دسته‌ها
شعر و ترانه

وادی حیرت

وادی حیرت

وادی حیرت

” حیرت “

نام دیگر من است

وقتی دستم

به زنگ خانه ی خدا نمی رسد

و رهگذری زنگ را برایم می زند

” حیرت “

نام دیگر من است

وقتی هنگام تشکر می بینم  

رهگذر خود خداست !

” احسان پَرسا “

 

 

پرنده های آسمان
و فرشته های ملکوت
در طوافی هماره
                    می چرخند
من اما
      ته نشین شده ام
پدرم
ملاح کشتی نوح بود
و برادرم
بر قله ی کوهی
برای دخترکان غرق شده
                               مرثیه می خواند..
من زاده ی پس از توفانم

مسلمانم اما
هنوز تسلیم نشده ام
هنوز نامه هایت
                   به عربی می رسد
هنوز فارسی
               عاشقت نشده ام
نامم را
        گم کرده ام
نه نام کوچکم
نه نام عشیره ام
و نه نام وطنم
مرا به خود نمی آرد..
کی می شود دوباره مرا
” یا ایها الانسان ”
                      بخوانی..

http://sahelneshin.parsiblog.com

دسته‌ها
اس ام اس مناسبتي

اس ام اس سالروز آزادی خرمشهر

بگو اروند

بگو کارون

بگو از رزمنده ورزمنده هایت

که چگونه تو را جاودان ساخت

در سوم خردادی از تاریخش

ورشادتت در زمان جاریش

.

.

.

در میان کرخه و کارون خون سفر گرفتی

از خاک تا خدا و ز ماده تا غیب

برای فتح خرمشهر

.

.

.

خرمشهر دشنه‌ای است به قلب استکبار

خرمشهر شعله ز آتش عشق الهی است

که در صحاری شبهای بی‌نشان

خرمشهر، شاخه‌ای از یاس بنفش است کز پشت دیوار غیب

.

.

.

اینک آزاد است، آزاد

هجرت قلب مهر من رها ز دسیسه شیطان

آزاد است به همت مردان

اینک برادر

دندان بر جگر بنه

ای راهیان قافله

ای برادر

می‌دانم برای فتح خرمشهر

با کوله باری از فشنگ و مسلسل

و بادی که در سحر عشق به ترتیل آیه آیه قرآن نشسته است

.

.

.

خرم آن شهر که در کشور دل جا دارد/کوچه ای پر زگل لاله حمرا دارد

.

.

.

شهیدم! محمد! برادر! منم

که در شهر خونین قدم می زنم

.

.

.

خرمشهر! هرگز از خاطر نخواهیم برد صمیمیت سیال تو را، بوی نخلی کتفهایت را و شرجی ات را

.

.

.

با اینکه هزار بار ویران شده ای/در خاطر ما هنوز خرمشهری

.

.

.

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه/هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه

(پرویز بیگی حبیب آبادی)

.

.

.

هنوز هم از بندرگاه بوی عرق تن کارگران می آید

باز گشته ایم تا این زخمی را که بر گرده خونین خاکمان نشانده اند التیام دهیم

.

.

.

شهری که می گویند شهر خورشید باشد، همین جاست

شهری که یوسف در آنجا ترس از برادر ندارد

.

.

.

تو همچون غنچه های چیده بودی/که در پرپر شدن خندیده بودی

مگر راه حیات جاودان را/تو از فهمیده ها، فهمیده بودی

.

.

.

آه این کشف جاودان خونین شهر را با کدام زبان باید سرود؟

بگذار جهان بداند بر این قوم قهرمان چه گذشته است

بر خرمشهر که درود عشق، هزاران بار بر خاک مقدس و پاکش باد

.

.

.

آه خونین شهر من، ای شهر من/دشمنت کی می رهد از قهر من

.

.

.

گرچه کارون باشد از ما تشنه تر بر آب عشق

همچو خرمشهر جاری آب دارد تاب عشق

جاودان خرم بمان، ای شهر نام آور که رفت

بر فلک آوازه ی زخم تو، از مضراب عشق

.

.

.

