دسته‌ها
اخبار سیاسی اخبار ویژه

نظر رهبر انقلاب درباره جمعیت چین و هند

امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیّت‌های زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافته‌اند؛ چین یک نمونه‌ است، هند یک نمونه‌ است؛ با اینکه مشکلاتی هم دارند امّا در عین حال خود این جمعیّت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بین‌المللی برای آنها توانسته موفّقیّتهایی را به وجود بیاورد. بنا بر این نسل باید افزایش پیدا کند؛ اینکه من تکرار میکنم، تأکید میکنم، به خاطر این است. ‌
بیانات در دیدار جمعی از زوج‌های جوان فروردین ماه ۱۳۹۸

دسته‌ها
اخبار سیاسی

رهبر انقلاب: می‌خواهند با اجرای سند “۲۰۳۰” برای آمریکا و انگلیس سرباز درست کنند/ در مقابل آرایش جنگی دشمن، ایران هم باید آرایش جنگی بگیرد

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه روز معلم در دیدار هزاران نفر از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور با تجلیل از معلمان، به بیان تذکرات و توصیه های مهمی درباره مسائل مختلف آموزش و پرورش از جمله تکریم و معیشت معلمان پرداختند و با تأکید بر لزوم اجرای سند بسیار مهم تحول در آموزش و پرورش، گفتند: معلمان پرورش‌دهنده مهمترین سرمایه یک ملت یعنی سرمایه انسانی، پایه‌ریزان تمدن نوین، جهادگران میدان کارزار مبارزه با جهل و بی سوادی و سازندگان هویت و فرهنگ یک ملت هستند.رهبر انقلاب: آمریکا و صهیونیزم در همه ابعاد در حال برنامه ریزی و اقدام هستند البته این مختص دولت فعلی امریکا نیست، قبلی‌ها هم همین کارها را با دستکش مخملین انجام می دادند اما کمکی که رئیس جمهور فعلی امریکا به ما کرده این است که این دستکش را درآورده و همه آن چدن پنهان در زیر دستکش امریکایی ها را می بینند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار با تبریک روز معلم به همه معلمان کشور، یاد آیت الله شهید مطهری را گرامی داشتند و گفتند: شهید مطهریِ عزیز به معنای واقعی، یک معلم دلسوز بود که با فکر و بیان قوی، رسوخ اندیشه‌های عمیق اسلامی را در ذهن جوانان دنبال می‌کرد و شهادت او در این راه، به منزله امضای قطعی خداوند متعال بر کارنامه آن بزرگوار بود.

رهبر انقلاب اسلامی، نقش معلم و آموزش‌وپرورش را یک نقش اساسی برشمردند و خاطرنشان کردند: مهمترین سرمایه برای یک ملت، سرمایه انسانی است، زیرا کشوربدون سرمایه انسانی مانند برخی از کشورهای پولداری است که ثروت آنها به صورت سفاهت‌آمیز در اختیار دستهای خائن به بشریت قرار می‌گیرد، همچنان‌که در دوران طاغوت نیز ایران بر روی دریای نفت بود اما بیگانگان بر این منابع مسلط شدند و با آن، تمدن و کارخانه‌های خود را ساختند و از نفت ما برای پیروزی در جنگهای خود استفاده کردند.

ایشان احساس احترام خود به قشر شریف و محترم معلم را یک باور حقیقی و برخاسته از نقش تمدن‌ساز معلمان خواندند و افزودند: معلمان، پایه‌ریزان تمدن نوین، و جهادگرانِ در میدان کارزار با جهل و بی‌سوادی هستند که برای جامعه و نسلِ جوان آن، هویت‌سازی فرهنگی می‌کنند.رهبر انقلاب: دانشگاه‌ها می‌گویند در سالهای اخیر صندلی خالی هم داشته اند، لازم است کارشناسان با بررسی عمیق درباره «بودن یا نبودن کنکور، ادامه آن به شکل فعلی یا تغییر آن»، تصمیم گیری کنند و مسئولان مربوط این تصمیمات را اجرا کنند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای، هویت قوی، فرهنگ غنی و فکر و اندیشه صحیح را پایه‌های اصلیِ ساخت تمدن دانستند و از همین زاویه در خصوص سند ۲۰۳۰ و علت اصرارهای آشکار و پنهان بیگانگان برای تحکیم آن بر مناسبات کشورها از جمله کشورهای اسلامی و ایران، نکات مهمی خطاب به مسئولان گوشزد کردند.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: جان کلام در سند ۲۰۳۰ که فصل مهمی از آن به آموزش‌وپرورش اختصاص دارد، این است که نظام آموزشی باید جوری تنظیم شود که فلسفه، سبک زندگی و مفهوم حیات بر اساس مبانی غربی به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود.

