دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

کتب فقهی به مسایل زنان بی‌توجهی کرده‌اند/ ایجاد موانع ایدئولوژیک در راه پیشرفت زنان

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

کتب فقهی به مسایل زنان بی‌توجی کرده‌اند/ ایجاد موانع ایدئولوژیک در راه پیشرفت زنانبه گزارش ایکنا، فریبا علاسوند، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، امروز هفتم مهرماه در نشست علمی «چیستی جنسیت» با اشاره به برداشت نادرست از مفهوم جنسیت در داخل کشور از سوی محققان که در حوزه علمیه خواهران برگزار شد، گفت: در ایران تحقیقات نسبت به مسئله علم و جنسیت جدید است و به دنبال آنکه فمینیسم برخی ذهنیات را خراش داد، به این موضوع پرداخته شد، لذا دو دهه پژوهش در حوزه تأثیر جنسیت بر مسئله علم و دانش داریم که عمدتاً در دانشگاه‌ها این تحقیقات صورت گرفت و نباید به آن بی‌اعتنا باشیم.

وی افزود: یکی از این دو دسته شامل تحقیقات سویه‌دار فمینیستی است و دسته دوم ربطی به تحقیقات فمینیستی ندارد و نتایج آن از تحقیقات فمینیستی متعادل‌‌تر و مطالب آنان قابل استناد است.

علاسوند با بیان اینکه در حوزه مطالعات زنان خیلی از کلماتی که به کار می‌روند؛ اصطلاح هستند و هر اصطلاحی معنای خاص خود را دارد، گفت: مثلا فمینیسم یا فمن و فمنیزم و … متفاوت است و باید هر واژه را در جای خود به کار ببریم. در فارسی جنس و جنسیت را به کار می‌بریم، ولی تفاوت میان آن را چندان مورد مداقه قرار نمی‌دهیم؛ همچنین جنسیت را که به عنوان معادل واژه «gender» انگلیسی قرار می‌دهیم دقیقاً گویای این واژه نیست، لذا ترجمه آن به جنسیت غلط است.
استاد حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه ما ابتدا باید در این مباحث، چیستی جنسیت را روشن کنیم، اظهار کرد: فمینیست‌ها معتقد بودند که مردانگی و زنانگی بیش از آنکه طبیعت به ما پیام می‌دهد، متورم و بزرگ شده است و فرهنگ و تربیت و خانواده و اجتماع و علم و دانش به تورم مردانگی و زنانگی در دنیا دامن زده است.
علاسوند بیان کرد: تا نیم قرن قبل، اگر خانواده‌ای برای تحصیل فرزندان خود تصمیم می‌گرفتند، اجازه به دختران نمی‌دادند تا تحصیل کنند؛ یعنی یکسری عرفیات و پیش‌فرض‌هایی وجود داشته است که باعث محرومیت زنان به اسم زن بودن و برخورداری مردان به اسم مرد بودن می‌شده است.
وی با بیان اینکه در برخی قومیت‌ها و خرده فرهنگ‌های کشور هنوز هم با گذشت ۴۰ سال از انقلاب، محرومیت برای زنان به نام دین و فرهنگ و … وجود دارد به کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان اشاره و تصریح کرد: در کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان بیان شده که مادری، «نقشی اجتماعی» است؛ این جمله که جزء باورهای فمینیستی است، حتی از سوی برخی معممین روشنفکر در حوزه هم مورد تأیید قرار گرفته است، در حالی که این معنا درست نیست، زیرا صرفاً به نقش اجتماعی مادر توجه کرده‌اند و نه ماهیت زنانگی مادران.
علاسوند با بیان اینکه جنسیت امری تعلیقی است، زیرا فرهنگ و اجتماع و آموزش‌ها و مرجع تربیتی خانواده تغییر می‌کند، تصریح کرد: این مسئله سبب می‌شود چیزی به مفهوم جنسیت اضافه یا کم شود؛ بر این اساس، فمینیست‌ها معتقدند که زن موجودی است که باردار می‌شود و می‌زاید و نه بیشتر و اینکه بگوییم زن عاطفی‌تر و منقادتر است، فقط تابع محیط و نوع تربیت است.

جریانات فمینیسم ابزار دست صهیونیست‌ها

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با بیان اینکه جریانات فمینیسم ابزار دست صهیونیست‌ها هستند، افزود: همین مسئله سبب شد تا مفهوم جنسیت از سال دوهزار به بعد تغییرات زیادی یافت؛ به عنوان مثال فردی به نام دلفی می‌گفت حتی هویت جنسی هم تحت تأثیر عوامل بیرونی است و می‌تواند شامل گرایش زن به زن و مرد به مرد و گاهی به زن و گاهی به مرد باشد؛ یعنی بر نبود محدودیت گرایشی صحه می‌گذارد؛ او معقتد بود که جنس طبیعی و بیولوژیکی نباید سبب شود تا جنسیت به نحوی بی‌قواره توسعه یابد و مفهومی عجیب و غریب از زنانگی بسازیم؛ این تعریف، جنس زیستی و بیولوژیک را هم تغییر داد، لذا می‌گویند ما هیچ اصراری نداریم که بگوییم هویت جنسی ثابت است.
اشتباه دولت نهم در عدالت جنسیتی

علاسوند با بیان اینکه حتی برخی تأکید دارند که چرا دو جنس؟ اظهار کرد: این افراد معتقدند که هر کسی می‌تواند صرفاً بر پایه غریزه جنسی هویت خود را تعریف کند؛ بنابراین نباید ما در داخل کشور بی‌دقتی در تعریف جنسیت داشته باشیم؛ به عنوان مثال اوایل دولت نهم در وزارت خارجه بحثی مطرح شد که برای حقوق زن و مرد مفهوم‌سازی کنیم؛ دوستان اصول‌گرایی که تخصص نداشتند، طرحی را با مفهوم پذیرش عدالت جنسیتی با ضمیمه دو صفحه‌ای نوشتند و ارایه کردند که بگویند ایران طرفدار عدالت جنسیتی است؛ ارایه این طرح در حالی بود که مفهوم عدالت جنسیتی در دنیا تغییر معنایی داده بود و وقتی از عدالت جنسیتی سخن گفته می‌شد، مراد این بود که مثلاً اگر کسی گرایش به همجنس دارد، نباید ممنوع شود؛ یعنی ما این طرح را ارایه کردیم، سبب خوشحالی آنان شد که ایران تعریف آنان را پذیرفته است.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه عدالت جنسیتی از منظر غرب یعنی اینکه برابری زن و مرد، کافی نیست و باید امتیاز مثبت و سهمیه به زنان بدهیم، حتی اگر شایستگی نداشته باشند تا به سطح برابری‌ها برسیم، تصریح کرد: وقتی این طرح از سوی ایران ارایه شد، خودمان در سطح بین‌المللی برای خودمان مسئله درست کردیم؛ متأسفانه در اسناد بالادستی ما در داخل کشور هم سبب شد تا دولتی که رویکرد فمینیستی دارد، به همین اسناد استناد کنند که در دو دولت اخیر این مسئله وجود دارد.
علاسوند تصریح کرد: بی‌تردید هیچ کسی نمی‌تواند جنس بیولوژیکی را منکر شود و حتی فمینیست‌های رادیکال هم معتقدند که جنسیت بیولوژیکی بسیار قوی است، لذا برخی اندیشمندان مانند داروین معتقد است که پدیده زایش چیزی است که طبیعت به صورت هدفمند آن را در طول تاریخ حفظ کرده است؛ بنابراین مسئله بارداری، زنان را در برهه‌هایی متوقف می‌کند، ولی باز هم از آن شادمان هستند و البته مردان هم در آن تقصیری ندارند که بخواهیم آن را به گردن آن ها بیندازیم.

آخرین اخبار فرهنگ و معارف را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

بازدید فنی آتش نشانان از ۲ هزار مدرسه پایتخت

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار شهری ، مهدی داوری مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی شهر تهران در صد و شصت و هفتمین جلسه شورای اسلامی شهر تهران گفت: ما در سازمان آتش نشانی در سه بخش متمرکز شده‌ایم.

وی افزود بخش اول سرمایه‌های انسانی است که این گروه اولین های حضور در هر حادثه هستند و پایش سلامت آتش‌شانان از اهمیت بالایی برخوردار است.

داوری گفت: در سال گذشته آموزش‌های ضمن خدمت خاصی برای آتش‌نشانان برگزار کردیم که اتفاقا در برگزاری این دوره‌ها از مدرسان خارجی هم دعوت کردیم.

وی به کمبود نیرو در آتش نشانی اشاره کرد و گفت: از اعضای شورای شهر می‌خواهیم تا مجوز جذب نیرو را به آتش نشانی بدهند.

مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهر تهران به ایجاد رشته دانشگاهی آتش‌نشانی در دانشگاه خواجه نصیر ابدیت اشاره کرد و گفت: اطفای حریق و همچنین مدیریت حوادث امری علمی است که ایجاد این رشته تأثیر بسزایی در آینده آتش‌نشانی خواهد داشت.

وی به خرید دو هزار دست لباس ایمنی برای آتش‌نشانان خبر داد و گفت: در کنار این امر به خرید وسایل تنفسی خاصی اقدام کرده‌ایم که اگر آتش‌نشانی در حین عملیات برای مدتی بی حرکت باشد آلارم و هشدار می‌دهد.

داوری گفت: در چهار استان سازمان آتش‌نشانی شهر تهران در سیل ابتدای امسال نقش آفرینی کرد و این نتیجه خرید یک سری تجهیزات ویژه بود.

مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهر تهران به بازدید از مدارس به واسطه آغاز سال تحصیلی اشاره کرد و گفت: بیش از دو هزار مدرسه را بازدید فنی کردیم.

وی به اجرای طرح حامی ایمنی اشاره کرد و گفت: با اجرای این طرح دانش آموزان خودشان به سفیران ایمنی در خانواده‌ها تبدیل می‌شوند.

داوری تصریح کرد: سند راهبردی در سازمان آتش‌نشانی تدوین شده است که تا سال ۱۴۰۰ این سازمان به سازمانی چابک‌تر و موفق‌تر تبدیل خواهد شد.

مدیرعامل سازمان آتش نشانی شهر تهران به فعالیت کارگروه تخصصی آتش نشانی در مترو اشاره کرد و گفت: تلاش می‌کنیم اولا سطح ایمنی ایستگاه‌ها بالا برود و سپس با همکاری نزدیک با مترو بتوانیم در حوادث بزرگی که خدای نکرده رخ می‌دهد تأثیرگذاری بیشتری داشته باشیم.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار سیاسی

وزیر دفاع: با قطع خام فروشی نفت تبدیل به یک قدرت اقتصادی خواهیم شد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی وزارت دفاع، امیر سرتیپ حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در همایش بزرگ پیاده روی خانوادگی کارکنان وزارت دفاع که به مناسبت هفته دفاع مقدس در محل ورزشگاه سازمان صنایع دفاع برگزار شد با گرامیداشت یاد و خاطره شهداء، خانواده های معظم شهدا، ایثارگران و جانبازان ۸ سال دفاع مقدس از مشارکت و حضور صمیمی خانوادگی کارکنان در این همایش قدردانی و تشکر کرد.

