دسته‌ها
آخرین اخبار

چهارمین فرد ثروتمند دنیا را بشناسید

 به گزارش بلومبرگ، موکش آمبانی از ثروتمندترین مرد اروپا پیشی گرفته و حالا چهارمین فرد ثروتمند دنیاست.

ثروت رئیس شرکت ریلاینس اینداستریز در حال حاضر به ۸۰.۶ میلیارد دلار می‌رسد. وی در سال جاری میلادی ۲۲ میلیارد دلار به ثروت خود افزوده است. به این ترتیب ثروت آمبانی از برنارد آرنو، میلیاردر فرانسوی پیشی گرفته است. آرنو مدیرعامل شرکت لویی ووتان است.

ثروتمندترین مرد هند طی هفته‌های اخیر از چندین میلیاردر دنیا پیش گرفته است که شامل غول های «سیلیکون ولی» از جمله الون ماسک و موسسان شرکت آلفابت هم می شود.

در حالی که امپراتوری بزرگ شرکت انرژی ریلاینس ضربه سختی از سقوط تقاضای نفت در بحبوحه همه‌گیری ویروس کرونا خورده است، سهام آن از ماه مارس بیش از دو برابر شده و شرکت هایی مثل فیس بوک و گوگل سرمایه گذاری های میلیاردی در واحد دیجیتال آن کرده‌اند.

آمبانی به تدریج تمرکز خود را بر تجارت الکترونیک می گذارد. غول های فناوری جهان به دنبال در اختیار گرفتن بخشی از کسب و کار رو به رشد دیجیتال این شرکت هستند. گوگل ماه گذشته اعلام کرد ۱۰ میلیارد دلار طی سال های آینده برای اتخاذ فناوری های دیجیتال در دومین کشور پرجمعیت جهان هزینه خواهد کرد.

در این بین، با سقوط سهام شرکت لویی ووتان، آرنو بزرگترین بازنده در میان ۵۰۰ ثروتمند بزرگ جهان در سال جاری میلادی بوده است. ثروت خالص او ۲۵.۱ میلیارد دلار کاهش یافته و به ۸۰.۲ میلیارد دلار رسیده است.

۲۲۳۲۲۵

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

ثروتمندترین زن در قاره آسیا چقدر پول دارد؟

 به گزارش خبرآنلاین، در تازه ترین رده بندی نتشر شده از سوی مجله فوربس، زنی چینی با ۲۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار ثروت در جایگاه ثروتمندترین زن آسیا و ششمین زن ثروتمند جهان نشسته است.

 حوزه فعالیت وی به بخش املاک باز می گردد. یانگ هویی یان‌، ثروت خود را از پدرش، یانگ گوئو کیانگ،‌ به ارث برده است.

ثر.تمندترین زن اسیا

وی در سال ۲۰۱۰ با ۴ میلیارد و سیصد میلیون دلار عنوان دویست و هفتاد و هفتمین میلیاردر دنیا را در فهرست فوربز از آن خود کرده بود اما در ۱۰ سال اخیر توانسته است ثروتش را به ۲۴.۶ میلیارد دلار برساند . وی در جریان رکود اقتصادی بخشی از ثروتش را از دست داد چرا که ثروتش قبل از سال ۲۰۱۰ بیش از این میزان یعنی ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بود اما بعدها توانست بار دیگر جایگاه خود را میان میلیاردرهای جهان تثبیت کند. شرکت تحت تصدی وی یک شرکت توسعه دارایی‌ها و املاک در گوانگ دانگ چین است. تمرکز این شرکت بر ساخت املاک مسکونی برای مشتریان نهایی است.

