دسته‌ها
اخبار حوادث

شوهر خواهرم را کشتم چون شیشه می زد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




قتل,قاتل,قتل عمد,متهم به قتل

روزنامه خراسان نوشت: جوان ۳۲ ساله ای که به اتهام قتل شوهر خواهرش در روستای «پختوک» از توابع مشهد دستگیر شد درباره گذشته زندگی خود و چگونگی وقوع جنایت توضیح داد.

وی  گفت: در قلعه پختوک به دنیا آمدم و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم. پدرم با کشاورزی روی زمین های دیمزار هزینه های خانواده هشت نفره ما را تامین می کرد. من هم که پسر بزرگ تر خانواده هستم بعد از ترک تحصیل به دامداری و کشاورزی در کنار پدرم مشغول شدم تا این که وقتی بزرگ تر شدم به سنگ کاری و کاشی کاری روی آوردم. در این میان با دوستانم به صورت تفریحی و در بیابان های روستا تریاک می کشیدیم به طوری که از همان زمان رفیق بازی هایم شروع شد.

۲۷ ساله بودم که روزی یکی از دوستانم دختر عمویش را برای ازدواج با من پیشنهاد کرد و من برای دیدن آن دختر به جلگه رخ تربت حیدریه رفتم. خلاصه خیلی زود گفت وگوها به نتیجه رسید و مراسم عقدکنان ما برگزار شد. این در حالی بود که من به خاطر همین رفیق بازی و «نشئه خوری» (استعمال مواد مخدر سنتی به صورت خوراکی) بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم و به کار و زندگی اهمیتی نمی دادم.

حدود سه ماه از دوران نامزدی ام گذشته بود که شبی دیروقت به خانه بازگشتم. نامزدم با استشمام بوی تریاک متوجه شد که مواد مخدر استعمال کرده ام. من که فراموش کرده بودم دست و صورتم را بشویم موضوع را انکار کردم اما او مرا قسم داد که راستش را بگویم من هم گفتم گاهی به صورت تفریحی مواد مصرف می کنم .

از آن روز به بعد بیکاری و شب نشینی های من به موضوع اصلی مشاجره های ما تبدیل شد و همسرم حاضر نمی شد برای زندگی مشترک به مشهد بیاید. این ماجرا پنج سال طول کشید تا این که شش ماه قبل نامزدم مهریه و دیگر حق و حقوق قانونی خودش را بخشید و از من طلاق گرفت ،اما از سوی دیگر زندگی خواهرم با شوهر معتادش اوضاع آشفته ای را در زندگی ما به وجود آورده بود. او در سال های قبل شیره و تریاک مصرف می کرد و ما سه ماه بعد از ازدواج آن ها متوجه اعتیادش شدیم ولی پدرم به خاطر حفظ آبروی خانوادگی فقط او را نصیحت کرد که استعمال مواد مخدر عاقبتی ندارد .

با وجود این زندگی آن ها می گذشت و دختر و پسرش بزرگ می شدند. بارها او را در مراکز ترک اعتیاد بستری کردم اما هر بار فقط چند روز پاک می ماند و دوباره سراغ دوستان خلافکارش می رفت. با وجود این به هر طریقی بود خواهرم این شرایط آشفته و رفتارهای همسرش را به خاطر فرزندانش تحمل می کرد تا این که چند سال قبل متوجه شدیم دامادمان به مصرف مواد مخدر صنعتی آلوده شده است.

او دچار توهم می شد و به سوی همسر و فرزندانش حمله می کرد و با توهین و فحاشی آن ها را کتک می زد. پدرم به او التماس می کرد که مواد مخدر سنتی استفاده کند و ما حاضریم هزینه شیره و تریاک او را بپردازیم ولی او فقط به دنبال خواسته های خودش بود به طوری که دیگر هر دو هفته یک بار به خانه اش می آمد و سر و صدا راه می انداخت تا پولی برای مصرف مواد به دست بیاورد. شوهر خواهرم بیکار شده بود و همه وقت خود را با دوستان ولگرد و شیشه ای می گذراند. حتی صاحب مغازه ای که در آن جا کار می کرد حکم جلبش را گرفته بود و عده ای به اتهام سرقت از او شکایت می کردند و خواهرم با پول یارانه اش از آن ها رضایت می گرفت.

