قدر استاد نکو دانستن متن وشعر زیبا روز معلم
درس وفاداری
هیچ یادم نرود این معنی که مرا مادر من نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود که به تعلیم من استاد استاد
هرچه دانست آموخت مرا غیر یک حرف که نا گفته نهاد
قدر استاد نکو دانستن حیف استاد به من یاد نداد!
درس وفاداری یکی از آموخته های زندگیم بود
یاد گرفتم وفا دار باشم وقدر بدانم انسانهای والائی را
که با هدفی مقدس در راهی روشن قدم گذاشتند
وجوانی وعمر خود را سرمایه قرارداده
وبانیتی خالص وقلبی عاشق درس دادند
رمز چگونه زندگی کردن راوآموختند راهی
که صراط مستقیم بود وبه دیار عارفان ختم میشد
واکنون در مقام بازنشستگی می بوسم دست تمامی معلمین عاشقی
که به معنای واقع معلمند وکاسب نیستند
آنها که صفای دلشان را فدای ریا نمی کنند
وبه فکر قضاوت آیندگان هستند تااز آنها به نیکی یادکنند
وبرسند به معنی این شعر سراسر پیام :
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند واز صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
ای خوش آن نغمه که یاران بسپارند به یاد
پس روزتان مبارک پیامبران عشق وراستی
الّلهمّ أدّبنا بأداب المهدی و خلّقنا بأخلاق المهدی «عجّل الله تعالی فرجه الشّریف»
برگهای تقویم را که ورق میزنم، در بیکرانگی زمان گم میشوم؛در روزها ویادها، در تعطیلات و مناسبتها، در تکراری هرساله.
روزهایی که یادآور یادبودهای دور یا نزدیکاند.
روزهایی که تنها یک قرارداد، یک تفاهم، آنها را از دیگر روزها متمایز کرده است.
روزهای جهانی، روزهای ملّی، روزی به نام طبیعت، روزی به نام پژوهش،
روز خانواده، روز آمار و برنامهریزی، صادرات، استاندارد…
…و روزی به نام تو!
میبینی؟
این بار نیز در هیاهو گم میشوی!
در هیاهوی این همه روز…
امّا تو را چه نیازی به روز؟
تو را چه نسبتی با هیاهو؟
کدام روز، روزِ تو نیست؟
بگذار روزها به نام دیگران باشند و به کام دیگران
تو همیشه میمانی؛ که قصرت را در دلهایمان برافراشتهای.
روزها گــر رفـت، گــو: رو! بـاک نیست تو بمان ای آن که چون تو، پاک نیست
ای معلّم!
از سرِ دل، سایهی تو کم مباد!
روزت مبـــــــــــارک
الّلهمّ أدّبنا بأداب المهدی و خلّقنا بأخلاق المهدی «عجّل الله تعالی فرجه الشّریف»
برگهای تقویم را که ورق میزنم، در بیکرانگی زمان گم میشوم؛در روزها ویادها، در تعطیلات و مناسبتها، در تکراری هرساله.
روزهایی که یادآور یادبودهای دور یا نزدیکاند.
روزهایی که تنها یک قرارداد، یک تفاهم، آنها را از دیگر روزها متمایز کرده است.
روزهای جهانی، روزهای ملّی، روزی به نام طبیعت، روزی به نام پژوهش،
روز خانواده، روز آمار و برنامهریزی، صادرات، استاندارد…
…و روزی به نام تو!
میبینی؟
این بار نیز در هیاهو گم میشوی!
در هیاهوی این همه روز…
امّا تو را چه نیازی به روز؟
تو را چه نسبتی با هیاهو؟
کدام روز، روزِ تو نیست؟
بگذار روزها به نام دیگران باشند و به کام دیگران
تو همیشه میمانی؛ که قصرت را در دلهایمان برافراشتهای.
روزها گــر رفـت، گــو: رو! بـاک نیست تو بمان ای آن که چون تو، پاک نیست
ای معلّم!
از سرِ دل، سایهی تو کم مباد!
روزت مبـــــــــــارک
منبع:forouzesh.mihanblog