دسته‌ها
روانشناسی روانشناسی کودکان

اصل تشویق و تایید کردن

در روان شناسی اگر هر رفتار مطلوبی با یک نتیجه یا پیامد خوشایندی توام شود یا هر رفتاری به دنبالش یک پاداش داشته باشد …


ادامه مطلب :

می گویند آن رفتار تقویت مثبت شده است که نتیجه آن تقویت و استمرار از آن رفتار است لذا با توجه به این حقیقت که انسان موجودی تشویق طلب و نتیجه گریز است و هر انسانی ارزش تشویق ، تایید ، و محبت و احسان و پاداش را درک می کنند ، بی شک استفاده از تشویق و محبت بهترین راه ایجاد ، استمرار ، تقویت و توسعه رفتارهای مطلوب است.بدیهی است استفاده از روشهای نا مطلوب برای رسیدن به رفتارهای مطلوب امکان ندارد. بنابراین استفاده از تنبیه بدنی ، سرزنش کردن ، خجالت دادن ، نفرین کردن ، دشنام دادن و نظایر آن به اصلاح رفتار کودک یا نوجوان شما کمک نمی کنند. در مقابل توجه به رفتارهای مطلوب کودک یا نوجوان به استمرار و تقویت آنها کمک می کند ، همان طور که توجه به رفتارهای نامطلوب موجب استحکام آنها می شود. یک رفتار مطلوب باید تکرار شود تا به صورت عادی مطلوب درآید. گاهی اوقات کودک رفتاری را به طور تصادفی انجام می دهد و بعد منتظر می ماند تا عکس العمل شما را ببیند اگر شما با رفتارهای کودک مسئولانه برخوردار کنید و رفتار درست او را تایید کنید ، کودک یاد می گیرد که چه رفتارهایی را تکرار کند و ادامه دهد. در مقابل اگر شما رفتارهای نادرست او را مورد توجه قرار دهید ، موجبات بدآموزی او را فراهم کرده اید. طبق نظر روانشناسان تربیتی هر رفتاری مورد توجه ، اعتنا و تشویق قرار گرفتن ( تبسم کردن ، سر را به علامت تایید تکان دادن ، سکوت کردن ، با دست روی شانه کودک زدن و نظایر آن )‌ آن رفتار تقویت می شود و تکرار می گردد. لذا باید تقویت کننده ها را متناسب با سن ، جنس و موقیعت بکار برد. سعی کنید رفتارهای مطلوب کودک را نزد دیگران به ویژه کودک و کسانی را که مورد احترام کودک هستند متذکر شوید و تشویق کنید. در مقابل رفتارهای نامطلوب را در خلوت محرمانه و صمیمی یادآور شوید و علت بروز این گونه رفتارها را جویا شوید ، تا به تدریج در کودک رشد فکری بوجود آید و خود بتواند به تحلیل و علت یابی رفتارهایش بپردازد. زمانی که رفتارهای مطلوب کودک را تشویق می کند به او کمک کرده اید تا با خود سنجی و خود ارزیابی ، احساس خود ارزشمندی کند و به خود و نفسش اعتماد پیدا کند. به فرزندتان بگویید که چه رفتارهایی شما را خوشحال می کند و از او چه انتظارهایی دارید. برای مثال وقتی مهمان آمد ، شما رفتار خوبی داشتید ، وقتی من با تلفن صحبت میکردم شما به آرامی بازی می کردید. در روان شناسی از روشهای تشویق کردن به عنوان روشهای تقویت کننده یاد می شود. این روشها هر کدام می تواند اثر تشویقی داشته باشد. دادن مسئولیت ، پاسخ دادن به تلفن ، تلفن کردن ، اضافه کردن زمان بازی ، مشاهده فیلم مورد علاقه ، پارک رفتن ، مهمانی رفتن و گاهی اوقات با ارایه تقویت کننده های کلامی می توان کودک را تشویق کرد و مورد تایید قرار داد ، مانند : آفرین ، خیلی خوب ، کاری که کردی مرا خوشحال کرد ، تو موجب افتخار من هستی ، من از این کار تو راضی هستم. کار تو بهتر شده و داری پیشرفت می کنی. همواره باید به کودک کمک تا ارتباط میان دریافت پاداش و رفتارش را بفهمد و بداند نابرده رنج و گنج میسر نمی شود به طور کلی هدف تعلیم و تربیت ، ایجاد افزایش و گسترش رفتارهای مطلوب و کاهش و از بین بردن رفتارهای نامطلوب است و. این مهم محقق نمی شود مگر از طریق بکار بردن تقویت کننده ها به طریق درست و مناسب. البته فراهم کردن شرایطی که کودک به خود تشویقی بپردازد از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین : تشویق ، تایید و تحسین رفتارهای مطلوب کودک یا نوجوان و تقویت نقاط قوت او مهمترین روش برقراری ارتباط با کودک یا نوجوان است

