دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

جشن میانه زمستان چیست ؟ | جشن میانه در ۱۵ بهمن ( از سنت های فراموش شده )

بررسی جشن ها و رویدادهای تاریخ ایران نشان دهنده این موضوع است کشور عزیزمان فرهنگی شاد داشته و غم و اندوه در آن جایی ندارد. ولی متاسفانه بسیاری از این جشن ها به مرور زمان فراموش میشوند.جشن میانه زمستان

جشن میانه زمستان

جشن های ایرانی به جشن هایی ملی و مردمی گفته می شود که دارای ریشه تاریخی ایرانی هستند و از دوران باستان تا به امروز رسیده اند. برخی از این جشن ها کم و بیش زنده هستند.

جشن های زنده به جشن هایی اطلاق می شود که بنا به سنت تاریخی در میان مردم رایج است (مانند جشن نوروز). جشن های فراموش شده به جشن هایی اطلاق می شود که بنا به سنت تاریخی برگزار نمی شوند، اما ممکن است کوشش هایی برای احیای برخی از آنها رواج داشته باشد.

جشن میانه زمستان
جشن میانه زمستان

جشن میانه زمستان ۱۵ بهمن

جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست. با این وجود برخی دیگر از جشن های میانه زمستان، بازمانده ای از این گاهنبار هستند. همچنین آغاز سال نو در تقویم های شمال غربی هندوکش در افغانستان امروزی؛ آغاز سال نو در تقویم های محلی لرستان، بختیاری و کردستان (بنام «وهار کردی»). همچنین هنگام جشن مهرگان («میر ما/ مهرماه»)در تقویم طبری؛ و نیز همین ایام، زمان برگزاری جشن «پیر شالیار/ پیر شهریار» در «اورامانات» کردستان.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

سپندرارمذگان ۵ اسفند است نه ۲۹ بهمن!

چند سالی است که با ایده جشن سپندارمذگان اسفندگان به جای ولنتاین به عنوان روز عشق و زن و مادر آشناتر شدیم اما عجیب است که هرچه بیشتر می شنویم که جشن اسفندگان را می خواهند در بهمن ماه به ما قالب کنند و چه خوب می پذیریم و اینجاست که دیگر حرجی نداریم بر آنان که پذیرفتند نماز جمعه را چهارشنبه بخوانند.

 

اینکه اسم جشن اسفندگان را بیشتر به عنوان سپندارمذگان بخوانیم برای آنست که از خود نپرسیم چطور جشن روز اسفند از ماه اسفند که همان ۵ اسفند است را به بهمن انداخته اند؟

 

دوستان، امسال بیش از هر سال پیام آفلاین و پیامک در باب جشن نگرفتن ولنتاین به ما می رسد (که ایده ای نیکوست چرا که اصولاً ولنتاین را به تقلید از اسفندگان ما ساختند و داستان پشت آن به نظر صحیح نیست) لیکن اگر آن را به ۲۹ اسفند بیندازید، خیانتی بزرگتر در حق تقویم خود که بهترین تقویم جهان و تنها تقویم هماهنگ با فصول سال است روا داشته اید پس همان بهتر که ولنتاین را جشن بگیرید.

 

به من ارتباطی ندارد که چرا زرتشتیان علاقه دارند بگویند ۵ اسفند در تقویم مذهبی آنها روزی ۲۹ بهمن بوده است، مشکل خودشان است اما این تحریف را نباید ما به این تقویم ارزشمند راه دهیم. تقویم ما عمر صدساله ندارد که بگوییم کسی صد سال پیش آنرا دستکاری کرده باشد.

 

دوستان، این حرفها را برخی از شما پارسال هم از من شنیدید اما امسال تقاضا می کنم لینک این صفحه را به همه دوستانتان هم بفرستید و جلوی دستکاری تقویم باستانی ایرانی که افتخار ماست را بگیرید. چطور می پذیرید که روز اسفند از ماه اسفند ممکن است در ماه بهمن باشد؟!

 

خوشبختانه قبل از ارسال این پیام نوشته ای از استاد مرادی غیاث آبادی یافتم که چه علمی و چه شیوا سخنی که این بنده از سر درد نوشت را با استدلال به قلم تحریر در آوردند لذا بخشی از آنرا اینجا کپی می کنم:

 

همانگونه که نوشته اید، جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر است با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماری‌های ایرانی. اما در باره پرسش شما از وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد.

 

چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسفندگان است.

 

این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچه‌ای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، مطابقت پیدا نمی‌کند. چرا که در این کتابچه، فاصله ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصله ۴۰ روزه شب یلدا تا جشن سده به ۴۶ روز، و فاصله ۲۵ روزه جشن سده تا اسفندگان به ۱۹ روز رسیده است. این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.

 

اینها نمونه‌هایی از آشفتگی‌هایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاهشماری ایرانی را مخدوش کرده‌اند، بلکه اختلال‌هایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آورده‌اند.

 

معدودی که از این شبه تقویم نوساخته دفاع می‌کنند، عملاً در نوشته های خود از این فاصله‌های ۱۰۰ روزه و ۴۰ روزه و ۲۵ روزه یاد می‌کنند، اما گفتار خود را بگونه‌ای با توصیف‌های زیبا و شعر و ترانه ترتیب می‌دهند که خواننده غیردقیق متوجه نشود این اعداد و ارقام با آن سالنما هیچگونه انطباقی ندارد.

 

همانگونه که می‌دانید، من و دیگران در این زمینه بارها نوشته‌ایم و پرسش‌هایی را در رسانه‌های گوناگون خطاب به تهیه‌کنندگان ناشناس آن مطرح کرده‌ام. این پرسش‌ها تاکنون بدون پاسخ مانده است. چرا که هرگونه پاسخی می‌تواند موجب افشای قدمت بیست ساله این تقویم، دستکاری‌های فراوان در گاهشماری ایرانی و زرتشتی، نبود هیچگونه سامانه کبیسه‌گیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلاف‌های فراوان با دیگر زرتشتیان جهان شود که چنین دستکاری‌هایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست می‌شمارند.

 

از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه ۳۰ آذر، جشن سده در ۱۰ بهمن و جشن اسفندگان در ۵ اسفند است. کسانی که از روز دیگری نام می برند، می‌‌باید بجای کوشش برای انحراف ذهن خواننده، به توجیه و توضیح این فاصله‌های منطقی و تعریف شده که خود نیز به آن باور دارند، برآیند و سپس دست بکار تغییر روزهای جشن های ملی ایران که در طول هزاران سال در گستره پهناور سرزمین‌های ایرانی تثبیت شده‌اند، بشوند.

 

روز سپندارمذگان, سپندارمذگان چیست
روز سپندارمذگان, سپندارمذگان چیست

سپندارمذگان روز عشق ایرانی

 

همچنین در خبرگزاری میراث فرهنگی به خبری برخوردم از جمع آوری نظر اساتید گرامی دیگری که همگی متفق القول آنچه را که بدیهی بود و در این نوشته از نظرتان گذشت تأیید کرده اند که آنرا نیز در تکمیل مطلب کپی می کنم:

 

خبرگزاری میراث فرهنگی_ گروه میراث فرهنگی_ هر ساله به هنگام جشن‌های ملی، تفاوت نظرهایی در باره زمان درست آنها پیش می‌آید. با توجه به نظر استادان ایران شناس که همگی متفق‌القول هستند، مشخص می شود که زمان جشن‌ها می‌باید با گاهشماری ملی و رسمی ایران تعیین شود و بکارگیری گاهشماری یزدگردی درست نیست.

 

استاد جلیل دوستخواه با نقل نظر شادروان استاد ابراهیم پورداوود می‌نویسد:

در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد ِزنده یادم «ابراهیم پورداوود»، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده ی پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد که در آنها با پیشکش شاخه های گل بیدمشک (گل ویژه ی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطوره های کهن)، پرستاران میهنمان را می نواختند.

 

یادآوری می شود که برخی از دوستان، با استناد به دیگرگونی گاه شمار خورشیدی کنونی نسبت به گاه شمار باستانی، زمان برگزاری جشن ِ اسپندارمَذگان را شش روز بازپس می برند و در روز ۲۹ بهمن ماه می شناسند. اما همان گونه که پیشتر هم روشنگری کردم، روز ِدرست و سزاوار ِ این جشن، همان پنجم اسفندماه است.

 

در پاسخ به دوستانی که ۲۹ بهمن را جشن اسفندگان شمرده و با پیام های مهرآمیزشان آن را «فرخنده باد !» گفته اند، نوشتم:

جشن اسپندارمذگان (اسفندگان) در پنجم اسفندماه (و نه ۲۹ بهمن)، بر شما فرخنده باد !

