دسته‌ها
پزشکی و سلامت

زنان شاغل امروزی موفق‌ترند یا مادران دیروز؟

به گزارش رسانه ۷ به نقل از آنا، آرزو قاسمی درباره وضعیت مادران شاغل اظهار کرد: وضعیت زندگی امروزه به خصوص در کلان‌شهرها به‌گونه‌ای است که کار کردن مرد به تنهایی نمی‌تواند کفاف زندگی را بدهد و زن‌ها مجبورند همپای مردها کار کنند تا بتواند از پس مخارج زندگی و پرداخت اقساط منزل و شهریه مدرسه بچه‌ها برآیند.

وی افزود: در گذشته‌هایی بسیار دور مردم زندگی‌های بسیار ساده داشتند و دسته‌جمعی زندگی می‌کردند و خبری از چشم و هم چشمی‌های امروزه نبود و کارها همه مردانه بود و زنان به دلیل داشتن جسمی ضعیف امور خانه را به دست گرفته بودند اما کم‌کم با پیشرفت جامعه و به وجود آمدن کارهایی که زنان هم می‌توانستند انجام دهند زنان نیز به جامعه راه پیدا کردند ولی همچنان نقش خود را در منزل به عنوان همسر و مادر حفظ کردند و این‌گونه شد که امروزه ما در جامعه با زنانی مواجه هستیم که هم خانه‌دار هستند و هم کارمند و فشار مضاعفی را تحمل می‌کنند.

فعال حوزه زنان و ارتباطات و رسانه گفت: بسیاری از مردان با فعالیت‌های زنان عنادی ندارند و زنان نیز به قابلیت‌های خود واقف گشته‌اند. امروز اکثریت زنان جوان مایلند که زندگی خانوادگی، ازدواج، بچه و شغل را با هم داشته باشند و بر خلاف گذشته که مردان خود را نان‌آور خانواده می‌دانستند و اصرار بر خانه‌نشینی و محدود ساختن زنان به وظایف خانه‌داری و بچه‌داری می‌کردند اما امروز بسیاری از آنها بر این باورند که زن و شوهر در مسئولیت‌ها، خانه‌داری، نگهداری از بچه‌ها و نان آوری باید مشارکت داشته باشند.

قاسمی عنوان کرد: کار کردن زن‌ها بیرون از منزل مسئله‌ایست که این روزها با بالارفتن هزینه‌های زندگی و فشارهای اقتصادی به امری رایج و حتی واجب تبدیل شده است. موضوعی که با توجه به نقش کلیدی زن‌ها در خانواده می‌تواند با رعایت نکردن برخی از موازین عرفی و دینی جامعه مشکلات را به وجود آورد.

وی افزود: این روزها طرفداران حقوق زن، جملات قشنگی در مورد زن بودن می‌زنند، اما ما مادرهایمان را چگونه به یاد داریم؟ نسل ما خیلی خوشبخت بود که بوی غذای خانگی وقتی از مدرسه می‌آمد، دلش را آب می‌انداخت. ما از فرزندانمان خیلی خوشبخت‌‌تریم که کلاه و شال گردن بافته مادرمان را در فصل زمستان استفاده می‌کردیم، حالا مادرمان هیئت علمی بود یا نبود!

این فعال حوزه زنان بیان کرد: نمی‌خواهیم موضوع تکراری زنان، شاغل باشند یا نه را مثل علم بهتر است یا ثروت مطرح کنیم. زندگی مدرن با خود الزاماتی می‌آورد که گویا اجتناب‌ناپذیر است. خیلی از زنان باید شاغل باشند و اصلاً حیف است​ از توانایی‌های آنها استفاده نشود، اما اشتغال زنان و نحوه کار آنها باید با روحیات و نیازهای یک زن و خانواده‌اش همخوانی داشته باشد.

این روزها بارداری برای زنان شاغل اتفاق پر استرسی است

فعال حوزه ارتباطات و رسانه افزود: تغییرات جامعه در طول دهه‌های اخیر، در کنار تحولات معیارهای اقتصادی و دشواری‌های تأمین معاش باعث شد که دختران و زنانی که پیش از این تنها به ازدواج و خانه‌داری و فرزندآوری می‌اندیشیدند، پس از اتمام تحصیل با توجه به تخصص یا تحصیلاتشان در مشاغلی حضور پیدا کنند که در عین حفظ استقلال مالی، کمک خرجی هم برای زندگی به حساب می‌آمد. این تحول در سال‌های اخیر باعث شد که ما به ناگاه با ورود سیلی از دختران و زنان به محیط‌های شغلی روبرو شویم و این روزها پا به هر اداره و شرکتی که می‌گذاریم تعداد چشم‌گیری از خانم‌ها را می‌بینیم که تصدی جایگاه مختلف شغلی را بر عهده گرفته‌اند.

وی بیان کرد: حضور گسترده خانم در محیط‌های کاری در طول یک دهه اخیر در کنار پیامدهای مثبتی که در رشد اجتماعی و شخصیتی خانم‌ها داشت، مشکلاتی را هم برای خانم‌ها و بنیان خانواده به ارمغان آورد که یکی از مهم‌ترین این مشکلات زمانی به ظهور می‌رسید که خانم شاغل تصمیم به ازدواج و پس از آن فرزندآوری می‌گرفت. این روزها متأسفانه بارداری برای زنان شاغل اتفاق پر استرسی است، ترس از دست دادن شغل به دلیل مرخصی‌های پیش و پس از زایمان و عدم توجه کارفرماها به وضعیت زنان باردار و مادران از مسائلی است که ذهن و و روح زنان شاغل را به خود مشغول می‌دارد.

قاسمی ادامه داد: اینکه زنان به چه زحمتی روزهای بارداری را در محیط های استرس‌زای شغلی می‌گذرانند و این استرس چقدر می‌تواند در روحیه جنینشان تأثیرگذار باشد بماند، اما پس از زایمان حضور کودک، مادر شاغل را با حجم گسترده‌تری از مشکلات روبرو می‌کند که گاه امنیت روانی مادر را با خطر روبرو می سازد.

وی گفت: درصد قابل ملاحظه‌ای از زنان شاغل بنا به دلایل مختلف مجبورند چند ماه پس از تولد نوزادشان، به محل کار خود بازگردند.

فعال حوزه ارتباطات و رسانه افزود: نیازهای مادران شاغل و دغدغه‌های آنها برای رسیدگی همزمان به شغل و بچه‌داری به ویژه در دوران کودکی فرزندانشان است. مادر وسیع‌ترین دنیای روانی و اجتماعی کودک است. مادری کردن برای زن شاغل امروزی، امری متفاوت از زنان نسل‌های پیشین محسوب می شود، اضطراب، استرس از مهمترین دغدغه های مادران شاغل است.

وی اظهار کرد: مادران شاغل همانند مادران غیر شاغل نمی‌توانند به طور تمام و کمال به کودکان خود رسیدگی کنند چون مادر چندین ساعت از روز را خواه ناخواه جدا از فرزند به سر می‌برد و وقتی که بعد از سپری شدن این ساعات به فرزند می‌رسد خستگی ناشی از دنیای ماشینی امروز و خستگی فکری و ذهنی به مادر اجازه نمی‌دهد که در ساعات باقی مانده روز برای کودک رسیدگی کافی و لازم را داشته باشد. از سوی دیگر مسئولیت خانه و خانه‌داری که بر دوش مادر شاغل است را نباید انکار کرد.

