دسته‌ها
آخرین اخبار

کدخدایی راه ورود اصلاح طلبان به انتخابات ۱۴۰۰ را بست؟

اظهارات انتخاباتی چهره های اصلاح طلب این روزها نشان از آغاز هرچند کم رنگ پروسه انتخابات در این طیف سیاسی دارد. از «علی شکوری راد» دبیرکل حزب اتحادملت تا «رسول منتجب نیا» دبیرکل حزب تازه تاسیس جمهوریت، همگی درباره آینده این جریان سیاسی در پرتو انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم به اظهارنظر پرداخته اند. با مروری بر این سخنان می توان به این نتیجه رسید که اصلاح طلبان در حال حاضر  به سه دسته کلی تقسیم شده اند؛  بخش اول احزابی چون اتحاد ملت هستند که نامزدی جز اصلاح طلب نمی خواهند. دسته دوم احزابی مانند کارگزاران هستند که گرچه هنوز به تصمیم نهایی درباره کاندیدای خاصی نرسیده اند اما خط قرمزی چون اصالت اصلاح طلبی ندارند و تمایل خود به حمایت از نامزدی معتدل حتی از دیگر جریان ها را انکار نمی کنند. دسته سوم احزاب کوچک اصلاحات هستند که همچنان میان این دو گروه در نوسان حمایت به سر می برند.

در همین رابطه بخوانید؛

اشتباه تاریخی آیت الله هاشمی و اصلاح طلبان در سال ۸۴ به روایت افشانی/سیدمحمد خاتمی کاندیدای ۱۴۰۰ نمی شود

اصلاح‌طلبان تماشاچی انتخابات ۱۴۰۰؟ /خباز: سکوت بزرگان شایسته نیست

علی شکوری راد در تازه ترین نشست خبری در تبیین دیدگاه حزب اتحادملت که بسیاری از چهرهای شاخص اصلاح طلب در آن عضویت دارد درباره نامزدهای احتمالی اصلاحات به موضعی روشن اشاره کرد و گفت: «اینکه بخشی از اصلاح طلبان بخواهند به نامزد نیابتی روی بیاورند به خودشان مربوط است اما در کل این موضع میان اصلاح طلبان مردود شد و فعلا این دیدگاه در بین اصلاح طلبان جدی نیست و از آن عبور شده است.»

پیش از این هم «اسماعیل گرامی مقدم» سخنگوی حزب اعتماد ملی با اشاره به اینکه اصلاح‌طلبان از رویکرد حمایت از نامزد غیراصلاح‌طلب عبور کرده‌اند، گفته بود: «بعید است اصلاح طلبان در انتخابات از کسی حمایت کنند که از اعلام وابستگی به جریان اصلاح طلبی ابا دارد.»

«مرتضی مبلغ» عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان هم امکان اجماع بر سر نامزدی از جریان های دیگر را ضعیف شمرده و گفته است: «اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای خود را خواهند داشت و چه بسا در صورت عدم تایید صلاحیت نیز لزومی بر اجماع با دیگر طیف ها نخواهند دید.»

«جواد امام» عضو بنیاد باران و دبیرکل مجمع ایثارگران هم تاکید کرده است: «اصلاحات برای انتخابات پیش‌رو نامزد خود را خواهد داشت و به نامزد جریان رقیب متوسل نخواهد شد.»

«حسین مرعشی» سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی تیرماه در گفت و گویی تصریح کرده بود که رییس جمهور منتخب لزوما لازم نیست منتسب به یکی از دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا باشد. 

مناقشه دو گروه اشاره شده در بالا اما تمام مشکلات اصلاح طلبان نیست و حتی اگر همه طیف های اصلاح طلب بر سر حمایت از نامزدی اصلاح طلب توافق کنند، پرسش بسیار مهم این است که آیا چنین شخصی قادر به کسب معیارهای موردنظر نهادهای نظارتی خواهد بود. موضوعی که «ابراهیم امینی» عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی درباره آن می گوید: «اگر اصلاح طلبان اجازه داشتن نامزدی توانمند را داشته باشند می‌توانند رقابت خوبی را به عرصه نمایش بگذارند.»

آیا کدخدایی راه ورود اصلاح طلبان به انتخابات را بست؟

کار اصلاح طلبان پس از توصیه تازه «عباسعلی کدخدایی» سخنگوی شورای نگهبان، دشوار تر هم شده است. کدخدایی روز دوشنبه بیستم مردادماه در جمع اصحاب رسانه درباره اسامی مطرح شده برای انتخابات ریاست جمهوری آینده گفت: «شورای نگهبان هنوز درگیر انتخابات نشده و در این زمینه ورود نکرده و اقدامی نیز نکرده است. از جهات قانونی افراد می‌توانند در هر زمان ثبت‌نام کنند اما می‌توان توصیه کرد افرادی که در گذشته رد صلاحیت شده‌اند، دیگر ثبت‌نام نکنند.» هرچند در روزهای اخیر عمده گمانه زنی ها درباره این اظهار نظر کدخدایی به سمت رییس جمهور پیشین معطوف شد اما در عین حال در جریان اصلاح طلب هم تعداد افراد رد صلاحیت شده که اتفاقا از چهره های اصیل اصلاحات هم هستند، کم نیستند و همین یافتن نامزدی اصلاح طلب و ردصلاحیت نشده را برای آن ها سخت خواهد کرد.

حتی اگر جریان رقیب اصلاحات دستکم درباره این گزینه که آیا باید با نامزد جریان دیگری ائتلاف کنند یا نه، به نتیجه ای قطعی رسیده باشند اما این مهم در میان اصلاح طلبان همچنان مورد مناقشه است و تا این موضوع مهم رفع نشود این جریان نمی تواند به تاکتیک های انتخاباتی واثربخشی سازوکارهایی چون شورای عالی سیاستگذاری یا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات چندان خوشبین باشد. هرچند این سازوکارها هم منتقدان و مخالفان صریح خود را دارند. 

۲۷۲۱۹

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

ورود یک حزب اصلاح طلب به انتخابات ۱۴۰۰ با کاندیدای حزبی

حسین نورانی نژاد سخنگوی حزب اتحاد ملت با اشاره به اظهارات اخیر سخنگوی شورای نگهبان مبنی بر توصیه به رد صلاحیت شدگان دوره های قبل  برای ثبت نام نکردن در  انتخابات ۱۴۰۰، اظهار کرد: سخنان آقای کدخدایی را با استناد به عملکرد گذشته شورای نگهبان می‌ شود به چالش کشید؛ چرا که بارها در دوره ای فردی را رد می کردند و در دوره دیگر آن فرد را تایید می کردند.
 

در همین رابطه بخوانید؛

کنایه غرضی به سخنگوی شورای نگهبان: ما کار خودمان را می کنیم شما هم کار خودتان را بکنید /بازهم کاندیدا می‌شوم

وی در ادامه چنین ابراز عقیده کرد: عموما تایید و رد شورای نگهبان  به شرایط عمومی کشور بستگی داشته است. حالا این سوال پیش می آید که آیا تاکنون این عملکرد مبتنی بر رد صلاحیت نیروهای طیف های مختلف عایدی مثبتی داشته که کماکان بر آن اصرار می ورزند؟

نورانی نژاد گفت: از این پیشنهاد به نظر می‌رسد که می خواهند نیروهای سیاسی را هم متقاعد کنند تا با این روند حذفی همراه شوند در واقع خود نیروها بدون در نظر گرفتن حق شان حذف شوند.

سخنگوی حزب اتحاد ملت گفت: با کاندیدای خودمان در انتخابات شرکت می کنیم فعلا در حزب فقط صحبت شده کاندیدای حزبی خودمان را داشته باشیم و فعلا بنایی بر استفاده از کاندیدای نیابتی نداریم. همچنین تا کنون درباره هیچ مصداقی برای انتخاب کاندیدا صحبت نکرده‌ایم.

وی یادآور شد: از دوم خرداد تاکنون هر کاندیدایی که در عرصه انتخابات خودش را نماد تغییر معرفی کرده رای آورده، چیزی که مشخص است اکثریت مردم از ۷۶ تا کنون چه با شرکت و چه با عدم شرکت همواره خواسته اند شرایط را تغییر بدهند. چه زمانی که به خاتمی رای دادند و چه زمانی که به احمدی نژاد و شعار تغییرش رای دادند نظرشان بر تغییرات بوده است.

۲۷۲۱۹

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

اصلاح‌طلبان تماشاچی انتخابات ۱۴۰۰؟ /خباز: سکوت بزرگان شایسته نیست

به گزارش خبرآنلاین، اصلاح طلبان سردرگم و بلاتکلیفند، شورایعالی سیاستگذاری که عالی ترین نهاد تصمیم گیرنده در این جریان در دهه ۹۰ بوده است بعد از استعفای سران اصلی آن و جدا شدن برخی دیگر از چهره ها از آن عملا به کُما فرو رفته است، بزرگان این جریان و تشکل های باسابقه ای چون مجمع روحانیون هم گویی انزوا را ترجیح داده اند. رویه ای که حکایت از آن دارد انتخابات ۱۴۰۰ چندان مساله ای جدی برای اصلاح طلبان نیست و آنها زودهنگام، رقابت را به رقیب واگذار کرده اند.

>>>در همین رابطه بخوانید؛

پیشنهاد منتجب‌نیا برای تشکیل شورای ریش سفیدان اصلاحات

زیباکلام: فتاح با حضور در برنامه تلویزیونی برای انتخابات ثبت‌نام کرد/ بذرپاش و جلیلی رقبای فتاح در ۱۴۰۰ هستند

اما «راهکار اصلاح طلبان برای عبور از این مقطع چیست؟» برخی از اصلاحات و بازسازی سخن می گویند و برخی دیگر از تشکیل یک نهاد تصمیم ساز دیگر جز شورایعالی. برخی دوری چندساله از قدرت را پیشنهاد می دهند و برخی دیگر بازسازی و حضور همزمان در قدرت را. رسول منتجب نیا، عضو شاخص جریان اصلاحات اما معتقد است بزرگان و ریش سفیدان اصلاحات باید وارد گود شده و با تشکیل شورایی ۳تا ۵ نفره عنان کار را به دست گیرند. او البته تاکید دارند فعالیت و تحرک اصلی باید از سوی احزاب صورت گیرد و ریش سفیدان هادی و راهنمای مسیر باشند.

محمدرضا خباز اما معتقد است که نباید از ظرفیت جوانان اصلاح طلب غافل شد و بار کار باید بر دوش آنها باشد. او تاکید دارد مجمع روحانیون باید برای حل اختلافات بین احزاب اصلاح طلب وارد میدان شود و رئیس دولت اصلاحات نیز ظرفیت خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ به کار گیرد.

فضای بی تصمیمی بر جریان اصلاحات حاکم شده است

محمدرضا خباز فعال سیاسی اصلاح طلب و استاندار سابق دولت روحانی، با ابراز نگرانی از وضعیت کنونی اصلاح طلبان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و همچنین در خصوص پیشنهاد تشکیل یک شورای مشورتی متشکل از ریش سفیدان اصلاح طلب برای هدایت نیروهای این جناح سیاسی، اظهار داشت: شرایط موجود را نمی‌توان یک فضای مطلوب برای اصلاح طلبان دانست، زیرا یک فضای «بی تصمیمی» بر این جریان سیاسی حاکم شده است.

دیر تصمیم گرفتن، فرقی با یک تصمیم بد ندارد

وی ادامه داد: گاهی دیر تصمیم گرفتن و حتی عدم اتخاذ تصمیم، به مثابه یک «تصیم بد» است که به نظر می‌رسد این شرایط برای اصلاح طلبان در حال وقوع است.

نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی با خطاب قرار دادن گروه‌های سیاسی، بیان داشت: در شرایطی که مردم پس از انتخابات اسفندماه دچار نوعی از دلمردگی سیاسی شده‌اند، باید تمامی گروه‌های سیاسی کشور خود را در قبال اتفاقات پیش آمده مسئول بدانند و در مسیر تغییر این فضا حرکت کنند.

اصلاح طلبان نمی توانند نقش تماشاچی را ایفا کنند

خباز تصریح کرد: کشور در شرایط بسیار حادی قرار گرفته که شاید نظیر آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود نداشته باشد. در این شرایط گروه‌های سیاسی نمی‌توانند نقش یک تماشاچی صرف را بازی کنند و منتظر بمانند که اتفاقی رخ خواهد.