امیر حاتمی با بیان اینکه خانواده ها به عنوان یک سرمایه معنوی نقش مؤثری در رشد و تعالی کارکنان صنعت دفاعی دارند اظهار داشت: رزمندگان نیروهای مسلح و کارکنان مجموعه صنعت دفاعی پایه های قدرت ساز ایران اسلامی هستند؛  لذا حفظ و انسجام خانواده این عزیزان تأثیر مستقیمی بر روند پیشرفت های دفاعی خواهد گذاشت.

وی با بیان اینکه وزارت دفاع پیشرفت های خود را مرهون تجربیات دوران ۸ ساله جنگ تحمیلی است، افزود: بخشی از کارکنان امروز صنعت دفاعی رزمندگانی هستند که با رشادت و دلیر مردی های خود و همچنین کسب تجربه های گران سنگ در آن دوران توانستند عزت، افتخار و سربلندی و سرافرازی را برای امروز ِ ایران اسلامی به ارمغان آورند.

وزیر دفاع اتکای به خود و اتکا به ظرفیت های درون را از دستاوردهای دوران دفاع مقدس برشمرد و ادامه داد: محدودیت های سخت دوران جنگ تحمیلی و در ادامه تحریم های همه جانبه نظام استکبار علیه ملت ایران و به خصوص بخش های نظامی، تهدید را برای ما تبدیل به فرصتی مبدل ساخت که بتوانیم با شناخت سرمایه های ارزشمند انسانی خود با حرکت در لبه فناروی، به بالندگی، شکوه و سطح بسیار مطلوبی از پیشرفت های دفاعی دست یابیم.

امیر حاتمی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران در سایه تدابیر نورانی مقام معظم رهبری با توانمندی نیروهای مسلح و مجموعه صنعت دفاعی نقش مؤثری را امروز در نظام بین الملل ایفا می کند، افزود: دشمنان پس از ناکامی در جنگ سخت و نظامی، امروز در تقابل تمام عیار جنگ اقتصادی با ایران اسلامی هستند؛ اما بدانند تا چند سال آینده با قطع خام فروشی نفت و تحول در حوزه اقتصادی ، توطئه های آنان در این جنگ ناخواسته و ظالمانه با شکست مواجه خواهد شد و انشاءالله همانند قدرت نظامی تبدیل به یک قدرت اقتصادی نیز می شویم.

وی با بیان اینکه ملت ایران با تأسی از نهضت عاشورا هیچگاه زیر بار ذلت نخواهد رفت خاطرنشان ساخت: دشمنان بدانند ملت بزرگ ایران  مشق مقاومت و ایستادگی و عزت را از حماسه ماندکار کربلا فرا گرفته اند.

وزیر دفاع در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مسئولین  وزارت دفاع نقش خطیری در قبال خانواده های کارکنان مجموعه صنعت دفاعی دارند اظهار داشت: دفاع از مرزهای جغرافیایی در کنار دفاع همه جانبه و  حفظ مرزهای ارزشی از جمله خانواده تکمیل خواهد شد؛ لذا همه باید تلاش کنند مجموعه شهرک های سازمانی وزارت دفاع محل شور، نشاط، امید به زندگی و تعالی ارزش ها باشد.

سردار سرتیپ پاسدار علیرضا تمیزی مدیر عامل بنیاد تعاون وزارت دفاع نیز در این مراسم با گرامیداشت هفته دفاع مقدس گفت: مقاومت در برابر زیاده خواهی ها، ایستادگی در برابر ظلم و زورگویی، روحیه شهادت طلبی و استکبارستیزی ملت را نسبت به سایر ملل متمایز ساخته است و این باور، ریشه در دوران دفاع مقدس که منبعث از نهضت عاشورا است دارد.

مدیر عامل بنیاد تعاون وزارت دفاع ارائه خدمات به کارکنان و خانواده ها را مهمترین رسالت سازمان بنیاد تعاون وزارت دفاع عنوان کرد و افزود: برگزاری جلسات هیئت های اندیشه ورز، فعال سازی مجموعه های ورزشی و فرهنگی بر اساس اولویت های احصا شده، فعال سازی بسیج و هیئت های مذهبی با بازنگری جدید، امضاء تفاهم نامه با وزارت آموزش و پرورش و رفع دغدغه های آموزشی در مدارس شهرک ها از مهمترین اقدامات فرهنگی اجرا شده در شش ماهه اول سال ۹۸ بنیاد تعاون بوده است.

گفتنی است وزیر دفاع در پایان این مراسم از خانواده معظم شهداء، ایثارگران و جانبازان با اهداء لوح تقدیر کرد. 

انتهای پیام/

آخرین اخبار سیاسی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

سازمان محافظه‌کار رو در روی تحول!

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

ـ گروه آموزش و پرورش: در پنجمین سلسله نشست‌های بررسی چالش‌های گلوگاهی نظام تعلیم و تربیت که در برگزار شد، دکتر محمود مهرمحمدی مهمان فارس بود. اردوان مجیدی پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و مشاور مدیرعامل ، پرسشگر این گفت‌وگو بود. این گفت‌وگو سعی می‌کند تنگناهای تحول تعلیم و تربیت را مورد کنکاش قرار دهد.

در بخش اول و بخش دوم از این گفت‌وگو، به مباحث مهم و کلیدی چون بررسی دلایل عدم اجرای کامل سند تحول و نواقص و چالش‌های پیش روی آن، رویکردهای متداول در اقدامات نظام رسمی آموزش و پرورش و تنگناهای آن، اجراهای پرسروصدا ولی ناکارآمد و غیر موثر در سازمان رسمی، تمرکز زدایی، تحول از پایین به بالا، و تنوع برنامه درسی پرداخته شد.

در ادامه، بخش سوم از جلسه اول این گفت‌وگو را می‌خوانیم:

***

*مجیدی: از فضای سند تحول خارج شویم و وارد وزارتخانه شویم؛ ما یک مقدار با پدیده وزیر روزمرگی مواجه هستیم یعنی وزیر آموزش و پرورش به جای آنکه وزیر تحول باشد به وزیر روزمره تبدیل می شود و مسائل جاری روز به دغدغه اش تبدیل می شود. با این مسأله چه باید بکنیم؟

این اتفاقی است که سال‌هاست وزرا گریبانگیرش بوده‌اند؛ اگر وزیر آموزش و پرورش حرف تحول را می‌زده است و تمایل به آن هم داشته است؛ مثلا در صحبت‌های آقای بطحایی بحث تحول را می بینیم اما در عمل خیلی مشخص است که توان اجرا کردن تحول نیست و مسائل روزمره دستش را می‌بندد و قفل می‌شود و نمی‌تواند در حوزه تحول، کار جدی بکند؛ به نظر شما باید چه کاری کرد یعنی این اتفاق یک جایی باید عوض شود و تا اتفاق نیفتد، تحول صورت نمی‌گیرد.

 آقای علی‌احمدی این موضوع که شما عنوان کردید، یعنی کوچک شدن ستاد آموزش و پرورش را مطرح کرد، و برای رقم زدن آن هم دورخیز کرد، ولی نشد! شاید یک دلیل تغییرشان هم بی ارتباط با این موضوع نبود. آیا تغییر دادن این پدیده کار ممکنی است؟

*مهرمحمدی: همه وزرای آموزش و پرورش عنوان می‌کنند اگر دولت منابعی را که طلب می‌کنیم در اختیارمان قرار دهد، کارهایی خواهیم کرد کارستان! یعنی همه چیز را گره می‌زنند به اینکه اگر تحولی قرار است رخ دهد، در ابتدا در بعد تأمین منابع مالی آموزش و پرورش باید اتفاق بیفتد؛ به نظرمن این حرف البته در جای خودش درست است، معوقات و ارقام نجومی آن نمی تواند دغدغه یک وزیر نباشد و باید تأمین شود. یک بخشی از مطالبه منابع مالی، بیشتر برای صاف کردن معوقات است و بخشی هم باید بتواند هزینه برنامه تحولی را تأمین کند.

تا زمانی که وزیر آموزش و پرورش خود را از دست این گزاره و باور خلاص نکند، کارش لنگ است. زیرا به وضوح می شود دید که دولت نمی تواند برای تأمین هزینه های تحول در آموزش و پرورش، تحول مورد انتظار در منابع دولتی را تأمین کند.

*مجیدی: دولت می تواند تأمین کند؛ مثالش را در وزارت بهداشت می زنم؛ بودجه وزارت بهداشت در دوره وزیر قبلی ۴ برابر شد.

*مهرمحمدی: درسته

* مجیدی: اما تحولی در بهداشت جامعه ندیدیم.

* افزایش منابع به طور اتوماتیک منجر به تحول نمی شود

*مهرمحمدی: می خواستم به همین برسم که فقر اصلی، فقر مالی نیست. حتی اگر برای تأمین منابع مالی تلاش می کنیم، و افزایش منابع را می خواهیم، اما بدانیم که افزایش منابع به طور اتوماتیک منجر به تحول نمی شود. زیرا می تواند این منابع هرز برود و با اتلاف مواجه باشیم؛ به جای اینکه در راستای برنامه ها مورد استفاده قرار گیرد.

مهم این است که ما یک راه حلی را پیدا کنیم که وابسته به افزایش منابع توسط دولت نباشیم؛ آیا چنین چیزی می شود؟ می گویم می شود! و باید راجع به این فکر و بحث کرد. ما برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش باید به دنبال یک راه حل هایی بگردیم که فرضش این باشد که مثلا منابع از ۴۰ هزار میلیارد به ۵۰ هزار میلیارد برسد و متناسب با تورم افزایش پیدا کند، ولی اینکه ناگهان از ۴۰ هزار میلیارد به ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار میلیارد برسد، دور از دسترس است؛ و تازه اگر بشود، معنایش این نیست که در آموزش و پرورش آن اتفاقی که باید بیفتد، می افتد.

بنابراین ما نیاز به ایده ای داریم که نقطه عزیمت تحول را تحول در منابع مالی نپندارد. راجع به این می توان بحث کرد. اگر وزرای آموزش و پرورش دچار این روزمرگی می شوند، به این دلیل است که از زمانی که وارد آموزش و پرورش می شوند، تا زمانی که دوره شان تمام می شود و خارج می شوند، دنبال چک و چانه با سازمان برنامه و بودجه و دولت و بخش های مختلف هستند، تا منابع بیشتری را برای آموزش و پرورش تحصیل کنند.