ایشان در تبیین این واقعیت افزودند: غربی‌ها انتظار دارند معلمانِ متدین ما که علاقه‌مند به آینده کشور هستند، در کلاس درس خود برای آنها سرباز تربیت کنند، تا دانش‌آموز ما سرباز و رعیت همان وحشی‌های کروات‌زده‌ی ظاهرسازی شود که به راحتی آدم می‌کشند و به آدمکش‌ها کمک می‌کنند.رهبر انقلاب: آموزش‌وپرورش با نقطه مطلوب فاصله دارد که باید با کار و تلاش، نواقص و معایب را برطرف کرد اما وضعیت امروزآموزش‌وپرورش با وضع اسف‌بار آن در قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در ادامه، خدمات معلمان در طول سالهای پس از انقلاب را خدماتی بزرگ و ثمربخش برشمردند و با انتقاد از کسانی که غیرمنصفانه و با اغراض سیاسی، درصدد بی‌قدر و قیمت کردن آموزش‌وپرورش هستند، گفتند: البته آموزش‌وپرورش با نقطه مطلوب فاصله دارد که باید با کار و تلاش، نواقص و معایب را برطرف کرد اما وضعیت امروزآموزش‌وپرورش با وضع اسف‌بار آن در قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.

رهبر انقلاب اسلامی با بیان نمونه‌هایی از کارهای بزرگ آموزش‌وپرورش در سالهای پس از انقلاب، خاطرنشان کردند: «دانشمندانی که کشور را در شاخه‌های مختلف علمی همچون فناوری نانو جزو رتبه‌های برتر دنیا قرار داده‌اند»، «هزاران دانش‌آموز و معلم شهید، و نسل سوم و چهارم انقلاب که با وجود زمینه‌های گوناگون برای مفاسد اخلاقی در دنیای امروز، با انگیزه مجاهدت، محکم و استوار در مقابل دشمن می‌ایستد و برای اعزام به دفاع از حرم اصرار می‌کند»، «جوانان فعال در اردوهای جهادی و دلدادگان به معنویات و اهل دعا، توسل و پیاده‌روی اربعین» در همین آموزش‌وپروش تربیت شده‌اند، بنابراین نباید آموزش‌وپرورش دوره انقلاب را دست‌کم گرفت.حضرت آیت الله خامنه‌ای با انتقاد شدید از کسانی که با قلم یا بیان یا اَشکال دیگر درصدد تضعیف روحیه انقلابی در میان مردم و جوانان هستند، افزودند: روحیه انقلابی به منزله جان و روح این ملت است و خداوند از کسانی که در این مسئله تشکیک و آن را تضعیف کنند، نخواهد گذشت.

رهبر انقلاب در تبیین وضع مطلوب آموزش و پرورش تأکید کردند: آموزش و پرورش باید انسان هایی «دانا، توانا، خردمند، پرهیزکار، پاکدامن، کارآمد، شجاع، هوشیار و اهل اقدام» تربیت کند که اگر چنین شود، همان آرزویی که بارها بیان کرده ام محقق می شود و ایران عزیز به جایگاهی می رسد که تا پنج دهه بعد، هر کسی در هر جای جهان بخواهد از مرزهای جدید علم آگاه شود باید زبان فارسی یاد بگیرد.

ایشان رسیدن آموزش و پرورش به وضع مطلوب و تربیت جوانانی با ویژگی های یاد شده را پایه اصلی «ایران سربلند فردا» و «اساس ایجاد تمدن نوین اسلامی» خواندند.

حضرت آیت الله خامنه ای در بیان چند تذکر، «سند تحول آموزش و پرورش» را سندی بسیار خوب برشمردند و گفتند: این سند نوعی ریل گذاری است و می تواند این بخش مهم از کشور را به سرمنزل مقصود برساند.

رهبر انقلاب ابلاغ این سند را لازم اما ناکافی دانستند و با اشاره به ضرورت آشنایی و آگاهی بدنه آموزش و پرورش با این سند تأکید کردند: باید با جدیت، تحقق سند تحول را پیگیری کرد که این امر، روحیه انقلابی می خواهد.

حضرت آیت الله خامنه ای با انتقاد شدید از کسانی که با قلم یا بیان یا اَشکال دیگر درصدد تضعیف روحیه انقلابی در میان مردم و جوانان هستند، افزودند: روحیه انقلابی به منزله جان و روح این ملت است و خداوند از کسانی که در این مسئله تشکیک و آن را تضعیف کنند، نخواهد گذشت.رهبر انقلاب: مؤسس رژیم پهلوی را انگلیسی ها آوردند و وقتی او را نخواستند، به او دستور ترک کشور را دادند و رضاخان هم در اوج بی غیرتی و ذلت و خفت، این دستور را پذیرفت.

ایشان با یادآوری نجات ایران از زیرپای حکومت دست نشانده بیگانگان تأکید کردند: مؤسس رژیم پهلوی را انگلیسی ها آوردند و وقتی او را نخواستند، به او دستور ترک کشور را دادند و رضاخان هم در اوج بی غیرتی و ذلت و خفت، این دستور را پذیرفت. آیا برای یک ملت، ننگ و سرافکندگی بیشتر از این امکان پذیر است که رئیس کشورش را بیگانگان بیاورند و هر وقت نخواستند با تحقیر او را بردارند؟

ایشان افزودند: محمدرضا پهلوی را هم انگلیسی ها و امریکایی ها روی کار آوردند و او هم در مقابل، کشور را به خدمت آنها درآورد اما انقلاب، ایران عزیز را از زیر پای این انسانهای حقیر و پست و ظالم بیرون  کشید. حالا اگر کسی این روحیه انقلابی را تضعیف کند، آیا خدا او را می‌بخشد؟

حضرت آیت الله خامنه ای تحول در آموزش و پرورش را در گرو روحیه انقلابی خواندند و افزودند: باید بدون ترس و محافظه کاری، به تشخیص و تصمیم رسید و اقدام لازم را نه نمایشی و تشریفاتی، بلکه واقعی و حقیقی انجام داد.حضرت آیت الله خامنه ای: معلمان محترم، شریف و آبرودار هستند و عزت نفس آنان در مسئله معیشت باید محفوظ بماند.

