تـالاب چـغاخـور با مساحتی بیش از ۲۳۰۰ هکتار در دامنه ارتفاعات برآفتاب و کلار، همچون نگینی می درخشد. این تالاب هر ساله پذیرای انواع پرندگان مهاجر و بومی شامل انواع مرغابی، حواصیل، لک لک سفید، خروس کولی و آبزیانی چون ماهی کپور و نوعی از ماهیان گورخری است. هوای مطبوع و چشم انداز های زیبایی که در این مکان قرار دارد، ان را در ردیف یکی از مهم ترین کانون های سیاحتی استان قرار داده است. این تالاب در مسیر شهرکرد – ایذه (استان خوزستان) واقع شده و با شهرکرد ۶۰ کیلومتر فاصله دارد.
برچسب: سیری در ایران
غذاهای محلی استان خراسان جنوبی بیرجند
مواد لازم برای ۴ نفر
برنج ۴۰۰ گرم
بلغور گندم ۱۵۰ گرم
رشته پلویی ۲۰۰ گرم
لپه ۵۰ گرم
لوبیا چشم بلبلی ۵۰ گرم
عدس ۷۵ گرم
گوشت قیمه ای گوسفند یا گوساله ۴۰۰ گرم
پیاز ۱ عدد
دارچین ۱ قاشق چایخوری
نمک و فلفل و زردچوبه و ادویه و زعفران و روغن یا کره به میزان لازم
طرز تهیه
حبوبات ها رو برای حداقل ۱۰ تا ۱۲ ساعت خیس کنید و بعد جداگانه بپزید و آبکش کنید.
بلغور گندم رو هم از قبل خیس کنید و با کمی زردچوبه و مقدار دارچینی که گفته شده, بپزید و بعد آبکش کنید.
پیاز رو خرد کنید و کمی روغن اضافه کنید و با گوشت تفت بدید. وقتی گوشت سرخ شد, زردچوبه و ادویه و فلفل بزنید و روی اون آب بریزید و بذارید تا خوب بپزه و وقتی گوشت پخت, نمک گوشت رو هم اندازه کنید.
برنج رو که از قبل خیس کردید رو به روش آبکش یا کته آماده کنید. فقط ۲ تا ۳ دقیقه آخر پخت برنج, رشته پلویی خرد شده رو اضافه کنید و نمک هم بریزید و در اواخر هم بلغور رو اضافه کنید و مخلوط کنید و آبکش کنید یا اینکه در حالت کته, باید تو این مرحله دیگه آب اضافی برنج کشیده شده باشه.
اگر برنج رو به حالت کته درست میکنید که تمام حبوبات رو هم در اواخر تموم شدن آب برنج به قابلمه اضافه کنید و مخلوط کنید و یادتون باشه که حتما روغن هم اضافه کنید تا رشته پلویی به برنج نچسبه! اگر هم در حالت آبکش هست که در آبکش با هم مخلوط کنید.
کف قابلمه ته دیگ مورد نظر رو بذارید و پلو رو لایه لایه با گوشت های پخته توی قابلمه بریزید و کمی کره رو آب کنید و روی پلو بدید و اجازه بدید تا پلو دم بیاد و بعد با زعفران روی پلو رو تزیین کنید و میل کنید.
***نکات
*اصلیت این غذا بیرجندی است!
*بیرجندی ها گندم رو با آب میپزند, بعد آسیاب میکنند تا بلغور بشه. این بلغور رو ساوَری میگن!
*ساو به معنی “خرده ریزه” یا ” ریزه ریزه” است که اون رو از کلمه ساوَری از ترکی مغولی به معنی “باج” که به عنوان هدیه و پیشکش یا به ازاء خدمت از مردم هست, گرفته اند.
غذاهای محلی استان گیلان رشت
مواد لازم برای ۴ نفر:
مرغ :۴۰۰ گرم
تخم مرغ :۳ عدد
پیاز :۱ عدد
آب لیمو یا آب نارنج یا آبغوره به میزان لازم
رب گوجه : ۱ قاشق
نمک وزردچوبه ،دارچین وفلفل سیاه به میزان لازم
طرز تهیه:
مرغ را باکمی آب،نمک، زردچوبه وپیازی که نگینی یا خلالی کرده ایم می گذاریم بپزد .وقتی پخت،یک ا ستکان آ ب مرغ را جدا کرده در کاسه ای کنار می گذاریم. استخوان های مرغ را جدا می کنیم وبه تکه های مربعی یا مستطیلی خرد می کنیم . یک قاشق رب رادر تابه ای ریخته با کمی روغن ، زرذچوبه ،دارچین وفلفل سیاه تفت می دهیم .مرغ ها ی تکه شده را به آن اضافه کرده در کمی روغن سرخ می کنیم تامزه اش بهتر شود و بعد آب مرغ را که کنار گذاشته ایم به آن اضافه می کنیم . آب نارنج رابه مواد اضافه می کنیم و می گذاریم تاچند جوش بزند. سپس ۲ عدد تخم مرغ را در کاسه ای جدا با چنگال می زنیم و داخل آن می ریزیم.و می گذاریم تا خودش را بگیرد . خورشت آماده است .