البته آنها حق دارند و به نظر بنده در جای خودش درست است؛ ولی اگر بشود که در آموزش و پرورش انقلابی ایجاد کرد که حتی اگر منابع دولت بیش و کم در حد همان چیزی که هست، باقی بماند، اما زمینه های تحول و توسعه آموزش و پرورش و بهبود کیفیت و ارتقای کیفی و کارآمدسازی آموزش و پرورش را در عین حال دسترسی پیدا کرد، این راه نجات است.

به نظرم، تنها راهش این است که اصلاح مدرسه داری را در پیش بگیریم. یعنی مدرسه را به یک نهادی که وابسته به دولت نیست، تبدیل کنیم. گرچه مدرسه منابع را از طریق بودجه دولتی به شکلی که قبلا عرض کردم، کسب می کند، اما حیات و مماتش در گروی جد و جهد آموزشی و تربیتی است که از خود نشان می دهد، و در سایه این جد و جهد تربیتی می تواند، توجه ها را جلب کند، و از طریق والدین این منابع را به دست آورد. البته برای مدارس باید این امر را فراهم کرد که اگر در مدرسه ای اتفاقات مثبت و تعالی بخش آموزشی و پرورشی اتفاق می افتد، والدین دانش آموز چه بسا روی این مبلغ و پته آموزشی، چیزی بگذارند، و مدرسه را به این ترتیب پشتیبانی هم کند.

با یک چنین نگاه و مدلی، فکر می کنم که بیش و کم به این ایده نزدیک می شویم که با حفظ همین منابع، چکار کنیم که آرمان های کیفی و اهداف توسعه ای و تحولی در آموزش و پرورش محقق شود؛ و به این ترتیب یک نوع رقابت تعالی جویانه در سطح مدرسه ای، که وابسته به سیستم تنفس مصنوعی دولت و آب باریکه دولت نیست، ایجاد می کنیم. و در سایه این رقابت خیلی از اهداف آموزش و پرورش را محقق شده بیابیم.

در بحث مربوط به توزیع منابع دولتی آموزش و پرورش به شکل پته و یا عنوان دیگری، و دادن حق انتخاب مدرسه به والدین می توان بحث کرد. اما از اتفاقات خوبی که می تواند بیفتد این است که می توانیم در چنین نظام تقاضا محوری، توزیع منابع دولتی را خیلی عادلانه تر مصرف کنیم.

پیشنهادم این است که برای اینکه بچه های مناطق محروم کشور از آموزش و پرورش بهتری برخوردار باشند و این فاصله جبران شود، سهم آنها از این منابع دولتی خیلی بیشتر باشد، یعنی بیشتر از سهم دانش آموزانی که در مناطق برخوردار کشور تحصیل می کنند. حتی در مناطق محروم از ارزش ریالی پته آموزشی چیزی بماند که محیط خانواده را از جهت منابع یادگیری، فضا و تجهیزات تأمین کند؛ که این با نگاه عدالت محور ما سازگار است. پیشنهاد رعایت عکس دهک وضعیت اقتصادی خانوار را در توزیع منابع دولتی داشتم، که در این شکل می توانیم به اهداف عدالت خواهانه خودمان بهتر جامع عمل بپوشانیم.

*مجیدی: پاسخ این اتهامی که به شما وارد می کنند که می خواهید مدارس را خصوصی کنید، با این توضیحات روشن می شود.

*مهرمحمدی: به هیچ عنوان، خصوصی سازی مد نظرم نیست.

 *مجیدی: حالا بگذارید به مسائل دیگری هم بپردازیم؛ برخی باور دارند که افراد تصمیم گیر راهبردی و کلیدی در آموزش و پرورش تعداد محدودی هستند که یک سری مسؤولیت ها را بین خودشان دست گردان می کنند، و حتی اگر وزیری بیرون از این دایره باشد، مجبور است با نظر این افراد فعالیت کند. محافظه کاری این جمع هم اجازه نمی دهد که تحولی رخ دهد که میدان بازی را عوض کند.

 گفته می شود این افراد خیلی به هم وفادارند و از هم حمایت می کنند؛ حتی اگر حرف ناحقی زده شود، سعی می کنند از جمع خود حمایت کنند؛ شما فکر می کنید این باور صحیح است و می توان در این فضا کاری را انجام داد؟

*مهرمحمدی: بلاخره همه مدیران ادعا می کنند که شایسته سالاری نصب العین انتصاباتشان و ملاک اصلی است. اما عرضم این است که در آموزش و پرورش اگر ستاد را کوچک کنیم، و به سمت تمرکززدایی برویم، و به سمت ایده هایی مثل مدرسه محوری برویم، بخش عمده ای از این مسائل حل می شود.

* وزیر در انتخاب مدیرانش مبسوط الید نیست

واقعا یک بخش این بحث شایسته گزینی مدیران برمی گردد به اینکه وزیر مبسوط الید در انتصابات نیست و به اندازه ای که وزیر مبسوط الید هست، باید در قبال انتخاب مدیرانش، او را پاسخگو دانست. خیلی به نظرم باید با غصه گفت که وزیر در عین اینکه باید پاسخگو باشد، اما این بسط ید را در انتخاب نیروهایش ندارد، که می خواهد با آنها کار کند.

آموزش و پرورش خصوصا با این گستردگی که دارد بیشتر در معرض این محدودیت هاست. حتی به خاطر انتصاب یک مدیر مدرسه که باب میل یک نماینده محترم نبوده است، استیضاح شده است. و این عجیب است که این نماینده البته در کمیسیون و نه در صحن علنی، وی را استیضاح می کرد. در یک دوره بود که من شاهد بودم؛ می گفت فردی در ستادم فعالیت کرده و قول مدیریت این مدرسه را به وی داده بودم. حالا به غیر از نمایندگان مجلس که کم یا بیش هر کدام عرض می کنم بعضا رسالت ملی خود را از یاد می برند، مدیران استانی و حتی استانداران و مدیران دولت در سطح استان، بعضا هر کدام برای خودشان یک اولویت هایی دارند وسعی می کنند مطابق اولویت هایشان یک اتفاقی بیفتد.

در مجموع می خواهم عرض کنم، آنچه که شما فرمودید به عنوان یک مسأله هست؛ ولی اینکه تا چه اندازه وزیر می تواند در قبال این مسأله پاسخگو باشد بنا به ملاحظاتی که عرض کردم باید تجدیدنظر و تأمل جدی داشت، و سعی کرد خارج از دایره عدل و انصاف، وزیر را مورد مواخذه قرار نداد.

*مجیدی: شما به عنوان فردی که از فضای آکادمیک به فضای رسمی تعلیم و تربیت ورود پیدا کرده است، فکر می‌کنید که چقدر بدنه سطح بالای آموزش و پرورش یک مدیریت علمی و تخصصی را می پذیرد، و چقدر از این منظر خلأ وجود دارد؟

*مهرمحمدی: شاکله آموزش و پرورش متأسفانه  شاکله علمی و تخصصی به معنای مورد نظر نیست. شاکله ای که برای اصحاب نظر و صاحبان تخصص در عرصه های مختلف به ویژه تعلیم و تربیت، خیلی جایگاهی قائل باشد.

در عین حال که این را عرض می کنم، بلافاصله اضافه می کنم که خودم به عنوان کسی که از حوزه آکادمی به تعبیر شما به آموزش و پرورش راه پیدا کردم، اعتراف می کنم که ما هم کم کاری داشتیم، و ما هم آن اهتمام لازم را برای اینکه آموزش و پرورش را به عنوان میدان عمل خودمان و کار آکادمیک خودمان در نظر بگیریم، کم کاری کردیم.

* آموزش و پرورش اقبال نشان نمی دهد، اهالی آکادمی هم کم کاری داشته‌اند

وقتی آموزش و پرورش به سراغ ما نمی آید، فکر می کنیم که هیچ حجت دیگر برای من که عضو هیأت علمی یا عنصر آکادمیک باقی نمی ماند که من به سراغ آموزش و پرورش بروم و من تلاش بکنم که این رابطه از بن بست خارج شود.

خیلی در بین همکاران خودمان این نکته را می بینم که نگاهمان به سطوح مختلف آموزش و پرورش از مدرسه تا بالاتر اینگونه نیست که ما هم برای بسط ایده های نظری خودمان و نظریه پردازی واقع بینانه، نیاز به حضور و ارتباط و درک موقعیت داریم؛ اینها را کمتر توجه کردیم. و البته وقتی از آن طرف اقبالی نشان داده نمی شود، ما می گوئیم حجت تمام است. در حالی که ما برای ارتقای جایگاه نظری و آکادمیک خودمان هم باید به سهم خودمان تلاش کنیم.

* پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش حال و روز خوبی ندارد

پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ارتباط مستقیم با سؤال شما دارد؛ پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش جایی است که باید از سیاستگذاری ها و یافته های علمی مبتنی برپژوهش پشتیبانی کند؛ و متأسفانه این پژوهشگاه الان حال و روز خوبی ندارد، و بنده بسیار از این بابت اظهار تأسف می کنم؛ و امیدوارم یک چاره ای اندیشیده شود. یکی از راه حل های رفع این مشکل، احیای پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش است.

*مجیدی: در شرایط امروز که حدود دو سال به انتهای دولت باقی مانده است، چه کاری از وزیر برای جلو بردن تحول می آید؟

*مهرمحمدی: نباید لحظه ها را از دست داد و استفاده مناسبی در راستای کاستن از مسائل و مشکلات آموزش و پرورش و حرکت به سمت تحول استفاده شود؛ اما دو سال از یک جهت، برای به بارنشستن ثمره اقدامات ناکافیست؛ ای کاش دوره های وزارت در آموزش و پرورش آنقدر کوتاه نباشد. البته فقط مربوط به این دولت نیست، بلکه می گویند متوسط عمر وزارت دوسال است. امیدوارم یک ثبات بیشتر در مدیریت آموزش و پرورش باشد.

داشتن مجال و فرصت بیشتر قهرا امکان برنامه ریزی بلند مدت را در دست زدن به اقدامات ماندگارتر و اساسی تر را به وزیر می دهد؛  گرچه وزیر از یک روز و ساعت نباید غفلت کند.

*سازمان نظام معلمی ایجاد شود

اما اینکه وزیر آموزش و پرورش در این فرصت باقیمانده چه کاری می تواند انجام دهد؟ آموزش و پرورش مسائل جدی فراوان دارد. دو پیشنهاد مشخص دارم که شاید بتوان برایش در کوتاه مدت هم فکری کرد. علاوه بر توجه به مدرسه محوری و تمرکززدایی می توان اقداماتی کرد و پی ریزی هایی انجام داد و مقدماتی را فراهم کرد.