۲۲۳۲۲۳

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
آخرین اخبار

این زن بیش از ۶۷ میلیارد دلار ثروت دارد

به گزارش خبرآنلاین، فرانسواز بتانکور؛به عنوان ثروتمندترین زن جهان شناخته می‌شود. وی فرزند لیلیان بتانکور مالک پیشین شرکت لورئال است که در سال ۲۰۱۷ درگذشت وارث کلیه دارایی‌های لیلیان گردید. فرانسوا بتانکور می‌یر؛ نوهٔ اوژن شولر؛ بنیانگذار لورئال است.سمت وی مدیرعاملی برند اورئال است و ثروت تا پایان ماه ژوئن: ۶۳.۲ میلیارد دلار می رسد. او تابعیت فرانسوی دارد. او ۶۷ سال دارد.

فرانسوا بتانکور

رتبه دوم در فهرست اعلامی نشریه فوربس از آن خانم الیس والتون، مدیرفروشگاه زنجیره ای والمارت است. این خانم ۷۱ ساله مریکایی دومین زن جهان است که همان طور که از نامش برمی آیند عضوی از خانواده والتون هاست آلیس والتون دختر سام والتون بنیانگذار شرکت وال‌مارت و خواهر اس. رابسون والتون، جیم والتون و جان تی. والتون است. ثروت وی تا پایان ماه ژوئن: ۵۳.۱ میلیارد دلار برآورد شده است.

والتون

سومین زن ثروتمند جهان نک کینزی بزوس است.  مک کینزی بزوس را می توان یکی از متفاوت ترین ثروتمندان این فهرست دانست . هر چند وی سومین زن ثروتمند جهان است و ثروتش تا پایان ماه ژوئن به ۵۲.۵ میلیارد دلار می رسد اما ماجرای طلاق پرسر و صدایش از ثروتمندترین مرد جان پس از سال ها زندگی مشترک، وی را به یکی از ثروتمندترین زنان جهان بدل کرد نقل رسانه های خبری بود . وی در حال حاضر سهامدار فروشگاه اینترنتی آمازون است و ۵۰ سال دارد.

جولیا کوخ، مدیرصنایع کوخ ، ثروتی برابر با  ۴۶.۴ میلیارد دلار، چهارمین زن ثروتمند جهان است. او و سه فرزندش پس از مرگ دیوید کوخ مالک ۴۱ درصد سهام شرکت کوخ شدند.وی تابعیت امریکایی دارد.

 ژاکلین مارس، سمت شغلی: مدیر شکلات سازی مارس فرزند فارست مارس و نوه فرانک سی. مارس، بنیان‌گذار شرکت مارس اینکورپوریتد است. ثروت تا پایان ماه ژوئن: ۲۸.۲ میلیارد دلارمی رسد و این زن آمریکایی در حال حاضر هشتاد سال دارد.

۲۲۳۲۲۳

منبع خبر: خبر آنلاین

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
ضرب المثل

روغن ریخته را نذر امامزاده کرده

 

 

ضرب المثل, امامزاده،ضرب المثل, امامزاده, ثروتمند, خسیس, داستان ضرب المثل, ریشه ضرب المثل, متولی امامزاده, ضرب المثل ها, معنی ضرب المثل, داستان های ضرب المثل