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

اصل پرهیز از مقایسه کردن

هرگز توانایی ها و ناتوانی های کودکی را با کودک دیگر مقایسه نکنید ، زیرا که مجموعه عواملی که موجب شکل گیری رفتار یک کودک می شود با کودک دیگر متفاوت است…


ادامه مطلب :

شایسته است تأکید شود که منظور از مجموعه عوامل ، آن هایی هستند که از بدو انعقاد نطفه تا زمان حیات کودک در فرآیند رشد و تحول او در ابعاد گوناگون دخالت داشته یا دارند. این اصل از اهمیت خاصی برخوردار است و همواره به مادران و پدران توصیه می شود که حتی کودک را با خواهر یا برادر ، پسر خاله ، پسر عمه ، دختر خاله ، دختر عمه یا دوستانش مقایسه نکنید. کودک از غرور خاصی برخوردار است و نزد همسالان و کودکان دیگر از آبرو و احترام ویژه ای برخوردار است ، لذا وقتی شما کودکی را با کودک دیگر مقایسه می کنید ( به طور معمول مقایسه بر اساس ناتوانی ها صورت می گیرد ) در واقع غرور او را می شکنید ، به او بی احترامی می کنید ، توانایی های او را نادیده می گیرد و ناتوانایی های او را به منظور تحقیر و سرزنش او مطرح می کنید و به رخ او می کشید. به طور مشخص گاهی اوقات والدین زمان خودشان را با زمان فرزندشان مقایسه می کنند و اظهار می دارند :وقتی من بچه بودم ، هرگز این کار را نمی کردم!یا زمانی که من در سن شما بودم،همیشه این طور عمل می کردم بدیهی است ما اجازه نداریم خود و زمان خود را با فرزند و زمان او مقایسه کنیم. به دیگر سخن ، مقایسه کردن کودک یعنی نادیده گرفتن اصل تفاوتهای فردی، یعنی خجالت دادن کودک و تحقیر کردن او. بنابراین توصیه می شود در صورت لزوم کودک را با خودش مقایسه کنید. این مقایسه باید بر اساس توانایی های کودک در فضایی صمیمی و محرمانه صورت گیرد و بدانید علی رغم وجود شباهتها میان کودکان ، هیچ کودکی به طور مطلق شبیه کودک دیگر نیست. اصولاچرا کودکی را با کودک دیگر مقایسه می کنید ؟‌ هدف شما چیست ؟ می خواهید به چه نتیجه ای برسید؟ بنابراین : هرگز کودک را با کودک دیگر مقایسه نکنید بلکه با خودش و وضعیت قبلی و کنونی او مقایسه کنید.

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

بی‌مبالاتی در روابط جنسی والدین چه اثرهایی بر روحیه کودکان دارد؟

چگونه باید عفت یا

مراقبت جنسی را در حضور کودکان رعایت کرد؟ آیا اصلا نیازی به چنین مراقبتهایی هست؟


ادامه مطلب :

متأسفانه بعضی از والدین، برهنگی را با تمدن اشتباه می گیرند و فکر می کنند که هر چه برهنه تر باشند متمدن تر هستند. در حضور فرزندان پسر و دختر خود به صورت عریان و نیمه عریان حاضر می شوند. برخی از آن ها فکر می کنند با این کار، حساسیت جنسی فرزندانشان کم خواهد شد و چشم فرزندشان از دیدن صحنه ها پر خواهد شد. در صورتی که ۳ تا ۴ سالگی، سن بیداری جنسی و تشکیل خاطرات در ذهن کودکان است و در ۵ تا ۷ سالگی، کودکان، وقتی با بدن برهنه والدین مواجه می شوند، کنجکاو می شوند که بدن آن ها چه ویژگی هایی دارد و همین ممکن است خطرآفرین و نگران کننده باشد .

میزان پوشش در خانواده های مختلف، با فرهنگ ها و اعتقادات مختلف، متفاوت است.اساس الگوهای اخلاقی در خانواده بسیار مهم و با ارزش است و ثبات و آرامش و امنیت در خانواده ایجاد می کند.