انتخابات حداقلی زیر زبان اصولگرایان مزه کرده است

وی با خطاب قرار دادن فعالان سیاسی در جناح اصولگرا، ابراز داشت: طعم پیروزی در فضای مشارکت حداقلی مردم زیر زبان اصولگرایان مزه کرده است و آنها حتی امیدوار هستند که با ادامه همین روند کاندیدای مدنظر خود را در ۱۴۰۰ بر کرسی ریاست بنشانند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: برخی از آنها حتی اعلام می‌کنند که دیگر نیازمند به انتخابات حداکثری نیستند.

سکوت فعلی در جریان اصلاحات، شایسته یک جریان سیاسی نیست

استاندار سابق سمنان در دولت یازدهم با تأکید بر این نکته که اگر اصلاح طلبان زودتر در فضای سیاسی موجود تصمیم گیری نکنند، ممکن است برای طولانی مدت متضرر شوند، ابراز داشت: امروز شاهد هستیم که رئیس و نایب رئیس شورای عالی سیاستگذاری استعفا داده‌اند و دیگر بهانه‌ای وجود ندارد که بگویند برخی از این افراد در این شورا در مسیر انتخابات مانع تراشی می‌کردند. اما هنوز شاهد سکوت در بین اصلاح طلبان هستیم که این امر به هیچ عنوان شایسته این جریان سیاسی نیست.

نباید از ظرفیت جوانان اصلاح طلب غافل شویم

خباز با اشاره به پیشنهاد حجت الاسلام والمسلمین منتجب نیا مبنی بر تشکیل یک شورا متشکل از ریش سفیدان اصلاح طلب، گفت: بنده به نظر ایشان احترام می‌گذارم، اما در شرایط کنونی کشور باید یک ابتکار جدید به خرج داد و جوانان را پای کار آورد.

وی ادامه داد: بهره‌گیری از نظر مشورتی بزرگان و ریش سفیدان اصلاح طلب قطعا امری پسندیده و لازم است، اما نباید فراموش کنیم این جوانان اصلاح طلب هستند که مسئولیت بسیاری از کارهای اجرایی را بر گردن می‌گیرند و کار انتخاباتی را به پیش می‌برند.

پیشنهاد جدید به احزاب اصلاح طلب

این فعال سیاسی اصلاح طلب با ارائه یک پیشنهاد، عنوان داشت: امروز بیش از ۳۰ حزب اصلاح طلب در حال فعالیت هستند، بنده پیشنهاد می‌کنم هر حزب یک نماینده از درون تشکیلات خود انتخاب  و معرفی کرده و در مسیر این گزینش نیز افرادی را در نظر بگیرد که کمترین حاشیه را دارند تا جناح مقابل نتواند بر اساس حضور آنها موج سواری سیاسی کند.

انتظار اصلاح طلبان از رئیس دولت اصلاحات

خباز گفت: همه انتظار دارند در وضعیت موجود آقای سید محمد خاتمی وضعیت اصلاح طلبان را همانند گذشته سامان بدهند. زیرا ایشان همچنان محبوبیت بسیار بالایی در میان مردم دارند و در جناح اصلاحات نیز فردی کاملا مقبول هستند.

مجمع روحانیون مقدمات اشتراک نظر بین احزاب اصلاح طلب را فراهم کند

این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در خصوص جایگاه «مجمع روحانیون مبارز» نیز، تأکید کرد: آقای خاتمی در جایگاه ریاست مجمع روحانیون مبارز قرار دارند و انتظار داریم از سمت آن جریان سیاسی نیز یک نفر معرفی شده تا مقدمات اشتراک نظر بین احزاب اصلاح طلب فراهم شود. نباید فراموش کنیم افرادی در مجمع روحانیون مبارز حضور دارند که زمانی مورد تأیید امام راحل(ره) بودند و پس از آن نیز در این در بسیاری از سمت‌های مهم خوش درخشیده‌اند.

وی با تأکید مجدد بر محور قرار گرفتن رئیس دولت اصلاحات در همگرایی اصلاح طلبان در آستانه انتخابات سال ۱۴۰۰، ابراز داشت: آقای خاتمی امروز در جایگاهی قرار گرفته‌اند که می‌توانند همه احزاب و شخصیت‌های اصلاح طلب را گرد هم بیاورند. زیرا تا سال ۱۴۰۰ زمانی باقی نمانده و نباید فرصت کوتاه تا سال آینده را از دست داد.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با یادآوری دوران دولت اصلاحات، بیان داشت: آقای خاتمی فردی توانمند است، ایشان دولت خود را در شرایط بسیار سخت به پیش برد و امروز نیز می‌توانند جناح سیاسی متبوع خود را هدایت کنند. هرچند بخشی از جریان سیاسی کشور با وجود این خدمات، به ایشان جفا کردند.

اصلاحات نیازمند پوست اندازی جدی است

این نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: بنده همچنان معتقدم اصلاح طلبان نیازمند یک پوست اندازی جدی هستند. اما این جریان سیاسی دارای ظرفیت بسیاری بالایی است که بر اساس آن می‌توان بار دیگر در ذیل هدایت بزرگان این جریان، به وحدت رسید.

خباز در پایان گفت: نباید خود را مشغول اسامی خاصی همچون شورای عالی سیاستگذاری و یا محفل‌های دیگر کنیم، بلکه امروز نیاز داریم بار دیگر حول یک رهبر قوی همانند آقای خاتمی بنشینیم و برای آینده کشور و جناح سیاسی خود، تلاش کنیم.

۲۷۲۱۹

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

زیباکلام: فتاح با حضور در برنامه تلویزیونی برای انتخابات ثبت‌نام کرد/ بذرپاش و جلیلی رقبای فتاح در ۱۴۰۰ هستند

به گزارش خبرآنلاین، رئیس بنیاد مستضعفین شب گذشته در گفت و گویی تلویزیونی که از شبکه یک سیما پخش شد موضوعاتی را در باره املاک این بنیاد مطرح کرد که در این بین نام تعدادی از شخصیت های سیاسی نام آشنا مانند غلامعلی حدادعادل، احمدی نژاد، علیرضا زاکانی، معصومه ابتکار و شهین‌دخت مولاوردی به میان آمد. 

>>>> بیشتر بخوانید؛ پرویز فتاح: حدادعادل یا برای ملک ۲۰۰ میلیاردی اجاره روز بدهد یا تخلیه کند/ملک ۱۸۰۰ متری در دست احمدی نژاد است

بنابر گزارش فرارو، صادق زیباکلام در این باره گفت: «انتخابات آینده، جولانگاه اصولگرایان است از همین الان باید آن‌ها را پیروز انتخابات دانست. بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان دچار ریزش شده و در این انتخابات مانند انتخابات مجلس شرکت نخواهند کرد؛ بنابراین همه رقابت از آن اصولگرایان است.»

او افزود: «نکته دوم در این وضعیت رقابت بین طیف‌های اصولگراست. سوال مهم این است که چهار جریان اصلی یعنی معتدل، میانه‌رو، تحول خواه، جبهه‌پایداری و حامیان احمدی‌نژاد می‌توانند با یکدیگر بر سر یک نفر ائتلاف کنند و او را به عنوان نامزد اصلی و برای گرم کردن بازار انتخابات چند فرد دیگر هم معرفی نمایند؟ به نظر من چنین چیزی شدنی نیست و این چهار جریان نمی‌توانند روی یک فرد ائتلاف کنند.»

این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: “جبهه پایداری و حامیان احمدی‌نژاد، ممکن است ائتلاف کنند. نامزد اصلی آن‌ها هم آقای احمدی‌نژاد خواهد بود؛ که هر دو گروه او را قبول دارند و همچنین نفوذ خوبی هم در بدنه اصولگرایان و تحول‌خواهان دارد. اما احتمالا احمدی‌نژاد ردصلاحیت می‌شود. اگر نتوانند صلاحیت احمدی‌نژاد را تائید کنند قطعا فردی را انتخاب می‌کنند که مورد توافق اکثریت جبهه‌پایداری و احمدی‌نژادی‌ها باشد. پرویز فتاح از جمله شخصیت‌هایی است که این دو گروه می‌توانند روی او به توافق برسند، البته افراد دیگری همچون مهرداد بذرپاش و سعید جلیلی هم می‌توانند رقیب فتاح شوند.”

زیباکلام در تحلیل سخنان فتاح گفت: «شاید اظهارات شب گذشته او در تلویزیون درست باشد، اما بیشتر خوراک تبلیغاتی است. آقای فتاح شناسنامه، کارت ملی و سه قطعه عکس خود را در دست گرفته و انتقاد از چهره‌های سیاسی و نهادها را می‌توان آغاز ثبت‌نام او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دانست. با این حال او نامزد اول تندروها نیست و نامزد اول همچنان محمود احمدی‌نژاد است، اگر نتوانند او را وارد انتخابات کنند، فتاح گزینه بعدی است

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که چرا فتاح اینچنین بی‌محابا از حدادعادل به عنوان چهره کلیدی اصولگرایان انتقاد کرد، گفت: «فتاح می‌داند هر چقدر درباره حداد عادل بد حرف بزند از منظر انتخاباتی اتفاقا خوب است. چرا که ممکن است برخی سران اصولگرا رنجیده شوند، اما آرای پوپولیستی مورد نیاز را به دست می‌آورد. در حال حاضر هدف نامزدهای احتمالی اصولگرایان در انتخابات سران اصولگرا نیستند، بلکه کسب محبوبیت در میان مردم است، که با اینگونه حرف‌ها زمینه آن فراهم می‌شود.»

۲۷۲۱۵

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

پیشنهاد منتجب‌نیا برای تشکیل شورای ریش سفیدان اصلاحات

به گزارش خبرآنلاین، از آن خرداد پر هیاهو که از دلش جریانی یه نام اصلاح‌طلبی جوانه زد ۲۳ سال می‌گذرد اما این درخت، بعد از دو دهه  آفت‌های زیادی به جانش افتاد تا آنجا که بعد از انتخابات اسفند ۹۸ و حتی پیش از آن صحبت از مرگ این جریان به گوش رسید و برخی تحلیل‌گران اصلاح طلب حیات این جریان را در گرو بازسازی و تغییرات دانستند.

در همین رابطه بخوانید؛

منتجب‌نیا: باید فاصله بین اصلاح‌طلبان با بیت رهبری را کم کنیم

 فارغ از این‌ها، کاسه چه کنم جریان چپ درباره شورای عالی اصلاح‌طلبان و پروژه سخت و دشوار انتخابات ۱۴۰۰ از آن دست موضوعاتی است که این روزها درباره آن زیاد صحبت می‌شود اما معمای اصلی در مورد اصلاح‌طلبان نوع مواجهه آنها با مشکلات و بازگرداندن سرمایه‌اجتماعی است؛ اینکه چطور می‌خواهند حامیانشان را قانع کنند تا پای صندوق‌های رای حاضر شوند و به توصیه آنها لبیک بگویند؟! یا مهمتر از همه اختلافات درونی را که چندسالی است حاد شده چطور می‌خواهند رفع و رجوع کنند؟

سوالاتی که آنها را با رسول منتجب‌نیا دبیرکل حزب جمهوریت درمیان گذاشتیم. منتجب‌نیا که از همان ابتدای امر یکی از مخالفان سرسخت شورای عالی سیاست‌گذاری بود معتقد است این نهاد باید خیلی وقت پیش منحل می‌شد و کار به دست احزاب می‌افتاد.  

