دسته‌ها
ورزشی

عکسی از تیم ملی در سال ۵۹ که احتمالا ندیده‌اید!

عکسی از تیم ملی در سال ۵۹ که احتمالا ندیده‌اید!

به گزارش رسانه ۷، عکسی متعلق به تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۳۵۹ منتشر شده که روایتگر نخستین روز‌های آغاز جنگ تحمیلی است. زمانی که ارتش صدام وارد خاک ایران شد، تیم ملی فوتبال ایران در جام ملت‌های ۱۹۸۰ در کویت حضور داشت و خبر آغاز جنگ، اصلی‌ترین عامل شکست در نیمه نهایی مقابل میزبان جام بود.

در نهایت تیم ملی در آن مسابقات سوم شد و به شکلی غیرمعمول یعنی از راه زمینی و از طریق کشور‌های سوریه و ترکیه به کشور بازگشت.

منبع: فدراسیون تاریخ و آمار

منبع خبر: خبر ورزشی

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ورزشی

بایرن مونیخ 0-0 لایپزیگ؛ جنگ صدرنشینی برنده نداشت

دیدار تیم‌های بایرن و لایپزیگ در هفته بیست و یکم رقابت‌های بوندس لیگای آلمان با تساوی به پایان رسید.

به گزارش ایلنا، در ادامه هفته بیست و یکم رقابت‌های بوندس لیگای آلمان، بایرن مونیخ از ساعت 20:30 میزبان در ورزشگاه آلیانس آره‌نا میزبان لایپزیگ بود و این دیدار در نهایت با تساوی بدون گل به پایان رسید.


در این دیدار یک پنالتی برای بایرن به دلیل خطا بر روی لواندوفسکی گرفته بود اما در نهایت داور با استفاده از VAR موقعیت لواندوفسکی قبل از خطای بازیکن حریف را آفساید اعلام کرد.


باوارایی‌ها می‌توانستند با پیروزی در این دیدار در صدر جدول فاصله خود با سایر مدعیان را افزایش دهند اما این اتفاق رخ نداد.


لایپزیگ هم با پیروزی در این بازی به صدر بوندس لیگا باز می‌گشت که در نهایت دو تیم به تساوی رضایت دادند.


بایرن با این تساوی 43 امتیازی شد و لایپزیگ به امتیاز 42 دست یافت.

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه 7 بخوانید

دسته‌ها
اخبار ورزشی

جوسازی علیه ایران در زمین فوتبال

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، پتانسیل کم نظیر ایران برای برگزاری مسابقات بین المللی و تامین امنیت ورزشکاران و نیز مغایرت تصمیم کمیته مسابقات کنفدراسیون فوتبال آسیا با مقررات فیفا و اساسنامه آن نیازمند اقدامات ایران در سطح دولت و باشگاه ها برای مقابله با تصمیم عجولانه کمیته مسابقات است.

کاظم محمودی فوتبالیست اسبق ایرانی در استودیوی برنامه «کمپاس» از تهران به پیگیری اقدامات ایران و طرح دعوی و شکایت ایران به دادگاه حکمیت ورزش خواهد گفت. 

همچنین از باکو تورال عباسلی به عنوان کارشناس روابط بین الملل چگونگی حل و فصل معضل کنونی را از زاویه قواعد و قوانین بین الملل ورزشی بررسی می کند.

«میزگرد سیاسی» (کمپاس) دوشنبه 30 دی ساعت 21:00 به وقت تهران با اجرای جبار علایی و تهیه کنندگی قهرمان نورانی درآباد بر روی آنتن کانال آذری شبکه سحر است.

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه 7 بخوانید

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

خرمشهر در رمان «ایرانشهر»/ نه شرقی، نه غربی؛ هم شرقی، هم غربی!

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، جلد اول از رمان «ایران شهر» تازه‌ترین اثر محمدحسن شهسواری نویسندۀ سرشناس، توسط شهرستان ادب چندی است منتشر شده است. این رمان که با محوریت اشغال خرمشهر نوشته شده و اکنون جلد اول آن به نمایشگاه کتاب رسیده با روایتی حماسی، روزهای آغازین جنگ تا پایان سقوط خرمشهر را مطرح می‌کند.

محمدقائم خانی یادداشتی بر این رمان نوشته است که در ادامه می‌خوانید؛

اگر کسی با دیدن عنوان «ایران شهر» متوجه نشود که با رمانی متفاوت نسبت به نوشته‌های سال‌های اخیر «ادبیات جنگ» مواجه است، در همان چهار پنج صفحه اول حساب کار دستش می‌آید که رمانی محکم و پر از شاخ و برگ روایی در پیش دارد. کار با نثرش نشان می‌دهد که با جنس دیگری از ادبیات روبه‌روست و روایتی متفاوت را عرضه خواهد کرد.

گوش تیز خواهد شد که نویسنده نمی‌خواهد چونان معمول کتاب‌ها، لقمه را دور دهان بپیچاند و حرف را مزمزه کند و نصف اثر که گذشت، تازه شروع کند به آغاز قصه و آخرش هم چیزی تعریف نکند یا شترگاوپلنگ مغشوشی تحویل مخاطب بدهد که صدر و ذیلش معلوم نباشد. نه. نویسنده دست مخاطب را می‌گیرد و پرتابش می‌کند وسط معرکه، صداها از هرطرف (با شخصیت‌های مختلف) می‌آیند و برای تصرف موقعیت داستانی گلاویز می‌شوند.

اگر هم قرار است سفیدخوانی صورت بگیرد، نویسنده در فرصت اندک تنفس بین حوادث متعدد متراکم، مجالی برای تأمل به مخاطب می‌دهد. اگر نمی‌تواند در این فرصت کوتاه لایه‌های داستان را بفهمد، بگذاردش برای دور دوم خواندن. در این رمان نحو جملات است که خواننده را وسط معرکه انقلاب و جنگ می‌کشاند. موسیقی کوبنده بسیاری از صفحات و قاطعیت صداها در روایت تاریخ، صحنه جنگ را داخل اثر بر پا داشته است. نثر آهنگین و شکیل نیست، برنده و تیز است. گویی شیپور جنگ دارد به صدا در می آید.

خب رمان در جلد اول، درست زمانی پیش از حمله سرتاسری عراق به ایران را روایت می‌کند. واقعا دارد جنگ می‌شود. چه ما باور بکنیم چه نکنیم. نبض جنگ در نثر می زند.

با این همه روایت داستان بی خود دستکاری نشده و هیجان بی مورد تلقین نشده است. تمپو نثر و ریتم روایت متناسب با موضوع روایت است و نه صرفا به منظور اثرگذاری‌های مقطعی بر مخاطب. تاریخ، گزارش می‌شود نه توصیف یا روایت. در عوض لحظات نزاع، با نهایت تیزی و تندی روایت می شوند. در عوض نمایش دلدادگی و سیر معنوی اشخاص سیال و سر صبر انجام می‌شود؛ هرچند سیالیتش هم از حماسه خالی نیست.