به نظرم می رسد که یکی از کارهای به زمین مانده و مهم در آموزش و پرورش که در راستا و استلزامات تمرکززدایی هست، بحث سازمان نظام معلمی کشور است، که حتما اگر پایه ریزی شود، یک باقیات و صالحات می تواند باشد، و می تواند موضوع منزلت اجتماعی و حرفه ای معلمان را به طور جدی ارتقاء ببخشد. ضمن اینکه احساس مالکیت در معلمان و فرهنگیان می تواند ایجاد کند و بسیار مزایای دیگر برای آن مترتب است.

این سازمان نظام معلمی در راستای تمرکززدایی می تواند مسؤولیت هایش به غیردولتی واگذار شود، و صدای معلمان آنگونه که باید و شاید از طریق سازمان اینچنینی شنیده شود. معلمان صدا ندارند؛ علاوه بر مضیقه و محدودیت مالی و اقتصادی که معلمان را آزار می دهد، شخصیت و شأن حرفه ای آنها هم هست که آنطور که باید و شاید مورد اهتمام نیست.

با قائل شدن ارزش، اعتبار و اعتنا کردن به صدای آنها و خواسته های آنها می توانیم به معلمان اعتبار بخشیم؛ وزیر قبلی آموزش و پرورش برای نمایندگی معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش انتخابات سراسری برگزار کرد، که نماینده سازمان معلمی کشور می تواند در شورای عالی آموزش و پرورش شرکت کند و نیاز به انتخابات پردردسر نیست.

*لزوم ایجاد دیده بانی آموزش و پرورش

یک کار دیگر که می تواند آثار بلند مدت داشته باشد بحث این است که یک زیرساختی را برای دیده بانی آموزش و پرورش تدارک ببینیم؛ فراهم کردن شرایط دیده بانی آموزش و پرورش از طریق نهاد غیردولتی است که ما در فواصل زمانی آموزش و پرورش، گزارش دیده بان آموزش و پرورش را منعکس کنیم.

این دیده بان، با پیمایش ملی یا به روش های مختلف، گزارش های مختلفی را تهیه و ارائه می کند، که این کار بسیار اساسی است؛ و اگر مستمر باشد هر نوبت که ارائه می شود، برای دوره قابل توجهی، آموزش و پرورش در صدر مسائل رسانه ها و جامعه خواهد بود، و مبنایی برای سیاست گذاری و همچنین جلب توجه مردم است.

طرح پیمایش ملی را با وزیر سابق آموزش و پرورش مطرح کردیم؛ که با استعفای ایشان ابتر ماند.

*مجیدی: برای اینکه نظام تعلیم و تربیت به جای خود برسد و جایگاه خود را پیدا کند، چه کاری باید انجام دهد؟ به نظر می رسد آموزش و پرورش موضوع دست چندمی است. علاوه بر آن نکته که شما فرمودید که با دیده بانی، اعلام کردن به جامعه، تحریک جامعه صورت گیرد. چه اقدامی باید صورت گیرد که آموزش و پرورش به جایگاه واقعی خود برسد؟

* مهرمحمدی: به نظرم همین کاری که اشاره کردم، ما را به هدفمان می رساند. می شود تصور کرد که می توان درباره اهمیت و نقش آموزش و پرورش در رسانه های مختلف بحث کنیم؛ اما اینها هرچقدر کمتر باشد، بهتر است. در دهه های گذشته، از این حرف ها زیاد زده شده، شعارها فراوان داده شده و اعلام حمایت ها فراوان کردیم؛ ولی گوش جامعه از این حرف ها پر است. بنابراین باید کارهای دیگری شود و آموزش و پرورش را یکجوری با پیکره جامعه مربوط کرد.

 پیمایش ملی که عرض کردم همان ربط دادن آموزش و پرورش است. یعنی به تمام کسانی که در این پیمایش شرکت می کنند، می گوییم که حرف، نظر و مطالبه ات از آموزش و پرورش مهم است؛ پس داوری و قضاوت شما مهم است. و بر همین اساس است که به مصاف بهبود و بازنگری برمسائل آموزش و پرورش می رویم. به نظرم اگر این فضا با این مقدمات در آموزش و پرورش شکل بگیرد، خیلی بهتر از فضای شعاری و  بدون ما به ازاء است که در حمایت از آموزش و پرورش ایجاد می کنیم.

*مجیدی: از زوایه پیامدی چی؟ پیامد آموزش و پرورش در جامعه ما و عملکرد سوء آن می تواند منجر به اتفاقات بد در جامعه و عملکرد خوبش می تواند به اتفاقات خوب بینجامد. به نظرتان چگونه می توان جامعه را متوجه پیامد عملکرد کرد؟ آن دیده بانی که عرض کردید به حوزه پیامدی توجه دارد؟

*مهرمحمدی: بله! البته آنچه را طراحی و پیشنهاد کردیم به حوزه عملکرد هم می پردازد و قضاوت عموم مردم است نسبت به آموزش و پرورش در ابعاد مختلف است. و همچنین پیشنهاداتی که برای بهبود عملکرد مطرح است، هر دوجنبه را در واقع می توان در ابزار این پیمایش ملی گنجاند. و البته بعد سوم دیگر نیز گنجاندیم و این است که آموزش و پرورش چه کاری را نباید انجام دهد که  انجام می دهد، و چه کاری را باید انجام دهد که انجام نمی دهد.

چه کسی گفته همه این کارهایی که الان آموزش و پرورش دارد انجام می دهد و برای خودش در اولویت قرار داده، آیا واقعا از نظر عموم مردم و مطالبه مردم در اولویت است؟ و بالعکس چه کسی گفته برخی از فقرات مغفول و محذوف از فعالیتهای آموزش و پرورش با خواسته مردم و مطالبه جامعه سازگار است؟

*شکل دادن به هویت دینی به جای آموزشهای مستقیم و کلیشه ای اجباری دینی

بگذارید یک مثال بزنم. چه کسی گفته که ما نباید به نحوی به سطوحی از تربیت جنسی در آموزش و پرورش بپردازیم؟ واقعا خانواده ها و عموم مردم از آموزش و پرورش چنین انتظاری را ندارند؟ چرا بعد از سالها نسبت به چنین موضوعی، تازه نشانه های نیاز به آن مطرح می شود؟ این تأخیر برای چیست؟ آیا خانواده ها انتظار ندارند آموزش و پرورش برای بالابردن خرد جنسی و درک تهذیرها، آگاهی ها و مراقبتها، نقشی داشته باشد؟ حتی اگر آموزش و پرورش مستقیما نباید به این موضوع وارد شود و در خود خانواده باید به آن پرداخته شود، باید به صورت شفاف مشخص شود و برای خانواده نقش مشخص تعریف شود. وظیفه آموزش خانواده بر عهده چه کسی است؟

یک نمونه دیگر، کاری که آموزش و پرورش، آن هم خیلی با تاکید می کند و معلوم نیست که افکار عمومی جامعه ما، انتظار و مطالبه اش همین باشد؛ که آن هم بحث تربیت دینی است. ما واقعا در این سالها، این کاری که در آموزش و پرورش به نام تربیت دینی انجام دادیم، چقدر به نتیجه رسیدیم؟ در مطالعاتی که انجام شده، میزان تدین بچه ها – نه میزان آگاهی از دین-  بلکه دینداری و التزام به دین و احکام دینی، چقدر موفق بودیم؟ فکر می کنم یک علامت سوال بزرگ است که رویکرد ما در تربیت دینی باید مورد بازنگری قرار گیرد. من نمی دانم چکار باید بکنیم! چیزهائی به ذهنم می رسد. اما آن اتفاقی که تا الان افتاده، و آن تبدیل کردن دین به عنوان یک ماده درسی الزامی و اجباری، آن هم با روایت و قرائتی که ما از اسلام داریم، جواب نداده است! شاید بهتر باشد که ما در اراده خودمان در دیندار کردن نسل جدید، در آموزش و پرورش به دنبال رویکردهای دیگری باشیم. مثلا به طور غیرمستقیم، مثلا استفاده از ظرفیتهای برنامه درسی پنهان، و اینکه ما به مصداق کونوا دعات الناس بغیر السنتکم، واقعا کارکنان مدارس ما آینه و مجسمه دینداری باشند به جای آنکه دین را سر کلاس در قالب مجموعه کتاب تعلیمات دینی آموزش دهیم. در رفتار کارکنان، در رفتار کارگزاران مدرسه، آن ضوابط و قواعد دینی و اخلاقی و آن آموزه های ارزشی، تبلور پیدا کند، و این بسیار مهم است که روح حاکم بر مدرسه مان دینی باشد؛ به جای اینکه به عناصر و اجزاء در آموزش به آن بپردازیم.

یا رویکرد دیگری که بعضی وقت ها صحبت کردم این است که مواد آموزش دینی را به جای اینکه به صورت مستقیم مطرح کرده و در قالب دروس رسمی به آن چهره الزامی و اجباری هم بدهیم، آن را به صورت غیر مستقیم در لابلای بحثهای دروس دیگر مثلا اجتماعی و ادبیات ببریم و به صورت غیرمستقیم مضامین و آموزه های دینی را آموزش دهیم؛ زیرا ارزش ها بهتر منتقل می شود، و در ذهن مخاطب می نشیند.

در مورد تربیت دینی و حضورش به عنوان یک ماده الزامی و اجباری، به عنوان یک موضوع هویت بخش به جامعه اسلامی ما تلقی می شود، و شاید کسی جرات نکند در مورد آن نظر بدهد، و هر کسی که چنین جراتی بکند، ممکن است با انواع و اقسام اتهامات و نقدها هم مواجه شود.

در پیمایش ملی، اگر می بینیم عملکرد آموزش و پرورش مورد تأکید خانواده ها نیست، این جسارت را می تواند ایجاد کند که این موضوع را مورد بررسی و مورد توجه خود قرار دهند. یک همچنین پیمایش ملی عرصه را باز می کند و برخورد عقلانی،  باز و مواجهه نقادانه با کاری که انجام می دهد را ایجاد می کند.

*مجیدی: ما باید در این مورد دقیقتر و مفصل تر صحبت کنیم. اما برای اینکه این موضوع کمی روشن تر شود، سوال می کنم که پس شما موافقید که ما یک هویت دینی داریم، و باید به این هویت دینی پرداخته شود، منتهی نه به شکل مستقیم.

*مهرمحمدی: بله! من اعتقاد دارم که ما این کاری که تا حالا کردیم، خراب کردیم! آیا این کارها برای تکوین هویت دینی واقعا جواب داده است؟ به نظر من جواب نداده است.

