دسته‌ها
سرگرمی

جوک و جملات خنده دار /سرگرمی

جملکس های باحال

دیشب زنگ زدم به استادمون گفتم میشه یگبار دیگه درسی که امروز دادین رو بهم توضیح بدین
استادمون خوشحال شد گفت : یعنی انقدر به درس علاقه مندی؟
من : نه هر کاری می کنم خوابم نمی بره

همیشه تو بچگی هام دوس داشتم وقتی گریه میکنم
بغلم کنن و بگن:
Hiiiiiiiiishhhh…mami is here
Mami love you so
ولی متاسفانه همیشه میگفتن
خفه میشی یا بدم نون خشکی ببردت…

سه تا برادر می خواستن مرغداری بزنن،
یکی شون لجباز بوده،
بهش می گن: تو شریک نیستی!
.

.
.
. می گه: به ارواح بابام اگه شریکم نکنین پرورش روباه میزنم بغلش!….

قدیما میگفتن مادرُ ببین دخترُ بگیر ما پا شدیم رفتیم خواستگاری .. آقا تا مادرُ دیدم دیگه بیخیال دختر شدیم، هیچی دیگه الان جاتون خالی با مادره رفتیم شمال..

من یه بار نزدیک بود بیماری پوستراوماتیک استرس دیس اُردر بگیرم
این بیماری خیلی خطرناکیه…
.
.
.
.
.
ولی چون اسمش سخت بود ،،، همون اسهالو گرفتم !!!

دختره ۱۰ سالشه داره واسه بچشه آیندش اسم انتخاب میکنه. حالا ما ۱۰ سالمون بود فک میکردیم مامانا دخترارو به دنیا میارن و باباها پسرارو.
عجباااااا…!

کاش بالای سر بعضیا یه ضربدر کوچولو بود که
.
.
.
.
.
.
هر وقت حوصلشونو نداشتی روش کلیک کنی ، طرف بسته بشه…!!!

اینقدر که دختر پسرا همدیگر رو امتحان می کنن خدا بنده هاشو امتحان نمی کنه!

ﭘﺴﺮﻩ کلا ۱۸ کیلو وزنشه،
پست گذاشته خیلیا آرزو دارن هیکل منو داشته باشن
.، آخه زامبی،
تو همینجوری بری بانک کشاورزی
بهت وام خشکسالی تعلق میگیره
والا به خدا

مله چیست؟
آیا ابزاری برای گچ کاری و بنایی است؟
آیا نام ستاره است؟
آیا نام غذا است؟
خیر.!

.
.
.
.
.
تلفن جواب دادن منشی های ایرانی با دماغ عمل کرده!
منبع:جوکستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *