دسته‌ها
سرگرمی

برو خدا رو شکر کن که چوپانی! (شعر طنز)

گر چه من صاحب منصب شده و ‌مسئولم

دائما بین سران می روم و می لولم

منصب مرتفع و کرسی عالی دارم

در همین حوزه زمانی است که من مشغولم

لیک بیچاره ام و مفلس و نادار و ضعیف

غالبا در همه احوال ببین بی پولم

دخترانم همگی خانه نشینند ولی…

پسران نیز که در واقع همین اند ولی…

یکی از گل پسران رفته و چوپان شده است

همنشین با بز و بزغاله و میشان شده است

می رود اول صبحی پی گله به چرا

می زند غر که پدر جان تو بگو پس که چرا؟!

پدرت صاحب یک منصب عالی باشد

منصبی شیک و تمیز و متعالی باشد

بزند از بد ایام تو چوپان بشوی

دائما راهی صحرا و بیابان بشوی

گفتمش اینکه: پسر جان تو چرا می نالی؟

از چه بابت تو چنین غم زده و بد حالی؟!

برو و شکر خدا کن که تو چوپان هستی

باز مشغولی و دارای کمی نان هستی

بنگر کل پسرهای سران بیکارند

همگی بر سر بابا ننه شان سربارند

شغل خوبی است عزیزم برو و خر بچران

بیش از این نیز خودت را ننمایی نگران!

الغرض اینکه در این مدت طولانی کار

جز به خدمت نشده چیز دگر مقبولم

چون سعات شده و خادم ملت هستم

از همین منصب معمولی خود شنگولم

ای خدا مرحمتی کرده و عذرم بپذیر

که در این آخر عمری نکنی معزولم

دسته‌ها
شعر طنز

شعر طنز ماه رمضان مطالب خنده دار

 

 

 

شعر طنز ماه رمضان،شعر طنز ماه رمضان مطالب خنده دار

 

سحرگاهان به قصد روزه داری// شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند// به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته// سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم// کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر// درون معده ام با اندکی سیر

وختم حمله ام با یک دو آروغ// بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو// به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم// برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت// نمود م صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا// کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم// زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد// نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم// به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم// به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت// به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید// بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه// اگرچه او شود از دم رفوزه

beytoote

دسته‌ها
شعر طنز

شعر طنز بوق

بوق, شعر طنز,محمود کریمی, صدا و سیما,سیاسی ,خنده بازا,شعر طنز بوق
چند ماهی است در صدا سیما / آمده طنز پرطرفداری
در حقیقت سیاسی و کمدی / گریه دار است و “خنده بازار”ی
جای اسم و مقام و حرف رکیک / بین برنامه بوق باب شده
جای لفظ فلان فلان قدیم / بوق ممتد ولی حساب شده
اگر اهل سیاست و ذوقی / من هم امروز حرف ها دارم
و چه خوب است در سخن جای / بعضی الفاظ بوق بگذارم
آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب
بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب
همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی
بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی
مانده ام بوق از کجا آمد / روی فرمان چرخ تو جا شد
مثل دوران بوق در بر تو / بوق پیدا شد و “هویدا” شد
دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن
بوق بیرون فتاده ات دیدند / زشتی بوق خویش پنهان کن
طفلکی حرف بد نگفته به تو / اصلا این حرف را بزن تو به من
من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بیا بشکن
یاد داری که بوق قبل از تو / بوق ها را شنید و کرد انکار
بس که هشدار را ندیده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار
شطّ رنج است ضربه ی حداد / بعد هر ضربه کیش و مات جدید
مرد باید که حرف حق بزند / هرکه “عاش سعید مات سعید”
شاعر : محمود کریمی

http://asooneh.ir

دسته‌ها
شعر طنز

نقش ایوان شعر طنزدرس

شعر,طنز,نقش ایوان,نسیم عرب امیری,دبستان،شعر طنز ،  نقش ایوان شعر طنزدرس

«ما که اطفال این دبستانیم»

از کتاب و قلم گریزانیم

غالباً تخس و لوس و بی ادبیم

موی ژولیده و پریشانیم

اول ترم فکر شیطنتیم

آخر ترم درس می خوانیم

موقع امتحان پایان ترم

بس که درمانده و پشیمانیم،

خیره بر برگه بغل دستی

لاجرم مثل فکس می مانیم!

بی هدف می رویم دانشگاه

ارزش علم را نمی دانیم

بعد طی مدارج عالی

لنگ شغلی شریف می مانیم

عوض حرفه ای درآمد زا

در مسنجر تمام شب ON ایم!

سالها لنگ مدرکی هستیم

تا که اقوام را بچزانیم

خانه از پای بست ویران است

بس که در بند نقش ایوانیم

شاعر : نسیم عرب امیری

asooneh

دسته‌ها
شعر طنز

شعر طنز قلب شوهر!

