notarin
notarin
سلفی زیبا اما تلخ دانیال عبادی با مادرش…
دانیال عبادی بازیگر خوش سیمای سینمای ایران با انتشار عکس زیر نوشت:
اینستاگرام دانیال عبادی
قاضیانی که با حساب کاربری hengamehghaziani@ در اینستاگرام فعالیت میکند، چند روز پیش عکسی را در این شبکه اجتماعی منتشر کرد که او را در کنار پسرش نشان میداد. وی همچنین متنی کوتاه نیز همراه این عکس نوشته است: «پسرم اشکان یغمایی، رفیق بیکلک من.. هدیه هستی برای رهایی»
هنگامه قاضیانی ۴۴سال سن دارد و تاکنون در چندین فیلم سینمایی از جمله «من مادر هستم»، «ما همه گناهکاریم» و «به آهستگی» بازی کرده است. وی همچنین برای بازی در فیلمهای «به همین سادگی» و «روزهای زندگی» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر شده است. از تئاترهایی که قاضیانی در آنها به ایفای نقش پرداخته میتوان به «کالیگولا»، «در انتظار گودو» و «خنکای ختم خاطره» اشاره کرد.
گالری عکس اسامی حضرت زهرا
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
پوپوستر ولادت حضرت محمد فاطمه زهرا، عکس اسامی دیگر حضرت زهرا،نامهای حضرت زهرا با معنی، گالری تصاویر زیبای تولد حضرت زهرا (س)
منبع:yasgroup
هر چند که دایی در زمان حضورش در سوپر مارکت فقط با سروش صحت خوشوبش کرد ولی نکته جالب جایی بود که به غیر از سروش صحت، پوریا پورسرخ هم در سوپر مارکت بوده.
بستنی زمستانی نورا کار دست علی دایی داد و سرمربی سابق پرسپولیس در حالی که مدتهاست تلاش میکند تا مقابل دوربینهای تلویزیونی و خبرنگاران حاضر نشود، به طور ناخواسته و عجیبی در یک سوپر مارکت به دام افتاد!
دایی که پس از جداییاش از پرسپولیس حتی به شایعه حضورش در تیمملی آذربایجان و پیشنهاد باشگاههای تراکتورسازی و پیکان پاسخی نداد، این روزها ترجیح میدهد تا بیشتر از هر چیزی وقتش را صرف نورا کند و با او خوش بگذراند.
دایی که همیشه در امر بیزنس موفق و حرفهای رفتار کرده، حالا با توجه به اینکه روزهایش را با نورا سپری میکند، کارهای تولیدی و حتی رسیدگی به امور نمایندگیهای دایی را نیز به برادرانش سپرده و ترجیح میدهد که او را به کلاسهای مختلف ببرد و فقط پیگیر رستوران لوکسی باشد که میخواهد در سعادتآباد افتتاح کند.
شهریار که حتی برای برنامه نوروزی یکی از شبکههای تلویزیونی دعوت شده بود در دعوت و پیغامهای مجری چشم رنگی این شبکه تلویزیونی پاسخ منفی داد و اعلام کرد که فعلا نمیخواهد از محدوده خانوادگی و آرامشی که دارد خارج شود.
دایی در مورد سپری کردن روزهایش با نورا صحبتهای جالبی میکند: «وقتی بهم میگه پدر، یه جوری میشم… از ته دل کیف میکنم… تمام خستگیهام در میره و جون میگیرم.»
البته دایی میداند که نورا رگ خواب او را در دست دارد: «نورا خیلی خوب میدونه که چی کار کنه… میدونه که چه جوری حرف بزنه و رفتار کنه تا من اینجوری بهش علاقمند بشم. این درسته که بچهها همیشه برای پدر و مادرها عزیزن ولی نورا سیاست خاصی داره و مثل خانمها رفتار میکنه.»
دایی این روزها حتی دنبال فوتبال هم نیست و وقتی با او در مورد پرسپولیس صحبت میکنیم با همان تعصب خاص خودش فقط برای سرخها آرزوی موفقیت میکند ولی در عوض ناهار خوردن شهریار با دخترک خوشزبانی که روح آقای گل جهان را تسخیر کرده نکتههای قابل توجه زیادی دارد.
نورا هر چه که میخواهد آرام به دایی میگوید… خیلی آرام و محترمانه: «پدر… لطفا گوجه… پدر… لطفا آب.»
اما نکته جالب در مورد گردش دایی و نورا جایی بود که پس از صرف ناهار، نورا هوس بستنی کرد: «حدود ساعت سه بعد از ظهر بود که توی کامرانیه بودم و پرنسس من هوس بستنی کرد!»