موضوع لیدری و نقش مجمع روحانیون مبارز هم از آن دست موضوعاتی است که همواره در معادلات اصلاح‌طلبان مورد بحث بوده است. منتجب‌نیا برای مجمع نقش راهنما را تعریف می‌کند و می‌گوید آنها باید توصیه و نصیحت بکنند اما دخالت نداشته باشند. البته صحبت از انتخابات تنها بحثی نبود که با منتجب‌نیا در میان گذاشتیم بلکه پای جلسات اصلاح‌طلبان و رهبری هم به میان آمد جلساتی منتجب‌نیا می‌گوید باید ادامه داشته باشد.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این گفت‌وگو است:

********

*آقای منتجب نیا! مدتی است که یکجور آشفتگی در اردوگاه چپ مشاهده می شود و هرکسی درباره این آشفتگی یک نظری را مطرح می کند، این مساله چگونه قرار است جمع شود و راهکار شما برای این قضیه چیست؟

در یک جبهه سیاسی یا یک مجموعه بسیار گسترده سیاسی در سطح کشور که ترکیبی از احزاب متعدد و ده ها حزب و تشکیلات و صدها شخصیت و فعال سیاسی است طبیعی است که اختلاف نظر و دیدگاه های مختلف وجود داشته باشد. اصل وجود تفاوت ها و اختلاف نظرها مشکلی نیست حتی در درون یک جبهه! در اصولگرا ها و اصلاح طلبان هم همینطور، در بین اصولگرایان هم تشتت و تفرق فراوان دیده می شود ولی این نقص نیست و مهم این است که در یک جبهه که وجه مشترک زیادی بین همه اعضا و مهره ها وجود دارد بتوانند به یک جمع بندی واحد برسند و تفاهم و تعامل کنند،

بنابراین ما نباید اختلاف نظرها و دیدگاه‌های مختلف در اصلاح‌طلبان را نقص بدانیم، حتی شاید از جهتی یک حسن تلقی شود چون نظرات گفته می‌شود و تضارب افکار می شود و جمع‌بندی اینها مهم است. برای جمع بندی این نظرات متفاوت در یک جبهه، دیدگاه های مختلفی وجود دارد، یک دیدگاه این بود که به احزاب زیاد بها ندهیم و تا حدی آنها را نادیده بگیریم و شورایی مرکب از تعدادی احزاب و بسیاری از شخصیت های سیاسی تشکیل دهیم (همان شورای سیاست گذاری که الان رو به انحلال و ضعف نهانی است).

شورای سیاستگذاری به جای وحدت، اختلافات را تشدید کرد

دومین دیدگاه این بود و بعضی ها معتقد بودند و هستند که باید چنین جمعی تشکیل شود و نظرات مختلف را درون آن جمع برده و تعدیل کنند و به وحدت نظر برسند. تجربه نشان داد که این نهاد و این فرایند به نتیجه واحد سازی نظرات نمی رسد و دیدیم که نه تنها وحدت ایجاد نشد بلکه در این مدتی که شورای سیاست گذاری فعال بود بین اصلاح طلبان اختلافات تا حدی تشدید شد.

یک نظر این است که ما رها کنیم و احزاب و شخصیت ها نظراتشان را در زمانهای متفاوت بگویند و آزاد باشند و همینکه وجه اشتراکی داشته باشند، اصلاح طلب هستند و مردم هم خودشان انتخاب کنند، حتی می گویند اصلاح طلب ها آن اصلاح طلبی را که سالم تر و مردمی تر می بینند را انتخاب کنند. یک نظر این است که این تفاوت ها در زمان های مختلف مثل دوره انتخابات وجود داشته باشد و ائتلاف صورت بگیرد، احزاب دور هم جمع شوند و بعضی از شخصیت ها هم در کنار آنها قرار بگیرند و آنها به یک جمع بندی واحد برسند. این کاری است که از دور اول مجلس یا حداقل از دور دوم مجلس تا سال ۹۴ انجام می گرفت و از سال ۹۴ ورق برگشت و جور دیگری شد، یعنی احزاب و شخصیت ها آزاد بودند و در زمان انتخابات یک ائتلاف جبهه ای صورت می گرفت.

پیشنهاد تشکیل شورای ۵ نفره بزرگان اصلاحات

یک نظر هم من در سال ۹۲ داشتم و پیشنهادی به بزرگان اصلاح طلب کردم که کار را به احزاب بسپاریم ولی بخاطر اختلاف نظرهایی که گاهی به تعارض و مشاجره منجر می شود، چند نفر ریش سفیدی کنند، من پیشنهاد کرده بودم که یک شورای ۳ نفره یا ۵ نفره از بزرگان دور هم جمع شوند و احزاب را تقویت کنند و اصلاح طلبان را حمایت کنند و اگر احیانا اختلافی وجود دارد آنها را دعوت کنند و با ریش سفیدی اختلافات را برطرف کنند. من به آقایان و سایر دوستان نامه نوشتم و همه هم تقدیر کردند و گفتند این کار اگر انجام شود کار خوبی است ولی متاسفانه انجام نگرفت و به شکلی درآمد که هم وحدت تضعیف شد و هم احزاب خنثی عمل کردند و نتوانستند به نتیجه ای برسند.

پیشنهاد من این است که ما اجازه دهیم تا نظرات مطرح شود اما از یک چهارچوبی خارج نشوند مثلا یک مرتبه یک نفر به عنوان اصلاح طلب پشت پا به همه اصول و مقررات و معتقدات و قوانین و چهارچوب ها نزد، چون بالاخره اصلاح طلبی در چهارچوب نظام و آرمان های انقلاب است و باید با معیارهای دینی مرتبط باشد و نباید از این چهارچوب ها خارج شود، پس این چهارچوب ها حفظ شود و در عین حال همه اعضا تفاوت هایی که وجود دارد را تحمل کنند و در زمان انتخابات با هم ائتلاف و تبادل نظر کنند و به یک نتیجه واحدی برسند؛ اگر بزرگان و ریش سفیدان هم در این قضیه تذکر دهند و راهنمایی کنند ولی دخالت نکنند به نتیجه بهتری می رسند.

* شما می گویید که احزاب کار را دستشان بگیرند ولی از طرفی ما شاهد اختلافات زیادی بین احزاب اصلاح طلب هستیم، مثلا حزب جمهوریت در نتیجه اختلاف با اعتمادملی شکل گرفت یا اختلافاتی که میان کارگزاران با اتحاد ملت مشاهده می‌شود؛  اینها اختلافات زیادی دارند و فاصله خیلی زیاد است، چگونه قرار است که این احزاب کنار هم قرار بگیرند؟

امکان آن وجود دارد چون کار نشد ندارد. اختلاف آنها در وجود و عدم نیست بلکه اختلاف آنها تفاوت در سلیقه و نوع روش و نوع تاکتیک و استراتژی است، پس آنها می توانند در کنار هم باشند. همانطور که عرض کردم اولا بنای آنها باید بر تفاهم و توافق باشد و بعد بزرگان باید آنها را ارشاد کنند و بعد بنشینند و در یک فضای آزاد با هم صحبت کنند و یک دیگر را اقناع کنند. ما از دوره اول مجلس تا سال ۹۲ این کار را انجام می دادیم و احزاب تصمیم می گرفتند و در یک جلسه ای که من هم حضور داشتم می نشستیم و به وحدت نظر می رسیدیم. پس بهترین دلیل برای اینکه این کار شدنی است این است که این کار سالهای سال در چهارچوب و مسیر خودش انجام شده است.

شورای سیاستگذاری یک فاجعه و تجربه تلخ بود

*اگر بخواهیم احزاب را کنار هم بنشانیم باید چه ساز و کاری داشته باشد؟ مثلا الان عملا ایرادات شورای عالی سیاست گذاری مشخص شد و بعد از استعفای عارف معلوم نیست که باشد یا نباشد. آیا شما موافق انحلال شورای عالی هستید و اگر موافق هستید جایگزین آن چه باید باشد و چه اتفاقی باید بیفتد؟

من از اول موافق شورای سیاست گذاری نبودم. من بارها گفته ام که شورای سیاست گذاری یک پرچم ائتلاف در یک مقطع خاص بود که در اواخر سال ۹۳ برای رفع اختلافات بین کمیته راهبردی و کمیته انتخابات شورای هماهنگی اعضای اصلاح طلب به وجود آمد، پس محور و مبنا شورای هماهنگی، احزاب اصلاح طلب است که مرکب از ۲۰ و خرده ای حزب قانونی است که در آنجا دبیران می نشینند و با هم تبادل نظر میکنند و اختلاف نظرهایشان را به اتحاد می‌رسانند.

سیاست گذاری یک مسیر اشتباه بود و ما از ابتدا مخالف بودیم و بعد هم دوستان به تدریج به اشتباهاتی که در آن وجود داشت رسیدند، اصل اولیه این است که احزاب تصمیم بگیرند و بعد در یک فضای جمعی بنشینند و با هم تبادل نظر کنند و به وحدت نظر برسند و پشتوانه عملی آن هم این است که این کار برای سالهای سال انجام شده است و چیز جدیدی نیست، شورای سیاست گذاری یک فاجعه جدیدی بود که وارد صحنه شد و تجربه تلخی را به جا گذاشت.

*یعنی باید به سبک و سیاق قبل بازگردید؟

بله. حزب یک سازمانی است که پشتوانه مردمی در سرار کشور دارد، پس آنها باید کنار هم بنشینند و جمع بندی کنند و در یک جلسه ای که به نام شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب نامیده شده است، نقطه نظرها را مطرح و استدلال کنند و در نهایت به جمع بندی برسند و این بهترین روش دموکراتیک  برای رسیدن به نظر واحد است.

مجمع روحانیون اثرگذاری و نقش سابق را ندارد

*آقای منتجب نیا شما چند بار از دخالت یا راهنمایی بزرگان اسم آوردید، آیا منظور شما شخص آقای خاتمی است یا مجمع روحانیون را می گویید؟ و اینکه نقش مجمع روحانیون در بحث معادلات اصلاح طلبی چیست؟

مجمع روحانیون مبارز الان با گذاشته متفاوت است. قبل از سال ۸۴ مجمع روحانیون مبارز، محور بود و مرکزیت داشت و خیلی از جلسات هماهنگی در مجمع تشکیل می شد و در سراسر کشور شعبه و شاخه داشت و جمع عظیمی از روحانیون را زیر پوشش گرفته بود ولی با استعفای آقای کروبی دبیر کل مجمع، و اینکه ما با چند نفر دیگر از آقایان حزب تشکیل دادیم و این آقایان تصمیم گرفتند که مجمع روحانیون محدود شود، پس الان مجمع محدود به جمع خاصی است که از بزرگان و شخصیت های محترم و دوستان و یاران امام تشکیل شده است ولی این مجمع دیگر آن جایگاه سیاسی و نقش و تاثیر سابق را ندارد و اگر آقای خاتمی یا آقای موسوی لاری و.. در قضایا دخالت کرده و نظر می دهد به عنوان رئیس شورای مجمع نیست و آنها به عنوان یک شخص دخالت و نظارت می کنند.

سایر گروه ها و احزاب  هرکدام نقشی دارند و من همچنان تاکید دارم و در آن طرحی که من در سال ۹۲ به صورت مکتوب ارائه کردم هم اصرار داشتم که آقایان به هیچ وجه دخالت نکنند و فقط بزرگواری کنند و تجربیاتشان را به احزاب منتقل کنند و اگر اختلافی وجود دارد با ریش سفیدی آن را رفع کنند و من بر تمام اینها تاکید داشتم، یکی از شخصیت ها جناب آقای خاتمی است که شخصیتی محترم و محبوب و پرسابقه ای است اما تنها ایشان نیستند و شخصیت های دیگری هم هستند که بعضی های آنها الان در حصر هستند و بعضی ها در حصر نیستند و ممکن است یک الی دو نفر دیگر از آنها در مجمع روحانیون مبارز در حد آقای خاتمی باشند، پس آنها در کنار هم بنشینند و یک مجموعه ۳ نفره  یا ۵ نفره تشکیل دهند و راهنمایی کنند و به هیچ وجه دخالت نکنند، چون دخالت آنها به این معنا است که از احزاب سلب اختیار می کنند و احزاب را به انزوا می کشانند و این خلاف دموکراسی و تحزب است. من الان هم این پیشنهاد را دارم. ( قبلا زمانی که برای مرحوم آقای هاشمی این طرح را نوشتم ایشان پسندیدند ولی نمی دانم چه اتفاقی افتاد که به آن عمل نشد و تبدیل به این قضیه ای شد که اتفاق افتاد).

به آقای خاتمی گفتم شورای مشورتی از کجا ماموریت دارد گفت من اجازه نداده ام

*آقای منتجب نیا مرز بین دخالت و راهنمایی کجا مشخص می شود؟ وقتی شما از دخالت صحبت می کنید آیا برای آن مصداقی دارید؟

مصداق که فراوان است. همان زمان که پیشنهاد دادم، آقای خاتمی در مجمع گفته بود که پیشنهاد فلانی خیلی پیشنهاد خوبی است و باید به آن عمل کنیم، اما بعد از مدتی دیدیم که کمیته راهبردی شورای مشورتی آقای خاتمی در انتخابات دخالت کرده است، در این کمیته قرار بود ۸ تا ۱۰ نفر دور هم بنشینند وپیشنهادهای راهبردی به آقای خاتمی ارائه دهند، اعضای این کمیته استان به استان رفتند و هسته برگزاری انتخابات اصلاح طلبان را تشکیل دادند که این دخالت محسوب می شود و زمانی که من به آقای خاتمی گفتم که اینها از کجا ماموریت دارند ایشان گفتند من به هیچ وجه به آنها این اجازه را نداده ام ولی آنها کار را پیش بردند و در نهایت به شورای هماهنگی احزاب پیغام دادند ما در سراسر کشور هسته های انتخاباتی و ستادهای انتخاباتی را تشکیل دادیم و نیازی به احزاب نداریم. این کار عین دخالت است که کل احزاب را کنار گذاشتند و یک مجموعه ۱۰ الی ۱۲ نفره تصمیم گیرنده نسبت به کل کشور شدند و کارشان را انجام دادند.

