دسته‌ها
اخبار ورزشی

پیام فتحی به مناسبت سالروز تأسیس باشگاه استقلال

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از روابط عمومی باشگاه استقلال، امیرحسین فتحی در پیامی به مناسبت سالگرد تاسیس این باشگاه مطلب زیر را نوشت:

۷۴ سال از عمر این احساس عمیق و عاشقانه‌ای که در قلب نسل‌ها زنده مانده، می‌گذرد. امروز ۴ مهرماه ۹۸ سالروز تولد یک باشگاه بزرگ است. به پشت سر که نگاه می‌کنید می‌بینید این باشگاه بدون کوچک‌ترین اغراق فقط با تعلق خاطر هوادرانش زنده مانده. در طی سال‌ها و طوفان‌ها فقط هواداران در قلب خود یک نام بزرگ را زنده نگه داشتند، به آن هویت و اصالت و زندگی دادند.

استقلال یکی از نشانه‌های همگرایی اجتماعی در ایران است. یکی از پیوندهای عمیق میان نسل‌ها و یکی از پیوندهای ناگسستنی میان طبقات و افکار مختلف اجتماعی. این دستاورد بزرگ ورزش است که انسان‌ها را با افکاری گوناگون، طبقات اقتصادی و اجتماعی مختلف کنار هم می‌نشاند و به یک تعلق خاطر عمیق و مشترک می‌رساند. باشگاه استقلال در طی ۸ دهه چنین پیوند عمیقی را در میان ایرانیان پدید آورده و در آینده نیز چنین نقشی را مسئولیت اجتماعی خود می‌داند. کدام نهاد اجتماعی می‌تواند رویاهای مشترکی بین طیف گسترده و متنوعی از مردم بسازد؟ استقلال سازنده رویاهای بزرگ بین جمعیتی پرشمار از ایرانیان در هر کجای دنیاست.

ستاره‌های روی پیراهن آبی، قهرمانی‌ها و جام‌ها، بازیکنان نامدار و مربیان بزرگ، چهره‌های ماندگار و فراموش‌ناشدنی. استقلال باشگاه افتخار و عشق، جام و دوستی و رویا و خاطره است. نسل‌های تازه به این ستاره‌ها می‌افزایند. فردا می‌رسد و رویاهای بزرگ‌تری ساخته می‌شوند و چهره‌های تازه قدم در راه بزرگان نامدار این باشگاه می‌گذارند. این پایمردی ۷۴ ساله ریشه‌های عمیق استقلال در میان مردم را نشان می‌دهد و خبر از عشقی عمیق و جانانه در خود دارد.

با احترام و عشق سالروز تولد استقلال را به عزیزانی که در این باشگاه قدمی به سوی افتخار برداشتند، به هواداران قدیمی که استقلال نام پرآوازه‌اش را مدیون آنهاست و به هوادارانی از نسل تازه که باشگاه استقلال هر قدم را برای فقط یک لحظه شور و شادی آنها برمی‌دارد، تبریک می‌گوییم. بر استقلال مبارک است این عشق صاحب قدمت و این همراهی بی‌پایان که جملگی از شماست.

انتهای پیام/ا

منبع خبر: فارس

آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

«سنگ و فلاخن» گنجینه‌ای روشن از جنس کیمیای عشق

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، الهام نجمی از شاعران کشورمان یادداشتی بر کتاب «سنگ و فلاخن» حجت‌الاسلام انصاری نژاد با عنوان «مشق شهادت» نوشته است که در ادامه می‌خوانید؛

«سنگ و فلاخن» گنجینه‌ای است که شعرهایی روشن از جنس کیمیای عشق را در خود جای داده است.

این روایت فتح آنقدر مرا مجذوب زیبایی‌های خود کرد که از سر شوق ارادتم را به این اثر ارزشمند بنویسم. شعرهایش حکایت شقایق‌های به خون تپیده‌ای هستند که در باغ سحرخیزان عطر ناب شهیدانه آنها جان هر انسان جان آگاه را تازه می‌کنند.

کدامین صبح گل چین رد شد از باغ سحرخیزان
که بعد از آن فرو مردند پی در پی شباویزان

در آن صبح شهادت سبز پوشانی از آن بالا
تمام وسعت چزابّه را کردند گل ریزان

شبی تفسیر آیات شکفتن را به زیبایی
روایت کرد چشمت با اشاراتی برالمیزان

روایت می‌کنی از کوه و مجنون‌های گمنامش
دلم را می‌بری تا ارتفاعت قلاویزان….