دایی که نورا را در ماشین تنها نمیگذارد، در شلوغی کامرانیه مقابل سوپر مارکت بزرگی ترمز زد و در حالی که ماشینش را جای مناسبی هم پارک نکرده بود، با سرعت و به همراه نورا وارد سوپر مارکت شد.
همین که نورا بستنیاش را انتخاب کرد و دایی قصد داشت پول آن را بپردازد، دوربین بفرمایید شام با کارگردانی سروش صحت به سراغ دایی رفت.
دایی که حسابی غافلگیر شده بود وقتی به سمت دیگری چرخید متوجه شد که یک دوربین دیگر هم در سمت دیگر سوپر مارکت مستقر شده است. احتمالا به همین دلیل بود که دایی از جایش تکان نخورد و به رغم اصرار عوامل، حاضر نشد با این دوربینها صحبت کند.
هر چند که دایی در زمان حضورش در سوپر مارکت فقط با سروش صحت خوشوبش کرد و نکته جالب جایی بود که شنیدیم به غیر از سروش صحت، پوریا پورسرخ هم در سوپر مارکت بوده و در مقابل دوربین بفرمایید شام برای مهمانانش خرید میکرده است.
دایی که اتفاقا دوستی خوبی نیز با پوریا دارد وقتی متوجه این موضوع شد و فهمید که پورسرخ نیز در سوپر مارکت بوده، پس از خارج شدن از سوپرمارکت با پوریا تماس گرفت و با او به خوش و بش پرداخت…
میگویند پوریا هم از دایی خواسته تا بفرمایید شام را ببیند و به او نمره بدهد.
نامه
درواقع این نقش، یک زن تنها و بدون شوهر است که دو فرزند هم دارد و باید به نوعی کار کند و زندگی خودش و فرزندانش را بچرخاند و از طرفی در جامعه احساس خطر میکند و دوست دارد که نجابت و پاکدامنی خودش را هم حفظ کند و درنتیجه المانهای زنانه خود را کنار گذاشته است تا از خطرات احتمالی موجود در جامعه دور شود در حالی که برای فرزندانش یک مادر نمونه است. همین موضوع باعث شده تا در محلی که کار میکند، نامش را به همکارانش که همگی مرد هستند، نگوید و به همین دلیل همکارانش نام «عباسآقا» را برایش انتخاب کردهاند! درواقع او یک زن دردکشیده در جامعه است که میخواهد با کار شرافتمندانه زندگیاش را بچرخاند.
در واقع همه نقشهای موجود در این کار با آن سه شخصیت اصلی در ارتباط هستند و قصه آنها به قصه این سه نفر گره میخورد ولی «عباسآقا» داستان زندگی شخصی خودش را هم دارد و یک نقش کاملا شناسنامهدار است.
من شخصا خانمهایی را دیدهام که دقیقا شبیه این نقش هستند و در جامعه امروز ما زندگی میکنند، با حفظ نجابت خود کار میکنند، باغیرت هستند و از خانواده خود با هر سختی و مشقتی هست، مراقبت میکنند و اتفاقا انسانهایی دوستداشتنی هستند.
ظاهر جدید بدون المان زیبایی
واقعا این نقش را از صمیم قلب دوست داشتم؛ به این دلیل که این نقش علاوه بر اینکه بازی نسبتا سختی را میطلبید. گریم کاملا متفاوتی هم داشت چرا که دیگر قرار نبود از المانهای زیبایی در آن استفاده شود و باید کاملا با گریم خاصی که داشتم، به یک ظاهر جدید میرسیدم. ایمان امیدواری، طراح گریم نیز وقتی یکی، دو بار تست گریم زدیم از این موضوع خیلی خوشحال بود که من حاضر شدهام در این شرایط بازیگری به این کار تن بدهم که چنین گریمی داشته باشم چراکه این روزها دغدغه خیلی از بازیگران خانم، زیبایی ظاهری است.
همکاری خوب با حیایی
پارتنر اصلی من در این کار آقای امین حیایی بود که بازی در مقابل ایشان واقعا کار سختی بود چرا که خود ایشان بارها و بارها چنین نقشهایی را بازی کرده بودند در حالی که برای من کاملا تازگی داشت ولی خوشبختانه آقای حیایی از جمله سوپراستارهای سینمای ایران است که به همبازیان خود اهمیت میدهد و کمک زیادی به من کرد تا نقش «عباسآقا» باورپذیرتر و بهتر دربیاید.