همچنان بر این باورم که کاربرد گاهشماری خیامی (مشهور به جلالی)، نباید ما را از پاسداشت یادگار نیاکان ارجمندمان بازدارد.

برماست که همه ی جشن های یازده گانه ی با پسوند «- گان» از ماه دوم تا دوازدهم را هم، مانند ماه یکم در همان روزهای اصلی (روزهای یکی شدن ِ نام روز و ماه) برگزاریم و به روزهای دیگری منتقل نکنیم تا انگیزه ی بنیادین برگزاری آن ها از یاد نرود.

 

ما هم اکنون، جشن های نوروز، فروردینگان (فروردگان)، یلدا و سده را به درستی در همان زمان های تعیین شده برای آن ها در روزگار باستان (یکم فروردین، سی ام آذر و دهم بهمن)، برمی گزاریم. پس چرا در مورد جشن های یازده گانه ی اردیبهشتگان تا اسفندگان، دچار این آشفته کاری و سامانْ شکنی شده ایم؟

 

استاد دکتر جلال خالق مطلق می‌نویسد:

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال ۳۹۱ هجری تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.

در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند.

 

سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی هدیه می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.

 

روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.

 

دکتر تورج پارسی نیز در این باره نوشته‌اند:

در سالشمار ما، ماه سی روز بوده و هر روز هم نامى داشته است. براى نمونه روز پنجم هر ماه به سپندارمذ نامور بوده که در ماه اسفند این روز را به نام زنان جشن مى گرفتند. (اوستا زن را «ریته سیه بانو» می نامد که به معنای مهر وفروغ و روشنایی است. به همین دلیل هم جشن سپندارمذ مى باید در همان روز پنجم اسفند برگزار بشود و نه روز ?? بهمن. امید دارد که جشن ها که داراى اصول نجومى هستند، دستخوش آشفتگى بیش ازاین نشده ودر برگزاریشان که بسیار پسندیده است، اصول نجومى آنها رعایت بشود.

 

استاد دکتر رضا مرادی غیاث آبادی در پاسخ پرسشی نوشته است:

جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر است با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماری‌های ایرانی. در باره وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد.

چنانکه در منابع ایرانی آمده است، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسفندگان است.

این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماه‌های سی و یک روزه (مبدأ هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچه‌ای نوساخته که در چند سال اخیر در ایران با نام سالنمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، مطابقت پیدا نمی‌کند. چرا که در این کتابچه، فاصله ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصله ۴۰ روزه شب یلدا تا جشن سده به ۴۶ روز، و فاصله ۲۵ روزه جشن سده تا اسفندگان به ۱۹ روز رسیده است. این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.

از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه ۳۰ آذر، جشن سده در ۱۰ بهمن و جشن اسفندگان در ۵ اسفند است.

 

با توجه به نظر همه این استادان لازم است که ترتیبی دهیم تا از ناهماهنگی و آشفتگی های فعلی دست کشیده شود و همه جشن ها مطابق با گاهشماری ملی و رسمی ایران که شکل تکامل یافته گاهمشاری یزدگردی و در ایران و همه جهان شناخته شده است، برگزار شود.

 

خواهش من به عنوان مدیر همسفر این است که بیایید جلوی این تحریف آشکار را بگیریم و اگر شک دارید تحقیق کنید و تا آن زمان همان ولنتاین را جشن بگیرید اما با جشن گرفنن ۲۹ بهمن به اسم اسفندگان به تقویم خود خیانت نکنید.

 

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

روز عشق ایرانی چه روزی است؟ + تاریخ دقیق سپندارمذگان ( جشن اسفندگان )

روز عشق ایرانی یا همان سپندارمذگان (سپندارمزگان) که با نام های اسپندگان و یا اسفندگان هم شناخته می شود روزی است که آن را معال ولنتاین می دانند. اما با تاریخی کهن تر از روز ولنتاین که ویژه ایرانیان باستان بوده و این روز را به خاطر بزرگداشت زن و زمین جشن می گرفتند.

سپندارمذگان چه روزی است؟سپندارمذگان چه روزی است؟

گرچه هنوز اختلاف نظرهایی برای تاریخ این روز وجود دارد اما تاریخ دقیق روز سپندارمذگان در ایران باستان ۵ اسفند ماه بوده که در آن سال ها ماه های سال همگی ۳۰ روز بوده اند.

در تقویم جدید ایرانیان چون ۶ ماه اول سال ۳۱ روزه هستند بنابراین برخی معتقدند باید این روز را در ۲۹ بهمن جشن بگیرند.

اما برخی هنوز نیز معتقدند اسم اسپندگان نام پنجمین روز از ماه اسفند است و باید در همان ماه نیز جشن گرفته شود. گرچه به نظر می رسد بیشتر ایرانیان ۲۹ بهمن را برای تبریک گفتن این روز جشن می گیرند.

در ادامه این مقاله از سایت کوکا شما را با تاریخچه این روز و برخی از رسم و رسوم های آن آشنا خواهیم کرد.

جشن سپندار مذگان چیست؟

جشن اسفندگان یا اسپندگان (سپندارمذگان) یکی از جشن‌های ایرانی است که در روز پنجم اسفند برگزار می‌شود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.

روز سپندارمذگان خجسته باد
روز سپندارمذگان خجسته باد

تاریخ دقیق سپندارمذگان

اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده اند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان میزیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاه شماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد.

امروز زرتشتیان آن را در روز اسفند (سپندارمذ – پنجمین روز) از ماه اسفند (سپندارمذ) برابر با بیست و نهم بهمن در گاهشماری خورشیدی امروزین برگزار می کنند.

عموم پژوهشگران (از جمله استادان: ابراهیم پورداوود، جلیل دوستخواه، رضا مرادی غیاث آبادی و پرویز رجبی) زمان درست این جشن را ۵ اسفند می‌دانند و ابداعات جدید در انتقال آن به ۲۹ بهمن را نا درست می‌ انگارند.

واژه فارسی «اسفند» : در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.

تاریخچه سپندارمذگان

در گاه‌شماری‌ های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.

برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بوده‌است. سپندار مذ لقب ملی زمین است.

یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می‌ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می‌دهد.

به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به‌عنوان نماد مهر مادری و باروری می‌پنداشتند.

در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می‌شده‌است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می‌شد، جشنی ترتیب می‌دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب می‌گرفت و می‌بینیم که چگونه هر جشنی با معنی و مفهوم عمیق خود برای مردم شادی می‌آفرید.

روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است یعنی جشن ستایش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است یعنی جشن ستایش آتش و همین طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» یا «اسفندار مذ» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند.

«سپندارمذگان» روز زن و زمین است.روز پنجم اسفند در همه گاه‌شماری‌های ایرانی به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته می‌شود.

سپندارمذگان روز عشق ایرانی
سپندارمذگان روز عشق ایرانی

آیین های روز جشن سپندارمذگان

در این روز مردان به همسران خود هدیه می‌دادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنان اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند.

این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید

اختلاف در زمان برگزاری

هم‌اکنون در برخی جاها، به جای روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند)، روز ۲۹ بهمن را روز جشن سپندارمزگان می‌دانند.

درباره پرسش بخاطر وجود دوگانگی‌ها باید گفت که جشن‌ها و فاصله‌های میان آنان در نوشته‌های کهن ایرانی دارای تعریف و اندازه‌های مشخصی است که به مانند دانه‌های یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنان، موجب گسست همه این رشته خواهد شد.

چنان که در منابع ایرانی آمده‌ است، جشن سده پس از ۴۰ روز از شب یلدا یا چله، و پس از ۱۰۰ روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، پیش از ۲۵ روز از جشن اسپندگان است.

این اندازه‌ها و فاصله‌های تعریف شده در نوشته‌ ها و ریشه‌نامه‌های کهن ایرانی، تنها با گاه‌شماری ایرانی با ماه‌های ۳۱ روزه (مبدأ هجری خورشیدی کنونی) که بزرگترین دستاورد دانش گاه‌شماری در جهان است، همسان است؛

ولی با کتابچه‌ ای نو ساخته که در چند سال گذشته در ایران با نام سال نمای دینی زرتشتیان چاپ می‌شود، هماهنگی ندارد.