رمانِ جنگ است دیگر. رمان از زندگی فاصله نگرفته تا روایتی از جنگ ارائه بدهد، بلکه تا توانسته به زندگیِ در معرض تهدید نزدیک شده است. کوس جنگ، روح حماسه را به زندگی بخشیده تا هر چیز روزمره هم بخشی از یک کل آهنگین باشد، اما این کل خودش را به لحظات تحمیل نکرده و جزئیات را از بین نبرده است. بله، حتی حق عشق و دلبری هم ادا شده، اما از زاویه لحظه عمل و درگیری. تداعی هم تداعی لحظات آمادگی جنگ است. از سوز عشق کم شده و طبل و شیپور به گوش مخاطب می رسد. عشق هم اگر هست، خلوت هم اگر هست، کرشمه هم اگر هست، بیرون از جنگی که بر پا شده نیست.

رمان همان ابتدا می‌گوید که صدای پای جنگ می‌آید، و این طنین در همه جا شنیده می‌شود. در عناصر داستان، در گره‌های روایت، در کلام شخصیت‌ها، در موضع راوی؛ همه می‌دانند که جنگ نزدیک است، جز شخصیت‌های داستان. آنها، به جز یکی دو نفر، صدای پای جنگ عراق و ایران را نمی‌شنوند. ذهنشان منصرف از چنین احتمالاتی است اما موقعیت جنگ آنان را چون گردابی به درون خود می‌کشد. مخاطب چنان در موقعیت قرار گرفته که از بی خیالی شخصیت‌ها متعجب می‌شود. آینده چنان بدیهی می‌نماید که هیچ انتظار ایستادن و توقف از کسی نمی‌رود. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت سال ۵۸ این است که فضای کشور به راحتی اجازه «دیدن» واقعیت را به هر کسی نمی‌دهد.

واقعیتی که واضح نزدیک می‌شده اما دیده نمی‌شده است. چه چیزی چشم‌ها را پوشانده که نمی‌توانند ببینندش؟ پاسخ رمان، «کلمات انتزاعی» است. کلمات می‌توانند گوش را پر کنند ولی مگر می‌توانند جلو دیدن را بگیرند؟ بلکه، کلمات انتزاعی قدرت تسخیر ذهن را دارند تا دیگر نه واقعیت را ببیند، نه از «دیگری» بشنود، نه حسش کند، نه…

رمان به جنگ هر چیزی رفته که انتزاعی است؛ دین داری انتزاعی، ملی گرایی انتزاعی، مردم گرایی انتزاعی، تجدد انتزاعی و حتی خود «ایران» انتزاعی یا «تشیع» انتزاعی. رمان لوله تفنگ را روی سینه آنهایی گرفته که دین را از «مفاهیم» شروع می‌کنند و انسان، تنها حامل آن مفاهیم والاست. رمان از شما می‌خواهد که آن مفاهیم را دور بریزید و بیایید روی زمین، در زمان اضطراب، در صمیمیت زنی برای حفظ کیان خانواده‌ای، و دین را آنجا جستجو کنید. آنجا حرف زدن از دین مجاز است اما سخن گفتن بالای منبر، جایی که تفاوت انسان‌ها دیده نمی‌شود و همه به یک چوب رانده می‌شوند، ممنوع است.

مگر منبری که مردم را به یک چوب نراند. که انگشت شمار است این منابر. تنها این تشیع را به عنوان دین به رسمیت می‌شناسد، نه آن که پنج مفهوم دارد، سه‌تاش اصول دین و دو تایش اصول مذهب. رمان با ملی گرایی انتزاعی پهلوی هم به مبارزه بر می‌خیزد. ایرانی که پهلوی بسازد، در بهترین حالت، تنها یک مفهوم عمیق است، توی زندگی مردم نیست، کنار مردم نیست، علیه مردم است. مردم گرایی چپ‌ها هم هدف تیر تفنگ رمان هست. چپ‌هایی که مردم را تبدیل به توده می‌کنند، یعنی همان سواد و سیاهی.

اساسا رمان آمده تا شخصیت‌ها را نشان بدهد و با توده گرایی مبارزه کند. و یک دشمنی هم با چیزی پنهان تر از این سه دارد؛ تجدد انتزاعی. امر نو باید روی زمین جستجو شود، نه در جایی معلق و لامکان و لازمان. اگر هم ذهنیت نو کاویده می‌شود، نباید ذهنیت بریده از مکان و زمان بررسی شود. ذهنیت چسبیده به خاک و مردم و زمانه و قومیت و دین، مطالعه گردد. تجدد دستوری، تجدد تقلیدی، و همه انواع دیگر تجدد انتزاعی از نظر «ایران شهر» مردودند.

وقتی رمان لوله تفنگ را علیه ذهنیت انتزاعی بگیرد، معلوم است که دشمن شماره یک هرگونه چپ روی می شود. ایران‌شهر اساسا ضد چپ‌های روشنفکر است، ضد چپ‌های مسلمان است، ضد هرگونه انقلابی گری اولی و ایجابی است،و انقلاب اسلامی را هم تنها واکنشی به یک بن بست ساختاری در حاکمیت پهلوی می بیند. رمان با هرگونه دیکانستراکسیون مخالف است و واپاشی ساختاری را نابودگر حیات و هستی ما می داند. هر ساختاری بهتر از بی ساختاری است و اگر قرار است همه ساختارها نابود شوند، پس حبذا به محافظه کاری که «یک چیزی» را نگه می‌دارد. هدف رمان، به وضوح، بیرون کشیدن اندیشه امام خمینی و اصل انقلاب از زیر پرچم چپ هاست. رمان به سخنان متعدد امام در مورد برابری کار ندارد، به ادبیات طبقاتی و عدالت طلبانه امام هم کار ندارد، بلکه در موضع واپاشی ساختاری این شخصیت را زیر ذره بین میبرد و در برابر چپ ها قرار می‌دهد.

از نظر ایران شهر، امام خمینی چپ نیست، چون در برابر فروپاشی ارتش توسط چپ‌ها(ی مسلمان و نامسلمان) ایستاد. نه این که امام را یک محافظه کار بداند، اما عقلانیت حفظ ساختارها را به او نسبت می‌دهد. از نظر ایران‌شهر، راه امام راه نابودی ساختارها، هرچقدر ظالمانه و ناکارامد نیست، اصلاح ساختار است. امامی که رما نبرای مخاطب می سازد، ضد ساختار نیست، پس ضد تجدد نیست، پس ضد غرب نیست.