*مجیدی: پس هم شما و هم ما مورد اصل بودن اینکه ما باید به هویت دینی بپردازیم شکی نداریم. و اینکه همین خرابکاری که در مورد هویت دینی انجام داده ایم، در موردهای دیگری هم انجام داده ایم. مثلا در مورد هویت ملی، علاقه به ادبیات و فرهنگ قومی، کاوشگری و نظایر آن. مثلا در حوزه اجتماعی یکی از مشکلات ما این است که بچه ها را برای وارد شدن به جامعه و ایفای نقش اجتماعی آماده نمی کنیم. بلکه این آموزش اجتماعی را در قالب درس و کتاب اجتماعی، به بچه ها به زور ارائه می کنیم و یک کلیشه ای را به آنها تحمیل می کنیم. مثلا درسی با عنوان “همکاری” تعریف می کنیم، اما وقتی بچه ها در کلاس می خواهند عملا همکاری بکنند، مثلا شاگردی می خواهد از همکلاسی خود وسیله ای بگیرد، به عنوان مخل کلاس تلقی می کنیم و می گوئیم:”به بغل دستی خود چکار داری؟ هر کس کار خودش را بکند”. ما در عمل اصل همکاری را فراموش کرده ایم، ولی چسبیده ایم به عبارات و درسی با عنوان همکاری، و از بچه نیز می خواهیم طوطی وار آن را خوانده و تحویل دهد. همین اتفاق در مورد تربیت دینی هم می افتد.

*مهرمحمدی: بله قطعا! اما برای ما دین امر دیگری است؛ خیلی مهم تر است، خیلی خطیرتر و با وجود ما عجین است؛ و ضایعه رویگردان شدن بچه های ما از دین برای ما دردناک تر و جبران ناپذیرتری است از ضایعه رویگردان کردن آنها از ریاضی است. واقعا اینطور نیست؟ درسته ما آنجا هم ضایعه داریم، همه جا ضایعه ایجاد کردیم و آنجا هم داستان همین است، اما تربیت دینی داستانش فرق می کند.

*مجیدی: این بحث نیاز به تنویر و تبیین دقیقتر و مفصل تری دارد. با توجه به طولانی شدن گفت‌وگو، و اینکه در این نشست ها قصد داریم به کالبد شکافی مسائل تحول تعلیم و تربیت بپردازیم، این گفتگو ان شاء الله در جلسه دیگری نیز ادامه خواهد داشت.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

چرا مدارس باید رتبه‌بندی شوند؟/ فاکتورهای انتخاب یک مدرسه خوب

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

حسین ضرغامی کارشناس آموزش و پرورش در گفت‌وگو با خبرنگار آموزش و پرورش درباره رتبه‌بندی مدارس، اظهار کرد: هرگاه در آموزش و پرورش سخن از رتبه‌بندی می‌شود، عموماً از آن تلقی «طرح رتبه‌بندی معلمان» و تغییراتی در احکام و حقوق و مزایا می‌کنند اما متاسفانه حوزه‌ای که در آموزش و پرورش ما کمتر به آن توجه شده و کارشناسان یکی از عوامل مهم رخوت در نظام آموزش و پرورش را همان می‌دانند، عدم اجرای «رتبه بندی مدارس» است.

وی ادامه داد: طرح رتبه‌بندی مدارس از سال‌های پیش در کشورهایی که از نظام تعلیم و تربیت کارآمد و به روز برخوردارند، برنامه‌ریزی و اجرایی شده است و اثرات آن بر رشد کیفیت آموزش و پرورش آنان کاملاً قابل مشاهده و بررسی است.

ضرغامی افزود: در نظام جمهوری اسلامی ایران، سند تحول بنیادین که سند بالادستی و مرجع اصلی تصمیم‌گیری در آموزش و پرورش است، تأکید زیادی بر افزایش کیفیت دارد؛ در متن سند و قسمت راهکارها، راهکار ۱۹٫۳  نگاهی بر ضرورت رتبه‌بندی مدارس و به دنبالش شفاف سازی نتایج آن دارد یعنی ارائه آن به خانواده‌ها برای تصمیم‌گیری درست برای انتخاب مدرسه فرزند است.

وی تصریح کرد: اگر وزارت آموزش و پرورش، اولویت خود را به بهبود نظام ارزیابی عملکرد کارکنان خود اختصاص دهد، پیشرفت کمی و کیفی همزمان با هم رخ خواهد داد و به عقیده من یک تحول جدی در نظام تعلیم و تربیت به وجود می‌آید.

کارشناس آموزش و پرورش افزود: به چند دلیل عنوان می‌کنم که اگر مدارس بر طبق شاخص‌های استاندارد کیفی، ارزشیابی شوند و بعد تمامی مدارس یک منطقه بر اساس ارزش کسب شده، رتبه بندی شوند و آن جدول رتبه‌بندی به خانواده‌ها اعلام شود، یک جهش بزرگ در سیستم تعلیم و تربیت خواهیم داشت.

وی با بیان اینکه مدارسی که تراز بالایی در رتبه‌بندی کسب کنند، به منظور حفظ جایگاه و رتبه خود، در ثبت‌نام و گزینش دانش‌آموزان معیارهای متعددی قرار می‌دهند، گفت: معلمان و کارکنان این گونه مدارس، به سبب دیده شدن تلاش‌هایشان و کسب موفقیت در ارزشیابی کیفی، انگیزه و رضایت بالاتری را دارا خواهند بود.

ضرغامی اضافه کرد: مدیران و کارکنان مدارس سطح بالاتر، برای تثبیت موقعیت خود تلاش می‌کنند و مدارس سطوح پایین‌تر برای افزایش رتبه خود، در مسیر رشد و پویایی و ارتقای کیفیت قرار خواهند گرفت.

وی تصریح کرد: با اجرای «طرح رتبه بندی مدارس» یک فضای رقابتی سالم بر محور کیفیت استاندارد بین مدارس به وجود خواهد آمد و ابزار مناسبی برای پاسخگویی مدیران و معلمان به عملکرد خود خواهد بود؛ ضمناً همین رویه می‌تواند در طرح رتبه‌بندی معلمان و نظام پرداختی نیز مورد استفاده و استناد قرار گیرد.

کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: یکی دیگر از فواید متعدد طرح فوق این است که مدارسی که مدعی کیفیت بالا و نوآوری و بازده خوب و… هستند و بدینوسیله از طریق تبلیغات کاذب، هزینه‌ها و شهریه‌های گزاف بر خانواده ها تحمیل می‌کنند، راستی آزمایی شوند و و عیار واقعی‌شان مشخص شود، آن‌وقت است که خانواده‌ها دیگر در دام تبلیغات آنان و مؤسسات کمک آموزشی نخواهند افتاد و به مرور از رغبت اولیاء به این مدارس کاسته می‌شود و مدیران چنین مدارسی ناگزیرند از شهریه‌های سرسام آور خود عقب نشینی کنند و به دنبال رشد و بالابردن کیفیت و کسب استانداردهای آموزشی باشند.

وی افزود: در سال ۱۳۹۲ رئیس‌جمهور مصوبه جلسه ۸۸۶ شورای عالی آموزش و پرورش «نشانگرهای ارزشیابی نظام آموزش و پرورش و استــانداردهای آن» را ابلاغ کرد که دستورالعمل مفید و جامعی است و همان باید در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد.

ضرغامی با تأکید بر شفاف‌سازی این ارزشیابی‌ها، گفت: گاهی برخی نگران هستند که اگر نتایج اعلام شود، خانواده‌ها به مدارس رتبه بالا سرازیر می‌شوند و مدارس دیگر افت  می‌کنند؛ پاسخی که دارم این است که همین الان هم که جدول رتبه بندی مدارس در اختیار اولیا قرار نمی‌گیرد، خانواده‌هایی که به تعلیم و تربیت فرزندشان اهمیت می‌دهند به هر طریقی شده است، سعی می‌کنند مدارس استاندارد را شناسایی کرده و فرزندشان را ثبت‌نام کنند.

وی تصریح کرد: اگر آموزش و پرورش به عنوان متولی کار، به طور کارشناسانه و صادقانه اقدام به درجه‌بندی مدارس کند، مانع انحراف و سوءاستفاده از خانواده‌ها توسط مراکز و مؤسسات می‌شود.

این کارشناس مسائل آموزش و پرورش به برخی از مؤلفه‌های اثرگذار در کیفیت مدارس اشاره کرد و گفت: پوشش تحصیلی واقعی و ظاهری از جمله این موارد است؛ در یک مدرسه چه تعداد دانش‌آموز مثلا کلاس پنجمی داریم که سن واقعی آنها بیشتر از کلاس پنجمی است؛ این یک فاکتور مهم برای خانواده‌هاست که دانش‌آموز آنها در کلاس درس با چه تعدادی دانش‌آموز بزرگتر از سن خود همکلاس است.

وی افزود: نسبت دانش‌آموزان به کلاس‌های درس، نکته دیگر است؛ در کلاس استاندارد، دانش آموزان فرصت بیشتری برای تعامل با معلم و بهره‌گیری مطلوب از فناوری آموزشی خواهند داشت؛  از این شاخص می‌توان به  تعییین فضای آموزشی، میزان تخصیص منابع مالی و انسانی و…  در مدرسه رسید.

ضرغامی، سطح تحصیلات معلمان و کارکنان مدرسه و نرخ اتصال مدارس به شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات از دیگر فاکتورها عنوان کرد و ادامه داد: نرخ ارتقای دانش‌آموزان، فاکتور دیگر است که بیانگر درصد دانش‌آموزانی است که در ارزشیابی پایانی قبول شده و در پایه بالاتر ثبت‌نام کرده‌اند.

وی تصریح کرد: میزان ساعات برنامه‌های پرورشی و خلاقانه و نشاط آور، نرخ تکرار پایه دانش‌آموزان و میانگین نمرات کل مدرسه در آزمون‌های هماهنگ، میزان تناسب محتوای آموزشی و پرورشی با ویژگی‌ها و نیازهای دانش‌آموزان، میزان مشارکت و همکاری دانش‌آموزان و اولیا در مدرسه، میزان اهتمام مدیریت به رفع آسیب­‌های اجتماعی دانش‌آموزان از دیگر فاکتورهای خانواده‌ها در انتخاب مدرسه مناسب برای فرزند است.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

سند تحول فرومانده در باتلاق نظام متمرکز تعلیم و تربیت

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

ـ گروه آموزش و پرورش: در پنجمین سلسله نشست‌های بررسی چالش‌های گلوگاهی نظام تعلیم و تربیت که در برگزار شد، دکتر محمود مهرمحمدی مهمان فارس بود؛ اردوان مجیدی، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت و مشاور مدیرعامل ، پرسشگر این گفت‌وگو بود.

در این گفت‌وگوی طولانی که به دیدگاه‌های ایشان در مسائل مهم و کلیدی پرداخته شد، مباحثی نظیر بررسی عدم دلایل اجرای کامل سند تحول و نواقص و چالش‌های پیش روی آن، رویکردهای متداول در اقدامات نظام رسمی آموزش و پرورش و تنگناهای آن، مسأله تمرکززدایی از نظام تعلیم و تربیت، پرداخته شده است.

