برچسب: ازدواج

حیف نون ﺯﻥ ﻣﻴﮕﻴﺮﻩ

زنش ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﻴﮑﻨﻪ…..

ﺍﺯ ﺯﻧﺶ ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻳﻢ ؟؟؟

ﭼﻄﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻭﻣﺪ ؟؟؟

ﺯﻧﺶ ﻣﻴﮕﻪ : ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﻣﺎهه ﺑﺎﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻯ ؟؟؟؟؟

حیف نون: ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ

ﺯﻧش : ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻪ ﺑﺎﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻡ ؟؟؟

حیف نون: ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﻭﻧﻴﻢ

زنش : خوب جمعش ﮐﻨﻴﻢ ﻣﻴﺸﻪ ﻧﻪ ﻣﺎﻩ !!!!!!!

حیف نون: خدا ﻟﻌﻨﺖ ﮐﻨﻪ ﺷﻴﻄوﻥ ﺭﻭ …. نزدیک بود ﻓﮑﺮ ﺑﺪ ﮐنم !!!!!!!

——————————————————

یارو از بس براى حیف نون جوک ساخته بود خسته شد…

با خودش گفت : حالا کارى مى کنم که اون براى من جوک بسازه

رفت تو کوچه حیف نوناینا جلوى خونه حیف نونیه سنگ

برداشت و تق و تق شروع کرد به سنگ زدن به تیر چراغ برق

حیف نوناز خونه اومد بیرون به یارو گفت : چکار مى کنى عمو ؟؟؟

یارو گفت : اینجا خونه رفیقمه ، هر چى در میزنم انگارى خونه نیستن

حیف نونیه نگاهى به بالاى تیر چراغ برق کرد و گفت :

باید خونه باشن ، چراغشون که روشنه !!!!!!!!!!

——————————————————

این هم ماشین حیف نون

طرف میگه بهترین خاطرات من از سفر کربلاست
میگن: به به کربلایی. کی رفتی؟
میگه: من که نرفتم خانومم رفت
آی مجردی شمال به من خوش گذشت

——————————————————

ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻃﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩﻯ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ
ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺣﺎﻻ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ؛
ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ
ﮐﺎﻧﺎﻝ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻮ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ

——————————————————

دﻋﺎﯼ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ اینترنت
گوشیم را ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﮑﭙﻢ

——————————————————

قضیه استاد جغرافی رو شنیدید!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.نمیگم تا تو خماریش بمونید!!
.
.
.
می خواستید بشنویید!!!
اصلا به من چه مگه من فضولم !!!

——————————————————

ﻫﻨﻮﺯ ﻫﺴﺘﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﻝ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﯾﻨﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺸﻮﻥ ﻣﻬﻤﻪ,ﺍﺯ ﻣﺪﻝ ﺳﺮ
ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭن

——————————————————

قدیما پسرا از مدرسه فرار میکردن میرفتن جبهه..خواب رو به دشمن حرام کرده بودن.. مرد بودن به مولا
.
.
.
.
.
.
.
حالا پسره از مدرسه فرار میکنه باید جلو مدرسه دخترونه پیداش کنی..تازه ۹۰% با موتور میخورن زمین|:

——————————————————

بررررو بابااا…خودتی…

بهترین فحشی که
هر وقت کم آووردین اجازه دارید بگید…
والاه ^_^
قده فحش ناموسی تاثیر داره!

——————————————————

آقایون محترم
انقد نگین دخترا خاستگار ندارن
ترشیدن
خوب پول ندارین زن بگیرین
چرا بهانه میارین

مثلا خود من
اگه پول داشتم ۵ تا زن میگرفتم 😐

ولی ندااارم

——————————————————

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﺰﻩ ﻗﻬﻮﻩ ﺗﺮﮎ ﻭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ
ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﻡ
ﻻﻣﺼﺐ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻼﺱ ﺩﺍﺭﻩ 😐
ﻓﻌﻼﻓﻘﻂ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﺰﻩ ﭼﺎﯼ ﻭ ﺩﻭﻍ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﻡ
ﺍﻭﻧﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ

——————————————————
منبع:جوکستان

دکتری برای خواستگاری دختری رفت

ولی دختر او را رد کرد

و گفت به شرطی قبول می کنم که مادرت به عروسی نیاید.

آن جوان در کار خود ماند

و پیش یکی از اساتید خود رفت

و با خجالت چنین گفت:

در سن یک سالگی پدرم مرد

و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند

در خانه های مردم رخت و لباس میشست.

حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که

فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است

نه فقط این

بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است

به نظرتان چکار کنم؟

………..

برای خواندن بقیه داستان کوتاه روی ادامه مطلب کلیک کنید.

استاد به او گفت:

از تو خواسته ای دارم

به منزل برو و دست مادرت را بشور،

فردا به نزد من بیا و به تو میگویم چیکار کنی.

جوان به منزل رفت و اینکار را کرد

ولی با حوصله

دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد

زیرا اولین بار بود که دستان مادرش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده

و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید.

طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز می افتاد.

پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند

و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:

ممنونم که راه درست را به من نشان دادی

من مادرم را به امروزم نمی فروشم

چون اون زندگی خود را برای آینده من تباه کرد . . .

به سلامتی همه مادرا.
منبع:عشق یعنی انتظار