دسته‌ها
ضرب المثل

ضرب المثل دره، آی ملا! دوباره بسم‌الله

 

 

ضرب المثل ایرانی, آداب غذا خوردن, معنی ضرب المثل،ضرب المثل دره، آی ملا! دوباره بسم‌الله

ضرب المثل دره، آی ملا! دوباره بسم‌الله

ملایی با درویشی همکار و شریک بود به هر منزلی که می‌رفتند موقع ناهار یا شام ملا کمی که می‌خورد دست از غذا می‌کشید و می‌گفت: «الحمدلله» درویش بیچاره هم که هنوز نصف شکمش خالی بود و مجبور می‌شد دست از غذا بکشد و گرسنه بماند.

چند بار درویش به ملا گفت که: «رفیق این کار خوبی نیست، تو زود دست می‌کشی من گرسنه می‌مانم» اما ملا این عادت از سرش نمی‌افتاد.

درویش در فکر چاره افتاد که ملا را گوشمالی بدهد. یک روز که از دهی به ده دیگر می‌رفتند در دره خلوتی او را گرفت و با تبرزینش تا جایی که می‌خورد زد تا بیهوش شد.

ملا وقتی به هوش آمد درویش گفت: «مبادا بعد از این سر سفره مردم زود دست از خوردن بکشی و مرا گرسنه بگذاری». ملا که کتک خورده بود. قول داد که بعد از این تا درویش دست نکشیده او هم دست از خوردن نکشد.

چند روزی ملا سر قول و قرارش بود تا اینکه روزی ملا به عادت قدیم وسط غذا خوردن دست از غذا کشید و الحمدالله گفت: درویش رو کرد به ملا و گفت: «آی دره دکی ملا»۱ ملا که قول و قرارش با درویش و کتکی که توی دره خورده بود یادش آمد زود گفت: «بله قربان تازه دن بسم‌الله»۲ و دوباره شروع به خوردن کرد.

۱- کتکی که تو دره خوردی یادت بیاد .
۲- بله قربان دوباره بسم الله

منبع:avaxnet.com

 

دسته‌ها
ضرب المثل

ضرب المثل دعوا سر لحاف ملا بود

 

داستان ضرب المثل , ملا , ضرب المثل،ضرب المثل دعوا سر لحاف ملا بود

در یک شب زمستانی سرد ، ملا در رختخواش خوابیده بود که یکباره صدای غوغا از کوچه بلند شد .
زن ملا به او گفت که بیرون برود و ببیند که چه خبر است .
ملا گفت : به ما چه ، بگیر بخواب. زنش گفت : یعنی چه که به ما چه ؟ پس همسایگی به چه درد می خورد .

 

سرو صدا ادامه یافت و ملا که می دانست بگو مگو کردن با زنش فایده ای ندارد . با بی میلی لحاف را روی خودش انداخت و به کوچه رفت .

گویا دزدی به خانه یکی از همسایه ها رفته بود ولی صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود که چیزی بردارد. دزد در کوچه قایم شده بود همین که دید کم کم همسایه ها به خانه اشان برگشتند و کوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پیش خود فکر کرد که از هیچی بهتر است . بطرف ملا دوید ، لحافش را کشید و به سرعت دوید و در تاریکی گم شد.

 

وقتی ملا به خانه برگشت . زنش از او پرسید : چه خبر بود ؟
ملا جواب داد : هیچی ، دعوا سر لحاف من بود . و زنش متوجه شد که لحافی که ملا رویش انداخته بود دیگر نیست .

 

این ضرب المثل را هنگامی استفاده می شود که فردی در دعوائی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا در یک دعوای ساختگی  مالی را از دست داده است .
منبع:tebyan.net