تغییر از مرد به زن
من در انتخاب قبلی نبودم و تا جاییکه اطلاع دارم اصلا قرار بود نقش «عباسآقا» را یک بازیگر مرد بازی کند ولی بعدها که تیم تغییر کرد و فیلمنامه دستخوش بازنویسی شد، به دلیل اینکه فقط یک بازیگر زن در کار حضور داشت، تصمیم گرفته شده که نقش «عباسآقا» را هم یک خانم بازی کند با همان المانهایی که توضیح دادم.
شریفینیا و فرمول موفقیت
یادم میآید اوایل که وارد این حرفه شده بودم و کسی را نمیشناختم، همه به من میگفتند وارد هیچ باندی نشوم! ولی زمانیکه من برای نخستین بار با آقای شریفینیا همبازی شدم و ایشان را دیدم دقیقا متوجه شدم کسانیکه این حرفها را میزنند فقط و فقط به ایشان حسادت میکنند. آقای شریفینیا نه تنها باندی ندارد، بلکه از جمله کسانی است که بهشدت برای پروژههایی که در آنها حضور دارد، دلسوز و پرتلاش است.
آقای شریفینیا همیشه خیر و صلاح پروژههایی که کار میکنند را میخواهد و اتفاقا من دیدهام همان کسانیکه به ایشان میگویند که باند دارد، خودشان میآیند و برای فیلمهایشان از آقای شریفینیا کمک میگیرند. من معتقد هستم که آقای شریفینیا فرمول موفقیت یک فیلم یا یک سریال را میدانند و به همین دلیل است که تمام فیلمهایی که ایشان در آن حضور دارد، موفق است و هیچ ربطی به باند و باندبازی ندارد! مثلا فیلم «آنچه مردان درباره زنان نمیدانند» یک فیلم نسبتا ساده اجتماعی است و درحین کار هم دچار مشکلات کوچکی شد ولی با مدیریت آقای شریفینیا به خوبی پیش رفت و حالا هم با فروشی بیش از یک و نیم میلیارد همراه شده است و این نشان میدهد که اصلا باندبازی در این سینما معنا ندارد و فرمول موفقیت مهم است. من هم شخصا تا به حال در این حرفه نه به کسی باج دادهام و نه از کسی باج گرفتهام!
بعد از سریال «دلنوازان» شایعه شد که اجازه فعالیت ندارم. روسای قبلی تلویزیون بارها اعلام کردند که ما در تلویزیون هیچ بازیگر ممنوعالکاری نداریم ولی نمیدانم چرا کسی از من برای کاری دعوت نمیکرد. من این را همیشه گفتهام که مدیون تلویزیون و آقای سهیلیزاده هستم و جایگاه فعلیام را به ایشان مدیونم ولی در شرایط فعلی این من نیستم که تلویزیون را از دست دادهام، بلکه تلویزیون من و بازیگرانی امثال من را از دست داده است.
از طرف دیگر شما ببینید در سالهای اخیر چه سریالهایی در تلویزیون ساخته شده است؟ واقعا مردم دیگر تمایلی به تماشای اکثر سریالهای تلویزیونی ندارند و متاسفانه تلویزیون با اشتباهاتی که داشته، عملا مخاطب خود را از دست داده است.
آثار منفی و نگاه کاسبکارانه
البته قبول دارید که واقعا سطح بعضی از این کارها بسیار پایین است و حتی برخی از تولیدکنندگان این آثار آنقدر هزینهها را پایین میآورند تا فقط سود بیشتری داشته باشند. متاسفانه این اتفاق افتاده است و مخصوصا در یکی، دو سال اخیر بیشتر هم شده است. حتی منهم گول چنین کارهای ضعیفی را خوردهام و سرکاری رفتهام که فیلمنامه خوبی داشته ولی به دلیل همین مسائلی که شما گفتید، آنقدر ساختار کار بد شده که ارزش دیدن ندارد.
از طرف دیگر خیلیها که کارشان اصلا سینما و تهیهکنندگی نیست، به دلیل ضعف مالی تهیهکنندگان به عنوان سرمایهگذار وارد اینطور کارها شدهاند و در وهله اول که همه چیز را به چشم کاسبی نگاه میکنند و در وهله دوم هم میخواهند تمام دوستان و اقوام خود را وارد پروژه کنند و در نهایت کار میشود یک کار شونه تخممرغی! باید یک نظارت کامل روی این کارها صورت بگیرد تا اولا هر کسی وارد فیلمسازی نشود و ثانیا بودجه این کارها نیز به صورت یکسان بین فیلمسازها تقسیم شود تا همه بتوانند کارهایی با سطح کیفیتی بالا بسازند.