چرا که در این کتابچه، فاصله ۱۰۰ روزه از اول آبان تا جشن سده به ۱۰۶ روز، فاصله ۴۰ روزه شب چله (یلدا) تا جشن سده به ۴۶ روز، و فاصله ۲۵ روزه جشن سده تا سپندارمذگان (اسپندگان) به ۱۹ روز رسیده‌است که این فاصله‌ها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی هماهنگی ندارد.

این‌ها نمونه‌هایی از آشفتگی‌هایی است که منتشرکنندگان این کتابچه در ذهن نوجویان ایجاد کرده و نه تنها نظام قانونمند گاه‌ شماری ایرانی را مخدوش کرده‌اند، بلکه اختلال‌هایی نیز در تقویم سنتی یزدگردی زرتشتی که در میان بسیاری از زرتشتیان ایران و عموم زرتشتیان هند و جهان رواج دارد، به وجود آورده‌اند.

قدمت ۲۰ ساله این تقویم، دستکاری‌ های فراوان در گاه‌ شماری ایرانی و زرتشتی نبود هیچگونه سامانه کبیسه‌گیری و تعریف مشخص از طول سال، مبدأ سالشماری ساختگی و نیز اختلاف‌های فراوان با دیگر زرتشتیان جهان باعث شده که زرتشتیان نیز چنین دستکاری‌ هایی در قواعد سنتی و دینی را نادرست شمارند.

از این رو، زمان درست شب یلدا برابر با شامگاه ۳۰ آذر، جشن سده در ۱۰ بهمن و جشن سپندارمذگان (اسپندگان) در ۵ اسفند است.

آیین ها و دیگر نام های سپندارمذگان

این جشن را با نام‌ های جشن برزیگران هم نامیده‌اند.در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است.

نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند. امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است.

در زمان گذشته چنانکه ابوریحان روایت کرده‌است عوام کارهای دیگری هم می‌کردند چون آیین‌ های جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.

استاد دکتر جلال خالق مطلق می‌نویسد

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال ۳۹۱ هجری تألیف کرده است، آنجا که درباره ی جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد.

در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند.

سپس با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی هدیه می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است.

روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه ی مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

روز عشق ایرانی و روز بزرگداشت زن و زمین | ۵ اسفند؛ جشن اسفندگان (سپندارمذگان)

در ایران باستان از بیست قرن پیش از میلاد، یعنی حدودا دوهزار سال پیش از تولد ولنتاین، میان آریائیان روزی موسوم به روز عشق ایرانی (جشن اسفندگان یا اسفندارمذگان) بوده است.

جشن «اسفندگان»، جشنی در ستایش و گرامی‌داشت «اسفند/ سپـندارمذ» به معنای فروتنی پاک و مقدس و بعدها یکی از اَمشاسپندان. نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز. جشن «سپندارمذگان/ اسفندگان»، روز گرامی‌داشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» به معنای «هدیه گرفتن از مردان» در ادبیات فارسی به کار رفته است. به غیر از این به نام روز جشن «برزگران/ برزیگران» (به مناسبت سبزکنندگان زمین و سبز شدن زمین) نیز خوانده شده است.

سپندارمذگان
سپندارمذگان

امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. سپندارمذ در جهان معنوی نمودار محبت و بردباری و تواضع اهورامزدا است و در جهان مادی فرشته‌ای است که موکّل زمین است. اَرمیتی همواره زمین را خرّم و آباد و بارور می‌سازد و هر کسی که در زمین به کشت و زرع بپردازد و مزرعه‌ای را آباد کند، خشنودی او را فراهم ساخته است.

مقاله مرتبط:

  • روز سپندارمذگان را همچون ولنتاین بشناسیم

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان، روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.

اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده‌اند، ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاه‌شماری ایرانی، بعضی منابع به اشتباه تاریخ ذکر شده را نیز ۶ روز به عقب آورده‌اند که این کار نادرست است. زیرا طبق منابع کهن و همان‌طور که از نام آن پیداست این جشن به روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند اشاره دارد.

واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی» بر گرفته شده است. روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد. این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به معنای پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده است و معنی این دو با هم فروتنی پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده‌ است.

سپندارمزد لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیست‌مندان هدیه می‌کند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

سپندارمذگان

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، «ابراهیم پورداود» روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد که پذیرفته شد و در تقویم رسمی نیز ثبت شد ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمی‌شود. پورداوود در این مورد نوشته بود:

در میان جشن‌های بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز از اسفندماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد. از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.

به بیان ابوریحان بیرونی، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهردوست و پارسا و درست‌کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به شمار می‌رفت. مردم به جهت گرامی‌داشت، به آنان هدیه ‌داده و بخشش می‌کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می‌کردند و مردان باید از آنان فرمان می‌بردند. سپندارمذگان جشن زمین و گرامی‌داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند.

سپندارمذگان
سپندارمذگان

در گذشته و در برخی از نقاط سرزمین ایران در این روز بانوان لباس‌های نو می‌پوشیدند، زن‌هایی که مهربان، پاکدامن، پرهیزکار و پارسا بوده‌اند و فزندان نیک را به جامعه تحویل می‌دادند، مورد تشویق قرار می‌گرفتند و در روز جشن اسفندگان (اسپندگان)، زن‌ها از مردان خود پیشکش‌هایی دریافت می‌کردند. آنها در این روز از کارهای همیشگی خود در خانه و زندگی معاف می‌شدند و مردان و پسران کارهای مربوط به زنان در خانه را در روز جشن اسفندگان (اسپندگان) انجام می‌دادند.

سپندارمذگان
سپندارمذگان

سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامی‌داشت زنان نیکوکار برگزار می‌شود. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌شد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر می‌نامیدند. امروزه نیز بیشترین جنبه مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است.

سپندارمذگان
سپندارمذگان

در بعضی مناطق ایران که در نسل‌های پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شده‌اند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می‌شود. از این مناطق می‌توان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم به ویژه در روستای پندر به صورت باشکوهی برگزار می‌شود. اکنون نیز زرتشتیان جشن اسپندگان را به نام روز زن و روز مادر زرتشتی و زنان نیکوکار و پاک‌دامن گرامی می‌دارند.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

سید حسن آقامیری روحانی مشهور در اینستاگرام + بیوگرافی

او با سخنرانی های‌ متفاوت و انتقادی به شهرت رسید . در اینستاگرام بالای ۱ میلیون نفر دنبال کننده دارد. به گفته خود سید حسن آقامیری او حالا بخاطر برخی دیدگاه های‌ متفاوت خلع لباس شد.

 

ازدواج و همسر آقامیری

من آدم اسانی هستم مثلاً با فرزندانم هانی و حلما به پارک بازی، سینما، کنسرت، جنگل و دریا می‌روم و لباس شخصی هم می‌پوشم، توی خیابون امکان داره شلوار جین هم پام کنم…

 

عاشق شهدا

آقامیری عاشق شهدا و رزمندگان است و در هر مناسبتی از ایثار و بزرگ مردی آنها یاد میکند.

روحانی سال

مجله همشهری جوان درسال ۱۳۹۵ وی را بعنوان روحانی سال انتخاب کرد.

 

علاقه به خواننده مشهور یاس

آقامیری روحانی متفاوتی است و از خوانندگانی که آهنگ های نتقادی مناسب و اخلاقی می خوانند حمایت میکند و حتی آهنگ هایی از رپر مشهور یاس هم در پیج اینستاگرام آقامیری منتشر شده است. همین رفتار متفاوت ایشان باعث شده جوانان بسیاری علاقه مند به شخصیت ایشان شوند.

بیوگرافی سید حسن آقامیری روحانی مشهور در اینستاگرام + زندگی شخصی آقامیری

پدر سید حسن آقامیری از روحانیون هستند

 

شغل اصلی سید حسن آقامیری

سید حسن آقامیری : من از حوزه نه شهریه دریافت می‌کنم و نه بیمه هستم، خودم رفتم حذف کردم مال الانم نیست، کاسبی و درآمد خودرا دارم ودر یک شرکت مشاور هستم و وابستگی به درآمد روحانیت ندارم.

 

علاقه شدید به دروس حوزه

سید حسن آقامیری علاقه اش به حوزه از دوران کودکی با حضور در هیئت شروع شد و از آنجایی که به منبر و هئیت علاقمند بود در همان سال های‌ اول تحصیل سال ۱۳۷۵ بعنوان مبلغ به روستاها می رفت ، او سپس وارد یکی از هئیت های‌ مذهبی قم و سخنران ان شد.