این گفت‌وگو سعی می‌کند تنگناهای تحول تعلیم و تربیت را مورد کنکاش قرار دهد؛ در ادامه، بخش اول از جلسه اول این گفت‌وگو را می خوانیم:

***

محمود مهرمحمدی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی است. وی متولد سال ۱۳۳۷ در تهران است که دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان علوی گذراند و همچنین بخشی از دوره دبیرستان را نیز در همین مجموعه پشت سر گذاشت.

مهرمحمدی در سال ۱۳۵۵ دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان جاویدان تهران اخذ کرد و برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد؛ وی مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۵۸ و کارشناسی ارشد را در سال ۱۳۶۰ دریافت کرد و با هدف تدارک امکان خدمت بیشتر، رشته تحصیلی‌اش از تکنولوژی صنعتی در دوره لیسانس به تکنولوژی آموزشی در کارشناسی ارشد تغییر کرد.

وی پس از اتمام تحصیل به ایران بازگشت و در وزارت علوم به عنوان عضو هیأت علمی استخدام شد. در سال ۱۳۶۴ با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا بازگشت تا تحصیلاتش در علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی، را در سطح دکتری دنبال کند و در نهایت در سال ۱۳۶۷ مدرک دکتری خود را از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دریافت کرد.

مهرمحمدی پس از اخذ مدرک دکتری به کشور بازگشت و همزمان با تدریس در دانشگاه ها به سمت رئیس مرکز برنامه‌ریزی آموزشی در وزارت علوم منصوب شد. او در سال ۱۳۶۸ به دعوت وزیر وقت آموزش و پرورش به این وزارتخانه مامور شد، در سال ۱۳۷۶ به دانشگاه تربیت مدرس منتقل شد و تا سال ۱۳۹۶ به مدت ۲۰ سال در گروه تعلیم و تربیت به تربیت دانشجو در دوره دکتری پرداخت. اغلب دانش آموختگان رشته برنامه درسی در کشور، به نحوی جزو شاگردان او بوده اند. ترویج رشته برنامه ریزی درسی در دو دهه اخیر در کشور، با محوریت وی انجام شده، و برخی او را به عنوان پدر رشته برنامه درسی کشور می شناسند.

در سال ۱۳۸۳ مسئولیت اجرای بزرگترین مطالعه راهبردی تعلیم و تربیت در کشور در سالهای گذشته را بر عهده گرفت؛ مطالعه سند ملی آموزش و پرورش؛ که در سال ۱۳۹۰ با عنوان “سند تحول بنیادین آموزش و پرورش”، پس از نزدیک به یک دهه طی طریق، به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. این سند در حال حاضر مهمترین راهبرد ملی در این حوزه است و به نحوی محور تلاشهای رسمی برای ارتقاء نظام آموزش و پرورش کشور محسوب می شود.

در فاصله سال های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نیز مسؤولیت دانشگاه تازه تاسیس فرهنگیان را بر عهده داشت. مهرمحمدی پس از اتمام دوره مدیریت در دانشگاه فرهنگیان تصمیم گرفت با درجه استاد تمام پایه ۳۸ درخواست بازنشستگی کند.

علاوه بر آن در کارنامه آموزش و پرورشی وی ریاست پژوهشکده تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش، ریاست انجمن مطالعات برنامه درسی ایران، مدیر کل مرکز تحقیقات آموزشی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، مشاور پژوهشی و برنامه ریزی وزیر آموزش و پرورش، و سردبیری فصلنامه علمی و پژوهشی تعلیم و تربیت دیده می‌شود.

***

*مجیدی: تعلیم و تربیت در کشور ما متأسفانه به عنوان حوزه دسته چندم به حساب می‌آید. چه اقداماتی می‌توان انجام داد تا وضعیت آن بهبود یابد؛ چه مشکلات و گرفتاری‌هایی در روند فعالیت روزمره آموزش و پرورش وجود دارد و اینکه وزیر جدید آموزش و پرورش با چه مشکلاتی مواجه است؟

در این گفتگو می‌خواهیم با دیدگاه و زاویه نگاه شما بیشتر و عمیق تر آشنا شویم؛ شما به عنوان فردی که سال‌ها مدیریت مطالعه و تدوین سند تحول را بر عهده داشته‌اید و طی سال‌های متمادی این سند با جرأت، پافشاری و مدیریت‌ شما و افراد دیگر، مسیر تدوین خود را پشت‌سر گذاشت و البته مقاومت‌ها و چالش‌های مختلفی را در مراحل مختلف تجربه کرد، چه مطالبه اساسی را برای تحقق این سند به صورت عملی دارید و فکر می‌کنید کجای کار می‌لنگد که اجرا و تحقق سند تحول با کندی پیش می‌رود؟

به نظر می‌رسد سندی که مطالعات آن هشت سال به طول انجامید، و فارغ از برخی نقدها به آن، از ابعادی استحکام دارد و شما و دیگر کارشناسان با دقت و حوصله به آن پرداختید و نواقص آن را در حد بضاعت رفع کردید، چرا از سال ۹۰ تاکنون، نه اینکه اثری نداشته باشد اما به نظر می‌رسد آن اثر لازم را به صورت ملموس در سطح تعلیم و تربیت واقعی در کف مدارس نداشته است؟

*مهرمحمدی: اینکه آثار تحولی مورد انتظار را شاهد نبودیم به عوامل مختلفی بازمی‌گردد که به اختصار به برخی از آن عوامل اشاره می‌کنم. نخست اینکه اجرای سند تحول و مضامین تحولی آن نیازمند یک اراده ملی و در سطح حاکمیت است که فراتر از یک دستگاه متولی که آموزش و پرورش است، اتفاق می‌افتد و برای آن دست کم در مجموعه حاکمیت، کل دولت باید در اجرا اهتمام ویژه داشته باشد و به خوبی ورود پیدا کند.

از این زاویه می‌توان به بخشی ازعلت اجرایی نشدن، دست یافت که آیا دولت‌ها اهتمام کافی را برای اجرای سند تحول داشته‌اند یا خیر؛ البته شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مرجع تصویب کننده یک نقش نظارت عالی دارد و در تعقیب نقش خود همواره مطالبه اجرا را از وزارت آموزش و پرورش داشته است.

اما بنده فکر می‌کنم تنها وزیر و دستگاه آموزش و پرورش نیستند که باید در این زمینه پاسخگو باشند بلکه اراده‌ای فراتر از دستگاه آموزش و پرورش لازم است و کل حاکمیت و به ویژه دولت باید نقش‌آفرین باشند و تغییراتی که در آموزش و پرورش باید اتفاق بیفتد نیازمند اجماع در سطح ملی است.

*ابتکار عمل در طراحی و مدل‌های تولید سند تحول

نکته دوم این است که وقتی سند تحول را تنظیم کردیم، در طراحی و مدل‌سازی برای تولید سند تحول، ابتکار عمل‌های خوبی به خرج داده شد؛ از جمله پیش‌بینی کردیم که مبانی نظری را در سطح انتزاعی رها نکنیم و آن را یک درجه به جریان اجرا نزدیک کنیم؛ چیزی که «رهنامه تربیت» شد؛ که به دنبال فلسفه تربیت رسمی وعمومی در جمهوری اسلامی ایران نوشته شد.

رهنامه مقداری حرف‌های عملیاتی‌تر است. گرچه هنوز در فضای نظری قرار داد و جزو مجموعه مبانی نظری سند تحول به حساب می‌آید. مدل‌های نظری مربوط به ۶ زیرنظام و ۶ ساحت را در رهنامه یا دکترین تربیتی در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران دیدیدم، که این یک ابتکارعمل بود.

این مجموعه مطالعات نظری که شامل سه بخش بود (که بخش سوم آن، رهنامه بود)، ما را به خروجی نهایی که برنامه راهبردی تحول است، وصل کرد. در آنجا مطابق آنچه در اسناد راهبردی وجود دارد و در ساختار آن دیده می‌شود، بیانیه مأموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های محوری آموزش و پرورش  را تا اهداف، استراتژی‌ها، اهداف عملیاتی، اهداف خرد و در نهایت راهکار داریم.

*فرصت نداشتیم و کار نیمه‌تمام رها شد!

در پاسخ به پرسش شما، باید بگویم در سند خروجی ما که برنامه راهبردی توسعه است، در حد راهکارها متوقف شده‌ایم. بنابراین نکته دوم که بیان می‌کنم، این راهکارها لازم است به برنامه تبدیل شود و برنامه‌ها براساس یک شاخص‌هایی زمان‌بندی شده در برنامه‌ راهبردی گنجانده شود.

ما فرصت نداشتیم که این کار را انجام دهیم بنابراین کار نیمه تمام رها شد. به هرحال آموزش و پرورش  مجبور بود در جریان اجرا، کار نیمه تمام را تمام کند. بخش عمده‌ای از زمان بین سال‌های ۸۹ تا ۹۰ که شاهد تصویب سند تحول بنیادین در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودیم تا به امروز، زمان صرف تولید برنامه‌های عمل زیرنظام‌ها شده است؛ یعنی تولید برنامه‌های عملیاتی زیر مجموعه هر کدام از زیرنظام‌های شش‌گانه که آن هم داستان خود را دارد.

در هر حال وقت زیادی گرفته شد تا این برنامه‌های عمل به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش  برسد و اکنون به نظر می‌رسد این نقص برطرف شده و گام تکمیلی برداشته شده است.

*عناصر اصلی سند تحول بر زمین مانده است

نکته دیگر این است که نه اینکه سند تحول اجرا نشده باشد، بلکه یک اتفاقاتی در ارتباط با آن رخ داده است. البته سند تحولی که از آن صحبت می‌کنید سند مصوب است، چون یک چیزی را ما به عنوان تیم علمی و پژوهشی عرضه کردیم و در نهایت چیزی پس از عبور از فیلتر مراجع سیاست‌گذار نظیر شورای عالی آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد که بین اینها یک فاصله قابل توجهی وجود دارد؛ و اتفاقاتی رخ داد که اگر لازم باشد به آن خواهم پرداخت.

اما همین سندی که تصویب شد، بخش‌های عمده‌ای از آن اجرا شد، ولی بسیاری از فقرات یا عناصر اصلی و مهم آن زمین مانده و در اجرا با مشکل مواجه شد و یک مقداری منتظر برنامه‌های عمل زیرنظام‌ها بود.

