دسته‌ها
مشاوره ازدواج

عواقب خیانت به همسر|۱۴ نکته که قبل از خیانت کردن باید بدانید

خیانت به همسر
خیانت به همسر

هر چند وقت یکبار از گوشه و کنار خبر خیانت کسی به همسرش را می‌شنوید. به نظر می‌رسد که این روزها در جوامع غربی خیانت به مسئله‌ای عادی تبدیل شده است و فقط مربوط به هیچ جنسیت یا جایگاه اجتماعی خاصی هم نیست.

کارمان هر چه که باشد (سیاستمدار، معلم، ورزشکار، هنرپیشه، موسیقیدان، تاجر و …) خیانت‌کارها بینمان هستند. دیگر سوال نیست که «چه کسی خیانت کرده است؟» این است که «چه کسی خیانت نکرده است؟»

تفکر «سریع و ساده» جامعه به مقدس‌ترین بنیان خود اثر منفی گذاشته است. خیلی از خیانت‌کارها سعی می‌کنند کار خودشان را توجیه کنند. دلایلشان برای خودشان منطقی است. اما برای آنهایی که هیچوقت خیانت نکرده‌اند، این دلایل هیچ معنا و مفهومی ندارد.

موضوع خیانت تا جایی طبیعی و نرمال شده است که تقریباً هیچ فیلم و سریالی ماهواره ای نیست که حداقل یک اپیزود خیانت نداشته باشد.

خیانت روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب می‌کند. اگر به فکر خیانت کردن به همسرتان هستید، قبل از اینکه وارد عمل شوید، این ۱۴ نکته را بخوانید.

  1. به یک دروغگو تبدیل می‌شوید.

به دوش کشیدن لقب «خیانتکار» به اندازه کافی سنگین است اما اگر خیانت کنید، برچسب دروغگویی هم به شما می‌زنند. خیانت بدون فریب دادن اتفاق نمی‌افتد و دروغ‌های مصلحتی که در ابتدای کار می‌گویید به دروغ‌هایی بسیار بزرگتر تبدیل خواهند شد.

«امشب تا دیروقت سر کار می‌مانم»‌ها شاید تا حدی درست باشد اما لازم است تعریف جدیدی از «کار» ارائه کنید. خیانت و دروغ دست در دست هم پیش می‌روند.

  1. مچتان گرفته می‌شود.

شاید این اتفاق امروز نیفتد. شاید فردا هم نیفتد اما بالاخره ماه پشت ابر نمی‌ماند. اگر خوش‌شانس باشید، داستان خیانتتان وارد اخبار و روزنامه‌ها نشود اما همین که دوستانتان بفهمند کافی است. همان‌ها خبر خیانتتان را دهان به دهان پخش می‌کنند. انگار که یک بیلبوردی از خیانتتان در خانه‌تان زده باشند.

  1. همه را از خودتان ناامید می‌کنید.

همه. همسرتان، دوستانتان، همکارانتان، خانواده‌تان، بچه‌هایتان، خودتان و خدایتان. زمان زیادی می‌برد تا ناامیدی که ایجاد کرده‌اید کمرنگ شود.

مقاله مرتبط: دلیل خیانت زن و شوهر
  1. به یک الگوی بد تبدیل می‌شود.

هر فردی یا یک الگوی خوب است یا یک الگوی بد. خیانت کردن نه تنها یک الگوی بد است بلکه ابرهای تردیدی به همراه خود می‌آورد که قسمت‌های دیگر زندگی‌تان را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. اگر در یک جای زندگیتان خیانت کرده باشید، آیا در جای دیگر هم اینکار را می‌کنید؟ خیانت به همه نشان می‌دهد که شما راه ساده را انتخاب می‌کنید. به بقیه می‌فهماند که ارزش‌های خانوادگی‌تان را به راحتی زیر پا می‌گذارید. برای همه مشخص می‌کند که نمی‌خواسته‌اید کار سخت را انجام داده و برای مشکلی که دارید کمک بگیرید. هیچکس یک خیانتکار را تحسین نمی‌کند. حتی اگر یک عمر درست رفتار کرده باشید، این کار بدتان همه آن را از بین می‌برد.

  1. اعتبار اخلاقی‌تان را از دست می‌دهید.

خیلی سخت خواهد شد که به بچه‌هایتان (و بقیه) بگویید چه کاری درست است وقتی می‌دانند که خودتان کار درست را انجام نداده‌اید. نه تنها احترام دیگران را از دست خواهید داد، احترامی هم پیش خودتان برایتان نمی‌ماند. هر قضاوت اخلاقی که در آینده بکنید، با خیانتی که در گذشته کرده‌اید مقایسه خواهد شد. البته به این معنی نیست که نمی‌توانید در آینده حرف درست بزنید، مسئله اینجاست که کسی به حرفتان گوش نخواهد داد.

  1. همسرتان دچار مشکل اعتماد خواهد شد.

برای همیشه. شما به تنهایی اعتماد به نفس آن فردی که به او قول داده بودید همیشه دوستش بدارید را نابود می‌کنید. هر رابطه دیگری که بعد از شما داشته باشند، برای ایجاد اعتماد دچار مشکل خواهند بود.

اگر این کافی نیست، باید بگوییم که دنیای بچه‌هایتان را هم نابود می‌کنید و باعث می‌شوید که ثبات هر رابطه معناداری برایشان زیر سوال برود.

  1. استاندارد زندگی را از دست می‌دهید.

کارتان هر چه که باشد، ممکن است آن را از دست بدهید. خیلی‌ها خانه‌شان را از دست می‌دهند. خیلی‌ها با هزینه‌های سنگین دادگاه و مهریه و طلاق روبه‌رو می‌شوند. هر چکی که می‌نویسید، نادان بودنتان را به شما یادآوری می‌کند.

  1. مجبور خواهید شد سالها برای ساختن دوباره زندگی‌تان تلاش کنید.

حتی اگر از نظر مالی وضعیتتان دچار مشکل نشود، اما خواهید دید که سالهای زیادی طول می‌کشد تا از نظر احساسی التیام پیدا کنید. ساختن دوباره دوستی‌ها سالها زمان خواهد برد. ساختن دوباره شخصیتتان و ساختن دوباره اعتماد هم همینطور. حتی سالها طول خواهد کشید که بتوانید خودتان را ببخشید.

  1. روابطتان را از دست خواهید داد.

روابط زیادی را از دست خواهید داد. دوستانی که سالهاست با آنها هستید، ترکتان می‌کنند. دوستان صمیمی که بارها و بارها به آنها کمک کرده‌اید هم دیگر دور و برتان نخواهند بود که کمکتان کنند. اعضای خانواده‌تان هم که هر اتفاقی که می‌افتاد باز کنارتان بودند هم از شما فاصله می‌گیرند. آدم خیانت‌کار در آخر تنها می‌ماند.

همچنین بخوانید: دلایل خیانت زن و مرد
  1. احتمال ابتلا به بیماری‌های مقاربتی در شما افزایش خواهد یافت.

بیماری‌هایی که از طریق رابطه‌جنسی منتقل می‌شوند بین کسانی که از نظر جنسی بی‌قید هستند متداول‌تر است. اما همسر خودتان که این بیماری‌ها را ندارد درست است؟ اگر اینطور فکر کنید که همه بجز همسرتان مبتلا به یک بیماری مقاربتی است، آنوقت هیچوقت دست به خیانت نخواهید زد.

  1. مرغ همسایه غاز نیست.

این یک تفکر اشتباه است. چون مرغ همسایه هیچوقت مال ما نبوده است، فقط تصور ماست که ممکن است از مرغ ما بهتر باشد. اما اینطور نیست. درواقع، بااینکه از دور ممکن است به نظرتان غاز برسد اما به محض اینکه به خانه همسایه پیش مرغش بروید، یکدفعه اتفاق جالبی می‌افتد، مرغ همسایه که به نظرتان غاز بود، شبیه به مرغ خانه خودتان می‌شود.

این اتفاق خیلی زود بعد از اینکه مچتان گرفته می‌شود می‌افتد. آنوقت همه چیز در نظرتان تغییر می‌کند، حتی نسبت به مرغ خودتان که ترکش کرده‌اید. یکدفعه نسبت به آن احساس پیدا می‌کنید. اما آن مرغ دیگر شما را پیش خودش نمی‌خواهد. فرقش اینجاست.

  1. دوست دارید رفتار مشابهی با شما شود؟

دزدها دوست دارند جیب دیگران را بزنند اما از اینکه کسی جیبشان را بزند خوششان نمی‌آید. اگر همه ما با این قانونی طلایی زندگی می‌کردیم: با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود، آنوقت بیشتر مشکلات زندگی یک‌شبه حل می‌شد.

به این کار از این دیدگاه نگاه کنید که برای خودتان اتفاق افتاده باشد. مشکل اینجاست که این چیزها نیازمند فکر کردن است و فکر کردن آخرین چیزی است که یک خیانتکار به سراغش می‌رود.

  1. بعدها از این تصمیمتان پشیمان خواهید شد.