در مورد خسیسی و گدا صفتی بعضی پولداران گفته می شود .
آورده اند که …
روزی روزگاری یک آدم مالدار و ثروتمند که از همه رقم ملک و اموال داشت ولی خسیس و گداصفت بود ، در یک آبادی زندگی می کرد .
دیگر اهالی این آبادی ، با اینکه وضع مالی خوبی نداشتند ، در کارهای خیر ، مانند ساختن مسجد امامزاده و غیره شرکت می کردند و هر کدام مبالغی خرج می کردند و یکدفعه تمامی اهالی برای ساختن یک امامزاده پیش قدم شدند . از پول اهالی ساختمان امامزاده به نصف رسیده بود . اما چون قدرت مالی آنها کفاف نمی داد نتوانستند کار را به اتمام برسانند .
متولی امامزاده به سراغ شخص پولدار رفت و تقاضای کمک کرد . او قول داد که باشد همین روزها سهمیه خودم را می پردازم ، متولی هم خوشحال و خندان رفت ، بنا و عمله ای پیدا کرد و این مژده را هم به اهل محل داد . مردم می گفتند : خدا کند بلکه این امامزاده ساخته شود و نیمه کاره نماند . بعضی ها می گفتند : اگر بدهد درست و حسابی می دهد ، هم ساختمان امامزاده درست می شود و هم یک تعمیری از حمام آبادی می شود خلاصه ، هر کس درباره او حرفی می زد . در یکی از روزها که متولی و بنا و کارگران امامزاده به انتظار ایستاده بودند ( مردک خسیس چند تا از قاطرهایش را پوست و روغن بار کرده بود که به تجارت و مسافرت برود . ) اتفاقاً گذارش از مقابل امامزاده بود . ناگهان یکی از قاطرهایش به سوراخ موشی رفت و به زمین خورد و یکی از پوستهای روغن پاره شد .
آن مرد فوراً زرنگی کرد . پوست را جمع کرد ولی کمی روغن آن به زمین ریخت پیش خودش گفت : این روغن حیف است اینجا بماند .
این طرف و آن طرف را نگاه کرد و متولی امامزاده را دید آنها را صدا کرد .
متولی بیچاره به کارگرها گفت : دست به کار شوید که ارباب پول آورده و دوان دوان پیش ارباب آمده و سلامی کرد و گفت : خدا عز و عزت ارباب را زیاد کند گفتم : بناها دست بکار شوند . مرد خسیس با خونسردی گفت : ببین آنجا قاطرم به زمین خورده و یکی از پوستهای روغن پاره شده است و مقداری روغن ریخته ، برو آنها را جمع کن و خرج امامزاده کن .
این هم سهمیه من برای امامزاده ! متولی نگاه کرد و دید خاک فقط کمی چرب شده است بدون اینکه جوابی بدهد پشیمان و ناراحت برگشت و بقیه پرسیدند : پس پول چطور شد ؟ متولی گفت : ای بابا ول کنید ، بس که دویدم و پدرم را دیدم ، یارو روغن ریخته را نذر امامزاده کرده .
منبع:shamimm.ir

 

دسته‌ها
ضرب المثل

قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم

 

قربون بند کیفتم تا پول داری رفیقتم, ضرب المثل ایرانی

در روزگاران قدیم مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار که دوست ناباب بدرد نمی خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه مرگ پدر می رسد پدر می گوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا می روم ولی در آن مطبخ کوچک را قفل کردم و این کلیدش را به دست تو می دهم، در توی آن مطبخ یک بند به سقف آویزان است هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی برو آن بند را بینداز گردن خودت و خودت را خفه کن که زندگی دیگر به دردت نمی خورد.
پدر از دنیا می رود و پسر با دوستان و معاشران خود آنقدر افراط می کند و به عیاشی می گذراند که هرچه ثروت دارد تمام می شود و چیزی باقی نمی ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می بینند از دور او پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرو می رود و به یاد نصیحت های پدر می افتد و پشیمان می شود و برای اینکه کمی از دلتنگی بیرون بیاید یک روز دو تا تخم مرغ و یک گرده نان درست می کند و روانه ی صحرا می شود که به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه ای روز خود را به شب برساند و می آید از خانه بیرون و راهی بیابان می شود تا می رسد بر لب جوی آب.
دستمال خود را می گذارد و کفش خود را در می آورد که آبی به صورت بزند و پایی بشوید در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می آید و دستمال را به نوک خود می گیرد و می برد. پسر ناراحت و افسرده به راه می افتد با شکم گرسنه تا می رسد به جایی که می بیند رفقای سابق او در لب جو نشسته و به عیش و نوش مشغولند.

 

می رود به طرف آنها سلام می کند و آنها با او تعارف خشکی می کنند و می گویند بفرمایید و پهلوی آنها می نشیند و سر صحبت را باز می کند و می گوید که از خانه آمدم بیرون دو تا تخم مرغ و یک گرده نان داشتم لب جویی نشستم که صورتم بشویم کلاغی آن را برداشت و برد و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم.