منبع : کدبانو
غذاهای محلی استان مازندران ساری
مواد لازم : برای ۴ نفر
گوشت چرخ کرده: ۲۰۰ گرم
گوجه فرنگی:۳عددمتوسط ورب گوجه به میزان دلخواه
سیب زمینی: به میزان دلخواه
پیاز داغ:۲ قاشق
زردچوبه ،نمک ،فلفل به مقدار لازم
طرز تهیه :
پیازرا با کمی روغن و زردچوبه سرخ کرده کنار گذاشته بعد گوشت را هم باکمی زردچوبه وروغن سرخ کرده رب گوجه را هم با گوشت تفت دهید تا خوشرنگ شود سرخ که شد، گوجه را پوست کنده مربعی خرد کرده همراه فلفل به مواد اضافه کنید و چند دقیقه بگذارید تا با گوشت تفت بخورد سپس کمی نمک با ۴تا ۵ استکان آب بگذارید تا خوب بپزد.این خورشت باید در آخر کمی آبدار باشد.(اگر دوست داشتید یک عدد فلفل دلمه ای را هم نگینی خرد کرده همراه گوشت بگذارید تا بپزد)
سیب زمینی هارا خلالی کرده وسرخ کنید . خورشت برای سروآماده است . با سیب زمینی سرخ شده تزیین کنید .معمولا با برنج کته یا نان میل می کنند .
سیری در ایران
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان قرار دارد
این محوطه در جنوبغربی ایران، در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است.
ساخت این شهر که حدود ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح (ع) در دوران عیلامیها آغاز شد، بعد از حمله آشوریها ناتمام ماند.
هزاران خشت و آجر استفاده نشدهای که در این محوطه باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال ۱۹۷۹ در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد.
چغازنبیل در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط پادشاه عیلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیکی رود دز ساخته شد و «دوراونتاش» نامیده شد.
معنای دوراونتاش، قلعه اونتاش است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.
در مرکز شهر، معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده که امروزه دو طبقه از آن پابرجاست.
این معبد، ذیقورات نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامی؛ «اینشوشیناک» و «نپیریشا» اهدا شده است.
معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن عیلامی است که تا کنون شناخته شده است.
دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان کریریشا، ایشنیکرب و هومبان بنا شده است.
همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند و مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه میشده است.
در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده.
طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار داشتهاند.
در زیر یکی از این کاخها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
ذیقورات با تشدید روی حروف «ق» و «ر» کلمهایی اکدی است. در ایران این کلمه عموماً زیگورات نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل زیگورو به معنای بلند و برافراشته ساختن مشتق شده است.
واژه چغازنبیل نیز متشکل از دو جز چغا به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است.
گویا قبل از حفاری معبد، ویرانههای تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به همین علت شهر کهن «دور اونتاش» را به این نام خوانده اند.
بناهای مهم چغازنبیل:
حصار اول:
این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است که در آن ۶ دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد میشدند. مصالح به کار رفته در حصار اول خشت و گلکوبیده است. به این حصار تمنوس میگفتهاند.
حصار دوم:
حصاری است که حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.
حصار سوم:
حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به کار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی ۴۷ تا ۵۰ متر قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند که آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت کنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند.
بناهای حصار اول
معبد ذیقورات یا زیگورات:
در مرکز شهر چغازنبیل معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده است. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناک» و «نپیریشا» اهدا شده.
معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است. معبد زیگورات شامل چهار جبهه است.
معبد الهه اینشوشیناک:
این معبد که به الهه اینشوشیناک هدیه شده دارای ۵ اتاق است که همگی آنها در یک ردیف قرار دارند.
در مدخل ورودی معبد، یک سردر هلالی از خشت و ملات گچ وجود دارد. در زیر تاق ورودی دروازه معبد که به «دروازه مجلل» معروف است، آجرنوشتههایی دیده میشود که در هر دو سمت دروازه قرار دارند. در دروازه مجلل از جنس چوب و مزین به نقشهایی با شیشه بوده است.
معبد اینشوشیناک دارای سالمترین و بهترین کلونها و لولاهای در و همچنین پاشنههای سنگی است.