در همان لحظه، خیانت ممکن است به نظرتان منطقی بیاید. حس خوبی دارد و حتی به نظرتان کار درستی می‌آید. اما یادتان باشد احساسات گول می‌زنند. خیلی زود بعد از آن چشم‌هایتان باز شده و از اینکه سیب ممنوع را خورده‌اید پشیمان می‌شوید. به اندازه کافی پشیمانی در زندگی‌مان نداریم؟ چرا یک پشیمانی دیگر به آنها اضافه کنیم، آنهم یکی که همه چیزهایی که با تلاش برای خودتان ساخته‌اید را نابود می‌کند. شاید خانه‌تان عالی و ایدآل نباشد اما بهتر از زندگی کردن در چادر است.

  1. چیزی که از دست می‌دهید بیشتر از چیزی است که به دست می‌آورید.

هیچکس در بستر مرگ نگفته است کاش خیانت می‌کردم. هیچکس دفتر وکیلش را با لبخند روی لب بخاطر تجربه‌ای که داشته است ترک نکرده است. هیچکس از اینکه بخاطر خیانتش دوستانش را از دست می‌دهد خوشحال نشده است. چیزهایی که از دست می‌دهید، نابودتان می‌کند. دردش غیرقابل‌تحمل است. حتی امپراطوری‌ها هم ممکن است بخاطر چند لحظه خوشی و لذت موقتی نابود شوند. واقعاً ارزشش را ندارد.

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

خواسته های زنان از مردان در زندگی|۲۵ چیزی که زنها آرزو دارند مردها میدانستند

 

مردها می‌توانند شوهر، نامزد یا دوستان خیلی خوبی باشند اما تصور ما این است که آنها می‌توانند خیلی بهتر از این باشند.

عبارات آشنایی به ذهنتان می‌آید؛ «اون هیچوقت به اندازه کافی تلاش نمیکنه»، «همیشه با دوستاشه»، هیچوقت منو نمیبینه» و … ولی همانطور که خودشان می‌گویند، مردها همیشه همین هستند. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم از موضع متفاوتی وارد شده و به آقایان کمک کنیم آرزوها و توقعات خانم‌ها را بهتر درک کنند.

بااینکه این نمی‌تواند درس کاملی برای روش برخورد با خانم‌ها باشد اما لیستی از توقعات و انتظارات خانم‌ها را به شما معرفی می‌کند. از‌ آنها هوشمندانه استفاده کنید.

  1. چیزهای کوچک مهم‌اند.

بعضی مردها فکر می‌کنند اگر یکبار همسرشان را سورپرایز کنند، دیگر برای باقی عمرشان بس است. اما چرا نباید در راه برگشت به خانه شیرینی موردعلاقه‌مان را برایمان بخرید یا کتاب جدیدی که درموردش صحبت می‌کردیم را برایمان بگیرید؟ مطمئن باشید که از شما قدردانی خواهیم کرد.

  1. زحمت بکشید.

تلاش همیشه رمز کار است. زنگ بزنید تا ببینید روزمان را چطور می‌گذرانیم، یا یک کار واقعاً خاص برای سالگردمان انجام دهید. مطمئن باشید که ارزش وقت‌گذاشتنتان را داریم.

  1. اعتمادبه نفس جذاب است اما غرور نه.

هر دختری از مردی که اعتماد به نفس دارد خوشش می‌آید. این باعث می‌شود احساس امنیت و آسودگی کنیم و هیچ‌چیز جذاب‌تر از این نیست. اما غرور؟ به هیچ عنوان برایمان قابل تحمل نیست.

  1. مردانگی نمرده است.

هرازگاهی مثل مردهای قدیم رفتار کنید. در را برایمان نگه دارید، میز شام را حساب کنید، و بگذارید جلوتر از شما وارد شویم.

  1. بچه نباشید.

درست است، ما پرستارهای خوبی هستیم. زن‌ها عاشق مراقبت کردن از مردهایشان هستند اما به محض اینکه به حالت مادر بودن برویم می‌خواهیم از آن رابطه بیرون بیاییم. بیشتر مردها قلباً مثل بچه‌ها هستند اما اگر قرار باشد کمی بیشتر از بغل کردنتان انجام دهیم (غذایتان را هم برایتان تکه‌تکه کنیم تا بخورید) مطمئناً مشکل بزرگی خواهد بود.

  1. گوش کنید و علاقه نشان دهید.

بعد از یک روز پرمشغله تنها چیزی که می‌خواهیم این است که مردمان به حرف‌هایمان گوش کند. زن‌ها عاشق حرف زدن‌اند و احساساتشان را بیرون می‌ریزند. ما به شما تکیه می‌کنیم چون اعتماد داریم که می‌توانید حالمان را بهتر کنید. پس خواهش می‌کنیم که صدای تلویزیون را قطع کنید، لیوانتان را بگذارید زمین و به ما گوش کنید.

  1. صادق باشید.

کاملاً درست است که می‌گویند صداقت بهترین سیاست است. گفتن یک دروغ کوچک شاید الان کارتان را راه بیندازد اما مطمئن شوید که زن‌ها می‌فهمند و آنوقت دیگر پشیمانی سودی ندارد. از اینها مهمتر، خیانت نکنید و درموردش دروغ نگویید. این بزدلی است.

  1. به ما اولویت دهید.

زن‌ها دوست دارند احساس کنند که از Xbox به شما نزدیک‌تر هستند. البته مردها لازم دارند که زمانی را با دوستانشان بگذارانند اما اینکه در اولویت سوم یک مرد قرار بگیری اصلاً برای ما جالب نیست. اگر طرفتان احساس نکند که اولویت اول زندگی شماست، مطمئن باشید که اتفاق‌های جالبی نخواهد افتاد.

  1. به مسائل جزئی توجه کنید.

همه دوست دارند مورد توجه طرف‌مقابلشان باشند. مدل موی جدید؟ لباس نو؟ چیزی بگویید تا نشانمان دهید که متوجه تغییر شده‌اید.

  1. کم‌کم پیش روید (در تختخواب).

هیچ‌چیز بدتر از مردی نیست که قبل از ارضا شدن همسرش، کار خود را تمام کند. ارگاسم خانم‌ها زمان بیشتری می‌برد و عشق‌بازی قبل از رابطه‌جنسی رمز کار شماست. وقت بگذارید و عجله نکنید. متشکریم.

  1. بی‌میلی به رابطه‌جنسی دلیل وجود مشکل نیست.

خیلی وقت‌ها بی میلی ما به داشتن رابطه‌جنسی بخاطر شما نیست. همه ما گاهی اوقات خسته‌ایم، استرس داریم یا نگرانیم. اتفاق می‌افتد دیگر، نگران نباشید و به خودتان نگیرید.

  1. کمکمان کنید.

هیچ‌چیز آزاردهنده‌تر از یک مرد تنبل نیست. کمی در کارهای خانه، کارهای دانشگاه و کارهای روزمره کمکمان کنید. این کارها همانقدر که وظیفه ماست، وظیفه شما هم هست!

  1. گاهی‌اوقات دوست داریم تنها باشیم.

بیشتر وقت‌ها شاید نتوانید جلو حرف زدنمان را بگیرید اما بعضی وقت‌ها هم دوست داریم تنها باشیم. اگر همسرتان به نظر آرام می‌آید و چیزی نمی‌گوید، مشکلی نیست، فقط دوست دارد کمی در خودش باشد.

  1. عذرخواهی کردن را یاد بگیرید.

اینقدر خودخواه و خودرای نباشید. اگر تقصیر از شماست باید عذرخواهی کنید. مطمئن باشید این کارتان رابطه را تا حد زیادی جلوتر خواهد برد.

  1. بعضی وقت‌ها واقعاً حس و حال بدی داریم.

مردها فکر می‌کنند زن‌ها همیشه به دنبال جلب توجه هستند اما گاهی واقعاً حس و حال خوبی نداریم. خواهش می‌کنیم، علائم قبل از عادت‌ماهیانه را فراموش نکنید. کنار آمدن با عادت ماهیانه کار چندان آسانی نیست.

  1. به تعادل شوخ‌طبعی کنید.

بااینکه شوخ بودن بعضی وقت‌ها خیلی خوب و مفرح است اما بعضی وقت‌ها اصلاً علاقه‌ای به بذله‌گویی‌هایتان نداریم.

  1. مراقب بهداشتتان باشید.

دندان‌هایتان را مسواک کرده‌اید؟ به خودتان عطر زده‌اید؟ اگر نکرده‌اید همین الان این کارها را انجام دهید.

  1. خودتان را بشناسید.

اگر مردی بداند که چه می‌خواهد و از خودش مطمئن باشد، کمتر در کارهای بی‌ارزشی مثل هوس‌بازی کردن وقت می‌گذارد.

  1. سالگرد یا روز تولدمان را فراموش نکنید.

سال ۳۶۵ روز دارد و فقط باید دو روز آن را به خاطر نگه دارید. حداقل روی گوشی همراهتان یادآور بگذارید یا در تقویمتان یادداشت کنید یا حتی اگر لازم شد از مادرتان بخواهید که به شما یادآوری کند. هر کاری که می‌کنید، این دو روز را به هیچ عنوان فراموش نکنید.

  1. به ما احترام بگذارید.

بعضی مردها آنقدرها که باید به طرف مقابلشان ارزش نمی‌گذارند. طوری باید او را دوست داشته باشید که انگار آخرین روزی است که او را می‌بینید، برای آنچه که هست تحسینش کنید و برای هر کاری که می‌کند از او قدردانی کنید. کمی به آن فکر کنید.

  1. عشقتان را ابراز کنید

انتظار نداشته باشید که ما علم غیب داشته باشیم و از احساسات شما باخبر شویم. اگر واقعا ما را دوست دارید لطفا به زبان بیاورید و آنرا در عمل نشان دهید.