زندگی خواهرم به روز سیاه افتاده بود به طوری که کاری هم از دستش ساخته نبود به همین دلیل حدود یک ماه قبل از ماجرای قتل به من زنگ زد و گریه کنان گفت: دیگر نمی تواند این زندگی را تحمل کند من هم که زندگی ام را مواد مخدر به تباهی کشانده بود کنترلم را از دست دادم و با طرح یک نقشه شوهر خواهرم را به قتل رساندم و جسدش را دفن کردم .

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث

جوان مست در حضور دو دختر، دوستش را با چاقو از پای درآورد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:




قتل,قاتل,قتل عمد,متهم به قتل,مستی,قتل در مستی,قتل دوست,قتل دوست در مستی

خراسان نوشت:جوان ۲۲ ساله ای که پس از مشروب خوری در یک پارتی تولد، با ایجاد رعب و وحشت و راه بندان در بولوار شاهنامه مشهد، دوستش را در عالم مستی به قتل رساند صحنه جنایت هولناک خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در حالی بازسازی کرد که پای عشق های آلوده فضای مجازی را نیز به میان کشید.

متهم ۲۲ ساله یک پرونده جنایی که اول شهریور و در یک جنایت مستانه بعد از برگزاری پارتی تولد، جان دوستش را با ضربه کلنگی کارد گرفت، در حالی به بازسازی صحنه جنایت وحشتناک خود پرداخت که هوای مستی از سرش پریده بود! این جوان که «جواد-الف» نام دارد با دستور قاضی کاظم میرزایی و توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب قتل هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت.

در بازسازی صحنه جنایت قاضی با تفهیم مواد قانونی به «جواد-الف» از وی خواست حقیقت ماجرا را بیان کند چرا که اظهارات وی در دیگر مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرار می گیرد. در پی دستور مقام قضایی، متهم با معرفی کامل خود به ماجرای آشنایی با دختری از شمال کشور اشاره کرد و گفت: مدتی بود که با دختر ۲۴ ساله ای که اهل یکی از شهرهای شمالی بود در شبکه های اجتماعی آشنا شده بودم و با یکدیگر ارتباط داشتیم تا این که آشنایی تلفنی ما به دیدارهای حضوری کشید. آن دختر خانه ای مجردی در منطقه مجیدیه مشهد داشت و در آن زندگی می کرد. من هم که با او ارتباط برقرار کرده بودم گاهی به دیدارش می رفتم در این میان آن دختر دوست دیگری داشت که از خودش بزرگ تر بود. آن دختر هم که از شهرستان به مشهد آمده بود و در منطقه منزل آباد سکونت داشت همواره نزد دوست دختر من می آمد و با یکدیگر رفاقت صمیمانه ای پیدا کرده بودند.

این عشق های مجازی ادامه داشت تا این که به جشن تولد یکی از دوستانم به نام «جلال» در بولوار شاهنامه دعوت شدم. به همین خاطر شبانه به اتفاق یکی دیگر از دوستانم (اکبر) به سراغ دوست دخترم رفتم و از او خواستم تا دوستش را نیز همراه خودش به پارتی تولد بیاورد!

آن شب چهار نفری سوار بر پژو ۲۰۶ به جشن تولد رفتیم و ساعاتی را با رقص و مشروب خوری سرگرم شدیم. حدود نیمه شب بود که دوست دخترم از من خواست او را به منزلش برسانم من هم خداحافظی کردم و هنوز جشن به پایان نرسیده بود که دوباره به همراه «اکبر- الف» و دو دختر سوار خودرو شدیم در این هنگام یکی دیگر از دوستانمان نیز تصمیم گرفت با ما تا مسیری بیاید که او هم سوار پژو ۲۰۶ من شد و به راه افتادیم اما وقتی وارد بولوار شاهنامه شدیم دیگر حال خودم را نمی فهمیدم به خاطر مشروبی که خورده بودم حال طبیعی نداشتم فقط به یاد دارم که چاقو را برداشتم و بعد فهمیدم که دوستم را کشته ام!