این شاعر که از خاک سیاووشان دلیر برخاسته است ستایش حقیقت و نکوهش ذلت را هم نوا با کبوتران خونین بال این اثر زمزمه می‌کند و با تیغ شب شکارش که در دست‌های سواران یمانی است از شور شهیدانه مردان حقیقی بیداری و نور می‌گوید.

نه تنها تک سواران یمانی شب شکاران‌اند
که از خاک سیاووشان به راهش سر به داران‌اند

روایت کرده‌اند از جاده می‌آیند این شب‌ها
سوارانی که بر صبح ظهور آیینه داران‌اند

در استقبالشان سر می‌دهم شعر شکفتن را
زلال آهنگ چون گل نغمه‌های جویباران‌اند….

شعرهای زلال دلواپسی‌های شاعر را در گل نغمه‌های حقیقت زمزمه می‌کند. مشق شهادت می‌نویسد و در هیجان فرود سنگ‌ها در دستان فلسطین  و غزه شهید فریاد آزادی سر می دهد.

چشمت پر است از هیجان فرود سنگ
در سینه ام تلاطم ابر کبود سنگ

در ابرها شبیه عقابان رها شده
گل می‌کنی به معرکه گاه صعود سنگ

با کاروان حله چه حاجت مرا که هست
گل دوزی قصیده‌ام از تار و پود سنگ

پیش از تو و حماسه‌ات انگار در زمین
فرقی نداشت یکسره بود و نبود سنگ…

و در شعر دیگری می‌گویند:

در دستت امشب مبادا سنگ از فلاخن بیفتد
زین سنگ‌ها باید آتش، بر جان دشمن بیفتد

از خوان هشتم گذر کن، آن سو شغاد ایستاده
نگذار ناگاه در چاه، نعش تهمتن بیفتد

پیداست در آسمانت، ابری که سجیل دارد
تا از فرود ابابیل، شوری مطنطن بیفتد

این باغ تشنه است تشنه، در قوم آب اوری نیست
تا چند چشمش فقط بر، ابری سترون بیفتد….

در غربت شیخ شهید باقرالنمر لاله زاری که از خون این شهید روییده است را اینطور توصیف می‌کند:

مسیح را که سراسیمه در حصار کشید
به جای ناصره تا مکه برد و دار کشید

کدام روضه یاس شهید چشمش را
میان مقتل گل‌های بی مزار کشید

چقدر زخم می آمد به آن دوچشم شهید
چه نقش‌ها شفق از شیخ سر به دار کشید

دو سال یکسره چشمی ستاره باران داشت
دو سال زمزمه سر داد و انتظار کشید…

و به یاد دیدار با شیخ ابراهیم زکزاکی در محضر مقام معظم رهبری با اشک‌هایی گره خورده با دلتنگی می‌نویسد:

یک صندلی اگر چه جلوتر نشسته بود
در چشم من چو کوه برابر نشسته بود

گویی به ماذنه هیجان بلال داشت
انگار پیش روی پیمبر نشسته بود
.
تا پیر ما ابوشهدایش خطاب کرد
دیدم جو باغ لاله معطر نشسته بود

صبح دوشنبه بود و در آن ماه بهمنی
در حلقه‌ای مقابل رهبر نشسته بود….

استاد محمدحسین انصاری‌نژاد شاعری نجیب و اصیل است که شعرهای روشن و بیدارگرش ستایشگر حقیقت‌اند و بیزار از ظلم و زور….

انتهای پیام/

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار فرهنگی و هنری

تو را به جان مادرت دستم را بگیر/طبیبی که فوق همه تخصص‌های عالم را دارد

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه تاریخ، گواهی بر شفایافتگی بسیاری از مومنان در دستجات عزاداری در ایام ماه محرم دارد، آنان که دل به زنجیرزنی، سوگواری و هیئت عزاداری حضرت دوست گره زدند و درمانشان را از درگاه احدیت در این مکان طلب کردند و به مراد دل نیز رسیدند.