اسلامِ ایران شهر هم ضد ساختار و ضد تجدد و ضد غرب نیست. اسلام دین جدیدی است، نه صرفا برای عرب جاهلی، که حتی برای ما نیز هنوز جدید است. حتی در سطوری سعی کرده توضیح بدهد که توحید هم جدید است و تنها با ذهن انسان تحلیل گر و تصمیم گیر (و نه انسانی که برده وار و چون حیوانات می زید)، قابل درک است. جدید بودن خصلتی مثبت است و مبارزه با آن، واپس‌گرایی است. تجدد امید ماست به آینده، اما نه تجدد انتزاعی دستوریِ تقلیدیِ بریده از سنت، بلکه تجددی که از خود قرآن شروع می شود.

با این همه تضاد اصلی حاکم بر داستان، که قصه را پیش می‌برد و کشمکش ایجاد می‌کند، تضاد قدیم و جدید نیست. تضاد غرب و شرق هم که نیست، پس نیروی پیش برنده رمان کدام است؟ در ایران معاصر، دو شکاف اصلی وجود داشته‌اند که عمده نیروی حرکت ما از آن آمده. یکی تضاد سنت و تجدد، و دیگری تضاد شرق و غرب. ایران‌شهر از هر دو این ها رویگردان و بر شکافی دیگر سوار است، همان شکافی که از نظر روایت کتاب، انرژی حرکت انقلاب اسلامی را هم تأمین کرده است. این شکاف اصیل، تضاد شهر با قبیله است. این تضاد همیشگی است و هیچ گاه رفع نمی‌شود. رمان آشکارا بر موضع دفاع از شهر، و در نتیجه تعقل و فردیت انسان ایستاده است و هرگونه قبیله گرایی را نفی می کند. خواه این قبیله را بیابان گردها ساخته باشند، خواه روشنفکرها. رمان، اراده برپاسازی شهر را دارد، یعنی اراده تکریم فردفرد انسان‌ها را، حتی اگر نجات اراده و آگاهی یک فرد به قیمت نابودی یک قبیله بزرگ تمام شود.

رمان از چنین چیزی کوتاه نمی‌آید. حال اگر پرسیده شود که رمان از کدام شهر حمایت می‌کند؟ شهر قدیم یا جدید؟ شهر غربی یا شرقی؟ پاسخ رمان، «ایران‌شهر» است. یعنی همان تمامیتی که مدت‌هاست در این پهنه حضور دارد و همچنان رو به آینده است. در یک مجموعه شهر خاص، در یک نژاد خاص، و حتی در یک زبان خاص منحصر نیست، اشتراک تمام فرهنگ‌ها و اقوام این منطقه و برپادارنده «شهریت» ماست. شهریتی که حتی فراتر از مرزهای کشورهای امروز خاورمیانه است. ازاین رو، پهنه ایران مقید به «تعریف» خاصی نیست و رنگارنگ است، هرچند ساختاری محکم دارد. پس عرب‌های ایران هم جزو این ایران محسوب می‌شوند. چون در تاریخ ایران، در تشیع و در امپراطوری منطقه حضور دارد. رمان خرمشهر را به عنوان موقعیت حیاتی حفظ «ایران» انتخاب کرده است. چه نامش محمره باشد و چه خرمشهر، بخشی از خود «ایران» است و نه فقط خاک ایران.  

انتهای پیام/

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

دورهمی روایتگران دفاع مقدس در ترنجستان سروش

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرگزاری فارس، تعدادی از روایتگران دفاع مقدس، به مناسبت هفته دفاع مقدس در ترنجستان سروش گرد هم می‌آیند.

در این دورهمی که با حضور سعید علامیان (نویسنده کتاب‌هایی چون دارساوین، ملاقات در فکه و…)، امیرمحمد عباس نژاد (پژوهشگر و مدرس داستان نویسی)، میثم رشیدی مهرآبادی (خبرنگار و نویسنده کتاب‌هایی چون حاجی فیروز، خیابان تبریز و…)، محبوبه معراجی پور (نویسنده کتاب عباس دست طلا)، فاطمه دوست کامی(نویسنده کتاب‌هایی چون سرباز کوچک امام، صباح و…)، فائضه غفار حدادی (نویسنده کتاب‌هایی چون خط مقدم، یک محسن عزیز، دهکده خاک بر سر و…)، صباح وطن خواه (رزمنده خرمشهری و راوی کتاب صباح) و فائزه ساسانی خواه (نویسنده کتاب‌هایی چون چراغ‌های روشن شهر، دزفول و…) برگزار می‌شود، این نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس در مورد فراز و نشیب‌های نوشتن در این حوزه و تجربیات حرفه ای شان با هم به گفتگو خواهد پرداخت.

این نشست دوستانه روز یکشنبه هفتم مهرماه، ساعت ۱۶ در محل کافه ترنج ترنجستان سروش واقع در خیابان انقلاب، بین خیابان‌های ابوریحان و فلسطین، پلاک ۱۱۲۸ برگزار شده و میزبان علاقمندان خواهد بود.

انتهای پیام/

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

تکرار جنگ احزاب بعد از ۱۴۰۰ سال/ شکست دشمن با خندق اقتصاد مقاومتی

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

خبرگزاری فارس- مهدی احمدی: رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری شرایط امروز را مانند شرایط جنگ احزاب دانستند و با اشاره به آیات مربوط به این جنگ فرمودند: صف آرایی دشمنان و شیاطین اعم از امریکا و اروپای خبیث نشانه حقانیت و قدرت نظام جمهوری اسلامی است.

ایشان طی سال‌های اخیر بارها این موضوع را تکرار کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

در مقام مقایسه اگر بخواهیم جبهه امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه سازی بکنیم می‌شود جنگ احزاب. امروز … همه دنیاپرستان و قدرت طلبان و جنایتکاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همه جوانب حمله هم می‌کنند، عین همین قضیه در جنگ احزاب اتفاق افتاد. (دیدار با جمعی از دانشجویان ۱۲ تیرماه ۹۵)

جبهه امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی شبیه جنگ احزاب است (دیدار با نمایندگان مجلس ۳۰ خرداد ۹۷)

امروز نیز همانند شرایط جنگ احزاب در دوران پیامبر(ص)، همه دشمنان ملت ایران در سطح بین المللی و منطقه ای، دست به دست یکدیگر داده اند، تا ایستادگی و عزم راسخ این ملت را بشکنند. (دیدار با مردم خراسان شمالی ۱۹ مهر ۱۳۹۱)

این موضوع در بسیاری از سخنرانی‌های دیگر معظم‌له طی سال‌های اخیر اشاره شده و در این گزارش قصد داریم به بررسی چرایی طرح این موضوع و اینکه در جنگ احزاب چه رخ داد، بپردازیم تا در ادامه به قیاس آن شرایط با شرایط کنونی دنیا و جامعه بپردازیم.