به هر صورت گاهی بازیگرها مجبور هستند برای امرارمعاش وارد فیلمهای ضعیفی شوند یا حتی گاهی فیلمی که بهنظر خوب میرسد، در پایان به کاری ضعیف تبدیل میشود و مخاطب همه اینها را از چشم بازیگر میبیند و به ضرر بازیگر تمام میشود. به همین دلیل است که در سال گذشته سعی کردم اصلا در کارهای شبکه خانگی نباشم و به کارهای سینمایی بپردازم.
چهره خندان این دختر جوان تصورات مربوط به تنزل شأن بانوان و زنان به هنگام دست زدن به دستفروشی و تبدیل شدن به فروشنده های دوره گرد را به هم زده است.
این دخترک گلفروش به بحث روز شبکه های اجتماعی بدل شده است. حضور زنان به عنوان دستفروش در مترو و اماکن عمومی معمولا نگاه های انتقادی کاربران را به همراه داشته است و حتی گروهی نگرانی تنزل جایگاه این زنان و دختران را داشته اند اما در مقابل گروه هایی هم کار این دسته از زنان را مصداق تلاش برای روزی حلال می دانستند.
عکس دختر گلفروش میدان تجریش مدتی است که به این بحث ها دامن زده است. چهره خندان این دختر جوان تصورات مربوط به تنزل شأن بانوان و زنان به هنگام دست زدن به دستفروشی و تبدیل شدن به فروشنده های دوره گرد را به هم زده است.
یکی دو نفر هم چنین نوشته اند که نگاه به فروشندگی زنان به عنوان عملی که حاوی تنزل شأن آنان باشد از اصل اشتباه است. مگر در شهرستان ها و روستاها زنان روستایی در بازارهای محلی، محصولات خود را برای فروش عرضه نمی کنند؟ مگر نه اینکه در تهران رانندگان زن برای برخی تاکسی های ویژه بانوان هم شروع به کار کرده اند؟
به هر حال عابران پیاده در میدان شمال شهر تهران هر روز این دختر گلفروش را می بینند. عکس های این دختر گلفروش را حمید اعجازی منتشر کرده و پست مربوط به آن تا دیشب بیش از ۵ هزار بار در شبکه های اجتماعی بازنشر شده است. بخشی از کامنت های ذیل عکس این خانم را در اینجا برایتان می آوریم:
– احسنت به این دوست گرامی. وجود چنین دخترانی در ایران زمین باعث سربلندی کشورم هست. خدایا شکرت که در این روزگار غریب چنین شیرزنانی در وطن نیز وجود دارند.
– من از مترو که استفاده می کنم مثل این خانم روزانه دخترهای زیادی می بینم که از لحاظ ظاهری متفاوت با دستفروش های دیگه هستند و قابل ستایش هستند که هر روز با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنند و زیر بار کارهای دیگه نمی روند.
– در هیچ جای دنیا دستفروشی ننگ و عار نیست. ما همیشه عادت داریم دستفروش ها را با لباس های مندرس و ژولیده ببینیم؛ اما ایشون شاید لباس مارک به تن نداشته باشند اما هماهنگی رنگ لباساش با گل ها بسیار زیباست و حس خوشایندی را القا می کنه.
– ایشون نکیسا خانم، یکی از هنرمندان خوب چالوس و با افتخار همسایه بنده هستند که البته نابغه ریاضی نیز هستند. ایشون خیلی خیلی خاص اند. همین الان باهاشون تماس گرفتم و گفتم که شما دوستان عزیز چقدر به ایشون لطف داشتین و بهشون افتخار کردین.
– گل همین پنج روز و شش باشد. آرزو دارم دختر گل فروش همیشه خوش باشد.
– درود بر شرف این خانم محترم و تمامی آنهایی که چنین بر کسب روزی حلال از راه درست در تلاشند. خداوند به کسب شان خیر و برکت ببخشد.
– هزاران آفرین بر این دختر تلاشگر هموطن. چشم بد و بدخواهان و نامحرمان و نامردمان دور انشاءالله.
– درود بر تمامی زنان غیور و با عفت کشورمان که پول تمامی زندگی شان نیست بلکه در حد احتیاج با عرق روی پیشونی زندگی می گذرانند. زنده باشی دختر گلمخ و خداوند از شر تمامی بلایا و از شر تمامی زشتی ها به دور نگه داره و روزی حلالت را افزون کنه انشاءالله.
– این خانوم در خیابان تجریش مشغول به کار هستند. تقریبا هر روز می بینمشون. از طرفی هم احساس غرور میکنم هم احساس ناراحتی…
– امیدوارم یک مرد خوب بیاد ازش گل بخره و عاشقش بشه. نجابت و صداقت، والاترین گوهر یک انسان است.