منظور من از ارشاد و راهنمایی این است که مثلا من مسؤل یک حزب هستم اگر ریش سفیدان دیدند که من یک جایی را اشتباه رفتم به من تذکر دهند و بگویند که فلانی اینجا را اشتباه رفتی! یا اگر کسی با کسی اختلاف دارد آن ۲ نفر را دعوت کنند و اختلافشان را رفع کنند. همان زمان ها یکی از آقایان که خودش هم بعد در این وادی افتاد به من انتقاد کرد و گفت پیشنهاد شما کار درستی نیست و این همان «لویی جرگه» افغانستان است و ما ریش سفید نداریم و همه چیز باید بر اساس دموکراسی باشد و من گفتم درست است که باید دموکراسی باشد اما در عین حال چون یک جبهه است و ممکن است یک اختلافی پیش آید بد نیست که یک نفر حالت پدری داشته باشد و یک تذکری به من و امثال من بدهد، بعدها همان آقا که انتقاد کرد عامل اجرایی همین مساله شد و استان به استان برای اجرای همین مساله رفت. پس فرق دخالت و راهنمایی کاملا مشخص است.

اینکه یک نفر حرف آخر را بزند دون شأن یک جامعه است

*پس می شود اینطور گفت که اصلاح طلبان در موضوع لیدری با مشکل مواجه هستند. درست است؟

لیدر به این معنا که یک نفر حرف آخر را بزند دون شأن یک جامعه است و ما حتی در رابطه با ولی فقیه که مقام ولایت دارد و قانون اساسی به او اختیار داده است هم در چهارچوب قوانین و مقررات و اختیاراتش است، اینگونه نیست که بگوییم یک نفر تصمیم گیرنده باشد، دیگر چه برسد به یک جبهه! در یک جبهه یک نفر لیدر به این معنا که او حرف آخر را بزند و هرچیزی که او بگوید حق است و هرچه نگوید باطل است این حرف درستی نیست. اما احترام گذاشتن به بزرگان و کسانی که پیشکسوت هستند و کسانی که موقعیت بهتری در جامعه دارند و حرفشان خریدار دارد چه در میان اصلاح طلبان و چه در میان اصولگرایان و چه در گروه های دیگر یک ضرورت است و باید از تجربیات آنها نهایت استفاده را کرد.

*در انتخابات ۹۸ غیر از رد صلاحیت ها و اختلاف نظری که اصلاح طلبان داشتند، یک دلخوری زیادی بین بدنه اجتماعی اصلاح طلبان پیش آمد و آنها پای صندوق رای نیامدند. اگر الان اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ برنامه ای دارند چطور می خواهند آن بدنه اجتماعی را قانع کنند که پای صندوق بیایند و به آنها رای دهند؟

این پای صندوق نیامدن مردم بخاطر این بود که یا نسبت به اصلاح طلبان بی رغبت بودند و به آنها انتقاد داشتند یا اصلاح طلبان دیدند که کاندیداهای اصلحشان رد صلاحیت شدند و گفتند ما کاندیدا نداریم و مردم هم با اصلاح طلبان همراه شدند و شرکتشان در انتخابات بسیار کاهش پیدا کرد و این مورد بحث است و من معتقدم که نمی شود گفت که مردم از اصلاح طلبان رویگردان شده اند و به این دلیل در انتخابات شرکت نکرده اند، اگر کاندیداهای اول اصلاح طلبان تایید شده بودند و خود اصلاح طلبان و احزاب آنها وارد صحنه می شدند چه بسا سرنوشت انتخابات تغییر پیدا می کرد و مردم حضور گرمتری پیدا می کردند و مجلس، مجلسی مناسب تر و متعادل تر می شد.

به هرحال آقایان تصمیم گرفتند که اینگونه با صلاحیت ها برخورد کنند و زمانی که اصلاح طلبان دیدند که کاندیدا ندارند تا بخواهند وارد صحنه شوند پس به صورت فردی رای دادند یا مردم را تشویق کردند اما مردم رنجیده خاطر شدند و شرکت نکردند. در دوره ها گذشته زمانی که مردم اطمینان داشتند که کاندیداهایشان وارد صحنه می شود و عادلانه با آنها برخورد می شود حضور گرم و فعال پای صندوق داشتند، اما گاهی مردم دلسرد بودند و حضورشان کمرنگ بوده است چون می دیدند که کاندیداهایشان حضور ندارند و یا رد صلاحیت شده اند.

پس این به هیئت های اجرایی و هیئت های نظارت بر می گردد، کسانی که نسبت به تعیین صلاحیت ها تصمیم گیری کرده اند؛ البته عملکرد دولت هم بی اثر نبوده است و این را نباید از نظر دور بداریم. عملکرد دولت آقای روحانی را چه بخواهند و چه نخواهند پای اصلاح طلبان می نویسند، چون می گویند که شما اصلاح طلب ها بودید که آقای روحانی را به ما معرفی کردید و او را تایید کردید و ما به شما اعتماد کردیم. 

شورای عالی سیاست‌گذاری سازمان غیرقابل قبولی بود که نتوانست مردم را قانع کند

*اصلاح طلبان نمی توانند تمام ریزش رای خود را گردن دولت بیاندازند، درست است که دولت مقصر است ولی برخوردهای اصلاح طلبان هم مهم است و …

من هم نگفتم فقط دولت مقصر است بلکه گفتم یکی از عوامل مؤثر قطعا عملکرد دولت بود. قطعا عملکرد اصلاح طلبان هم بیشترین تاثیر را داشته است منتهی اینکه اصلاح طلبان وقتی یک حادثه اجتماعی پیش می آید چگونه وارد صحنه شوند، آیا با مردم هماهنگ باشند، آیا مردم کدام جمعیت را تشکیل می دهند و… نکاتی است که باید مدنظر باشد. مشکلی که ما در کشور داریم این است که همه می گویند مردم! امام جمعه ها می گویند مردم همین هایی هستند که پای خطبه ما هستند، دیگران می گویند کسانی که در سینماها و پارکها و.. هستند مردم هستند، و ممکن است کسانی دیگر هم تعریفی دیگر از مردم داشته باشند. مردم میانگینی از قشرهای مختلف و سلایق مختلف در سطح کشور هستند که همه اینها را شامل می شود.

من قبول دارم که اصلاح طلبان به دلیل همین سازمان غیرقابل قبولی که به وجود آمد (شورای سیاست گذاری و عملکردی که داشت) نتوانستند مردم را اقناع کنند. آنها به جای اینکه به خدمت و روشنگری برای مردم بپردازند و درکنار مردم بمانند و تندروی ها را اصلاح و مسائل را تعدیل کنند به مسائل درونی خودشان پرداختند و مردم تا حد زیادی از آنها فاصله گرفتند و همه اینها در کنار هم است. پس هم مساله رد صلاحیت ها و هم مساله عملکرد اصلاح طلب ها و هم مساله عملکرد دولت در اینکه مردم در انتخابات ۹۸ به صورت کمرنگ شرکت کنند، مؤثر بود.

*این اتفاقات گذشته است. الان برای ۱۴۰۰ با چه پشتوانه ای میخواهید به مردم بگویید تا پای صندوق رای بیایند؟

اولا اصلاح طلبان باید وضعیت خود را مشخص کنند، عملکرد شورای سیاست گذاری عملکرد قابل قبولی نبوده است و بین خودش اختلاف شدیدی به وجود آمده است و استعفاها و کناره گیری هایی داشته است و دیگر معنا ندارد که ما چیزی به نام شورای سیاست گذاری داشته باشیم، وقتی این منتفی شد دوباره نرویم و چیز دیگری اختراع کنیم و بدعت دیگری را بگذاریم، بلکه اجازه دهیم تا احزاب فعال شوند و هرکسی در هر حزبی که هست عنایت کند و مردم را در این فاصله یکساله ای که به انتخابات مانده است جذب خود کند.

جلسات شورای هماهنگی و جلسات خانه احزاب فعال شود و مردم احساس کنند که وجودشان و ارتباطشان با احزاب یک ضرورت است. ما در این سالهای اخیر از تحزب خیلی فاصله گرفته ایم و باید فرهنگ تحزب در جامعه ما تقویت شود و مردم احساس کنند که احزاب در خدمت آنها هستند و برای آنها کار می کنند تا مشکلاتشان را برطرف کنند. اصلاح طلب به این معنا است که می خواهد جامعه را اصلاح کند نه اینکه خودش را به قدرت برساند.

می توان ۵ تا ۱۰ کاندیدای اصلاح طلب برای ۱۴۰۰ شناسایی کرد

پس باید بین خود آنها یک هماهنگی ایجاد شود و این هماهنگی جعلی نباشد و همان شورای هماهنگی بنشینند و به وحدت نظر برسند و در زمان انتخابات، روی یک فردی اتفاق نظر داشته باشند تا مردم هم به آنها توجه کنند. وقتی اصلاح طلبان به اصلاحات اعتقاد و به جناح رقیب انتقاد دارند پس معنا ندارد که از جناح رقیب یا فردی که در جناح آنها نیست را عاریه بگیرند، آنها باید تلاش کنند که از میان خودشان که بسیار گسترده هستند و شخصیت های برجسته ای در میانشان وجود دارد یک فردی را برای کاندیدا کردن انتخاب کنند و روی معیارها توجه کنند و مساله شایسته سالاری مطرح باشد و مساله حزب گرایی و باند گرایی نباشد، در نهایت بین کاندیداهایی که می شود آنها را مطرح کرد وزن کشی کنند و ببینند کدام یک سابقه بیشتر و تخصص  گرایی دارند و می تواند به جامعه خدمت کند و مشاوره پذیر و انتقاد پذیر هستند و خود را به حلقه کوچکی که دور خودش است محدود نمی کند، باید بگردند و همچین شخصی را پیدا کنند.

از حالا احزاب می توانند بنشینند و شخصیت ها را لیست کنند و روی آنها بررسی دقیق کنند و افراد پاکدامن و پاک دست و در عین حال سابقه دار و مجرب، مقتدر، مردم دار، مشاوره پذیر، انتقاد پذیر و… را در نظر داشته باشند که در میان اصلاح طلبان قطعا می توانند ۵ تا ۱۰ نفر را شناسایی کنند و در یک جلسه ائتلافی این افراد را با هم مقایسه آماری و معیاری کنند و به یک جمع بندی برسند و این کار نشدنی نیست.

اصلاح طلبی خودش یک معیار است ولی تنها ملاک و معیار نیست؛ اینکه ما بگوییم حتما اصلاح طلب باشد ولو واجد شرایط نباشد حرف غلطی است؛ اینکه ما بگوییم فردی را از بیرون می آوریم و اگر کسی انتقاد کرد می گوییم اصلاح طلب نیست، این هم حرف درستی نیست! همانطور که الان چه بخواهیم و چه نخواهیم عملکرد آقای روحانی پای اصلاح طلبان نوشته شده است. بنابراین بهتر است کسی را بیاوریم که بتوانیم از او و عملکرد او دفاع کنیم و این نیاز دارد که حداقل ۱ الی ۲ سال روی آن کار شود، من معتقد هستم که اصلاح طلبان و اصولگرایان باید در این مدتی که باقی مانده است به شدت تلاش کنند تا بتوانند فرد واجد شایط را پیدا کنند تا او بتواند این نا بسامانی ها را حل کند و مشکلات مردم را به حداقل برساند.