در همین هنگام «ر» یکی از دوستان متهم به قتل نیز که آن شب سوار خودرو بود درباره چگونگی وقوع این جنایت وحشتناک گفت: آن شب «جواد – الف» به صورت لایی کشی و حرکات مارپیچ، وحشتی را در بولوار ایجاد کرده بود تا این که خودرو را وسط بولوار متوقف کرد و به سراغ رانندگان دیگر خودروها می رفت.رانندگان از ترس تصادف یا از ترس جواد به بیراهه می زدند و می گریختند تا این که راننده یک دستگاه پراید پشت سر پژو متوقف شد.

سرنشینان پراید اعضای یک خانواده بودند که جواد با مشت به سر راننده کوبید و سپس از داخل پژو چاقو را برداشت. در این هنگام «اکبر – الف» پیاده شد تا نگذارد او از چاقو استفاده کند ولی جواد چاقو را بالا برد و تیغه آن را بر شانه اکبر فرود آورد. وقتی دوستمان خون آلود روی زمین افتاد او را با پژو به درمانگاه و سپس بیمارستان طالقانی مشهد بردیم. خیلی ترسیده بودیم تا این که پیکر بی رمق اکبر را روی برانکارد گذاشتیم و به درون اورژانس کشاندیم ولی دقایقی بعد از حرف های پرستاران فهمیدیم که اکبر جان خود را از دست داده است.

از شدت ترس به صورت دنده عقب فرار کردیم اما قبل از آن من تلفنی موضوع را به «جلال» (برگزارکننده پارتی) اطلاع دادم. در بین مسیر من پیاده شدم و جواد آن دو دختر را به منزلشان برد و بعد از آن هم دیگر خبری نداشتم تا این که دستگیر شدیم.

سابقه خبر

اول شهریور امسال حرکات غیرمتعارف راننده یک دستگاه پژو ۲۰۶ سفیدرنگ، رانندگان عبوری در بولوار شاهنامه مشهد را به وحشت انداخت. در این میان راننده ۲۲ ساله پژو از پشت فرمان بیرون پرید و به ایجاد رعب و وحشت پرداخت تا این که با راننده یک دستگاه پراید درگیر شد و در این میان دوست ۲۱ ساله اش را که به قصد وساطت از خودرو بیرون آمده بود با ضربه کارد به شاهرگ گردن به قتل رساند. راننده این خودرو هنگام فرار از چنگ قانون با یک خودروی دیگر در بولوار چمن مشهد تصادف کرد.

با حضور ماموران انتظامی در محل تصادف و بوی تند الکل که از دهان راننده پژو بیرون می زد و همچنین وجود خون در داخل خودرو ۲۰۶، «جواد- الف» دستگیر و روانه بازداشتگاه شد. وی در بازجویی ها به قتل شبانه اعتراف کرد و این گونه راز جنایتی هولناک درحالی فاش شد که قاضی کاظم میرزایی تا سپیده دم روز بعد این پرونده جنایی را پیگیری می کرد. با دستگیری و اعترافات متهم، بررسی های تخصصی در شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب آغاز شد و «جواد – الف» زوایای دیگری از جنایت خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد افشا کرد.

آخرین اخبار حوادث را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار حوادث دریچه

پایان خونین عشق اینترنتی

پایان خونین عشق دیرینه،پایان خونین عشق اینترنتی

به گزارش خبرنگار ما، این پسر صبح دیروز، وقتی در جایگاه متهم حاضر شد، اتهام قتل را قبول و انگیزه‌اش از این جنایت را آزارهای برادر دختر مورد علاقه‌اش نسبت به او، عنوان کرد.

 

در جلسه رسیدگی به این پرونده، اولین کسی که در جایگاه حاضر شد، نماینده دادستان بود.