عصرایران
گفته های خاص و بسیار متفاوت مهناز افشار
همسرم بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمیتر کردم.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
از اینکه دلم معلوم میشود لذت میبرم
مهناز افشار با تاکید بر اینکه اصلا علاقه ندارد بارداری خود را پنهان کند میگوید: از اینکه دلم معلوم میشود لذت میبرم. راستش گاهی وقتها کمرم را گودتر میکنم تا بیشتر دیده شود. دنیای بارداری برای من دنیای فانتزی، جذاب و در عین حال روحانی است.
همسرم بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمیتر کردم
آرزوی من و پدر برای دخترمان عشق و آزادی و هویت مستقل است
وی درباره نامهای که برای دختر در راهش نوشته بیان میدارد: من دختر کوچکی را در دلم دارم و این شگفت انگیز است. من برای دخترم، برای این شاهزاده خانم نامهای مینویسم که بداند آرزوی من و پدرش برای دختر کوچولویمان عشق و آزادی و هویت مستقل است و میخواهم بداند که حق انتخاب دارد.
همسرم اهل آزادی و دموکراسی است
یکی از جالبترین بخشهای گفتگو جایی است که افشار به صورت کاملا غیرمستقیم به توصیف شوهرش پرداخته و میگوید: به پدرش میگویم اسمش را چه بگذاریم؟ میگوید اجازه بدهیم خودش چهار پنج ساله که شد اسمش را انتخاب کند. پدرش اهل آزادی و دموکراسی است.
همسرم خیلی خوب بلد است از ذهن و فکر من حمایت کند
وی در جایی دیگر از گفتگو در توصیف همسرش محمدامین که فرزند محمدعلی رامین است، بیان میکند: همسری بهروز دارم که روشن است و به رها بودن من اهمیت میدهد و مرا حمایت میکند. در این لحظه اعلام میکنم از او ممنونم که بخاطر من ایستاد. او خیلی خوب بلد است از ذهن و فکر من حمایت کند.
همسرم بسیار کلاسیک است
افشار در توصیف سبک پوشش همسر میگوید: همسرم بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمیتر کردم ولی بارداری اشتهای استایلهای متفاوت را به من داد.
من از اجبار در هر موضوعی حتی خوشی بیزارم.
برخلاف ایرانیها، همسرم شنونده خوبی است
بازیگر آثاری چون «سالاد فصل» و «رییس» با اشاره به زادگاه همسرش که آلمان بوده بیان میدارد: همسرم زمان زیادی از بدو تولد را در خاک دیگری بزرگ شده است و دارای منش خاص و بسیار منعطف و متوجه است. مهناز افشار ادامه میدهد: من و همسرم بسیار با هم متفاوتیم. از هیجان من تا آرامش او فاصله بسیار است اما خوبی او این است که شنونده خوبی است و این خصوصیتی است که جغرافیای بزرگ شدنش به او داده برحلاف ما ایرانیها که شنونده خوبی نیستیم.
در «نهنگ عنبر» و «عشق تعطیل نیست» باردار بودم/از چهارماهگی به بعد بازی نکردم
مهناز افشار با اشاره به تجربیات اخیر بازیگریش اظهار میدارد: در «نهنگ عنبر» و این اواخر «عشق تعطیل نیست» باردار بودم و اتفاقا خیلی حالم خوب بود و حسابی با این مساله سرگرم بودم که بعدها با دیدن این دو کار میتوانم به او بگویم که اینجا همراه من بودهای اما از چهارماهگی به بعد تصمیم گرفتم کار نکنم.
دختر پژمان بازغی به من میگوید «عمه»
این بازیگر پیرامون ارتباطش با کودکان به نکات جالبی اشاره میکند. وی میگوید: با کودکان رابطه خوبی دارم. «نفس» فرزند پژمان بازغی و مستانه مهاجر که به دنیا آمده بود من در گوشش چند بار کلمه «عمه» را تکرار کردم. حالا که هفت سال است به من عمه میگوید.
ترانه علیدوستی با دقت از «حنا» مراقبت میکند
مهناز افشار ادامه میدهد: من وقتی به ترانه علیدوستی اطلاع دادم که باردارم خیلی خوشحال شد و کمک کرد. به نظرم او یکی از بهترین مادرهای روی زمین است بخاطر اینکه با دقت و نظم از «حنا» دخترش مراقبت میکند.
وقتی فهمیدم باردارم حس کردم دنیا تمام شده
مهناز افشار در توصیفش از بارداری میگوید: وقتی فهمیدم باردارم به ترانه علیدوستی گفتم احساس میکنم دنیا تمام شده است و ترانه در یک جمله حلش کرد و گفت طبیعی است. من حتی با لیلا حاتمی هم درباره بارداری صحبت کردم و بسیار آرام شدم. به نظرم لیلا نمونه موفق یک هنرمند صاحب خانواده است. او الگوی زنانگی در سینمای ایران است.