همه آنچه در ماجرای جنگ احزاب (قزوه خندق) رخ داد

مشرکان مکه وقتی از همه راه‌ها برای شکست مسلمانان ناامید شدند درصدد برآمدند تا با سپاهی عظیم به مدینه حمله‌ور شوند و ریشه اسلام را با نبردی مقتدرانه بخشکانند. از این رو همه قبایل، طایفه‌ها و اقوام با هم متحد شدند و همه نیروها و امکانات خود را علیه مسلمانان بکار بستند تا جایی که سپاهی عظیم که بیش از ۳ برابر تعداد همه مسلمانان بود برای حمله به مدینه تشکیل دادند.

وقتی پیامبر با خبر شد که مشرکان مکه با لشکری بیش از ۱۰ هزار نفر که از قبیله‌های مختلف تشکیل شده بود برای فتح مدینه قصد حمله‌ای بزرگ دارند، اصحاب را جمع کرد تا برای این دسیسه دشمن فکری کنند، زیرا تعداد همه مسلمانان سه هزار نفر بود و جنگیدن با لشکر ۱۰ هزار نفری دشمن کاری سخت بود. در این میان سلمان فارسی پیشنهاد حفر خندقی دور شهر مدینه را داد تا به این ترتیب لشگر دشمن نتواند به داخل شهر برسد.

خندقی که حفر شد ۶ هزار متر طول داشت و عرض آن به میزانی بود که دشمن نتواند از آن عبور کند. مسلمانان گروه گروه و از نقاط مختلف مشغول حفر خندق شدند و خداوند گروهی از ملائکه را هم برای حفر خندق به کمک مسلمانان فرستاد. لشکر عظیم دشمن به مدینه رسید و همانطور که پیش‌بینی می‌شد آنها نتوانستند وارد شهر شوند اما در این میان پنج نفر از سران سپاه دشمن به نام‌های «عمربن عبدود، عکرمه بن ابی جهل، هیبره بن وهب، نوفل بن عبدالله و ضرار بن خطاب» به سختی از خندق عبور کرده و خود را به مدینه رساندند. در این میان عمرو بن عبدود به عنوان یکی از پهلوانان اعراب به میدان آمد و برای خود مبارزه طلبید و تنها فردی که از پیامبر (ص) خواست تا به جنگ عمرو برود علی علیه‌السلام بود که سرانجام پیامبر (ص) را راضی به این جنگ کرد.

پیامبر شمشیر خود را به دست علی (ع) داد برای او دعا کرد و او را راهی میدان کرد. حضرت علی علیه‌السلام پیش از جنگ عمرو را به اسلام دعوت کرد و از او خواست به یکتایی خدا و رسالت پیامبر گواهی دهد. حتی در ادامه به او گفت: از راهی که آمده‌ای برگرد. اما عمرو بن عبدود هیچ کدام از سخنان امام را نپذیرفت و گفت: این کار ننگ است و من نقل مجالس زنان قریش می‌شونم.

در ادامه حضرت به او گفت: پس از اسب پیاده شو با من بجنگ، عمرو به علی (ع) گفت: من با پدرت دوست بودم و نمی‌خواهم تو را بکشم. حضرت به او گفت: ولی من دوست دارم تو را بکشم و اگر می‌خواهی پیاده‌ شو.

در این میان جنگ سختی بین علی علیه‌السلام و عمرو رخداد و گرد و غبار شدیدی هم به پای خاست و آنها را کاملاً پوشانید تا این که در این میان صدای تکبیر علی علیه‌السلام به نشانه کشتن عمرو بلند شد. دیگر کسانی که با عمرو بن عبدود از خندق عبور  کرده بودند با دیدن این صحنه از ترس خود را به داخل خندق افکنده و مسلمانان تکبیر گویان به کنار خندق آمدند و آنها را سنگ باران کردند. یکی از آنها گفت: چنین نکنید اگر راست می‌گویید بیاید و با من بجنگید. امام علی علیه‌السلام به سمت او حمله ور شد و او را نیز کشت و سپس به سوی قهرمان سوم دشمنان یعنی هیبره رفت و او را هم هلاک کرد. دو فرد دیگر با دیدن شجاعت علی (ع) از این میدان گریختند. این اتفاق و در کنار آن طوفان شدید سبب شد سپاه ۱۰ هزار نفری دشمن جبهه را ترک کرده و به سوی مکه باز گردند و به اذن خدا بدون اینکه جنگی رخ دهد سپاه عظیم دشمن شکست خورد و به مکه بازگشت.

پیامبر (ص) با دیدن این رشادت علی (ع) فرمودند: ارزش ضربتی که علی علیه‌السلام بر دشمن فرود آورد از ارزش عبادت جن و انس برتر است و خطاب به علی علیه‌السلام گفتند: اگر امروز ارزش عمل تو با همه امت من سنجیده شود ارزش عمل تو بر ارزش همه امت من برتری می‌یابد، زیرا با این کارت ذلت و خواری بر خانه‌های مشرکان وارد و عزت و شکوه بر خانه‌های مسلمانان فرود آمد.

فتنه‌گری و نفاق جنگی به بزرگی غزوه خندق در ماجرای احزاب

اما اهمیت جنگ احزاب نه تنها بر پیروزی مسلمانان بر دشمن بلکه به موضوع فتنه و نفاقی است که پیش از جنگ، دشمنان در بین مسلمانان ایجاد کردند و این امر سبب شد تا بسیاری از آنها به بهانه‌های مختلف از سپاه مسلمانان خارج شوند. از سوی دیگر این اتفاق سبب یکپارچه و یکدست شدن مسلمانان شد و آنهایی که به ظاهر اسلام آورده بودند در این امتحان الهی مردود شده و چهره واقعی خود را به مسلمانان نشان دادند.

از دیگر برکات ماجرای احزاب این بود که آخرین گروه یهودیان که در مدینه زندگی می‌کردند یعنی قبیله بنی‌قریظه از ترس شکست از دشمن پیمان خود را با مسلمانان نقض کردند و با دشمن همکاری کردند این امر سبب شد تا پس از پیروزی مسلمانان در جنگ خندق، به سراغ بنی‌قریظه بروند و به این ترتیب آخرین گروه از یهودیان هم از مدینه اخراج شدند.

در قرآن کریم و در سوره مبارکه احزاب به شرح کامل این ماجرا اشاره شده که چگونه دشمنان با نفوذ در بین مسلمانان سعی در ایجاد فتنه داشتند و بدین ترتیب مسلمانان زیادی را از لشکر پیامبر خارج کردند و با خود همراه کردند. زیرا بسیاری از مسلمانان وعده پیامبر (ص) مبنی بر پیروزی بر مشرکان را باور نداشتند. در حالی که خداوند حتی برای حفر خندق گروهی از ملائکه را به یاری آنها فرستاده بود اما برخی از مسلمانان دچار چنان ترسی از دشمن شدند که پیروزی را محال می‌دانستند و سخنان پیامبر (ص) و حتی امدادهای غیبی خدا هم آنان را قانع نمی‌کرد.

