دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

چرا در گوش نوزاد اذان می‌گوییم؟

فارس نوشت: در گذشته‌ای نه چندان دور، نه فقط مردم متدین و مذهبی که اغلب ایرانیان، ساعات نخستین تولد یک نوزاد را در هیجان انتخاب فردی بودند که مهم‌ترین شعار اسلام، یعنی اذان و اقرار به یگانگی خدا، نبوت رسول اکرم (ص) و ولایت مولا امیرالمومنین علی (ع) را در گوش نوزادشان قرائت کند. پدربزرگ‌ها، امام جماعت مسجد محل، بزرگان دینی، روضه‌خوان‌های خانگی و سادات، کسانی بودند که توحید، نبوت و امامت را در بدو ورود به دنیای فانی و خاکی به آن نوزاد یادآوری می‌کردند.

سنت گفتن اذان و اقامه به گوش نوزادان از سنن نبوی است که امام چهارم، حضرت سجاد (ع) را می‌توان یکی از راویان این سنت دانست؛ آن‌جا که در جلد ۴۳ «بحارالانوار» می‌فرمایند: چون پدرم به دنیا آمد پیامبر (ص) در گوشش اذان را تلاوت فرمود.» در جلد ۱۰۴ همین کتاب به نقل از آن حضرت نوشته شده: «زمانی که امام حسن (ع) متولد شد، پیامبر (ص) در گوش او اذان و اقامه را قرائت فرمود.»

علامه حر عاملی هم روایتی به نقل از مادر امام رضا (ع) با این مضمون دارد که «وقتی امام رضا (ع) به دنیا آمد، امام کاظم (ع) در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه». پیامبر (ص) می‌فرمود: «در گوش راست نوزاد اذان بگویید و در گوش چپش اقامه. زیرا این کار کودک را از شر شیطان حفظ می‌کند. سپس در گوش او آیهالکرسی، سوره‌های فاتحهالکتاب، اخلاص، ناس، فلق و آیات آخر سوره حشر را بخوانید».

این کار، یکی از مستحبات ترک شده یا رنگ‌باخته سبک زندگی اسلامی است که لابه‌لای مشغله‌ها و گرفتاری‌های روزمره یا به فراموشی سپرده شده یا در کم‌تر خانواده‌ای رواج دارد. در حالی که فرد اذان‌گو آن قدر برای خانواده‌ها اهمیت داشت که هر کس می‌دانست اولین بار چه کسی اذان را به گوش او گفته است. به عبارتی خانواده‌ها به فرزند خود در این باره خبر می‌دادند که فلانی اذان و اقامه تو را گفته است. به این وسیله، یک ارتباط قلبی و عاطفی بین آن نوزاد ـ که حالا به سن کودکی، نوجوانی یا جوانی رسیده بود ـ با مؤذن روزهای نوزادی‌اش به وجود می‌آمد.

امام خمینی (ره) در صفحه ۲۰۳ توضیح‌المسائل خود آورده است: در روز اولى که نوزاد به دنیا مى‌آید یا قبل از آن که بند ناف او بیفتد، در گوش راست او، اذان و در گوش چپ او، اقامه گفته شود. برخی روایات نیز نشانگر آن است که این کار باید در اولین فرصت ممکن انجام شود. چنان‌که امام علی (ع) در این باره از رسول خدا (ص) نقل می‌فرماید: «عَنْ عَلِیٍّ (ع) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فِی أُذُنِهِ‏ الْیُمْنَى وَ لْیُقِمْ فِی الْیُسْرَى فَإِنَّ ذَلِکَ عِصْمَهٌ لَهُ مِنَ الشَّیْطَان‏» کسی که صاحب فرزند شد، در گوش راست نوزاد اذان بگوید و در گوش چپش اقامه؛ چرا که این‌کار باعث مصونیت او از شیطان خواهد شد.

موضوع اذان و اقامه گفتن به گوش نوزاد در سطح عالمان دینی، فراتر و عمیق‌تر بوده و آیت‌الله میرزاجواد آقای ملکی تبریزی گفته است: پدرم عین چهل روزی که در گوش من اذان و اقامه می‌گفت، تلقین هم می‌خواند، «اسمع افهم یا فلان ابن فلان إنّ الموت حق …». خیلی عجیب است این تلقین را برای بچّه یک روزه می‌خواندند و تا چهل روز ادامه می‌دادند!

سنت‌های دیگری هم در لحظات تولد فرزندان در خانواده‌های ایرانی جاری بود و آن، نوشتن نام نوزاد نورسیده در صفحه نخست کلام‌الله مجید بود. به این شکل که برای ثبت آن لحظه شکوهمند، نام فرزند و روز و ساعت قدم گذاشتنش به دنیا در قرآن کریم درج می‌شد.

دسته‌ها
والدین موفق

چرا کودکتان به حرف تان گوش نمی دهد؟

تربیت کودک, کودکان حرف نشنو, حرف شنوی در کودکان, کودک حرف گوش کن, رفتار با کودک, تربیت کودک حرف گوش کن, روانشناسی کودک, کودک پرخاشگر, کودک بد اخلاق

رسانه ۷ شکایت بسیاری از والدین این است که کودکانشان به حرف آنها گوش نمی کنند. چرا آنها به حرف تان گوش نمی دهند؟ ما در این مطلب می خواهیم به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید از این رنج رهایی یابید و کاری کنید که فرزند خردسالتان حرف شما را بشنود و گوش کند.

۱- گفتگو را متوقف کنید

شاید این جمله خیلی برایتان گران باشد اما باید بدانید که میزان صحبت ما والدین با فرزندان مان بسیار زیاد است. یک محقق و روانشناس آمریکایی تعداد جملات رهنمودی و اصلاحی والدین خطاب به فرزندانشان را در شبانه روز شمرد (جملاتی از قبیل لباست را آویزان کن، بشقابت را تمیز کن). تعداد این جملات حدود ۲۰۰ جمله بود.

واقعا چقدر از این جملات مورد نیاز است؟ با یک بررسی دقیق علمی می توان گفت تنها در حدود ۲۵ درصد. در حقیقت، در یک روز فقط ۵۰ جمله رهنمودی و امری برای بچه ها جذاب و شنیدنی است. البته این خبر خیلی بدی هم نیست، به این شرط که شما این ۵۰ جمله را بشناسید و سعی کنید بیش از آن حرف رهنمودی نداشته باشید.

۲- اجازه دهید نتایج طبیعی آشکار شوند

همانطور که گفتیم کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. اگر کودکتان اتاقش را تمیز نمی کند مهم نیست، اجازه دهید که او با پیامد طبیعی داشتن یک اتاق کثیف و بدبو مواجه شوا. اگر لگوها و وسایل بازی اش را جمع نمی کند مهم نیست، آنها را در یک جعبه بریزید و از اتاق او بیرون ببرید و تا مدت معینی آنها را به او ندهید.

۳- مدل گوش دادن فعال

بچه ها بیشتر از طریق مشاهده یاد می گیرند، بنابراین به آنها اجازه و فرصت دهید که با رفتارهای الگو مواجه شوند، به همین دلیل والدین نیز باید خود الگویی از یک شنونده خوب باشند اما متاسفانه بسیاری از والدین شنوندگان خوبی نیستند.

آنچه که دیگران می گویند را می شنوند، اما این در حالی است که یک گوش شان را به چیزی که گفته می شود تیز کرده اند و گوش دیگرشان را به چیز دیگری سپرده اند و احتمالا سرشان هم به روی آسمان یا زمین است.

گوش دادن فعال چیزی بیش از شنیدن مکانیکی گوش ها است. در این مدل تمام بدن در خدمت و کار است. در گوش دادن فعال ما نیاز داریم که چیزی بیش از واژه ها را بشنویم و بتوانیم معنای جملات را هم دریابیم و به آن پاسخ دهیم.

۴- عشق، عشق، عشق

گاهی اوقات بچه ها برای اینکه به ما پیامی را بدهند به حرف مان گوش نمی کنند. آنها با گوش نکردن به حرف مان به ما یک نکته را می گویند: «تو نمی توانی من را درست کنی و من از ریاست کردن تو خسته شده ام.»

شما باید در بانک عشق به فرزند سپرده گذاری کنید، بنابراین همین الان فرصت خوبی است که آنها را بغل کنید.

۵- نجوا کردن

اگر شما همه راه های بالا را امتحان کردید و بچه هایتان هنوز به حرف تان گوش نمی دهند این راه حل را امتحان کنید. بچه ها همیشه به این نتیجه می رسند که سرشان فریاد کشیده می شود. پایین آوردن صدا تا حد یک نجوا دقیقا برخلاف آن چیزی است که آنها انتظار دارند و این منتج به پیامد جدید جالبی برایتان خواهد شد.

از طرف دیگر، موقعی که شما با صدای آرام صحبت می کنید، بچه ها وادار می شوند که برای دقت به آنچه می گویید به شما نزدیکتر شوند. چه چیزی بهتر از این؟ آیا ما دوست نداریم که فرزندمان به ما نزدیکتر شود؟

منبع : برترینها

دسته‌ها
والدین موفق

تفاوت تربیت فزرند دختر و پسر !

رسانه ۷  معمولا دختران و پسران به دلیل اینکه خصوصیات درونی‌شان با هم متفاوت است در جامعه نیز از نظر اجتماعی و رفتاری در شرایط خاصی نسبت به یکدیگر قرار می‌گیرند؛ از نوع بازی و ارتباط با همسالان گرفته تا نوع روابطشان با والد همجنس‌. بنابراین والدین باید با توجه به خصوصیات رفتاری، شرایط زیستی و جسمی کودکان با آنها رفتار کنند و آنها را مورد تشویق یا تنبیه قرار دهند…

گرچه تفاوت عمده‌ای در شیوه‌های فرزندپروری دختران و پسران وجود ندارد اما تنها تفاوت در جزییات برخورد و نحوه رفتار است. درواقع در شیوه تربیتی فرزندان باید با توجه به تفاوت‌های ظاهری با آنها رفتار شود چراکه مشخصه‌های روانی- رفتاری در دختران بیشتر درونی‌ است‌.

معمولا در پسران این حالت، نمود بیرونی بیشتری دارد و به همین دلیل شاهد شیطنت، لجبازی، نافرمانی و مقابله‌جویی در آنها هستیم، درحالی که بروز این حالت‌ها در دختران نمود بیرونی دارد و از روی مشخصه‌های رفتاری می‌توان به بروز اضطراب یا کاهش اعتمادبه‌نفس در آنها پی برد. گرچه گاهی برخی از خصوصیت‌های رفتاری در دو جنس مشترک است مثلا ممکن است دختری پرجنب‌وجوش و اعتمادبه‌نفس بالایی داشته باشد یا یک پسر در یک دوره سنی خاص به بازی‌های ‌دخترانه علاقه پیدا کند اما این حالت‌ها طبیعی تلقی می‌شود و چندان نگران‌کننده نیست، مگر در مواردی که این رفتارها برای مدت‌زمانی طولانی ادامه یابد.

به این ترتیب والدین باید در تربیت فرزندان، جنسیت آنها را درنظر بگیرند؛ مثلا در تربیت فرزند دختری که اعتمادبه‌نفسش پایین است، می‌توان با توجه بیشتر و تقویت احساس مسوولیت‌پذیری در او، این مشکل را برطرف یا با روش‌های خاص، رفتارهای لجبازانه را در پسران کنترل کنند.

یکی دیگر از نکته هایی که در فرزندپروری اهمیت دارد، این است که کودکان متناسب با جنسیت‌شان تربیت شوند. اگر کودکی با توجه به جنسیت خود پرورش نیابد (تربیت دختران با شیوه‌های پسرانه و پسران با شیوه‌های دخترانه)، ممکن است در آینده در پیداکردن هویت جنسی ثابت خود دچار مشکل شود. بنابراین باید با پسران و دختران به‌گونه‌ای رفتار شود تا باعث تقویت و پررنگ‌تر شدن این خصوصیات‌ها در آنها شود. والدین در عین توجه به کودکان، باید سعی کنند رفتارهای مثبت را در آنها تقویت کنند و اگر شاهد بروز رفتارهای منفی در آنها هستند با شیوه‌های خاص آن را اصلاح و خاموش‌ کنند.

منبع:aftabir.com

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

بچه ها چگونه لوس می شوند؟

رسانه ۷ این روزها خیلی از والدین فکر می کنند پدر و مادر خوب بودن به معنی به آب و آتش زدن برای آن است که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواسته های او را برآورده کنند.

همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال های بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه می اندازد. به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.

توجه کردن بیش از حد به خواسته های بچه ها موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیت ها می شود و همین مسئله موجب زیاده خواهی کودک در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواسته هایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آن وقت در رابطه با دوستان، همکلاس ها و معلم هایش دچار مشکل می شود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک کودک زورگو و خشن می شود.

از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد می گیرد که بدون تلاش، به خواسته هایش برسد و در نتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواسته هایش باشند و انرژی و توان شخصی شان را برای او خرج کنند.

منبع:روزنامه اطلاعات

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

راه های تبدیل شدن به مادری خونسرد

9 پله تا تبدیل شدن به مادری خونسرد, کودک, روانشناسی کودک, تربیت کودک, تغذیه کودک, کودکان, روانشناسی کودکان, تعلیم و تربیت کودکان, تغذیه کودکان, بیماری های کودکان , روانشناسی کودک, کودکان و والدین

رسانه ۷  بیشتر ما وقتی بچه دار می شویم، سعی می کنیم برای فرزندمان هر کاری بکنیم و بهترین ها را برایش فراهم کنیم اما در این راه، گاهی استرس هایی به ما وارد می شود و حس می کنیم خلاصی از این استرس و رسیدن به آرامش، خود خوشبختی است. به کار بستن ۹ توصیه زیر به شما کمک می کند زندگی را، البته با داشتن فرزند، آسان تر بگیرید!.

▪ ۲۰ تا ۳۰ دقیقه اختصاصی

۲۰ تا ۳۰ دقیقه پیش از دیگران از خواب برخیزید و چای بنوشید یا با آرامش مجله مورد علاقه تان را ورق بزنید. این کار سبب می شود روزتان را خوب آغاز کنید و استرس و کارهای روزمره باعث خستگی شما نشود.

▪ هماهنگ کردن مدرسه رفتن کودک با بچه همسایه

حتما در همسایگی شما نیز بچه هایی هستند که همراه با فرزند شما به مهدکودک یا دبستان می آیند. با والدین آنها هماهنگ کنید تا بعضی روزها فرزند شما همراه با آنان و بعضی از روزها فرزند آنها با شما به مهد یا دبستان برود. این کار باعث می شود برای چند روز در هفته وقت اضافی بیشتری داشته باشید.

▪ دوستی با مادران دیگر

به جای آنکه وقتی کودکتان را به پارک می برید تا بازی کند، روی نیمکتی تنها بنشینید، سعی کنید با دیگر مادرها دوست شوید، به ویژه می توانید با کسانی آشنا شوید که فرزندانی هم سن و سال فرزند شما دارند. برای آشنا شدن یکی دو جمله ساده کافی است: «چه کیف زیبایی دارید! آن را از کجا خریده اید یا «چه قدر لباس کودکتان خوش رنگ و زیبا است! خودتان آن را بافته اید؟» و بعد می توانید در رابطه با مسایل کودکان صحبت کنید و با هم دوست شوید.

▪ لحظات اختصاصی برای کودکان

تمام روز کار می کنید و شب خسته به خانه برمی گردید؟ خودتان را جای فرزندتان بگذارید. در این شرایط، او چه حسی خواهد داشت و چه می کند؟ حتی اگر مجبورید شاغل باشید، وقتی به خانه بازمی گردید تمام کارهایتان را کنار گذاشته و برای چند دقیقه ای به فرزندتان توجه کنید، کمی با او بازی کنید، حرف بزنید و نقاشی بکشید. جمع و جور کردن خانه، جارو کشیدن، حمام کردن و … را می توان چند ساعتی به عقب انداخت. یک روز در هفته را هم مرخصی بگیرید و به تمام کارهای خانه برسید تا استرس تان شما کمتر شود.