برند همسرم را دوست دارم!
مهناز افشار در جایی از گفتگویش هم درباره علایقش به برندهای پوشاک صحبت میکند. وی میگوید: در دهه ۷۰ طرفدار «ورساچه» بودم و این برند به سلیقهام نزدیکتر بود و بعد از آن «گوچی» را دوست داشتم. «بربری» را اصلا دوست ندارم اما این روزها در انتخابها «پورش دیزاین» را خیلی دوست دارم. این برند سلیقه همسرم است. ایوسن لارن» را هم خیلی دوست دارم. اصلا برندهایی که تولید خیلی محدود دارند مورد پسند من هستند.
از اجبار بیزارم/در اسلام هم حق انتخاب وجود دارد
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگری مکمل بخاطر «سعادت آباد» در جایی از گفتگو از علاقهاش به رهایی چنین پرده برمیدارد: من از اجبار در هر موضوعی حتی خوشی بیزارم. حق انتخاب دادن به آدمها استایل من است. در دین اسلام هم حق انتخاب وجود دارد یعنی در دینی انسانی هم به صورت کاملا اخلاقی به این قضیه نگاه شده.
مجله استایل
دختران دهه شصتی سینما
مهراوه شریفینیا
متولد بیست و نهم فروردین ماه ۱۳۶۰
مهراوه فرزند محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان است که نخستین بار در سال ۶۸ با حضور در فیلم کودک «دزد عروسکها» وارد سینما و عالم بازیگری شد. پس از این کار، او با بازی در «قافله این عمر» مجید بهشتی در سال ۷۱، وارد تلویزیون شد و تا امروزدر هر سه عرصه سینما،تلویزیون و تئاتر نقشآفرینی میکند.
متولدین دهه ی شصت به سالهایی رسیده اند که باید منتظر اوج گیری آنها باشیم در این پرونده دختران دهه ی شصتی شاخص سینمای ایران را مرور کرده ایم از باران تا ترانه…
الناز شاکر دوست – ۱۳۶۳
شاید بهترین حضور شاکردوست همان تجربه ی اولش باشد فیلمی به کارگردانی کیومرث پور احمد و با گرته برداری از سلطان قلب ها ،گل یخ که ملودرامی عاشقانه بود با استفاده از دو چهره ی تماشاگر پسند و بهره گیری از ابزارهای سینمای تجاری در مجموع برای آنهایی که سینما می رند که رویا بخرند تجربه ی دلنشینی بود ،شاکر دوست بعد از گل یخ کاملا در خدمت سینمای تجاری قرار گرفت ،فیلمهای چون :(تو و من ) ،(بی وفا )،(دو خواهر) ،(کیش و مات)و..تنها تجربه ی به نسبت متفاوت شاکردوست باز هم با پور احمد رقم خورد :اتوبوس شب ،در مجموع نمی توان حضور الناز شاکر دوست را حضوری پربار و قابل توجه دانست او صرفا مهره ای برای جذب تماشاچی در سینمای موسوم به بدنه است و تا به امروز تلاشی هم برای خروج از این جایگاه نداشته است.و البته امسال پوسته را هم در گروه هنر و تجربه داشت که می تواند آغاز گر راه متفاوتی باشد.
خاطره اسدی- ۱۳۶۲
اسدی را بیشتر با “تقاطع” به خاطر می آوریم کاراکتر تنها و عاصی فیلم موفق ابوالحسن داودی بعدتر در فیلم اجتماعی و تلخ امینی به نام هفت دقیقه تا پاییز خوش درخشید، در کارنامه ی بازیگری خاطره اسدی فیلم های خوب دیگری چون( سربه مهر) دیده می شود، اما آنچه که باعث شده اسدی کمتر به چشم بیاید حضور پر نوسان و نه چندان منسجم او در کارهایی با جنس متفاوت از هم است کمی دقت و ایجاد یک سبک مشخص در اجرا و گزینش فیلم باعث می شود بازیگر مستعد سینمای ایران به مراتب بالاتری برسد او در کارنامه ی خلوتش هم فیلم معنا گرا تجربه کرده است هم به سینمای فرمالیته بنکدار و علیمحمدی گریز زده است، هم سینمای تجاری و هم سینمای دغدغه مند صدر عاملی ،حضور درکارهایی با این گستردگی فرمی و مضمونی کمی کار را برای تثبیت او در سینما دشوار کرده است .