خانمی از بابت نگهداری فرزندانشان نگرانی نداشته باشد، مطمئناً با فراغ بیشتری به انجام وظایف روزانه می‌پردازد

قاسمی گفت: در محیط‌های شغلی کشور ما؛ غالباً تنها چیزی که در ذهن مدیران جایگاهی ندارد، مشکلاتی است که مادران شاغل در نگه داری کودکانشان با آن درگیر هستند و انگاری که برخی از مدیران فقط به افزایش بازدهی و سود مالی مؤسسه خود می اندیشند و در این میان برایشان اهمیتی ندارد که مادران شاغل با چه دغدغه‌هایی دست به گریبان هستند. در این میان اگر کارفرماها و مدیران کمی عمیق‌تر به این مسئله بیندیشند، متوجه می‌شوند که اگر کارکنان خانمی که فرزند دارند، از بابت نگهداری فرزندانشان نگرانی نداشته باشند، مطمئناً با فراغ بیشتری به انجام وظایف روزانه شغلی می‌پردازند و به طبع بازدهی بهتر و مطلوب‌تری هم خواهند داشت.

وی اضافه کرد: در چنین شرایطی مؤسسات، ادارات و شرکت‌های بزرگی که تعداد بالایی کارمند خانم دارند که مطمئناً درصد قابل توجهی از آنها هم دارای فرزند خردسال هستند، می‌توانند با تعبیه اتاقی در ساختمان اداره و استخدام یک پرستار، از فرزندان خانم‌های شاغل در ساعات کار روزانه نگهداری کنند. اتفاقی که شاید هزینه چندانی هم برای کارفرما و مدیران ادارات در پی نداشته باشد ولی ره‌آوردهای گسترده ای در زندگی شغلی و خانوادگی زنان دارای فرزند شاغل در آن محیط کار در پی خواهد داشت. اما از آنجایی که ما یاد گرفته‌ایم افق دیدمان را با فاصله بینی‌مان هماهنگ کنیم، غالب مدیران مشاغل و ادارات مختلف بدون توجه به مشکلاتی که زنان دارای فرزند شاغل با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، تنها به فکر سود و زیان مالی خود هستند و معمولاً توجه به نیازهای روحی و خانوادگی کارمندان به فراموشی سپرده می‌شود.

قاسمی گفت: دغدغه وجود مهدکودک در محل کار، دغدغه تمامی مادران جوان و شاغل است. وجود مهدکودک برای مادران شاغل در محیط کار امری ضروری است که تا حدودی از دغدغه‌های روزمره‌شان می‌کاهد. تحلیل این واقعیت اجتماعی نشان می‌دهد که مادران شاغل مسئولیت سنگین‌تری دارند زیرا باید هم در داخل و هم خارج از منزل وظایف خود را به بهترین نحو انجام دهند. از آنجایی که مادران شاغل زمان کمتری را در منزل به سر می‌برند و وظایف بیشتری را برعهده دارند، لازم است برای رسیدن به همه کارهای خود برنامه ریزی کنند.

وی افزود: والدین شاغل مجبورند جانشینی برای مراقبت از فرزندشان برای ساعاتی که در منزل نیستند پیدا کنند، از سوی دیگر آنها برای پر کردن اوقات فراغت بچه‌ها بیشتر از کلاس های آموزشی و تفریحی استفاده می کنند.

قاسمی ادامه داد: نکته دیگر اینکه برخی از والدین تردید دارند که فرزندان را در مهد کودک بگذارند و ترجیح می‌دهند سرپرستی آن را به والدین خودشان بسپارند، پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که با نوه‌های خود ساعت های طولانی را سپری می‌کنند و کودکان وابستگی زیادی به آنها پیدا می‌کنند و دوست دارند که همیشه پیش پدر بزرگ یا مادربزرگ‌شان باشند.

وی اضافه کرد: بسیاری از اوقات پیش می‌آید که پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ برای نوه‌های خودشان هر کاری را انجام می‌دهند به گونه‌ای که والدین کودکان شاکی می‌شوند که آنها با مهربانی بیش از اندازه فرزندان را لوس می‌کنند. پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها از بودن با نوه‌ها احساس شادی کرده و لذت می‌برند. از سوی دیگر کودکان از دیدار پدر بزرگ و مادر بزرگشان دچار هیجان می‌شوند و برای پدر بزرگ و مادر بزرگ دیدن نوه‌هایی که به آنها علاقه دارند بسیار خوشایند است.

مشکلات زنان شاغل این است که کودکانشان از محبت و تربیت آنها بهره کمتری را می‌برند

قاسمی گفت: یکی از مشکلات امروز فعالیت‌های اجتماعی زنان این است که کودکانشان از زیر سایه محبت و تربیت آنها بهره کمتری را می‌برند و ممکن است آسیب‌هایی را نیز ببینند و همین مسئله یکی از دغدغه‌های اصلی بسیاری از مادران شاغل است.

وی ادامه داد: این روزها توجه کمتری به مادران شاغل در مشاغل گوناگون می‌شوند، مادرانی که مجبورند برای حفظ شغل خود و دریافت مزایای آن از بسیاری از خواسته‌های فرزندان و خانه خود چشم پوشی کنند، هم کارمند نمونه‌ای در محل کار بوده و هم مادر مهربان برای فرزندان و نیز همسر جذاب برای همسر خود باشند.

این فعال حوزه زنان افزود: این روزها و به ویژه در سالهای اخیر که زنان عمدتاً شاغل هستند، میانگین سن کودکانی که به مهدکودک می‌روند کاهش یافته به طوری که گاه نوزادان ۳ ماهه تا ۶ ماهه بیشترین میزان کودکان مهد را تشکیل می‌دهند، کودکانی که برای حفظ امنیت شغلی مادرانشان و تأمین معاش بیشتر، باید دور از مادر و در کنار مربی مهدکودک بزرگ شوند.

وی بیان کرد: کودکان خواب آلودی که سپیده صبح طلوع نکرده و اغلب در خواب به مربی مهد سپرده می‌شوند و تا عصر که مادر از سر کار باز گردد در آنجا می‌مانند، مادر نیز به سر کار رفته و باید وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد و سعی در جلب رضایت مافوق خود داشته باشد.

قاسمی ادامه داد: گاه در این میان برخی از زنان که انرژی بیش از حدی برای هماهنگی میان نقش‌های مختلف صرف می‌کنند، دچار مشکلاتی می‌شوند، زنان شاغل باید هم به عنوان معلم، پزشک، پرستار، کارمند، آشپز، خبرنگار و تحویل دار بانک وظیفه شغلی خود را به طور مطلوب انجام دهند و هم وظایف یک زن خانه دار را همچون کدبانو به رخ بکشند. تمایز خاصی معمولاً بین شاغل و زنان خانه دار در این زمینه وجود ندارد و جامعه از هر دو انتظارات یکسانی دارد.

وی افزود: اگر زنی شاغل باشد امکان دارد این شغل با مسئولیت‌های وی در خانه تداخل پیدا کند، مثلا نتواند وظیفه همسری یا مادری را به درستی انجام دهد و این البته بستگی به شغل او نیز دارد، برخی مشاغل سنگین‌تر هستند و وقت آنها نامناسب است، برخی مشاغل نیز جزء مشاغل مدیریتی محسوب می‌شوند و بسیار وقت‌گیر و استرس‌زا هستند.

مادران شاغل در شغلشان مناصب خیلی سخت را قبول نکنند

قاسمی گفت: بسیاری از زنان خانه‌داری که وقت بیشتری نسبت به شاغلان دارند نیز گاه ممکن است مشکلاتی در زندگی خود داشته باشند و جمع کثیری از زنان شاغل نیز به خوبی از عهده مسئولیت‌های شغلی، مادری و همسری خود بر می‌آیند اما باید برای مشکلاتی که ممکن پیش آید تدبیراتی از قبل اتخاذ کنند.

وی افزود: بانوانی که می‌خواهند وظیفه مادری را بپذیرند ابتدا بهتر است شغل خود را سبک کنند یا در شغلشان مناصب خیلی سخت را قبول نکنند هرچند بحث پیشرفت شغلی نیز موضوعی وسوسه انگیز است که به راحتی نمی‌توان از آن گذشت. به عنوان مثال خانمی که معلم است یا در شرکت و بانک مشغول کار است، وقتی شغل سبک‌تری دارد به تناسب، استرس‌های آن کمتر است، اما وقتی قرار است ارتقاء شغلی پیدا کند طبیعی است که هر چه درجه شغلی بالاتر می‌رود وقتی که او برای کار می‌گذارد بیشتر خواهد بود و او درگیر استرس‌های شغلی می‌شود، از طرفی فشار خانواده هم وجود دارد.