  1. ما تشنه عشق و عاشقی هستیم.

هیچوقت از دختری سوال نکنید که گل می‌خواهد یا نه. مطمئناً جواب او مثبت است. معلوم است که ما گل دوست داریم، مخصوصاً اگر گل رز باشد به همراه شمع و شام و نوشیدنی.

  1. برایمان شام درست کنید.

هیچ‌چیز جذاب‌تر از مردی نیست که بلد باشد در آشپزخانه چه بکند و در آشپزی تخصص اندکی داشته باشد.

  1. چیزی که از قلبتان بیرون می‌آید برایمان مهم است.

اگر تابحال به درست کردن یک هدیه جالب مثل یک کارت دست‌ساز، یک CD از منتخب آهنگ‌هایی که دوست دارید و امثال این فکر کرده‌اید ولی تصور کرده‌اید که ممکن است کار مسخره‌ای باشد، اشتباه می‌کنید! این کارها بهترین راه برای بیان احساسات قلبی‌تان است مخصوصاً اینکه مردها معمولاً مهارت چندانی برای ابراز آن ندارند. مطمئن باشید که ما عاشقش می‌شویم.

  1. شما نمی‌توانید بدون ما زندگی کنید.

خیلی وقت‌ها مردها زن‌ها را نادیده می‌گیرند اما در واقعیت شما بدون ما هیچ‌چیز نیستید. چه کسی مراقبتان خواهد بود؟ چه کسی باعث می‌شود که مرد بهتری باشید؟ لطفاً بپذیرید!

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

نشانه های نیمه گمشده شما

برخی افراد فکر می کنند که نیمه ی گمشده ی یک فرد همان همسر اوست در حالی که برخی دیگر معتقدند که ما نیمه های گمشده ی متعددی داریم. بدون توجه به موضع شما در مورد عشق، ملاقات کسی که با او ارتباط عمیقی را برقرار می کنید، دنیای تان را متحول خواهد ساخت.

هنگامی که فردی را ملاقات می کنید که گویا حس و درکش از زندگی درست همانند شماست احساس می کنید کاملا زنده و پر از شور و شوق هستید و شوق و اشتیاقتان برای زندگی دو صد چندان خواهد شد. زمانی که در نهایت نیمه ی گمشده تان را ملاقات کنید احساس می کنید که هیچ حد و مرزی بینتان وجود ندارد و همه ی مشکلات رنگ خواهند باخت.

وقتی نیمه ی گمشدهتان را می بینید احساس می کنید که یک دوست یا اشنای قدیمی را دیده اید چرا که انگار از قبل او را می شناسید. به همین دلیل است که هرگز از حرف زدن و مصاحبت با او خسته نمی شوید و مدام دلتان برایش تنگ می شود. اگر مطمئن نیستید که آیا فردی که وارد زندگیتان شده نیمه ی گمشدهتان است یا خیر، مطالب زیر را مطالعه کنید.

۱۰ علامتی که نشان می دهند شما نیمه ی گمشده یتان را یافته اید

  1. رابطه ای که با او دارید با تمام روابط قبلیتان متفاوت است

زمانی که شما در کنار نیمه ی گمشدهتان هستید، کاملا ارام خواهید بود و احساس خوبی خواهید داشت. هیچ چیز ناخوشایندی وجود ندارد و یا مجبور نیستید کاری را که دوست ندارید انجام دهید؛ شما از صرف وقت با آنها لذت خواهید برد و احساس آرامش خواهید کرد. اینگونه افراد هرگز شما را مجبور نمی کنند که کار خاصی برای اثبات دوست داشتنتان انجام دهید. این نوع ارتباط در بیشتر موارد اتفاق نمی افتد مگر اینکه شما نیمه ی گمشده تان را ملاقات کید.

  1. قبل از ملاقات نیمه ی گمشدهتان در دنیای واقعی، او را در رویاهای خود دیده اید

در صورتی که از همان لحظه اول ملاقات نیمه ی گمشده، حس کنید که این فرد را قبلا دیده اید ، این امر بدان معنی است که قبلا او را در رویاهایتان مشاهده کرده اید. در حالی که ممکن است قادر به دیدن چهره او در رویای خود نبوده باشید، اما قطعا انها به نظرتان بسیار اشنا می ایند گویی قبلا با انها زندگی کرده اید. توجه به این نکات به شما کمک می کند تا به طور قطع دریابید که همسر رویاهایتان را ملاقات کرده اید و حالا وقت ان است که او را از ان خود کنید. از او سوال کنید که ایا او هم چنین حسی دارد و چنین چیزهایی را تجربه کرده و اگر این طور بود بدانید که همه چیز برای برقراری یک رابطه ی احساسی عمیق مهیا است.

  1. شما می توانید خاطراتی از زندگی قبلی تان را که با این شخص سپری کرده اید به یاد بیاورید

ملاقات با نیمه ی گمشده تان می تواند سبب شود که احساس غرور و اعتماد به نفس داشته باشید و گه گاه چیزهایی را در خاطرتان از وی به یاد اورید که هرگز اتفاق نیفتاده اند. هر دوی شما خاطرات زنده و واقعی ای از بودن در کنار یکدیگر دارید و نمی توانید ان ها را با وجود این که اتفاق نیفتاده اند انکار کنید. ممکن است پیش خود فکر کنید دیوانه شده اید یا عقلتان را از دست داده اید اما این ها همه نشانه ی خوبی از برقراری یک رابطه ی سالم و پایدار هستند.

  1. با وجود اختلافات محرض، و تفاوت های زیاد، شما باز هم با او به تفاهم خواهید رسید

علی رغم مخالفت های گاه و بی گاه، در نهایت شما با نیمه ی گمشده تان به تفاهم خواهید رسید. این نوع رابطه به ما چیزهایی را در مورد خودمان و نقاط قوت و ضعف مان خواهد اموخت. ارتباط با نیمه ی گمشده انرژی تان را به شدت افزایش خواهد داد و باعث می شود که احساس سر زندگی و نشات داشته باشید بنابراین سعی خواهید کرد که به رغم تفاوت های موجود خود را با طرف مقابلتان سازگار کنید. با این حال، تحقیقات نشان می دهند که سازگاری لزوما با برقراری یک رابطه پایدار مرتبط نیست.

دکتر جان گوتمن، بنیانگذار موسسه گوتمن در سیاتل، در این خصوص می گوید که سازگاری با یک فرد لزوما، پایداری یا دوام یک رابطه را پیش بینی نخواهد کرد. البته او در ادامه می گوید “زوج هایی که انرژی خود را در زندگی صرف ساختن چیزهای معنی دار و مشترک می کنند (به عنوان مثال، شروع یک کسب و کار مشترک) قطعا رابطه ی طولانی تری خواهند داشت. اما در نهایت این که چطور یک زن و شوهر با هم تعامل دارند و نحوه ی برخوردشان با هم طول مدت رابطه شان را تعیین خواهد کرد. این بدان معنی است که کاری که انجام می دهید یا تلاشی که برای سازگار کردن خود با طرف مقابلتان صرف می کنید تضمین کننده ی رابطه تان نیست بلکه این رفتارتان با یکدیگر است که رابطه ی شما را تضمین خواهد کرد.

این که چگونه با یکدیگر صحبت می کنید، چقدر با هم خوب هستید و چقدر با هم هماهنگ پیش می روید. بنابراین، حتی اگر در رابطه ای باشید که حس می کنید طرف مقابتان همان نیمه گمشده تان است اما نمی توانید با هم کنار بیایید و یا سخنان یکدیگر را درک کنید باید بدانید که آن رابطه قطعا محکوم به شکست است.

  1. شما با نیمه ی گمشده ی خود رابطه تلپاتی یا روانی دارید

به دلیل احساس خاص و شدیدی که ذهن شما با نیمه ی گمشده تان دارد، حتی اگر ان فرد در کنارتان نباشد می توانید ناراحتی ها و یا مشکلاتش را بلافاصله درک کنید. به عنوان مثال، اگر نیمه ی گمشدهتان در یک سانحه ی رانندگی اسیب ببیند این احتمال وجود دارد که دچار اضطراب شوید و چیزی مدام به شما بگوید که با او تماس بگیرید. این انرژی و احساس غالبا دو طرفه است و او نیز گاهی دچار چنین احساساتی می شود. به عنوان مثال، ممکن است گاهی احساس کند که شما در حال فاصله گرفتن از او هستید و از روی گله گی این موضوع را با شما در میان بگذارد. این ارتباط عمیق نه تنها می تواند دو نفر را به یکدیگر نزدیک کند بلکه باعث می شود که در غم و شادی های هم شریک باشید. شما احساسات کاملا متفاوتی را با او تجربه خواهید کرد و همین موضوع باعث می شود که ارتباطتان روز به روز قوی تر شود.

  1. شما ممکن است زمانی نیمه ی گمشده تان را ملاقات کنید که در یک رابطه ی دیگر هستید و یا برای برقراری یک رابطه ی عمیق آماده نیستید

برای وارد شدن به چنین رابطه ی پرشور و معنی داری، هر دو نفر باید چنین احساسی داشته باشند و برای یک رابطه ی تمام عیار اماده باشند. اغلب زمانی مردم با فرد مورد نظرشان اشنا می شوند که در زندگیشان جایی برای او ندارند و یا هنوز برای وارد شدن به چنین روابطی اماده نیستند. آنها ممکن است با فرد دیگری دوست باشند یا برای چنین ارتباط بزرگی آمادگی نداشته باشند.