ایشان در همین زمینه افزودند: البته تصمیم و اقدام انقلابی به معنای بی توجهی به نقد عالمانه نیست چرا که استقبال از نقد عالمانه، جزو روحیه انقلابی است.

رهبر انقلاب در ادامه تذکرات در زمینه آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را بسیار مهم و قلب این وزارتخانه دانستند و افزودند: متون آموزشی که این سازمان تولید می کند، باید منطبق با سند تحول باشد.

ایشان با انتقاد از در نظر گرفته شدن مهلتی ۱۲ ساله برای تطبیق متون درسی با سند تحول گفتند: باید با سرعت و جدیت و در زمانی کوتاه این کار را انجام داد، چرا که امروزه هر «ساعت» در پیشرفت جامعه مهم است.

حضرت آیت الله خامنه ای «گنجانده شدن مناسب و صحیح و ظریف پیامها و معارف انقلاب در همه متون آموزشی و پرورشی» را ضروری خواندند و خاطرنشان کردند: سازمان پژوهشی و برنامه ریزی باید از لحاظ انسانهای دانا، آگاه، خوشفکر، متدین و انقلابی غنی شود.

تذکر دیگر حضرت آیت الله خامنه ای به مسئولان آموزش و پرورش «افزایش بیشتر دانشجویان و ارتقای کیفیت دانشگاههای فرهنگیان و شهید رجایی» بود.

ایشان خاطرنشان کردند: در این مراکز باید معلمانی تربیت شوند که به معنای حقیقی کلمه، معلم و تعلیم دهنده دین و تقوا و انقلاب باشند.

رهبر انقلاب، «مدارس استعدادهای درخشان» و «نخبه پروری در کشور» را بسیار مهم برشمردند و با تأکید بر تقویت هرچه بیشتر این مدارس گفتند: جایگاه ایران در المپیادهای جهانی باید حفظ شود و تنزل رتبه های کشور در برخی المپیادها از جمله ریاضی، فیزیک، شیمی و رایانه جبران شود و کشور و ملت به المپیادی های جوانی که رتبه های جهانی کسب می کنند، افتخار کند.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به توصیه مکررشان درباره «نشاط و سرزندگی» در محیطهای دانش آموزی گفتند: البته برخی از این موضوع برداشت ناصحیح و سطحی می کنند، نشاط و سرزندگی یعنی برنامه های ورزشی یا فوق برنامه های جذاب به‌گونه ای باشد که جوان، با انگیزه، پرانرژی و پرامید به درس و کار مشغول باشد.

ایشان با انتقاد از برخی برنامه ها در بعضی مدارس به بهانه نشاط و سرزندگی افزودند: گاهی اوقات فشارهای درسی در مدارس و در آموزشگاههایی که به دنبال قبولی بیشتر در کنکور یا به دست آوردن رتبه های بالا هستند، جوان را پژمرده و افسرده می کند که باید برای حل این مسائل فکر و تدبیر و اقدام کرد.

توصیه دیگر رهبر انقلاب به مسئولان آموزش و پرورش، فکر و تصمیم دقیق کارشناسی درباره کنکور بود.

ایشان گفتند: دانشگاهها می گویند در سالهای اخیر صندلی خالی هم داشته اند، لازم است کارشناسان با بررسی عمیق درباره «بودن یا نبودن کنکور، ادامه آن به شکل فعلی یا تغییر آن»، تصمیم گیری کنند و مسئولان مربوط این تصمیمات را اجرا کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای «معاونت پرورشی» را از بخش های بسیار مهم آموزش و پرورش برشمردند و با ابراز خرسندی از اقداماتی که در این زمینه انجام شده است، افزودند: البته  در ساختار، نیروی انسانی پرانگیزه و منابع مالی نقص هایی وجود دارد که وزیر محترم باید دنبال کند تا معاونت پرورشی به معنای حقیقی آن محقق شود.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس به دو نکته مهم درباره معیشت معلمان و وضع دانش آموزان سیل زده پرداختند.

ایشان تأکید کردند: معلمان محترم، شریف و آبرودار هستند و عزت نفس آنان در مسئله معیشت باید محفوظ بماند.

رهبر انقلاب با اشاره به سوءاستفاده برخی عناصر سیاسی یا بیگانگان از مسائل معیشتی معلمان گفتند: آنها می خواهند از این نقطه ضعف برای مقاصد خود بهره برداری کنند اما قطع نظر از این سوءاستفاده، باید درباره درآمد معلمان به‌گونه‌ای عمل کرد که عزت نفس آنان حفظ شود.

ایشان درباره دانش آموزان مناطق سیل زده نیز گفتند: این دانش آموزان حتی تا هنگامی که مدارس آنها با همت دولت و مردم و کمکهای قابل تقدیر خیرین مدرسه ساز تعمیر و ساخته شود نباید از درس و تحصیل عقب بمانند.

حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان، باطل کردن معارضه دروغین «علم و دین» را از افتخارات دستگاههای علمی، آموزشی و پژوهشی کشور برشمردند و افزودند: قدرتمندان مادی دنیا چندین قرن برای القای تعارض دین با علم تلاش کردند اما در جمهوری اسلامی پرچم دین از همه جای دنیا برافراشته تر است و کشور از لحاظ علمی نیز جزو کشورهای پیشرفته محسوب می شود.

رهبر انقلاب فعالیت هزاران محقق، متفکر و دانشمند عمدتاً جوان و غالباً متدین در کشور را یادآوری کردند و افزودند: این نخبگان عزیز با هویت «ایرانیِ سربلند» و هویت دینی و اسلامی مشغول تحقیق و نوآوری و ابتکار و پیشرفت علمی هستند که این حرکت نشاط انگیز باید همچنان با قدرت ادامه داشته باشد.

حضرت آیت الله خامنه ای برخورداری نوجوانان و جوانان ایرانی از مهارت تبدیل علم به عمل را بسیار مهم و پربرکت خواندند و گفتند: مهارت آموزی باید از مدارس و دبیرستان ها شروع و پیگیری شود.

رهبر انقلاب در آخرین بخش سخنانشان به آرایش جنگی دشمن و تهاجم آنان در زمینه های اقتصادی، سیاسی، نفوذ اطلاعاتی و ضربه زدن بوسیله فضای مجازی اشاره کردند و افزودند: امریکا و صهیونیزم در همه ابعاد در حال برنامه ریزی و اقدام هستند البته این مختص دولت فعلی امریکا نیست، قبلی ها هم همین کارها را با دستکش مخملین انجام می دادند اما کمکی که رئیس جمهور فعلی امریکا به ما کرده این است که این دستکش را درآورده و همه آن چدن پنهان در زیر دستکش امریکایی ها را می بینند.

ایشان تأکید کردند: در مقابل آرایش جنگی دشمن علیه ملت ایران، ملت هم باید آرایش جنگی بگیرد و همه مسئولان، آحاد ملت و افراد توانا و نخبه در هر زمینه ای مشغول کارند با احساس مسئولیت و آمادگی وارد میدان شوند.

ایشان افزودند: دشمن علی الظاهر در زمینه نظامی آرایش جنگی ندارد که البته نظامیان ما حواسشان جمع است.

حضرت آیت الله خامنه ای، حفظ وحدت را به ویژه در شرایط فعلی، بسیار لازم خواندند و تأکید کردند: همه مراقب باشند بخاطر اختلاف سلیقه های کوچک مقابل هم قرار نگیرند چرا که اقتدار ملت در گرو اتحاد آحاد مردم، گروههای اجتماعی، اقوام مختلف و وحدت متقابل مسئولان و مردم است.

ایشان افزودند: به فضل الهی توطئه ها و تدابیر دشمن با وجود همه تبلیغات وسیع برای مشغول کردن ذهن ها و مخلوط کردن صحنه، به ضرر خود او تمام می شود.

رهبر انقلاب تأکید کردند: بدون تردید جوانان عزیز ایران سرافراز، شکست امریکا و به زانو درآمدن صهیونیزم و عزت و عظمت نهایی ملت ایران را مشاهده خواهند کرد.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، آقای بطحایی وزیر آموزش‌وپرورش گزارشی از اقدامات و برنامه‌های این وزارتخانه در خصوص عملیاتی کردن سند تحول، تعمیق و معرفی سند تحول در بدنه آموزش‌وپرورش، توسعه عدالت آموزشی، اولویت دادن به افزایش کیفیت مدارس دولتی و جلوگیری از طبقاتی شدن آموزش‌وپرورش، و تلاش برای توسعه کمّی و کیفی دانشگاههای تربیت معلم بیان کرد.

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

مناجات با امام زمان و گریزهای مناجاتی

مناجات با امام زمان و گریزهای مناجاتی ،سبک مداحی،گریز روضه،امام زمان،مسجد جمکران

از وقتی که مسجد مدینه ساخته شد، پیامبر اکرم (ص) در موقع خطبه خواندن و سخنرانی، مخصوصاً روزهای جمعه در مقابل انبوه جمعیت بر تنه درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود، تکیه می دا د. تا اینکه جمعیت زیاد شد، پیشنهاد کردند، که منبری برای رسول خدا (ص) بسازند . تا مردم به آسانی رسول خدا (ص) را ببینند. پیامبر (ص) اجازه فرمود، منبری از چوب با دو پله و عرشه ساختند.
اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم (ص) جمعیت را شکافت و آن ستون خرما را پشت سر نهاد و به طرف منبر رهسپار شد، همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفت، یک مرتبه صدای ناله ی ستون خشکیده مانند زن بچه مرده بلند شد، در اثر ناله ی آن، صدای جمعیت به گریه و ناله بلند گردید، پیامبر (ص) از منبر به زیر آمده و ستون را در بغل گرفت و دست بر آن کشید و فرمود: آرام باش! و از او دلجویی کرد،
سپس به طرف منبر برگشت و فرمود: مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا (ص) اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد، ولی برخی از مردم چه نزدیک شوند به من یا دور، باکشان نیست. اگر من او را در بغل نگرفته و دست بر آن نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
عرض می کنم! این درخت یک لحظه از پیامبر (ص) دور شد این چنین ناله زد. با اینکه رسول خدا (ص) را مشاهده می کرد، ولی ما سال ها است که امام زمانمان را نمی بینیم و از او دور هستیم، با این حال مشغول به زندگی عادی خودمان هستیم، به فکر همه کس و همه چیز هستیم الا امام زمانمان (عج)، همه ی فکر ها به ذهنمان خطور می کند جز فکر اما زمان (عج)… .
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