قاسمی گفت: وقتی زن به عنوان کارمند و یک زن شاغل عمده زمان خود را صرف کارش می‌کند، با توجه به انرژی از دست رفته‌ای که دارد، معمولاً در انجام وظایف همسری خود کوتاهی کرده و عشوه‌گری‌های زنانه را فراموش می‌کند که در این میان اگر کودکی هم داشته باشد بقیه زمان خود را به او اختصاص داده و کلا از مرد خود غافل می‌شود که این کم کم موجب از دست دادن جذابیت‌های زن برای همسر خود شده و زمینه نارضایتی و اختلافات را به‌وجود می‌آورد.

وی اظهار کرد:‌ حرف آخر اینکه بسیاری از زنان هم در محیط کار موفق هستند و هم در زندگی شخصی، چنین زنانی می‌توانند الگوی خوبی برای سایر همنوعانشان باشند، زیرا اگر مسائل مربوط به اشتغال زنان، مدیریت و کنترل نشود، در طولانی مدت، آسیب‌زا خواهد بود و برخی آسیب‌ها قابل ترمیم نیستند.

چاره‌ای برای مادران شاغل

قاسمی گفت: مردان با درک صحیح و مناسب شرایط همسرانشان بهتر است آنان را در مسیرهای پیش رو کمک کنند، چرا که قطعاً زنان در رسیدن به اهداف مشترک زندگی زناشویی و مشارکت در مدیریت مخارج خانه اقدام به انتخاب شغل در خارج منزل کرده و زمان خود را بیرون و دور از فرزندان سپری می‌کنند. بنابراین مردان بهتر است با کمک در انجام امورات منزل به همسران خود، زمینه آرامش هرچه بیشتر فکری و روحی زن را فراهم آورده و اگر میهمانی‌های خانوادگی نیز برگزار می‌شود، مردان با مشارکت در پذیرایی از میهمانان و یا حتی نگهداری فرزند خردسال، رضایت خانواده و فامیل را میسر سازند که مبادا شغل زن مانع صله ارحام و رفت و آمدهای خانوادگی شود.

این فعال فرهنگی بیان کرد: در این بین دولت و مجلس با وضع و انجام قوانین جدید می‌توانند کارفرمایان و مدیران و روسای ادارات و موسسات و شرکت‌ها را متعهد تعبیه اماکنی در محیط‌های کاری کنند تا زنان شاغل بتوانند کودکانشان را به محیط‌های کاری آورده و دیگر نگران تنها بودن کودکان و برآورده کردن نیازهایشان نباشند. با توجه به گسترش حضور بانوان در محیط های شغلی و اجتماعی مطمئناً این مشکل در سال‌های آینده ابعاد تازه‌ای به خود خواهد گرفت. با در نظر گرفتن این موارد، نهادهای مسئول در کنار رسانه‌ها می‌توانند چاره‌ای برای مشکل این حجم از مادران و کودکانی بیندیشند که به واسطه شاغل بودن مادر از هم دور مانده‌اند. از سوی دیگر رسانه‌ها به خصوص رسانه ملی هم می‌توانند با تولید و پخش برنامه‌هایی با محوریت مشکلات زنان شاغل دارای فرزند در محیط‌های کار و ارائه راهکاری مناسب برای نگهداری کودکان در مهد کودک‌هایی واقع در محیط‌های کار، مدیران را به سمت این راهکار جدید رهنمون کنند.

دسته‌ها
والدین موفق

چگونه یک پدر نمونه باشیم

 

پدران هم می توانند همانند مادران نقشی موثر و مهم در ارتباط با فرزند خود ایجاد کنند. امورات مربوط به کودکان خاص مادران نیست پدران هم به همان اندازه می توانند در انجام این کارها با همسر خود مشارکت داشته باشند. رابطه عاطفی که بین پدر و فرزند وجود دارد می تواند در رشد رفتاری او و گرایشات او به نوع فعالیتش در آینده تغییرات مهمی ایجاد کند.

 

 

 

در اینجا راههایی پیشنهاد شده است که به  پدران کمک می کند تا با شکلگیری یک ارتباط خوب و موثر با فرزندشان، گامی بزرگ در شکوفایی زندگی آینده آنها بردارند: 

۱-فعالتر باشید: پدران باید خلاقیت و نوآوری داشته باشند در غیر اینصورت قادر نخواهند بود آنطور که فرزند آنها شایستگی اش را دارد از عهده مسئولیتهای پروش کودک بربیایند. به جای آنکه اجازه دهید همسرتان برای تعویض پوشک یا آرام کردن گریه کودک، او را از آغوش شما بیرون بکشد سعی کنید از جملاتی مثل، فکر می کنم خودم از عهده این کار بربیام باید کمی تمرین کنم ، استفاده کنید.  حتی می توانید در این کار از همسر خود راهنمایی بخواهید حتی می توانید از بینش و اطلاعات یکدیگر در انجام مسئولیتهای پرورش کودک استفاده کنید.

۲-بیشتر تمرین کنید: تصور نکنید که همسر شما به شکل معجزه آسایی بیشتر از شما می داند. هرآنچه او در خصوص پرورش کودک می داند، با تجربه و تمرین به دست آورده است مثل هرچیز دیگری. بنابراین شما هم با تمیرین و تلاش بیشتر می توانید به بهترین شکل این کارها را انجام دهید. نگران میزان توانایی خود در این خصوص نباشید. اگر در خصوص انجام کاری مطمئن نیستید از همسر خود بپرسید.

۳-انتخاب بهترین روش برای برقراری ارتباط با کودک: راههای برقراری ارتباط با فرزند بین زن و مرد متفاوت است. مردها تمایل به انجام فعالیتهای فیزیکی با انرژی بالا دارند در صورتیکه خانمها، اجتماعی تر و احساساتی تر برخورد می کنند. فعالیتهای فیزیکی پدران و جست و خیز آنها با کودک درسهای ارزشمندی در تنظیم هیجانات و تحریکات او هستند. کودکانی که با هیجانات فیزیکی پدر ارتباط برقرار می کنند اجتماعی تر بوده  و در مدرسه و درسهایش فعالتر عمل می کند. این کودکان نسبت به کسانیکه با پدرشان فاصله عاطفی دارند به الکل، مواد مخدر و  رفتارهای مجرمانه گرایش کمتری پیدا می کنند.

۴-از نظر احساسی در دسترس کودک باشید: تعاملات فیزیکی بدون شک مهمترین قسمت ارتباط بین پدر و فرزند است اما این موضوع که پدر از نظر احساسی همیشه در دسترس کودک باشد اهمیت خاص خودش را دارد. مردان با آگاهی کامل از احساسات خود می توانند با کودک خود همدردی کنند. سپس باید گامهای لازم جهت در دسترس بودن برای کودک را بردارند.

۵-یک شریک باشید نه یک یاری رسان: این روزها پدرهای قدیمی که فقط یاری رسان هستند منسوخ و غیر مرسوم شده و دیگر جواب نمی دهد. اگر مردان می خواهند که به شکل کامل در کارها مشارکت داشته باشند باید مسئولیتهای خانه داری و وظایف بچه داری را به شکل فعال انجام دهند.

۶-روز به روز در دسترس باشید: برای یک پدر نمونه بودن باید روز به روز در تصمیماتی که برای کودک گرفته می شود مشارکت کنید. محول کردن همه چیز به همسر به این معنا است که شما تکه های کوچک معنا و مفهوم زندگی فرزند خود را از دست می دهید. بدون در نظر گرفتن کارهای معمول و فعالیتهای روزانه پدران نمی توانند با نوع صمیمیت و نکات دقیق و ظریف حیاتی برای یک پدر حساس بودن آشنا شوند.