والدین بایدکودکان را از ۴ سالگی به بعد با محارم و غیرمحارم آشنا کنندو میزان پوشش مناسب و عدم تماس بدن با نامحرم را بوضوح برای کودکان توضیح دهند برخی دیگر از والدین، کودکانشان را با عروسک اشتباه می گیرند و فکر می کنند، آن ها نه احساس دارند، نه می فهمند، نه می شنوند و نه می بینند. ولی کودکان نه کرند و نه کور. کودکان خیلی خوب احساس می کنند، خیلی خوب می فهمند، همه چیز را می بینند و خیلی خوب صداها را می شنوند و درک می کنند ،حتی اگر خواب باشند یا خود را به خواب زده باشند.

هر چند کودکان دو ساله بیان خوبی ندارند و نمی توانند مسائل را توضیح بدهند ولی از حافظه ای قوی برخوردارند و همه مناظر، تصاویر و صداهای دور و بر خود را مثل یک دوربین و ضبط صوت، در ذهن و خیال خود ثبت می کنند..

کودکانی که نزد والدین می خوابند یا کودکانی که به علت بی مبادلاتی والدین و باز بودن در اتاق خواب، شاهد روابط زناشویی آن ها شوند ،درباره روابط زناشویی پدر و مادر دچار ترس، نگرانی و اضطراب شدید می شوند، چرا که رابطه زناشویی را نوعی خشونت پدر علیه مادر تصور می کنند و فکر می کنند که پدر می خواهد با مادر دعوا کند یا آسیبی به او برساند.

والدینی که در حضور کودکان و فرزندان خود روابط زناشویی انجام می دهند، نه تنها در حق آن ها خیانت بلکه بزرگ ترین جنایت را مرتکب می شوند، چرا که باعث تحریک و بیدار شدن زودرس غریزه جنسی کودکان و عامل تباهی و انحراف اخلاقی آن ها در آینده می شوند

دسته‌ها
روانشناسی روانشناسی کودکان

بدترین ترس برای کودکان

بدترین ترس برای کودکان زمانی است که اساس زندگی خانوادگی دچار تزلزل می شود.بچه ها به آهنگ کم و بیش یکنواخت و پایدار زندگی دلگرم اند و زمانی که بحرانی پیش می آید،احساس می کنند دنیا ی شان در حال از هم پاشیده شدن است.بسیار از کودکان با وحشت از جدایی پدر و مادر زندگی می کنند،خواه این ترس واقعی باشد یا خیالی…


ادامه مطلب :

.
شنیدن شکایت یکی از والدین از دیگری این ترس را افزایش می دهد و اضطراب ایجاد می کند.آنچه در سایه ترس کودک از طلاق نهفته،تنها ماندن اوست کودک بر این باور است که اگر یکی از والدها خانه را ترک کند،آنان او را نیز به حال خود رها خواهند ساخت.
وقتی که طلاق رخ می دهد،کودکان احساس می کنند قدرت تسلط بر دنیایشان را از دست داده اند. یکی از بزرگترین مشکلاتی که همسران هنگام جدایی باید به درستی از عهده آن برآیند این است که بکوشند هر اندازه هم از یکدیگر رنجیده،خشمگین یا متنفرند به گونه ای رفتار کنند که کودکشان آسیب کمتری ببیند. کودکان به گونه ای اجتناب ناپذیر در میانه ماجرا قرار دارند،بنابراین به عهده پدر و مادر است که وقتی پای بچه ها به میان می آید آتش بس اعلام کنند.البته گفتن این حرف آسان تر از عمل به کردن به آن است.بویژه زمانی که پدر و مادرعصبانی هستند و با یکدیگر مشاجره میکنند؛ولی دقیقا در همین زمان است که فرزند شما به بیشترین اطمینان خاطر نیاز دارد که بداند صرف نظر از هر آنچه روی می دهد هر دوی شما باز هم پدرومادر او خواهید بود و هر دو با هم از وی مراقبت خواهید کرد.
کودکان از وجود بحران در خانواده به خوبی آگاه می شوند،حتی اگر از مشکلات به وجودآورنده بحران به طور کامل سر در نیاورند.