مقایسه شرایط امروز جامعه و جهان اسلام با شرایط جنگ احزاب

۱. اتحاد همه قدرت‌های بزرگ دنیا برضد نظام اسلامی

امروز هم با نگاهی به اتفاقات رخ داده در می‌یابیم که همه دشمنان مانند جنگ احزاب با هم متحد شده و برای براندازی و شکست نظام اسلامی دسیسه‌های مختلفی می‌چینند که این دسیسه‌ها یکی یکی به اذن الهی نقش بر آب می‌شود. شاید اگر با محاسبات دنیای امروز بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم مقابله با ارتش‌های بزرگ جهان از جمله ارتش آمریکا، انگلستان و… امری محال باشد زیرا شاید توانایی، تعداد نیرو‌ها و حتی سلاح‌های آنان چندین برابر ما باشد اما نقشه‌های شوم و آتش‌افروز‌ی‌های آنها در منطقه که میلیارد‌ها دلار هزینه هم برایشان داشته نتوانسه خللی در نظام اسلامی ایجاد کند.

۲. نقض عهد‌های مکرر سران کشور‌های زورگو مانند نقض عهد بنی‌قریضه

موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد موضوع نقض عهدی است که امروز توسط دشمنان رخ داده و آنها به راحتی به دو سال مذاکرات پشت پا زدند و تعهد و سخن خود را به راحتی نادیده گرفتند درحالی که جمهوری اسلامی تا آخرین لحظه برعهد خود ایستاده بود. اما امروز به دلیل عهد‌شکنی دشمن و طبق دستور داوند در سوره مبارکه انفال آیات ۵۸ و ۵۹ ما هم ضمن اعلام به دشمن این پیمان را لغو خواهیم کرد.

درست مانند این اتفاق در جریان جنگ احزاب توسط قبیله بنی قریظه رخ داد و آنها هنگامی که دیدند کفار مکه قصد حمله به مدینه را دارند پیمان خود را با مسلمانان نقض و سمت مشرکان رفتند.

۳. اظهار یأس، ترس و خود کم بینی از سوی برخی خواص داخلی

اظهار یأس، ترس، ناامیدی و خود کم بینی در بین برخی خواص داخلی و ترس از اینکه ما نمی‌توانیم باقدرت بزرگی چون آمریکا مقابله کنیم از دیگر موضوعاتی است که امروز را شبیه دوران جنگ احزاب کرده زیرا آن زمان هم بسیاری از مسلمانان وقتی آوازه سپاه عظیم دشمن را شنیدند از شدت ترس و ناامیدی از سپاه اسلام خارج شدند، حتی برخی از افرادی که در سپاه اسلام مانده بودند هنگامی که سپاه دشمن را پشت خندق دیدند از شدت ترس آرزو کردند که ای کاش در سپاه اسلام نمی‌ماندند.

متأسفانه امروز هم برخی از خواص داخلی مقاومت در برابر استکبار را امری بی‌فایده می‌دانند، زیرا به عقیده آنها نمی‌شود در برابر آمریکا ایستادگی‌ کرد و باوجود نقض عهد‌های مکرر باز هم به مذاکره و دادن امتیاز و پذیرش شروط  آنان برای عبور از مشکلات تأکید دارند.

۴. یکدست شدن جامعه و ایجاد حس وحدت برای مقابله با دشمن

از دیگر اتفاقات امروز که می‌توان آن را با اتفاقات ماجرای احزاب قیاس کرد تقویت ایمان مؤمنان و وحدت و یکپارچگی برای مقابله با دشمن است که این امر امروز فراتر از مرز‌های جمهوری اسلامی رفته و مسلمانان خصوصاً شیعیان در ایران، لبنان، یمن عراق، سوریه و بسیاری از بلاد اسلامی برای مقابله با دشمن آماده‌اند و شهادت در این راه را بالاترین پیروزی و گوارا می‌دانند.

۵. اقتصاد مقاومتی خندقی برای ایستادگی در برابر تحریم‌های ظالمانه دشمن

بانگاهی به ماجرای سخت و طاقت‌فرسای حفر خندق در اطراف شهر مدینه که بسیاری آن را نشدنی و محال می‌دانستند به موضوع مقاومت مردم در برابر تحریم‌ها و اقتصاد مقاومتی می‌رسیم که چگونه همان‌طور که کمک‌های غیبی خداوند مسلمانان را در حفر خندق در اطراف مدینه یاری کرد امروز هم مردم ما به اذن الهی در برابر شدید‌ترین و ظالمانه‌ترین تحریم‌ها ایستاده‌اند و این امر برکات فراوانی برای ما داشته که مهم‌ترین آن موضوع خود‌کفایی است.

۶. تحقق شعار ما‌ می‌توانیم به شرط ایمان راسخ به خداوند و نصرت او

بسیاری از به ظاهر مسلمانان صدر اسلام پیروزی بر سپاه کفار را امری محال می‌دانستند زیرا یاری خداوند و قدرت مطلق او را باور نداشتند بسیاری هم حفر خندق دور شهر را کاری نشدنی می‌پنداشتند اما همه این امور به اذن الهی محقق شد و حتی پیروزی بر دشمنان بدون اینکه جنگی با آنها در بگیرد نصیب مسلمانان شد و این اتفاق با توکل مسلمانان به خداوند متعال و ایمان قلبی به او و قدرتش و تلاش، پشتکار، وحدت و مقاومت در برابر دشمن رخ داد.

امروز هم جوانان ایران اسلامی با تلاش و پشتکاری مثال‌زدنی و توکل و ایمان قلبی به خداوند متعال از بسیاری امور نشدنی عبور کردند و با تحقق شعار ما می‌توانیم در بسیاری از عرصه‌‌های اقتصادی، نظامی، علمی و… قله‌های جهان را فتح کردند، همچنین ایمان راسخ به خداوند متعال و امداد‌های غیبی‌اش سبب شکست دشمنان نظام اسلامی در بسیاری توطئه‌ها شده است که ساقط شدن پهپاد آمریکایی، شکست‌های مکرر عوامل آنها در عراق، سوریه و یمن و توان بالای نظامی جمهوری اسلامی از دیگر مصادیق این امر است. 

انتهای پیام/

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار سیاسی

وزیر دفاع: با قطع خام فروشی نفت تبدیل به یک قدرت اقتصادی خواهیم شد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی وزارت دفاع، امیر سرتیپ حاتمی وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در همایش بزرگ پیاده روی خانوادگی کارکنان وزارت دفاع که به مناسبت هفته دفاع مقدس در محل ورزشگاه سازمان صنایع دفاع برگزار شد با گرامیداشت یاد و خاطره شهداء، خانواده های معظم شهدا، ایثارگران و جانبازان ۸ سال دفاع مقدس از مشارکت و حضور صمیمی خانوادگی کارکنان در این همایش قدردانی و تشکر کرد.

