دسته‌ها
شعر و ترانه

متن مولودی خوانی میلاد امام رضا(ع)

دل تو حرمه

شب نزول کرمه

عالم بدونه

جشن ولی نعتمه

سلطان خراسان

برکت خان خراسان

بارون الهی می باره

از تو آسمان خراسان

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

اومد ترانه نفس بارون

دلیل غم دل مجنون

لیلی صد لیلی

والله جون هر چی مرده آقا جون

میخوامت آقا من دلخون

دوستت دارم خیلی

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

نور نبوی

همه شوکت علوی

حق جلوه گر از جمال ماه رضوی

جانان رسوله

تموم هستی بتوله

همینو بگم تو حریمش

ابوفاضل اذن ذخوله

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

برده دل و نغمه هو هو

یا حضرت سلطان

مولا به حق چشای پر الماس

منو ببر حرم عباس

یا حضرت سلطان

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

من مست توأم

همیشه پا بست توأم

عمریه که من

نوکر در بست توأم

ای صاحب قلبم

آره دلمو به تو بستم

راست و حسینی  بگم آقا

که عبد مادر تو هستم

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

زهرا رمز شب اول قبرم

همه میدونن من اون ابرم

که بر تو می بارم

زهرا بی بی بده همه رو مادر

تو جشن ولادت حیدر

که من به دل دارم

یا ضامن آهو مددی یا ضامن آهو

دسته‌ها
شعر و ترانه

حال من بی تو خراب است کجایی آقا شروع دوباره ، شعر امام زمان

 

شروعی دوباره شاید …..

شاید شروعی برای نوشتن در این روز باشکوه!

مهدی جان
اگر حجاب ظهورت
وجود پست من است
دعا نما که بمیرم
چرا نمی آیی…

حال من بی تو خراب است کجایی آقا
نقش من بی تو برآب است کجایی آقا
عمر بیهوده من بی تو چه ارزد تو بگو
زندگی بی تو سراب است کجایی آقا

دل غمگین مرا کی تو عنایت بکنی
منتظر بهر جواب است کجایی آقا
تا که از در برسی رخ بنمایی تو به من
دل من در تب و تاب است کجایی آقا
از غم دوری تو هر نفس ای راحت جان
گریه بی حد و حساب است کجایی آقا
داستان غم هجران تو ای یوسف من
قدر یک کهنه کتاب است کجایی آقا
چه شود گر نظری بر من بیچاره کنی
یک نظر بر تو صواب است کجایی آقا

 

به خدا طاقت هجران دگرم نیست بیا

 

به خدا طاقت هجران دگرم نیست بیا
غیر خوناب جگر در بصرم نیست بیا
سوی دلدار پریدن هوسی دیرین است
لیک در کنج قفس بال و پرم نیست بیا
پر پروانه به سوز غمت عادت دارد
به خدا واهمه ای از شررم نیست بیا
زار و بیمارم و رنجور ز بد عهدی عشق
با چنین حال طبیبی به برم نیست بیا
سینه ام مهبط عشق و دل من خانۀ توست
پر بهاتر گهری زین گهرم نیست بیا
از خداوند تو را محض خدا خواسته ام
غیر وصل تو هوایی به سرم نیست بیا
تا مگر وصل تو فریاد رسد عاشق را
مأمنی غیر سکوت سحرم نیست بیا

.۳۰beshgh

دسته‌ها
شعر و ترانه

اشعار میلاد حضرت علی اکبر(ع)

 

اشعار میلاد حضرت علی اکبر(ع)،ولادت حضرت علی اکبر (ع),شعرهای ولادت,مولودی تولد حضرت علی اکبر

اشعار ولادت حضرت علی اکبر

 

یا رب این صوت محمّد یا صدای اکبر است
روی ماه احمد است یا لقای اکبر است

 

چون شبیه حضرت طه است خلق و خوی او
زین جهت مدح پیمبر خود ثنای اکبر است

 