 

بیوگرافی سید حسن آقامیری روحانی مشهور در اینستاگرام + زندگی شخصی آقامیری

نیازی به تلویزیون رفتن ندارم

هم اکنون پادکست هامون طبق معمول بالای یک میلیون بازدید میخورد، بسه دیگر، کدام برنامه مذهبی تلویزیونی یک میلیون نفر می‌روند میبینند؟ هم اکنون مردم از اینترنت دانلود میکنند و گوش میکنند ، من حاضر نیستم بخاطر تلویزیون خود سانسوری کنم…

 

بیوگرافی سید حسن آقامیری روحانی مشهور در اینستاگرام + زندگی شخصی آقامیری

پدر سید حسن آقامیری

پدر ایشان به کشاورزی مشغول است و سید حسن آقامیری احترام بسیاری خاصی برای پدر قاعل است. و همیشه در هر فرصتی از زحمات پدر و مادرش تشکر کرده است.

 

سخنرانی های مردمی

او از سال ۱۳۸۰ سخنرانی های‌ جدی خودرا آغاز کرد؛ بعد از ورود رسانه های‌ مجازی فعالیت خودرا در اینستاگرام شروع کرد و پادکست های‌ صوتی منتشر داد، حالا او یکی از سلبریتی های‌ مجازی با ۱٫۳ میلیون فالوور می باشد.

 

از نمونه انتقاد های سید حسن آقامیری

برخی با برداشت های‌ غیر منطقی و غیر انسانی از اسلام همه ی رابه هم زدند ، اهل بیت آمدند آینه خدا باشند، امام حسین «ع» حر رو تو کسری از ثانیه بخشیده، بعد خدای حسین «ع» میاد هزاران سال تو جهنم آدم ها رو شکنجه بده … !؟

 

علت خلع لباس حسن آقامیری

سید حسن آقامیری در شبکه اجتماعی خود نوشت :

بعد از ۱۰ تا ۱۵ سال بردن و آورن و بازداشت کردن و ریختن تو محل کار و … با شکایت دادستان ویژه تهران به ریاست آقای منتظری بالاخره آقایون حکمشون رو صادر کردند، ۲ سال زندان که البته لطف کردند ۵ سال تعلیقش کردند و خلع لباس دام شدم.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

فاطمه معتمدآریا :حساسیت روی چهار تار مو مهمتر است یا ورود پول‌ های میلیاردی؟

فاطمه معتمدآریا با انتقاد از چرخه معیوبی که در سینما شکل گرفته و آنچه به نام «اتوریته بازیگر» باب شده است، می‌گوید: سینمای ایران پاک‌ترین مناسبات را در زمینه‌های مالی کشور داشته و کسی حق ندارد این سینما را تسلیم آلودگی پول‌های کلان بی‌شناسنامه کند.

این بازیگر درباره برخی حاشیه‌ها و هشدارهایی که نسبت به بروز اختلاف طبقاتی در پشت صحنه فیلم‌ها مطرح شده است و اینکه تجربه خودش به عنوان بازیگر از وضعیت این روزهای سینما چیست؟ بیان کرد: شاید بهتر باشد اول از چند سال قبل بگویم؛ یعنی زمانی که پس از چند سال ممنوعیت، دوباره فعالیتم را شروع کردم. حدود پنج سال قبل وقتی به سینما برگشتم احساس کردم در این چند سالی که نبودم یک چیزهایی تغییر کرده که حداقل با من همخوانی ندارد. فکر می‌کردم مشکل از من است ولی پس از حضور در چند فیلم با پدیده جدیدی به اسم «اُتوریته بازیگر» مواجه ‌شدم. می‌دیدم همه چیز به دست بازیگر افتاده، طوری که بازیگر می‌توانست ساعت‌ها عوامل را نگه دارد و سر صحنه نیاید یا تصمیم بگیرد دنبال کارهای شخصی خود برود و گروه فیلمبرداری ساعت‌ها منتظرش بماند.

او افزود: جدا از اینکه این وضعیت یک بی‌نظمی در کار بازیگری به وجود می‌آورد، با خودم فکر می‌کردم واقعا بخش تولید سینما به کجا رسیده که چنین اتفاقی در آن رخ می‌دهد؟ چون مهمترین و اصلی‌ترین عامل جلوبَرنده برای یک فیلم بخش تولید است. فکر می‌کردم وقتی «تولید»، این دریافت را نداشته باشد که با این توقف‌ها و بی نظمی‌ها میلیون‌ها تومان ضرر به پروژه می‌رسد، آیا جز این است که چرخه تولید معیوب شده است؟

اِشکال از بازیگر نیست، از تفکر است

او در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث به وجود آمدن این چرخه معیوب شده، با تاکید بر اینکه «تمام زنجیره‌های این چرخه معیوب در هم فرو رفته‌اند» اظهار کرد: به نظرم اشکال کار از بازیگر نیست، اشکال از تفکر است؛ تفکری که بازیگر را انتخاب می‌کند؛ تفکری که فیلم را تهیه می‌کند؛ تفکری که فیلم را می‌سازد و تفکری که مجوز می‌دهد و از این نوع سینما حمایت می‌کند و تفکری که این نوع سینما را عرضه و پخش می‌کند، اینها معیوب هستند.

معتمدآریا در پاسخ به اینکه آیا می‌توان گفت، مهمترین عامل برای بروز این شرایط تامین سرمایه ساخت فیلم بوده است؟ گفت: فکر نمی‌کنم تامین سرمایه عامل اصلی بوده باشد چون سینمای ما متکی به سرمایه گذاری‌های سنگین نیست، سینمای متفکر ایران سال‌ها با سرمایه‌های اندک، هر چند با دشواری، کارهای خیلی بزرگی انجام داده است. به نظرم اِشکال متوجه نوع سرمایه و نگاه آدم‌هایی است که وارد این سینما شده‌اند، آدم‌هایی که بیشترشان متعلق به این حرفه نیستند و دغدغه‌ کار فرهنگی ندارند بلکه آمده‌اند تا همه چیز را دراندازه خود پایین بکشند.

با سینمای تجاری مخالفتی ندارم اما…

او ادامه داد:‌ شاید گفته شود که سرمایه گذار حق دارد وقتی پولی را خرج می‌کند به سود برسد، این حرف درست و طبیعی است. من با سینمای تجاری مخالفتی ندارم و با سرمایه‌داری و سرمایه گذاری و سود در سینما هم نه تنها مخالف نیستم بلکه جذب سرمایه و سود دهی را موفقیت سینما می‌دانم ولی باید ببینیم سرمایه‌ای که وارد این سینما می‌شود آیا می‌تواند و حق دارد روابط، محتوا و اندیشه فیلمسازی در این سرزمین را که نتیجه ده‌ها سال تلاش انسان‌های شریف و فهیم اعم از مدیر و دست اندرکار است بواسطه سرمایه و پولش تغییر دهد؟ سرمایه‌گذاری که با کیفی پُر از پول نقد درِ خانه بازیگری می‌رود تا از او بخواهد در فیلمش بازی کند و آنطور که او دوست دارد بازی کند یا پخش کننده و سینماداری که پیشاپیش لیست اسامی بازیگران و عوامل دیگر را برای کارگردان می‌فرستند تا حتما در فیلم باشند یا کارگردان را مجبور می‌کنند تا برای نمایش فیلمش اسم فیلم را تغییر دهد و اسمی را بگذارد که حتما مُعرف یک نوع لودگی و بی‌مایه‌گی باشد…

این بازیگر که این روزها نمایش «خنکای ختم خاطره» را هم روی صحنه تئاتر دارد، اضافه کرد: این رفتارها بسیار فراتر از یک سرمایه‌گذاری و تجارت سالم است. این یک تفکر و نگاهی است که آمده تا مسیر و روابط و محتوا سینمای ایران را تغییر دهد. ممکن است گفته شود بالاخره این سرمایه‌گذاری‌ها سبب ایجاد اشتغال برای اهالی سینما شده است ولی به نظرم این هم واقعیت ندارد. ورود این سرمایه‌ها اثری در بهبود شرایط زندگی و رونق کسب کار هزاران نفر از اهالی سینما نداشته و اکثریت عوامل تولید از کارگردان گرفته تا فیلمبردار و بازیگر و تدارکات و راننده و خدمات به سختی درگیر تامین خرج معاش و زندگی روزمره هستند، چون این سرمایه‌ها اصلا وارد سینما نمی‌شوند یعنی به پیکره سینما تزریق نمی‌شوند. بله درست می گویند که هزینه ساخت فلان فیلم میلیاردها تومان بوده ولی این پول کجا خرج شده است؟ این بذل و بخشش‌ها و بریز بپاش‌ها فقط برای خرید چند چهره و پر کردن ویترین و سردر سینما صرف می‌شوند و کمکی به اهالی سینما و دست‌اندرکاران نمی‌کنند، جز آنکه با بالا بردن غیر معمول و مصنوعی هزینه‌های ساخت و انحصاری کردن پخش فیلم‌ها عملا کار فیلمسازی را برای جریان مستقل و متفکر سخت‌تر کرده‌اند.