▪ برهنه کردن پاها

گاهی اوقات باید اجازه داد کودکان پابرهنه روی چمن ها یا ماسه های کنار دریا بدوند؛ حتی در خانه نیز نباید سر لباس آنها خیلی حساس بود. به این ترتیب، مدام مجبور نیستید تکرار کنید که: «کفشت کو؟ کجا انداختیش؟» پابرهنه بودن می تواند راه رفتن صحیح را به کودک بیاموزد و ماهیچه های پا را هم قوی می کند.

▪ غذای حاضری جلوی تلویزیون

شاید شما هم بارها شنیده باشید که ناهار یا شام خوردن با تلویزیون روشن درست نیست و کانون خانواده را سست می کند. ما نیز با غذا خوردن با تلویزیون خاموش موافق ایم اما بد نیست پنج شنبه یا جمعه، غذایی حاضری درست کنید و با همسر و فرزندان تان جلوی تلویزیون بنشینید و در حالی که کارتون یا یک فیلم کمدی می بینید، آن را میل کنید.

▪ غذا خوردن با دست

میوه ها را پوست بکنید و در بشقاب بگذارید و اجازه بدهید کودک به جای چنگال آنها را با دست بخورد. تکه های گوشت، مرغ و پنیر را کوچک کرده و خودش به دهانش بگذارد. پس از اتمام غذا هم دستمال مرطوبی به او بدهید تا دهان، دست ها و صورتش را تمیز کند.

▪ مهمانی های کودکانه

کنید؟ بچه ها با هم سرگرم می شوند و بازی های جدید یاد می گیرند.

▪ خوابیدن در روز جمعه

روز جمعه اجازه بدهید همه اهل خانه تا ظهر بخوابند. صبحانه و ناهار را یکی کنید و بیرون از خانه در پارک صرف کنید حتی می توانید برای راحت تر بودن صبحانه سبکی بخورید و برای ناهار به رستوران بروید.

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

چگونه کودک حرف شنوی داشته باشیم

کودک حرف شنو,فرزندان با ادب,تربیت کودک,تربیت فرزندان با ادب
رسانه ۷ – گاهی کودک نوپایمان کارهایی انجام می دهد که نباید آن کارها را نادیده بگیریم. بنابراین او را از آن کارها منع می کنیم، اما او همچنان رفتارش را ادامه می دهد و ما می خندیم و پیش خود فکر می کنیم چه رفتارهای بامزه ای!

همین رفتارهای بامزه باگذر زمان دیگر برای ما خنده آور نیستند و این بار ما مخالفت می کنیم اما دیگر این مخالفت سودی ندارد زیرا کودک این پیام اشتباه را از همان ابتدا از شما گرفته که هر کاری می تواند بکند و شما چشم پوشی می کنید.

بنابراین نادیده گرفتن بعضی رفتارها به او یاد می دهد که هر کاری کند والدین با او کاری ندارند و این موضوع وقتی که او ۱۲ یا ۱۴ ساله شد برای شما غیرقابل تحمل است زیرا او به مرور زمان عادت کرده که سرپیچی کند.

چگونه از همان ابتدای زندگی کودکمان از سرپیچی کردن او ممانعت کنیم؟

۱- اول از “کلام” برای منع کردن استفاده کنید! «یک جمله ی محکم!” فریاد نزنید، فقط با یک تن صدای محکم علت مخالفت را بگویید؛ مثلاً:

–   «خیلی داغه»

–   «این را پرت می کنی! خراب میشه»

–   «این لیوان مال تو نیست» و …

۲- با تکرار رفتار، برای دومین بار به او بگویید:
– «گفتم نه»

– «گفتم نکن»

– «یک بار بهت گفتم سرت نکن»

در مرحله ی دوم نیاز است که صدای شما کمی بلندتر باشد و یا شاید لازم باشد با زدن دست بسیار به آرامی به پشت کودک یا روی دست کودک او را منع کنید.

این نکته را به یاد داشته باشید که هرگز کودک را کتک نزنید طوری که جای دست شما باقی بماند! زیرا در هر حال، هدف شما نشان دادن عشقتان به کودک است نه نشان دادن خشمتان. کتک زدن کودک فقط این پیام را به او می رساند که شما جدی، سخت گیر و خشن هستید نه اینکه رفتار خودش اشتباه است!»

۳-اگر برای سومین بار رفتارش را تکرار کرد و ادامه داد، راه دیگری انتخاب کنید؛ و آن گذاشتن کودک روی یک صندلی رو به دیوار است و یا جایی در گوشه ی پذیرایی. مدت زمان این کار باید به ازای هر یک سال از سن کودک یک دقیقه باشد. یعنی ۲ دقیقه برای کودک ۲ ساله و ۳ دقیقه برای کودک ۳ ساله و … هربار که کودک بلند شد دوباره او را به جایش برگردانید.

۴- به ندرت اتفاق می افتد که بعد مرحله سوم کودکان رفتارشان را قطع نکنند. اما در صورت سرپیچی مجدد، کودک را به اتاقش ببرید و به او بگوئید: «این جا بمان و هرکاری دوست داری انجام بده و بیرون نیا» (فقط برای دستشویی می تواند بیرون بیاید) از دور او را زیرنظر بگیرید. بعد از مدت زمان کوتاهی، به داخل اتاق بروید و براساس قدرت درک کودک با او صحبت کنید. «به او بگوئید می دانی چرا به اتاقت فرستاده شدی؟» «چی یاد گرفتی از این کار؟» همیشه در مورد مخالفت با رفتار کودکتان با او صحبت کنید تا او بداند به چه دلیل تنبیه می شود.