چه زیبا عشق‌بازی می‌کند حسین(ع) با عزادارانش که این گونه زنان و مردانی که چنگ توسل برای رفع حاجت، مرادشان و شفای مریضانشان طلب می‌کنند و به یک‌باره شفا می‌دهد، آری این عشق‌بازی حسینی عجب شوری دارد.

مسؤول هیئت جوانان کربلای ارومیه در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس از عشق بازی حسینی در مراسمات عزاداری ماه محرم در منطقه فقیرنشین و کم برخوردار می‌گوید: ماه محرم که می‌شود رخت عزا بر تن همه ارادتمندانی می‌نشیند که ارادتشان نه به سن و سالشان کاری دارد و نه به مقام و جایگاهشان چون از کودکی عشق به سیدالشهدا (ع) را در گوش و جان ما نهادینه کردند و همه با همه نقصان‌های ایمانی و جسمی و روحی در این ماه پا به کارند و عاشقانی که صحنه‌های زیبایی را خلق کردند.

رسول بابایی اظهار می‌کند: هیئت جوانان کربلای ارومیه متشکل از عزاداران جوان و نوجوانانی است که همه ساله با شور و شوق فراوان در ایام ماه محرم به عزاداری حضرت سیدالهدا(ع) می‌پردازند و با دل‌های پاک و قلب‌های رئوف و چنگ توسل مخلصانه به دربار اهل بیت(ع)باعث شده به شخصه خیلی از مجلس امام حسین(ع) معجزه ببینم.

وی تصریح کرد: در روز تاسوعا داخل دسته عزاداری در حال برقراری نظم دهی مراسم بودم که یک خانم از اهل تسنن مراجعه کرد و با ۱۰ هزار تومانی که در دست داشت با صدای بلند می‌گفت حاجت خود را گرفتم، گرفتم و به بازگویی ماجرای معجزه حضرت سیدالشهدا(ع) پرداخت.

مسؤول هیئت جوانان کربلای ارومیه در تشریح جزئیات شفا یافتن این بانوی شفا یافته ارومیه‌ای گفت: یکی از عزادارن معلول هیئت به نام بلقیس رحیمی ساکن منطقه کشتارگاه ارومیه که سال گذشته در پی شوک عصبی به کما رفته و پس از هوشیاری از ناحیه کمر و پا فلج شده بود و پزشکان از درمان وی عاجز مانده بودند، در تاسوعای سال‌گذشته به همراه خانواده خود در داخل دسته زنجیرزنی دخیل شده و دست در دامان اهل بیت(ع) شدند و در اولین روز ماه محرم شفا گرفته و امروز در تاسوعا در مراسم عزاداری با پای برهنه حضور یافت و از کرامات امام حسین(ع) سجده شکر بر زمین نهاد.

کرامات هیات عزاداری برای خادم

آقای صفرزاده از پیرغلامان هیات جوانان کربلای ارومیه گفت: من تنها یک فرزند داشتم یک روز عروسم با ناراحتی به محل کارم مراجعه کرد و به من گفت که تنها یک فرزند دارید و سال‌ها است به این تشکیلات امام حسین(ع) خدمت می کنید و ایشان به همه حاجت می‌دهد مگر شما که اینقدر برایش زحمت می‌کشید.

وی افزود: از این سخن، به سختی دل شکسته شده و شب که به هیئت رفتم، در داخل دسته زنجیرزنی رو به آقا کردم و گفتم: آقا به همه اظهار لطف می‌کنید به ما هم لطف کنید و چندان طول نکشید که خدا پس از ۱۳ سال حاجت فرزندم را داد و اکنون صاحب دو فرزند به نام حسین و ابوالفضل است.

«معمار جمشید» که همسرش به سرطان مبتلا شده بود اظهار کرد: از اوضاع مالی خوبی برخوردار بودم و پیش خود فکر می‌کردم که با پول می‌شود نقاهت خانم را برطرف کرد، بنابراین ماهیانه ۲۵ میلیون تومان برای دارو و دکتری که در تهران بود هزینه می‌کردم، پس از یک سال دوندگی متوجه شدیم که وضعیت همسرم وخیم‌تر شده و دیگر کاری نمی‌توان انجام داد که همسرم گفت دیگر به پایان عمرم نزدیک شده و نمی‌توانم در مراسمات عزاداری ماه محرم حضور پیدا کنم و آرزو می‌کرد که کاش یک دسته عزاداری در مقابل درب منزل یک ساعتی را عزاداری کند.