باز خونین شهر ما، خرم شود/باز هر گلدسته ای پرچم شود

.

.

.

خرمشهر دستان اهتمام پر از خالی، چشمان انتظار نمکسود، دل های داغدار

شگفتا، امیدوار مثل اوان جنگ، این جا هنوز جنگ به پایان نمی رسد

.

.

.

شهری که درآمد و شد کهکشانی از ستاره های خون آلود

پیروزی را معنا کرد و استقامت را تفسیر، هنوز هم میل بودن دارد خرمشهر

.

.

.

بلند آستان، شهر خونین ما/ز تو خرم، آیین ما، دین ما

.

.

.

ای شهر خرم شهر، ای خاک گهرخیز/ای سینه، پر آذرت از غصه لبریز

.

.

.

به شهر سوخته سرفراز می گویم/که ایستاده چنین در فراز می گویم

.

.

.

ای شهر همیشه سبز و خرم/از خاطره ها نمی شوی گم

.

.

.

ای چشم هایت تا ابد بیدار، خرمشهر/وی کوه عزمت همچنان ستوار، خرمشهر

.

.

.

خانه ام روزی در اینجا بود و نیست/آن طرف همسایه ما بود و نیست

.

.

.

نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح/آنچه در پیکار، شیران دلاور دیده اند

.

.

.

غم عظیم دل ما به دور شد زین فتح/که جان مام وطن باد از شما مسرور

.

.

.

مژده فتح خرمشهر در ساعت چهار بعد از ظهر در خیابان آزادی غریو شادی

در طوفان حنجره ها و اشک زلال شوق در سپیده چشمان شهر

.

.

.

الا شهر حماسه، شهر خرم/تو را دست خدا آزاد کرده است

.

.

.

به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر/به پای صبر زراهی دراز آمده ایم

.

.

.

الا شهر خرم، الا شهر خون/که شد از ستم خاک تو لاله گون

.

.

.

عشق جوشیدوخرمشهر

راکد وخموش وخسته نشد

نخل هایش اگرچه خون می خورد

ریشه هایش به غم بسته نشد

.

.

.

واسه آبادان خرمشهرمی پرم مثل کبوتر میرم اون بالای بالامیگذرم ازهمه ی شهر

می بوسم شهر خرمشهر اون دیاریاران میزنم سجده به خاکت زنده بادا ایران

یاد شهید والا محمد جهان آرا شهید اردیبهشتی یاد اسحاق دارا

یاد اشک دو دیده یاد خون چکیده یاد حسین فهمیده که به خدا رسیده

یاد حماسه هاشون میون رود کارون یاد مرد بلمرون یاد جزیره مجنون

واسه شهر خرمشهر میخونم از دل و جون میخونم زنده باشه یاد و خاطره هاش

.

.

.

به شهر عشق بیا

تا کَسی نپرسدمان

تو از کدام دیاری

من از کدام دیار

yasgroup

دسته‌ها
دیدنیها و شنیدنی ها

حکایت جالب شیعه و وهابی

حکایت جالب شیعه و وهابی         

میگن یه روز،

ﺩﻭ تا ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻮﺍﺭﺷﺪﻥ ﺑﻪﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ

ﻣﺘﻮﺟﻪ می شن ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺳﺖ . . .

تصمیم می گیرن ﮐﻪ شیعه رو ﺍﺫﯾﺘﺶ ﮐﻨﻦ؛

ﺍﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ:

ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺑﺮﻡ ﻟﺒﻨﺎﻥ؛

ﺍﻣﺎ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ؛

اه اه اه نرفتم.

ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺤﺮﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺷﺪ

ﺍﻣﺎ قبول نکردم؛

ﭼﻮﻥ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺴﺘﻦ .. .

ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﻡ ﻋﺮﺍﻕ

ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺳﺖ؛

ﺭﻓﯿﻘﺶ ﮔﻔﺖ:ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺭﻭﭘﺎ؟؟

ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﻧﺠﺎﻫﻢ ﺗﺸﯿﻊ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ؛

ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮﯼ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﺮمی خوری . . .