قلب شوهر, شعر طنزشعر طنز قلب شوهر

 داد زن شوهر خود را پیغام / که چرا عرضه نداری الدنگ؟
جاری‌ام رفته نشسته در قصر / بنده محبوس در این خانه تنگ
تو برایم نخریدی خودرو / پایم از پیاده رفتن شد لنگ
مردم از خانه‌نشینی ای مرد / تو بیا تا برویم سوی فرنگ
کاش می‌شد که تنم می‌کردم / پالتوی پوستی از جنس پلنگ
رنگ مویم دگر افتاد از مد / موی خود را بکنم باید رنگ
گر تو خواهی که طلاقت ندهم! / “باید این لحظه بی‌خوف و درنگ”
روی و پول فراوان آری / تا حرامت نکنم چند فشنگ
با نگاه غضب‌آلود و خشن / بر دل شوی خودش هی زد چنگ
شوهر ذلیل مادرمرده / نه بل‌آن جمله مردان را ننگ
هیبت شوهری از یاد ببرد / همچو ماهی که شود صید نهنگ
رفت و از غصه نشست و می خورد / شد ز می خوردن بسیار ملنگ
خیره از باده پی منقل رفت / شد هروئینی و آلوده بنگ
زن ظالم که بهانه می‌جست / سوی قاضی شد و سر داد آهنگ:
شوهر بنده که تریاکی هست / می‌زند سیلی و مشت و اردنگ
گر تو صادر نکنی حکم طلاق / می‌شوم کشته ضربات کلنگ
شوهر بنگی من تا اینجاست / شهد در کام حقیر است شرنگ
قاضی بی‌خبر و نا آگاه / خام یک مشت اراجیف جفنگ
به زن قصه طلاق اعطا کرد / شد زن قصه ما فاتح جنگ
خواست از محکمه بیرون آید / حکم قاضی به کفش چون نارنگ
از قضا خورد دم در به زمین / “واندکی سوده شد او را آرنگ”
“از زمین باز چو برخاست نمود / پی برداشتن حکم آهنگ”
از دل شوهر سابق ناگاه / آمد آهسته برون این آهنگ:
آه دشت ژن من یافت خراش / آه پای ژن من خورد به شنگ!

———————–

– و بدان ای فرزند که شعر فوق بدان سبب سروده شده‌است که حواست را جمع نموده و زن نگیری که زن تو را معتاد می‌کند.

پی نوشت: ما حرفمان را پس می‌گیریم. ای فرزند زن بگیر که از قدیم گفته‌اند زن که عمر و نفسه دوتاش خوبه چهارتاش بسه!

منبع:ariaeyan.com

دسته‌ها
مطالب طنز

سخن بزرگان درمورد ازدواج طنز

سخن بزرگان درمورد ازدواج طنز

ازدواج چیست ؟

ازدواج،سخنان طنز بزرگان در مورد ازدواج

ازدواج مثل شهر محاصره شده است : کسانی که داخل شهرند سعی دارند از آن خارج شوند ، و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند ! فرانکلین

زندگی زناشویی مثل تأتر است : مردم صحنۀ زیبا و آراسته آن را می بینند ؛درحالی که زن و شوهر با پشت صحنۀ درهم ریخته و پر ماجرای آن سر و کار دارند. فرانسیس بیکن

تا قبل از ازدواج فقط مرگ می تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند ؛ اما بعد از ازدواج تقریبا ً هرچیزی می تواند سبب جدایی آنان شود ! سامرست موام

ازدواج با یک مرد مثل خریدن کالایی است که مدت ها مشتاقانه از پشت ویترین تماشایش کرده اید ؛ اما وقتی به خانه می رسید از خریدنش پشیمان می شوید ..! جین کر

ازدواج برای کسانی که تصور می کنند صبح روز بعد از آن ، آدم دیگری می شوند موضوعی نا امید کننده است. ساموئل راجرز

مجردان بیشتر از متاهلین درباره زنان اطلاع دارند ، چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج می کردند ! اچ.ال.منکن

مرد با ازدواج روی گذشته اش خط می کشد ، ولی زن باید روی آینده خود خط بکشد. سینکلر لوییس

قبل از ازدواج ؛ مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید، اما بعد از ازدواج ؛ مرد قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود ! هلن رولان

هیچ گاه ازدواج نکردم چون سه حیوان خانگی داشتم که دقیقا نقش یک شوهر را به تناوب برایم ایفا می کردند. یک سگ داشتم که هر روز صبح غرغر می کرد. یک طوطی داشتم که تمام بعداز ظهر بد و بیراه می گفت و یک گربه که همیشه دم دمهای صبح به خانه بازمی گشت ! ماری کورلی

زنان با این آرزو با مردان ازدواج می کنند که مردان تغییر کنند … که نمی کنند. مردان با این آرزو با زنان ازدواج می کنند که زنان تغییر نکنند … که می کنند !

