دسته‌ها
ضرب المثل

ضرب المثل حلاج گرگ بودن ضرب المثل درباره انجام کار بدون مزد

 

ضرب المثل فارسی,ضرب المثل حلاج گرگ بودن ,حلاج گرگ بودن، ضرب المثل حلاج گرگ بودن ضرب المثل درباره  انجام کار بدون مزد

 

حلاجی از شهر برای کار حلاجی به دهی می رفت. زمین از برف پوشیده و هوا بسیار سرد بود. از قضا در بین راه به گرگی گرسنه برخورد. گرگ از سرما و گرسنگی، حالت حمله به خود گرفت. حلاج درحالی که می ترسید، دست و پای خود را گم نکرد و درصدد چاره برآمد. خواست با کمان به او حمله کند. دید کمان، طاقت حملهٔ گرگ را ندارد و می شکند. به سرعت روی زمین نشست و با چک حلاجی بنای زدن بر زه کمان گذاشت! گرگ از صدای زه کمان ترسید و فرار کرد. حلاج هم به سرعت به راه افتاد. هنوز بیش از چند قدم نرفته بود که باز دید گرگ به سمت او می آید. حلاج مانند قبل، کوبیدن چک بر کمان را شروع کرد و گرگ را فراری داد و به راه خود ادامه داد. باز دید گرگ دست بردار نیست. حلاج دوباره صدای زه را درآورد تا سرانجام گرگ خسته شد و به سراغ شکار دیگری رفت. حلاج هم چون دید شب نزدیک است و هوا سرد و برفی است، به خانهٔ خود بازگشت. وقتی همسرش پرسید: «امروز چه کردی؟» گفت: «حلاج گرگ بودم!»

حلاج گرگ بودن، معنی انجام کار بدون مزد است.

حلاج یعنی پنبه زن،شغلی که در قدیم رواج داشته است.

منبع:ettelaat.com

 

دسته‌ها
ضرب المثل

زد که زد خوب کرد که زد (داستان ضرب المثل)

 

مرغ همسایه, ریشه ضرب المثل, چوپان،زد که زد خوب کرد که زد ،(داستان ضرب المثل)

هروقت روستایی ساده دلی بنشیند و «خیال پلو» بپزد و آرزوهای دور و دراز ببافد حاضران این مثل را می زنند.

 

می گویند یک روز زنی که شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در راه با خودش فکر کرد که «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ میخرم.

 

تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها که مرغ شدند می فروشم و از قیمت آن گوسفند می خرم. کم کم گوسفندهام زیاد میشه، یک روز میان چوپون من و چوپون کدخدا زد و خورد میشه کدخدا مرا میخواد و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون مرا زده؟

 

منم میگم : زد که زد خوب کرد که زد !» زن که در عالم خیال بود همینطور که گفت : «زد که زد خوب کرد که زد» سرش را تکان داد و ظرف ماستی از رو سرش به زمین افتاد و ماست ها پخش زمین شد.
منبع:forum.gigapars.com

 

دسته‌ها
ضرب المثل

چوب تر را چنان که‌خواهی پیچ / نشود خشک جز به آتش راست

ضرب  المثل چوب تر را چنان که‌خواهی پیچ / نشود خشک جز به آتش راست

 

نظیر نهال تا تر است می‌توان آن را راست کرد.  اطفال اگر در کوچکی تربیت نشوند چون بزرگ شدند دیگر تربیت نپذیرند،  همچنان که نهال و چوب تر را می‌توان به هر سوی گرایش داد ولی شاخه کلفت درخت و چوب خشک را کاری نمی‌توان کرد.

مأخذ: روستاییان وقتی بخواهند چوب خشک کجی را راست کنند که بتوان از آن استفاده دسته بیل یا تیشه نمود،  آن را در زیر آتش سوخته (‌خُل ) می‌کنند، چون کاملاً گرم شد آن را در سوراخ دیوار یا جایی مثل آن فرو و اهرم می‌کنند تا راست و قابل استفاده شود.

در بعضی دهات خود دیده‌ام که در سنگی که در پایین چهارچوب دروازه است سوراخی برای این کار پیش بینی نموده تا اهل محل از آن در راست کردن چوب استفاده کنند.

استاد خطیب رهبر در شرح گلستان سعدی معنی مصراع: نشود خشک جز به آتش راست،  را چنین نوشته است :
“چوب خشک جز به آتش استقامت نپذیرد یعنی استقامتش دیگر ممکن نیست اگر چه سوزد (!)”
منبع:sarapoem.persiangig.com