یکی از افراد ممکن است از طرف دیگر فرار کند و با قلب خود بجنگد تا به طرف مقابلش اسیب نرساند. آنها سال ها بعد با یکدیگر ملاقات خواهند کرد و از این که از هم فرار کرده بودند احساس ندامت و پشیمانی خواهند داشت. اما از آن جا که دیگر هیچ چیز مانند قبل بر سر جایش باقی نمی ماند ممکن است هرگز شانس این را که مجددا با هم باشند به دست نیاورند. بنابراین بهتر است هر دو نفر برای رسیدن به هم تلاش کنند و شانس بودن با هم را از دست ندهند.

  1. این که چه اتفاقی در زندگیتان رخ می دهد هیچ اهمیتی ندارد زیرا نیمه ی گمشده‌تان همیشه در کنارتان می ماند و از شما یک فرد بهتر می سازد

نیمه ی گمشده ی شما همان کسی است که در گرفتاری ها و مشکلات از شما حمایت می کند. او مانند یک معجزه به نظر می اید و شما را به اوج اعتماد به نفس و شادی خواهند رساند. شما همواره اهداف و دیدگاه های مشابهی با او دارید و در همه ی شرایط با او سازگار و هماهنگ هستید. به عنوان مثال، شاید شما بخواهید پناهگاهی برای حیوانات بسازید یا یک قطعه زمین برای نگهداری از انها خریداری کنید و خواهید دید که نیمه ی گمشدهتان نیز به این کار علاقه خواهد داشت. مهم نیست که می خواهید کجا زندگی کنید و یا چه می خواهید او همیشه با شما هماهنگ خواهد بود..

  1. شما در حضور همسرتان عملکرد بهتری خواهید داشت.

از انجا که شما همواره در حضور شریک زندگیتان احساس راحتی می کنید در حضور او عملکرد بهتری خواهید داشت. نیمه ی گمشده تان همان کسی است که به شما انرژی می دهد با وجود او اعتماد به نفستان افزایش خواهد یافت و لذا می توانید تمام کارها را به نحو بهتری انجام دهید.

  1. شما احساس می کنید که وقتی که با نیمه گمشدهتان هستید درک بهتری از خودتان دارید.

نیمه ی گمشده تان باعث می شود که در زندگی به مراتب بالایی دست یابید و به انسانی بهتر از قبل تبدیل شوید. حتی ممکن است این احساس به شما دست دهد که او شما را بهتر از خودتان می شناسد. زندگی با نیمه ی گمشدتان مانند یک رویاست و به شما احساس سر زنده بودن و درک عمیق معنای زندگی را خواهد فهماند.

  1. شما با یافتن نیمه گمشده تان معنای عشق واقعی را درک خواهید کرد

نیمه ی گمشدهتان به شما کمک می کند تا به درک متفاوتی از جهان و زندگی دست پیدا کنید و همین امر باعث می شود که عشق واقعی را درک نمایید. با وجود تفاوت ها و عادات متضادتان، او شما را دوست دارند و هرگز تنهایتان نخواهد گذاشت. این عشق بی قید و شرط و اطمینان از این که هرگز کسی نمی تواند جای شما را در زندگی برای او پر کند به احساسی عمیق تبدیل خواهد شد.

به نظر می رسد هیچ چیز در جهان وجود ندارد که بتواند شما دو نفر را از یکدیگر دور کند. مردم همیشه در رابطه با شما صحبت می کنند و این ثابت می کند که شما دو نفر به هم تعلق دارید. دیگران می توانند عشق تان را حس کنند و شما می توانید به وجود نیمه گمشده‌تان در زندگی به خود ببالید.

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

آیا ازدواج با بیماران دوقطبی امکان پذیر است؟

سن، زمان، تهیه مقدمات، شرایط شغلی و اجتماعی همگی از مواردی هستند که در تصمیم‌گیری افراد برای ازدواج نقش موثری  را ایفا می‌کنند.

 

این روانشناس درباره ازدواج با افراد دارای اختلالات روانی  گفت: درباره ازدواج افراد مبتلا به بیماری شدید روانپزشکی مانند اسکیزوفرنی و بیماری دو قطبی نظرات و نگرش‌های مختلفی وجود دارد. پیش از پرداختن و حلاجی مسئله ازدواج فرد مبتلا به بیماری شدید روانپزشکی، به چند اعتقاد و فکر غلط  باید توجه کرد.

 

وی افزود: برخی باورهای اشتباهی دارند که اگر فرزند بیمارشان ازدواج کند، فشار روانی ناشی از تجرد کاهش یافته و فرد بهبود می‌یابد. به همین دلیل بسیاری از خانواده‌ها پس از ازدواج فرزندشان که بیماری روانپزشکی دارد، عکس آن چیزی که توقع داشتند، نتیجه می‌گیرند.

 

وی با بیان نکاتی مهم در زمینه ازدواج موفق افراد مبتلا به بیماری‌های روانپزشکی گفت: برای انتخاب همسر باید توقع خود را از نظر موقعیت اجتماعی وی کمتر کنید، همسر آینده فرد بیمار، نقش همسر و تاحدی مراقب او را در زندگی مشترک آینده ایفا می‌کند و همچنین والدین باید از پنهان کردن بیماری فرزند خود در برابر همسر آینده‌اش خودداری کنند.

 

این روانشناس تصریح کرد: در برخی موارد برای اجتناب از بر هم خوردن ازدواج ممکن است خانواده فرد بیمار را پیش از ازدواج پنهان کنند که این کار عواقب شرعی و قانونی در پی دارد و خود فشار روانی بسیار زیادی را برای بیمار به همراه خواهد داشت.

 

وی افزود: خانواده بیمار بهتر است بدانند که منظور از ازدواج سپردن بیمار به همسر آینده و رفع مسئولیت از خود نیست، چراکه زندگی مشترک با یک فرد دیگر به خصوص در صورت داشتن فرزند با مسئولیت‌هایی همراه است که بیمار از عهده آن‌ها به تنهایی برنخواهد آمد و نیاز به کمک بیشتری خواهد داشت.

 

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

یک مرد واقعی باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

پژوهشگران در یک بررسی معتبر، با ۷۰۹ زن و مرد بالغ تماس تلفنی برقرار کردند و از آنها پرسیدند: «به نظر شما، یک مرد واقعی باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟»

یافته های این پژوهش بسیار جالب بود. بیشتر افراد مورد بررسی، روی دو موضوع اساسی اتفاق نظر داشتند. ۹۸ درصد آنان ویژگی «انسان دوستی» و حدود دو سوم آنها، «کمک کردن در امور منزل» را در اولویت می دانستند! نظر آنها درباره دیگر ویژگی ها تفاوتی چشمگیر را نشان می داد.

ویژگی های مرد واقعی,جذابیت مردان,مرد واقعی کیست

برای مثال:

* ۸۲ درصد مردان اظهار می کردند که باید زیاد ورزش کنند تا در نظر همسرانشان زیبا و جذاب باشند، این در حالی بود که فقط ۷۲ درصد زنان روی ورزش کردن همسرشان حساسیت داشتند.

* حدود ۷۳ درصد مردان اظهار می کردند که یک مرد واقعی باید از نظر جنسی نیرومند باشد.

* حدود ۶۸ درصد زنان اظهار می داشتند مرد باید بتواند شکم خانواده اش را سیر کرده و معاش آنان را تامین کنند.

* ۶۴ درصد مردان نگران بودند مبادا چاق شوند و در نتیجه از چشم همسر خود بیفتند؛ این در حالی بود که ۵۵ درصد زنان هم همین نگرانی را داشتند.

* ۵۵ درصد مردان و ۴۱ درصد زنان به عضله ای بودن اندام مردان اهمیت می دادند اما ۵۹ درصد زنان از چنین اندامی بیزار بودند!

* حدود ۸۰ درصد مردان تمایل داشتند با همسرشان به خرید بروند و ۲۰ درصد مردان خرید کردن را دوست نداشتند و ترجیح می دادند همسرشان این وظیفه را برعهده بگیرد؛ اما ۵۹ درصد زنان ترجیح می دادند با شوهرشان به خرید بروند.

مرد واقعی چه کسی است؟

* یک مرد واقعی باید از هر نظر به فکر همسرش باشد، برای او وقت بگذارد و به او خدمت کند. این مورد را ۶۸ درصد مردان هم تصدیق کردند؛ در صورتی که زنان، این شخصیت نگران و در خدمت زن بودن را تایید و تصدیق نکردند و فقط ۳۱ درصد آنان این مورد را عنوان کرده و ۶۹ درصد آن را به طور کلی رد کردند.

* داشتن کار مناسب و تحصیلات عالیه را ۶۱ درصد از مردان و ۴۴ درصد از زنان مطرح کردند. به نظر می رسد این دو مورد برای مردان مهمتر از زنان است و زنان به بیکاری مردانشان یا نداشتن تحصیلات عالیه همسرشان کمتر اهمیت می دهند.