معبد دیگری در نزدیکی این معبد قرار دارد که آن هم اینشوشیناک (آ) نام داشته است اما طبق یافته های باستان شناسان این معبد نسبت به معبد اینشوشیناک (ب) از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.
مجموعه معابد شمال غربی:
این سه معبد موقعیت ممتازی در شهر باستانی «دور اونتاش» داشته اند. این مجموعه در مجاورت حصار درونی در جبهه شمال غربی ذیقورات قرار دارند و از دو نیایشگاه برای ایشنی کاراپ و کیریریشا که مستقیماً به روی صحن شمال غربی باز میشوند و نیاشگاه سوم که برای خدای گال ساخته شده تشکیل می شوند.
معبد چهارگوش غربی:
هر یک از اضلاع این معبد ۱۷ متر است و هریک از چهار زاویه آن به سمت یکی از جهات اربعه قرار دارد. ورودی این معبد در شمال شرقی آن تعبیه شده است، سقف تمام اتاق ها در این معبد با خشت خام به صورت طاق هلالی از نوع آهنگ پوشانده شده است.
معبد چهارگوش جنوب شرقی:
هر یک از اضلاع این معبد که زوایای آن به طرف جهات اربعه است ۱۸ متر است. حیاطی در زاویه غربی بنا قرار گرفته است، که اتاقهای معبد به این حیاط وابستهاند. ورودی آن در روی وجه جنوب شرقی قرار گرفته و بر دالان کوچکی باز میشود.
نیایشگاههای سه گانه:
روبروی جبهه جنوب غربی سه نیایشگاه شناسایی شده اند و اشیایی از آنها به دست آمده که نذوراتی بوده است که سربازان آشور میلی به غارت آنها نداشته اند.
از اشیای یافت شده در این سه نیایشگاه می توان به قرص هایی تزئینی که برای تزئین در به کار میرفته اند، مهره هایی از جنس خمیر شیشه، مجسمه های گراز، گاو کوهاندار، لاک پشت، پرندگان و حیوانات کوچک از جنس خمیر شیشه و انگشتری از جنس قلع با روکشی از طلا که در آن دایره ای از آهن قلم زنی شده است، اشاره کرد.
دروازه بزرگ:
دروازه بزرگ بزرگترین و عریضترین دروازهای است که در دیوار حصارهای اطراف ذیقورات تعبیه شده است و مخصوص تردد شاه و درباریان بلندمرتبه بوده است.
در این دروازه کلونهای سنگی مشابهی بسته میشده که توسط بستهای فلزی به در چوبی متصل بودهاند.
دروازه ارابهها:
این دروازه در گوشه جنوبی حصار اول واقع شده است و کفپوشی از سنگ روی سطح دروازه دیده میشود.
درز این کفپوش سنگی را با با ملات قیر معدنی پر کردهاند. بر روی این سنگ فرش آثاری شبیه به آثار چرخ گاری دیده میشود و به همین دلیل این دروازه به نام دروازه ارابهها مشهور شده است. چهارپایان را برای قربانی کردن در معابد از این دروازه وارد میکردهاند.
دروازه شمال شرقی:
این دروازه بزرگترین و مهمترین دروازه تمنوس است که چهار برج دارد. دو برج در خارج و دو برج دیگر در داخل حصار واقع شده است.
تمام کف دروازه با آجرهای شکستهای که هنوز هم لکههایی از آنها باقی مانده فرش شده بوده است. دروازه اینشوشیناک و دروازه غربی دو دروازه دیگر حصار اول بودهاند.
بناهای داخل حصار دوم:
معابد هیشمیتیک و روهوراتیو:
این معبد که در نزدیکی دروازه شمال شرقی تمنوس قرار دارد وقف دو الهه مذکر به نامهای هیشمیتیک و روهوراتیو بوده است.
در این معبد ۲۱ آجر کتیبه دار یافت شد که نام این دو خدای باستانی عیلامیان را بر خود داشتند.
دروازه شمال شرقی:
در دیوار جنوب غربی قرار دارد و به سمت شهر شوش است. چهار برج به این د
این دروازه در روبروی دروازه شمال شرقی حصار اول قرار دارد. کف پوشی که سطح این دروازه را پوشانده است، از طرفی به جبهه جنوب شرقی ذیقورات متصل شده و از طرف دیگر تا جبهه شمال غربی و نزدیک معبد گال امتداد دارد. در درون این دروازه و در سمت شرقی آن یک پلکان یافت شده است.
دروازه شوش:
این دروازه دروازه تکیه زده بوده اند که گذرگاه باریکی را به وجود میآوردند.