نازنین بیاتی – ۱۳۶۸
بیاتی شروع بسیار خوبی داشت با:دربند و در فیلم پرویز شهبازی ،حضور در کار کارگردانی که فضاهای جوانانه را به خوبی پرداخت می کند شروع خوبی برای بیاتی بود،( دربند) اگر منتقدین را راضی نکرد حداقل یک پدیده به سینمای ایران معرفی کرد، در تمام طول فیلم بیاتی چیزی کمتر از آهنگرانی جوان ولی باتجربه نداشت ،بیاتی بعد تر در فیلمی از هاتف علیمردانی یکی دیگر از کارگردانان خوش آتیه سینما ایفای نقش کرد و امسال هم با کمال تبریزی در( طعم شیرین خیال) و ابوالحسن داودی در (رخ دیوانه) همراه شد به نظر می رسد نازنین بیاتی در انتخاب و گزینش کار بسیار هوشمندانه عمل می کند گرچه که حضورش در( فرشته ها با هم می آیند) و (رخ دیوانه) نشان داده که او تا رسیدن به نقطه ی قابل توجهی در سینما راه طولانی در پیش دارد، اما همین که او به ورطه ی لمپنیسم و سینمای تجاری نیفتاده امیدواری را افزایش می دهد.
رعنا آزادی ور- ۱۳۶۲
رعنا آزادی ور کارنامه ی آبرومندی دارد او در( خاک آشنا) با فرمان آرا کار کرده است: در نقش یک دختر کرد، همچنین تجربه ی همکاری اش با اصغر فرهادی باعث شده که کارنامهد ای سنگین داشته باشد، امسال هم آزادی ور در فیلمی آبرومند ایفای نقش کرد:(خانه دختر)، فیلمی که شاید رنگ اکران را هم نبیند اما در خاطره ی سینمایی ها جا خوش می کند، حضور در پروژه ی محمد(ص) مجید مجیدی و” مارمولک” کمال تبریزی و همچنین همکاری با مانی حقیقی در( کارگران مشغول کارند) نشان می دهد که آزادی ور بازیگر راحت طلبی نیست، او با همین کارنامه ی خلوتش نشان داده که حضورش در سینما باری به هر جهت نیست و نخواهد بود پیش بینی اینکه آزادی ور در سینما ماندگار میشود پیش بینی دشواری نیست مگر اینکه زندگی هنری او دچار تحولات غیرقابل پیش بینی شود.
نگار جواهریان -۱۳۶۱
او از دانه درشت های دهه ی شصتی است ،اگر نمونه های قبلی نهایتا ایفاگر نقش های فرعی چشمگیر بوده اند، نگار جواهریان در فیلمی مثل: (تنها دوبار زندگی می کنیم) بازی قدرتمندی به نمایش می گذارد او با کارگردان های مختلف از جمله بهرام توکلی در (اینجا بدون من) کار کرده است، بازی درخشان او در “اینجا بدون من” و “طلا و مس” که البته فضای مشابه داشت، نهایتا برای او سیمرغ بلورین جشنواره ی فجر را به ار مغان آورد، درخشش درمجموعه کارهای عبدالرضا کاهانی از جواهریان چهره ای ساخت که سینمای روشنفکرپسند و تماشاچی سختگیر سینما روی او حساب ویژه ای باز کند ،اما از بخت بد جواهریان، درخشش او در قصه ها ی بنی اعتماد، آشغال های دوست داشتنی محسن امیر یوسفی و گزارش یک جشن حاتمی کیا با سد توقیف مواجه شد جواهریان اگر همین روند را ادامه دهد از بزرگان سینما خواهد شد به شرطی که انتخاب هایش را با وسواس بیشتر همراه کند.امسال جواهریان یکی از همین انتخاب های خوبش را ارایه کرد، اعترافات ذهن خطرناک من
طناز طباطبایی – ۱۳۶۱
به نظر می رسد تکلیف طناز طباطبایی در عرصه ی بازیگری با خودش مشخص نیست روزی در فیلمی معمولی از سعید سهیلی نقش آفرینی می کند روز دیگر با مهرجویی در نارنجی پوش و نمایش” درس” همراه می شود ،شاید از او که دانش آموخته ی کارگردانی تئاتر است توقع بیشتر از این ها بوده است ،هیس دختر ها فریاد نمی زنند، تجربه ی بدی نبوده است به خصوص در جذب مخاطب عام یک موفقیت محسوب می شود اما قله ی موفقیت طناز طباطبایی رفیع تر از این هاست شاید جایی نزدیک به نقش آفرینی اش در “مرهم” فیلمی که طباطبایی یک تنه بار آن را به دوش کشید و هنرمندانه ایفای نقش کرد ،افسوس که طباطبایی پر نوسان حاضر شده است حضور او در رخ دیوانه نا امید کننده بوده است شاید یکی از دلایل ثبات نداشتن طباطبایی را بتوان رفت و آمد دائم مابین فضای نمایش و سینما دانست ،سینما هنوز منتظر طنازی قدرتمند تر است …