خوی احمد را خدا فرمود اگر خلق عظیم
وصف این آئینه احمد نمای اکبر است
برتر از بیت الحرام است این حریم کربلا
چون گلشن آغشته با خون خدای اکبر است

 

داد قربانی بسی در کربلا ذات حسین
لیک حال او دگرگون در منای اکبر است

 

شد صفاو مروه اش ، سعی و تکاپوی حسین
زینبش لبیک گویان بر ندای اکبر است

 

داد جان خود حسین آن گه که اکبر شد جدا
گر نفس آید هنوزش ، از صدای اکبر است

 

از لب عطشان اکبر ، خشک شد کام حسین
عقل حیران از حدیث کربلای اکبر است

 

نور یزدان  است اگر چه نور چشم فاطمه
تیره چشمانش و لیکن در عزای اکبر است

 

گفت بعد از تو علی جان گردد این دنیا خراب
قصه لولاک مصداقش فنای اکبر است

 

در حریم قرب حق ساقی علی مرتضی است
احمد اندر کربلا ساقی برای اکبر است

 

شد به زیر پای ثارالله جسمش تکیه گاه
عالم هستی حسان در زیر پای اکبر است

 

شعر میلاد حضرت علی اکبر,شعر روز جوان,اشعار ولادت حضرت علی اکبر

 شعر میلاد حضرت علی اکبر

 

در بیت حسین بن علی جشن وسرور است
میلاد عزیزی زسراپرده ی نور است

 

لیلا به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی مولا غم واندوه بدور است

 

او اکبر اولاد علی نام حسین (ع)است
برخلقت او خالق دادار فخور است

 

با دیدن رویش همه در حال تحیر
در چشم همه روی پیمبر به ظهور است

 

آتیه نشان داد که آقا علی اکبر
از حیث عمل در ره جدش به عبور است

 

از قول معاویه شده ثبت به تاریخ
لایق به خلافت علی آن ماه فکور است

 

تمرین اذان می کند از کودکی خویش
در کرببلا صوت اذانش به وفور است

 

روزی که به دنیا زده پا روز جوان است
تبریک همه در طبق شادی وشور است

 

تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب
عیدی زسوی سرور ما اذن حضور است

 

مولودی ولادت حضرت علی اکبر,شعر و ترانه,اشعار مذهبی

ولادت حضرت علی اکبر (ع)

 

برجلوه و اجلال محّمد صلوات
برچهره و تمثال محّمد صلوات

دیدند چو رخسار علی اکبر را
گفتند که برآل محّمد صلوات
آئینۀ غرق نور ایزد آمد؟
یاجلوه ای از بهشت سرمد آمد
با دیدن اکبرش چنین گفت حسین
یکبار دگر بوی محمّد آمد

در دست حسین چون که گوهر دادند
آئینه ای از روی پیمبر دادند
بشکفت گُل خنده به لبها ، که به او
از گلشن جنّت علی اکبر دادند

 

ولادت حضرت علی اکبر (ع),شعرهای ولادت,مولودی تولد حضرت علی اکبر

 شعر میلاد حضرت علی اکبر

 

امشب مدینه ، خبری پیچیده
تو باغ طاها ، ثمری رسیده
رو دست خورشید ، قمری خوابیده
هر کی امشب حاجت داره ، اگه که چشماش می باره
اگه که یاری نداره ، دستاش و بالا بیاره
آخه امشب شب میلاده ، آقامون علی اکبره
همون که خلق و مرامش ، خیلی شبیه پیغمبره
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر
عسل ز شهد ، لب علی خورد
شبیه این گل ، عالم نیاورد
ماه جمالش ، دل از عمو برد
میگه با ایما اشاره ، خورشید با ماه و ستاره

 

باز انگار توی مدینه ، ثانی احمد اومده
بدونید اومد رفیق و ، شاگرد رزم ابالفضل
همونی که هست تو جنت ، شریک بزم ابالفضل
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر

beytoote

دسته‌ها
شعر و ترانه

اشعار ولادت امام علی (ع)