وی افزود: منزل ما در خیابان هشت شهریور بود و نا خودآگاه در خیابان در حال چرخ زدن بودم که به ناگاه از منطقه کشتارگاه سردرآوردم و دیدم دسته عزاداری در خیابان در حال عزاداری است، از خودرو پیاده شده و به سراغ مسؤول هیات رفته و از او اصرار کردم که در صورت امکان، شب تاسوعا در مقابل منزل ما عزاداری کند و او هم با کمال امتنان قبول کرد.

جمشید تصریح کرد: زمانی که شب شد دسته عزاداری مقابل درب ما رسید و مداح، مداحی خود را با یا حسین گفتن و زنجیرزنی آغاز کرد، در همین حال همسرم اظهار کرد که دوست دارد در وسط دسته بشیند و عزاداری کند، بنابراین در حالی که پاهای همسرم توان حرکت نداشتند با کمک فرزندان در داخل دسته نشست و جوانان با دیدن این صحنه، عزاداری عجیبی کردند و اشک در چشم همه حاضرین جمع شد و من نیز با دیدن این صحنه به سختی گریسته و اشک از چشمانم سرازیر شد و به آرامی زمزمه کردم که آقا تو را به جان مادرت دستم را بگیر.

وی افزود: پس از خاتمه مراسم که قرار بود هفته بعد در تهران، پزشک معالج آخرین معاینه خود را انجام دهد پس از یک روز آزمایش‌های فراوان، بهت زده گفت که هیچ گونه اثری از بیماری سرطان در همسرم نیست.

وی ادامه داد: احساس کردیم حتما اشتباهی در آزمایشات به وجود آمده که دوباره آزمایشات دیگری گرفته شد، پزشک صحت آزمایشات گذشته را تائید کرد و گفت، خانم شما صحیح و سالم است و با کمی استراحت می‌تواند به دوران سلامتی خود بازگردد بنابراین از آن روز تا امروز، هم خود و هم پسرانم هر شب در ماه محرم در هیات جوانان کربلای ارومیه زنجیرزنی کرده و در شب تاسوعا پس از عزاداری مقابل درب منزل اطعام حسینی پخش می‌کنیم.

«کربلایی رسول بابایی» نیز به ذکر خاطره‌ای که مربوط به شفا یافتن است اشاره کرد و گفت:
دختر حاج محمد دارنهال «ابزار فروش» به بیماری سختی مبتلا شده بود تا جایی که تمامی پزشکان آنها را جواب کرده بودند.

وی افزود: یک روز ما با حاج حمید در محوطه جایگاه هیات ایستاده بودیم که آن را آذین بندی می کردند, به همین دلیل بسیار به هم ریخته بود، در این حال من متوجه شدم، حاج رحیم پشت جایگاه ایستاده، پس صدایش کردم و دیدم حاج محمد بسیار  منقلب است و نمی شود حالش را پرسید، حاج محمد با دختر ۹ ساله‌اش داخل شد.

حاج محمد گفت: آمده ام از حسین بن علی(ع) شفایش را بگیرم، کمی آب بدهید که بدهم این دختر بخورد .

وی افزود: با توجه به اینکه این جایگاه به هم ریخته بود، پیش از اینکه ظرف آبی پیدا کنیم، حاج محمد از آبی که برای آبیاری فضای سبز استفاده می کردند، برداشت و به دخترش داد که بخورد، دخترش نیز آن آب راخورد و بعد رفتند.

وی تصریح کرد: یک روز، روز عاشورای حسینی پیش از آغاز مراسم خیمه سوزانی در ظهر عاشورا یکباره دیدم حاج محمد با داد و بیداد وارد شد، در حالیکه می گفت: یا حسین خانه‌ات آباد باد و گفت که آمده‌ام از آقا تشکر کنم که دخترم را شفا داده است که مردم منقلب شدند و چندین سال نیز در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی شیر و آش نذری به جایگاه مراسم عزاداری ماه محرم در فلکه کشتارگاه می آورد.