ﻫﻤمین طﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻥ

ﺗﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻥ؛

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ بهشونﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:

ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ ﺳﻔﺮ ﻧمی کنی؟

ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺗﻨﻬﺎ جایی هستﮐﻪ ﺷﯿﻌﻪ ﻧﺪﺍﺭه

منبع:mahdihosein

دسته‌ها
اس ام اس روز پدر دیدنیها و شنیدنی ها

هیچکس از دنیای مردانه نمیگوید متن ادبی زیبا روز مرد

هیچکس از دنیای مردانه نمیگوید متن ادبی زیبا روز مرد

یک وقتهایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد

هیچکس از دنیای مردانه نمیگوید

هیچکس از دنیای مردان دفاع نمی کند

هیچ انجمنی با پسوند ” … مردان ” خاص نمی شود

مردها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند

این روزها همه یک بلندگو دست گرفته اند

و از حقوق و دنیای زنان می گویند

در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مرد هاست

یکی از همین مردهایی که دوستتان دارند

وقتی می خواهند حرف خاص بزنند هول می شوند

حتی همین مردهایی که دوستتان داشته اند و رفتند

یکی از همین مردهای همیشه خسته

از همین هایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع می کنند

و مدام باید عقب باشند

مدام باید حرص رسیدن به چیز هایی را بخورند . سربازی ، کار ، درآمد ، تحصیل …

همه از مردها توقع دارند

پولدار ، خوشتیپ ، قد بلند ، خوش اخلاق و قوی …

و خدا نکند یکی از اینها نباشد

شما هم برای خودتان خوشین

مثلا اگر مردی که صبح تا شب دارد برای درآمد بیشتری

برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای شما که عشقشان هستید

به قولی سگ دو میزنن توقع دارید که شبش بیاید

و زیر پنجره برایتان ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره ویالون می زند

توقع دارید که عضو ارشد واردات رادیاتور باشد

توقع دارید همزمان دوستتان داشته باشد ، زندگیتان را تامین کند

صبور باشد و دلداریتان بدهد خوب کار کند و همیشه بوی خوب بدهد

و زود زود به سلمانی برود و گاهی غذاهای بد مزه شما را

با اشتیاق بخورد و با شما مهمانی هایی که دوست دارید بیاید

و هر کسی که شما دوست دارید را دوست داشته باشد

و دوستان دوران مجردیشان را فراموش کند

و توی جمع قربان صدقه تان برود و هیچ زن زیباتری را اصلا نبیند

و حتی یک نخ هم سیگار نکشد

مردها دنیای غمگین و صبورانه ای دارند بیاید قبول کنید

مردها صبرشان از شماها بیشتر است

وقت هایی که داد می زنند

وقت هایی که توی خیابان دست به یقه می شوند

وقت هایی که چکشان پاس نمی شود

وقت هایی که جواب اس ام اس شب بخیر را نمی دهند

وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است

تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین

و شما موجودات غرغروی کوچک شگفت انگیز را دوست دارند

دوستتان دارند و شما همیشه فکر می کنید

نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام می خواهد

نکند من را برای چال روی لپم می خواهد

در حالی که دوستتان دارند ساده و منطقی …

من فکر میکنم مردها واقعا مردها واقعا آنقدر که دارید نشان میدهید

بد نیستند

مردها احتمالا دلشان زنی میخواهد که کنارش آرامش داشته باشد

فقط همین کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی

که برای خوشبخت کردن شما تحمل می کنند

کمی آرامش در ازای قصر رویایی که شما طلب می کنید

بر خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند

تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است

میم مثل مرد

مرد همیشه مرد است …!