شعر ولادت حضرت علی,میلاد امام علی,مولودی ولادت حضرت علی

اشعار ولادت امام علی (ع)

میلاد آن ولیّ اعلا/میلاد مقتدای دلها
میلاد نور چشم طاها/مبارک مبارک

از همه سر یا حیدر/دل و دلبر یا حیدر
ای سَروَر یا حیدر یا حیدر

نور حیّ ازلی یا علی/یا علی
فردی و بی بدلی یا عل/یا علی
بر خلایقی ولی یا علی/یا علی
یا علی یا علی یا علی/یا علی/ یا علی یا علی

هر کس که اهل آسمونه/قدر این شبارو میدونه
مثل ملائکه میخونه/یا حیدر یا حیدر
مولود ِ بیت الله/وجه الله،عین الله
ای صفدر یا حیدر یا حیدر

کعبه ی وفا تویی یاعلی/یا علی
مروه و صفا تویی یا علی/یا علی
جان مصطفی تویی یا علی/یا علی/یا علی یا علی
یا علی یا علی یا علی/یا علی/ یا علی یا علی

زن و مرد شیعه با بصیرت/با حجاب و با عفاف و غیرت
میکنن پیروی از امامت/با عزت با عزت
کن دعا با تقوی شیم/که عزیز زهرا شیم
ای سَرور یا حیدر یا حیدر

روح هر عبادتی یا علی/یا علی
لطف بی نهایتی یا علی/یا علی
سیدی عنایتی یا علی/یا علی/یا علی یا علی
یا علی یا علی یا علی/یا علی/ یا علی یا علی

شعر ولادت حضرت علی, میلاد امام علی

علیست مرغ حق و کعبه آشیانۀ اوست
حریم عشق پر از دلنشین ترانه اوست

پس از گذشت زمانها هنوز گوش بشر
بنغمه های دل انگیز و عاشقانه اوست

زلال چشمه زمزم کجا و اشگ علی
صفای این حرم از گریۀ شبانه اوست

علیست محرم اسرار رب بی همتا
کلید دار عطابخش هر خزانۀ اوست

بهشت ماحضر سفرۀ عطای علیست
جحیم سوزش یک ضرب تازیانۀ اوست

وسیلۀ کرم ذات حق یدالله است
خدای هر چه ببخشد علی بهانه اوست

علی به پلۀ آخر رسید در ایمان
نبی سراست و علی پا تا بشانۀ اوست

علی است خانه یکی با خدای بی همتا
درون بیت خدا زادگاه وخانه اوست

علی است فرد نمودار خلقت کامل
که عقل در عجب از خالق یگانه اوست

مقام صید علی برتر از تفکر ماست
چو بی نظیر بعالم غم زمانۀ اوست

تو صید شیرخدا بین که روبهی مکار
بقصد کشتن زهرا در آستانۀ اوست

حسان معرف الله شد ولی الله
چو در تمام صفات علی نشانه اوست

میلاد حضرت علی,اشعار ولادتی حضرت امیر المومنین 

اشعار ولادت امام علی (ع)

 از ابتدای صبح ازل مقتدا علیست
تا انتهای شام ابد رهنما علیست

حبل المتین محکم و برهان قاطع است
لوح و قلم علیست قدر تا قضا علیست

دریای عشق و موج بلا…ما مسافریم
ساحل علی و کشتی علی ناخدا علیست

جاری ترین ترانه ایمان و آبرو
شبگرد دلشکسته درد آشنا علیست

از خود به خود بیا زعلی تا خدا برس
نور خدا و آینه حق نما علیست

بغضش چو دوزخ است و بهشت است مهر او
سکان عرش و چشمه اب بقا علیست

روح عبادت است و بلندای معرفت
سرمایه قبولی طاعات ما علیست

رکن نماز و روزه و خمس و زکات ماست
حج و طواف و مروه و سعی و صفا علیست

رودی که در غدیر خروشنده شد به عشق
از دستهای تب زده مصطفی علیست

خاک درش چو سرمه به چشمان(مدعی)
ورد زبان کون و مکان ذکر یا علی است

beytoote

دسته‌ها
شعر و ترانه

اشعار ماه رجب

اشعار ماه رجب , شعر و ترانه ,  ماه رجب

اشعار تبریک ماه رجب

اوّل ماه رجب شد جلوه گر ماهی تمام
کامد از هفت آسمان و مهر گردونش سلام

 