خیلی بامزه است : هنگامی که زنان از ازدواج خود داری می کنند اسمش را می گذاریم عشق به استقلال اجتماعی، اما وقتی مردان از ازدواج خودداری می کنند به آن می گوییم ترس از مسوولیت اجتماعی ! وارن فارل

اگر می خواهی برای یک روز معذب باشی مهمان دعوت کن. اگر می خواهی یک سال عذاب بکشی پرنده نگه دار و اگر می خواهی مادام العمر در عذاب باشی ازدواج کن ! « ضرب المثل چینی »

اگر از دوران مجردیت لذت نمی بری ؛ ازدواج کن. اونوقت حتما ً از دوران مجردیت لذت می بری ! « ضرب المثل چینی »

برای ازدواج کردن لحظه‌ای درنگ نکنید !اگر زن خوبی نصیبتان شود ، خوشبخت می‌گردید .. و اگر زن بدی گیرتان آمد مثل من فیلسوف می شوید !! سقراط

منبع:jokestan

دسته‌ها
جوك حيوانات

عکس های جالب و خنده دار

 عکس های جالب و  خنده دار

نیـدفـور اسپیـد دهـه شصـت و هفتـادیـا :دی

بازی های آتاری دهه شصت به قبل
بغل رایگان ارائه می شود!

عکس های جالب فیس بوکی

بهترین چیزها در دنیا مجانی اند

عشق و بوس و بغل کردن

عکس خنده دار حیوانات

عکس طنز فیس بوک

لبـاس هـای مـارک دار
بـاطن ِ آدمُ نمیپـوشـونـه
گـاو هـم پـوستش چـرم ِ خـالصـه
ذات ِ آدم مهمـه

انیشتیـن میگـه :
.
.
.
.
.
وقتـی از دوستت خبـری نیسـت،خـوشحـال بـاش
چـون حتمـا اونقـدر حـالش خـوبـه کـه تـو از یـادش رفتـی !!

زنـدگـی بـه مـن آمـوخـت کـه هیچ چیـز
از هیچکـس بعیــد نیسـت !! 😐 😐

هـرکسـی رو تـو دلتـون راه نـدیـد
آفتـابـه جـاش تـو کـافـی شـاپ نیـسـت :دی
از مـا گفتـن بـود :)))

خـلاقیـت از نـوع ِ بـرگـر :)))

خلاقیت از نوع برگر

اول مـو در آورده بعـد دسـت و پـآ !! :)))))

عکس های طنز و خنده دار فیس بوک

منبع:jokestan

دسته‌ها
شعر طنز

شعر طنز بسیار خنده دار و بامزه (تقابل زن و مرد)

شعر طنز بسیار خنده دار و بامزه (تقابل زن و مرد)

* این شعر صرفا جنبه طنز داره و لذا کسی به دل نگیرد! *

شعر طنز و کل کل زن و مرد

شعر طنزی که امروز آماده کردیم، کاری از دو شاعر طنز پرداز زن و مرد میباشد. شما را به خواندن این شعر طنز بسیار بامزه و جالب دعوت میکنم.

شاعر زن:

به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید! :|
مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید :D
برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

(آقایون ادامه مطلب رو بخونید..!)

شاعر مرد:

به ‌نام خداوند مرد آفرین / که بر حسن صَنعش هزار آفرین
خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین :D
خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسن‌ الخالقین
پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین
خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین!
رژ و ریمل و خط چشم و کِرِم / تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین
دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین!
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!
مرا ساده و بی‌ریا آفرید / جدا از حسادت و بی‌ خشم و کین
زنی از همین سادگی سود بُرد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین
من ساده چیدم از آن تک‌ درخت / و دادم به او سیب چون انگبین
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین
و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مه‌ جبین
تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از این
که زن از همان بدو پیدایش‌ات / نشسته مداوم تو را در کمین

به افتخار آقایان یک کف مرتــــــــــــــب :D

.

.

.

.

به افتخار خانم ها هم … چی بگم خوبه؟ :)

یک دست گل این شکلی Flower

امیدوارم خوشتون اومده باشه.

منبع:doostiha

دسته‌ها
جک مردان شعر طنز

شعر طنز:من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم…

شعر طنز:من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم…

من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم

از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم

نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب

نرود از سر ذلت به هوا فریادم

“هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست”

نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور

چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند

محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر – از من اگر می شنوی- عاقل باش!

مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم

نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم

نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من

از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”

منبع:patoghnima