*شتابزدگی در تأسیس دانشگاه فرهنگیان

از میان مواردی که اجرا شده است، مهمترین فقره‌اش تأسیس دانشگاه فرهنگیان است که منطبق بر یکی از راهکارهای صریح سند تحول است که اتفاقی محسوس و ملموس به حساب می‌آید. اتفاقات دیگری که در راستای اجرای سند تحول رخ داده، نسبت به آنچه در آموزش و پرورش و در سطح مدارس جریان داشته، چشمگیر نبوده است؛ اما آنچه خیلی با هیاهو، پرسروصدا و انصافاً اتفاق مهمی بوده، تأسیس دانشگاه فرهنگیان است.

درباره تأسیس دانشگاه فرهنگیان جای بحث و گفت‌وگوی بسیاری وجود دارد که این شتاب و سرعت عملی که در تأسیس دانشگاه فرهنگیان خرج شد، به چه دلیل بود؟ در واقع هنوز مرکب مصوبه سند تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی خشک نشده بود که اساسنامه دانشگاه فرهنگیان به تصویب رسید؛ و از سال ۹۱ شاهد فعال شدن دانشگاه فرهنگیان بودیم.

همیشه عرض کردم به رغم اینکه تأسیس این دانشگاه اتفاق مهم سند تحول بوده است، اما این شتابزدگی آثار منفی خاص خود را داشت. اگر ما از دانشگاه فرهنگیان انتظار داریم نسل جدید معلمان را با ویژگی‌های مورد انتظار برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش تربیت کند، حال سؤال اساسی این است که این شتابزدگی در راه‌اندازی دانشگاه فرهنگیان، بدون توجه به نیازهای زیرساختی خصوصا از نظر فضا، امکانات و تجهیزات، و همچنین استاد و هیأت عملی، به چه دلیل بود؟ آیا توانسته‌ایم خروجی‌های لازم را به عنوان سفیران تغییر و تحول در آموزش و پرورش کشور از دانشگاه فرهنگیان کشور به دست آوردیم؟ و اینکه با این روند به دست می‌آید یا نمی‌آید؟

خلاصه زمانی که بنده در دانشگاه فرهنگیان حضور داشتم، به شدت نگران این بعد کیفیت بودم؛ و به همین خاطر نیز تصمیماتی گرفتیم که بعداً مورد بازنگری قرار گرفت. و اکنون نگرانی‌ها در وجود بنده قوت گرفته است که آیا فارغ‌التحصیل دانشگاه فرهنگیان از صلاحیت‌ها و کیفیت‌هایی برخوردار هستند تا خودشان اسباب تحول کیفی در آموزش و پرورش و محور تغییر و تحول باشند؟

منظور عرضم این بود که ما بخش‌هایی از سند تحول که برجسته‌ترینش دانشگاه فرهنگیان برای تأمین نیروی کارآمد در آموزش و پرورش است را اجرایی کردیم، اما در نحوه عملیاتی و اجرایی کردن آن، از منظر کیفیت، بحث و گفت‌وگو وجود دارد.

*اجرای ۳ـ۳ـ۶ مصیبت‌بار بود!

یکی از دیگر فقرات مهم سند تحول که علی‌ظاهر به اجرا گذاشته شده است، تغییر در ساختار نظام آموزش و پرورش و ارائه نظام ۳ـ۳ـ۶ است؛ اگر چه قرائن، شواهد و راهکارهایی در سند تحول برای اجرای آن پیدا می‌‌شود، اما آن شکل از اجرایش مصیبت‌بار و فاجعه‌بار بود؛ و به نظر بنده در اینجا نیز جلوه‌ای از اجرای مضامین سند تحول را به بدترین و نامناسب‌ترین شکل شاهدش بودیم که وارد آن بحث نمی‌شوم.

اگر از افرادی که متولی اجرای سند تحول بود بپرسیم، از اجرای نظام ۳ـ۳ـ۶ به عنوان اتفاقی مهم در اجرای سند تحول اشاره می‌کنند؛ اما واقعاً باید پاسخگو باشند که چرا به این شکل، آن فقره اساسی در سند تحول را با نوعی به تمسک به ظاهر یک راهکار و بدون توجه به لوازم دیگری که در سند تحول برای آن پیش‌بینی شده بود به اجرا گذاشتند؟

*مجیدی: به نظر شما آیا اجرای سند تحول با حرف زدن درمورد بندها و راهبردهایش می‌تواند اتفاق بیفتد؟ مثلا معرفی متن سند از نمونه آن است که مشاهده می‌شود در مناطق، ادارات و مدارس جلساتی را با عنوان آشنایی با سند تحول برگزار می‌کنند! یا آموزش ضمن خدمتی با این عنوان دارند!

آیا واقعا سند تحول باید به این شکل محقق شود؟ یا سند تحول یک بستر و زیرساختی را باید پی‌ریزی کند که در این زیرساخت، اقدامات انجام شود؟ به جای آنکه ما در مورد فلان بند سند سخنرانی کنیم، شاید نیاز به ارائه آموزش‌های مختلف است که معلم سر کلاس باید انجام دهد و فراهم کردن بستری در مدرسه که در قالب آن بتواند تدریس کند! به نظر می‌رسد یک خلط جایگاهی درباره سند تحول صورت گرفته است!

*مهرمحمدی: این سؤال شما را می‌توانم به سؤال نخست برگردانم؛ ما راه و استراتژی را در اجرا ظاهراً درست انتخاب نکردیم، و تمرکز خود را تا حدودی بسیاری بر تبیین نظری و انتقال مفاهیم، بالا بردن سطح آگاهی معلمان و مدیران نسبت به مفاهیم مندرج در سند تحول و مضامین مورد نظر گذاشتیم.

فکر می‌کنم استراتژی غلط و نادرست سبب شد اتفاقاتی که باید در جهت بهبود کیفیت آموزش و پرورش و بالا رفتن میزان کارایی آن به نام سند تحول آموزش اتفاق بیفتد، اتفاق نیفتاده است؛ منظور بنده از استراتژی، استراتژی از بالا به پاثین است.

*استراتژی اجرای سند تحول غلط است

بنده فکر می‌کنم منهای این موضوع که سند تحول ممکن است نواقصی داشته باشد، و جراحی‌های انجام شده در پیش‌نویس ارائه شده سند، اگر سند تحول را بخواهیم با همین شرایط عملیاتی کنیم، بعد از قریب ۹، ۱۰ سال از تصویبش، و چون اتفاق خاصی در اجرا نیفتاده است، ایجاب می‌کند که بازنگری در استراتژی داشته باشیم؛ زیرا استراتژی از بالا به پایین اجرای سند تحول، استراتژی غلطی است و باید استراتژی از پایین به بالا یا استراتژی تلفیقی ابداعی را مورد نظر قرار دهیم.

بنده درباره عملیاتی کردن این نوع استراتژی، تأملاتی داشتم و بحث‌هایی تحت عنوان استراتژی اجرای مدرسه‌ محور سند تحول، مطرح کردم. منظور این است که ما باید در سطح مدرسه تلاش کنیم اتفاقاتی بیفتد، و مدرسه تراز سند تحول را به یک معنایی که برخی استفاده می‌کنند، تعریف کنیم؛ و براساس یک منشور یا مانیفستی متخذ از معانی، مضامین و مفاهیم سند تحول، بگوییم در بُعد مدیریت، بعد منابع انسانی، بعد زیرنظام‌های سند تحول، بعد برنامه درسی، بعد مالی، بعد پژوهشی و به طور کلی ابعاد شش‌گانه زیرنظام‌ها در مدرسه چه اتفاقاتی باید بیفتد؟

* ایجاد شور و هیجان در مدارس با اجرای منشور «مدرسه تراز سند تحول»

اگر بخواهیم عملکرد مدرسه‌ای را با شاخص سند تحول مورد بررسی قرار دهیم، و بگوییم در راستای سند تحول هست یا نیست، می‌توانیم یک چنین منشور یا مانیفستی را آماده کنیم. و تلاش‌هایی شده است؛ مثلاً بنده مانیفست و منشوری را آماده کردم؛ و به دوستانم پیشنهادم این بود شما بیایید استراتژی از پایین به بالا را حداقل به موازات آن استراتژی که تا به حال از بالا به پایین داشتید، اجرا کنید.

مثلا بگویید اگر مدرسه بخواهد در تراز سند تحول شناسایی شده و به رسمیت شناخته شود، باید مدیریتش با مشارکت همه ذی‌نفعان باشد. یا اینکه برنامه‌های درسی‌اش باید نشان از توجه متوازن به ساحت‌های مختلف تربیتی باشد؛ برنامه‌های درسی‌اش باید انعطاف لازم داشته باشد، و باید بحث تکنولوژی و استفاده از آن مورد اهتمام باشد، و پژوهش و ارزیابی باید در چرخه‌های منظم و مشخصی اتفاق بیفتد. همچنین اینکه نسبتش با جامعه محلی چگونه باشد و چه نوع رابطه‌ای با جامعه محلی برقرار کند؛ و فهرست قابل توجهی که بنده اسمش را پیش‌نویس منشور «مدرسه تراز سند تحول» گذاشته‌ام.

اگر منشور مدرسه تراز سند به تصویب برسد، مدارس براساس چارچوب کلی برنامه عمل یا اکشن‌‌پلن برای خود تعریف می‌کنند. و به نظربنده، اکشن‌پلن‌های متنوع و متعددی براساس چنین مانیفستی قابل تعریف و قابل ارائه است. بنابراین می‌توانیم مدارس تراز سند تحول در رنگ‌های مختلف، با طعم‌های مختلف و ریخت‌های متفاوت داشته باشیم، که در واقع اینها تجمیع‌کننده همه ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌های کف مدرسه است؛ خلاقیت‌هایی که ممکن است تک‌تک معلمان داشته باشند. و کافی است این ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌های خود را در قالب یک برنامه عملی که قابل توجیه است، از نظر هم راستا بودن با منشور تحول و منشور مدرسه تراز سند تحول، تدوین کنند و در اختیار آموزش و پرورش  قرار دهند.

هر مدرسه یا گروهی از مدارس که از یک نقشه عمل اینچنینی برخوردار شد، باید کاملاً آزاد گذاشته شود و انواع و اقسام حمایت‌ها از آن به عمل بیاید. این غل و زنجیر سلسله مراتب اداری از دست و بال مدیرش باز شود، و به وی اجازه داده شود در راستای برنامه عمل و نقشه راه خودش تلاشش را انجام دهد، و بدین ترتیب یک شوری، یک هیجانی، یک ولوله‌ای و یک معرکه‌ای از تنوع ایده‌ها و زمینه های اینچنینی را شاهد خواهیم بود.