 

او گفت: «متهم ٢۴ساله، به نام پرهام، یک سال قبل، با طرح نقشه‌ای با همدستی رومینا -متهم ردیف دوم- که او نیز ٢۴ساله‌ است، برادر دختر جوان به نام رامتین را بیرون از خانه برده و خفه ‌کرده ‌است. مطابق اظهارات متهمان، آنها با هم رابطه داشتند و وقتی رومینا مدعی ‌شد برادرش در کودکی او را اذیت می‌کرد، پرهام برای انتقام‌گیری رامتین را کشت. بنابراین از نظر دادسرا، عمل پرهام مشارکت و عمل رومینا با توجه به اینکه مقدمات قتل را فراهم و متهم ردیف اول را هم تحریک کرده، معاونت در قتل است؛ ضمن اینکه او ادله جرم را نیز به مدت یک‌ماه‌ونیم مخفی کرده ‌بود که دراین‌خصوص هم درخواست مجازات برای متهمان دارم».

 

سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای پرهام درخواست صدور حکم قصاص کردند، اما نسبت به دختر خود شکایتی را مطرح نکردند و ادعای پرهام در مورد همدستی رومینا با او را انتقام‌گیری دیگری دانستند.

 

مادر مقتول گفت: «وقتی متوجه شدیم رومینا یک هفته پیش پرهام مانده‌ است، از این موضوع ناراحت شدیم و رامتین با پرهام، برخورد تندی کرد و به او گفت دیگر نمی‌خواهد پرهام را ببیند، همین هم باعث شد او چنین بلایی را سر فرزندم بیاورد».

 

وقتی نوبت به پرهام رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «من و رومینا در چت‌روم با هم آشنا شدیم و دوستی ما بیشتر شد. من رومینا را خیلی دوست داشتم. عاشقش شده‌ بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. رابطه ما مخفیانه نبود، خانواده من و رومینا از این موضوع خبر داشتند و رامتین هم می‌دانست من با خواهرش رابطه دارم. یک روز رومینا به من گفت وقتی بچه‌ بود، برادرش او را اذیت می‌کرد. این موضوع خیلی ناراحتش کرده ‌بود و با اینکه حالا دانشگاه می‌رفت، اما آن موضوع را فراموش نکرده ‌بود. ما تصمیم گرفتیم از رامتین انتقام بگیریم. به پیشنهاد رومینا، رامتین را به بهانه سیگارکشیدن، از خانه بیرون کشیدم و بعد او را خفه کردم و جسدش را در جوی آب انداختم».

 

سپس نوبت به رومینا رسید. او اتهاماتش را رد کرد و گفت: «من دانشگاه می‌رفتم و در خوابگاه می‌ماندم. از خوابگاه تماس گرفته و به مادرم گفته ‌بودند یک هفته‌ است به آنجا نرفته‌ام، وقتی مادرم فهمید پیش پرهام بوده‌ام، خیلی ناراحت شد رامتین هم از این موضوع ناراحت شد و من را در خانه حبس کرد. وقتی موضوع به گوش پرهام رسید و متوجه شد برادرم با ازدواج ما مخالف است، به من گفت او را می‌کشد. من فکر می‌کردم در حد تهدید است و این کار را نمی‌کند. فکر می‌کردم با او صحبت می‌کند تا موضوع را حل کند؛ آدم‌کشتن، کار راحتی نیست و هرگز فکر نمی‌کردم پرهام بتواند این کار را بکند به‌همین‌دلیل، وقتی که شب برادرم با دوستانش بیرون رفت و برگشت، من به پرهام خبر دادم برادرم آمد. فکر کردم با هم صحبت می‌کنند، اما او برادرم را کشت. من هم خیلی ترسیده ‌بودم، به همین دلیل هم تا چند روز به کسی چیزی نگفتم. هیچ‌وقت راضی به مرگ برادرم نبودم، حتی تا مدت‌ها فکر می‌کردم رامتین و پرهام حین صحبت، با هم درگیر شده، پرهام، رامتین را هل داده و سرش به جایی برخورد کرده‌ و فوت شده‌ است، نمی‌دانستم او را خفه کرده ‌است.»

 

سپس جلسه رسیدگی، به‌صورت غیرعلنی ادامه پیدا کرد و با پایان دفاعیات متهمان و وکلای آنها، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه، وارد شور شدند.

 

اخبار حوادث – شرق