 

رفقا شروع می کنند به قاه قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی گرسنه هستی بگو گرسنه هستم ما هم لقمه نانی به تو می دهیم دیگر نمی خواهد که دروغ سرهم بکنی پسر ناراحت می شود و پهلوی رفقا هم نمی ماند.

 

چیزی هم نمی خورد و راهی منزل می شود منزل که می رسد به یاد حرف های پدر می افتد می گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می شوم که چنین وصیتی کرد حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می گفت حلق آویز کنم.
می رود در مطبخ و طناب را می اندازد گردن خود تکان می دهد یک وقت یک کیسه ای از سقف می افتد پایین. وقتی پسر می آید نگاه می کند می بیند پر از جواهر است می گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی. بعد می آید ده نفر گردن کلفت با چماق دعوت می کند و هفت رنگ غذا هم درست می کند و دوستان عزیز ! خود را هم دعوت می کند. وقتی دوستان می آیند و می فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می افتند و از او معذرت می خواهند.
خلاصه در اتاق به دور هم جمع می شوند و بگو و بخند شروع می شود. در این موقع پسر می گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم یک بزغاله وسط دو پای کلاغی بود و کلاغ پرواز کرد و بزغاله را برد. رفقا می گویند عجب نیست درست می گویی، ممکن است.
پسر می گوید قرمساق ها من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید حالا چطور می گویید کلاغ یک بزغاله را می تواند از زمین بلند کند و چماق دارها را صدا می کند. کتک مفصلی به آنها می زند و بیرونشان می کند و می گوید شما دوست نیستید عاشق پول هستید و غذاها را می دهد به چماق دارها می خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می کند.
منبع:forum.gigapars.com

دسته‌ها
ضرب المثل

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن کنایه از چیست؟

 

مثل آباد, ضرب المثل قدیمی, جاروکردن،ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن

ضرب المثل زیر پای کسی را جارو کردن

هنگامی که کسی را از شغل و کاری که داشته است اخراج کنند، به صورت کنایه درباره ی او می گویند: «زیر پایش را جارو کردند».

 

در گذشته که میز و صندلی و مبل و از این قبیل وجود نداشت، ساکنان خانه اغلب بر روی فرش اتاق می نشستند. فرش اتاق ها در خانه ی ثروتمندان از جنس قالی و در خانه ی افراد میانه حال از نمد و در خانه ی فقیران از حصیر و زیلو بود. بهداشت به مفهوم واقعی وجود نداشت و خیابان ها و کوچه ها اسفالت نبود و پر از خاک و گرد و غبار بود.

 

از این رو هوا اغلب غبارآلود بود و گرد و خاک ها از در و پنجره و روزن ها به درون خانه ها نفوذ می کرد و روی فرش و اثاثیه می نشست. کدبانوی خانه نیز ناگزیر بود که روزانه چند بار خانه را جارو کند و گرد و خاک را از روی فرش ها بزداید.

 

در این گونه موارد معمول نبود که اهل خانه همگی اتاق را ترک کنند تا بانو یا خدمتکار خانه اتاف را جارو کند، بلکه کدبانو یا خدمتکار از بالای اتاق شروع به جارو می کرد و به هر یک از افراد خانه که می رسید آن شخص از جایش بر می خاست تا “زیر پایش را جارو کنند”.

 

از آن جا که این گونه جاروکردن در هنگام ضروری و پیش بینی نشده موجب می شد تا افراد خانه که با خیال راحت و آسوده نشسته بودند از جایشان برخیزند و در گوشه ی دیگری بایستند تا زیر پایشان جارو شود، این عمل نقل مکان و سلب آسایش ناشی از زیر پا جارو شدن رفته رفته به صورت ضرب المثل در آمد و در مورد هر گونه اخراج یا انتقال افراد از شغل و کارشان مورد استفاده قرار گرفت.
منبع:aryaadib.blogfa.com