارم

 

اشعار تولد امام رضا(ع), مولودی ولادت امام رضا

 اشعار میلاد امام رضا (ع)

 تو ولی خدای منانی
تو به کل وجود سلطانی

تو کلام خدا به نطق کلیم
تو به درد مسیح درمانی

بس که آقا و مهربان استی
ضامن آهوی بیابانی

ما همه قطره‌ایم و تو دریا
ما همه تشنه و تو بارانی

به خدا ای چراغ ‌و چشم نبی
که تو چشم و چراغ ایرانی

هر دلی برتو یک خراسان است
گرچه خود در دل خراسانی

کس نداند غریب طوس تو را
که تو خود ضامن غریبانی

من به کویت پناه آوردم
عـوض گـل، گناه آوردم

 

اشعار تولد امام رضا(ع), مولودی ولادت امام رضا

اشعار میلاد امام رضا (ع) 

 ای ملایک کبوتر حرمت
چشم آدم به گندم کرمت

نه خراسان فقط،که ملک خداست
عالمی زیر سایۀ علمت

تو مسیحای آل فاطمه‌ای
که مسیحا دمد ز فیض دمت

حرم قدس کبریا گردید
به خراسان رسید تا قدمت

قاتلت را نمی‌کنی نومید
به جوادت اگر دهد قسمت

همۀ زندگانی‌ام این است
که دهم جان به‌ گوشۀ حرمت

هم ملک زائر تو، هم انسان
هم عرب سائلند، هم عجمت

هر که یک بار بر تو آرد رو
تو سه نوبت کنی زیارت او

topnaz