 اگر واقعاً چنین تصمیمی به نام «اجرای مدرسه‌ محور سند تحول» و اتخاذ استراتژی مدرسه‌ محوری در اجرای سند تحول با این ویژگی‌های کلی که عرض کردم وجود داشته باشد، و البته جسارت اتخاذ چنین تصمیمی وجود داشته باشد، و متعاقب با این برنامه عملی که هر مدرسه یا گروهی از مدارس ارائه می‌کنند، اختیارات، امکانات مالی لازم و پشتیبانی مالی مدیریتی و حرفه‌ای به آنان ارائه شود، فکر می‌کنم در یک پروسه و فرایند سریع‌تری واقعاً می‌توانیم بگوییم در تعداد قابل توجهی مدرسه، سند تحول اجرا شده است.

اما نه با یک ریخت و یک قیافه و یک شکل خاص؛ سند تحول در سطح مدرسه می‌تواند جلوه‌های مختلفی داشته باشد و این را باید به رسمیت بشناسیم؛ مدرسه حکمت یک جلوه‌اش است، مدرسه‌ شناختی که براساس علوم شناختی برنامه‌ریزی کرده‌اند، جلوه دیگری می‌تواند باشد.

بدین ترتیب که عرض کردم ما می‌توانیم گام‌های مؤثری در خروج از این وضعیت آزاردهنده به حالت تعلیق درآمده اجرای سند تحول، برداریم.

ادامه گفت‌وگو با محمود مهرمحمدی را فردا در گروه آموزش و پرورش دنبال کنید.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

بررسی چالش‌‌های تحول آموزش و پرورش در گفت‌وگو با محمود مهرمحمدی

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش ، در پنجمین سلسله نشست‌های بررسی چالش‌های گلوگاهی نظام تعلیم و تربیت که در برگزار شد، محمود مهرمحمدی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی مهمان فارس بود.

در این گفت‌‌وگوی طولانی که به دیدگاه‌های ایشان در مسائل مهم و کلیدی پرداخته شد، مباحثی نظیر بررسی چالش‌های تحول آموزش و پرورش، دلایل عدم اجرای کامل سند تحول و نواقص و چالش‌های پیش روی آن، رویکردهای متداول در اقدامات نظام رسمی آموزش و پرورش و تنگناهای آن، مسأله تمرکز زدایی از نظام تعلیم و تربیت، مطرح شده است.

این گفت‌وگو را که سعی می‌کند تنگناهای تحول تعلیم و تربیت را مورد کنکاش قرار دهد، فردا در بخوانید.

انتهای پیام/

 

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

فانی: آموزش و پرورش بدون معلم تعطیل است

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش ، علی‌اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش در برنامه پرسشگر اظهار کرد: در سند تحول آموزش و پرورش ۶ زیرنظام شامل منابع انسانی، منابع مالی، فضا و تجهیزات، ارزشیابی و پژوهش، مدیریت و برنامه‌ریزی درسی تعریف شده است.

وی ادامه داد: این ۶ زیرنظام باید در آموزش و پرورش و در کنار هم باشند اما اگر یکی از این زیرنظام‌ها که زیرنظام منابع انسانی است که معلم را در بر می‌گیرد، نباشد، نظام آموزشی تعطیل می‌شود؛ در حالی که اگر هر کدام دیگر از زیرنظام‌ها نباشد، نظام آموزشی تعطیل نمی‌شود بلکه ناقص اجرا می‌شود اما اگر معلم نداشته باشیم، آموزش و پرورش تعطیل است. یعنی بین این زیرنظام‌ها، مهم‌ترین معلم است.

فانی اضافه کرد: ۱۰ سال پیش، کتاب درسی در اول مهر آماده نبود یعنی از ۱۰ کتاب، ۲ کتاب آماده نبود اما معلم این ضعف را جبران می‌کرد؛ یادم می‌آید مدرسه‌ای را دیدم که ۱۰ کلاس با ۹ اتاق داشت و کلاس چهارم الف در حیاط تشکیل می شد؛ میز و نیمکت در حیاط گذاشته بودند و تخته هم روی دیوار حیاط بود یعنی فضا و تجهیزات مناسب نبود اما کلاس تشکیل می‌شد ولی اگر یک روز معلم نباشد، مدرسه تعطیل می‌شود.

وی با بیان اینکه معلمان باید دو ویژگی جدی داشته باشند که عامل تحول شوند، گفت: اگر معلم دو ویژگی انگیزه و توانمندی برای پاسخگویی به دانش‌آموز را داشته باشد، عامل تحول است؛ فرهنگی که ۲۰ سال پیش به استخدام آموزش و پرورش درآمده است باید به‌روز باشد و از سوی دیگر باید انگیزه فعالیت داشته باشد به خصوص معلمان مرد به دلیل مشکلات مالی از نظر انگیزش با مشکل مواجه هستند؛ لازمه اجرای سند تحول این است که معلم این دو ویژگی را داشته باشد. 

وزیر پیشین آموزش و پرورش درباره مشکل مالی آموزش و پرورش اظهار کرد: هر ساله ۲۵ تا ۳۰ درصد کسری بودجه در آموزش و پرورش داریم و هر سال بخشی پرداخت و بخشی به سال بعد منتقل می‌شود؛ اگر به دنبال اجرای سند تحول هستیم، اولین و مهمترین کار این است که باید مشکل منابع مالی را حل کنیم.

وی ادامه داد: اقداماتی درباره رتبه‌بندی معلمان در زمانی که بنده هم در آموزش و پرورش بودم، انجام شد؛ فاز جدید آن قرار است تا چند هفته آینده انجام شود که یک بخش از مشکلات معیشتی را حل می‌کند.

فانی با بیان اینکه هرچه تعداد نیروی انسانی آموزش و پرورش زیاد باشد بودجه که تخصیص می‌یابد، کمتر است، افزود: باید صورت کسر بیشتر و مخرج کوچک باشد یعنی آموزش و پرورش، خود را چابک کند و نیروی انسانی کمتر شود.

وی اضافه کرد: حدود ۱۰ درصد بودجه دولت به آموزش و پرورش اختصاص می یابد گاهی اوقات به ۸ و حتی ۱۴ درصد هم رسیده است؛ اگر سهم آموزش و پرورش از بودجه دولت به حدود ۱۴ تا ۱۵ درصد برسد و با چابکسازی که اشاره کردم، وضعیت بهتر می‌شود.

وزیر پیشین آموزش و پرورش در واکنش به این جمله که عنوان می‌شود کمبود نیروی انسانی داریم، گفت: توزیع نیروی انسانی به لحاظ جنسیت و رشته مناسب نیست. در تهران در مناطق شمالی با تورم و در مناطق جنوبی و حاشیه‌ای با کمبود نیرو مواجهیم. 

وی افزود: در حال حاضر بحث آموزش و پرورش فنلاند مطرح است و می‌گویند آموزش و پرورش متحولی است؛ در این آموزش و پرورش اختیار معلم بالاست و انگیزه و توانمندی دارد؛ در استرالیا هر مدرسه‌ای نیروی انسانی و برنامه درسی را در چارچوبی که اعلام شده، تدوین و اجرا می‌کند اما کشور ما متمرکز است البته بحث تفویض اختیار در آموزش و پرورش امکان پذیر است و  لازمه تفویض اختیار، توانمندی افراد و تقریب نگرش هاست.

فانی ادامه داد: سالی که وارد وزارتخانه شدم ۸۰۰ بخشنامه از وزارتخانه صادر می شد و گفتیم هر سال باید این بخشنامه‌ها را کم کنیم که ۳۴۰، ۳۵۰ بخشنامه شد؛ ما بخشنامه ها را کاهش دادیم و هر روز یک بخشنامه شد.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار جامعه

بازگشایی ۱۱۰ مدرسه ایرانی خارج از کشور در اول مهر

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش ، غلامرضا کریمی رئیس مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور در برنامه پرسشگر اظهار کرد: کار بازگشایی مدارس را در ۱۱۰ مدرسه و ۷۸ شهر و ۴۹ کشور برنامه‌ریزی کردیم؛ البته برخی مدارس خارج از کشور زودتر بازگشایی شده است به عنوان مثال مدارس امارات ۱۰ شهریور کار خود را آغاز کرد ولی اکثر مدارس خارج از کشور همگام با مدارس داخل کشور، فعالیت خود را آغاز می‌کنند.

وی ادامه داد: در کنار مدارس خارج از کشور، برای بازگشایی ۱۲ مدرسه بین‌الملل و تطبیقی و ۴۸ مدرسه با نظام آموزشی کشورهای خارجی و ۹ مدرسه زیر نظر وزارتخانه‌های خارجی که در داخل کشور هستند،  اقدامات و برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام دادیم.

کریمی افزود: آماده‌سازی و زیباساری مدارس و پیگیری تجهیزات مدارس انجام شده است و برخی مدارس مانند مدرسه لبنان جدیدالتأسیس شد.  

وی اضافه کرد: مراسم بازگشایی مدارس در خارج از کشور با حضور سفرا و نمایندگان سیاسی حاضر در خارج از کشور و سایر مقامات در روز اول مهر برگزار می‌شود.

 رئیس مرکز امور بین‌الملل و مدارس خارج از کشور گفت: ۲۴۰۰ دانش‌آموز داریم که پدر و مادر خارجی دارند و ۵۰۰ هزار دانش‌آموز اتباع خارجی نیز داریم که ۱۲۳ هزار نفر بدون مجوز و حدود ۳۷۰ هزار نفر با مجوز در ۲۸ هزار مدرسه تحصیل می‌کنند.

علیرضا کمرئی معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش نیز در این مراسم گفت: از مدیران‌کل استان‌های کشور تشکر می‌کنم که از پایان سال تحصیلی، آغاز فرایندی دارند که منجر به بازگشایی مطلوب مدارس می‌شود. 

وی ادامه داد: سیستم آموزشی با پیرامون خود در ارتباط است و سایه کنکور بر روی آموزش سنگینی می‌کند و تقاضای خانواده‌ها به سمت ورود به رشته‌های تاپ و دانشگاه‌های خاص است.

کمرئی با بیان اینکه ۸۵ درصد ظرفیت دانشگاه‌ها از طریق غیر از کنکور است و سوابق تحصیلی است، افزود: اگر ۱۵ درصد باقی باشد باز هم همچنان سایه کنکور وجود دارد.

وی در خصوص فاکتورهای مهم برای اجرای سند تحول، گفت: حاکم شدن گفتمان سند تحول مهم‌ترین فاکتور است؛ این اعتقاد را داریم که حاکم شدن گفتمان سند باعث می‌شود قواعد و مقررات سند با آن شکل بگیرد.

معاون آموزش و پرورش اظهار کرد: سند تحول در حال جاری شدن در مدارس است. ۳۰ برنامه مبتنی بر سند در قالب ۴ میز وارد شده است.

وی با بیان اینکه در اجرای سند تحول نباید عجله کنیم، گفت: عناصر فرهنگی در طول یک روز و یک سال جاری نمی‌شوند.

انتهای پیام/

آخرین اخبار اجتماعی و حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.