این گذرگاه باریک نشان میدهد که از این دروازه فقط عده معدودی گذر میکردهاند و وارد تمنوس میشدهاند. کف این دروازه با خشت شکسته فرش شده و زمین بیرون این دروازه را با سنگریزه فرش کرده اند.
دروازه مسدود شده:
در ۱۶۳ متری زاویه شرقی و ۸۱ متری گذرگاه شاهی قرار دارد. این دروازه از نظر معماری و ابعاد، نسبتاً ساده است و به نظر میرسد که تمام این دروازه را مسدود کردهاند.
دلیل چنین حذفی روشن نیست. از این دروازه گذرگاهی شروع میشود که آن را به سه قسمت مرکزی دروازه با دری یک لنگه منتهی میکند.
گذرگاه شاهی:
در دیوار جنوب شرقی دروازه دیگری وجود دارد که به گذرگاه شاهی معروف است. قسمت مرکزی این دروازه با کفسازی زیبایی از آجرهای سالم پوشیده شده بود، که در امتداد طول دیوار جنوب غربیاش سکوئی به عرض ۲ آجر وجود دارد.
این دروازه، تنها دروازهای است که پلکانی خم شده به شکل آرنج در آن وجود داشته و همین پلکان صعود به بالای برج ها و دیوار حصار را آسانتر میکرده است.
برج نورکیپرات:
این برج که پیشآمدگی آن بطرف بیرون است، در وسط دیوار جنوب شرقی و درنزدیکی گذرگاه شاهی قرار دارد. در ساخت این برج از آجر استفاده شده است.
مجموعه غربی:
دیوارهای پیدا شده در این مجموعه از آجر شکسته ساخته شده بودند. ضخامت این دیوارها بسیار کم است.
یک آشپزخانه ابتدایی هم در این مجموعه قرار دارد. این بنا برای سکونت کارگران ساخته شده بوده است.
مجموعه شمال غربی:
این مجموعه با دیوارهایی از آجر شکسته ساخته شده است. دیوارهایی که سه حیاط و دو اتاق ساخته شده به درازا را محاط میکردند.
در درون این مجموعه محوطه محصوری پیدا شد، که با دو دیواره از خشت خام درست شده بود. در این محوطه گذرگاه عریضی وجود دارد، که به طرف حصار تمنوس میرود. در این گذرگاه آثاری از یک ناودان و دو سکوی خشتی وجود دارد.
مجموعه شرقی:
این مجموعه، که در ضلع شرقی حصار اول (تمنوس) واقع شده متشکل از چهار نیایشگاه است.
نمای تمام این نیایشگاه ها رو به گذرگاه شاهی است. این مجموعه توسط راهی کفسازی شده که فقط قسمتهای ناچیزی از آن باقی مانده است، به گذرگاه شاهی متصل میشود.
زاویه شمالی تمنوس:
در این بخش ۹ مورد کفسازی شده با آجر شکسته از زیر خاک پیدا شد، که همه به موازات همدیگر بودند. طول این کفسازیها به ۳۰ متر میرسید و عرض هر یک از آنها بطور متوسط ۵۰/۴ متر بود.
در این منطقه همچنین مصالح ساختمانی و اتاق های نیمه تمامی یافت شد که نشان از یک عملیات ساختمانی نیمه تمام بود.
یافته شدن مصالح بنایی و نیز سه نواری که یکی از آنها پر از قیر معدنی و یکی دیگر مملو از گچ بود صحت این فرضیه را تائید کرد. در کنار این مصالح دو حلقه چاه کشف شد که با توجه به آب شور و غیر قابل شرب این چاه ها گمان می رود از آب آنها برای عملیات ساختمانی استفاده میکردهاند.
مجموعه جنوب شرقی:
این مجموعه شامل سه حیاط است که در اطراف آنها اتاقهایی ساخته شده است. این اتاق ها بلند و باریکند و سکوهایی نیمکت مانند دارند. ساختمان این بخش نیز به دلیل هجوم ویرانگر آشوری ها ناتمام مانده است.
بناهای دیگر چغازنبیل:
ورودی شاهی:
این ورودی مجلل در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیک به کاخ شماره ۳ باز شده است.
کاخ آرامگاهها:
در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در نزدیکی حصار سوم، مجموعه بناهایی قرار دارد که به آن محوطه شاهی گفته میشود.
کاخ آرامگاهها در این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج مقبره زیر زمینی سرداب مانند در این کاخ، بر آن گذاشتهاند.
این مقابر آرامگاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از تزئینات شیشهای و گلمیخهای لعابدار در کاخ به دست آمده است.
کاخ شماره ۲:
این کاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این کاخ چندین اتاق و یک حمام نیز وجود دارد.