وارد شدن مناسبات جعلی هالیوودی و اَدابازی به سینمای ایران از طریق بعضی سرمایه‌گذاری‌ها

او در ادامه بیان کرد: از طرف دیگر این نوع سرمایه‌گذاری با نگاهی که به سینما دارد و با نوع تولیداتش علاوه بر تاثیرات مخرب بر ذائقه و سلیقه بیننده، به بهانه رونق گیشه و فروش بیشتر، فرهنگ و مناسبات دست چندم و جعلی هالیوودی مثل ستاره‌سازی و جار و جنجال و زرق و برق و ادا بازی‌هایی مثل فرش قرمز را وارد سینمای ایران کرده‌اند که هیچکدام ربطی به فرهنگ جامعه ما و شرایط دشوار اقتصادی مردم نداشته و سبب شکل‌گیری تصویری بی‌مایه و مرفه از سینماگران در اذهان شده و بطور محسوسی از اعتبار و مقبولیت اهالی سینما در میان مردم بعنوان یک قشر هنرمند کاسته‌اند.

سیاست‌گذاران سینما؛ مقصران اصلی

فاطمه معتمدآریا در پاسخ به اینکه نقش مدیران در این میان چیست؟ گفت: البته که به نظرم مقصر اصلی کسانی هستند که برای سینمای ما سیاست‌ گذاری می‌کنند. ما تجربه‌ای فوق‌العاده و یک تحول عظیم از نوعی تفکر به تفکری دیگر را در ابتدای سینمای ایران داشتیم. پس چطور می‌شود که امروز به چنین جایی می‌رسیم که وقتی سر درِ سینماها را نگاه می‌کنیم حتی اسم‌ بعضی از فیلم‌ها هم زننده و خجالت‌آور است؟ در فیلم‌ها هم که به وفور شاهد رفتارهای ناشایست به اسم کمدی هستیم. اگرچه تفکر را نمی‌شود و حق نداریم حذف کنیم ولی می‌شود انتخاب کرد. اینکه ما دست اندرکاران و مدیران و مسئولان سینمایی چه تفکری را انتخاب می‌کنیم بسیار مهم است. آیا بیهودگی و ابتذال را انتخاب می‌کنیم یا ترجیح می‌دهیم چیزی اشاعه داده شود که ضمن ایجاد شادی و خوشحالی برای مردم، ارزش‌های انسانی را زیر سوال نبرد و به مخاطب و نیز به خودش توهین نکند؟

حساسیت روی چهار تار مو مهم‌تر است یا ورود پول‌های میلیاردی؟

وی خاطرنشان کرد: علاوه براین مهم است که ببینیم چه چیزی را باید کنترل کرد. آیا باید کلمه به کلمه متن فیلمنامه‌ها و چهار تار موی بازیگر را کنترل کرد یا روی منبع و هدف و نتیجه ورود میلیاردها پولی که وارد سینما می‌شوند، حساسیت نشان داد؟

او در ادامه درباره برخی بازیگران با دستمزدهای آنچنانی و نیز اظهارنظرهای عده‌ای از آن‌ها به اتفاقات و مسائل مختلف که بعضا با واکنش‌هایی هم روبرو شده است، اظهار کرد: در سینمای فرهنگی ایران چنین دستمزدهایی را به کسی نداده و نمی‌دهند. همین‌جا برمی‌گردم به سوال اول در مورد اختلاف طبقاتی در سینما؛ من این مفهوم اختلاف طبقاتی را به این معنی که یک گروه و درصد قابل توجهی پولدار در سینما داشته باشیم قبول ندارم. طبقه‌ای در کار نیست. همانطور که گفتم پرداخت این دستمزدهای میلیاردی یا چند صد میلیونی با هدف‌های معین فقط به عده‌ای معدود و انگشت شمار صورت می‌گیرد و ربطی به اکثریت قریب به اتفاق بازیگران یا عوامل دیگر ندارد، ولی تاثیری که در پشت صحنه و فضای کار می‌گذارد و فرهنگی که با خودش به فضای تولید می‌آورد و همینطور تصویری که از دست‌اندرکاران سینما به جامعه معرفی می‌کند، بسیار مخرب است.

وی گفت: بازیگری که چندین و چند دَه برابر کارگردان و در بعضی موارد بیش از نیمی از بودجه فیلم را دستمزد می‌گیرد حتما قادر است و این اختیار را هم حتما به او داده‌اند که کار را تعطیل کند یا ساعت کار گروه را تعیین کند و اختیارات دیگر… تاکید می‌کنم این چرخه معیوب ربطی به شخص بازیگر ندارد مربوط به فرهنگی است که در سینما شکل گرفته است؛ فرهنگ و تفکر قدرتمند سرمایه سالاری که در حال سلطه بر سینمای متفکر و اندیشه سالار ایران است.

اظهارنظر حق هر شهروندی است

او افزود: در مورد اظهارنظر سینماگران درباره مسائل مختلف هم به نظرم گسترش شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها را از سلطه و اختیار دولت‌ها و عده‌ای محدود خارج کرده و همه افراد در هر پست و جایگاهی تبدیل به رسانه شده‌اند. طبیعی است که رسانه شخصی هنرمندان مخاطب بیشتری داشته باشد و بیشتر مورد توجه و نقد قرار گیرند ولی نمی‌توان آن‌ها را بخاطر اظهارنظر که حق هر شهروندی است سرزنش کرد، هرچند به نظر می‌رسد که بعضی وقت‌ها از چنین حق و امکاناتی بیشتر برای مطرح شدن و ابراز وجود و ایجاد جار و جنجال و ترسیم سیمایی کم مایه و سطحی از هنرمندان استفاده می‌شود.

سینمای ایران محل زد و بندهای مالی و مفاسد کلان اقتصادی نبوده

معتمدآریا در پایان در پاسخ به اینکه راه حل بهتر شدن وضعیتی که در سینما حاکم شده و درباره آن صحبت شد را چه می‌داند؟ گفت: سینمای ایران و افتخاراتش میراث همه اهالی آن است و برای حفظ آن نمی‌توان کوتاهی کرد. در این شرایط اولین چیزی که باید اتفاق بیفتد این است که مدیریت و مسئولیت سینما بر عهده کسانی باشد که اهل فرهنگ و سینما باشند و خود را مدیون همه افتخارات این سینما دانسته و به سنت‌ها و روابط و ارزش‌های انسانی آن باور داشته باشند و برای حفظ آن‌ها تلاش کنند.

وی تاکید کرد: همه می‌دانند و تکراری است که بگویم، در طول چند دهه گذشته سینمای ایران موفقیت‌ها و افتخارات جهانی بی‌شماری را برای این کشور به دست آورده است، ولی آنچه شاید ناگفته مانده باشد و می‌تواند ادعا و افتخار دیگری برای سینمای ایران و همه عرصه هنر این سرزمین باشد، سلامت مالی آن است. سینمای ایران در مجموع پاک‌ترین روابط و مناسبات را در زمینه‌های مالی کشور داشته و محل زد و بندهای مالی و مفاسد کلان اقتصادی نبوده است، برای همین مسئولان و مدیران و البته اهالی و دست‌اندرکاران نباید و حق ندارند این سینما را تسلیم آلودگی پول‌های کلان بی‌شناسنامه کنند و نباید اجازه دهند ورود این سرمایه‌ها مناسبات مالی و روابط حرفه‌ای و سالم سینمای ایران را درهم بریزند و آن را به سینمایی غیرفرهنگی و بی‌خاصیت و بی آبرو و بی اعتبار تبدیل کنند.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

کیلیپ جدید مهدی یراحی : شیطنت کردم و تصمیم ارشاد را می‌ پذیرم

www.dustaan.com مهدی یراحی : شیطنت کردم و تصمیم ارشاد را می‌ پذیرم

«مهدی یراحی»، خواننده پاپ که با انتشار کلیپ «پاره سنگ» موقتاً ممنوع‌الفعالیت شده است، گفت: من در این مورد شیطنت کردم و هر تصمیمی که ارشاد بگیرد،‌ کاملاً می‌پذیرم.