یوسف (ع) نه به تقاضای پدر بلکه از جانب خود پیراهنش را فرستاد، تا پدر بدان شفا یابد و چشمانش بینا شود. ای یوسف زهرا (س)! چشمان بصیرت ما به دلیل گناهان نابینا شده و گرنه از سعادت زیارت شما محروم نبودیم. ای یوسف زهرا (ع) ما یعقوب نیستیم اما شما از یوسف کریم تر هستید بر دیدگان ما نظری بیفکنید.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

هنگامی که برادران یوسف (ع) پیش وی آمدند، اظهار پشیمانی کردند. یوسف سریع بخشید و طلب بخشش برای آنها کرد. ای یوسف زهرا (س)!  ما نیز در حق شما ستم های فراوانی کردیم، ما نیز با گناهانمان دل شما را شکستیم…. ولی می دانیم کرم شما از کرم یوسف بیشتر است، آقاجان! مارا هم ببخش، برای ما هم طلب بخشش کن.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام علی (ع) در جریان جنگ صفین در ضمن خطبه ای از عدم اطاعت پذیری و سستی یاران خود شکایت کرد. و فرمود: « ارید أن أداوی بکم و أنتم دائی کناقش الشّوکه و هو یعلم أنّ ضلعها معها …». (عجبا!) من می خواهم به وسیله ی شما « بیماریها » را مداوا کنم، اما شما خود «درد» منید! من به کسی می مانم که بخواهد خار را به وسیله ی خار بیرون آورد با اینکه می داند خار همانند خار است. (مانند خار قبلی سریع می شکند و در بدن می ماند)
اینجا امیر المؤمنین (ع) از یارانش این طور می نالد. شما فکر می کنید الان امام زمان (عج) درباره ی ما چه می فرماید؟ آیا مثل امام علی (ع) از ما هم شکایت می کند که من می خواهم به وسلیه ی شما « بیماریها » را مداوا کنم. اما شما خود « درد » من هستید ! مثل این که بخواهم خار را با خار بیرون بیاورم ، در حالی می دانم که خار همانند خار شکننده است و ممکن است راهی از پیش نبرد و مثل خار قبلی در بدن بماند … .
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

فردی در بیابانی به مجنون برخورد، دید مجنون روی خاک ها نشسته و با تکه چوبی بر روی زمین خط هایی می کشد. رو به مجنون کرد و گفت: مجنون! در وسط این بیابان چه می کنی؟ این خط ها چیست که بر روی زمین کشیده ای؟ مجنون گفت:
گفت مشق نام لیلی می کنم
چون میسر نیست بر من کام او
زین عمل خود را تسلی می کنم
عشق بازی می کنم با نام او
ای عاشقان مهدی زهرا (س)!
« بیایید در کوه ها آواره گردیم
به دنبال گل نرگس بگردیم »

بیایید به عشق خیمه نشین زهرا (س) مجنون وار سر به بیابان ها بگذاریم و مشق نام مهدی (ع) کنیم و در جواب عاقل نماها بگوییم:
مشق نام مهدی (عج) می کنم
زین عمل خود را تسلی می کنم
چون میسر نیست بر من کام او
عشق بازی می کنم با نام او

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

امام سجاد (ع) غلامی داشت، مردم بیرون شهر برای باران دعا می کردند، مردی غلام را در بیرون شهر دید که جدای از مردم ضجّه می زند و دعا می کند. یک باره دید هوا ابری شد و باران آمد. فردای آن روز آن مرد آمد، محضر امام سجاد (ع) و تقاضای خرید غلام را کرد، تمام غلام ها به صف شدند، او را نیافت، عرض کرد، آیا غلام دیگری هم داری؟ فرمود: آری، آن غلام سیاه را آوردند. تا دید او را شناخت، گفت همین را می خواهم. غلام به گریه افتاد. گفت ای مرد از من چه می خواهی؟ چرا می خواهی مرا از امامم جدا کنی؟!  شروع به دعا کرد. خدایا! اگر قرار است از امامم جدا شوم مرگ مرا برسان! طولی نکشید که دعایش مستجاب شد و از دنیا رفت.
مردم! ما هم از اماممان جدا افتاده ایم! شیطان ما را از مولایمان جدا کرده است، غلام سیاه امام سجاد (ع) مرگ را بر دور بودن از امام خود ترجیح داد. مردم شما چه می خواهید بکنید؟!….
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

« ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی »
این را شما امروز برای یوسف فاطمه (ع) حضرت مهدی (عج) می خوانید و در فراغش اشک می ریزد. اما این بیت روزی زبان حال بی بی سادات حضرت زینب (ع) بود. آن وقتی که دیگر از برادرش جدا افتاده بود، آن وقتی که بدون حسین (ع) به سفر کوفه و شام می رفت می فرمود:
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
مشتاقی و مهجوری دو از تو چنانم کرد
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
کز دست بخواهد شد دامان شکیبایی