امیر حاتمی با بیان اینکه خانواده ها به عنوان یک سرمایه معنوی نقش مؤثری در رشد و تعالی کارکنان صنعت دفاعی دارند اظهار داشت: رزمندگان نیروهای مسلح و کارکنان مجموعه صنعت دفاعی پایه های قدرت ساز ایران اسلامی هستند؛  لذا حفظ و انسجام خانواده این عزیزان تأثیر مستقیمی بر روند پیشرفت های دفاعی خواهد گذاشت.

وی با بیان اینکه وزارت دفاع پیشرفت های خود را مرهون تجربیات دوران ۸ ساله جنگ تحمیلی است، افزود: بخشی از کارکنان امروز صنعت دفاعی رزمندگانی هستند که با رشادت و دلیر مردی های خود و همچنین کسب تجربه های گران سنگ در آن دوران توانستند عزت، افتخار و سربلندی و سرافرازی را برای امروز ِ ایران اسلامی به ارمغان آورند.

وزیر دفاع اتکای به خود و اتکا به ظرفیت های درون را از دستاوردهای دوران دفاع مقدس برشمرد و ادامه داد: محدودیت های سخت دوران جنگ تحمیلی و در ادامه تحریم های همه جانبه نظام استکبار علیه ملت ایران و به خصوص بخش های نظامی، تهدید را برای ما تبدیل به فرصتی مبدل ساخت که بتوانیم با شناخت سرمایه های ارزشمند انسانی خود با حرکت در لبه فناروی، به بالندگی، شکوه و سطح بسیار مطلوبی از پیشرفت های دفاعی دست یابیم.

امیر حاتمی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران در سایه تدابیر نورانی مقام معظم رهبری با توانمندی نیروهای مسلح و مجموعه صنعت دفاعی نقش مؤثری را امروز در نظام بین الملل ایفا می کند، افزود: دشمنان پس از ناکامی در جنگ سخت و نظامی، امروز در تقابل تمام عیار جنگ اقتصادی با ایران اسلامی هستند؛ اما بدانند تا چند سال آینده با قطع خام فروشی نفت و تحول در حوزه اقتصادی ، توطئه های آنان در این جنگ ناخواسته و ظالمانه با شکست مواجه خواهد شد و انشاءالله همانند قدرت نظامی تبدیل به یک قدرت اقتصادی نیز می شویم.

وی با بیان اینکه ملت ایران با تأسی از نهضت عاشورا هیچگاه زیر بار ذلت نخواهد رفت خاطرنشان ساخت: دشمنان بدانند ملت بزرگ ایران  مشق مقاومت و ایستادگی و عزت را از حماسه ماندکار کربلا فرا گرفته اند.

وزیر دفاع در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مسئولین  وزارت دفاع نقش خطیری در قبال خانواده های کارکنان مجموعه صنعت دفاعی دارند اظهار داشت: دفاع از مرزهای جغرافیایی در کنار دفاع همه جانبه و  حفظ مرزهای ارزشی از جمله خانواده تکمیل خواهد شد؛ لذا همه باید تلاش کنند مجموعه شهرک های سازمانی وزارت دفاع محل شور، نشاط، امید به زندگی و تعالی ارزش ها باشد.

سردار سرتیپ پاسدار علیرضا تمیزی مدیر عامل بنیاد تعاون وزارت دفاع نیز در این مراسم با گرامیداشت هفته دفاع مقدس گفت: مقاومت در برابر زیاده خواهی ها، ایستادگی در برابر ظلم و زورگویی، روحیه شهادت طلبی و استکبارستیزی ملت را نسبت به سایر ملل متمایز ساخته است و این باور، ریشه در دوران دفاع مقدس که منبعث از نهضت عاشورا است دارد.

مدیر عامل بنیاد تعاون وزارت دفاع ارائه خدمات به کارکنان و خانواده ها را مهمترین رسالت سازمان بنیاد تعاون وزارت دفاع عنوان کرد و افزود: برگزاری جلسات هیئت های اندیشه ورز، فعال سازی مجموعه های ورزشی و فرهنگی بر اساس اولویت های احصا شده، فعال سازی بسیج و هیئت های مذهبی با بازنگری جدید، امضاء تفاهم نامه با وزارت آموزش و پرورش و رفع دغدغه های آموزشی در مدارس شهرک ها از مهمترین اقدامات فرهنگی اجرا شده در شش ماهه اول سال ۹۸ بنیاد تعاون بوده است.

گفتنی است وزیر دفاع در پایان این مراسم از خانواده معظم شهداء، ایثارگران و جانبازان با اهداء لوح تقدیر کرد. 

انتهای پیام/

آخرین اخبار سیاسی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

زمانیکه خدا فرمان به برخورد شدید و قاطع با دشمنان می‌دهد/ فلسفه جهاد در اسلام

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: خداوند در آیه ۴ سوره مبارکه محمد به موضوع برخورد قاطع و شدید با دشمن البته در میدان نبرد اشاره می‌کند تا این آیه اتمام حجتی باشد برای مسلمانان که اگر کارشان با کفار به نزاع و جنگ منجر شد در مقابله شدید با آنها تردید نکنند.

خداوند در این آیه مسلمانان را امر می‌کند که کفار را گردن بزنید، البته خطاب خداوند برای میدان جنگ است و تفسیر برخی افراد از این آیه که باید دشمنان را در هر حالتی کشت غلط است. سپس می‌فرماید: بسیاری از آنها را بکشید و از آنها اسیر بگیرید و البته آنها را پس از گرفتن عوض و یا خسارت با منت آزادشان کنید.

به این آیه توجه کنید

فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‏  إذَآ أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّى‏ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَآءُ اللَّهُ لَاْنتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَاْ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُواْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ‏

ترجمه

هنگامی که (در میدان جنگ) با کافران روبرو شدید، گردن‌هایشان را به شدت بزنید تا آنگاه که بسیاری از آنان را با سختی و غلظت از پای درآورید، در این هنگام (از دشمن اسیر بگیرید) و آنان را محکم ببندید، (پس از اسیر گرفتن) یا بر آنان منت نهید (و آزادشان کنید)، یا از آنان (در برابر آزاد کردنشان) فدیه و عوض بگیرید تا آنجا که جنگ بارهای سنگینش را بر زمین نهد. این است (فرمان خدا) و اگر خدا می‌خواست (خود بدون فرمان جنگ) از آنان انتقام می‌گرفت (ولی به جنگ فرمان داد) تا برخی از شما را به وسیله برخی دیگر بیازماید و کسانی که در راه خدا به شهادت رسیده‌اند خدا هرگز اعمالشان را باطل و تباه نمی‌کند.