ما لحظه آخر یک فردی را مطرح می کنیم و معلوم هم نیست چگونه او را مطرح کرده ایم

*کسی را با این شرایط دارید؟ الان هر از گاهی یک نفر مطرح می شود مثل آقای جهانگیری، آقای ظریف، آقای مطهری، آقای عارف و.. چه کسی قرار است این مسؤلیت را برعهده بگیرد و کاندید اصلاح طلبان بشود؟ آیا اصلا برای این چهره هایی که معرفی می شود در اصلاح طلبان بحثی است؟

من الان نباید بگویم چون من با فلانی رفیق یا هم حزب هستم پس باید او کاندید باشد؛ وقتی بنا بر این است که قوی ترین، مدیرترین، خوش سابقه ترین، پاک دست ترین، مشاورپذیرترین، انتقاد پذیرترین و .. در افراد جمع شود، ما الان نمی توانیم روی یک نفر انگشت بگذاریم، ممکن است ما ۵۰ تا ۱۰۰ نفر را لیست کنیم و بین آنها این معیارها را مشخص کنیم و بعد جمع بندی کنیم و ببینیم چه کسی بیشترین نمره را می آورد و بعد احزاب و شخصیت ها کنار هم بنشینند و به یک تفاهم و توافقی برسند و مهم هم همین است.

متاسفانه ما لحظه آخر یک فردی را مطرح می کنیم و معلوم هم نیست چگونه او را مطرح کرده ایم(دوست یا هم حزبی من بوده است و..) که این کار درست و معیارگرایی نیست بلکه باند گرایی و حزب گرایی است، ما باید قبل از حزب و باند به ملت فکر کنیم و مشکلات کشور را ببینیم، ما می خواهیم سکان دار کار اجرایی نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کنیم واین کار ساده ای نیست چون کسی که می خواهد عهده دار این مسؤلیت شود باید بتواند مشکلات مردم را حل کند و این کار بسیار بزرگی است، لذا همت بلند و ایثار و فداکاری می طلبد. چرا همه از آقای عارف به خوبی نام می برند؟ چون وقتی در سال ۹۲ به این نتیجه رسیدند که آقای روحانی کاندید باشد، آقای عارف کناره گیری کرد و این ایثار و فداکاری است. الان هم نباید افراد خودشان را مطرح کنند و به هر قیمتی بخواهند وارد صحنه شوند، چون ملت نباید تاوان بعضی از مسائل ما را بپردازد، مردم باید منتظر باشند و فعالان سیاسی و نخبگان بهترین ها را به آنها معرفی کنند نه اینکه هر حزبی بخواهد حزب خودش را و هر شخصی بخواهد خودش را مطرح کند و مردم هم گیج شوند چون ممکن است افراد بی ریشه و بی هویت رای بیاورند و ۸ سال ممکلت را به عقب برانند و مشکلات عجیبی را برای کشور به وجود آورند. این وظیفه فعالان سیاسی و نخبگان و احزاب و شخصیت های بزرگ کشور است و باید به آن عمل کنند. برای تبلیغات و رسانه ای کردن الان زود است اما برای اینکه بنشینند و افراد را بررسی کنند دیر هم شده است چون آنها باید به یک نتیجه واحدی برسند و مقدمات کار را فراهم کنند.

*اگر انفعال اصلاح طلبان ادامه پیدا کند این احتمال وجود دارد که کسی مثل احمدی نژاد یا خود او سر کار بیاید؟

معلوم نیست اما به طور کلی اگر بازار آشفته شود ممکن است هرکسی که می تواند خود را مطرح کند. پس نباید اجازه دهیم که آب گل آلود شود تا همچین مشکلی پیش آید. چرا ما عقلانیت و روش صحیح را دنبال نکنیم تا افرادی بیایند و چنین مشکلاتی را برای کشور به وجود آورند؟ اصلاح طلبان و اصولگرایان باید روی این مساله دغدغه داشته باشند و فکر کنند و قضیه گذشته را تکرار کنند چون کشور واقعا ضربه خورده است و ضربه هایی که در دولت گذشته به کشور وارد شد به سادگی قابل جبران نیست و ده ها سال می گذرد تا شاید جبران شود چون نخبگان و شخصیت های اثر گذار یا بی تفاوت بودند و یا با هم اختلاف داشتند و به وحدت نرسیدند و در این قضیه افرادی ممکن است بیایند و مطرح شوند (شخص خاصی را نمی گویم) و نقش تخریبی را دنبال کنند و اگر خدایی نکرده چنین اتفاقی افتاد نخبگان، فعالان سیاسی، اصولگرایان و اصلاح طلبان مقصر هستند که چنین شرایطی را به وجود آوردند و آب را گل آلود کردند.

مشتاق دیدار با رهبری هستیم؛ درخواست مکرر داده‌ایم

*شما یک سری جلسات درباره بحث گفت و گوی ملی با آقای ابوترابی داشتید، این جلسات به کجا رسید؟

من جلسه نداشتم و آقای رهامی جلسه داشت، البته من و آقای رهامی یک جریانی را دنبال می کردیم که در ارتباط با رهبری و ایجاد اتصال و ارتباط از بین بردن فاصله ها بین اصلاح طلب ها و بیت رهبری بود که ما این نقش را تا حدی دنبال کردیم و با هم ملاقات داشتیم و پیگیری می کنیم؛ گفتگوی ملی را آقای احمد مازنی که نماینده مجلس در دور گذشته بودند ابداع کردند و دنبال می کردند، نظر خوبی بود منتهی مقدماتی داشت و با من هم دو جلسه داشتند و من هم نقطه نظرهایم را اعلام کرده بودم. من معتقد هستم که ما در درون نظام باید با بیت رهبری ارتباط داشته باشیم و حتی باید با گروه های مختلف سیاسی مثل اصولگرایان و.. ارتباط داشته باشیم، لازمه تفاوت سلیقه سیاسی دشمنی و مشاجره و جدایی نیست و ۲ مجموعه می توانند با هم رفیق باشند و با هم اختلاف سلیقه داشته باشند، همانطور که در یک خانه ممکن است ۲ برادر که هر دو از یک خون و از یک پدر و مادر هستند، ۲ سلیقه و ۲ گرایش سیاسی داشته باشند. ما در کشورمان همه در کنار هم هستیم و همه صاحب یک کشور هستیم، لذا باید ارتباط و صمیمیت و دوستی داشته باشیم در حالی که اختلاف سلیقه داریم. ما باید این ظرفیت را در جامعه بالا ببریم که تفاوت سلیقه سیاسی به معنای دشمنی و جدایی نیست.

*این جلسات با رهبری همچنان ادامه دارد؟

ما مشتاق هستیم که خدمت ایشان برسیم و درخواست مکرر کرده ایم و منتظر اجازه ایشان هستیم تا خدمتشان برسیم البته در جلسات عمومی ما را دعوت می کنند و ما شرکت می کنیم و فعلا قضیه کرونا جلسات را بهم زده است.

* یعنی تا الان جلساتی که با آقای ابوترابی و… داشته اید چه نفعی برای اصلاح طلبان داشته است؟

این یک ضرورت است چون بالاخره ما در کشوری زندگی می کنیم که قانون اساسی دارد و قانون اساسی هم رهبری تعیین کرده است و رهبری برای همه محترم است و باید به هر حال به دستورات رهبری عمل شود و همه حق دارند که از رهبری استفاده کنند و بهره بگیرند و رهبری هم همچون پدری مهربان بالای سر همه باشد؛ پس این یک ضرورت است و جامعه و قانون ما این انتظار را از ما دارد.  اما اینکه برای اصلاح طلبان چه نفعی دارد قطعا برای آنها نفع دارد، زمانی که اصلاح طلبان منزوی و خارج از نظام هستند (دقیه ۴۶ ثانیه ۲۲) را به عنوان اپوزیسیون فرض کنند و بگویند که اینها اصلا در نظام جایگاهی ندارند، خیلی بد است چون رفته رفته نیروهایشان تحلیل می رود و به دست فراموشی سپرده می شوند، در حالی که اگر اینها در بطن جامعه و نظام باشند همانطور که در بین مردم باید حضور فعال داشته باشند و درد مردم را احساس کنند و برای تسکین آن تلاش کنند باید با مسؤلان هم در ارتباط باشند و این ارتباط متقابل باید بین اصلاح طلبان و مسؤلان نظام وجود داشته باشد.

ارتباط اصلاح طلبان با شورای نگهبان موثر است

*یک زمانی اصلاح طلب ها می گفتند که ما باید با شورای نگهبان گفت و گو کنیم و جلساتی را هم رفتند و آمدند و حتی زمانی که آقای کدخدایی در مجلس دهم کاندید شد نماینده ها گفتند که ما به آقای کدخدایی رای می دهیم تا راه گفت و گویی با شورای نگهبان باز شود. اما ماحصل این اتفاقات رد صلاحیت گسترده اصلاح طلبان شد. پس این سؤال به وجود می آید که نفع این جلسات چیست که هم گفت گو می شود و هم به طرف مقابل پوئن بدهند وهم از آن طرف رد صلاحیت شوند.

این داستان مفصلی است. من معتقد هستم که این ارتباط با شورای نگهبان و هیئت نظارت می تواند مؤثر باشد و آنها هم انسان هستند و می خواهند خیلی از مسائل را بدانند و گاهی تحت تاثیر قرار بگیرند، دیگران هم ارتباط برقرار می کنند و سم پاشی می کنند و مسائل منفی را مطرح می کنند و همین که ما با آنها ارتباط داشته باشیم خیلی از مسائل حل می شود و از آن طرف من معتقد هستم که رد صلاحیت ها بخاطر حساسیت هایی است که ایجاد می شود. در سال ۹۴  اگر شورای سیاست گذاری نبود و روال گذشته انجام می شد بسیاری از اینهایی که رد صلاحیت شدند رد نمی شدند.

شورای عالی‌سیاست‌گذاری باعث رد صلاحیت شدن کاندیداهای‌ اصلاح‌طلب شد

*یعنی بخاطر شورای سیاست گذاری رد صلاحیت شدند؟

خیر، شورای نگهبان یا هیئت نظارت آنها را رد صلاحیت کردند، شورای سیاست گذاری لیست تهیه کرد و گفتند این لیستی است که ما آن را حمایت و تقویت می کنیم و حساسیت ایجاد کردند و آنها هم حساسیت خود را ابراز کردند که این شورا نباید دخالت کند و به هرحال موجب شد که بعضی از نهادها مداخله کردند و حساسیت خود را به مرحله اجرا گذاشتند و نتیجه این شد که کاندیداهای اصلح ما در سراسر کشور با یک تصمیم رد صلاحیت شدند. من معتقد هستم همین شورای سیاست گذاری در رد صلاحیت بسیاری از کاندیداهای ۹۴ مؤثر بود و اگر این شورا نبود و روال گذشته طی می شد بسیاری از آنها رد صلاحیت نمی شدند. (من برای حرف هایم سند و مدرک دارم).

۲۷۲۱۶

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

انتقاد تند صادق زیبا کلام از اصلاح طلبان: لااقل به اندازه اصولگرایان،ظاهرتان را هم عوض نکردید

همه ضعف‌ها و ایرادات جریان اصلاحات یک طرف، چشم‌بستن آنان بر اصل بنیادین انتقاد از خود یک ‌طرف ‌دیگر.

رفتار سیاسی رهبران اصلاحات به‌گونه‌ای است که گویا برایشان اساسا مفهومی به نام «انتقاد از خود» معنای چندانی ندارد و چقدر غم‌انگیز است جریان سیاسی‌ای که آیینه‌ای برای دیدن خود در دست نداشته باشد.‌

از جمله ضعف‌های جریان اصلاحات غفلت آن از کادرسازی یا همان پوست‌اندازی بوده است. اصولگرایان، صرف‌نظر از اعتدالیون یا رادیکال‌هایشان، دست‌کم توانسته‌اند تعدادی چهره‌ جوان وارد سپهر سیاسی خودشان کنند. می‌توان بسیاری از نمایندگان مجلس یازدهم یا کادر شهرداری تهران یا دولت احمدی‌نژاد را از نسل‌های دوم و ‌سوم اصولگرایان دانست.