یا چرا اصلا من پدر باشم یا که مادر؟!
امروز فقط تا نیمه ی روز، در حالی که دنبال کارهای بانکی و اداری بودم؛ دو کودک را دیدم که یکی به خاطر ریخته شدن آب میوه به روی لباس و دیگری به خاطر انداختن چوب بستنی بر روی زمین، چنان سیلی محکمی از مادر دریافت کردند که ناخوداگاه این سوال برایم مطرح شد:
این والدین چرا صاحب فرزند شده اند؟!
آیا وظیفه والدین صرفا به دنیا آوردن بچه است؟
آیا هدف پرورش و تعلیم و تربیت صرفا بقاء نسل است؟
آیا من به خودم اجازه می دهم بدون داشتن مدرک پزشکی طبابت کنم؟
آیا بدون داشتن گواهینامه من اجازه رانندگی دارم؟
پس چطور بدون دانایی و آگاهی، محبت و مهربانی و مهارت های فرزند پروری فرزندی را به این دنیا دعوت کرده ام؟!!
شعر سهراب در نظر من مجسم شد و بدین گونه تغییر کرد:
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
پدر باشم یا که مادر؟!
بی کودکی (بدون داشتن کودک)
مشکلی پیش نیاید
با این کودکی! (منظور با این رفتار کودکانه، تنبیه(
حتماً حتماً
محمود حکیمی

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

اصل پرهیز از خجالت دادن و سرزنش کردن

اگر کودک یا نوجوان را مورد سرزنش قرار دهیم و مدام از او عیب جویی کنیم یا او را مورد تمسخر قرار دهیم .

 


ادامه مطلب :

 کودک یا نوجوان مورد نظر احساس حقارت می کند و دچار عدم اعتماد به نفس می شود و از دست زدن به هر کاری می ترسد. این گونه افراد در تصمیم گیری ، انتخاب هدف و قبول مسوولیت دچار شک و نگرانی می شوند. بهترین راه برقراری رابطه انسانی ، همدلی و همفکری است نه سرزنش کردن و خجالت دادن. kidpsychology.ir  یافتن راه حل بسیاری از مسایل به فوریت امکان پذیر نیست ، لیکن برقراری رابطه خوب بین والدین و فرزندان می تواند بهترین نقطه آغاز باشد. به کودک یا نوجوان باید یاد داد که انسان گاهی اشتباه می کند و باید از اشتباهش درس بگیرد. ناگفته نماند اگر آبروی فرزند برده شود و عزت نفس او مخدوش گردد ، دیگر جبران یک قلب شکسته بسیار دشوار است و با دست خود همه پل های پشت سر خراب خواهد شد بنابراین : سرزنش کردن ، خجالت دادن و تحقیر کردن کودک یا نوجوان موجب نا امنی روانی و آشفتگی عاطفی او و در نتیجه موجب بروز نا هنجاریهای روانی می شود.

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

تاثیر قصه بر زندگی و آینده ی کودک

 

مشکلات روان‌شناختی کودکان

گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد

 

گاهی یک قصه می تواند تاثیری بر زندگی و آینده ی کودک بگذارد که ده ها آموزش از آن عاجز است….

 