به گزارش فارس تاکنون بارها اعضای هیات مذهبی متعددی در ارومیه به یمن شفای بیماران در این مراسمات عزاداری و در ماه محرم ندای یاحسین، یاابوالفضل (ع) و هدیه سراسر رحمت و رأفت امام حسین (ع) به عشق و دلدادگی مؤمنین را به دنیا بشارت داده‌اند.

نمی‌دانم شاید امام حسین(ع) به احترام فرزند ۶ ماهه‌ و دختر سه ساله‌اش، این بیماران را شفا داده است، اما این را خوب می‌دانم که «صد مرده زنده می‌شود از ذکر یاحسین».

گزارش از حمید یوسف زاده

انتهای پیام/۱۰۵۴/ن/ر

آخرین اخبار فرهنگی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
اخبار ورزشی

خط و نشان کمالوند برای بازی فردا مقابل پرسپولیس

پایگاه خبری – تحلیلی رسانه ۷:

سرمربی پارس جنوبی گفت:عصر پنج‌شنبه جلوی پرسپولیس بازی می‌کنیم و امیدوارم با حمایت آن‌ها بتوانیم نتایج خوبی بگیریم.

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا، فراز کمالوند، سرمربی پارس جنوبی درباره وضعیت این تیم پیش از بازی با پرسپولیس اظهار کرد: با وجود همه مشکلاتی که داریم، با مسئولان مذاکراتی داشتیم و آنها قول مساعد برای حل مشکلات دادند. با بازیکنان نیز صحبت کردیم و هم اکنون در حال عزیمت به هتل المپیک تهران برای برپایی اردوی قبل از بازی با پرسپولیس هستیم.

وی افزود: من نگرانی هواداران پارس جنوبی را طی یکی، ۲ روز گذشته دیدم. می‌دانم آن‌ها چقدر تیم‌شان را دوست دارند. ما هم به عشق همین هواداران عصر پنج‌شنبه جلوی پرسپولیس بازی می‌کنیم و امیدوارم با حمایت آن‌ها بتوانیم نتایج خوبی بگیریم.

سرمربی پارس جنوبی جم هم‌چنین ضمن عذرخواهی از خبرنگاران به دلیل حضور پیدا نکردن در نشست خبری گفت: ما امروز از ساعت ۸:۳۰ صبح در جلسه با مسوولان باشگاه و مدیران ارشد منطقه ویژه پارس جنوبی، جناب آقای مهندس موسوی بودیم تا بتوانیم مشکلات تیم را کاهش دهیم. به همین علت فرصت این که در نشست خبری حاضر شوم، وجود نداشت. ان‌شاءالله بعد از بازی با پرسپولیس پاسخگوی سوالات اصحاب رسانه خواهم بود.

آخرین اخبار روز ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه ۷ بخوانید.

دسته‌ها
داستان

عزیزم تو فرارکن من مردونه ایستادم

یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند :

با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر،تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود..
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان
لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های
مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

پی نوشت :

پس یاد گرفتید چی کار کنید دیگه، اگه ببر به شما و همسرتون حمله کرد به
زنتون بگید عزیزم تو فرار کن!!! من مردونه جلوی ببر رو می گیرم!

شــــــــــــــــــوخـــــــــــــــــــی کردم بابا

دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

اس ام اس خداحافظی و جدایی از عشق

اس ام اس خداحافظی و جدایی از عشق

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چهعاشقانه ،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ

شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ

دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری

زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من میروم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده

یک … آه ! … خداحافظ یک فاجعه ی ساده

خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد

یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ

منبع:tiny

دسته‌ها
شعر طنز

شعری طنز ی که اینترنت ایران را برانگیخت/دخترا نخوانند

شعری خیلی باحال و خنده دار! دخترا نخوانند

تمام دخترای ایران از نشر این شاهکار خنده دار طنز در دنیای اینترنت می ترکن اما تا حالا مغز یه دختر نتونسته در پاسخ به این شعر چند جمله خنده دار در باره پسرا ردیف کنهشعر طنزی گفته ام خیلی قشنگ                 نقد کن اما بدون فحـش و جنـگ

دختری با مادرش در رختخــــــواب                      درد و دل میکرد با چشمی پر آبگفت مادر! حالم اصلا خوب نیست                        زندگی از بهر من مطلوب نیست