۵- به کودک عذرخواهی کردن را بیاموزید. و این کار را در عمل و رفتار خودتان به کودک یاد دهید. با عذر خواهی کردن از همسرتان، با عذرخواهی کردن از فرزندان دیگر و یا حتی کودک، زمانی که رفتار اشتباهی با او داشته اید. او را تشویق به عذرخواهی کردن کنید، او را ببوسید بگوئید چون «فهمیدی رفتارت اشتباه بود تو را می بخشم و در هر حال دوستت دارم»

منبع : niksalehi.com

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

پرورش تفکر خلاق در کودکان

تفکر خلاق ,پرورش خلاقیترسانه ۷ –خلاقیت، موجب سرزندگی و شادمانی می شود. روحیه خلاقانه را وارد زندگی خود و فرزندانتان بکنید تا طعم شیرین شادمانی را بچشید.

شرایط حاکم بر مدرسه

صاحب‌نظران متعددی نقش معلَم، شیوه‌های تدریس، برنامه درسی و فضای حاکم و ساختاری کلاس و مدرسه را بر روی تفکر خلاق مورد تأکید قرار داده‌اند که در این قسمت به آن خواهیم پرداخت.

۱- ساختار کلاس درس و مدرسه

گاه دیده می‌شود که کلاس و مدرسه دارای ساختاری بسته و قوانین خشک و بی‌روح است. کلاس‌ها یا مدارس دارای ساختار باز یعنی ساختارهایی که محدودیت‌های فراوانی بر دانش‌آموزان تحمیل نمی‌گردد و انعطاف مناسبی وجود دارد باعث رشد تفکر خلاق می‌گردند. گاه مدیران با معلمان چنان معتقد به رعایت اصول و قوانین می‌باشند که دانش‌آموزان تصور می‌کنند که بایست در چهارچوب قوانین خشک عمل کنند و حتی بیاندیشند.

۲-  معلَم

معلَم در کلاس درس می‌تواند به‌عنوان الگوی خلاقیت بر روی دانش‌آموزان تأثیر بگذارد. معلَم می‌تواند ضمن آن‌که به تشویق رفتارهای خلاق دانش‌آموزان در کلاس درس می‌پردازد با ارائه الگوهای خلاق تدریس به پرورش خلاقیت بپردازد. در این مورد، ارتباط عاطفی معلم و شاگرد و تأثیر آن بر پرورش خلاقیت بسیار مهم است. روابط صمیمانه و توأم با علاقه و احترام نقش مهمی در بروز تفکر خلاق داشته است. در کلاس‌های خلاق معلم فضایی را آماده می‌کند که امنیت روانی دانش‌آموزان تأمین شود. در این فضا دانش‌آموزان هیچ‌گاه تصور نمی‌کنند که ممکن است ایده‌ها و اندیشه‌هایشان مورد تمسخر قرار گیرد. معلم می‌بایست ویژگی‌های دانش‌آموزان خلاق را به‌خوبی بشناسد و ضمن تقویت این ویژگی‌ها، زمینه پرورش خلاقیت در سایر دانش‌آموزان را فراهم آورد.

در اینجا طبق نظر محققان، اصولی را به معلمان توصیه می‌کنیم که در پرورش تفکر خلاق موثر خواهد بود.

۱- سوالات عجیب و غریب و غیر معمول دانش‌آموزان را نباید نادیده گرفت.

دانش‌آموزان خلاق به‌خاطر آن‌که ایده‌های فراوانی به ذهنشان خطور می‌کند که ممکن است فراتر از چهارچوب‌های رسمی درس باشد مدام سوالات عجیب و غریب می‌پرسند و معلمان از عدم ارتباط سوالات و عجیب بودن آن‌ها متعجب می‌گردند. ممکن است معلم با این سوالات به دردسر بیافتد ولی بهتر است بگذارید دانش‌آموزان ببینند شما از چنین سوالاتی استقبال می‌کنید و به ایشان کمک خواهید کرد تا جواب سوالات خود را پیدا کنند. چون دانش‌آموزان فکر می‌کنند معلمانشان تنها به دنبال سوالات خوب هستند از این‌رو از فکر کردن به سوالات خلاق پرهیز می‌کنند.

۲- سعی کنید در همه فکرها نکات مثبت بیابید.

در صورت طرح سوالات نامربوط، مدام برچسب‌هایی از جمله «احمقانه»، «بد» و «نامربوط» به ایده‌ها یا سوالات وارد نکنید بلکه با مطلبی از سوی شمای معلم دنبال شود و از دانش‌آموز خواسته شود در آن زمینه فکر کند.

۳- از دانش‌آموزان خویش انتظار خلاقیت داشته باشید و آن‌را طلب کنید.

معلمان باید از دانش‌آموزان خود بخواهند که در وظایف درسی خود ایده های جدید ارائه دهند. روشی که قبلاً استفاده نشده، راه حلی که ممکن است مسأله را حل نماید و …

۴- به خلاقیت امتیاز ویژه داده شود.

۵- برای رفتارهای خلاق الگو نشان دهید.