پگاه آهنگرانی – ۱۳۶۳
پگاه اهنگرانی فرزند منیژه حکمت کارگردان و تهیه کننده سینما است ،کارنامه و عملکرد او را نمی توان منحصر به سینما دانست شاید از همین جهت باشد که آهنگرانی خیلی متمرکز سینما نبوده است او گاها در روزنامه هایی چون اعتماد می نویسد همچنین مستند می سازد که می توان از بین آنها به ده نمکی ها اشاره داشت ،پگاه اما فراتر از این مرزها رفته او موضع گیری سیاسی می کند و البته تبعاتش را هم تحمل می کند !…آهنگرانی به لطف خانواده ی سینمایی اش از خردسالی در سینما حضور داشته است اما این مساله باعث نشده است که با یک بازیگر کاملا بی عیب و نقص مواجه باشیم گرچه که او جزو خوب های دهه شصتی است اما عدم تمرکز باعث شده است که دختری که با کفش های کتانی مطرح شده بود خیلی به چشم نیاید او امسال دو اثر درخشان :(خانه دختر و جامه دران ) را در جشنواره داشت که نوید سالی پر بار تر را می دهد از خوب های آهنگرانی می توان به” دربند” و” ورود آقایان ممنوع “اشاره داشت شاید تمرکز بر بازیگری برای موفقیت او در سینما از نان شب هم واجب تر باشد البته اگر که آهنگرانی تمایل به فتح قله های بازیگری را داشته باشد.
ترانه علیدوستی – ۱۳۶۲
شاگرد کلاس های آزاد امین تارخ در همین یک دهه ای که از عمر بازیگری اش می گذرد حرفه ای و کاربلد نشان داده است او با اجرای کاراکتر های متفاوت که همگی هم موفق بوده اند نشان داده است که کارش را بلد است ،علیدوستی تن به هیچ حاشیه ای هم نمی دهد او با این سن و سال از سوی نویسندگان مجله ی فیلم به عنوان بازیگر منتخب یک دهه انتخاب شده است کسب سیمرغ بلورین از جشنواره ی فجر از دیگر افتخارات علیدوستی است ، ترانه که با( من ترانه ۱۵ سال دارم) عالی شروع کرده بود عالی تر ادامه داد در(درباره ی الی )و( چهارشنبه سوری) و( شهر زیبا) سه بار با اصغر فرهادی همراه شد و در هر سه بار موفق عمل کرد ،پذیرایی ساده ،کنعان ، تردید از دیگر تجربیات موفق ترانه علیدوستی است ،علیدوستی گهگاه به عرصه ی نمایش هم گریزی می زند به طور خاص نمایش های محمد رحمانیان ،دختر حرفه ای سینمای ایران حالا برای هر فیلمی یک وزنه است.
باران کوثری – ۱۳۶۴
بهانه ی این پرونده و فرزند رخشان بنی اعتماد که سیمرغ جشنواره ی امسال را کسب کرده است به خوبی از فضایی که به واسطه ی پدر و مادرش فراهم شده است استفاده کرده ،قدرت بازیگری او اولین بار در فیلم “خون بازی” و اجرای پرسونای معتاد به چشم آمد،کوثری بر خلاف برخی از هم نسلانش حوزه های متفاوت را تجربه کرده است از تلویزیون و حضور در سریالی چون صاحبدلان و حتی مجموعه ی کلاه قرمزی تا حضور در نمایش هم هوایی به کارگردانی مهین صدری، حوزه ی فعالیت باران کوثری محدود به این ها نشده است، منشی صحنه در یک حبه ی قند و ساخت کلیپ برای” چرا رفتی” همایون شجریان، از دیگر فعالیت های متنوع باران کوثری است،عصبانی نیستم ،من مادر هستم ،کوچه بینام از درخشانترین کارهای کوثری است اما نباید فراموش کنیم که کوثری در تئاتر هم پای کوثری در سینما است، طی سالهای گذشته او در نمایش های موفقی چون “زمستان ۶۶” و “خشکسالی و دروغ” حضور داشته است ،به نظر می رسد او برای ادامه ی حضور موفقش کار دشواری ندارد: وقتی که مادری چون رخشان بنی اعتماد را همراه خودش دارد.
برترینها
ش