خداوند در این آیه جنگ و مقابله با دشمنان را آزمایشی برای مؤمنان مطرح می‌کند تا دربرابر زورگویی‌ها گردن کج نکنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خدا است و او اگر بخواهد با گوشه چشمی همه دشمنان را نابود می‌کند. پس هنگام جهاد باید به تکلیف عمل کرد و نتیجه را به خدا واگذار کرد و برنده کسی است که از فرمان خدا اطاعت کند.

فلسفه جهاد در اسلام

در ابتدا باید بگوییم که فلسفه جهاد در اسلام چیست؟

الف) براى دفاع از خود یا دیگر مظلومان. «اُذن للذّین یقاتلون بانهم ظلموا»(حج، ۳۹)، «کما یقاتلونکم کافّه»(توبه، ۳۶)
ب) به جهت برانداختن فساد و فتنه. «قاتلوهم حتّى لاتکون فتنه»(بقره، ۱۹۳)
ج) براى حفظ مراکز توحیدى. «لو لادفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع»(حج، ۴۰)
د) براى دفاع از احکام و حدود الهى. «قاتلوا الّذین لایؤمنون باللّه و لا بالیوم الاخر و لا یحرّمون ما حرّم اللّه و رسوله و لایدینون دین الحق»(توبه، ۲۹)

این آیه نتیجه‏‌گیرى از سه آیه قبل است که مؤمن و کافر را وصف مى‏‌کند، گویا فرموده: وقتى مؤمنین اهل حق باشند و خدا آن انعام‌ها را به ایشان بدهد و کفار، اهل باطل باشند و خدا اعمالشان را خنثى و گمراه کند، پس مؤمنین باید در هنگام برخورد با صف کفار با ایشان قتال کنند و اسیر بگیرند تا حق که هدف مؤمنین است زنده شود و زمین از لوث باطلى که مسیر کفار است پاک شود. پس مراد از «لقاء» در جمله «فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» برخورد با کفار در جنگ است.

قتال دشمن فقط در میدان جنگ

آیه ۴ سوره مبارکه محمد مربوط به میدان نبرد است، یعنى در صحنه‏ جنگ که کافران در برابر شما ایستاده‏‌اند و قصد از میان برداشتن شما را دارند، شما با قاطعیّت و صلابت بجنگید و آنان را بکشید و پس از غلبه کامل بر آنان و اطمینان از درهم شکستن قواى دشمن، اسیر بگیرید و پس از پایان جنگ، هرگونه که رهبر اسلامى مصلحت دانست، در قبال گرفتن عوض یا بدون آن، اسیران را آزاد کنید.

البته برخى که گمان کرده‏‌اند آیه مى‏‌گوید: هر کافرى را هرکجا یافتید بکشید و به واژه «حرب» به معناى جنگ و مسئله اسارت که در جنگ پیش مى‏‌آید، توجّه نکرده‏‌اند.

شهید از منظر پیامبر (ص)

از پیامبر صلى الله علیه و آله سؤال شد که شهید در راه خدا کیست؟ آیا کسى که با انگیزه به رخ کشیدن شجاعت خود و یا به خاطر تعصّبات خانوادگى و قومى و یا از روى ریا و خودنمایى جنگیده و جان خود را از دست داده، شهید است؟
حضرت فرمودند: «مَن قاتل لتکون کلمه اللّه هى العلیا فهو فى سبیل اللّه»(تفسیر فرقان) شهید، کسى است که براى اعتلاى راه خدا جنگیده باشد.

منبع تفاسیر نور و المیزان

انتهای پیام/

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار ورزشی

“عقاب آسیا” من هستم؛ با استقلال تمام کردم اما شبانه پرسپولیسی شدم/ ای کاش شهید می‌شدم و به فوتبال نمی‌آمدم

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

وقتی نام جنگ تحمیلی و فوتبال در کنار هم سنجاق می‌شود؛ یک نام می‌تواند بهترین توصیف‌کننده باشد. «کریم باوی» ستاره‌ای بود که در میدان جنگ درخشید و سپس این نمایش فوق‌العاده در مستطیل سبز تکرار شد. مردی که با وجود رقص ترکش‌ها در بدنش، مانند عقاب به هوا برمی‌خواست و دروازه‌ها را فتح می‌کرد.

۱۰ گل در ۲۳ بازی ملی ماحصل کار مهاجمی بود که زخم‌های‌ به جا مانده از جنگ اجازه خودنمایی بیشتر را از او سلب کرد.

در ادامه گفت‌و گو با این ستاره ۵۴ ساله را بخوانید:

آقای باوی ابتدا از حال و احوال این روزهایتان بگویید. چه می‌کنید؟

بعد از عملی که روی پایم انجام دادم عواقب بعد از عمل خودش را نشان داد و حسابی اذیتم کرد. مدتی نمی‌توانستم راه بروم اما با زحمات پزشکان این مشکل رفع شد. آنها تعجب کرده بودند که چطور با وجود این ترکش‌ها، ۲ سال و نیم فوتبال بازی می‌کردم و گل می‌زدم. حالا هم در لگن و زانوی من پروتز کار شده است. بی‌مهری زیاد دیدم اما ورزش را رها نکردم. ۱۰ سال برای تیم ملی، پرسپولیس و شاهین دویدم. برای خدا و وطنم به جبهه رفتم و جنگیدم. دوستان مثل برادرم را از دست دادم و سپس مسیرم به فوتبال افتاد. در هر ۲ جبهه سعی کردم سرباز خوبی باشم و منتی هم نیست اما فراموشم کردند. از مسئولین و باشگاه پرسپولیس انتظار داشتم که کمکم کنند.

گویا آقای رویانیان برای عملی که انجام دادید کمک هایی انجام دادند؟

کمک مالی نه. آقای رویانیان مقدمات عمل جراحی را مهیا کردند. آقای دکتر طاهری هم بدون دریافت دستمزد عملم کردند. حالا در کرج سالنی را در اختیار دارم تا بتوانم به بچه‌های این نسل آموزش فوتبال بدهم.

برگردیم به زمان جنگ. شما گویا با حسین فهمیده آشنا بوده‌اید؟

بله. او هم مثل من بچه خرمشهر بود و همانند ما بعد از جنگ با خانواده کوچ کرد. ما از اصفهان به تهران و سپس به کرج آمدیم. آنها هم همسایه ما در کرج بودند. در زمان جنگ اتفاقات بسیار عجیبی رخ می‌داد. قرار بود عملیات ثامن الائمه در دهلران انجام شود. ما یک هفته قبل برای شناسایی اعزام شدیم. یکی از شیرمردان این وطن پایش روی مین رفت و قوزک پایش از بین رفت. خون زیادی از دست داد. نمی‌توانستم رهایش کنم. به بچه‌ها گفتم که برگردند. بیهوش شده بود و با چپیه او را به خودم بستم و کولش کردم. حدود ۹ کیلومتر تپه‌های بلند بالا ملقب به «ماسور» را طی کردم و به مقر رسیدم. بچه اردبیل بود و پدر و مادرش منتظرش بودند. بعد از اینکه او را بازگرداندم آنقدر خسته شده بودم که ۲ روز تمام خوابیدم.