بحث بر سر آن‌ نیست که این چهره‌ها چقدر بر لزوم تغییر در سیاست‌های کلان نظام باور دارند یا چقدر می‌توانند در افق سیاسی محافظه‌کاران جناح راست تحولی به وجود آورند. قطعا اگر آنان همچنان همان ادبیات سیاسی و اجتماعی ۴۰ سال گذشته را ادامه دهند، وضعیت نامطلوب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کنونی ادامه خواهد یافت و نسل جدید اصولگرایان در بهترین حالت مانند کتابی خواهد شد که در تجدیدچاپ رنگ و لعاب جلد آن تغییر پیدا کرده اما محتوا همان روایت قبلی است. ‌

اما واقعیت تلخ آن‌ است که اصلاح‌طلبان حتی در حد تغییر جلد هم نتوانسته‌اند گامی بردارند. چهره‌ها و شخصیت‌های اصلی آنان، همان چهره‌ها و شخصیت‌های دو دهه پیش هستند. همان چهره‌هایی که دو دهه قبل در جریان اصلاحات ظاهر شدند؛ درحالی‌که در دو دهه گذشته، نسل جدیدی در کشور ظهور کرده است. هیچ‌کس البته نمی‌گوید که هربار که نسل جدیدی در کشوری به‌ وجود می‌آید، ادبیات و گفتمان سیاسی جدیدی هم باید در آن جامعه شکل بگیرد. در جوامع توسعه‌یافته چنین وضعیتی وجود ندارد و ضرورت چندانی هم به چنین روندی نمی‌رود.
اما در جامعه جوان ما که از یک‌سو درگیر مشکلات عمیق سیاسی و اجتماعی شده و از سویی دیگر هم مواجهه با نسلی سرخورده است، لزوم تغییر از نان شب هم برای جریانات سیاسی واجب‌تر است. جالب است که اصولگرایان یا دست‌کم برخی از آنان این نکته یا خطر را به فراست دریافته‌اند و جدای از ورود چهره‌های تازه، یکی، دو سالی هم می‌شود که ادبیات سیاسی‌شان سرشار از مفاهیمی مانند «جوانگرایی»، «مدیریت جهادی»، «مبارزه با فساد»، «نئواصولگرایی» و امثال این شده است.

بحث بر سر آن نیست که نسل جدید اصولگرایان چه میزان به این شعارها پایبند است یا صرفا برایشان کارکرد تبلیغاتی و انتخاباتی دارد. بحث بیشتر بر سر مقایسه آنان با اصلاح‌طلبان است که حتی در حدواندازه ظاهری هم نتوانسته‌اند تغییر و تحولی در ادبیات و گفتمان سیاسی‌شان ایجاد کنند. نه در تغییر چهره‌ها و نه در فرایند نوسازی گفتمان سیاسی، آنان نتوانسته‌اند دست‌کم به اندازه اصولگرایان خودی نشان‌ دهند.
ضرورت پوست‌اندازی اصلاح‌طلبان نه یک مانور تبلیغاتی است و نه یک ژست سیاسی بلکه تنها شانس بقای سیاسی‌شان است. آنان در قبال عملکرد «فراکسیون امید» در مجلس دهم سکوت کردند. در قبال عملکرد دولت دوم آقای روحانی با وجود نقششان در ترغیب مردم به شرکت در انتخابات اردیبهشت ۹۶ همچنان به سکوتشان ادامه دادند. حوادث و رویدادهای مهمی در سال‌های اخیر در کشور به وقوع پیوست؛ مانند ناکامی برجام، اعتراضات دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸ که اصلاح‌طلبان در قبال تمامی آنها سکوت کردند یا به گفتن کلیشه‌های تکراری و کلی بسنده کردند. شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»، هم نتوانست آنان را به خود آورد. حاصل شد انتخابات اسفند ۹۸ و ریزش بخش عظیمی از بدنه اجتماعی‌شان اما و باکمال تأسف هیچ حرکت و تغییر و تحول جدی از آنان دیده نشد؛ انگار جملگی آن حوادث و رویدادها در کشور دیگری اتفاق افتاده.
اگر تدبیر «چه باید کرد؟» و پوست‌اندازی در وضعیت اصلاح‌طلبان به‌صورت عاجل صورت نگیرد، آن‌قدرها طول‌ نخواهد کشید که از دوم خرداد و اصلاحات به‌جز نامی در تاریخ ایران بعد از انقلاب چیز دیگری باقی نخواهد ماند.

۱۷۱۷

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

انتخابات ۱۴۰۰ زیر سایه کرونا خواهد رفت؟

به گزارش خبرآنلاین، مصطفی معین سیاستمدار اصلاح طلب در بخشی از گفتگوی تفصیلی خود با خبرآنلاین در پاسخ به این پرسش که در فاصله باقیمانده تا انتخابات ۱۴۰۰ که بیم و نگرانی از باب تکرار مشارکت پایین انتخابات اسفندماه در انتخابات ریاست جمهوری هم وجود دارد فکر می‌کنید تا چه میزان انتخابات پیش رو تحت الشعاع ویروس کرونا قرار گیرد؟، اظهار داشت: فارغ از بحران کرونا و مهم تر از آن با ادامه شرایط فشار اقتصادی و سرخوردگی سیاسی جامعه، پیش بینی می‌شود که انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده هم مانند انتخابات مجلس یازدهم در فضای سرد و بی نشاط و بدون رقابت واقعی برگزار شود.
 

در همین رابطه بخوانید؛

الویری: نگرانم یک نفر شبیه ترامپ در انتخابات ۱۴۰۰ ظهور کند

وی ادامه داد: طبیعی است که با تضعیف نهاد انتخابات به دلیل رویکرد استصوابی شورای نگهبان و عملکرد ضعیف نمایندگان مردم و دولت و فراگیری فساد مالی و اداری، پایگاه اجتماعی قوا و نهادهای منتخب نظام هم بیش از پیش سست و متزلزل شده و مشروعیت و کارآیی خود را از دست دهند.

معین در پایان تأکید کرد: به نظر من تا زمانی که صداقت، وفای به عهد و کارآمدی احزاب، جریان‌ها و یا فعالان سیاسی برای مردم احراز نشود، آنها منزلت و تاثیرگذاری اجتماعی لازم را نخواهند داشت.

۲۷۲۱۹

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

رئیس جمهور پیشنهادی نماینده اسبق مجلس برای ۱۴۰۰؛فردی مانند سردار سلیمانی روی کار بیاید

منصور حقیقت‌پور، فعال سیاسی اصولگرا،‌ درباره اینکه کاندیدای مورد نظر کدام یک از گروه‌های سیاسی در مردادماه ۱۴۰۰ کلید پاستور را از حسن روحانی تحویل خواهد گرفت؟ اظهار داشت: این روزها خیلی‌ها این ذهنیت را به جامعه ترویج می‌دهند که به احتمال زیاد مردم کمی در انتخابات ۱۴۰۰ رأی خواهند داد. این در حالی است که مردم قطعاً با نظام قهر نمی‌کنند و حتماً پای انتخابات خواهند آمد و رئیس‌جمهوری مد نظرشان را انتخاب خواهند کرد. شاید بگویید، بیشتر مردم در انتخابات اسفند گذشته رأی ندادند، اما باید این را در نظر بگیریم که بحث انتخابات مجلس با انتخابات ریاست‌جمهوری فرق می‌کند و ان‌شاءالله در انتخابات ریاست‌جمهوری شاهد حضور پررنگ مردم خواهیم بود.

در همین رابطه بخوانید؛

رئیس جمهور ِ۱۴۰۰، یک سیاستمدار معروف است یا اقتصاددان ناشناخته؟

نماینده ادوار مجلس در ادامه گفت: مردم برای ایجاد تحول در ساختارهای تصمیم‌گیری، به ویژه ساختار اقتصادی، وارد صحنه می‌شوند و به کسی رأی خواهند داد که برنامه‌های جامعی برای برداشتن موانع اقتصادی داشته باشد.

وی تصریح کرد: مردم مخصوصاً در انتخاب رئیس دولت قابل ‌پیش‌بینی نیستند. با این حال باید دید در ماه‌های باقی‌مانده تا روز انتخابات چه مسائلی رخ خواهد داد. اما می‌توان گفت که عموم مردم به اصولگرا یا اصلاح‌طلب بودن کاندیداها کاری نخواهند داشت؛ یعنی این ‌بار با توجه به مدل انقلابی، یک رجل اقتصادی را انتخاب خواهند کرد تا او با اندیشه اقتصادی فضای مخدوش اقتصاد را ترمیم کند. من احتمال می‌دهم‌ عناصر جدیدی وارد رقابت شوند تا کشور و البته مردم را بالاخره از تنگناهای اقتصادی نجات دهند.

حقیقت‌پور ادامه داد: اگر به ادبیات مقام معظم رهبری درباره انتخابات دقت کنیم، می‌بینیم که ایشان بحث انقلابی‌گری، حزب‌اللهی و جوان بودن را مطرح می‌کنند. به همین دلیل امیدوارم عنصرهایی پیدا شوند که فرا اصلاح‌طلب و فرا اصولگرا باشند تا بتوانند از همه ظرفیت‌ها برای کاهش مشکلات بهره گیرند. همان‌طور که در دفاع مقدس به یک مدلی رسیدیم که لشکرها و داوطلبان، ورای بحث‌های سیاسی، به خوبی مشکلات آن مقطع تاریخی‌مان را حل کردند.

وی توضیح داد: همچنین باید تاکید کرد که نمی‌توان انقلابی‌گری را متعلق به یک طیف خاص دانست؛ مثلاً شهید قاسم سلیمانی چهره‌ای بود نه اصلاح‌طلب و نه وابستگی تشکیلاتی به اصولگرایان داشت. کشور دقیقاً به آدمی مثل ایشان احتیاج دارد و مردم به چهره‌ای مثل شهید سلیمانی رأی خواهند داد، اساساً باید گفت تنها راه برون‌رفت از بحران‌ها هم همین است و بس.

این فعال سیاسی اصولگرا اضافه کرد: امیدوارم چهره‌های انقلابی که در خود توانایی خدمت می‌بینند در انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کاندیداتوری کنند و بدانند که برای رأی آوردن و حضور در صحنه احتیاجی به حمایت از گروه‌های سیاسی فعال ندارند. مردمی که از هر طیف و سلیقه‌ای در تشییع شهید سلیمانی شرکت کردند در انتخابات هم بی‌توجه به جریان‌های سیاسی، به فردی انقلابی رأی خواهند داد.

منصور حقیقت‌پور در پایان گفت: باید زمینه را برای مشارکت بالا فراهم کنیم، چون همان‌طور که مشارکت بالا برای نظام امتیازی سیاسی و امنیتی محسوب می‌شود، مشارکت پایین وزن نظام را در نظام بین‌الملل سبک خواهد کرد.

۲۷۲۱۹

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

رئیس جمهور ِ۱۴۰۰، یک سیاستمدار معروف است یا اقتصاددان ناشناخته؟

نیلوفر مولایی: فصل انتخابات که می‌شود، بازار گمانه زنی‌ها نیز گرم‌تر می‌شود. از یک سو گروه های سیاسی خود را برای فتح پاستور آماده می کنند و از سوی دیگر هر روز در رسانه‌ها یک نام و یک چهره که چهره‌هایی چندان ناآشنا نیستند را به عنوان گزینه‌ای برای کرسی ریاست جمهوری مطرح می‌کنند. انتخابات ۱۴۰۰ هم از این قاعده مستثنی نیست و هر چند نزدیک به ۸ ماه تا روز موعود سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری زمان باقی مانده اما این پرسش که چه کسانی قرار است وارد کارزار انتخاباتی شوند و قرعه رئیس جمهور شدن به نام چه کسی خواهد خورد نقل محافل سیاسی شده است. 

معمای مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰

البته تمام اما و اگرهای انتخابات آینده به احتمالات درباره اشخاص و چهره‌ها ختم نمی‌شود و معمای مشارکت همچنان یک پایه اصلی مباحث است؛ شش ماه از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم می‌گذرد اما آثار و سایه سنگین میزان مشارکت ۴۲‌درصدی مردم در این ماراتن بر سر ساختمان هرمی شکل بهارستان و پارلمانتاریست های یازدهم سنگینی می کند و همچنان بیم از تکرار آن در سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری نیز وجود دارد. 

هرچند که برخی از سیاسیون معتقدند که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری با مجلس تفاوت اصولی دارد، مانند حسن غفوری‌فرد که می‌گوید:« انتخابات مجلس بیشتر منطقه‌ای و بومی بوده و انتخابات ریاست جمهوری یک مساله ملی و کشوری است. در مجلس مردم برای یک منطقه نماینده‌ای را انتخاب می‌کنند اما در ریاست‌جمهوری مردم برای تعیین سرنوشت کشور یک نفر را انتخاب می‌کنند.» 

البته افرادی هم هستند که مانند  غلامعلی جعفرزاده،نماینده سابق مجلس تاکید دارد که مشارکت مردم برای برخی ازمسئولان اهمیت چندانی ندارد و تنها رسیدن به هدف مهم است، درنتیجه درخصوص کاندیداهایی که مورد پسند نیستند، ریسک نمی‌شود.»