http://axgig.com/images/85739524194625450035.jpg
منبع:mjn-rad.blogfa

دسته‌ها
شعر طنز

شعر طنز معلم

 شعر طنز معلم تقدیم به همه معلم های زحمتکش این مرز و بوم

قدیم ترا معلم عزتی داشت
نون معلمی چه لذتی داشت

شاگردت از یه فرسخی مثل بید
ز هیبت معلمیت می لرزید

تو مهمونی جای تو صدر مجلس
زبونزد سوسن و سرو و نرگس

تموم دخترای این آبادی
می دیدنت تو پیرهن دامادی

عزت و احترام و جایگاهی
معلمی نگو، که پادشاهی

این روزا اما چی بگم، روم سیا
نداره هیچ رنگی دیگه اون حنا

تو مدرسه با بچه های شیطون
تو خونه هم نق نق و غرغر اون

به خونه باز با خلق تنگ اومدی
انگاری از میدون جنگ اومدی

می آی خونه خسته و درب و داغون
یه سال می شه سر نزدی به ننجون

خسته به خونه میری اما بانو
میده به دستت نرسیده جارو

تو مدرسه ، ادب یه جنس نایاب
تو خونه هم همیشه جنگ اعصاب

تو مدرسه ، شیطنت این و اون
تو خونه امر و نهی های ایشون:

گچی نکن اون کت و شلوارتو
نمالی روش ماژیک و خودکارتو

معلمی هم آخه کار شد واست؟
ببین سعید رفته تو بانک ملت

ببین تو دست خانمش پرستو
اضافه می شه روزی یک النگو

خونه گرفتن با آسانسور و وان
یه خونه هم تو شهرک گلستان

ببین فلانی که تو ساخت و سازه
اسم زنش کرده سه تا مغازه

این همه حرفا همه باد هواست
شکستن دلت ولی بی صداست

اگرچه همکلاسی های تنبل
همه برای خودشون شدن یل

فلانی که بی هنر و سواده
میفروشه بت همش پز و افاده

اگرچه بعضی رفقات گرفتن
هر کدوما چند تا خونه، چند تا زن

اگرچه بقال سر خیابون
بهتره روزگارش از حالتون

اما عوض نمی کنی با دنیا
معلمی رو با تموم حرفا
منبع:۱doost.com

دسته‌ها
شعر و ترانه

زندگی زیباست شعر زیبا درباره زندگی

 

 زندگی زیباست شعر زیبا درباره زندگی

 

 زندگی زیباست چشمی بازکن

گردشی درکوچه باغ راز کن

هرکه عشقش در تماشا نقش بست

عینک بدبینی خود را شکست

علت عاشق ز علتها جداست

عشق اسطرلاب اسرار خداست

من میان جسمها جان دیده‌ام

درد را افکنده درمان دیده‌ام

دیده‌ام برشاخه احساسها

می تپد دل در شمیم یاسها

زندگی موسیقی گنجشگهاست

زندگی باغ تماشای خداست

گر تو را نور یقین پیدا شود

می‌تواند زشت هم زیبا شود

حال من در شهر احساسم گم است

حال من عشق تمام مردم است

زندگی یعنی همین پروازها

صحبتها، لبخندها، آوازها

ای خطوط چهره‌ات قرآن من

ای تو جان جان جان جان من

با تو اشعارم پر از تو می‌شود

مثنوی‌هایم همه نو می‌شود

حرفهایم مرده را جان می‌دهد

واژه‌هایم بوی باران می‌دهد (مطلبی برگرفته از کتاب تکنولوژی فکر)

 زندگی زیباست ای زیبا پسند

زنده اندیشان به زبائی رسند (مطلبی برگرفته از کتاب تکنولوژی فکر)

 از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

فردا که نیامده است فریاد مکن

برنامده و گذشته بنیاد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن (خیام)(مطلبی برگرفته از کتاب تکنولوژی فکر)

 سعدیا دی رفت و فردا هم چنان معلوم نیست

درمیان این و آن، فرصت شمار امروز را (سعدی)(مطلبی برگرفته از کتاب تکنولوژی فکر)

 در همین لحظه از زندگی …

آزادانه بیندیش.

بردباری را بیاموز.

لحظات ناب را دریاب.

پیام خدا را به یاد داشته باش.

دوستانی نو به دست آور.

دوستان پیشین را دوباره کشف کن.

به آنها بگو به آنچه که می کنی عاشقی.

گرفتاری را فراموش کن.

دشمن را ببخش.

امیدوار باش، ببال، دیوانه شو و موهبت ها را بشناس.

معجزه ها را ببین.

کاری کن که همه به حقیقت بپیوندند.

نگرانی را گو مباش.

ببخش و ایثار کن.