* شرافت و انسان دوستی مردان، برای ۵۵ درصد مردان و ۹۸ درصد زنان، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

* حدود ۵۹ درصد مردان، زنان را موجوداتی بدعادت می دانند که دوست دارند فقط به شوهرانشان تکیه کنند و توقع دارند که مردان مدام برای آنها هدایای گرانقیمت بخرند اما زنان این مورد را کاملا رد کرده و معتقدند موجوداتی پرتوقع نیستند. فقط ۱۵ درصد زنان خیلی جوان ادعا می کردند که انتظار دارند همسرشان هدایای گرانقیمت برایشان بخرد تا او را مردی واقعی بدانند!

* زنان روی این ویژگی مردانه تاکید داشتند که باید استعداد فنی – تکنیکی داشته باشند. حدود ۷۸ درصد زنان بر این مسئله تاکید داشتند؛ در حالی که ۶۵ درصد مردان آن را تصدیق کردند.

* ۷۸ درصد زنان معتقد بودند کی مرد واقعی باید بچه دوست باشد و دارای فرزند شود. حدود ۷۰ درصد مردان هم این مسئله را تصدیق کردند.

پس به طور کلی می توان گفت… یک مرد واقعی هم باید در کارهای خانه به زنش کمک کند و هم باید به بچه دار شدن علاقه داشته باشد و اگر دارای فرزند شد، او را دوست بدارد و به خوبی پرورش دهد و در امر تعلیم و تربیت او کوشا باشد. در واقع یک مرد واقعی باید یک پدر واقعی هم باشد. از طرفی، باید در یک زمینه خاص مهارت داشته باشد و درآمدش از هزینه هایش بیشتر باشد و سعی کند زندگی را بچرخاند. اگر یک حساب بانکی عالی هم داشته باشد، چه بهتر!

انسان دوستی و کودک دوست بودن، در اولویت خواسته های زنان و مردان قرار داشت. منظور از انسان دوست همان زن دوست است یعنی اول همسرش را دوست بدارد و بعد فرزندانش را و بعد دارای مهارت فنی باشد.

منبع : raaz-magazine.com

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

راه و روش عاشق کردن مرد ایرانی

عاشق کردن،مرد ایرانی،عاشق کردن مرد ایرانی،عاشق کردن مرد،روش عاشق کردن مرد،عشق،ابراز عشق‌،روابط عاطفی

لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چندبار با خودتان تکرار کنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون کلی‌ای که شامل همه انسان‌ها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافته‌ها و اطلاعات درمورد اکثریت اقلیت نوشته می‌شوند.

۷ میلیارد نفر انسان روی این کره خاکی زندگی می‌کنند که هرکدام خصوصیات شخصی خود  و تفاوت‌های ریز و درشتی با بقیه انسان‌ها دارند و برای همین هم نمی‌شود درمورد همه آنها نسخه‌های کلی داد و حرف از قوانینی زد که در مورد همه صادق باشد. مطلبی که می‌خوانید- از دید من- درمورد اکثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست.  بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به کلیات بیشتر اهمیت بدهید.

همه مردها مهربانی را دوست دارند

مهربان باشید، شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبت‌آمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد که مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده می‌شوند و برای همین حتی ذره‌ای کوچک از مهربانی می‌تواند حال‌شان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید کرد و زمان‌هایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید.

زنده باد حال خوب، زنده باد عشق

این روزها خیلی از جوان‌ها می‌گویند عشق‌های آتشین ابدی فقط در قصه‌ها و افسانه‌های قدیمی پیدا می‌شوند و امروز از عشق‌های زمینی، فقط شبحی رنگ‌پریده باقی مانده است. آنها می‌گویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم» بسیار کوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فکر کرد. اما ما سعی می‌کنیم خوش‌بین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی کنیم.

این مطلب تلاش می‌کند تا از دید یک مرد ایرانی، نکته‌هایی را به خانم‌هایی بگوید که می‌خواهند عشق و ارتباط و ازدواج‌شان را پایدارتر و عمیق‌تر کنند. شاید این توصیه‌ها از منظر گروهی «عامیانه» یا «سطحی» و به اصطلاح «زرد» جلوه کند اما یکی از درس‌هایی که از زندگی گرفته‌ام همین است که زندگی یعنی شادی‌های کوچک و اتفاقات کوچک و همین نکته‌های کوچک هستند که می‌توانند شادی‌ها و اتفاقات کوچکی را رقم بزنند که به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب کنند و مگر چیزی مهم‌تر از حال خوب در یک ارتباط و اصلا در کل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال کسی که دوستش دارید خوب باشد، عشق می‌تواند در ارتباط شما حکمفرما شود و لحظه‌های بی‌نظیر و نابی را در زندگی‌تان رقم بزند.

این یک مورد را نشکنید

«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل می‌کنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونه‌ای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش  بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در ارتباط دونفره‌تان این مرد همچنان این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست. به هزار و یک دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهم‌تر هم برای آنها این است که زنی که دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید که درنهایت به شانه‌های او تکیه خواهید کرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید. اگر شکست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید که همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همان‌طور که ممکن است یک زخم‌زبان یا متلک شما را همیشه در ذهنش نگه دارد.

ابراز عشق‌ مردها فرق می‌کند

توقعات خود را منطقی کنید، باور کنید و باور داشته باشید که مردها و زن‌ها با هم فرق دارند. کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقه‌اش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانی‌مدت خیلی چیزها تغییر می‌کند. باور کنید مردی که حواسش به شما و زندگی‌تان و نیازهای‌تان است، در هر روز زندگی مشترک با ده‌ها عمل و رفتار کوچک و بزرگ عشقش را به شما نشان می‌دهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نکنید و غر نزنید. اگر چشمان‌تان را به رفتار او باز کنید قطعا نشانه‌های عشق و علاقه او را پیدا خواهید کرد و آن‌وقت نیازی نیست که خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمی‌گی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم که بگی» و… بکنید که می‌توانند عشق را کمرنگ کنند.

آشپزی یعنی ابراز عشق

لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یک نان و پنیر یا دو تخم‌مرغ هم می‌شود سیر شد اما مهم این است که برای گروهی از مردان ایرانی ( که شمارشان کم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپخت‌های‌شان بد هم نیست. اما به‌هرحال شما زن خانه هستید و می‌توانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید. باور کنید که ظرایف آشپزی و نزدیک کردن دستپخت‌تان به سلیقه و علایق او، یکی از آن ریزه‌کاری‌هایی است که حالش را خوب می‌کند. هرچقدر هم که اهل غذای بیرون و فست‌فود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد که اگر آنها را آنجور که دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره کرده‌اید.

غرغرو ها به بهشت نمی‌روند

لطفا غر نزنید. براساس دیده‌ها و شنیده‌های شخصی‌ام می‌گویم که بسیاری از زندگی‌های مشترک از غرهای پنهان و آشکار خانم‌ها ویران می‌شود. این شکایت بسیاری از خانم‌هاست که «همیشه خسته است»، «هیچ‌وقت حوصله ندارد» و «به حرف‌های من گوش نمی‌دهد»، شاید حق با شما باشد اما باور کنید که غرزدن‌های پنهان و آشکار هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و فقط مشکل‌ها را بیشتر می‌کند. باور کنید که با مهربانی و انعطاف می‌توانید تاثیراتی بر یک مرد بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.

اشکالی ندارد گاهی مادر یا خواهر باشید

بسیاری از خانم‌های ایرانی از این شکایت دارند که باید برای مرد محبوب خود نقشی متفاوت از آنچه هستند را هم ایفا کنند، خیلی از آنها حس می‌کنند که باید «مادر» معشوق‌شان باشند و برخی دیگر هم گله می‌کنند که باید جای «دوستان» او را هم پر کنند و گاه نقش‌هایی مثل «خواهر» و… هم به این حالت‌ها اضافه می‌شود. به جنبه بیمارگونه این حالت‌ها کاری نداریم اما در حد ملایم و لطیف شاید چنین نیازهایی دریچه‌هایی جدید به سوی عشق و مهربانی و شادکامی در زندگی شما باز کنند. بسیاری از خانم‌های ایرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دوست دارند مرد زندگی‌شان در مواقع لزوم مثل یک پدر باتجربه، مثل یک برادر دلسوز، مثل یک دوست همراه  و مثل یک عاشق نوجوان احساساتی باشد. پس بپذیرید که شما هم باید گاهی نقش‌های متفاوتی را برای مرد زندگی‌تان ایفا کنید. باور کنید که بودن در این قالب‌ها، اگر کوتاه‌مدت و از روی همدلی و احساس باشد، می‌تواند زندگی‌تان را پربارتر و مستحکم‌تر کند./ مجله زندگی ایده آل

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

معیارهای ازدواج که همه جای دنیا رعایت می شود

معیار های ازدواج که همه جای دنیا رعایت میشود , معیار های ازدواج , ازدواج , مهم ترین معیار ها در ازدواج , معیار های ضروری برای ازدواج

رسانه ۷  روابط عاطفی,معیارهای ازدواج که همه جای دنیا رعایت می شود،آمار طلاق بسیار بالاست. لازم نیست تا به دادگاه خانواده بروید یا در محضرهای ازدواج و طلاق باشید تا متوجه این موضوع شوبد. به اشنایان خودتان که نگاه کنید حتما زن و شوهرهایی را می بینید که هنوز چند سال از ازدواجشان نگذشته و از هم جدا شده اند.