از جمله عواملی که می‌تواند بر قدرت پرورش خلاقیت معلم تأثیر بگذارد تسلط و علاقمندی وی بر مواد آموزشی است. به‌نظر می‌رسد معلَم که تسلط کافی بر محتوای آموزشی دارد لا‌به‌لای «طرح درس‌های» کلیشه‌ای و از پیش تعیین شده گرفتار نمی‌شود و با انعطاف خود در آموزش، زمینه نوآوری را برای دانش‌آموزان خود فراهم می‌آورد. بی‌تردید معلمان علاقمند و توانمند دارای اعتماد به نفس مناسب می باشند، همان ویژگی‌ای که در دانش‌آموزان خلاق به طور فراوان دیده می شود.

تفکر خلاق ,پرورش خلاقیت

۳- شیوه‌ های تدریس

در سال‌های اخیر تلاش شده است که با اصلاح الگوهای یاددهی – یادگیری و نیز تغییر در نظام ارزشیابی تحصیلی شرایطی فراهم گردد که به رشد تفکر دانش آموزان کمک شود، تأکید بر اجرای الگوهای یادگیری همیار یا ارزشیابی توصیفی در راستای این اصلاحات بوده است. در واقع صاحب نظران اعتقاد دارند که یک آموزش و پرورش باز با اجرای روش های تدریس فعال، می‌تواند میدان کافی را برای اکتشاف دانش‌آموز فراهم آورد و چون خود دانش آموز در فرآیند یادگیری مشارکت دارد دارای انگیزه درونی مناسب بوده و به دنبال آن رشد تفکر تحقق می یابد.

در کلاس‌هایی که خلاقیت پرورش بیشتری می‌یابد شرایط آموزش به‌گونه‌ای است که بازخوردهای سازنده به دانش آموزان ارائه می‌گردد و آن‌ها در پیشرفت خود مشارکت دارند.

از جمله شرایط آموزشی که باعث رشد خلاقیت می‌شود استفاده از دانش آموزان برای ارزشیابی از کار خودشان است. در واقع آن‌ها این فرصت را خواهند داشت که مدام به اصلاح خود بپردازند و شهامت پرداختن به کارهای جدید را بیابند. معلمان در روش‌های یاددهی – یادگیری خود بر این نکته تأکید کنند که «دانش‌آموزان چه چیزی یاد گرفتند» و تا آن‌جا که می‌توانند دانش آموزان را از امتحان نترسانند. نیز باید به خاطر داشت که دانش‌آموزان خلاق دارای انگیزه‌های درونی فراوانی هستند به بیان دیگر خودانگیخته هستند، لذا استفاده از پاداش بایست به دقت صورت گیرد.

از عناصر دیگری که توصیه شده است، افزایش حق انتخاب دانش‌‌آموز در مواد درسی است. در چهارچوب یک موضوع درسی می‌توان به دانش‌آموزان حق انتخاب داد که مثلاً موضوع انشاء را خود برگزیند، آزمایش‌های درس را آن‌گونه که خود دوست دارد انجام دهد یا نقاشی‌هایش را به سلیقه خود بکشد. در این صورت ضمن افزایش انگیزه‌های درونی، عنصر انعطاف (به‌عنوان یکی از عناصر خلاقیت) تقویت می‌گردد.

منبع : پرورش خلاقیت

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

مسئولیت آقایان بعد از بدنیا آمدن نوزاد!

مسئولیت‌های بچه, تربیت بچه

رسانه ۷ –تولد نوزاد و کودکی که ۹ ماه همه انتظار تولدش را کشیده‌اند، به آن شیرینی هم که اطرافیان فکر می‌کنند، نیست! بعد از فروکش کردن شور و شوق اولیه و زمانی که والدین با یکدیگر تنها شدند، به مرور روی دیگر سکه خود را نشان می‌دهد. به دنیا آمدن کودک اگرچه واقعیت خوشایند و اتفاقی میمون است ولی گاه به حدی روی زندگی زوج اثر می گذارد که شور و شعف پدر و مادر شدن جای خود را با عواطف و احساسات دیگری عوض می‌کند تا آنجا که فرزند را رقیب خود تلقی می‌کنند و واکنش‌های متفاوتی بروز می‌دهند. واکنش‌های منفی‌ای که دوطرف نسبت به هم بروز می‌دهند، سرمنشا مشاجره‌ها و دعواهای خانگی می‌شود.

بیشتر افراد فکر می‌کنند با به دنیا آمدن یک نوزاد، کانون خانواده گرم‌تر و صمیمی‌تر می‌شود. این طرز فکر اشتباه نیست اما زمانی این رویای قشنگ به واقعیت تبدیل می‌شود که والدین قبل از تصمیم‌گیری آموزش‌های لازم را در این زمینه دیده باشند.

همچنین اطلاعات کافی را در مورد مسئولیت‌ها در زمینه‌های مختلف داشته باشند و بدانند هر فرد در نگهداری و تربیت بچه و در قبال طرف مقابل (همسر خود) چه کارهایی باید انجام دهد. به علاوه بعد از ورود بچه چگونه خانواده را اداره کنند تا میان هیچ‌یک از اعضا اختلافی به وجود نیاید. تمام این نکته‌ها مستلزم داشتن آگاهی لازم و اصولی است که باید قبل از تولد بچه والدین به آن دست پیدا کنند تا سوء‌تفاهمی بین آنها ایجاد نشود.

همه مسئولیت‌های بچه با مادر نیست!