اعتماد کن تا به دست آوری.

گل بچین و هدیه کن.

به پیمانت وفادار باش.

رنگین کمان ها را بجوی.

به ستاره ها خیره شو.

در همه چیز زیبایی را ببین.

سخت کوش باش و خردمند.

بکوش تا بفهمی.

عمرت را با مردم تقسیم کن.

برای خود زمان را بساز.

بخند از ته دل.

شادی را گسترش بده.

بخت را بیازمای.

دل بسپار.

بگذار دیگران با تو همراه شوند.

نوها را بیازمای.

آهسته رو.

نرم خویی پیشه کن.

خود را باور کن.

در آمدن آفتاب را بنگر.

به آهنگ باران گوش کن.

گذشته خویش را به یاد آور.

گریه کن اگر بدان نیاز داری.

به زندگی اعتماد کن.

ایمان داشته باش.

از شگفتی لذت ببر.

دوست را راحت جان باش.

اندیشه های نیکو داشته باش.

به لغزشها خوش آمد بگو. از آنها بیاموز.

و ” زندگی را ستایش کن “جان میشلسن

منبع:jomelatetalaii.

دسته‌ها
دیدنیها و شنیدنی ها

متن وشعر زیبا درباره زندگی

 

متن وشعر زیبا درباره زندگی

۱٫زندگی خسته کند گر همه یکسان گذرد

رنج هم گر به تنوع رسد، آسان گذرد

غم، به غم دفع کند لطف خدا، و این تبدیل

گرنه تعدیل کند، وه چه به انسان گذرد!

در همین خوف و رجا، خفته کم و کیف حیات

که گه آسان رود و گاه هراسان گذرد (استاد شهریار)

۲٫ زندگی …………… 

کاش‌ می‌دانستی زندگی …..

با همه وسعت خویش ..

محفل ساکت غم خوردن نیست …..

حاصلش تن به قضا دادن وافسردن نیست …..

زندگی جاری شدن است از سر آغاز حیات تا به جایی که خدا می‌داند خدا……….

۳٫ زندگی درصدف خویش گهرساختن است (کتاب، زندگی زیباست)

۴٫ بیا تا عاشقی از سر بگیریم

جهان خاک را در زر بگیریم (کتاب، زندگی زیباست)

۵٫ بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند (کتاب، زندگی زیباست)

۶٫ مرا کیفیت چشم تو کافی است (کتاب، زندگی زیباست)

۷٫ من چگویم که تو را نازکی طبع لطیف

تا بحدی است که آهسته دعا نتوان کرد

نظر پاک تو اندرخ جانان دیدن

که در آئینه نظر جز به صفا نتوان کرد (کتاب، زندگی زیباست)

۸٫ ای عشق

همه بهانه از توست (کتاب، زندگی زیباست)

۹٫آری، آری، زندگی زیباست

آتش گهی زندگی، دیرنده پابرجاست (کتاب، زندگی زیباست)

۱۰٫ زندگی گرمی دلهای بهم پیوسته است (مشیری)

۱۱٫ای ایران ای مرز پرگهر

ای خاکت سرچشمه هنر (کتاب، زندگی زیباست)

۱۲٫«زندگی The life»

زندگی رسم خوشایندی است

پرشی دارد اندازه عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه

عادت از یاد من و تو برود. (سهراب سپهری)

 ۱۳٫ زندگی یعنی تکاپو

زندگی یعنی هیاهو

زندگی یعنی شب‌نو، روزنو، اندیشه نو

زندگی یعنی غم نو، حسرت‌نو، پیشه‌نو

من امید تاز میخواهم (شعرهوشنگ شفا)

۱۴٫ بنام هستی بخش همه زیبایی‌ها

بنام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد. (کتاب، زندگی زیباست)

۱۵٫ زنده‌ ایشان به زیبائی رسند

زندگی زیباست ای زیباپسند (جواد بختیاری)

۱۶٫ توی زندگی ۳ راه رو دنبال کن:

۱٫دوست داشتن را برای یک تجربه

۲٫عاشق شدن را برای یک هدف

۳٫فراموش کردن را برای قبول واقعیت!!