۷-به همسر خود احترام بگذارید: پدر درگیر به معنای به رسمیت شناختن همه اموراتی که همسر در خانه انجام می دهدو احترام به تصمیم گیریهای او زمانیکه خودش در دسترس نیست.

۸-از نیازهای برقراری ارتباط آگاه باشید: اگر از وضعیت موجود راضی نیستید همسر خود را در جریان قرار دهید. اگر او در ابتدا تمایلی به مشارکت در امورات مربوط به کودک با شما نشان نداد، به او بیشتر فرصت بدهید و به او بیاموزید که تصمیم شما در این مشارکت جدی است.

۹-پس از جدایی و طلاق فعال باقی بمانید:  پس از جدایی و طلاق راههای زیادی است برای اینکه پدر بتواند به نقش فعال خود در زندگی ادامه دهد. ارتباط خود را از هر طریق که می توانید محفوظ نگه دارید. از طریق تلفن و ایمیلهای مرتب این کار را انجام دهید. هرگز برای رفع مشکلات زناشویی و اختلافات خانوادگی فرزند را وسیله قرار ندهید. والدین باید به خاطر فرزند خود یکدیگر را حمایت کرده و با یکدیگر همکاری کنند.

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

برخورد والدین با کودکان دروغگو

رسانه ۷ –کودکان به دلایل مختلف در سنین متفاوت دروغ می گویند. بسیاری از آنها که کم سن و سال تر هستند، فرق بین دروغ و حقیقت را نمی فهمند و بسیاری دیگر دروغ می گویند چون به راستی واقعیت امر را فراموش می کنند. مثلا مادری کودک خود را به خاطر اینکه لوله دستمال کاغذی را در توالت منزل انداخته بود سرزنش کرد، اما کودک به دروغ گفت که این کار را نکرده است، در حالی که شاید حقیقتا فراموش کرده که دستمال کاغذی را در توالت منزل انداخته است، بخصوص اگر چند ساعت از آن گذشته باشد.

کودکان دروغگو،برخورد والدین با دروغ کودک،دلایل دروغگویی کودک

کودکان زمانی که به سن ۵ یا ۶ سالگی می رسند، تازه معنی دروغ و حقیقت را درمی یابند و تفاوت میان آنها را تشخیص می دهند. در این سن آنها یاد می گیرند که چه رفتارهایی پدر یا مادرشان را ناراحت و عصبانی می کند.

آنها در این سن به خاطر کارهای بدی که انجام می دهند احساس گناه می کنند در حالی که در سنین پایین تر حتی معنی احساس گناه کردن را نمی فهمند. به همین علت از ترس اینکه شما آنها را تنبیه کنید، دروغ می گویند. حتی ممکن است هنگام دروغ گفتن برای جلب توجه تان مبالغه هم بکنند. وقتی بچه ها به سن ۷ یا ۸ سالگی می رسند شما والدین می توانید به آنها در گفتن حقیقت اعتماد کنید، اما اگر باز هم دروغ گفتند باید بدانید که از ترس تنبیه شدن حقیقت را پنهان می کنند، این تنها دلیل دروغ گفتن کودکان ۷ یا ۸ ساله است.

آنها در این سن حتی معنی دروغ مصلحتی را می فهمند. مثلا اگر مادر بزرگ کودکی برای روز تولدش هدیه ای به او بدهد که از آن متنفر باشد باز به روی خود نمی آورد و از آن تعریف می کند گرچه می داند که این کار بسیار بی مورد است.

بچه ها دروغ می گویند تا احساسات دیگران را جریحه دار نکنند. دروغ های آنها در این سن در واقع فریادی است که برای درخواست کمک از دیگران می زنند. بچه هایی که بسیار می ترسند مادران یا پدران خود را ناامید کنند، دروغ می گویند. دروغ؛ در حقیقت راه نجاتی است که آنها را از این فشار روحی خلاص می کند. زمانی که بچه ها بزرگ می شوند اغلب کمتر دروغ می گویند چون از عواقب آن مطلع هستند، البته باید به خاطر داشته باشید که همه دروغ هایی که نوجوانان می گویند، نشان دهنده آن نیست که قصد انجام کار خطرناکی را داشته اند.

دلایل دروغگویی نوجوانان کاملا با کودکان متفاوت است. آنها دروغ می گویند تا خلوت و آرامش خود را حفظ کنند یا با پنهان کردن حقیقت می کوشند به آرمان هایی دست یابند که فکر می کنند با گفتن حقیقت هیچ گاه به آن نمی رسند. حال شما به عنوان والدین نوجوانان یا کودکانی که دروغ می گویند باید تلاش کنید به آنها درس صداقت را یاد دهید.

بعضی از والدین خودشان به فرزندانشان آموزش دروغگویی می دهند، مثلا وقتی به او می گویید گوشی تلفن را جواب بده و بگو من خانه نیستم، در حقیقت درس دروغگویی به او می دهید و بعد به او یاد می دهید که این دروغ مصلحتی است و بعضی وقت ها گفتنش اشکالی ندارد. او هم یاد می گیرد که به شما دروغ بگوید و اگر دلیلش را بپرسید می گوید شما خودتان هم دروغ مصلحتی می گویید. بنابراین، باید فضای خانه را طوری مهیا کنید که فرزندتان احساس کند می تواند به راحتی حقیقت را به شما بگوید.

یکی دیگر از کارهایی که باید انجام دهید آن است که همیشه به وعده ها و قول های خود عمل کنید و اگر زمانی مجبور به شکستن آن شدید از آنها عذرخواهی کنید. اگر در حضور فرزندتان دروغ گفتید به آن اعتراف کنید یا حداقل دلایل منطقی برای کار خود بیاورید. هیچ گاه انتظار نداشته باشید فرزندتان فرق بین دروغ مصلحتی و دروغ های جدی تر را بشناسد.

هرگز قوانین سختی را برای مبارزه با دروغگویی در خانه وضع نکنید چون بچه ها از ترس مواجه شدن با این قوانین بیشتر دروغ می گویند. حتی بچه هایی که پدر و مادر با صداقتی دارند هنوز در بعضی از موارد دروغ می گویند اگر این اتفاق افتاد، آرامش خود را حفظ کنید، عصبانی نشوید. این را بدانید که مسئله ای که فرزند شما را وادار به گفتن دروغ کرده است بسیار جدی تر از خود دروغی است که او به شما گفته است. پس تلاش کنید که این مشکل را حل کنید. به فرزند خود بگویید که او را در هر شرایطی دوست دارید حتی اگر دروغ بگوید.

به او گوشزد کنید که بچه بدی نیست فقط بعضی وقت ها رفتارش غیرقابل پذیرش می شود. فضای خانه را مثل یک دادگاه محاکمه نکنید، بگذارید به راحتی حقیقت را بگوید و به او فرصت دهید تا به اشتباهات خود اعتراف کنند. هرگاه فرزندتان به شما دروغ های شاخ دار گفت؛ به او نگویید تو یک دروغگو هستی، ولی طوری هم رفتار نکنید که او فکر کند شما نمی فهمید.

بعضی وقت ها بچه ها جلوی پدر و مادر خود به دیگران دروغ می گویند. در این موارد در حضور جمع آنها را دعوا نکنید. سعی کنید در خلوت با او صحبت کنید. فرزندتان را متهم نکنید. مثلا، اگر روی فرش شیر ریخت، مستقیما به او نگویید تو شیر را روی فرش ریختی. بهتر آن است که بگویید نمی دانم چه کسی این شیر را روی فرش ریخته است، ای کاش یک نفر پیدا می شد تا آن را تمیز کند.