اختلال‌های رفتاری طبقه‌ای از رفتار کودک است. کودکانی که رفتارشان به این طبقه تعلق دارد از میزان شرارت و شیطنتی که ویژگی گروه سنی آن‌هاست پا را فراتر می‌گذارند. آن‌ها به‌طور جدی حقوق مسلم دیگران را زیر پا می‌گذارند و یا قوانین عمده اجتماعی را خدشه‌دار می‌کنند. گاهی بسیاری از کودکان از نظر هیجانی نیز با مشکل رو‌به‌رو می‌شوند و در معرض افسرده شدن قرار می‌گیرند. اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن پاسخ‌های هیجانی و رفتاری در مدرسه با هیجان‌های فرهنگی، سنتی، و قومی تفاوت داشته باشد؛ به‌طوری‌که در عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی داشته باشد. اغلب کودکان با اختلالات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بدرفتاری می‌کنند. در بیشتر موارد، معلمان و هم کلاسی‌ها آن‌ها را طرد می‌کنند، در نتیجه فرصت‌های آموزشی آنان کاهش می‌یابد. به‌رغم مشکلات فراوانی که این کودکان با آن مواجه‌‌اند، بیشتر آن‌ها تا سال‌ها پس از ورود به مدرسه شناسایی نمی‌شوند مگر این‌که اختلالات رفتاری و مشکلات تحصیلی آنان تشدید شود.
بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با اختلالات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان نیز متوسل می‌شوند. این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبه‌های مهم زندگی محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجه‌اند. ناتوانی‌های این کودکان از رفتارهای آن‌ها ناشی می‌شود. قصه‌درمانی در سال‌های اخیر به‌صورت یکی از فنون بازی‌درمانی مطرح شده است. استفاده از قصه‌درمانی به‌مثابه یک فن درمانی فقط به درمان مشکلات روان‌شناختی کودکان منجر نمی‌شود. در قصه‌درمانی فرض بر این است که تغییر در زبان و ادبیات قصه‌های زندگی فرصت‌های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند.
کودکان از طریق داستان‌ها و افسانه‌ها با حقایق و تجربه‌های زندگی آشنا می‌‌شوند. تأثیرپذیری از شخصیت‌های قصه، تقویت قدرت فهم و بیان، پرورش خلاقیت، آموزش زبان و افزایش گنجینه واژگان کودکان نیز از دیگر تأثیرهای آموزشی و تربیتی داستان‌سرایی به‌‌شمار می‌روند. در واقع داستان خلاقیت گسترده‌ای است که با آن هر فردی می‌تواند عقاید به‌ظاهر نامعقول را بازیابی و آن‌ها را جایگزین و استفاده سازنده از آن‌ها را مطرح کند.
داستان‌سرایی به‌مثابه تدبیری مداخله‌ای برای آموزش می‌تواند دانش‌آموزان را به کشف معنای منحصر به فرد بودن خود ترغیب کند و توانایی آن‌ها را برای برقراری ارتباط واقعی بین افکار و احساسات افزایش دهد. مهارت‌های کلامی می‌تواند توانایی دانش‌آموزان را برای حل و فصل اختلاف بین فردی به‌صورت آرام و توأم با بحث و گفت‌و‌گو افزون سازد. بیان داستان و نیز گوش فرا دادن به آن دانش‌آموزان را به بهره‌گیری از تخیلاتشان تشویق می‌کند. این تخیل قوی می‌تواند اعتماد به نفس و انگیزش شخصی را در دانش‌آموزان افزایش دهد، زیرا آنان خود را برای نیل به امیال و آرزوهایشان شایسته و توانا تصور می‌کنند.

درمان مشکلات روان‌شناختی کودکان

قصه‌ها می‌تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی در کودک نیز موثر واقع شوند

 

قصه‌ها می‌تواند از نظر تربیت اجتماعی، عاطفی و اخلاقی نیز موثر واقع شوند و بسیاری از مقررات، هنجارهای اجتماعی و دستورالعمل‌های زندگی را منتقل کنند. چگونگی روبرو شدن با مشکل‌ها، حل آن‌‌ها و بسیاری از الگوهای رفتاری در گروه‌ها و طبقه‌های مختلف اجتماعی و سنی در داستان‌ها بیان می‌شود. اگر والدین یا درمان‌گران قادر به فهم افکار سری کودک یا شناسایی احساس‌های پنهان او باشند، هر اندازه تفسیرهای انجام شده نیز درست باشند، باز این فرصت از کودک گرفته می‌شود که خود از طریق شنیدن پی در پی داستان و تفکر درباره آن به احساس رویارویی موفقیت‌آمیز با مشکل خود دست یابد. به‌همین دلیل است که رویکردهای داستانی به روان‌درمانی تأکید دارد و قصه‌ها در چگونگی رفتار و واقعیت‌های کودکان نقش موثری ایفا می‌نماید. قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهند که غیرمنتظره و شگفت‌انگیز و در عین حال شدنی و مثبت هستند. تلاش پژوهش‌گران و درمان گران منجر به استفاده از ادبیات و قصه و قصه‌درمانی شده است.
برخی از مسائل کودکان با مشکلات عاطفی و رفتاری از ضعف آگاهی و بهره نبردن از مهارت‌های اجتماعی، الگوی کلامی صحیح، رفتارهای جامعه‌پسندانه، مهارت‌های ارتباطی و دوست‌یابی، مسئولیت‌پذیری، و غیره ناشی می‌شود؛ پس آموزش این مهارت‌ها به این کودکان ممکن است تا حدودی از بروز این مشکلات پیشگیری کند. درمان‌گران و روان‌شناسان کودک می‌توانند جدیت بیشتری برای استفاده از قصه در مداخله‌های درمانی کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدین و معلمان بهتر است استفاده گسترده‌تر از قصه‌های هدف‌دار را در برنامه‌های آموزشی و تربیتی کودکان بگنجانند به خصوص که این امر در سنت تربیتی فرهنگ ما جایگاه خاص خود را هم دارد.
در این‌جا چند نمونه از راهبردهای مهارت‌های اجتماعی را ذکر می‌کنیم که مربیان می‌توانند برای آموزش آن‌ها از داستان استفاده کنند و برای این‌که کودک مطالب را بهتر درک کند از سوال‌های نیمه سازمان یافته نیز کمک بگیرند. این راهبردها به کودکان پرخاش‌گر کمک می‌کند تا تمایلات و رفتارهای پرخاش‌گرانه خود را مهار کنند.
– پیوستن به فعالیت‌های دیگر
– ابراز خشم با لحن آرام
– ترک صحنه
– نپذیرفتن تقاضاهای دیگران به شیوه‌ای مودبانه
– یادآوری سودمندی و مزایای رفتار مناسب
– نادیده انگاشتن رفتار نامطلوب دیگران
– استفاده از جمله‌های تلفیقی
– هم‌دلی کردن
منبع:تبیان