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

عالم بزرگواری به زیارت المیرالمؤمنین (ع) مشرف شد، ناگهان امام زمان (عج) را کنار ضریح مشاهده کرد که قرآن تلاوت می کند… بعد از آن با خودش زمزمه می کرد:
« چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن »
اینجا این مرد عالم خطاب به امام زمان (عج)، این بیت را زمزمه می کرد، اما یک وقت دیگری حضرت زینب (ع) در کوچه های کوفه سر بریده ی برادر را بالای نیزه می دید که قرآن می خواند. در آن هنگام زبان حال بی بی زینب (ع) این بود:
«چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن»
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

شخصی می گفت: با یکی از دوستانم سر مسأله ای دعوا کرده بودم، با هم قهر بودیم تا اینکه پدرم در حادثه ای فوت کرد، مجلس عزایی گرفته بودیم، همان دوستم آمد و دقیقه ای نشست و قرآنی خواند و رفت. با خودم گفتم از او راضیم هر چند که اختلاف و دعوا داشتیم. بالاخره در مراسم عزای پدرم شرکت کرده بود و روی فرش عزای پدرم نشسته بود و قرآن خواند.
یا صاحب الزمان! اگر چه اعمالمان خون به دل شما کردیم، اما آقا جان! امشب در مجلس عزای جد غریبتان امام حسین (ع) شرکت کردیم، روی فرش عزای جد مظلومتان قدم گذاشتیم. آقاجان! نیم نگاهی بما بینداز…

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

« عزیز علیّ أن أری الخلق و لا تری» سخت است بر من که خلق را ببینم و تو را نبین، حضرت مهدی (عج) الان زنده است، اما در غیبت به سر می برد. با این حال عاشقان او این طور ناله می زنند و شکایت می کنند که « بر ما سخت است که همه خلق را ببینیم ولی تو را نبینیم. »
اما ای شیعیان در کربلا چه گذشت به حضرت زینب (س) که امامش را آنگونه شهید کردند. با زبان دلش زمزمه می کرد: « عزیز علیّ ان اری الخلق و لا تری » یعنی برادر من! حسین جان! بر من سخت است که همه ی خلق را ببینم، شمر را ببینم، خولی را ببینم، حرمله را ببینم، عمر سعد را ببینم، ولی تو را نبینم.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

خشک سالی هفت سال مصر را فرا گرفت، یوسف و حکومت او بود که مصر را نجات داد.
ای یوسف زهرا (س) در دل های ما نه هفت سال است که عمری است خشک سالی حکم می کند. در این دل های خشکیده ی ما نه گل محبتی می روید نه شکوفه ی حضوری به بار می نشیند. آقا! بیا بر دل های ما حکومت کن که این دیار جز به تدبیر شما به سامان نرسد.
« رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
کرم نما و فرود آکه خانه، خانه ی توست »
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

برادران یوسف با متاعی اندک و ناچیز برای خرید آذوقه آمدند، ولی یوسف پیمانه ی آنها را پر کرد. ای یوسف زهرا ما نیز خریدار مهر شما هستیم، ولی چیزی نداریم اگر هم داشته باشیم بضاعتی ناچیز است، که نگاه بر آن عرق شرمندگی را بر جبینمان جاری می کند، ولی چشم بر کرم شما دوخته ایم.
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آن پیرزن کلاف آورده بود، گفت می دانم با کلاف، یوسف نمی دهند ولی می خواهم دنیا بداند که من هم خریدار یوسف هستم؛
پسر فاطمه! بی کلاف آمدم، کلاف هم ندارم، ولی مشتری شما هستم، نیم نگاهی به ما هم بیندازید …
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

علی علیه السلام خیلی غریب بود. چون کسی را نداشت که با او درد دل کند. هم صحبتی نداشت. کسی را نداشت، درد دل های او را بفهمد. لذا سرش را درون چاه می برد و درد دل هایش را با چاه می گفت. اکنون از شما می پرسم، الان امام شما صحبت ها و درد دل هایش را با چه کسی در میان می گذارد؟ امام زمان شما سر در درون کدام چاه می برد؟! پرونده ی اعمال شیعیان را که می خواند چه حالی پیدا می کند؟ اگر امیرالمؤمنین علیه السلام ۲۵-۳۰ سال خار در چشم و استخوان در گلو بود اما امام زمان شما الان هزار و چند سال است که خار در چشم و استخوان در گلو دارد و صبر می کند؟!