۱۷٫ زندگی زیباست Life Is Beautiful (کتاب، زندگی زیباست)

منبع:jomelatetalaii.parsiblog

دسته‌ها
داستان

داستان جالب همه کس ، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی!

داستان جالب همه کس ، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی!

داستان,داستانهای خواندنی,داستانهای جالب

چهار نفر بودند.
اسمشان اینها بود.
همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی.
کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که یک کسی این کار را به انجام می رساند، هرکسی می توانست این کار را بکند ولی هیچ کس اینکار را نکرد. یک کسی عصبانی شد چرا که این کار کار همه کس بود اما هیچ کس متوجه نبود که همه کس این کار را نخواهد کرد.
سرانجام داستان این طوری شد هرکسی، یک کسی را سرزنش کرد که چرا هیچ کس کاری را نکرد که همه کس می توانست انجام بدهد!!؟

حالا ما جزء کدامش هستیم؟؟؟

منبع: dastanak.blogsky.com

 

دسته‌ها
دیدنیها و شنیدنی ها

شرافت وصف نشدنی متن وعکس روز کارگر

شرافت وصف نشدنی متن وعکس روز کارگر

شرافت وصف نشدنی ….

دستانش از فشار زیاد کار زبر و ضمخت شده اند

دلش نمی آید دست نوازش بر سر و صورت ظریف کودکانش بکشد .

همه فکر میکنند احساس ندارد .

ولی هیچکس نمیتواند شرافت او را وصف کند .

او ” کارگر “است .

( درود بر شرف همه ی کارگر ها )

سلامتی همه کارگرا...

سلامتی کارگری که صاحبکارش به ناحق زد تو گوشش

رفت که لباسشو عوض کنه بره خونه اما…

یاد خرج مادر مریضش افتاد…

یاد اجاره خونه…

جهیزیه دخترش…

شهریه دانشگاه پسرش…

برگشت به صاحب کارش گفت منو ببخشید…..

یک معدن چی…..

یک معدن چی اگر چه همیشه رویش سیاه است! ولی مثل

بعضی ازمسئولین  کشور رو سیاه نیست.

یک معدن چی اگر چه به خاطر فشار کار و روزگار

پشتش خمیده شده، ولی دلی صاف و روشن دارد.

یک معدن چی اگر چه به خاطر کوتاهی پای چپ نمی تواند

راست راه برود، ولی همیشه راه درست را می رود.

یک معدن چی اگر چه همیشه ماسک به صورت می زند،

ولی هیچوقت نقاب به صورت نزده است…

بوی یه مرد….

همیشه یادت باشه …

                                                   بوی عرق یه مرد …
                                       خیلی بهتر از بوی ادکلن یه نامرده

پدرم…..

                                                     زندگی بار گرانیست

که بر پشت پریشانی توست

کار آسانی نیست

نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن

پدرم….

کمرم از غم سنگین نگاهت خَم باد.

نگاه مردانه…..

                                                 مردانگی نگاه پر هیبت کودکانه ات

طعنه به هیبت مردانه هر مردی میزند….

بزرگترین عبادت….

                                                                                  بزرگترین عبادت

لبخند به پسرک واکس زنی است

که نان آور خانه است

که به جای کیف قاپی

کفش آدم های پولداری را برق می زند . .

شرمم باد….

                    “شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو، وزن سیری ام را بکشم. ”

کودکی که مرد شد…

                                                             تو می آموزی که بابا نان داد..

من آموختم که چندی پیش بابا جان داد،

تو می آموزی که آن مرد در باران آمد،

من همان کودکی هستم که زیر باران ،

پشت چراغِ قرمز ها مرد شد،

تو ” آ ” را با کلاهی می آموزی که

زندگی سالهاست بر سرم گذاشت….

نویسنده بد خط…

       خوشبختی هایم را با عجله در سرنوشتم نوشته بودند

بد خط بود

روزگار نتوانست آن ها را بخواند.

واکسی.

           از خودم بدم آمد ، وقتی به پسرک گفتم؟

کفش هایم را خوب رنگ کن

و او گفت خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم.

منبع:fereshtehaye-mihan