 

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

کودکی بدون آسمان

 


کودک

زندگی در جایی بدون آسمان ، درخت و گل باعث می شود او افسرده شود.گریه کند و با لجبازی کردن کارهایش را پیش ببرد.

کودکی چهار ساله دارم که بخش عمده روز را مشغول نق زدن و لجبازی است. برای رسیدن به خواسته هایش جیغ می زند، فقط دوست دارد بیرون از خانه باشد؛ با من خیلی لجاجت می کند؛ مرا مستأصل کرده و نمی دانم باید با او چه کار بکنم؟
تعداد عمده کودکان امروز دارای شرایط زندگی مشابهی هستند. اکثراً در خانه های آپارتمانی زندگی می کنند که به نظر تفاوتی ندارد که این آپارتمان کوچک باشد یا بزرگ، چون مهم این است که کودک در فضایی محصور است. نه آسمانی می بیند و نه درخت و گلی. این سبک فضای زندگی به واقع افسرده کننده است و کودکانی که نمی توانند مشکل خود را در غالب کلام بیان کنند با نق زدن و گریه و لجاجت سعی در رفع مشکلات خود دارند.

کسی نمی گوید که فضای زندگی همگان باید سرشار از فضاهای بازی باشد بلکه منظور این است که والدین برای سرگرم کردن و بهبود روحیه کودکشان برنامه ریزی جدی داشته باشند.
در ادامه سعی می شود برای اصلاح وضعیت زندگی این دست کودکان (که اصلاً کم نیستند) راهکارهایی ارائه شود:
برای سرگرم کردن کودکان در این سن و سال مجموعه ای از فعالیت ها توصیه اکید می شود. حتی اگر شما مادر گرامی شاغل و یا پر مشغله هستید حداقل روزی یک ساعت صرف بازی با کودکتان کنید.
بازی هایی توصیه شده در این گروه سنی عبارتند از:
– طراحی، نقاشی و رنگ آمیزی
– بریدن و چسباندن
– مدل سازی و ساختمان سازی
– کتاب ها، تصاویر و داستان ها
– سرگرمی با حروف الفبا و اعداد و کلمات
– گوش دادن به موسیقی
– بازی با ماسه و شن و آب
– پوشیدن لباس دیگری و تظاهر کردن
– و فعالیت های متنوع دیگر که در این یادداشت به آن اشاره نمی شود.

دسته‌ها
روانشناسی کودکان

تصاویر برهنه و کودکان ما

همزمان با ورود کودکان به دنیای نوجوانی و جوانی و آشنایی اذهان کنجکاو آنان با مقوله رمز آلود ” سکس ” ، سهل الحصول ترین منبع اخذ اطلاعات جنسی کتب ، مجلات و فیلم به نظر میرسد . از آنجایی که بحث پیرامون زندگی جنسی در برنامه کاری خانواده ها جایی نداشته و معمولاً والدین از گفت و شنود های جنسی به نحوی شانه خالی میکنند لاجرم رسالت آموزش های جنسی بر دوش رسانه های گروهی منتقل میگردد.

در این راستا کتب ، مجلات و فیلم هایی که صرفاً نقش برانگیزانندگی جنسی داشته و با در معرض دید گذاشتن صحنه ها ی سکسی سعی در تهییج جنسی افراد داشته تصویر واقعی از رفتار جنسی و مخاطرات آنرا منعکس نمی نمایند لذا نقشی بس مخرب در انجام رفتار های جنسی ریسکی و مخاطره آمیز نوجوانان میتوانند داشته باشند.