اختر چار آسمان و آسمان هفت مهر
یوسف دو فاطمه نور دل خیر الانام

 

نسل در نسلش همه خیر الورا خیر البشر
خود امام ابن امام ابن امام ابن امام

 

مشعل بزم معارف باقر کلّ علوم
کعبه ی دل، قبله ی جان، رهنمای خاص و عام

 

عالم هستی که چون لب بر تکلّم وا کند
از دمش جوشد کلیم و از لبش خیزد کلام

 

شهریار ملک امکان کز تمام ممکنات
ذکر او خیزد هماره فیض او جوشد مدام

 

در وجود حضرتش کلّ محمّد (ص) جلوه گر
پیشتر از خلقت نورش محمّد (ص) داشت نام

 

گه به نخلستان ورا بیل کشاورزی به دوش
گه به بام آسمان خورشید را گیرد زمام

بی ولای او همه رفتار عالم نادرست
بی وجود او همه طاعات خلقت ناتمام

 

این عجب نبود که مولانا علیّ بن الحسین
گیرد از او همچو پیغمبر ززهرا احترام

 

با ثواب خلق اگر زاهد ندارد مهر او
دوزخش بادا حلال و جنّتش بادا حرام

 

علم، پای کرسی تدریس او دارد جلوس
معرفت در پیش پای جابرش کرده قیام

 

تا بود روشن چراغ علم او در سینه اش
روز دشمن شام گردد چون به نطق آید هشام

 

مکتب من باقریّ و مذهب من جعفریست
نیست جز آنم طریق و نیست جز اینم مرام

 

مهر فرزندانم او مانند جان در سینه ها
نطق شاگردان او چون تیغ برّان در نیام

 

ای سلاطین را به سوی آستانت التجا
وی خلایق را به دیوار بقیعت ازدحام

 

باقر آل محمّد نجل زین العابدین
جدّ و باب و مادر و آباء و اجدادت کرام

 

رهروان فرش را مهر تو در دل روز و شب
ساکنان عرش را مدح تو بر لب صبح و شام

 

جابر جعفی که بحر دانشش در سینه بود
بود از دریای علمت قطره ای او را به جام

 

سائل کوی تو تا صبح قیامت مرد و زن
تابع حکم تو تا پایان هستی خاص و عام

 

گر چه قبر بی چراغت می درخشد در بقیع
چون خدا در قلب مردان خدا داری مقام

 

این عجب نبود که در بازار علم و حکمتت
راه پیمایی کند یوسف به عنوان غلام

 

می فروشد ناز، مؤمن بر گلستان بهشت
آیدش بویی گر از خاک بقیعت بر مشام

 

نی عجب ای کعبه ی دل در همه دوران سال
گر طواف آرد به گرد کعبه ات بیت الحرام

 

شخص پیغمبر تو را از سوی حقّ گوید درود
جابر از ختم رسل بر حضرتت آرد سلام

 

چار سالت بود با تیغ بیان و تیر علم
شام را کردی به چشم پور بوسفیان چو شام

 

با بیان زنده ات در قصر بیداد یزید
یافت زخم سینه ی آل محمّد التیام

 

تا بگویی نیست جایز در بر ظالم سکوت
بر تمام نسل ها از کودکی دادی پیام

 

از تو گشته آفتاب علم و ایمان جلوه گر
وز تو باشد مکتب قرآن و عترت را قوام

 

در کتاب نخل «میثم» سطر سطر و بند بند
وصف تو حسن شروع و مدح تو حسن ختام

 