طلاق آسیب اجتماعی است که متاسفانه این روزها آمار بالایی هم دارد. ۲۵ در صد از ازدواج هایی که در تهران صورت می گیرند به طلاق می انجامند. ۲۵ در صد خانواده هایی هستند که به آنها می گوییم خانواده های تنیده، ۲۵ در صد هم زندگی سردی دارند و خوشبینانه می توانیم بگوییم تنها از ۲۵ درصد از ازدواج ها خانوده هایی تشکیل می شوند که به آنها خانواده های شاد می گوییم.

ما در روانشناسی خانواده، خانواده ها را به گروه های تنیده، گسسته و شاد یا نرمال تقسیم می کنیم. خانوده نرمال خانواده ای است که در آن جایگاه هرکسی تعریف شده است و دارای عملکرد درستی است. درباره خانواده تنیده هم باید بگویم اگر وارد چنین خانواده ای شوید از همان جلوی در متوجه می شوید آدم های زیادی در این خانه رفت و آمد می کنند. کفش های زیادی به صورت درهم و برهم در خانه یا حتی بیرون خانه ریخته شده اند. در این خانه کسانی رفت و آمد دارند که اصلا رفت و آمدشان ضرورتی ندارد. در داخل خانواده هم ممکن است هر کسی به وسایل شخصی دیگری دست بزند. آدم ها محیط خصوصی ندارند.

برعکس در خانواده گسسته روابط سخت است. طوری که ماه ها می گذرد و کسی به آن خانه رفت و آمد نمی کند. اگر وارد این خانه شوید متوجه می شوید که محیط بسیار مقرراتی و خشک است و کسی یه هیچ وجه نمی تواند در مسایل دیگری دخالت کند. به طور مثال اگر کسی به موبایل دیگری دست بزند غوغا به پا می شود. در خانواده نرمال یا به هنجار پدر و مادر در داخل هاله زناشویی هستند و بچه ها خارج از این هاله قرار دارند ولی در درون سیستم خانواده جا می گیرند. این خانواده با یک مرزبندی از نظام جامعه جدا می شوند. یعنی حرف و حدیث این خانواده به راحتی از خانه بیرون نمی رود. دیگران هم مجوز دخالت در سیستم این خانواده را ندارند. به عبارتی خانواده نرمال دارای مرزبندی مشخصی است. طوری که بچه ها هم از بسیاری از مشکلات و تنش های پدر و مادرشان بی خبرند. یعنی ائتلاف بین پدر و مادر شکل گرفته است و نه بین پدر و مادر و بچه ها. چون ائتلاف معمولا به اختلالات رفتاری و شخصیتی منجر می شود.

طلاق علت های مختلفی دارد. یکی از آنها اعتیاد است و بعد نداشتن مهارت های زندگی. چون مدیریت سیستم خانواده هم مهارت های خودش را می خواهد. همان طور که یک هواپیما را کسی بدون داشتن مدرک خلبانی نمی تواند هدایت کند، خانواده را هم کسی بدون داشتن مهارت های زندگی نمی تواند کنترل و مدیریت کند. در بیشتر مواردی که به اختلافات شدید و طلاق می انجامد مرد یا زن یا هر دوی آنها از مهارت کافی برای اداره زندگی برخوردار نیستند. البته خودشان این مشکل را قبول ندارند. ولی از بسیاری از چیزهایی که در سیستم خانواده باید بدانند اطلاع ندارند. دلیل دیگر طلاق ها که این روزها شاهد رشد آن هستیم نداشتن رشد اجتماعی زوج هاست. سازمان بهداشت جهانی برای رشد ۶ معیار تعریف کرده است که برای هر ازدواجی در هرجای دنیا لازم است. سابق بر این در مملکت ما هر کس رشد فیزیکی یا بلوغ پیدا می کرد می گفتند می تواند ازدواج کند. ولی الان سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده اولین معیار برای ازدواج رشد اقتصادی است که هم برای زن و هم برای مرد لازم است. چون به خصوص در مورد خانم ها باعث می شود فقط به خاطر نیازهای اقتصادی به کسی پناه نبرند. همین طور کسی نباید فقط به خطر نیازهای فیزیولوژیک ازدواج کند.

مسئله بعدی رشد اجتماعی است که به معنای افتراق آدم هاست. یعنی دختر یا پسری که می خواهد ازدواج کند باید بپذیرد روابطش تا ۷۵ درصد باید محدود به خانواده هسته ای خودش بشود. به عبارتی از سیستم گذشته جدا شود و به خانواده جدید پیوند بخورد. البته تا ۲۵ درصد طبیعی است که با پدر و مادر و برادرها و خواهرها و دوستانش رابطه داشته باشد. یکی از نکاتی که امروز بسیار آسیب زا شده است همین عدم رشد اجتماعی است. آدم ها فکر می کنند که به این رشد رسیده اند. اما بعد از گذشت چند روز از زندگی مشترک هنوز از سر کار که برمی گردند باید اول خانه مادر سر بزنند یا با دوستانشان قرار بگذارند. این رفتارها نشان دهنده عدم رشد اجتماعی است. لزوما هم به صورت رفت و آمد فیزیکی نیست. همین که مثلا خانمی در خانه مدام با تلفن با مادر و خواهر و دوستش حرفش می زند نشان می دهد که نتوانسته افتراق را ایجاد کند. معیار بعدی برای ازدواج رشد عاطفی است.

بعد از آن رشد شخصیتی است و رشد فیزیکی و رشد اخلاقی. اگر انسان ها به این ۶ معیار برسند میزان طلاق بسیار پایین می آید. اما متاسفانه خانواده ها گاهی مانع این رشد می شوند. به طور مثال می گویند اشکال ندارد اگر پسری سربازی نرفته باشد و درآمد کافی نداشته باشد و ازدواج کند. درست است که با ازدواج او از آمار مجردین کم می شود. ولی به آسیب های دیگری دامن می زند. چون در شرایطی که پسر از پدر پول می گیرد نمی تواند مرزبندی بین خانواده جدید و پدر و مادرش قرار بدهد. برای این که پسری که از طرف پدر و مادرش حمایت مالی می شود مجبور است که از آنها تبعیت کند. بنابراین عدم وجود این شش عامل که سازمان بهداشت جهانی مهم ترین دلایل طلاق هستند.

مشاوره های قبل از طلاق امر مهم و سازنده ای است. ولی متاسفانه در حال حاضر به اندازه دهه هشتاد از آن استفاده نمی شود. دلیل اصلی اش هم مسایل اقتصادی است که اجازه نمی دهد زن و شوهر بتوانند پیش از طلاق از مشاور کمک بگیرند. چون امکان پرداخت دستمزد مشاور را ندارند و بیمه ها هم از مشاوره حمایت نمی کنند. همین چند روز پیش دکتر گلزاری رییس سازمان جوانان اعلام کرد که کل بودجه ای که به امور جوانان اختصاص داده شده به اندازه ۱۶ کیلومتر جاده روستایی است که این مسئله بسیار دردآور است. در دهه هشتاد از هر دو مراجعه یکی برای مشاوره بود. ولی آرام آرام گرفتاری های مالی باعث شد تعدا کسانی که برای مشاوره مراجعه می کنند به طور محسوسی کم شود.

تک  ۹۸

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

دوره نامزدی را شیرین کنید!

خانواده همسر, دوره بین عقد و عروسی
رسانه ۷بعضی‌ها خیال می‌کنند همین که جواب بله را از عروس خانم گرفتند، همه‌‌چیز تمام‌شده است و یک راست وارد ظرف عسل شده‌اند، درحالی‌که اصلا اینچنین نیست.

این تازه سوت شروع یک مسابقه دوی ماراتن است که حالا حالاها ادامه خواهد داشت. شمایی که هوا برتان داشته است، بدانید و آگاه باشید که خیلی کار دارید. اگر تا به حال انگشتر نداشته‌اید، تمرین کنید؛ چون باید حلقه را تا آخر عمر تحمل بفرمایید. کمی آشپزی و خانه‌داری در حد پختن نیمرو و پاک کردن سفره و طرز راضی کردن همسر برای صرف غذا در رستوران را یاد بگیرید. کمی پول دربیاورید، کمی آشغال دم در بگذارید، کمی لباس‌هایتان را بشویید و اتو کنید و از دور و بری‌ها بخواهید کمی سین‌جیمتان کنند تا برای آینده آماده جوابگویی باشید. باورتان بشود یا نه، داستان جدی‌تر از این حرف‌هاست؛ هوشیاری مداوم؛ به هیچ‌کس اعتماد نکنید، هیچ‌چیز را به هیچ‌کس نگویید، شما حق ندارید وکیل داشته باشید اما هرچه که می‌گویید ممکن است بعدا علیه خودتان در دادگاه همسر استفاده شود.

خاله‌ بازی کنید

کسانی به شما خواهند گفت که در دوره شیرین نامزدی از صبح تا شب بروید پارک و سینما و بازار و کافی‌شاپ و یک گل دست‌تان بگیرید و حرف‌هایی را که توی فیلم‌ها یاد گرفته‌اید به هم بگویید. این آدم‌ها یا شاعرند یا خلبان یا بچه‌شیر. این آدم‌ها یقیناً تا به حال روی زمین سفت و آسفالت کار نکرده‌اند

برادر من، خواهر من، اصلاً اینجوری نیست؛ دوره نامزدی را برای این گذاشته‌اند که شما وقت کافی برای سایاندن پاشنه کفش‌های آهنی جهت تکمیل جهیزیه، تهیه مسکن، استحکام جایگاه شغلی، تأمین مخارج عروسی، خریدهای لازمه، انتخاب تالار و تهیه لیست مهمان‌ها داشته باشید ولاغیر، پس وقت‌تان را الکی تلف نکنید.