یکی از دلایلی که ممکن است به دنیا آمدن این هدیه الهی باعث بروز اختلاف بین اعضای خانواده شود، این است که یکی از پدر یا مادر یا هر دوی آنها، آمادگی لازم را برای بچه‌دار شدن نداشته باشند. در این صورت بعضی از پدرها به اشتباه فکر می‌کنند همه مسئولیت‌ها از جمله نگهداری از بچه یا تربیت آن بر عهده مادر است و با این طرز فکر سعی می‌کنند از شر این استرس «نداشتن آمادگی» رها شوند. در حالی که مادران در دوران بارداری به مرور در مدت ۹ ماه آمادگی لازم را پیدا می‌کنند و فقط استرس آنها در ماه‌های اول بارداری است.

پدر، مادر با فرزندمان رقابت نکنیم

والدین بهتر است بدانند پدر نه‌تنها بعد از تولد بچه بلکه در دوران بارداری و جنینی نقش بسزایی دارد. به بیان دیگر، نحوه برخورد پدر با مادر در دوران بارداری و آرامشی که مادر از پدر دریافت می‌کند، می‌تواند تاثیر بسزایی برای جنین داشته باشد. درست است که مسئولیت مراقبت از بچه با مادر است اما پدر هم باید نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند چون خانواده شامل پدر و مادر و فرزند است و هیچ‌کدام از این اعضا مجزا و تفکیک شده نیستند. هرگونه مساله و مشکل در هر ضلع مثلث خانواده باعث می‌شود تا ۲ ضلع دیگر هم درگیر شوند.

بچه خود را رقیبتان فرض نکنید

مشکل شدیدی که ممکن است رابطه زوج‌ها را بعد از تولد فرزند به خطر بیندازد، مشکل حسادت به فرزند خود است. حتی گاهی یکی از زوج‌ها فکر می‌کنند بچه‌ها رقیب آنها در زندگی زناشویی‌شان هستند. این طرز فکر زمانی برای مرد به وجود می‌آید که مادر تمام تمرکز خود از جمله انرژی، احساسات و وقتش را ۲۴ ساعته صرف فرزند خود می‌کند. این روند باعث می‌شود تا زن از همسر خود و وظایفی که نسبت به او دارد، غافل شود. این غفلت ناخودآگاه جرقه‌ای ایجاد می‌کند که همسر بدون بیان احساسش به فرزند خود حسادت کند. در پی این حسادت، به مرور همکاری، مساعدت و همیاری مرد کاهش می‌یابد. حتی برعکس ممکن است توجه بی‌اندازه پدر به نوزاد این حس حسادت و رقابت را در مادر به وجود آورد. البته تنها تفاوتی که بین زن و مرد وجود دارد، این است که خانم‌ها احساس خود را راحت بروز می‌دهند و در مورد حسادت خود و کم‌شدن محبت همسرشان نسبت به آنها ابراز نارضایتی می‌کنند؛ در حالی که آقایان هیچ‌گاه در مورد احساس خود صحبت نمی‌کنند و آن را به‌صورت علنی بروز نمی‌دهند.

آقایان داوطلبانه در تربیت بچه شرکت کنند

زمانی که همسر تمام توجه خود را متمرکز فرزند خود کند و از وظایف خود و نیازهای همسرش از جمله نیازهای حسی و عاطفی، جسمی و زناشویی غافل شود؛ ممکن است اختلافاتی در رابطه به وجود آید. برای جلوگیری از ایجاد این مشکل یا به حداقل رساندن اختلافات، مرد خانواده باید در این راستا منفعل نباشد.

به بیان دیگر، پدر باید در نگهداری نوزاد داوطلب شود و حتی مقداری از مسئولیت‌هایی که بر عهده مادر است، مثل تعویض بچه یا حتی غذا دادن به او را بر عهده بگیرد. در نهایت هدف از این کار این است که مادر احساس کند کار و مسئولیتی که بر دوش دارد، سبک‌تر شده است و در پی این احساس می‌تواند وقت و زمان آزادتری داشته باشد و زمانی را به همسر خود اختصاص دهد.

بچه متعلق به هر دوی شماست

گاهی پیامد ابراز علاقه شدید و مستقیم یکی از والدین به‌خصوص مادران، ممکن است این باشد که مادر حق کمتری به پدر بدهد تا ابراز احساسات کند و برخی خانم‌ها این مجوز را برای همسر خود صادر نمی‌کنند و این محبت زیاد را معطوف به خود می‌دانند. این احساس به این دلیل بروز می‌کند که خانم‌ها فکر می‌کنند پدر می‌خواهد تملک و مالکیت خود را نسبت به بچه نشان دهد و مادر به رفتار پدر حساس‌تر می‌شود.

در این مواقع پدر با استفاده از عبارت‌هایی مثل «بچه تو» یا «کودک تو»، می‌تواند کمی از آن علائم و احساسات زنانه را کنترل و این طرز فکر مالکیت را از مادر دور کند.

از احساس مسئولیت خانم‌ها سوءاستفاده نکنید

حالت دیگری که ممکن است باعث مشکل شود، مسئولیت‌پذیری بیش از اندازه مادران است. برخی مادران بعد از تولد کودک سعی می‌کنند همه مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرند و این کار باعث می‌شود چه خودآگاه یا چه ناخودآگاه، پدران از این حالت سوءاستفاده کنند و از تمام مسئولیت‌های خود شانه خالی کنند.