 کاندیداهای ریاست جمهوری چه ویژگی‌هایی باید داشته باشند؟

فارغ از آنکه کدام چهره و کدام طیف سیاسی با حذف رقیب می تواند برای ۴ سال بر مسند قوه مجریه تکیه بزند و فرمان اداره کشور را در دست بگیرد، این موضوع که رئیس جمهور چه ویژگی‌های باید داشته باشد تا انتخاباتی پرشور برگزار شود نیز اهمیت زیادی دارد. 

در این میان برخی معتقدند فضای دو قطبی می‌تواند میزان مشارکت را افزایش دهد؛ یکی از حامیان این نظر محمد رضا باهنر  دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری است. او  می‌گوید:« ما زمانی به شوخی می گفتیم که اگر بخواهیم در انتخابات ایران ۸۰ درصد مردم پای صندوق رای بیایند باید آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد را تایید کنند، ببینید این دو چکار می کنند، آن موقع دیگر انتخابات نبود و جنگ و جدل و دعوا می شد، البته این شوخی است و امنیت در انتخابات و ثبات کشور حتما باید مد نظر باشد، بنابراین اگر دو فرد کاملا متضاد اصلاح طلبی و اصولگرایی را نگاه کنیم باز باید ببینم که مصداق آن کیست.»

از سوی دیگر برخی سیاسیون هم برای افزایش میزان مشارکت ویژگی‌های کاندیداهای ریاست جمهوری را اصل می‌دانند مانند  احمد کریمی اصفهانی فعال سیاسی اصولگرا که درباره ویژگی‌های کاندیدای ریاست جمهوری به خبرآنلاین گفت:« راس تمام ویژگی ها مساله صداقت و راست گویی است.باید با مردم خیلی شفاف صحبت کرد. یک رئیس دولت باید بداند که همه مردم چه آنهایی که رای داده اند و چه آنهایی که رای نداده اند،آینه آن نظام قرار می گیرند که راس آن نظام،رئیس جمهور است؛ لذا اگر در اینجا صداقت و شفافیت و راستگویی وجود داشته باشد می شود مسائل را با مردم در میان گذاشت و مردم یار و همراه رئیس جمهور می شوند. مشروط بر اینکه برای خودش یک موردی باشد که کاملا جا افتاده باشد و قبول کرده باشد.»

حسن رسولی، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز بر این باور است که با توجه به مسائل و مشکلاتی که در حال حاضر نظام سیاسی کسور با آن رو به روست مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و به ویژه توسعه فقر؛ بایستی شخصیت جامع الاطرافی باشد که درک واقع بینانه  و غیر شعاری از معادلات منطقه‌ای و جهانی داشته باشد تا بتواند مناسب با منافع ملی و شرایط سخت ناشی از تحریم های ظالمانه، ضمن سیانت از عزت  و آبروی کشور؛ تهدیدات خارجی را کاهش دهد.

او در گفتگو با خبرآنلاین درباره رئیس جمهور ۱۴۰۰ می گوید «رئیس جمهور بعد از رهبری دومین مقام رسمی کشور است از موقعیت و توان هماهنگی همه سلایق و ارکان حاکمیتی برخوردار باشد. به طور مشخص در عرصه سیاست داخلی، نسبت به برون رفت تنگناهای سخت معیشتی مردم در حوزه اقتصادی و کاهش آلام و آسیب های اجتماعی باید فردی توانمند باشند.»

ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا هم با بیان آنکه مردم باید صداقت کاندیدا را احساس کنند، تاکید دارد: «مردم باید احساس کنند که فرد کاندید شده به دنبال تحمیق آنان نیست و کاندیدای ریاست جمهوری نیز به دنبال آن نباشد که مردم با یک سری شوهای تبلیغاتی و جنجال انتخاباتی فریب دهد و زمانی که به قدرت رسید؛ بلای دیگری بر سر کشور بیاورد. مردم باید صداقت کاندیدا را احساس کنند.»

رئیس جمهوری با چهره سیاسی یا اقتصادی

سوالی که این روزها اذهان را به خود مشغول کرده این است که چه کسی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه می زند؛ زمانی جناح راست صحبت از رئیس جمهور نظامی می‌کرد و معتقد بود که باید یک فرد نظامی در راس قوه مجزیه قرار بگیرد تا به بتواند به امور مملکت سر و سامانی بدهد مانند پورمختار نماینده سابق مجلس که می‌گفت:« من اعتقاد دارم که اگر یک نظامی رئیس جمهور شود حتما می تواند کشور را از مشکلات نجات بدهد» یا الله کرم از فعالین سیاسی اصولگرا و عضو انصار حزب‌الله که یک فرد نظامی را برای پست ریاست جمهوری شایسته‌تر می‌دانست. 

این روزها مشکلات اقتصادی و معیشتی اما آنچنان جولان می‌دهد که دیگر کمتر صحبت از ظهور و بروز یک رئیس جمهور نظامی به میان می‌آید اما یک مسئله هچنان مطرح است و آن اینکه آیا  رئیس جمهور باید چهره‌ی سیاسی باشد یا رئیس جمهوری با چهره اقتصادی؟

مصطفی هاشمی طبا، که از کاندیداهای ریاست جمهوری و از رقبای حسن روحانی در سال ۹۲ به شمار می رود، در پاسخ به این پرسش به خبرآنلاین گفت: رئیس جمهور نباید یک چهره سیاسی یا اقتصادی باشد اما هم سیاست و هم اقتصاد را بفهمد. زیرا رئیس جمهور نمی تواند تئوریسین اقتصاد باشد اما باید توانایی جمع بندی نظریه هایی را که به می گویند را داشته باشد.

احمد خرم هم به خبرآنلاین می گوید: «رئیس جمهور بیشتر باید اقتصادی باشد و زور آن بر چهره های سیاسی می چسبد.»اما از سوی دیگر افرادی مانند حسن غفوری فرد و محمدعلی پورمختار نظر متفاوت تری دارند و براین باور است که در قانون اساسی از عنوان رجل سیاسی یاد شده است. 

او به خبرآنلاین گفت:« یکی از شرایطی که قانون اساسی گذاشته است که رئیس جمهور باید از رجال سیاسی باشد. بنابراین اولا باید از رجال شناخته شده سیاسی در مملکت باشد و مدیر و مدبر خوبی باشد و به نظام جمهوری اسلامی، امام، حکومت اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی معتقد باشد. کاریزما بودن تاثیرات فراوانی دارد، چهره ای که بتواند توجه مردم را جلب کند و برای مردم ایده و پیشنهادات جدید داشته باشد و بتواند یک امیدهای توسعه اقتصادی را برای مردم ایجاد کند و مردم به آینده خودشان امیدوار تر شوند.»

در جدول زیر پاسخ برخی سیاسیون را به سوالات خبرآنلاین درباره ویژگی‌های رئیس جمهور آینده و چهره رئیس قوه مجریه را بخوانید؛

اسم

جناح

کاندیدای ریاست جمهوری چه ویژگی باید داشته باشند تا میزان مشارکت بیشتر شود؟

آیا رئیس جمهور بعدی چهره اقتصادی دارد؟

آیا مردم به کاندیداهای تکراری علاقه مند هستند یا خواهان یک چهره جدید هستند؟

ناصرایمانی

اصولگرا

*کاندیدای ۱۴۰۰ باید فردی باشد که مردم احساس کنند او می تواند مشکلات کشور را در عرصه های اقتصادی حل یا کمتر کند.

* مردم باید احساس کنند که فرد کاندید شده به دنبال تحمیق آنان نیست و کاندیدای ریاست جمهوری نیز به دنبال آن نباشد که مردم با یک سری شوهای تبلیغاتی و جنجال انتخاباتی فریب دهد و زمانی که به قدرت رسید؛ بلای دیگری بر سر کشور بیاورد. مردم باید صداقت کاندیدا را احساس کنند.

* باید با فساد در اشکال مختلف مانند فساد سیاسی، فساد قدرت و مالی جدا مقابله کند.

*مردم آن فرد را کارآمد ببینند و احساس کنند که آن فرد هم قدرت اداره دولت را دارد، هم تعاملات خوبی با قوای دیگر و ارکان کشور برای حل مشکلات مردم داشته باشند.

*رئیس جمهور چهره اقتصادی باشد بدین معنا که اقتصاددان باشد، یا یک چهره سیاسی بدان معنا که سیاستمدار باشد، خیلی تفاوتی ندارد.

*اگر رئیس جمهور یک چهره سیاسی باشد میتواند از اقتصاددانان کارآمد در تیم خود استفاده کند.

* رئیس جمهور یک فرد اجرایی،  مدیر کارآمد باشد. هرچند که احتمال دارد یک فرد که دارای این ویژگی ها است، چهره سیاسی و اقتصادی نباشد؛ اما اگر پرتوان و کارآمد باشد، می تواند از برای حل مشکلات از چهره های سیاسی و اقتصادی استفاده کند.

*همواره مردم نه تنها در ایران و در همه جهان، عموما چهره های جدید برای آنان جذاب تر است. در دوم خرداد سال ۷۶ مردم به یک چهره جدید به نام آقای خاتمی رای دادند. در سال ۸۴ هم به یک چهره جدید و تقریبا ناشناخته به نام آقای احمدی نژاد رای دادند. در سال ۹۲ نیز همین اتفاق افتاد و آقای روحانی چهره شناخته شده ای برای عامه مردم نبود.

*در دنیا نیز معمولا مردم از چهره های جدید استقبال می کنند.

محمدعلی پورمختار

اصولگرا

*کاندیداها باید مسائل و مشکلات مردم را بتوانند حل کنند و برای ارزش پول ملی، بیکاری و افزایش درآمدها برنامه داشته باشند.

*مردم دیگر به شعارها توجه نمی کنند و عملکردها مهم است.

*در قانون اساسی از کلمه رجل سیاسی استفاده شده است نه رجل اقتصادی.

*اگر چهره اقتصادی باشد بهتر است اما رئیس جمهور می تواند سیاسی باشد و از یک تیم اقتصادی قوی استفاده کند.

*نمی توان بین چهره های جدید و تکراری تفکیک قائل شد.چهره های تکراری شناخته تر شده هستند و عملکرد آنان مشخص است و مردم قضاوت ارزیابی بهتری درباره آنان نسبت به چهره های جدید دارند.

* اگر یک چهره جدید با یک برنامه خوب باشد، می تواند مورد اقبال مردم قرار بگیرد.

غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی

اعتدالی

*مردم به جز راهکارهای عملیاتی برای حل اقتصاد هیچ اولویت دیگری ندارند. سیاست و داستان های آن دیگر اولویت مردم نیست.آنها  از کسی حمایت خواهند کردند که با حساب دو دوتا می‌شود چهارتا، درآمد کشور را افزایش و پاسخگوی هزینه های ضروری آن باشد.

*دولت بعدی با کابینه رفاه بیاید و در زمینه تامین اجتماعی، در حوزه سلامت و بهداشت و .. کاری انجام دهد. هرکسی که  بتواند این ظرف را قوی تر پر کند؛ رئیس جمهور خواهد شد.

* حقیقت مطلب آن است که مردم احساس خوبی از حاکمیت ندارند و می گویند به فکر ما نیست. مثلا پول آب و برق و گاز را میگیرند و هیچ کسی به دنبال دادن یک رفاه به مردم نیست.

* مردم دوست دارند یک رئیس جمهوی بیاید که برای حل مشکلات و رفاه آنان و کاهش نقدینگی کشور، کاری کند.

*بازار سیاست دیگر گرم نیست و  در حال حاضر اقتصاد اولویت مردم است.مردم دیگر دولت سیاسی که در دوم خرداد آمد یا اگر موتلفه و اصلاحاتی باشد را نمیخواهند و به برنامه توجه می کنند. چپ و راست دیگر معنای خود را از دست داده و چرخش ساسیت در کشور صریح و تند شده است.

*آن چیزی که مردم نیاز دارند حل مشکلات اقتصادی و شرمنده نشدن در پیش خانواده خود هستند.

*مردم تصور می کنند رها شده هستند و خسته شده اند. اگر دولتی باشد که برای رفاه برنامه داشته باشد، مثلا خانواری که در ردیف کم مصرف های برق هستند، برقشان رایگان شود و پرمصرف ها جریمه شوند.