تایید گر این مدعا مجموعه تحقیقاتی است که اخیراً از سوی سازمان ” تحقیق و توسعه ” منتشر گردیده است . بر اساس نتایج پژوهشهایی که طی چندین سال متمادی از گروه های سنی بین ۱۷- ۱۲ سال به عمل آمده است ، نوجوانانی که بیش از سایر گروه همسال خود در معرض صحنه های جنسی قرار میگیرند نرخ اشتغال پیش رس در انجام رفتار جنسی در آنها بالاتر بوده ، درصد حاملگی های ناخواسته در بین آنان فزونی داشته و آگاهی از مخاطرات انجام رفتار جنسی و بیماری های جنسی در آنها کمرنگ گزارش گردیده است.

نظر به اینکه نوجوانان روزانه چیزی معادل ۳ ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون و یا کامپیوتر صرف میکنند لذا بیشترین امکان رویارویی با صحنه های برهنه از این کانال برای آنان مهیا میگردد . حال آنکه آنچه در نمایش این صحنه ها از نظر دور مانده و سازندگان این دسته از فراورده ها الزامی در تاکید بر آن نمیبینند گوشزد کردن مخاطرات برقراری رابطه جنسی است . بر اساس تحقیقات موسسه ” رند ” دختران نوجوانی که زمان بیشتری را به تماشای برنامه های تلویزیونی با محتوای جنسی اختصاص میداده اند ۲ برابر بیش از گروه همسالی که نگاه نمیکردند دچار حاملگی های ناخواسته شده بودند.

در این تحقیق رفتارهای جنسی زود هنگام ، مبادرت به سکس بدون پروتکشن و همچنین ابتلا به بیمارهای مقاربتی در نوجوانانی که :

– فاقد دو والد میبودند و یا تنها با یک والد زندگی میکردند

– اصول انضباطی و تربیتی در خانواده آنها جدی گرفته نمیشده است

– زمان زیاد به تماشای تلویزیون اشتغال میداشتند

– از ضعف اعتماد به نفس در رنج میبوده اند

– نمرات درسی مناسب ویا موفقیت های ورزشی و هنری خاصی را در سابقه خود نمیداشتند

– از اختلال توجه در رنج میبوده اند

– و فاقد توانایی برقراری رابطه کلامی و عاطفی با والد یا والدین خود بودندبیشتر دیده شده است . نظر به اهمیت مراقب های روانی – جنسی نوجوانان از سوی خانواده ها ، ذکر نکات زیر ضروری به نظر میرسد:

تنظیم قوانین انظباطی در منزل ( شامل میزان مجاز استفاده از رسانه های گروهی )

تلاش در جهت به حد اقل رساندن تماشای تلویزیون یا کامپیوتر

نظارت دقیق بر محتوای کلامی ، تصویری یا عملی برنامه های در حال مشاهده

همراهی با نوجوان در تماشای برنامه های حساس ، به منظوربازگو کردن و راهنمایی نکات خاص تربیت جنسی

– تلاش در جهت ایجاد فضای امن و راحت مکالمات جنسی در کانون خانواده

– تحکیم روابط بین فردی و رشد روحیه اعتماد و صمییمت در باب مسائل جنسی

– بهره وری از جدید ترین یافته های علمی جنسی به منظور تعلیم و راهنمایی نوجوانان

– از سویی بر تمامی وسائل ارتباطات جمعی است که دست از صرفاً تهییج جنسی بینندگان برداشته تنها به ارائه صحنه ها و تصاویر جنسی اکتفا ننموده و در کنار تعریف به ظاهر ساده و لذت بخشی که از رابطه جنسی ارائه گر میباشند به خطرات و پیامدهای برقراری رابطه جنسی ریسکی نیز اشاراتی داشته باشند . سه نکته اساسی که رعایت آن سوی رسانه های گروهی به رشد فرهنگ جنسی نوجوانان کمک میکند عبارتند از: بیان هدف افراد از برقراری رابطه جنسی ، ارائه تعریف صحیح وواقعی از رابطه جنسی ، شروط لازم الاجراء در برقراری هر رابطه جنسی اعم از : شناخت شریک جنسی ، استفاده از وسایل پیشگیری ، شناخت بیماریهای مقاربتی و راههای مقابله با آنها .