کاخ شماره ۳:
این کاخ که در نزدیکی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو حیاط دارد. حیاطهای این کاخ نیز مانند کاخ شماره ۲ توسط اتاقهایی متصل به هم ولی با امکانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای کاخ شماره ۲ محاط شده است.
نیایشگاه نوسکو:
این بنا که در محوطه سکونت شاه قرار دارد به شکل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.
مخزن:
چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشکل از یک مخزن در خارج دیوار و یک حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبکه ارتباطی آنها یک سیستم متشکل از نهرهای کوچک بوده است.
آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی کوچک میشده و ساکنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از این حوض بیرون میکشیدند. برای اینکه آب به این مخزن برسد کانالی نزدیک به ۵۰ کیلومتر حفر میشود. این کانال از رود کرخه شروع میشود.
چغازنبیل ازجمله بناهای باشتانی کشورمان است که در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
سیری در ایران
سعدیه
شیخ مصلحالدین مشرف بن عبدالله مشهور به سعدی شیرازی در حدود سالهای ۵۷۱ تا ۶۰۶ هجری قمری به دنیا آمد و در حدود سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۵ درگذشته است. درباره نام و نام پدر شاعر و همچنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است.
سعدی در شیراز پا به هستی نهاد و هنوز کودکی بیش نبود که پدرش درگذشت. پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تکمیل دانش خود پرداخت.
وی در نظامیه بغداد که مهمترین مرکز علم و دانش آن زمان به حاسب میآمد در درس استادان معروفی چون سهروردی شرکت کرد. سعدی پس از این دوره به حجاز، شام و سوریه رفت و در آخر راهی سفر حج شد.
او در شهرهای شام (سوریه امروزی) به سخنرانی هم میپرداخت ولی در همین حال، بر اثر این سفرها به تجربه و دانش خود نیز میافزود.
سعدی در روزگار سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابک» و پسرش سعد بن ابوبکر کرد. برخی معتقدند که او لقب سعدی را نیز از همین نام “سعد بن ابوبکر” گرفته است.
در پی از بین رفتن حکومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن که مورد احترام و تکریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور به خلوت پناه برد و مشغول ریاضت شد.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالک سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و کالا و زئران اماکن مقدس همراه میکرد. از پادشاهان حکایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا میگذراند.
سفاکی و سخاوتشان را نیک میشناخت و گاه عطایشان را به لقایشان میبخشید. با عاشقان و پهلوانات و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین میشد و خامی روزگار جوانی را به تجربه سفرهای مکرر به پختگی دوران پیری پیوند میزد.
سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلکه هر سفر تجربهای معنوی نیز به شمار میآمد.
ره آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارب معنوی و دنیوی، انبوهی از روایت، قصهها و مشاهدات بود که ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به زندگی میگشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه ای یقینی بیان می شود. گویی، هر حکایت پیش از آن که وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
شاید یکی از مهمترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگرچه لحن کلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد.
از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نکته است که این شاعر بزرگ از چه گنجینه ی دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.
آثار سعدی علاوه بر آن که عصاره و چکیده اندیشه ها و تأملات عرفانی و اجتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی کهنسال است و از همین رو هیچ وقت شکوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
آرامگاه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در انتهای خیابان بوستان و کنار باغ دلگشا در دامنه کوه در شمال شرق شیراز قرار دارد
بنای اصلی و اولیه آرامگاه سعدی مربوط به دوره اتابکان فارس است و نخستینبار ابن بطوطه مراکشی در حدود سال ۷۵۰ قمری آن را مشاهده کرد.
این مکان در ابتدا خانقاه سعدی بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا میگذرانده و سپس در همانجا دفن شده است. برای نخستینبار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبرهای بر فراز قبر سعدی ساخته شد.
در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران شد و اثری از آن باقی نماند. در سال ۱۱۸۷ قمری به دستور کریمخان زند، بنایی ۲ طبقه معروف به عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر بالای مزار سعدی بنا شد.
در دوره قاجاریه توسط فتحعلی شاه این بنا مرمت شد و چند سال بعد نیز حبیب الله خان قوام الملک دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد.
بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال ۱۳۲۷ شمسی برپا بود و شامل یک ساختمان ۲ طبقه آجری مرکب از چند اتاق و طبقه زیرین آن یک متر بلندتر بود.
بنای کنونی این آرامگاه به دستور محمدرضا پهلوی به وسیله انجمن آثار ملی ساخته و در سال ۱۳۳۱ رسما افتتاح شد. این بنا با اقتباسی از چهل ستون اصفهان و ابنیه قدیمی دیگر با معماری جدید ساخته شده است.