شما نباید خودتان را به خاطر دروغ های جزئی که فرزندانتان می گویند ناراحت کنید، تنها هنگامی که دروغ گفتن برای فرزندتان به شکل یک عادت در می آید، نگران کننده است. وقتی آنها با مشکلی مواجه می شوند و نخستین راه حل برای حل آن را دروغ گفتن می دانند باید نگران آنها شد. بعضی از بچه ها دروغ می گویند و پس از آن احساس ندامت و پشیمانی هم نمی کنند.

این موارد بسیار نگران کننده ای است که شما والدین حتما باید به آنها توجه کنید. به یاد داشته باشید که بچه ها بعضی وقت ها برای پنهان کردن مسائل بسیار خطرناک و جدی، حقیقت را پنهان می کنند.

ترجمه؛ آزاده هاشمی

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

جمله هایی که هرگز نباید به کودکان گفت

مراقب گفتار،‌ کودک و والدین، ذهن کودکرسانه ۷ –به زبان آوردن جمله ای نا امید کننده، ذهن کودک را مدت ها درگیر کرده و او را سرخورده می کند. به زبان آوردن واژگان آزار دهنده هرگز از ذهن پاک نمی شوند و جبران آن دشوار است. والدین باید مراقب گفتار، رفتار و ارتباط شان با فرزندان باشند. آنها باید در انتخاب کلمات و نحوه بیان دقت کنند و بدانند حرف هایشان بر فرزندان تاثیر می گذارد.

اهمیت نمی دهم

بچه ها دوست دارند جزییات مکالمات و گفت و گوهایی را که حین بازی با دوستان داشته اند بازگو کنند، اما والدین حوصله ندارند و جملات ” برام مهم نیست ” یا ” به من چه مربوط؟ ” را به زبان می آورند. به زبان آوردن این جملات، سبب می شود کودک حرف هایش را قطع کند. اکثر والدینی که فرزندان جوان دارند از سکوت فرزندان شان شاکی هستند، اما نحوه برخورد و ارتباط شان با آنها را در کودکی فراموش کرده اند. در کودکی، به حرف های آنها گوش کرده و شنونده خوبی بوده اید. زمانی که وقت کافی برای شنیدن حرف هایشان ندارید به آنها بگویید الان نمی توانید روی حرف هایش تمرکز کنید. می توانید زمانی را تعیین کنید که حرف هایش را با شما در میان بگذارد. بچه ها نیاز دارند با والدینشان صحبت کنند پس سعی کنید این فرصت را برای آنها ایجاد کنید.

مطابق سنت رفتار کن

دخترتان هفت ساله است اما فکر می کنید رفتارهایش مانند دختری سه ساله است؟ روان شناسان کودک معتقدند، والدین با این عکس العمل تلاش می کنند وضعیت نا امید کننده شان را کنترل کنند. بچه ممکن است مطابق سن اش رفتار کند ولی والدین با گفتن این جمله می خواهند احساس بهتری داشته باشند. بچه هایی که انتقاد والدین را می شنوند سعی می کنند با کارهای غیر عادی توجه آنها را جلب کنند. وقتی عصبی می شوید آرام و بی حرکت بایستید. این کار سبب می شود آدرنالین بدن تان پایین بیاید و به جای اینکه قسمت هیجانی مغز عمل کند قسمت منطقی و عقلانی به کار بیفتد.

عذرخواهی کن

فرزندتان اسباب بازی همبازی اش را برداشته و او را ناراحت کرده است. به جای آن که از او بخواهید عذرخواهی کند به او یاد دهید با محبت و دلسوز باش. مجبور کردن کودک برای عذرخواهی کاری عبث است، اما اجتماعی با محبت بودن چیزی است که او باید بیاموزد. به جای فرزندتان شما عذرخواهی کنید  تا او یاد بگیرد در چنین مواقعی چه باید کند.

نفهمیدی؟

چند بار تلاش کرده اید به فرزندتان جدول ضرب یا پرتاب کردن توپ را یاد بدهید؟ وقتی می بینید یاد نگرفته نگویید ” نفهمیدی؟ “. به زبان آوردن این کلمه نوعی قضاوت عجولانه است و سبب سرخوردگی کودک می شود. به جای به زبان آوردن این کلمه، استراحت کنید و دوباره آموزش قدم به قدم را آغاز کنید.

تنهایت می گذارم

تصور کنید به محوطه بازی یا پارک رفته اید و بعد از یک ساعت مجبورید آنجا را ترک کنید، اما فرزندتان نمی آید؛ هرگز نگویید:” من رفتم تو اینجا تنها بمان.” بچه حرف های تان را جدی می گیرد و می ترسد، اما وقتی می بیند تهدیدتان دروغ است چه می کند؟ شما دوست دارید فرزندتان حرف های شما را با جان و دل بپذیرد، پس به او دروغ نگویید و از تهدیدهای تو خالی استفاده نکنید.

منبع : قدس آنلاین

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

عوارض جسمی و روانی تحقیر کردن کودکان

رسانه ۷ –تکریم در لغت به معنای تعظیم ، بزرگداشت و حرمت ، احترام گذاشتن است و تحقیر سرزنش کردن و نقطه مقابل آن است.

تحقیر در هر سنی مشکل ساز است اما در دوران کودکی می تواند تاثیر گذار تر با شد زیرا تاثیر کلمات بر روی کودکان بیشتر است . تحقیقات نشان داده است که هر فرد در ۱۰ سال اول عمر خود به طور متوسط با حدود ۱۵۰ هزار پیام و واژه منفی مواجه می شود و بیشتر این پیام ها با محتوای «بی عرضه، تنبل، شلخته، دست و پا چلفتی، خنگ، بی شعور، بی مسئولیت، تو هیچی نمی شی، بکن نکن، برو نرو، حرف نزن، نخور، بشین نشین، دست بزن نزن، به جز خرابکاری کار دیگری بلد نیستی» است.

این پیام را اکثرا خانواده و در درجه بعدی دوستان و در نهایت معلم و مدرسه به ذهن کودک تزریق می کنند و بیشتر والدینی که از تحقیر برای کنترل و تربیت فرزند استفاده می کنند، در واقع آن را روشی برای تلنگر زدن به کودکان خود می دانند یا حداقل تحقیر را روشی برای کنترل کودک می دانند.

از ائمه اطهار روایات بسیاری در مورد تکریم و احترام به کودکان وارد شده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرمایند : به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خویش ترحم و عطوفت نمایید.(۱)

همچنین از امام علی علیه السلام روایت شده است : در خانواده خود با کودکان عطوف و مهربان باش و بزرگترها را احترام کن.

از مصادیق تحقیر کودکان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱)مقایسه و ارزیابی او با دیگران

۲) طعنه زدن و سرزنش کودک در مقابل دیگران

۳)سلام نکردن به کودک

۴)نظارت افراطی برکودک

۵)تذکر پی در پی

۶)صدا کردن کودک با القاب ناپسند

۷)تحمیل امور بر کودک

۸)اجازه ندان به کودک برای صحبت کردن و کامل کردن گفتارش

۹)عدم توجه به قول و قرار با کودک

۱۰)داشتن انتظارات فراتر از توان کودک

۱۱)نیشخند و پوزخند کردن کودک و ……

تحقیر کودک,سرزنش کودک,احترام به کودک

تحقیر کردن عوارض جسمی و روانی را بر فرد تحقیر شده باقی می گذارد مانند:

کمبود اعتماد به نفس: اولین و مهمترین آسیب کاهش عزت و اعتماد به نفس است هر چقدر عزت نفس کودک پایین تر باشد امید و آرزو های او دچار نقصان می شود و اینگونه کودکان در برقراری ارتباط با دیگران به مشکل خواهند خورد و در بزرگسالی به این باور خواهند رسید که قادر به انجام هیچ کاری نیستند.

افسردگی: دومین مورد که می توان به آن اشاره کرد افسردگی است تحقیقات در این زمینه نشان داده است که تحقیر مدام و سرزنش کودک امکان بروز افسردگی را در بزرگسالی افزایش خواهد داد.