این عمل باعث می‌شود تا زن نسبت به همسرش ساعت‌های بیشتری را کنار بچه باشد و چون قبل از تولد ساعت‌های بیشتری را کنار هم سپری می‌کردند، بعد از تولد ممکن است مشکلاتی به وجود آید. در این مواقع حضور برخی مردان در خانه کمرنگ‌تر می‌شود و بیشتر سمت علایق شخصی خود می‌روند که قبل از تولد فرزند این کارها را انجام نمی‌داده‌اند.

در این شرایط بهتر است خانم‌ها از همسرشان کمک بیشتری بخواهند و سعی نکنند تمام مسئولیت‌ها را خودشان بر عهده بگیرند.

باید مرد را بیشتر درگیر تربیت بچه کنند و ساعت‌هایی از روز پدر و فرزند را با یکدیگر تنها بگذارند تا پدر بیشتر با خصوصیات فرزند خود آشنا شود و متقابلا فرزند هم ارتباط بهتری با پدرش برقرار کند زیرا کودکان شیرخوار معمولا به مادر احساس وابستگی بیشتری دارند و گاهی ترجیح می‌دهند بیشتر وقت‌ها مادر در کنار آنها باشد اما با انجام این عمل رابطه عاطفی پدر و فرزند هم بیشتر می‌شود.

منبع : زندگی مثبت

دسته‌ها
روانشناسی کودکان والدین موفق

جمله هایی که هرگز نباید به کودکان گفت

مراقب گفتار،‌ کودک و والدین، ذهن کودکرسانه ۷ –به زبان آوردن جمله ای نا امید کننده، ذهن کودک را مدت ها درگیر کرده و او را سرخورده می کند. به زبان آوردن واژگان آزار دهنده هرگز از ذهن پاک نمی شوند و جبران آن دشوار است. والدین باید مراقب گفتار، رفتار و ارتباط شان با فرزندان باشند. آنها باید در انتخاب کلمات و نحوه بیان دقت کنند و بدانند حرف هایشان بر فرزندان تاثیر می گذارد.

اهمیت نمی دهم

بچه ها دوست دارند جزییات مکالمات و گفت و گوهایی را که حین بازی با دوستان داشته اند بازگو کنند، اما والدین حوصله ندارند و جملات ” برام مهم نیست ” یا ” به من چه مربوط؟ ” را به زبان می آورند. به زبان آوردن این جملات، سبب می شود کودک حرف هایش را قطع کند. اکثر والدینی که فرزندان جوان دارند از سکوت فرزندان شان شاکی هستند، اما نحوه برخورد و ارتباط شان با آنها را در کودکی فراموش کرده اند. در کودکی، به حرف های آنها گوش کرده و شنونده خوبی بوده اید. زمانی که وقت کافی برای شنیدن حرف هایشان ندارید به آنها بگویید الان نمی توانید روی حرف هایش تمرکز کنید. می توانید زمانی را تعیین کنید که حرف هایش را با شما در میان بگذارد. بچه ها نیاز دارند با والدینشان صحبت کنند پس سعی کنید این فرصت را برای آنها ایجاد کنید.

مطابق سنت رفتار کن

دخترتان هفت ساله است اما فکر می کنید رفتارهایش مانند دختری سه ساله است؟ روان شناسان کودک معتقدند، والدین با این عکس العمل تلاش می کنند وضعیت نا امید کننده شان را کنترل کنند. بچه ممکن است مطابق سن اش رفتار کند ولی والدین با گفتن این جمله می خواهند احساس بهتری داشته باشند. بچه هایی که انتقاد والدین را می شنوند سعی می کنند با کارهای غیر عادی توجه آنها را جلب کنند. وقتی عصبی می شوید آرام و بی حرکت بایستید. این کار سبب می شود آدرنالین بدن تان پایین بیاید و به جای اینکه قسمت هیجانی مغز عمل کند قسمت منطقی و عقلانی به کار بیفتد.

عذرخواهی کن

فرزندتان اسباب بازی همبازی اش را برداشته و او را ناراحت کرده است. به جای آن که از او بخواهید عذرخواهی کند به او یاد دهید با محبت و دلسوز باش. مجبور کردن کودک برای عذرخواهی کاری عبث است، اما اجتماعی با محبت بودن چیزی است که او باید بیاموزد. به جای فرزندتان شما عذرخواهی کنید  تا او یاد بگیرد در چنین مواقعی چه باید کند.

نفهمیدی؟

چند بار تلاش کرده اید به فرزندتان جدول ضرب یا پرتاب کردن توپ را یاد بدهید؟ وقتی می بینید یاد نگرفته نگویید ” نفهمیدی؟ “. به زبان آوردن این کلمه نوعی قضاوت عجولانه است و سبب سرخوردگی کودک می شود. به جای به زبان آوردن این کلمه، استراحت کنید و دوباره آموزش قدم به قدم را آغاز کنید.

تنهایت می گذارم

تصور کنید به محوطه بازی یا پارک رفته اید و بعد از یک ساعت مجبورید آنجا را ترک کنید، اما فرزندتان نمی آید؛ هرگز نگویید:” من رفتم تو اینجا تنها بمان.” بچه حرف های تان را جدی می گیرد و می ترسد، اما وقتی می بیند تهدیدتان دروغ است چه می کند؟ شما دوست دارید فرزندتان حرف های شما را با جان و دل بپذیرد، پس به او دروغ نگویید و از تهدیدهای تو خالی استفاده نکنید.

منبع : قدس آنلاین