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

هر جمعه سحر آینه را پاک کنید
چون صبح گذشت سینه ها چاک کنید
دستان غروب روی تقویم نوشت
این جمعه گذشت هفته را خاک کنید
السلام علی بقیه الله فی بلاده و حجته علی عباده
السلام علیک یا حجه الله علی من فی الارض و السماء
اسلام علیک یا داعی الله و ربانی آیاته
اسلام علیک یا باب الله و دیان دینه …
یا صاحب الزمان امشب شما را به مظلومیت امام حسن مجتبی قسم می دهم که همه ی ما را مورد لطف و مرحمت بی نهایت خود قرار دهی.
بابی انتم و امی و اهلی و مالی و اسرتی
یابن الحسن پدر و مادرم و دار و ندارم همه فدای شما
انّی مؤمن بکم و بما آمنتم به
خدا را شاهد می گیرم شما را هم شاهد می گیرم که: همانا مؤمن به شما هستم و مرید و دل بسته به شما هستم و به شما ایمان دارم.
منتظر لامرکم، مرتقب لدولتکم، اخذ بقولکم، عامل بامرکم
آقا جان ما همه منتظر تشریف فرمایی شما هستیم، در آن صبح جمعه ای که از کنار کعبه صدای شما شنیده می شود دوست داریم که در رکاب شما باشیم آقا جان!
در این مجلس از مظلومیت و غریبی امام حسن مجتبی صحبت می کنیم!
یا صاحب الزمان!
شب ۲۸ ماه صفر که مصادف با رحلت رسول الله و شهادت امام حسن مجتبی است را به شما تسلیت عرض  می کنم.
امام حسن فرمودند: خواهرم را خبر کنید، خبر دادند به عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب کبری به بالین برادر آمد، تا چهره ی زرد برادر را دید، قلبش پاره شد، صدا زد: خدا مرگم دهد، برادر چه بلایی به سرت آورده اند؟
اما پس از شهادت امام مجتبی مصیبتی دیگر دل زینب و امام حسین را سوزاند و آن هم این که بنا بود بدن مبارک امام حسن مجتبی در کنار قبر پیامبر به خاک سپرده شود ولی عده ای بی دین و از خدا بی خبر مانع شدند و نگذاشتند و کار را به جایی رساندند که به بدن نازنین آن حضرت تیر پرتاب کردند و آن بدن شریف را تیر باران کردند.
امام حسن فرمود: برادرم گر چه مرا با زهر مسموم کردند ولی هر چه بخواهم از آب و غذا در این جا فراهم است و همه ی بستگان و اقوام و برادران و خواهرانم جمع هستند ولی: « لا یوم کیومک یا اباعبدالله ، یزد لف الیک ثلاثون الف رجل، یدعون انهم من امه جدنا فیجتمعون علی قتلک و سفک دمک… »
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آقا بیا که دلم غرق ماتم است
از دوریت به سرم زانوی غم است
یکدم بیا تو بخوان روضه ی عطش
آقا عنایتی شب هفت محرم است
« متی ترانا و نراک » آقا جانم کی می شود که تو را ببینم.
ای کاش کسی راه دیدن تو را به من نشان بدهد.
« هل الیک یابن احمد سبیل فتلقی »
یا صاحب الزمان آیا برای زیارت شما راه ملاقاتی هست یا نه؟ وقتی به عملم نگاه می کنم خودم هم خجالت زده می شوم. وای بر من راهی برای دیدنت باقی نگذاشته ام.
آنقدر معصیت کردم که بین خودم و شما فاصله ی زیادی ایجاد کردم. امام خوبم وقتی به لطف و کرم و مهربانیت نظر می کنم امیدوار می شوم.
اگر توفیق مُجالست و نشستن در جوارت را ندارم لااقل عنایتی کن و سلام ناقابلم را بشنو.
« السلام علیک یا ابا صالح المهدی »
عزیز دلم الان کجایی، چه می کنی؟ مدینه ای؟ کربلایی؟ ای جان عالم به فدایت. قربان آن اشک چشمی که امروز برای جدّ غریبت حسین از گونه هایت جاری شد.
« اسلام علیک حین تقوم »
« اسلام علیک حین تقعد »
« اسلام علیک حین تقرء و تبین »
« اسلام علیک حین تصلی و تقنت »
« اسلام علیک حین ترکع و تسجد »
« اسلام علیک حین تهلل و تکبر »
« اسلام علیک حین تحمد و تستغفر »
« اسلام علیک حین تصبح و تمسی »
سلام بر تو در آن لحظه ای که از صبح برای جد مظلومت سیداشهداء ناله می زدی و گریه می کردی.
نمی دانم امروز برای کدام مصیبت امام حسین اشک می ریزی؟ آیا ناله هایت برای وداع است؟ یا لحظه ای که زینب از بالای تلّ زینبیه شاهد جان دادن برادرش حسین بود. یا نه، آن لحظه ای که اباعبدالله شاهد جان دادن علی اصغرش روی دو دستش بود.
ذکر مصیبت حضرت علی اصغر (ع)
« اسلام علیک ایها الرضیع الصغیر »
یکی از عزیزان اباعبدالله که روز عاشورا به شهادت رسید طفل شیرخواره امام حسین بود. آقا پشت درب خیمه با زینب و ام کلثوم و سکینه و بقیه اهل خیام خداحافظی کرد. کسی دیگر نمانده بود؛ اما یک وقت فرمود:
« یا اختاه ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه »
فرمود: آن شیرخواره را هم بیاور تا با او وداع کنیم، زینب رفت و علی اصغر را آورد. اباعبدالله مشاهده کرد که این طفل صغیر خیلی تشنه شده است. لب هایش را گاهی تکان می دهد. ابی عبدالله نتوانست تشنگی علی اصغر را تحمل کند. اباعبدالله نمی تواند ببیند مسلمانی تشنه باشد. یکی از سربازان حر خیلی تشنه بود خود امام حسین که مشاهده کردند این شخص خیلی تشنه است و عطش دارد یک شتر آب کش که آنجا بود فرمودند: « انخ الراویه » شتر را بخوابان و آب بخور. گفت: قدرت خواباندن شتر را ندارم، یک وقت خود امام حسین جلو آمد و شتر را خواباند، مشک را از روی شتر برداشت و فرمود: بگیر. آن شخص گفت: نمی توانم. خود امام درب مشک را باز کرد و جلوی صورت این لب تشنه ای که از دشمن بود گرفت تا او آب بخورد. امام حسین وقتی می بیند یک فرد قوی با لب تشنه از لشگر دشمن عطش دارد، اینطور برخورد می کند؛ ولی وقتی که شیرخواره ی لب تشنه اش را روز عاشورا ابی عبدالله در پارچه سفیدی پیچیدند و آوردند در مقابل لشگر و فرمودند:
« اسقوا هذا الرضیع » این طفل بی گناه را بگیرید و سیرابش کنید.
« یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشاه » یعنی: ای قوم اگر به من رحم نمی کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی دهان کوچکش را باز و بسته می کند.
اما کسی جواب امام حسین را نداد. امام فرمودند: « ویلکم یا قوم » وای بر شما، عذاب بر شما، بلا بر شما، من که دیگر غیر از این شیر خوار کسی را ندارم. همین طور ابی عبدالله در حال سخن گفتن بود که حرمله لعنه الله علیه به دستور عمر بن سعد ملعون، جواب امام حسین را با نشانه گرفتن گلوی علی اصغر داد و گلوی نازنینش از گوش تا گوش بریده شد. « فذبحه من الاذن الی الاذن. »
یک مرتبه امام حسین مشاهده کرد که قنداق طفل صغیرش پر از خون شده است و آرام به سوی خیمه ها برگشت.
همین که امام به خیمه برگشت، سکینه به استقبال او شتافت و عرض کرد: « یا ابه لعلک اخی لماء » یعنی: بابا به برادرم آب دادی؟
در روایت دیگر سید بن طاووس در لهوف آورده است: امام می خواست با کودک وداع کند، کودک را در آغوش گرفته بود، ناگهان مشاهده نمود: « فذبح من الاذن الی الاذن »
گفت: خدمت امام سجاد رسیدم، به امام عرض کردم: مختار در حال انتقام گرفتن از قاتلان پدرت می باشد، امام سجاد فرمودند: آیا حرمله را هم گرفته اند یا نه؟ گفتم: من که از کوفه بیرون آمدم هنوز زنده بود، دیدم آقا دستش را به سوی آسمان بلند کرد و صدا زد: « اللهم اذقه حر النار، اللهم اذقه حر الحدید. »
گفتگوی علی اصغر با پدر در لحظه  شهادت
تا خدنگ حرمله خوابش نمود
کرد در دل با پدر گفت و شنود
ای که هستی تو مرا نور دو عین
عشق زینب هستی ام بابا حسین
تا خدنگ حرمله خوابم نمود
مادرت آغوش خود سویم گشود
باز کرد آغوش خود اما چه سود
دست بر پهلو گرفته رخ کبود …
لبخند عشق
علز جان تو هستز همه هست من
مزن دست و پا بر روز دست من
نمانده شکیبم ـ ببین من غریبم ـ لالایی علی
لالایی علی جان
چرا رفته با خنده چشمت به خواب
علی جان مگر دیده ای خواب آب
تو ای ماه پاره ـ مرا کن نظاره ـ لالایی علی
لالایی علی جان
ز لب های خشک تو شرمنده ام
به پشت حرم قبر تو کنده ام
غمت کرده آبم ـ خجل از ربابم ـ لالایی علی
لالایی علی جان
مرا ای پسر هر طرف می کشی
تو با خنده آخر مرا می کشی
غمت کرده آبم ـ خجل از ربابم ـ لالایی علی
لالایی علی جان

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

دلی شفاف چون آیینه داری
زلال اما غمی دیرینه داری
ظهورت جمعه ای دیگر اگر شد
سکوتی تلخ در آدینه داری!
یا صاحب الزمان؛ آیا دیگر وقت آن نرسیده که بیایی؟
آقا جان اگر ما آبرو نداریم شما را به آبروی علی اکبرِ امام حسین علیه السلام یک نظری به جمع ما بفرما.
آقا جانم، خواسته ها و حوائج ما خیلی زیاد است، اما خواسته مهم من در این لحظه معرفت به شماست تا بتوانم در دنیا و آخرت با حضرت باشم.
خدایا با توکل به تو امید دیدنش را دارم.
« اللهم و اقم به الحق و ادحض به الباطل »
یا صاحب الزمان! امشب شما از آن جام ظهور معرفتی به من بنوشانید. از آن معرفتی که علی اکبر وقتی آمد خدمت ابی عبدالله عرض کرد پدر جان؛ اجازه میدان به من بده، گویا می خواست از بنی هاشم اولین کسی باشد که از دست رسول الله سیراب می شود.
« اسلام علی علی الکبیر. »
« السلام علی اول من قتیل من نسل خیر خلق. »
mohsenjafari31.blog.