والدینی که به منظور کنترل رفتار کودک آنها را مورد سرزنش ، تحقیر و تنبیه بدنی قرار می دهند منتظر بروز رفتارهای خشونت آمیز در کودکان خود باشند در واقع این کودکان از شیوه رفتاری والدین خودشان برای رفتار با دیگران استفاده می کنند

خجالتی بودن: کم رویی و خجالتی بودن یکی دیگر از اختلالاتی است که ممکن است در اینگونه کودکان دیده شود مقایسه شدن کودک با دیگران ، جدی نگرفته شدن از سوی والدین ازجمله اموری هستند که به خجالتی شدن فرزندان منجر می شود.

ایجاد شخصیت ناسازگار :کنترل ، تحقیر، سرزنش مدام کودک تاثیرات منفی بر شخصیت آنها دارد و موجب ایجاد یک شخصیت نا سازگار می شود .کودکی که تلاش می کند در مقابل شما بایستد و مقابله به مثل کند.

خشونت: نکته دیگر آن است که والدینی که به منظور کنترل رفتار کودک آنها را مورد سرزنش ، تحقیر و تنبیه بدنی قرار می دهند منتظر بروز رفتارهای خشونت آمیز در کودکان خود باشند در واقع این کودکان از شیوه رفتاری والدین خودشان برای رفتار با دیگران استفاده می کنند.

عدم توانایی ارتباط صحیح با دیگران : در بعضی از مواقع احساس حقارت چنان تاثیری بر روی فرد می گذارد که فرد مبتلا جرات معاشرت با مردم را پیدا نمی کند و از ترس اینکه مبادا در جمع مورد تحقیر واقع شود کناره گیری را به هرگونه برقراری رابطه ای ترجیح می دهد.

خود کم بینی : با سرکوب اعتماد به نفس در فرد ی که مورد تحقیر واقع شده است این مسئله به مرور باعث به وجود آمدن حس خود کم بینی در فرد می شود. او احساس خواهد کرد برای انجام هیچ کاری لیاقت دارد و دیگران از او بهتر هستند.

از دست دادن مهارت نه گفتن : کودکی که در خانواده به خصوص در بر خورد با والدین تحقیر و سرزنش می شود اعتماد به نفسشان کاهش می کند ، این گونه افراد که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند در مقابل خواسته های دیگران جرات نه گفتن را از دست می دهند.

از عواقب جسمی که ممکن است کودکانی که مورد بی مهری و بی توجهی والدین قرار گرفته اند با آن مواجهه شوند می توان به مواردی همچون بی اشتهایی ، پر خوری ، هیجانات منفی ، اختلال در خواب، و حتی ترس و شب ادراری اشاره کرد.

پی نوشت

۱)عیون الاخبار رضا، ص ۱۶۴

۲)بحارالانوار ج ۱۶ ص ۱۵۴

منبع : tebyan.net

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

پانزده نکته مهم فرزند داری

بی تردید تربیت فرزندان از مهم ترین و در عین حال دشوارترین وظایف والدین در سراسر طول زندگی است اما متاسفانه بسیاری از والدین و خانواده ها آمادگی چنین تربیتی را ندارند و چنان که شایسته است به این امر بسیار خطیر بها نمی دهند.

چه بسا پدرانی که برای دیدن مسابقه فوتبال مورد علاقه خود یا برای حضور در میهمانی های دوستانه و همراه با رفقای قدیمی خود ساعت ها وقت صرف می نمایند و چه بسا مادرانی که درباره آشپزی، سفره آرایی و آرایشگری هزینه های گزاف و وقت زیادی صرف می کنند و چه بسیار خانواده هایی که هزینه های سنگینی برای خرید یا در تماس های تلفنی خود ساعات زیادی از روز خود را صرف مکالمات روزمره با بستگان و نزدیکان(به غیر از فرزندان) خود می نمایند و چه بسا خانواده هایی که هزینه های سنگین برای خرید کالاهای مصرفی بی ارزش یا کم ارزش مانند سی دی و نوارهای موسیقی، پفک، بادکنک و … می پردازند ولی نه حاضر به خرید یک کتاب یا سی دی- نوار در زمینه تربیت و پرورش فرزندان خود بوده و نه حاضر به وقت گذاری برای مطالعه در این امر بسیار خطیر می باشند.

اکثراً گمان می کنند که تربیت فرزندان کاری سهل و آسان است و هر کس به آسانی و سهولت از عهده آن برمی آید، حال این که حقیقت غیر از این است. هر کس با سلیقه و برداشت شخصی برای تربیت فرزندان خود بپردازد و خود را از فراگیری مباحث تربیتی و راهنمایی صاحبنظران و متخصصان این رشته بی نیاز بداند، خطایی بزرگ است.

تربیت فرزندان و نکات مهم برای تربیت فرزند

جای بسی تاسف است که امروز جامعه ما شاهد قربانی شدن آشکار و پنهان کودکان، نوجوانان و جوانان بسیاری است که نتیجه ناآگاهی و بی مسوولیتی والدین خود می شوند و غنچه های زیبای وجود آنان ناشکفته پژمرده می شود. خانواده، این مکان بسیار مقدس و کانون گرم مهر و محبت و عشق واقعی و مرکز آرامش و آسایش به علت ضعف در برقراری ارتباط و عدم وجود ارتباط قوی و توأم با مهر و محبت والدین با فرزندان خود به محل غیرقابل تحمل و محل ناامن روحی و روانی فرزندان و حتی والدین مبدل گشته است. ایجاد و تقویت و ارتقاء حس خودباوری و خود دوستی در فرزندان می تواند بهترین راه پیشگیری از گسستگی والدین و فرزندان و جلوگیری از پژمردگی، کج روشی و انحراف فرزندان است.

پانزده روش زیر برای کمک به فرزندان برای باور کردن و دوست داشتن خود، به تمام والدین و خانواده های گرامی توصیه می شود:

۱- برای فرزندان خود وقت بگذارید و در فعالیت های مورد علاقه آن ها فعالانه سهیم شوید.

۲- از فرزندان خود انتظارات منطقی و معقول داشته باشید.

۳- عقاید، عواطف و احساسات آن ها را جدی بگیرید.

۴- به فرزند خود مسوولیت بدهید.

۵- قوانین و محدودیت های خانواده را به طور صریح برای آنان تعریف کنید و آن ها را مورد تاکید قرار دهید ولی در پاره ای از محدودیت ها به آن ها مهلت دهید.

۶- ارزش را نمایان سازید.

۷- درباره مشکلات صحبت کنید ولی بدون سرزنش یا اظهار نظر درباره منش فرزند.

۸- همیشه قابل دسترس باشید.

تربیت فرزندان و نکات مهم برای تربیت فرزند

۹- به آن ها نشان دهید رفتار آن ها برای شما مهم است.

۱۰- برای هر مسوولیتی که خوب انجام شود آن ها را تشویق کنید و جایزه بدهید و مسوولیت آن ها را افزایش دهید، روی کارهای خوبی که انجام می دهند تاکید کنید، نه کارهای بد.

۱۱- الگوی مناسبی برای فرزند خود باشید.

۱۲- به فرزندان خود بیاموزید چگونه با اوقات فراغت و پول کنار بیایند.

۱۳- به فرزندان خود کمک کنید تا مقاومت و تحمل خود را در برابر ارزش ها، هنجارها و الگوهای متفاوت افزایش دهند.

۱۴- توجه و نگرانی خود را نسبت به آن ها نشان دهید و آن ها را در آغوش بگیرید، به آن ها بگویید چقدر آن ها را دوست دارید.

۱۵- از عبارتی استفاده کنید که به آن ها عزت نفس می بخشد نظیر «از کمکت متشکرم» یا «این عقیده ای عالی است».

دلگرم

دسته‌ها
والدین موفق

اصول صحیح حرف زدن با کودک

پدر یا مادر بودن یکی از سخت ترین کارهای دنیا است. این شغل، ۲۴ ساعته است و می تواند بسیار خسته کننده باشد. اما مهم است، با همه خستگی نیز مسایلی را رعایت کنید تا به روح، جسم و اعتمادبه‌نفس فرزندتان لطمه ای وارد نشود.