*سطح سواد و آگاهی مردم افزایش پیدا کرده و هر کسی که برنامه خوبی را ارائه و تشریح کند و همچنین ضمانت اجرایی داشته باشد رای می آورد. شخصیت جوان نمی تواند رای بیاورد هرچند که جوان بودن لازم است اما کافی نیست.

احمد خرم

اصلاح طلب

*کاندیدای ۱۴۰۰ باید با طرح و برنامه باشد. از ابتدای انقلاب تا به الآن، بر روی طرح جامع‌ای در سلسله مراتب صنعت های توسعه، کار نکرده ایم و هزینه ها نیز بر اساس سلیقه ی اشخاص و دستگاه ها بوده است.

*فردی که در ۱۴۰۰ کاندید ریاست جمهوری می شود، طرح و برنامه روشن و مشخصی ترسیم کند و از اول تا پایان کار دغدغه او و سران قوا مردم باشد. برخی از روسای جمهور در دولت اول نسبتا دغدغه مردم را دارند اما بعد فقط دغدغه حفظ خود و میزشان را دارند و مردم را فراموش می کنند.

*باید فردی شجاع، با صلابت و محکم باشد و در برابر رانت خواری ها، فساد و … بایستد و ساختارها را درست کند.

*فردی معتقد و باورمند به تعامل در دنیای امروز باشد. بدون تعامل با دنیا و به خصوص قدرت های بزرگ راه توسعه را نمی شود پیش گرفت.

*رئیس جمهور بیشتر باید اقتصادی باشد و زور آن بر چهره های سیاسی می چسبد.

*بهتر است بگوییم چهره قدیمی تا تکراری. اما اگر فردی روی کار بیاید که مدیریت او نتیجه گرا بوده باشد و صرفا برای رفع تکلیف کار نکرده باشد.

*در هیچ مقطعی مدیریت نتیجه گرا دیر تصمیم نگرفته و فرصت ها را از دست نمی دهد. تاخیر در تصمیم و فرصت سوزی متاسفانه ملکه ذهن مدیران ما شده است.

حسن رسولی

اصلاح طلب

*با توجه به مسائل و مشکلاتی که در حال حاضر نظام سیاسی کشور با آن رو به روست مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاست خارجی و به ویژه توسعه فقر؛ بایستی شخصیت جامع الاطرافی باشد که درک واقع بینانه  و غیر شعاری از معادلات منطقه‌ای و جهانی داشته باشد تا بتواند مناسب با منافع ملی و شرایط سخت ناشی از تحریم های ظالمانه، ضمن سیانت از عزت  و آبروی کشور؛ تهدیدات خارجی را کاهش دهد.

*در عرصه داخلی باید فردی باشد که از بالاترین ضریب سرمایه ی اجتماعی به معنای اعتماد عمومی مردم نسبت به خود برخوردار باشد.

* توان هماهنگی همه سلایق و ارکان حاکمیتی برخوردار باشد.

* نسبت به برون رفت تنگناهای سخت معیشتی مردم در حوزه اقتصادی و کاهش آلام و آسیب های اجتماعی فردی توانمند باشند.

*سیاست و اقتصاد قابل تفکیک نیستند. یک رجل سیاسی فردی است که به لحاظ برخورداری از ظرفیت های گوناگون در وهله ی اول استراتژیست و سیاستمدار باشد و در مرحله بعدی توان راهبری برای استفاده از ظریفت های علمی و اختصاصی اقتصاددانان را داشته باشد.

*اگر رئیس جمهور یک فرد راهبردی باشد، قادر خواهد بود از همه ظرفیت های تخصصی در بخش های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، سیاست خارجی و امنیتی و … به نحو مطلوب و در مسیر تامین منافع ملی استفاده کند.

*عنصر کارآمدی مهم ترین مولفه انتخاب مردم باشد. اگر فردی خود را در معرض انتخاب مردم قرار می دهد، سوابق و ظرفیت های او نشان از کارآمدی‌اش باشد، دیگر جدید با تکراری بودن ملاک نخواهد بود.

حسن غفوری فرد

اصولگرا

* رئیس جمهور باید از رجال سیاسی باشد. بنابراین اولا باید از رجال شناخته شده سیاسی در مملکت باشد و مدیر و مدبر خوبی باشد و به نظام جمهوری اسلامی، امام، حکومت اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی معتقد باشد.

*کاریزما بودن تاثیرات فراوانی دارد، چهره ای که بتواند توجه مردم را جلب کند و برای مردم ایده و پیشنهادات جدید داشته باشد و بتواند یک امیدهای توسعه اقتصادی را برای مردم ایجاد کند و مردم به آینده خودشان امیدوار تر شوند. چهره ای که می خواهد رئیس جمهور شود باید یک چهره ملی کاریزماتیک باشد و دیگران را تخریب نکند و ایده های امید بخشی برای مردم داشته باشد.

* باید به مردم این امید را بدهد که با برنامه و اندیشه و با استفاده از ظرفیت های موجود در مملکت می تواند مشکلات را برطرف کند.

*اقتصاد و سیاست را نمی شود از هم جدا کرد، ولی من فکر می کنم بجای اینکه به فکر چهره اقتصادی و سیاسی باشیم بهتر است دنبال چهره ملی باشیم، چون به نظر من یک چهره ملی از سیاست خوبی برخوردار است.

* به نظر می رسد که در انتخابت ریاست جمهوری رقابت اصلی بین جناح اصلاح طلب و اصولگرا خواهد بود. اینکه یک نفر بخواهد مستقلا چهره شود و در انتخابات شرکت کند مقداری بعید است، اما تجربه انتخاباتی ما تجربه ای دقیقه نودی است و همیشه دقیقه نود تعیین کننده است. مثلا در سال ۷۶ آقای خاتمی تا روزهای آخر شانس زیادی نداشتند، یا بعدا در سال ۸۴ آقای احمدی نژاد تا روزهای آخر امید زیادی نداشتند اما در نهایت ایشان در مقابل شخصی مثل آقای هاشمی رفسنجانی انتخاب شدند.

*این احتمال وجود دارد که یک چهره قوی مستقلی پیدا شود، اما به هر حال کسانی که خواهند آمد به احتمال زیاد سابقه و ریشه در تاریخ قدیمی تری دارند و مردم نسبت به آنها شناخت بیشتری دارند.

محمد غرضی

مستقل

*افرادی که برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ می خواهند کاندید شوند باید حقوق عامه را بر حقوق خاصه مقدم بدانند. 

*دولت هایی که از دهه ۶۰ تا به کنون آمدند و رفتند؛ شامل یک نخست وزیر و چند رئیس جمهور محترم، حقوق خاصه را بر حقوق عامه ترجیح داده و دائما امکانات مردم را به دولت دادند لذا قاعده جامعه با این مصوبات متعارض شد.

 *دولت ها دست در جیب مردم کرده و تورم را تشدید میکنند؛ درآمد ثروتمندان را افزایش داده و یاس در جامعه ایجاد می شود.

*رئیس جمهور بعدی باید حقوق عامه را به مردم برگرداند تا ملت نیز به سمت او بروند.

*رئیس جمهور فارغ از اینکه چه چهره‌ای باشد، باید دلسوز باشد؛ چرا که دلسوزی از علم باارزش تر است، اما اگر رئیس جمهور آینده چهره ای اقتصادی باشد که حقوق عامه را ترجیح بدارد، بهتر است.

*کاندیداها باید به دید مردم بنشیند. مردم از افرادی که در گذشته کاندید انتخابات ریاست جمهوری شدند ذهنیتی دارند، اما اگر فرد کاندید شده حرف های قبلی خود را تکرار کند، سبد رای نخواهد داشت.

*ممکن است چهره های جدید حرفی برای گفتن و نقد دولت داشته باشند. همچنین کاندیدهای قدیمی نیز برخی حقایق مانند وضع قوانین در مجلس و ایجاد فساد، تاکید دولت ها بر گرانی، اتفاقاتی که در قوه قضاییه افتاد را افشا کنند.

احمد کریمی اصفهانی

اصولگرا

*راس تمام ویژگی ها مساله صداقت و راست گویی است. باید با مردم خیلی شفاف صحبت کرد. یک رئیس دولت باید بداند که همه مردم چه آنهایی که رای داده اند و چه آنهایی که رای نداده اند، آینه آن نظام قرار میگیرند که راس آن نظام، رئیس جمهور است؛ لذا اگر در اینجا صداقت و شفافیت و راستگویی وجود داشته باشد می شود مسائل را با مردم در میان گذاشت مشروط بر اینکه برای خودش یک موردی باشد که کاملا جا افتاده باشد و قبول کرده باشد.

*در نظام ما آن چیزی که تا الآن مشکل بوده است، عدم صداقت از راس کشور یعنی از ریاست جمهوری گرفته تا پایین است و این باعث شده که فاصله ای بین ملت و مسؤلین به وجود آید. 

 *دشمنی‌ها از ابتدای انقلاب بوده است لذا استکبارستیزی ما باید در وضعیتی باشد که آن چیزی که در ظاهر و پنهان رئیس جمهور و مسؤلین کار می کنند یکنواخت باشد، نه اینکه ظاهر استکبارستیزی باشد اما در باطن همراهی با استکبار باشد.

 * رئیس جمهور باید در مسائل معیشتی یک همرنگی با ملت داشته باشد، یعنی باید غم مردم را غم خودش بداند، نه اینکه خودش به دلیل فاصله و تبعیض، بین کسانی که در بالای نظام هستند با پایین نظام، تفاوت فاحش بگذارد، 

 *باید کسی باشد که در مقابل فساد و مفسد بایستد، اگر او این کار را کرد آن وقت خیلی از امکانات کشور به هرز نخواهد رفت.

*نمی شود سیاسی نباشد. حتما باید کسی باشد که از همین ویژگی هایی که گفتیم برخوردار باشد که اولین و راس همه آنها مساله اقتصادی است. یعنی مشکلات امروز مردم ما، مشکلات اقتصادی است و کسی که روی کار می آید باید منجی مسائل اقتصادی ما باشد و ما را از این مشکلات عبور دهد. او حتما باید در کنار مساله اقتصادی فردی متدین باشد و مساله فرهنگی ما را هم مد نظر داشته باشد.

*مردم قبل از اینکه به آن چهره، چه چهره شناخته شده و چه چهره جدید باشد، باید به برنامه او رای دهند و از طرفی برنامه ها باید به صورتی باشد که نظام او را رصد کند.

*اولا به چیزی که به او مربوط نیست وعده ندهد و آن چیزی که به او مربوط است را باید بتواند عملیاتی کند. اگر فردا رئیس جمهور گفت که من با تمام دنیا ارتباط برقرار میکنم امکان ندارد که ما  بتوانیم با تمام کشورها روابط برقرار کنیم چون برخی از کشورها که در راس آنها امریکا و اسرائیل است خباثت دارند.

* رئیس جمهور باید حرف را در چهارچوب بزند و در همان چهارچوب باید پاسخگو باشد. مردم هم باید رئیس جمهور یا مجلسی که انتخاب می کنند را به صورت مستمر رصد کنند؛ اینکه رای دهند و بروند درست نیست و پرسشگری باید یکی از ویژگی های ملت ایران باشد. به نظر من ما باید یک تحولی هم در ریاست جمهوری ها و هم در مسؤلین  هم در مردم ایجاد کنیم.

مصطفی هاشمی طبا

مستقل

*همه کاندیداها باید برنامه و سابقه اجرایی حاکی از توانایی داشته باشند و با  صراحت با مردم سخت  بگویند.

*رئیس جمهور نباید یک چهره سیاسی یا اقتصادی باشد اما هم سیاست و هم اقتصاد را بفهمد. زیرا رئیس جمهور نمی تواند تئوریسین اقتصاد باشد اما باید توانایی جمع بندی نظریه هایی را که به می گویند را داشته باشد.

*یاران سیاسی که جهت گیری خاصی دارند نباید داشته باشد. بلکه بینش سیاسی داشته باشد اما وابسته به حریان خاصی نباشد.

*اگر رئیس جمهور بعدی فارغ از ۲ جریان اصلاح طلب و اصولگرا باشد، بهتر است.

*مردم به کاندیداهای تکراری رای می دهند اما دوست دارند جدید بیاید.

*همیشه به این صورت بوده است که مردم حواستار یک چهره جدید بودند، اما در آخر به کاندیداهای تکراری رای دادند چرا که او را می شناختند. 

*این جدول به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است.

۲۷۲۱۵

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.