منبع:پزشکان ایران

دسته‌ها
والدین موفق

چرا کودکتان به حرف تان گوش نمی دهد؟

تربیت کودک, کودکان حرف نشنو, حرف شنوی در کودکان, کودک حرف گوش کن, رفتار با کودک, تربیت کودک حرف گوش کن, روانشناسی کودک, کودک پرخاشگر, کودک بد اخلاق

رسانه ۷ شکایت بسیاری از والدین این است که کودکانشان به حرف آنها گوش نمی کنند. چرا آنها به حرف تان گوش نمی دهند؟ ما در این مطلب می خواهیم به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید از این رنج رهایی یابید و کاری کنید که فرزند خردسالتان حرف شما را بشنود و گوش کند.

۱- گفتگو را متوقف کنید

شاید این جمله خیلی برایتان گران باشد اما باید بدانید که میزان صحبت ما والدین با فرزندان مان بسیار زیاد است. یک محقق و روانشناس آمریکایی تعداد جملات رهنمودی و اصلاحی والدین خطاب به فرزندانشان را در شبانه روز شمرد (جملاتی از قبیل لباست را آویزان کن، بشقابت را تمیز کن). تعداد این جملات حدود ۲۰۰ جمله بود.

واقعا چقدر از این جملات مورد نیاز است؟ با یک بررسی دقیق علمی می توان گفت تنها در حدود ۲۵ درصد. در حقیقت، در یک روز فقط ۵۰ جمله رهنمودی و امری برای بچه ها جذاب و شنیدنی است. البته این خبر خیلی بدی هم نیست، به این شرط که شما این ۵۰ جمله را بشناسید و سعی کنید بیش از آن حرف رهنمودی نداشته باشید.

۲- اجازه دهید نتایج طبیعی آشکار شوند

همانطور که گفتیم کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. اگر کودکتان اتاقش را تمیز نمی کند مهم نیست، اجازه دهید که او با پیامد طبیعی داشتن یک اتاق کثیف و بدبو مواجه شوا. اگر لگوها و وسایل بازی اش را جمع نمی کند مهم نیست، آنها را در یک جعبه بریزید و از اتاق او بیرون ببرید و تا مدت معینی آنها را به او ندهید.

۳- مدل گوش دادن فعال

بچه ها بیشتر از طریق مشاهده یاد می گیرند، بنابراین به آنها اجازه و فرصت دهید که با رفتارهای الگو مواجه شوند، به همین دلیل والدین نیز باید خود الگویی از یک شنونده خوب باشند اما متاسفانه بسیاری از والدین شنوندگان خوبی نیستند.

آنچه که دیگران می گویند را می شنوند، اما این در حالی است که یک گوش شان را به چیزی که گفته می شود تیز کرده اند و گوش دیگرشان را به چیز دیگری سپرده اند و احتمالا سرشان هم به روی آسمان یا زمین است.

گوش دادن فعال چیزی بیش از شنیدن مکانیکی گوش ها است. در این مدل تمام بدن در خدمت و کار است. در گوش دادن فعال ما نیاز داریم که چیزی بیش از واژه ها را بشنویم و بتوانیم معنای جملات را هم دریابیم و به آن پاسخ دهیم.

۴- عشق، عشق، عشق

گاهی اوقات بچه ها برای اینکه به ما پیامی را بدهند به حرف مان گوش نمی کنند. آنها با گوش نکردن به حرف مان به ما یک نکته را می گویند: «تو نمی توانی من را درست کنی و من از ریاست کردن تو خسته شده ام.»

شما باید در بانک عشق به فرزند سپرده گذاری کنید، بنابراین همین الان فرصت خوبی است که آنها را بغل کنید.

۵- نجوا کردن

اگر شما همه راه های بالا را امتحان کردید و بچه هایتان هنوز به حرف تان گوش نمی دهند این راه حل را امتحان کنید. بچه ها همیشه به این نتیجه می رسند که سرشان فریاد کشیده می شود. پایین آوردن صدا تا حد یک نجوا دقیقا برخلاف آن چیزی است که آنها انتظار دارند و این منتج به پیامد جدید جالبی برایتان خواهد شد.

از طرف دیگر، موقعی که شما با صدای آرام صحبت می کنید، بچه ها وادار می شوند که برای دقت به آنچه می گویید به شما نزدیکتر شوند. چه چیزی بهتر از این؟ آیا ما دوست نداریم که فرزندمان به ما نزدیکتر شود؟

منبع : برترینها