باید طوری او را تربیت و با او رفتار کنید تا در بزرگسالی علاوه بر اینکه مایه افتخار شما شود، خودش نیز در سلامت روحی کامل زندگی کند. یکی از روش های ارتباطی با کودکان حرف زدن است. اگر بتوانید روش های صحیح حرف زدن خود با کودکان را یاد بگیرید، به طور غیرمستقیم درست حرف زدن را به او نیز می آموزید.

اسم کودک را بخوانید
صدا کردن نام کودک توجه او را به حرف‌های شما جلب می‌کند. کودکان خردسال اغلب به زمان‌هایی محدود توجه دارند بنابراین برای جلب توجه باید مدام نامش را صدا کنید.

 به کودک گوش دهید
کودکان دوست دارند برای آنها ارزش قایل شوید. به همین دلیل بسیار مهم است واقعا برای آنها ارزش قایل شوید.به کودکتان نشان بدهید که همه توجه و دقت شما به شنیدن حرف‌های اوست. روزنامه خواندن، تلوزیون تماشا کردن و کار کردن حواس‌تان را پرت می‌کند. اگر نمی‌توانید به حرف‌های کودک گوش بدهید تظاهر نکنید. بهتر استهنگام صحبت با فرزند خود، گوشی موبایل را کنار بگذارید و با همه حواس به حرف های او گوش فرا دهید.

این باعث می شود تا اعتمادبه نفس پیدا کنند و آن حس ارزشمندی که دنبالش هستند را از شما بگیرند.

الگو باشید تا بتوانید توقع خوش رفتاری از کودک داشته باشید
خوش رفتاری شما با کودک به او یاد می‌دهد چگونه باید رفتار کند. چه رفتاری پذیرفتنی است و چه رفتاری در هر شرایطی نادرست است. نکته‌ای که نباید فراموش کنید رفتار متناوب است. نباید خودتان یک بار راست بگویید و یک بار دروغ بگویید. اگر توقع دارید همیشه کودکتان با خطاب محترمانه حرف بزند. باید همیشه خودتان با همین شیوه حرف بزنید. بگویید«لطفا»«متشکرم» و همیشه با همین خطاب محترمانه حرف بزنید.

از جملات مثبت استفاده کنید
مدام به کودک نگویید«نه» یا «نکن» اگر همیشه به کودک بگویید «به لیوان دست نزن»، «ندو»، «لباستو کثیف نکن» او به سمت آن کشیده می‌شود و بالاخره لیوان را می‌شکند و لباسش را کثیف می‌کند. به جای این جملات منفی بگویید «لیوانو با دو دستت نگه دار»، «مراقب لباست باش»، «مراقب راه رفتنت باش». مثبت حرف زدن کار آسانی نیست اما تلاشی است که بسیار ارزنده است. هرگز از واژه هایی که باعث ایجاد حس گناه در کودک می شود، استفاده نکنید. کودکان از همان ابتدا حس همدردی ندارند و بسیاری از چیزها را نمی توانند درک کنند. نباید برای اشتباهای که انجام می دهند خیلی آنها را مواخذه و سرزنش کنیداز واژه‌های سرزنشی مثل «خرس گنده شدی»، تحقیر آمیز مثل«پسر بد» و بیان شرم و خجالت مثل «شرم به تو» استفاده نکنید. این نوع واژه‌ها و جملات احساس بی‌ارزشی را در کودک شما تقویت می‌کند.

جملات و واژه‌های مثبت به کودک اعتماد به نفس و احساس شادی و خوشبختی می‌دهند. رفتارش را بهتر می‌کند و تلاش او را برای رسیدن به موفقیت بیشتر می‌کند.جملات مثبتی مثل «عزیزم یادت باشه که اسباب بازیاتو جمع کنی»، «ممنونم که کمکم کردی»، «خسته نباشی که به خواهرت کمک کردی»، «من به تو افتخار می‌کنم» راهر روز تکرار کنید و نتیجه‌اش را ببینید.

با کودک ارتباط چشمی برقرار کنید
تاثیر واژه‌ها را زمانی بهتر احساس می‌کنید که فرزندتان را در محیطی آرام قرار دهید و به چشم هایش نگاه کنید و با آرامش با او حرف بزنید.

به تن صدا و لحن کلامتان توجه کنید
با کودکی که غر می‌زند با همان لحن و با تندی صحبت نکنید. زمانی که کودک آرام شد با او حرف بزنید. بالا و پایین رفتن صدا باید متناسب با موقعیت باشد. پس اگر همیشه با داد و بیداد حرف می‌زنید باید این عادت را ترک کنید.

سوال بپرسید
اگر می‌خواهید کودکتان بیشتر فکر کند و برداشت‌های آزاد داشته باشد از او سوالاتی تحلیلی بپرسید. سوال تحلیلی یعنی سوالاتی که پاسخ آنها بله یا خیر نیست و او باید تلاش کند بیشتر حرف بزند و دیدگاه‌ها و احساساتش را نشان بدهد. مثلا به جای این پرسش«مهد کودک خوش گذشت؟ » بپرسید«چه چیزی امروز بیشتر در مهد کودک خوشحالت کرد؟ ».

آیا کودک منظور و هدف شما را فهمیده است؟
اگر احساس می‌کنید کودکتان واکنش درستی به درخواست‌ها و حرف هایتان نشان نمی‌دهد و گیج شده است. پرسش و درخواستتان را دوباره تکرار کنید تا متوجه شوید او موضوع را به خوبی فهمیده است. از او بخواهید آنچه به او گفته اید را تکرار کند.
با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید

پاسخ های کوتاه بدهید
والدینی که با پاسخ کوتاه فرزند را مجبور می کنند از آنها اطاعت کند، به هیچ عنوان روش درستی برای تربیت کودک خود انتخاب نکرده اند. با گفتن عبارت: «برای اینکه من می گم!» باعث می شوید تا کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نکند. قدرت تحلیل و پرسش‌گرایی را از او می گیرید. یا گفتن عبارتی همچون: «هر چه من می گویم را باید انجام دهی» به این مفهوم است که هیچ احترامی برای فرزند خود قایل نیستید و او نیز در مقابل به شما احترام نخواهد گذاشت. برای تربیت صحیح فرزندان، برای پاسخ به سوالات او زمان بگذارید و با صبر کامل و مرتبط به او پاسخ بدهید.

کودکانه رفتار کنید
کودکان بسیار باهوش تر از آن هستند که تصور می کنید. لازم نیست صدای خود را کودکانه کنید یا با کلمات خیلی بچه‌گانه با او حرف بزنید تا به حرف هایتان گوش کنند. کودکان مکالمات مردم با یکدیگر را می شنوند و کودکانه حرف زدن را نوعی اهانت به خود می دانند.

وسط حرف کودک نپرید
اگر کودک برایتان ماجرایی را تعریف می‌کند تا انتهای داستان را گوش بدهید و حرفش را قطع نکنید. اگر مدام وسط حرف کودک بپرید یا اظهار نظرهای بی‌مورد بکنید او علاقه‌اش را برای مطرح کردن دیدگاهایش را از دست می‌دهد. مثلا اگر کودکتان اتفاقاتی که در مدرسه می‌افتد را برایتان تعریف می‌کند با پرسش‌های بی‌مورد او را سردرگم نکنید یا از ماجرا منحرف نشوید. سکوت کنید و احساسات‌تان را با لبخند یا تعجب نشان بدهید.