تا امروز قانونمند کار کرده‌ام و همیشه هم سرم مقابل قانون پایین است.

فکر می‌کنم وزارت ارشاد حکم پدر معنوی همه هنرمندان را دارد،‌ بنابراین باید با آن تعامل بیشتر داشته باشیم.

کنار بازوبند حزب نازی، کلاه روسی، پوتین انگلیسی، اورکت آمریکایی و یک پلاک وجود دارد و این نماد جنگ‌های معاصر است./

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

گل به خودی توسط شبکه کیش/ رفتارهای غیر حرفه‌ای صدا و سیما

یک برنامه تلویزیونی (به ویژه بخش خبری) حاصل چندین انتخاب است ؛ به بیان دیگر یک برنامه باید از چندین صافی عبور کرده و توسط گزینشگرانی حرفه ای انتخاب شود تا در نهایت به مرحله نشر یا همان نمایش عمومی برسد .
در فرهنگ رسانه به هریک از این گزینشگران یا همان صافی ها، دروازه بان (Gate keeper) گفته می شود .گیت کیپرها موظفند بر اساس معیارهای سازمان رسانه اقدام به گزینش برنامه و دروازه بانی کنند .
رسانه ی ملی ما نیز از این قاعده مستثنا نیست.اما نیم نگاهی به عملکرد برخی شبکه های صدا و سیما نشان می دهد که دروازه بانی در رسانه ملی ما نه تنها چندان حرفه ای صورت نمی گیرد بلکه دارای ضعف هایی جدی و ساختاری نیزاست.
به گزارش فرقان، همه ی ما بارها شاهد خطاهای حرفه ی دروازه بانی رسانه ی ملی بوده ایم ؛ به عنوان نمونه شاهدیم که دروازه بانان رسانه ی ملی حتی از عبور اخبار اعتراضات جدی مراجع عظام تقلید و دلسوزان دیگر به وضعیت نابسامان اقتصادی و مدیریتی ، از دروازه رسانه جلوگیری می کنند و یا حتی اخبار برخی تجمعات کارگری که هیچ گونه حاشیه سیاسی نداشته و تنها برای احقاق حق است نیز بایکوت شده و با تاخیر زیاد و آن هم بعد از انتشار آن خبر از سوی رسانه های معاند و کانال های غیر رسمی ، منتشر می شود ، یا دیده شده که فلان فرد سیاسی در برهه ای از حیات سیاسی اش کاملا بایکوت شده و پس از مرگش آن چنان پوشش داده می شود که گویی او قهرمان بزرگی بوده که اکنون به تازگی کشف شده است . این رفتارهای بعضا متناقض همین جا خاتمه نیافته و خطاهایی شبیه توهین به قومیت ها ، بد اخلاقی های مجریان و مواردی از این دست هم به این لیست اضافه می شود .
در یکی دو روز گذشته نیز شبکه کیش قطعه ی دیگری به پازل رفتارهای غیر حرفه ای دروازه بانان سازمان اضافه کرد و با پخش سکانسی مبتذل و غیر اخلاقی در ضمن یک فیلم و عدم سانسور آن ضعف جدی خود را بار دیگر نشان داد .
تردیدی نیست که پخش چنین تصویری امنیت اخلاقی جامعه را به خطر می اندازد و باعث قبح زدایی از مسائل غیر اخلاقی خواهد شد اما یقین داشته باشید که این جریان نیز در غوغای بوق و کرنای رسانه ها فراموش خواهد شد . از این جهت ریشه های این جریان برایمان بیشتر از خود آن حایز اهمیت است .خوب است که این جریان بهانه ای شود برای مطالبه گری از سازمان صدا و سیما و پاسخگویی این سازمان .
این حق همه ماست بپرسیم و بدانیم که :
قواعد دروازه بانی در صدا و سیما بر چه اساس است ؟
معیار ها و شاخص های گزینشگری توسط گیت کیپرها چیست ؟
اصلا خود گیت کیپرها چگونه گزینش می شوند ؟
و این که تا چه زمان نظام باید هزینه رفتارهای غیر حرفه ای گیت کیپرهای صدا و سیما را پرداخت کند ؟
به نظر همین‌که درصد قابل توجهی از مخاطبان سابق رسانه ی ملی امروز نیازهای رسانه ای خود را از بازار رسانه های دیگر مانند شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی تامین کرده و سعی در کم کردن سهم رسانه ملی در سبد مصرف رسانه ای خود دارند ناشی از عامل هایی نظیر همین رفتارهای غیر حرفه ای گیت کیپرهاست .
هویت صدا و سیما ملی بودن، مردمی بودن و برای مردم بودن است از این جهت اگر زمانی مردم تصور کنند رسانه ی آن ها به جای ملی بودن میلی است به یقین آن روز، رسانه ی ملی جایگاه خود را به عنوان دانشگاه عمومی از دست خواهد داد و این می تواند خسارتی بزرگ در تمام ابعاد برای کشور و نظام باشد.
از این جهت به روز رسانی قوانین و مقررات حاکم بر رسانه ملی و همچنین انقلاب در ساختارهای اجرایی آن می تواند تضمین کننده ی حرکتی بالنده برای این سازمان بزرگ باشد .

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

سلبریتی‌هایی که ۵۰ سالگی را پشت‌ سر گذاشته‌اند

سلبریتی‌های زیادی را شاهد هستیم که چندین دهه است در هالیوود فعالیت می‌کنند و روز به روز به محبوبیتشان افزوده می‌شود این سلبریتی‌ها که هر کدام از طرفداران بسته به سن و سال خود خاطره‌های از دوران جوانی یا میان‌سالی آن‌ها دارند این روزها نیمه زندگی را پشت‌سر گذاشته‌اند اما به قول قدیمی‌ها همانند قالی کرمان هستند و هرچه بیشتر عمر می‌کنند پخته‌تر می‌شوند و با تکیه بر تجربه‌‌های درخشان گذشته، آینده‌ای درخشان‌تر را پیش‌رو دارند.

 

 

نیکول کیدمن

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

اولین فرد از فهرست سلبریتی‌های بالای ۵۰ سال را به کسی اختصاص دادیم که زیبایی او در دوران اوج دل هر پیر و جوانی را می‌برد، نیکول کیدمن که اکنون دقیقاً ۵۰ ساله شده و نیمه عمرش را سپری می‌کند همانند دوران گذشته هنوز هم جذاب و دلرباست.

 

نیکول دوست‌داشتنی کارنامه‌ای بسیار درخشان دارد و با سه دهه فعالیت به‌عنوان یکی از سرشناس‌ترین هنرپیشه‌های هالیوود و البته زیباترین آن‌ها شناخته می‌شود. این بازیگر که جایزه اسکار را در کارنامه خود دارد سال ۲۰۱۷ به‌رغم اینکه پا به سن گذاشته باز هم درخشش چشمگیری داشت با ایفای نقش در سریال «دروغ‌های کوچک بزرگ»، جایزه گلدن گلوب را به خانه برد.

 

اگر از طرفداران پروپاقرص نیکول کیدمن باشید حتماً به خوبی می‌دانید که او در دهه ۹۰ و تنها زمانی که در اوایل بیست‌ سالگی بود توانست محبوبیت زیادی کسب کند. نیکول در مصاحبه‌ای با مجله استِلار (Stellar)، در زمینه دستاوردهای اخیر خود گفت وقتی به گذشته نگاه می‌کنم از زندگی خود بسیار راضی هستم و خوشحالم که به ۵۰ سالگی رسیده‌ام. به این ترتیب می‌توان امیدواریم در دهه‌های پیش‌رو نیز همچنان شاهد درخشش نیکول کیدمن بر پرده نقره‌ای باشیم.

 

کتی گریفین

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

این هنرپیشه کهنه‌کار هالیوود که بیش‌تر از ۴۰ فیلم بلند سینمایی را در کارنامه خود دارد با ۵۸ سال سن هنوز هم جذاب و پرکار است و در کنار حضور موفق در دنیای هنر و سینما، به عنوان فعال سیاسی و اجتماعی نیز شناخته می‌شود.

 

کتی گریفین از سیاست‌های ترامپ انتقادهای زیادی داشت و به همین منظور نیز چهره‌ شناخته‌شده‌ای در میان هنرمندان مخالف ترامپ است. گریفین که دو جایزه امی و نامزدی جایزه گرمی را در کارنامه خود دارد در سال ۲۰۱۷ تصویری از یک ماسک خون آلود را که شباهت زیادی با دونالد ترامپ داشت در شبکه‌های مجازی منتشر کرد. این تصویر حاشیه‌های زیادی به دنبال داشت و باعث شد تا از حضور در برنامه اجرای زنده شب سال نو که توسط سی.‌ان.‌ان‌ برگزار شده بود اخراج شود.

