گروه فرهنگ و جامعه – مطلّب علی پور: حضور مهتاب کرامتی بازیگر سینما در حرکتی تامل برانگیز در فشن شو پاریس و انتشار عکس و فیلم از این فشن شو، رامبد جوان و نگار جواهریان در کانادا، فیلم منتشر شده از ستاره اسکندری در ترکیه و … از اندک اتفاقاتی است که این روزها در فضای مجازی با برچسب هنجارشکنی سلبریتیها سرو صدا به پا کرده است.
این چنین هنجارشکنی از افراد شهره چرا باید اتفاق بیفتد؟ چرا نباید این افراد رفتارهایشان را با هنجارهای جامعه منطبق کنند؟ مگر نه این است که هنرمندان را پرچمداران فرهنگ و هنر کشور و نماد آن میدانند. مگر فرهنگ را هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین ندانستهاند، آیا هنر جدای از هنرمند است؟
به گزارش رسانه ۷، هنرپیشهها که بار فرهنگی یک ملت را بدوش میکشند باید آینه تمام نمای فرهنگ و تمدن سرزمین خود باشند تا با حضور در مجامع بینالمللی، نمایی از فرهنگ و تمدن کشور را به نمایش بگذارند.
در عصر حاضر که رسانه بازیگر اصلی تعاملات اجتماعی است و دهکده جهانی دیگر آن معنای سابق را ندارد و در چهار دیواری؛ دیگر دیوار بین حریم شخصی و عمومی حائل نیست، میطلبد که افراد شهره از حریم خویش بهتر از قبل حفاظت کنند.
هنرمندان تا قبل از اینکه به شهرت برسند مانند افراد عادی میتوانستند زندگی کنند اما وقتی که با حمایتهای مادی و معنوی جامعه پرورش یافتهاند باید به قوانین و آداب آن نیز احترام بگذارند. اگر این قوانین را پذیرفتنی نمیدانند، خیلی قبلتر از اینها باید مسیر دیگری انتخاب میکردند. به مانند پزشکی که تا دیروز میتوانست هر کاری انجام دهد، از خود درمانی گرفته تا تجویز دارو برای خود و سایرین؛ اما امروز که لباس پزشکی به تن کرده است باید به یک سری قواعد و قانون پایبند باشد و اگر هرگونه تخطی انجام دهد با قوانین محکمی مواجه خواهد شد و شاید برای همیشه باید لباس پزشکی را از تن درآورد.
هنرمند نیز چنین است، وقتی بار فرهنگی بخشی از جامعه را به دوش گرفت باید در همان مسیر، آن را به منزل برساند، رفتارهایش باید مطابق هنجارها و ضوابط همان جامعهای باشد که وی را به شهرت رساند. نه این که به تشخیص خود هر آن چه صلاح دانست انجام دهد و بدون توجه به عرف، خود را همسان با دیگر افراد جامعه بداند.
اگر حضور سلبریتیها با ظاهر نامتعارف چند سالی است افزایش پیدا کرده است، همه اینها حاصل بیتوجهی افراد شهره به هنجارهای اجتماعی است. هنجارهای جامعهای که آنها را بسان یک مادر متولد کرد، رشد داد و به شهرت رساند.
در روی دیگر سکه نبود سازوکارهای قانونی مناسب را باید جستجو کرد. چرا نباید قانون مشخصی برای برخورد با این هنجارشکنیها باشد؟ که اگر قانون مدونی میبود، افراد میدانستند با ورود به این عرصه قرار است با چه متر و معیاری سنجیده شوند و اگر از آن تخطی کردند چه عواقبی در انتظار آنان است. وقتی برخورد سلیقهای باشد، این هنجارشکنیها نه تنها اشاعه بلکه حتی علنی هم خواهد شد.
برای اصولی که داریم نباید تعارف داشته باشیم. اگر برخی رفتارها مشکلی ندارد اعلام کنیم تا همه انجام دهند و اگر مشکل دارد هم اعلام کنیم تا اگر کسی انجام داد برخورد مناسبی با آن داشته باشیم؛ مانند برخورد با مفسدان اقتصادی با همه با یک معیار برخورد کنیم. با یکی به نعل و یکی به میخ کار از پیش نمیرود. باید به این مساله به صورت ویژه بپردازیم. سلطانهای ناهنجاریهای اجتماعی را تا زیاد نشدهاند باید برایشان چارهای اندیشید.