اشعار ماه رجب , ماه رجب

شعری در وصف ماه رجب

 

ماه پـر فیض رجب، ماه نبـی، ماه خداست
ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست

 

ماه از خــویش بریـدن بـه خـدا پیـوستن
خرم آن کس که به حق واصل و از خویش جداست

 

مـاه میـلاد شـریف دو محمّــد دو علـی
که پر از جلوۀ مـاه رخشان ارض و سماست

 

جمعــۀ اول ایــن مــاه، جمــال ازلــی
در تمـاشـای رخ حضـرت باقـر پیـداست

 

دوم مـاه رجـب عیـد بـزرگی دگـر است
عید میـلاد علـی‌ بـن‌ جـواد بن رضاست

 

سوم ماه رجـب آن دهمیـن حجب حـق
جگرش لختۀ خون از شرر زهـر جفاست

 

دهم ماه رجب بـا گل رخسار جـواد
موج‌زن رایحۀ عطـر ولایت بـه فضاست

 

بـارک‌ الله کــه در سیــزده مــاه رجـب
عید میـلاد علـی، مظهر رب الاعـلاست

 

کعبـه آغـوش گشـوده چـو گریبـان از هم
کــه ز قـلب حـرم‌الله، علـی عقـده‌گشاست

 

صـاحب‌خانـه نــدا داد کــه ای بنـت اسـد
خانـه از مـاست ولیکـن متعلـق به شماست

 

قـدر و جــاه تــو بـود فـوق مقــام مـریم
پسـر تـو علـی اسـت و پسـر او عیسـاست

 

نجل پـاک تـو امـام است بـه نجـل مریم
گرچـه او مریـم و عیسـاش پیـام‌آور ماست

 

این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم
این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست

 

نیمـۀ مــاه رجـب روز وفــات زینـب
او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست

 

زینب، آن فاتـح میـدان اســارت کـه هنوز
زنـده از خطبـۀ او واقعــۀ کــرب‌و‌بـلاست

 

شیـردخـت علـی و فاطمـه و اخـت حسن
که حسین دگـر است و نفسش عاشوراست

 

بیست و پنج رجب از بهـر محبان علی
روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست

 

روز آزادی زندانــی زهــرای بتـول
روز قتل خلف حضـرت صـادق، موساست

 

گوییـا در دل تـاریـک سیــه‌چـال، هنـوز
بانـگ العفـو بلنـد از دو لب آن مـولاست

 

آن کـه دربـارۀ وی آمـده سـاق مرضوض
چشم‌ها گر ز غمش خـون بفشانند رواست

 

روز بیسـت و ششـم مـاه رجـب داغ پـدر
بـر دل و بـر جگـر سوختـۀ شیـر خداست

 

بـر دل ختـم رســل داغ ابـوطالـب مانـد
آن کـه ایمـانش فـوق همـۀ ایمان‌هاست

 

بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر
عید مزمـل و مدثــر و نــور و طاهـاست

 

عید بعثـت کـه نبـی رخـت رسالت پوشید
به! چه عیدی که به از عید صیام و اضحاست

 

عید پــرواز بشــر، عیــد نــزول قــرآن
عید نابــودی بـت، عیـد تجلای خداست

 

بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ
که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست

 

کـاروان پسـر فـاطمــه هنگـام سحــر
سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست

 

عــزم حــج دارد و در اول ره مـی‌بینــد
قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست

 

هم‌قـدم زینـب و عبـاس و علی‌اکبر
پیش رویش علی و پشت سر او زهراست

 

گاه بـر فـرق علـی‌اکبـر خـود می‌نگــرد
گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست

 

گاه در سینـه کنـد نوک سنان را احساس
گاه بیند که بریـده سـر پـاکش ز قفاست

 

سر به کف داشتن و تیـر گرفتـن به جگر
سپـر سنگ شـدن حـج امـام شهـداست

 

«میثم!»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو

وای من! از چه ندیدی حرم یار کجاست؟
استاد سازگار
منبع:beytoote