زیاد حرف نزنید
تحقیقات کارشناسان ثابت کرده است، مغز هر انسانی می تواند در هر مرتبه، به طور متوسط ۵ تا ۹ موضوع را به خاطر بسپارد. به همین دلیل است که کودکان وقتی بیشتر از ظرفیت خود می شنوند، دیگر تمایلی به گوش کردن ادامه حرف ها ندارند. اگر می خواهید مسایل زیادی به فرزند خود بیاموزید، آن را به چندین بخش کوتاه تقسیم کنید تا نتیجه بهتری داشته باشد. یادتان باشد کودکان نمی‌توانند چند دستور را همزمان انجام بدهند. به جای اینکه بگویید«پاشو درساتو بخون اما قبـــــلش اتاقتو مرتب کن و کفشاتو ببر بذار تو جا کفشی و لباساتو مرتب کن» اول یک خواسته ساده‌تر را از کودک بخواهید و سپس او را به انجام کارهای دیگر تشویق کنید.

ملاحظه‌گر باشید
حواستان به مکالماتتان با دیگران باشد. چه چیزی به دوستانتان می‌گویید؟ چگونه با کودکتان حرف می‌زنید؟ آیا با دوستان و کودکتان به یک شیوه حرف می‌زنید؟ مکالماتتان را با دوستانتان در حضور کودک طوری تنظیم کنید که اگر کودک درباره آن از شما سوالی کرد پاسخی برایش داشته باشید.

تهدید نکنید
هدف از بزرگ کردن کودک این نیست که او را مطیع و فرمانبردار خود تربیت کنیم. باید به کودکان فرصت فکر و خطا کردن بدهد. تهدید کردن کودک باعث می شود تا اعتمادبه‌نفس او از بین برود و در بزرگسالی دچار مشکل بشود.
منابع: موفقیت /روزنامه اطلاعات

دسته‌ها
والدین موفق

توصیه های کاربردی در رفتار با جوانان

در ادامه چند توصیه کاربردی دیگر برای رفتار با جوان که کمتر شنیده شده است، ارائه خواهد شد.

وجود حساسیت های پیشگیرانه والدین درباره فرزندان یکی از مشکلات دیرینه رابطه والدین و فرزندان است و چنین دیالوگ هایی بین فرزندان و والدین شان بارها و بارها شنیده می شود. پدر و مادرها از سویی معتقدند که به عنوان والدین موظف به کنترل فرزندشان هستند و از سوی دیگر نوجوانان و جوانان هم معتقدند که این کار با کسب استقلال و شکل گیری هویت مردانه و زنانه آن ها منافات دارد. حال سوال این جاست که کدام درست می گویند؟

ارتباط موثر والدین با جوان
نکات بسیاری در نحوه برخورد با فرزندان در سن جوانی مطرح شده است که در تمامی آن ها می توان به چند نکته مشترک رسید: احترام متقابل و دادن مسئولیت به جوان، اجازه تصمیم گیری و پذیرش تبعات آن. با این حال در ادامه چند توصیه کاربردی دیگر برای رفتار با جوان که کمتر شنیده شده است، ارائه خواهد شد.

۱ – به شخصیت جوان احترام بگذارید
والدین گرامی باید بدانند که هر قدر به فرزندان شان سخت بگیرند و به عبارتی بخواهند، راه را از چاه به آن ها نشان دهند بدون احترام گذاشتن به شخصیت آن ها نه تنها هیچ نتیجه ای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. بعضی از والدین از این شکایت می کنند که فرزندان شان با آن ها غیر محترمانه برخورد می کنند که اگر دقت کنند، فرزندان آن ها سال ها در حال تماشا و ضبط چنین رفتارهایی در منزل بوده اند، رفتار والدین با یکدیگر یا با دیگر اعضای خانواده یا فامیل یکی از دلایل رفتارهای اشتباه جوانان با خانواده شان است. البته ناگفته نماند ریشه تمام بد اخلاقی فرزندان، تنها و به طور کامل در رفتار عینی و آشفته والدین نیست؛ برای مثال وجود تبعیض سهوی و ناآگاهانه بین فرزندان به دلایل مختلف موجب خشم فرزند می شود و حتی رابطه بین فرزندان را نیز به هم می زند در صورتی که از نظر والدین هیچ خطایی در نحوه برخورد با فرزندشان مرتکب نشده اند ولی در واقع این گونه نیست.

۲ – به جوان تان مسئولیت بسپارید
هر قدر هم به جوانان احترام بگذارید و محبت بی دریغ ارزانی شان کنید ولی به آن ها مسئولیت هایی در حد توان شان نسپارید، نه تنها موفقیت آن ها را در آینده تضمین نمی کنید بلکه موجب پر توقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آن ها می شوید. متاسفانه بعضی والدین به دلایل مختلف از جمله تعجیل در انجام امور، احساس تجربه داشتن و بی تجربه بودن جوانان، ترس از خطای جوان و هدر رفتن وقت و سرمایه در حوزه های تحصیل، شغل و ازدواج بارها به جای فرزندان شان تصمیم می گیرند. والدین باید توجه داشته باشند، بیشتر جوانان به طور غریزی از این چالش ها استقبال می کنند و به شدت دوست دارند، توان و هوش حل مسئله خود را بیازمایند.

۳ – ارتباط دستوری به شکست می انجامد
یکی از تدابیری که در راستای بهبود ارتباط با جوانان به خانواده ها توصیه می شود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی(نوجوانی و کودکی) است. در دوره کودکی، خانواده ها با کودکان رابطه ای برقرار می کنند که مشتمل بر امر و نهی هاست و در برگیرنده دستورات مشخصی از انضباط و رعایت موازین اخلاقی است. لازمه برقراری این نوع رابطه، آن است که خانواده ها در موضع بالا و حاکمیت و کودک در موقعیت فردی که دستورات مشخصی را دریافت می کند، قرار بگیرد و به عبارت دیگر رابطه والدین و کودک رابطه ای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال می شود. چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم می ریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطه ای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با نوجوان خویش قرار می دهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطه ای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت نوجوان که مطلوب ترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب می شود.

۴ – ارتباط موثر جوان با والدین
گاهی والدین پر از مهر و محبت که عمری برای رشد و پیشرفت فرزندان شان عاشقانه تلاش داشته و دارند، نمی دانند به چه زبانی به شما بفهمانند که بعضی کارهای تان اشتباه است. والدین که قصدی جز ایفای نقش والد بودن ندارند، در نهایت در برابر اشتباهات شما به این جمله بسنده می کنند: «ان شاء ا… خودت یک روزی پدر(یا مادر) می شوی و می فهمی که قصد ما چیست»

۵ – هدف خیر پدر و مادرتان را بپذیرید
مطمئن باشید هیچ فردی در این دنیا به اندازه والدین تان نگران شما نیست ولی گاهی این نگرانی سهواً و از روی بی اطلاعی، افراطی و کنترل گرانه می شود و ظاهر خوبی ندارد . پس هرگز به والدین خود حرف هایی نزنید مبنی بر این که شما مرا دوست ندارید و برای شما اهمیتی ندارم و یا این که شما قصد آزار و شکنجه مرا دارید زیرا باعث دل شکستگی آن ها می شوید.

۶ – در کنار والدین تان باشید نه مقابل شان
بنابراین تلاش کنید به جای این که در مقابل شان قرار بگیرید در کنارشان باشید و در برابر رفتارهای کنترل گرانه شان به قصد و انگیزه شان اشاره کنید که جز خیر نیست ولی به نحوه ابراز آن ناخرسندید و اگر می خواهید تاثیر گذار باشید، نحوه گفتار زبانی شما بهتر است نشانه های احترام و تمایل به انجام کارهای درست را با خود داشته باشد تا مقاومت. این نکته را فراموش نکنید.

بازهم انتخاب با شماست…
جوان باهوش و زیرک با قدری خویشتن داری در مقابل والدین ، محیط خانوادگی پر از مهر، احترام، پیشرفت و گاهی بحث و نقد را به جای محیطی پر از قهر، خشم و جر و بحث های بی حاصل یا احترام از روی ترس و نیاز فراهم می کند. با این حال، بازهم انتخاب با شماست که چگونه رفتار کنید…!
منبع :khorasannews.com