ضمن‌اینکه این دوره بهترین زمان برای تمرین آینده است. می‌توانید تمام برنامه‌های زندگی‌تان را با هم در میان بگذارید؛ اینکه قرار است در یک دشت پُر از گل روی بالش ابر دراز بکشید و مثل قناری‌ها چهچه بزنید و خانه‌ای بسازید؛ در و دیوارش همه نور. با همین کارهاست که چم و خم زندگی دست‌تان می‌آید و ابعاد پنهان همسرتان را هم خواهید شناخت.

مودب باشید

احتمالا این روزها کسانی به شما خواهند گفت دیگر که کار تمام شده، هر کاری دلتان خواست می‌توانید بکنید؛ هر وقت می‌روید منزل خانواده همسر با خودتان زیرشلواری‌ ببرید؛ با همسر محترم تشریف ببرید شمال؛ ۱۱شب برگردید خانه؛ دیگه چی؟ ما مانده‌ایم که این افراد اصلاً چرا حرف می‌زنند؟ اصلاً چرا عین خرچنگ افتاده‌اند روی زندگی شما؟ یادتان باشد که دوره بین عقد و عروسی – مثل دنیا- محل‌گذار است و بالاخره روزی ان‌شاءالله شما هم بزرگ می‌شوید و عروسی می‌کنید. پس در طول این مدت هم فکر این نباشید که با رسم و رسومات خانواده همسرتان بازی کنید. اخلاق داشته باشید. معرفت داشته باشید. اگر از بچگی از تابلوی سبقت ممنوع خوشتان نمی‌آمده، همسرتان چه گناهی دارد که باید شماتت همسایه را هم بکشد. با نیروی انتظامی خوب تا کنید تا خدا با شما خوب تا کند. ممکن است همه آدم‌هایی که توی خیابان هستند، تحمل این همه صفا و خلوص میان شما و نامزدتان را نداشته باشند.

ارزان باشید

کسانی به شما خواهند گفت که در این مدت تامی‌توانید خرج کنید؛ پول اصلاً مهم نیست و مهم تفاهم و عشق و صفا و اینجور مسائلی است که کی دیده و کی داده و کی گرفته. لازم نیست این افراد را تا جایی که جا دارد بزنید، اما گولشان را هم نخورید. این افراد از ۳ حالت خارج نیستند؛ یا از اقوام و آشنایان و کارفرمایان هستند و می‌خواهند چیزی نصیب خودشان بشود؛ یا کتاب‌های ادبیات و حکمت و داستان‌های پریان زیاد می‌خوانند؛ یا اینکه اصلاً توی باغ تشریف ند‌ارند. تفاهم و عشق و صفا چیز خوبی است اما خداوکیلی خیلی هم خرج برمی‌دارد. پس شما تلاش کنید که کم خرج کنید. مثلاً خرید یک شاخه گل به جای دسته‌گل روشنفکرانه‌تر است؛ کندن گلی از پارک و فوق‌فوقش شنیدن چهارتا فحش از باغبان، معمولا از خریدن گل ارزان‌تر تمام می‌شود و گفتن اینکه «شما خودتان از همه گل‌ها بهتر هستید، رویم نشد برایتان گل بخرم» خیلی ساده‌تر هم هست. اگر دانشجویید، ناهار و شامتان را توی سلف بخورید یا اینکه در منزل ساندویچ درست کنید و فلاسک چای هم بردارید و بروید پارک محل تا از رستوران و کافی‌شاپ و دربند، یکجا خلاص شوید. ضمنا جاهای باکلاس دلتان درد بگیرد و حساسیت شدید داشته باشید و هیچی نخورید. تجربه ثابت کرده هرچه غذا ارزان‌تر، کثیف‌تر و بدقیافه‌تر باشد، خوشمزه‌تر است. ضمنا یادتان باشد بهترین نوشیدنی دنیا آب است، البته نه آب بطری که اصلاً مطمئن نیستید چه چیزی تویش ریخته‌اند. همین آب شیر پارک چه عیبی دارد؟

مقتصد باشید

پول جمع کنید. تا خود شب عروسی، هم شما و هم همسر گرامی‌تان مواظب باشید که پول توجیبی ابوی قطع نشود؛ حتی اگر قبلاً نمی‌گرفته‌اید، از حالا تا شب‌عروسی بگیرید که خودش کلی فرج است. پدر محترم را نسبت به سهمی از مخارج عروسی که قرار است بپردازند آگاه فرمایید. از دوروبری‌ها هرچه می‌توانید پول بِکنید. می‌توانید در منزل یا سر کار یک «صندوق کمک‌های مردمی برای ازدواج این‌‌جانب» تعبیه کنید. منزل پدری و پدربزرگ را تجدید دکوراسیون کرده، هر چیز غیرلازمِ قابل فروشی می‌بینید بفروشید و از قالیچه زیرپای پدربزرگ و چرخ خیاطی کهنه ننه هم نگذرید که ظریفان گفته‌اند« فقط و فقط و فقط نقدینگی خالص زوج در بدو ازدواج است که میزان خوشبختی‌شان را رقم می‌زند.»

طولش ندهید

کسانی به شما خواهند گفت باید طرف مقابل را خوب بشناسید؛ بنابراین لااقل چند سالی برای عروسی دست نگه دارید و هی هر روز با همسرتان بحث کنید، هر شب معماهای فلسفی لاینحلتان را تلفنی از ایشان بپرسید، هر‌ماه به یک کانون مشاوره سر بزنید و هر سال یک عکس جدید از ایشان بگیرید و ببینید بالاخره به شما می‌آیند یا نه و بالاخره به اندازه کافی پیر شده‌اند که ازدواج کنید یا نه. این کسان ممکن است خدای‌ناکرده عقده چیزی داشته باشند. اینها می‌خواهند شما را به خاک سیاه بنشانند. می‌خواهند ببینند کی پشیمان می‌شوید.

طول این دوره یک اندازه و فرمول خاصی دارد. ولی به هر حال خیلی طولش ندهید که بگویید دارم فکر می‌کنم تا فرمولش دقیقاً یادم بیاید. نتیجه کار فرسایشی و طولانی‌مدت همیشه عین جنگ ویتنام افتضاح از آب در می‌آید. از قدیم گفته‌اند دندانی که درد نمی‌کند، صدایش را درنیاورید؛ حالا شما بیکارید که می‌خواهید صدای خانواده همسرتان را دربیاورید؟ هر چه زودتر و در سن پایین‌تر زندگی را تشکیل دهید تا بیشتر از عمرتان استفاده کنید. شما که دیگر زیر بار تعهد رفته‌اید، باور کنید خدا خیلی کریم‌تر از من و شما و صندوق وام ازدواج سر کوچه است.

ریشتان سفید شود

کسانی به شما خواهند گفت اصلاً در برابر زور کوتاه نیایید و ضعیف نباشید و منت‌کشی نکنید و اگر دیدید طرف دارد بی‌محلی می‌کند، شما بدترش را انجام دهید. این افراد آگاه نیستند. این افراد یا کتک خوردن‌های خودشان یادشان رفته یا می‌خواهند شما را بدبخت کرده، بعداً مسخره‌تان کنند. اصلاً گوش نکنید. فوق‌فوقش همسرتان قدری با کمربند، سیاه و کبودتان کرده یا ناخن‌هایش را کرده توی چشمتان و … اینها نمک زندگی هستند. بعداً بهتر از اینهایش هم پیش می‌آید. یک آدمِ بزرگِ فهمیده که با این شوخی‌ها از میدان به در نمی‌رود و ناراحت نمی‌شود. الان وقتش شده که خلاف جریان تاریخ شنا کنید؛ تمرین ضددمکراسی و تحمل استبداد، تمرین منت‌کشی، تحمل توسری‌خوردن آرام، عدم‌مقاومت و گریه‌کردن‌های ساکت شبانه زیر لحاف. مردها با زن‌ها خیلی فرق دارند و همسرها با ایده‌آل‌ها خیلی‌خیلی. سقراط می‌گوید:« ازدواج کنید؛ اگر زد و همسرتان خوب درآمد که خوشبخت می‌شوید و اگر بد بود هم عیبی ندارد، سرطان که نگرفته‌اید، عین من، فیلسوف می‌شوید.» سعی کنید هرچه بیشتر هم را بشناسید. اگر همسرتان خصوصیت بدی دارد، حقتان است و اگر احیاناً و تصادفاً خصوصیت خوبی از وی سر زد، شانس آورده‌اید. خیلی تغییر خواهید کرد اما روی تغییر‌دادن طرف مقابلتان خیلی حساب نکنید. فوق‌فوقش اگر اوضاع خیلی غیرقابل‌تحمل بود و همسرتان نمی‌توانست حاصل‌ضرب ۶۳۵۸در ۳۶۸۷را ذهنی در ۳ ثانیه حساب کند هم که هنوز چیزی نشده، تلاش کنید در آینده خودتان نتیجه را با دست حساب‌کنید.