ساختمان به سبک ایرانی است با ۸ ستون از سنگهای قهوهای رنگ که در جلوی مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشی کاری مزین است. بنای آرامگاه از بیرون به شکل مکعبی است اما در داخل هشت ضلعی میباشد با دیوارهایی از جنس مرمر و گنبدی لاجوردی.
زیربنای اصلی آرامگاه حدود ۲۵۷ متر مربع میباشد. ساختمان اصلی آرامگاه شامل دو ایوان عمود بر هم میباشد که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفتهاست.
روی آرامگاه گنبدی از کاشیهای فیروزهای رنگ ساخته شدهاست. سنگهای پایههای بنا، سیاه رنگ است و ستونها و جلوی ایوان از سنگ گرانتیت قرمز مخصوصی ساخته شدهاست. نمای خارجی آرامگاه از سنگ تراورتن و نمای داخلی آن از سنگ مرمر است.
سنگ قبر در وسط عمارتی ۸ ضلعی قرار دارد و سقف آن با کاشیهای فیروزهای رنگ تزیین شدهاست. در ۷ ضلع ساختمان، ۷ کتیبه قرار دارد که از قسمتهایی از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ انتخاب شده و به خط «ابراهیم بوذری» نوشته شدهاست. متن یک کتیبه دیگر از «علی اصغر حکمت» است که در مورد چگونگی ساخت بقعه توضیحاتی داده.
بنا در سمت چپ به رواقی متصل میشود که در آن ۷ طاق وجود دارد که با کفسازی سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازی پیوند میخورد. این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبهای بر سر در آن است که شاعر را معرفی میکند و شعری از خود شاعر بر کاشیهای سرمهای بر روی دیوار نوشته شدهاست.
در اطراف مقبره سعدی، قبور زیادی از بزرگان دین وجود دارند که بنا به وصیت خود، در آنجا مدفون شدهاند از جمله مهمترینهای آن میتوان شوریده شیرازی را نام برد که آرامگاهش به وسیله رواق به آرامگاه سعدی متصل شدهاست.
آرامگاه شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در سال ۱۳۵۴ توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره ۱۰۱۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
سیری در ایران
اراک خرم آباد غذاهای محلی
آبگوشت دو گوله دودار یا آبگوشت دوغدار که به لهجه اراکی و گویش لری دوگوله دودار معروف است از غذاهای سنتی و محلی شهر اراک و استان لرستان است. این غذا در استان لرستان به نام آبگوشت کشک لری معروف است. در اراک به آن چغندر سفید هم اضافه میشود
دستور شماره یک، لرستان
گوشت آبگوشتی ۵۰۰ گرم
نخود و لوبیا سفید ۲ پیمانه
بادمجان سرخ کرده ۲ عدد
پیاز بزرگ ۱ عدد
سیر ۴ حبه
کشک ۲۵۰ گرم
نمک و زردچوبه و نعنا خشک به میزان لازم
روغن مایع به میزان لازم
روش پخت:
نخود و لوبیا را از شب قبل خیس کنید و هنگام پخت غذا، آب آنها را خالی کنید و بشویید. گوشت، نخود، لوبیا سفید، نمک، پیاز خرد کرده و حبههای سیر را با ۵ پیمانه آب خوب بپزید. پس از اینکه یک ساعت از پخت آبگوشت گذشت، زردچوبه را بریزید و نیم ساعت مانده به پایان پخت آبگوشت، بادمجانهای سرخ شده راهم اضافه کنید. در آخر، کشک را اضافه کنید تا چند جوش بزند. کمی نعنا داغ درست کنید و در آبگوشت بریزید. وقتی آبگوشت کاملا جا افتاد، آب آن را در ظرفهای جداگانه بکشید. گوشت، بادمجان، لوبیا و نخود را نیز با هم بکوبید و با سبزی خوردن و نان سنگک سرو کنید.
دستور شماره دو؛ اراک
آبگوشت دوغ دار (دوگوله دودار)
مواد لازم برای ۶ تا ۸ نفر:
گوشت دم سینه گوسفند یا گردن یک کیلو
بادنجان قلمی پوست گرفته و سرخ کرده ۵ عدد
نخود و لوبیا سفید ابگوشتی رویهم یک لیوان
ادویه آبگوشتی یا خورشی و زردچوبه
کشک جوشیده غلیظ ۳۵۰ گرم
نعنا داغ و پیاز داغ و سیرداغ
چغندر سفید خرد شده دو عدد
طرز تهیه:
از قبل نخود و لوبیا را خیس کرده و سپس با گوشت و پیاز و زردچوبه و ادویه باز بگذارید تا گوشت و حبوبات بپزند. سپس چغندر خرد شده را اضافه کنید تا در آبگوشت بپزد. در انتها بادجان سرخ شده را اضافه کنید و نمکش را بچشید. وقتی چغندر و بادنجان پخت نوبت افزودن کشک است. کشک را اضافه کرده و اجازه دهید چنئ جوش بزند. اکنون در ظرف مناسب کشیده و یا نعنا داغ و سیر داغ و پیاز داغ تزیین کرده و سر سفره ببرید.