خیلی از آن روزها با شوق و ذوق صحبت می‌کنید و انگار هنوز با خاطرات جنگ زندگی می‌کنید.

آرزوی من این بود که هیچ وقت به فوتبال نمی‌آمدم. ای کاش همراه با دوستانم شهید می‌شدم. ما بر حق بودیم. عراقی‌ها هدفی نداشتند اما ما هدف داشتیم. می‌خواستیم از خاکمان دفاع کنیم. ما خواب‌ها و رویاهایی می‌دیدیم که کسی باور نمی‌کند. خدا و امام حسین (ع) با ما بودند. همه جهان به آنها کمک می‌کردند. در عملیات والفجر مقدماتی که ترکش خوردم ماهواره‌های آمریکایی مواضع ما را برای توپخانه عراقی‌ها ارسال می‌کرد. ما در آن عملیات جوانان زیادی را از دست دادیم.

در جنگ چند ترکش خوردید؟

۴ ترکش درشت از خمپاره های ۶۰، ۸۰ و ۱۲۰ که همگی را از بدنم خارج کردم. با این حال ترکش‌های ریز از کاتیوشا به تعداد زیاد هنوز در بدنم هستند که چند تا از آنها در کمرم قرار دارند.

چه شد که به سمت فوتبال آمدید؟ گویا امیر قلعه نویی در این ماجرا دخیل بوده

از جبهه برای مرخصی آمدم. مجروح شده بودم. ما را با هواپیمای C ۱۳۰ آوردند. بچه محل‌ها وقتی من را دیدند خوشحال شدند و گفتند که ۲ روز دیگر مسابقه‌ای در گود شهرزاد با تیم «امیر قلعه‌نویی» و «رحیم یوسفی» دارند. همراه آنها با مینی‌بوس رفتم. مسابقه را چهار بر یک بردیم و من به اصطلاح امروزی‌ها پوکر کردم. قلعه‌نویی بعد از بازی آمد سمت من و گفت بیا به شاهین. به او گفتم چند روز دیگر باید به جبهه برگردم. ابتدا قبول نمی‌کردم اما اصرار کرد و یک روز به تمرین شاهین رفتم. خودم لباس و کفش نداشتم. از فرمانده ورزش نیروی هوایی قرض کردم. «نصرالله عبداللهی» صدایم کرد و گفت «آبودانی»، بلدی بازی کنی؟ گفتم کمی بلد هستم. به داخل زمین رفتم و اولین سانتری که روی دروازه ارسال شد را با یک ضربه گل کردم. همان موقع عمو نصی آمد سمتم و گفت باید قرارداد ببندیم. ۵ هزار تومان به من داد. آن زمان پول خیلی زیادی بود. ما همان موقع در کرج یک خانه ویلایی اجاره کرده بودیم و ماهی ۹۰۰ تومان کرایه می‌دادیم. از نارمک تا میدان انقلاب را دویدم. خیلی خوشحال بودم. به یک طلافروشی در میدان انقلاب رفتم. ابتدا که وارد شدم راهم نداد. در جبهه صورتم سیاه شده بود و فروشنده فکر کرد مزاحم هستم. بعد که پول را نشانش دادم من را روی صندلی نشاند و برایم یک لیوان آب آورد. گفت چه می‌خواهی؟ گفتم آن انگشتر را و با دست اشاره کردم. با تعجب گفت ۲ سال است که این انگشتر را آورده است و کسی نمی‌خرد. به او گفتم چون ۲ سال است که آن را برای مادرم نشان کرده‌ام اما پولم نمی‌رسد. ۷۰۰ تومان دادم و آن انگشتر را خریدم. یک دست کله‌پاچه هم خریدم و به خانه آمدم. مدت‌ها بود هرچه پول جمع می‌کردم مجبور می‌شدم به هم خدمتی‌هایم بدهم چرا که مشکلات زیادی داشتند.

از فوتبالی‌ها کسی سراغتان را در این روزها می‌گیرد؟

تقریبا می‌توانم بگویم فقط علی دایی. او انسان بسیار شریفی است و روح بلندی دارد. علی دایی با بقیه فرق دارد. او در مصاحبه‌هایش گفته بود که من بهترین سرزن فوتبال ایران هستم. به من عقاب آسیا می‌گفتند.

مگر لقب احمدرضا عابدزاده عقاب‌ آسیا نبود؟

عابدزاده و رحمتی در خروج از دروازه مشکل داشتند و دارند. البته احمدرضا به خاطر مشکل زانو نمی‌توانست از دروازه بیرون بیاید. من هم پرش‌هایم بسیار قوی بود و در مسابقات مختلف روی دستان عابدزاده بلند شدم و سر زدم. بعد هم که با یکدیگر هم‌تیمی شدیم.

شما تا استقلالی شدن فاصله‌ای نداشتید اما به یک باره سر از پرسپولیس درآوردید. چه اتفاقی افتاد؟

من با استقلال تمام کرده بودم. کردنوری معاون بانک مرکزی بود. او به همراه منصور پورحیدری خدابیامرز که نمایشگاه ماشین داشت به ناهار دعوتم کردند. منصورخان گفت یک پیکان صفر به من خواهد داد. من هم موافقت کردم. آخر همان شب محسن عاشوری و سیروس قایقران و کرمانی مقام به خانه‌ام آمدند. سیروس گفت به پرسپولیس بروم و قرار است خودش هم سال بعد به آنجا بیاید. در ادامه پرویز دهداری هم به من زنگ زد و گفت خانه دوم شاهینی‌ها پرسپولیس است.

باید به آنجا بروم چرا که علی پروین هم مربی بسیار خوبی است. فردای آن روز با محسن عاشوری به تمرین پرسپولیس رفتم و خیلی هم تحویلم گرفتند. البته خودم هم از بچگی هوادار این تیم بودم. کلا آبادانی‌ها علاقه خاصی به این تیم دارند.

صحبت خاصی باقی نمانده است؟

درد دل زیاد دارم و مشکلات هم کم نیست. زحمات زیادی کشیدیم و جانمان را برای این مرز و بوم به خطر انداختیم اما حالا هیچکس سراغی از ما نمی‌گیرد. ای کاش شهید می‌شدم و هیچگاه به فوتبال نمی‌آمدم. من همیشه با خدا روراست بودم. الان هم هستم. از شما هم تشکر می کنم که به یادم بودید.

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.