پاچه بخارانید

کسانی به شما خواهند گفت در رابطه با فامیل همسرتان سعی کنید خودتان باشید، نیازی به تظاهر و دورویی نیست و حق مسلم شماست که از ته دل دوستشان داشته باشید. افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند خیر شما را نمی‌خواهند. این افراد اصلاً‌ چه می‌فهمند؟! ولی حواستان باشد لااقل در مرحله فعلی در شرایطی نیستید که بخواهید ماهیت واقعی‌تان را نشان بدهید و دعوای قدیمی عروس- مادرشوهر یا داماد- مادرزن را یکسره کنید. برای این کار وقت زیاد است و تازه اگر اندکی مثلاً ۶‌ماه صبر کنید، آن‌وقت خوراک لازم برای یک دعوای جانانه را در اختیار خواهید داشت.

سعی کنید با نخستین (و آخرین) هدایایی که برای خانواده محترم همسر می‌خرید، دلشان را تا اطلاع‌ ثانوی به‌دست آورید. هیچ هدیه‌ای جای کریستال و طلا (البته حتماً همراه گل) برای مادر و جوراب و زیرپوش و پیچ‌گوشتی و فوق‌فوقش کیف پول (حتماً بدون گل) برای پدر همسرتان را نمی‌گیرد. از خریدن خوراکی مثل بستنی، میوه‌های نوبرانه و شیرینی غفلت نکنید. همه آدم‌ها از ناحیه شکم آسیب‌پذیر هستند؛ مخصوصاً اگر قبلاً فهمیده باشید که چه هله‌هوله‌هایی دوست دارند. برادران و خواهران همسرتان، به‌خصوص اگر کم‌سن و سال‌تر باشند، بهترین و امن‌ترین محل برای سرمایه‌گذاری بلندمدت در این راستا هستند.

به پدر و مادر همسرتان زیاد سر بزنید. فکر نکنید با یک «مامان» و «بابا» گفتن ساده، کار حل است. این کلمات در امتحان سطح‌بندی حتی در سطح مقدماتی هم قرار نمی‌گیرند. «مامان جون» و «باباجون» کمی بهترند. دست و صورتشان را زیاد ماچ کنید. از آنها هی الکی تشکر کنید. به مصایبی که حین بزرگ کردن همسرتان کشیده‌اند، به دقت گوش کنید و حتی گاهی سری به‌نشان تأسف تکان بدهید. الکی به آنها تلقین کنید مریضند و بعد برایشان وقت دکتر بگیرید. میز شام را بچینید و جمع کنید و ظرف‌ها را هم بشویید. آن تنها غذا یا دسر یا سالادی را که بلدید، برایشان درست کنید و هزارتا پاچه‌خاری دیگر که ندای قلبتان خودش به شما یاد خواهد داد. از دایی‌جان، عموجان، خاله‌جان و دایی‌زاده‌جان همسرتان که به‌ترتیب فاضل‌ترین، مهربان‌ترین، شیرین‌ترین و گرم و دوست‌داشتنی‌ترین موجوداتی هستند که حتی نمی‌توانسته‌اید خوابش را دیده باشید، مدام تعریف کنید.

منبع : همشهری آنلاین

دسته‌ها
مشاوره ازدواج

شرط و شروط های قبل از ازدواج

خواستگاری ،رفتن به جلسه خواستگاری

رسانه ۷ در این مطلب می خواهیم به  مسائل مهمی که باید قبل از ازدواج حتماً درمورد آن با همسرتان صحبت کنید، اشاره می‌کنیم.

گاهی اشتباه‌های ناخواسته در شب خواستگاری می‌تواند سرنوشت دختر و پسری را تغییر دهد. توصیه‌های کارشناسان ما را در مورد سوال‌هایی که باید بپرسید یا نپرسید، رفتارهایی که باید انجام دهید یا ندهید و حرف‌هایی که باید بزنید یا نزنید بخوانید.

شباهت اقتصادی و فرهنگی

هر دو خانواده باید از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در یک رده باشند؛ برای مثال طبقه آنها از نظر اقتصادی متوسط محسوب شود. اگر تفاوت فاحشی بین دو خانواده وجود داشته باشد، حتی اگر عضو یک خانواده یا یک قوم باشند، بهتر است با هم ازدواج نکنند.

در این راستا پرسش‌ها و نکته‌های متداولی وجود دارند که دو خانواده می‌توانند از یکدیگر بپرسند یا به آنها توجه کنند؛ برای مثال شغل پدر و حدود درآمد او، شغل پسر و درآمد احتمالی او، محل قرار گرفتن خانه‌ دو طرف، وضعیت ظاهری خانه دختر و‌…

همچنین یکی از راه‌هایی که در تشخیص تناسب فرهنگی دو خانواده به دختر و پسر کمک می‌کند این است که به نوع رابطه اعضای خانواده طرف مقابل با یکدیگر و نوع واکنش‌های آنها در برابر مسائل مختلف دقت کنند

زیبایی ظاهری

توصیه می‌شود دختر و پسر از نظر ظاهری تاحدودی در یک سطح باشند؛ به این معنا که یکی از آنها خیلی زیبا و دیگری زشت یا یکی خیلی چاق و درشت هیکل و دیگری ضعیف و کوچک نباشد. البته مهم این است که دو طرف همدیگر را بپسندند و نظر دیگران در این میان مطرح نیست.

گاهی دختر و پسر از نظر ظاهری با هم تفاوتی دارند که در عرف چندان پسندیده نیست؛ برای مثال قد دختر از قد پسر بلندتر است. در این شرایط هم خواست و تمایل دو طرف مهم است. دختر و پسر در مورد بحث مقبولیت ظاهری، باید به یک نکته توجه کنند.

سلامت و بلوغ عاطفی

دختر و پسر باید به بلوغ روانی و پختگی عاطفی رسیده باشند. آنها باید از نظر روانی برای ازدواج آماده باشند. در این صورت دعوا، درگیری و قهر کمتری بین همسران رخ می‌دهد. در صورت بروز اختلاف‌نظر نیز با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند.

یکی از مواردی که می‌تواند از درگیری بی‌دلیل بین همسران جلوگیری کند این است که از حساسیت‌های همدیگر آگاه باشند؛ برای مثال دختر و پسر می‌توانند از یکدیگر بپرسند: «چقدر برای تو مهم است روزهای خاص مانند تولد و سالگرد ازدواج را به یاد داشته باشم؟»، «اگر زمانی یادم نبود یا دیر به یادش افتادم خیلی ناراحت می‌شوی؟

عکس‌العمل تو چه خواهد بود؟» آنها می‌توانند از همدیگر درباره حساسیت‌ها و علاقه‌ها (مواردی که آنها را خوشحال یا عصبانی می‌کند)، میزان روابط اجتماعی، نوع رابطه با خانواده، علاقه به رفت‌وآمد با دوستان و اقوام و مواردی از این دست بپرسند. دو طرف باید از نظر روانی و عاطفی سالم باشند؛ البته در جلسه نخست نمی‌توان در این مورد مطمئن شد و شناخت کاملی از طرف مقابل به دست آورد. با این وجود دختر و پسر می‌توانند از همدیگر در مورد سلامتی هم سوال کنند.

تشابه ارزش‌های اخلاقی و مذهبی

ارزش‌های اخلاقی و مذهبی دختر و پسری که می‌خواهند ازدواج کنند باید مشابه باشد. هر دوی آنها باید به ارزش‌هایی مانند راستگویی یا ظلم نکردن به دیگران، به یک ‌اندازه اعتقاد داشته باشند. چهارچوب اعتقادی و ایدئولوژیک آنها نیز باید مشابه باشد. در این راستا دختر و پسر می‌توانند از یکدیگر مثلا درباره نوع پوشش خانم بپرسند؛ خانم تمایل دارد چه پوششی داشته باشد و آقا به چه پوششی اعتقاد دارد. چنین مسائلی باید از همان ابتدای آشنایی مشخص شود.

افراد زیادی هستند که پیش از ازدواج درباره اعتقادات و حساسیت‌های این چنینی با هم گفت‌وگو نکرده‌اند و با خود گفته‌اند: «بعد از ازدواج اصلاحش می‌کنم» یا «او را تغییر می‌دهم». ولی بعد از ازدواج قرار نیست هیچ‌ یک از دو طرف تغییر کند. دختر و پسر هر انتظاری که از یکدیگر دارند باید قبل از ازدواج با هم در میان بگذارند.

اشتغال خانم

در صورتی که دختر تصمیم دارد پس از ازدواج به کار و اشتغال خود ادامه دهد، باید از همان ابتدا در این مورد با آقای خواستگار صحبت کند. پسر هم باید نظر خود را در این مورد با صداقت و دقیق بیان کند؛ آیا به طور کلی با کار کردن زن مخالف است و ترجیح می‌دهد همسر آینده‌اش خانه‌دار باشد؟ آیا با کارکردن او در بعضی محیط‌های کاری یا به صورت پاره‌وقت موافق است؟ یا به طور کلی با اشتغال همسرش مشکلی ندارد؟

تناسب سطح تحصیلی

سطح تحصیلی دختر و پسر باید تناسب داشته باشد. اگر فاصله بین مدرک تحصیلی آنها زیاد باشد احتمال اینکه دچار مشکل شوند و همدیگر را درک نکنند، وجود دارد. ضمن اینکه اگر سطح تحصیلات دختر بالاتر باشد، ممکن است مرد احساس حقارت کند.

منبع : hidoctor.ir