کدو ترشک غذای محلی استان گلستان است.
مواد لازم:
کدو یک کیلوگرم
گوجهفرنگی رندهشده نیم کیلوگرم
پیاز دو عدد
انار دانهشده یا زرشک دو قاشق غذاخوری
نمک و فلفل به میزان لازم
آب نارنج یک قاشق غذاخوری
طرز تهیه:
ابتدا پیاز را خلالی خرد کرده و در تابه تفت میدهیم، کدوها را حلقه حلقه کرده به پیاز اضافه میکنیم کمی که کدوها پخته شد گوجهفرنگی را به همراه نمک، فلفل و انار یا زرشک به مواد میافزاییم و کاملا هم میزنیم تا مواد جذب هم شوند. (در این مرحله در صورت تمایل میتوانید آب نارنج اضافه کنید.) سپس به مدت ۲۰ دقیقه روی حرارت ملایم قرار میدهیم تا بپزد.
شمسالدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین در سال ۷۲۶ قمری در شیراز به دنیا آمد.
اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است.
شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آورد و علوم و معلومات معمول زمان خویش را در محضر علما و فضلای زادگاهش آموخت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا… بهرهها گرفت.
او هنوز دهه بیست زندگی خود را سپری ننموده بود که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد. وی در این دوره علاوه بر اندوخته عمیق علمی و ادبی خود قرآن را نیز کامل از حفظ داشت و از این روی تخلص حافظ بر خود نهاد.
دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. حافظ که در همان دوره به شهرت والایی دست یافته بود مورد توجه و امرای اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی بزرگ نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق حاکم فارس دست یافت.
دوره حکومت شاه ابواسحاق اینجو توأم با عدالت و انصاف بود و این امیر دانشمند و ادب دوست در دوره حکمرانی خود که از سال ۷۴۲ تا ۷۵۴ قمری به طول انجامید در عمرانی و آبادانی فارس و آسایش و امنیت مردم این ایالت بویژه شیراز کوشید.
حافظ از لطف امیرابواسحاق بهره مند بود و در اشعار خود با ستودن وی در القابی همچون جمال چهره اسلام و سپهر علم وحیاء حق شناسی خود را نسبت به این امیر نیکوکار بیان داشت.
اواخر زندگی شاعر بلند آوازه ایران همزمان بود با حمله امیر تیمور و این پادشاه بیرحم و خونریز پس از جنایات و خونریزیهای فراوانی که در اصفهان انجام داد و از هفتاد هزار سر بریده مردم آن دیار چند مناره ساخت روبه سوی شیراز نهاد.
مرگ حافظ احتمالاً در سال ۹۷۱ قمری روی داده است و حافظ در گلگشت مصلی که منطقهای زیبا و با صفا بود و حافظ علاقه زیادی به آن داشت به خاک سپرده شد و از آن پس آن محل به حافظیه مشهور گشت.
نقل شده است که در هنگام تشییع جنازه خواجه شیراز گروهی از متعصبان که اشعار شاعر و اشارات او به می و مطرب و ساقی را گواهی بر شرک و کفروی میدانستند مانع دفن حکیم به آیین مسلمانان شدند.
در مشاجرهای که بین دوستداران شاعر و مخالفان او در گرفت سرانجام قرار بر آن شد تا تفألی به دیوان خواجه زده و داوری را به اشعار او واگذارند. پس از باز کردن دیوان اشعار این بیت شاهد آمد:
قدیم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گرچه غرق گناه است میرود به بهشت
حافظ بیشتر عمر خود را در شیراز گذراند و بر خلاف سعدی به جز یک سفر کوتاه به یزد و یک مسافرت نیمه تمام به بندر هرمز همواره در شیراز بود.
وی در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سرتاسر ایران دست یافت و اشعار او به مناطقی دور دست همچون هند نیز راه یافت.
نقل شده است که وی مورد احترام فراوان سلاطین آل جلایر و پادشاهان بهمنی دکن هندوستان قرار داشت و پادشاهان زیادی او را به پایتختهای خود دعوت کردند. حافظ تنها دعوت محمود شاه بهمنی را پذیرفت و عازم آن سرزمین شد ولی چون به بندر هرمز رسید و سوار کشتی شد طوفانی در گرفت و خواجه که در خشکی، آشوب و طوفان حوادث گوناگونی را دیده بود نخواست خود را گرفتار آشوب دریا نیز بسازد.