 

کتی گریفین به‌رغم سن‌ و سالی که دارد هنوز هم سخت مشغول کار است و آخرین برنامه او با نام Laugh Your Head Off طرفداران زیادی جذب کرد و نشان داد که دل هواداران هنوز هم برای کتی گریفین می‌تپد.

 

الن د‌ی‌جنرس

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

الن از سال ۱۹۹۴ در مجموعه‌های تلویزیونی پرطرفداری مانند تاک‌شوی الن‌دی‌جنرس حضور داشته و در این مدت توانسته است طرفداران زیادی کسب کند. الن دی‌جنرس که به‌تازگی ۶۰ ساله شده در گفتگویی با برنامه «شوی امروز» گفت پا به سن گذاشتن واقعاً افتضاح است و همیشه از اینکه روزی رنگ پیری را ببیند ترس داشته است.

 

الن که به‌مناسبت تولد ۶۰ سالگی‌اش در یک برنامه زنده حضور داشت آرزوی سال‌روز تولد خود را مخاطبان در میان گذاشت و گفت آرزو می‌کنم تمامی مردم دنیا با هم مهربان باشند. وی متذکر شد که این آرزویی است که او هر روز با خود تکرار می‌کند و خوشبختانه تا رسیدن به ۶۰ سالگی همیشه آدم‌های مهربان و سخاوتمندی سر راه او قرار گرفته‌اند.

 

اگر از طرفداران الن‌ باشید حتماً فعالیت‌های انسان‌دوستانه او را دنبال می‌کنید و جالب‌ است بدانید الن دی‌جنرس به‌ دلیل همین فعالیت‌ها مدال نشان افتخار آزادی را از دست رئیس‌جمهور آمریکا گرفته است.

 

جولیان مور

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

جولیان مور از آن دسته هنرپیشه‌‌های سن هالیوودی است که اگر سن او را ندانید باورتان نمی‌شود که ۵۸ سال از خدا عمر گرفته است. جولیان مور سن و سال را عدد و رقمی بیش نمی‌داند و معتقد است شاد زیستن را در لحظه‌ مرگ ناگهانی مادرش فرا گرفته است.

 

مادر جولیان در سن ۶۸ سالگی چهره در نقاب خاک کشید و در همین زمینه گفت مادرش در بیست سالگی جولیان را به دنیا آورده و از آنجایی که او و مادرش به لحاظ سن و سال اختلاف زیادی با هم نداشته‌‌اند همیشه فکر می‌کرده که مادرش در کنار او جوان و سرزنده باقی خواهد ماند. اما وقتی مادرش از دنیا رفت متوجه شد که باید قدر هر لحظه را بداند و تا می‌تواند شاد و سرزنده باشد.

 

جولیان مور تفکر جالبی در خصوص بالا رفتن سن و سال دارد و مدعی است اگر شما ۵۰ سالتان است، چند سال دیگر هرگز ۵۰ ساله نخواهید شد، در نتیجه تا می‌توانید از همان سن و سالی که در آن حضور دارید لذت ببرید و هرگز حسرت گذشته را نخورید.

 

مری لوئیز پارکر

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

این هنرپیشه خوش‌سیمای هالیوود به لطف پوست ابریشمی و روشن و طره گیسوان سیاهی که دارد توانسته به‌راحتی سن و سالش را پشت این زیبایی‌ها مخفی نگه‌ دارد اما جالب است بدانید مری لوئیز پارکر اکنون ۵۴ سال سن دارد و از قرار معلوم حسابی از این سن و سال راضی است.

 

مری لوئیز در گزارشی مدعی شد به نظر خودش چهره‌اش در ۵۰ سالگی بسیار زیبا‌تر و جذاب‌تر از ۴۰ سالگی وی هست و هرگز اجازه نمی‌دهد تفکرات منفی در خصوص افزایش سن و سال باعث افسردگی و پژمردگی او شوند. لوئیز پارکر سعی می‌کند تاجایی که امکان دارد در نظر دخترش شاد و باطراوت حاضر شود تا اعتماد دخترش در اثر افسردگی ناشی از سن و سال مادرش کاهش پیدا نکند.

 

به همین منظور مری لوئیز برای پنجاهمین سالگرد تولدش مهمانی بزرگی ترتیب داد و با چند تن از دوستان نزدیکش به کوهنوردی رفت و در کلاس‌های یوگا ثبت‌نام کرد. وی با انجام خالکوبی در ۵۰ سالگی نشان داد که دود از کنده بلند می‌شود و انسان در هر سن و سالی باید به دنبال زیبایی و جذابیت باشد. مری لوئیز پارکر حسابی اهل مهمانی است و در دورهمی‌های شبانه به اندازه‌ای سر و صدا می‌کنند که گاهی اوقات پلیس به آن‌‌ها تذکر می‌دهد. لوئیز پارکر مدعی است ترجیح می‌دهد به جای اینکه افسوس سال‌های از دست رفته را بخورد، ترجیح می‌دهد در حال زندگی کند و شاد باشد.

 

برد پیت

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

در این قسمت از فهرست سلبریتیی‌های بالای ۵۰ سال به یکی از معروف‌ترین سلبریتی‌های حال حاضر دنیای هالیوود رسیدیم. برد پیت که سال‌هاست مخاطبان در فیلم‌هایش با او خندیده‌اند و گریه‌کرده‌اند ۵۰ سالگی را یکی از بهترین سال‌های زندگی‌اش می‌داند چرا که در در سال ۲۰۱۳ و زمانی که به سن ۵۰ سالگی رسید توانست برای بازی در فیلم ۵۰ سال بردگی اولین جایزه اسکار خود را دریافت کند.

 

در همان سال فیلم World War Z ران نیز به روی پرده برد و نشان داد که به‌رغم ۵۰ سالگی هنوز هم جوان است و آمادگی خوبی برای بازی در فیلم‌های اکشن دارد. برد پیت اکنون ۵۵ سال از خدا عمر گرفته اما ۵ سال پیش به مناسبت ۵۰ سالگی خود با برنامه «شو امروز» مصاحبه‌ جالبی را ترتیب داد و متذکر شد اصلاً نگران افزایش سن خودش نیست و از اینکه روزگار گرد پیری را روی صورت و موهای رو ریخته است هیچ شکایتی ندارد.

 

برد پیت که اصلاً به او نمی‌‌خورد ۵۵ سال داشته باشد در مصاحبه‌ای دیگر از راز جوانی‌اش گفت و مدعی شد میانه‌روی در زندگی و عشق دو راز مهم جوانی این سوپراستار هالیوود به‌حساب می‌آیند.

 

تام کروز

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

اگر از طرفداران تام کروز باشید به احتمال زیاد آخرین فیلم او، ماموریت غیرممکن: فال‌اوت را دیده‌اید، جالب است بدانید بیشتر صحنه‌های بدل‌کاری این فیلم را تام کروز شخصاً انجام داد در حالی که این هنرپیشه برجسته ۵۶ سال از خدا عمر گرفته است و هنرنمایی او در جدیدترین نسخه از مجموعه‌ فیلم‌های ماموریت غیرممکن ثابت کرد که به این زودی‌ها قرار نیست اجرای نقش‌های اکشن و پر زد و خورد را کنار بگذارد.

 

تام کروز زمانی که تازه به ۵۰ سالگی رسیده بود نیز کارنامه درخشانی را در همان سال با خود از فیلم‌های پرفروشی مانند ماموریت غیر ممکن: گوست پروتکل و نسخه اول جک ریچر به نمایش گذاشت. زمانی که تام کروز ۵۰ ساله شده بود یک خبرنگار آلمانی از مجله پیپل در همین زمینه مصاحبه‌ای با او ترتیب داد و تام کروز به خبرنگار گفت از اینکه ۵۰ ساله شده لذت می‌برد.

 

وی برای تولد ۵۰ سالگی‌اش مهمانی بزرگی ترتیب داد و هدیه‌های جالبی گرفت که در بین آن‌ها می‌توان به موتورسیکلتی که در فیلم Oblivion استفاده شده بود اشاره کرد. تام کروز در جایی دیگر گفت به‌رغم سن و سال و تجربه‌ای که در حوزه سینما دارد باز هم خودش را شاگردی بیش نمی‌داند و عشق به یادگیری و هنراندوزی است که وی را وادار به اجرای کارهای جدیدتر و یادگرفتن چیزهای بهتر می‌کند.