گو چه خاکی را بریزم بر سرم                          روی دستت باد کــردم مادرم

سن من از ۲۶ افزون شده                                  قلب من آتش گرفته خون شدههیچکس مجنون این لیلا نشد                           شوهری از بهر من پیدا نشد

غم میان سینه شد انباشته                             بوی ترشی خانه را برداشته

مادرش چون حرف دختر را شنفت                    خنده بر لب آمدش آهسته گفت:

  دختـرم بخت تو هم وا میشود                           غنچه ی عشقت شکوفا می شود

غصه ها را از وجودت دور کن                            این همه شوهـر یکی را تور کن

گفت دختر:‌ مادر محبوب من‼                            ای رفیق مهـربان و خوب من

گفتـه ام با دوستـانم بارهـا                               من بدم می آید از این کار ها

در خیابان یا میان کــوچه ها                              سر به زیرم با وقارم هر کجا

کی نگاهی میکنم بر یک پسر                           مغز یابو خورده ام یا مغز خر؟؟

غیر از آن روزی که گشتم همسفر                     با سعید و یاسر و داود خطـر

با سه تاشون رفته بودیم سینما                        بگـذریم از باقی این ماجـرا

یک سری هم صحبت یاسر شدم                       او خرم کرد آخرش عاشق شدم

یک دو ماهی یار من بود و پرید                          قلب من از عشق او خیری ندید

مصطفای حاج قلی اصغر شله                           یه زمانی عاشق من شد بله

بعد هوتن یار من فرهــاد بود                             البته وسواسی و حساس بود

بعداز این وسواسی پر ادعا                               شد رفیقم خان داداش المیرا

یعد اون من عاشق مانی شدم                          بعد مانی عاشق هانی شدم

بعد هانی عاشق نادر شـــدم                            بعد نادر عاشق ناصــر شدم

مادرش آمــــد میان حــرف او                            گفت: ساکت شو دیگه بی چشم و رو!

گرچه من هم در زمان دختری                            روز و شب بودم به فکر شوهری

لیک جز آنکه تو را باشــد پدر                             دل نمی دادم به هر کس این قدر

خاک عالم برسرت خیلی بدی                         واقعا که پوز مادر را زدی (-̮̮̃-̃)

اگرچه این شعر طنز و خیلی خنده دار قدیمی شده اما هرباری که بخوانی احساس خوشمزگی و تازگی می کنی.تو رو خدا حال نداد؟یک معذرت خواهی ویژه از دختر خانمای گل! این شعر جالب طنز صرفا برای این بود تا گلی کوچکی خنده بر سرزمین لبهای نازنین شما بکارم وبس!

منبع:beautiful-sis.mihanblog
دسته‌ها
شعر و ترانه

شعری پر از عشق!

عشـق یعنـی…!
 

عشق یعنی مستی و دیوانگی

 

عشق یعنی با جهان بیگانگی

 

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

 

عشق یعنی سجده با چشمان تر

 

عشق یعنی سر به دار آویختن

 

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 

  عشق یعنی درجهان رسوا شدن

 

عشق یعنی سُست و بی پروا شدن

 

عشق یعنی سوختن با ساختن

 

عشق یعنی زندگی را باختن

 

 

 

عشق یعنی انتظار و انتظار

 

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

 

عشق یعنی دیده بر در دوختن

 

عشق یعنی در فراقش سوختن

 

عشق یعنی لحظه های التهاب

 

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

 

عشق یعنیبا پرستو پر زدن

 

عشق یعنی آب بر آذر زدن

 

زیباترین شعر عاشقانه

 

عشق یعنی، سوز نَی، آه شبان

 

عشق یعنی معنی رنگین کمان

 

عشق یعنی شاعری دل سوخته

 

عشق یعنی آتشی افروخته

 

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

 

عشق یعنی خون لاله بر چمن

 

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

 

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

 

عشق یعنی یک تیمم,یک نماز

 

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

 

 

منبع: وبلاگ عاشقانه

دسته‌ها
کارت پستال

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)
کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادرکارت پستال روز مادر (English)
کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادرکارت پستال روز مادر (English)
کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادرکارت پستال روز مادر (English)
کارت پستال روز مادر (English)

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادر

کارت پستال٬ کارت پستال روز زن٬ کارت پستال روز مادرکارت پستال روز مادر (English)
کارت پستال روز مادر (English)
منبع:web.iran-forum