شهرت اصلی حافظ و رمز پویایی جاودانه آوازه او به سبب غزلسرایی و سرایش غزلهای بسیار زیباست.
آرامگاه خواجه شمس الدین محمد حافظ در خیابان حافظیه شهر شیراز قرار دارد
نخستین بنای آرامگاه حافظ شیرازی، به دستور میرزا ابوالقاسم گورکانی؛ حکمران فارس در سال ۸۶۵ قمری ساخته شد.
در آن زمان شمسالدین محمد یغمایی وزیر ابوالقاسم گورکانی، بر فراز قبر حافظ عمارت و گنبدی ساخت که جلوی آن نیز حوض آب قرار داشت.
در زمان شاه عباس، این آرامگاه مورد مرمت قرار گرفت. کریم خان زند نیز به علت خرابیهای این بنا، ساختمان زیبایی به سبک بناهای آن دوره بر مدفن خواجه شیراز ساخت. همچنین در جلو آن تالاری با ۴ ستون سنگی یکپارچه و بلند برای آرامگاه حافظ طراحی و اجرا شد.
ستونهای سنگی بلند با نقش شاخ و برگ و گل رنگی ساخته شد و بخ دستور کریم خان زند سنگ مرمر نفیس برای قبر خواجه تهیه و غزل معروف حافظ با این مطلع با خط خوش نستعلیق بر آن نقر شد:
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از هر دو جهان برخیزم
پس از کریم خان زند، در سال ۱۲۹۵ معتمد الدوله فرهاد میرزا؛ والی فارس نرده آهنی اطراف قبر خواجه شیراز کشید و این آرامگاه را مرمت کرد.
در سال ۱۳۱۷ قمری ملا شاه جهان زردشتی، تصمیم به تخریب و بازسازی بنای جدیدی برای آرامگاه حافظ میگیرد، اما با مخالفت یکی از سادات شیراز مبنی بر این که یک زرتشتی میخواهد چنین کاری بکند، آرامگاه حافظ تخریب میشود و شکستگی در سنگ قبر خواجه به وجود میآید.
بعد از این واقعه، آرامگاه حافظ به شکل نیمه ویران میماند تا سال ۱۳۱۹ قمری. در آن سال منصور میرزا فرمانفرمای فارس به دستور مظفرالدین شاه تعمیراتی در این ارامگاه صورت میدهد.
در سال ۱۳۱۱ شمسی فرج الله بهرامی نیز تعمیراتی اساسی در باغ، آرامگاه و دیوارهای اطراف آن انجام میدهد.
این اثر تاریخی که قدمت آن به دوره مظفریان برمیگردد، در سال ۱۳۱۶ شمسی به دستور رضا پهلوی و با طرح آندره گدار؛ معمار مشهور فرانسوی، با حفظ ۴ ستون به شکل امروزی تجدید بنا شد. همچنین در جنوب آن، باغ و نارنجستان زیبایی با ۲ حوض مستطیل ساخته شد.
آندره گدار فرانسوی که در آن زمان مدیرکل باستانشناسی بود، دستور داد ۴ ستون دوره زندیه در جای خود حفظ شود و ۱۶ ستون در اطراف آن اضافه و ایوان فعلی ساخته شود.
جمع کل بنای حافظیه در آن سال ۲۲۰۰ مترمربع بود و با یک ایوان ۲۰ ستونی به ۲ قسمت تقسیم میشد. قبر حافظ شیرازی نیز در وسط محوطه شمالی و یک متر بلندتر از اطراف که به وسیله ۵ ردیف پله در دسترس است، قرار دارد.
در دوره جمهوری اسلامی و در سال ۱۳۸۶ اولین مرمت جدی و بازسازی، تمیز کردن سطح مسی روی گنبد، مرمت بخشهای خراب ساختمانهای اطراف و همچنین متصل کردن مقبرهها و باغهای اطراف به مجموعه صورت گرفت.
حافظ شیرازی از جمله مشاهیر ایران و استان فارس است و آرامگاه وی نیز یکی از معروفترین جاذبههای گردشگری شهر شیراز به حساب میآید. به طوری که سالانه گردشگران داخلی و خارجی فراوانی برای دیدن این آرامگاه به شیراز سفر میکنند.
آرامگاه خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، در سال ۱۳۵۴ توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره ۱۰۰۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
بنای قدیمی حافطیه
آرامگاه حافظ بنای قدیمی
حافظیه
حافظیه شیراز
معماری حافظیه
عکس حافظیه
عکس حافظیه
عکس سنگ قبر حافظ
سیری در ایران