 

رابرت داونی جونیور

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

از قرار معلوم رسیدن به نیمه فصل زندگی برای بیشتر سلبریتی‌ها، شکوفایی آن‌ها را به دنبال دارد چرا که رابرت داونی جونیور نیز همانند دیگر همقطارانش در نیمه راه زندگی موفقیت‌های بیشتری را شاهد بود. جالب است بدانید رابرت داونی جونیور زمانی که ۴۳ ساله شده بود پیشنهاد حضور در نقش ابرقهرمان آیرون‌من را دریافت کرد. حضور او در این فیلم باعث شد یک بار دیگر نگاه‌های منتقدان به رابرت داونی جونیور جلب شود.

 

قطار موفقیت‌های رابرت داونی جونیور به راه خود ادامه داد و این هنرپیشه خوش‌تیپ و کاربلد وقتی به ۵۰ سالگی رسید مهمانی تولدی برای خودش برپا کرد و شخص استن‌لی فقید یکی از مهم‌ترین افراد حاضر در این مهمانی بود. رابرت داونی جونیور از سال ۱۹۷۰ تاکنون در صحنه‌ سینما و تلویزیون حضور دارد و چیزی بیشتر از ۴۰ اثر بلند‌سینمایی در کارنامه‌اش به‌چشم می‌خورد. وی در خصوص اینکه مرز ۵۰ سالگی را پشت‌سر گذاشته است به گزارشگران گفت این واقعیت را به فال نیک می‌گیرد و سعی می‌کند حضور بیشتری در کنار خانواده و افرادی که دوست‌ دارد سپری کند.

 

ویل اسمیت

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

این هنرپیشه موفق هالیوود که همیشه لبخند بر لب دارد را نیز چندین دهه است که در سینما و تلویزیون شاهد هستیم. ویل اسمیت سپتامبر ۲۰۱۸ به سن ۵۰ سالگی رسید و برنامه‌های ویژه‌ای برای تولد خودش ترتیب داد.

 

اسمیت که سن و سال را تنها عدد و رقم می‌داند و از دل و جان خودش را جوان می‌شمرد برای تولد ۵۰ سالگی‌اش جهت اینکه ثابت کند هنوز جوان و قبراق است، از هلیکوپتر با بانجی به بیرون پرید، این هلیکوپتر بر فراز گراند کانیون پرواز می‌کرد و نمایش پرش جسورانه ویل اسمیت به‌صورت مستقیم در یوتیوب پخش شد و میلیون‌ها تماشاگر را جذب خود کرد.

 

ویل اسمیت این پرش خطرناک را به مناسبت تولد خودش انجام داده بود اما سود و منفعت آن را به نهادهای خیریه واگذار کرد تا ثابت کند که یکی از خوش‌قلب‌ترین سلبریتی‌های هالیوود است. ویل اسمیت که دنیا را گشته و چیزی نیست که ندیده باشد مدعی بود زاویه‌ای که در حین پرش از هلیکوپتر با بانجی پیش رویش قرار داشته یکی از بهترین صحنه‌‌های زندگی او بوده است.

 

هلی بری

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

هلی بری در سال ۲۰۱۶ به سن ۵۰ سالگی رسید اما به‌ رغم سن و سالی که دارد هنوز هم یکی از زیباترین چهره‌های هالیوود به‌حساب می‌آید و هیچ ابایی برای پنهان کردن آثار پیری در صورت خود ندارد چرا که می‌داند به‌رغم این آثار باز هم زیبا و جذاب است.

 

هلی بری نیز همانند سایر سلبریتی‌ها مهمانی مجللی را برای تولد ۵۰ سالگی خودش ترتیب داد و از دوستان و آشنایان خود در این مهمانی با آغوش باز استقبال کرد. هلی بری در خصوص ۵۰ سالگی خودش به رسانه‌ها گفت دوست دارد هوادارانش ببینند که او به استقبال نیمه دوم زندگی‌اش می‌رود و هرگز به عدد و رقم در سن و سالش اعتقاد نداشته و ندارد.

 

لوسی لیو

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

این بازیگر سرشناس هالیوود که از قرار معلوم دست روزگار به او نمی‌رسد و هرگز پیر نمی‌شود،‌ در سال ۲۰۱۸ تولد ۵۰ سالگی خودش را جشن گرفت. جالب است بدانید لوسی لیو در سن ۴۸ سالگی فرزند پسری با نام راک‌ول به دنیا آورد و به لحاظ خانوادگی می‌توان گفت تازه اول راه است و حسابی مشغول بچه‌داری است. جالب‌تر اینکه لوسی لیو این پسر را بدون شوهر بدنیا آورده و از رحم جایگزین صاحب فرزندی شده است،‌ در نتیجه پسر لوسی لیو پدری ندارد که دائم به او امر و نهی کند و مسئولیت بزرگ‌کردن راک‌ول تنها بر عهده لوسی لیو است.

 

لوسی لیو مدتی قبل از برگزاری جشن تولد ۵۰ سالگی‌اش به رسانه‌‌ها گفت کاملاً احساس می‌کنم که پا به سن گذاشته‌ام اما به عدد و رقم‌ها برای سن و سال اعتقادی ندارم و به‌رغم ۵۰ سالگی، از همیشه بیشتر احساس جوانی می‌کنم. لوسی لیو مدعی شد خوردن غذای خوب و سبک‌زندگی سالم رمز جوانی و شادابی اوست. لوسی لیو اوقات فراغت خود را با نقاشی و یوگا سر می‌کند و اهمیت زیادی به سلامت جسم و ذهن خود می‌‌دهد. با این حساب انتظار داریم در سال‌های آینده نیز لوسی لیو خوش‌خنده و جذاب را جوان‌تر از امروز ببینیم.

 

هیو جکمن

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

هیو جکمن را سال‌های سال است که می‌شناسیم و هر نقشی که بگویید در آن بازی کرده است، جکمن در بیشتر از ۳۶ فیلم بلند ایفای نقش کرده که بیشتر آن‌ها فیلم‌های مهم و موثری بوده‌اند و شناخته‌ترین آن‌ها را می‌توان فیلم‌های مردان ایکس و دانست که پس از حضور در این فیلم با‌شخصیت ولورین، در ۹ فیلم دیگر نیز شخصیت این قهرمان دنیای مردان ایکس را با عضلاتی ستبر و در هم تنیده ایفا کرد.

 

هیو جکمن که سال ۲۰۱۸ قطار زندگی او به نیمه رسید و ۵۰ ساله شد، جشن و مراسم خاصی برای تولد ۵۰ سالگی‌اش ترتیب نداد و تنها با انتشار یک عکس در حساب کاربری خود در شبکه‌های اجتماعی اکتفا کرد. جالب اینجا بود که در این عکس اثری از عضله‌های در هم تنیده و ورزیده هیو جکمن که در فیلم‌ها شاهد آن بودیم به چشم نمی‌خورد و به همین منظور هیو جکمن من در پایین عکس نوشت وقتی مردم می‌گویند اصلاً ۵۰ سال به شما نمی‌خورد، قسمتی از درونتان این گفته را باور می‌کند تا اینکه جلوی آینه بایستید و با واقعیت زندگی خود روبرو شوید که روزگار گرد پیری را روی چهره شما ریخته و قطار زندگی از نیمه مسیر گذشته است.

 

کیانا ریوز

اخبار,اخبار فرهنگی,سلبریتی

با کیانا ریوز در فیلم‌های سرعت و سه‌گانه‌های ماتریکس آشنا شدیم و از آن زمان تاکنون سالی نیست که چهره این هنرپیشه خوش‌تیپ را روی پرده سینماها نبینیم. کیانا ریوز ۵۴ سال سن دارد و انصافاً باید گفت با کیانا ریوزی که بیست سال پیش می‌شناختیم تغییر زیاده نکرده و حتی خوش‌تیپ‌تر و جذاب‌تر هم شده است. این هنرپیشه موفق که اخیراً فیلم‌های بسیار اکشن و مهیج جان‌ ویک را در کارنامه خود دارد در سال ۲۰۱۴ دقیقاً دو هفته پس از تولد ۵۰ سالگی‌اش طی مصاحبه‌ای در برنامه «جیمی کمل زنده»، اعتراف کرد از اینکه به ۵۰ سالگی رسیده شوکه شده است.

 

کیانا ریوز در این مصاحبه متذکر شد که اصلاً باورش نمی‌شود نیم‌قرن عمر کرده و روزگار همانند باد از جلوی چشمانش گذشته است.